.
#مناجات
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند
جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند
هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او
که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند
رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند
رهایی همه عالم بود به دست کسی
که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند
کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق
مرا به جز در این آستان گدا نکند
کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود
چگونه از کرم خود نگه به ما نکند
گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم
بمیرم و نروم کربلا خدا نکند
تو درد داده ای و تو طبیب درد منی
به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند
هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار
به جز علی و به جز آل را ثنا نکند
#استاد_سازگار ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مناجات_با_امام_زمان
دل بسته ام مرا ز سر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای ز عنایت رها مکن
من با تو پیش از آمدنم آشنا شذم
ای آشنا مفارقت از آشنا مکن
تنها بود به دست تو طومار جرم من
این مشت بسته را به بر خلق وا مکن
درمان درد من نبود غیر درد عشق
این درد را ز لطف بیفزا دوا مکن
در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است تو ترک عطا مکن
خواهی اگر ز لطف به من اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن
نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا، قبول کن همگان را ، سوا مکن
عمری به زخم تیر بلا سینه ام بسوز
آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن
«میثم» اگر ترک تن و ترک جان کنی
ترک محبت علی مرتضی مکن
#استاد_سازگار ✍
......
.
#حضرت_زینب
دختر حیدر که باشی صاحب دم می شوی
بی برو برگرد پرچمدار عالم می شوی
دختر حیدر که باشی با تمام زخم ها
عصر عاشورا برای «یار» مرهم می شوی
معجرت نه، سایه اش را هم نمی بیند کسی
اینچنین الگوی صد حوّا و مریم می شوی
زینب کبری شدن کار کسی غیر از تو نیست
زینب کبری که باشی اسم اعظم می شوی
اولین گریه کن اربابی و با گریه هات
سفره دار اشکِ شب های محرم می شوی
.
.
رو به روی چشم تو هجده سرِ بر نیزه بود
سرو بی تکرار! حق داری اگر خم می شوی
تشنه ی در خاک و خون افتاده را می بینی و
بر لب خشکیده اش باران نم نم می شوی
حالِ گودالِ تو را اصلا نمی فهمد کسی
آه! وقتی خیره بر آن جسم دَرهم می شوی
#احسان_نرگسی✍
......................
کریم اهلبیت فرمود حسین جان:
پاسخ مردم و اطعام یتیمان بامن
ای برادر تو فقط دور و برِ زینب باش
.................
کربلا قبله دلهاست خدا میداند
دیدنش آرزوی ماست خدا میداند
اولین مستمع مجلس پر فیض حسین
مادرش حضرت زهراست خدا میداند
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
6. حدیث عشق تو.mp3
زمان:
حجم:
5.6M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا
مَن دَفَنَهُ اَهلُ القُری
#امام_حسین (علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_اول
حدیث عشقِ تو
دیوانه کرده عالَم را
به خون نشانده
همه دودمانِ آدم را
غم تو ،
موهبت کبریاست در دل من
نمیدهم به سُرورِ بهشت
این غم را ..
غبار ماتمِ تو
آبرو به من بخشید
به عالمی ندهم
این غبار ماتم را ..
#استاد_سازگار
#شعر_دوم
یادم نمیرود
که همه عزتم تویی
من پای سفره ی تو
شدم محترم حسین ..
لطفی که کردهای تو به من
مادرم نکرد
ای مهربانتر از
پدر و مادرم ، حسین
شاعر: #حسین_صیامی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#تک_بیت
دمِ مردن تو اگر
پا به سرم بگذاری
عمرِ جاوید
به شیرینی آن یک دم نیست
#استاد_سازگار
.👆
#امام_علی
الا ای تیرگی های شب ای خاموشی صحرا
زمین ها آسمانها کهکشان ها گوش سر تا پا
ببینید از دل بشکسته آوای که می آید
که نزدیک است بنیاد فلک را بر کند از جا
کدام افتاده از پائی به خاک تیره افتاد
که گوئی خاک ، معشوق است و او چون عاشقی شیدا
به پای نخل های کوفه اشک کیست میبارد ؟
که آب از چشمه چشمش بنوشد نخله خرما
به گرد نخل ها در ظلمت شب گشتم و دیدم
امیر المومنین را محوذات خالق یکتا
نه خوفش از حجیم و نی هوای جنتش بر سر
نه در افسوس دیروز و نه در اندیشه فردا
ز خشم افکنده بر اعضای دنیا لرزه و گوید
که ای دنیا چه خواهی از علی عالی اعلا
منه پوسیده دامت را به زیر پنجه شاهین
میفشان دانه های پوچ خود را جانب عنقا
تو و این خط و خال و عاشقان سینه چاک تو
من و این اشک و آه و ناله و بیداری شب ها
من از آغاز عمر خود طلاق دائمت گفتم
ز چشم دورتر شو دور ، غری غیری ای دنیا
نه سیراب از تو می گردند بلکه تشنه تر گردند
اگر ریزی به کام تشنگان خود و صد دریا
خدا داند ز کل گنج هایت دوست تر دارم
که طفلی بی پدر لب وا کند گوید به من بابا
بگرد ای آسمان دیگر نیابی رهبری چون من
که با اشک فقیری شهریاری کند سودا
به روز از تیغه شمشیر او خون عدو ریزد
به شب از چشم گریانش ببارد اشک در صحرا
ندارم بیم خیزد گر همه عالم به جنگ من
ولی از گریه طفل یتیمی لرزدم اعضا
اگر با حلقه های آهنینم سخت بر بسته
کشانندم به اوج کوه ها بر سخره صما
و گر از سیم و زر پر گردد این گردون و گویندم
که از آن تو دنیا و تمام هست آن یکجا
به مزد اینکه گیرم دانه ای را از دم موری
به حق حق نیازارم ز خود مور ضعیفی را
امیر مومنان و ظلم بر افتادگان هرگز
علی مرتضی و رنج بر بیچارگان حاشا
با مهر و وفا مردم زمن دیدند بی وقفه
بی در پاسخم جور و جفا کردند بی پروا
میان دوستان خود چنان تنهای تنهایم
که شب با چاه ، دور از چشم یاران میکنم نجوا
از آن کودک که دارد شوق بر پستان مام خود
علی را مرگ خوشتر با چنین غم های جان فرسا
چه شب هائی که نان دادم به سائل ها و بشنیدم
که می گفتند یا رب از علی برگیر داد ما
نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی
نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا
تو هم دنیا چو آن سائل مرا نشناختی هرگز
که خون کردی دل زار مرا پیوسته بی پروا
تو ، بین دشمنان ، دست توانای مرا بستی
تو حقم را گرفتی و نهادی در کف اعدا
تو فرزند مرا در بین آن دیوار و در کشتی
تو پیش چشم من سیلی زدی بر صورت زهرا
تو دست ظلم بگشودی زدی برخانه ام آتش
تو تنها حامیم را پشت در انداختی از پا
ز من مخفی مکن ای چرخ دون پرور که می دانم
همین شب ها به خون سر شود مظلومیم امضا
همین شب ها به محراب دعا در مسجد کوفه
به خاموشی گراید مشعل تابنده تقوی
مکن مخفی زمن دنیا که خود آگاهم و دانم
شود فرقم دو تا در راه ذات خالق یکتا
همین شب ها چو شب های سیاه مسجد کوفه
شود در ماتمم نیلی لباس زینب کبری
علی از شدت عدل و مروت کشته شد (میثم)
که جاوید است تا صبح قیامت عدل آن مولا
#استاد_سازگار ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
زمان:
حجم:
442.7K
.
#امام_حسین
#مناجات_اول_مجلس
#غزل
تو روی دست پیمبر تمام قرآنی
تو دست لطف خدا را قدیم الاحسانی
تو زندگانی خونی تو کشتۀ اشکی
تو در کنار دو دریا ذبیح العطشانی
تویی چراغ هدایت تویی تو فلک نجات
تو منجی بشریت به موج طوفانی
تو خون جاری قرآن به رگ رگ توحید
تو روح پاک الهی به جسم ایمانی
تو سایه بان الهی به قلۀ عرشی
چه روی داده که در آفتاب عریانی
تو زیب شانۀ پیغمبر خدا بودی
چه روی داده که زیر سم ستورانی
تنت زتیغ ستم سوره سوره گردیده
به نیزه سوره نوری به خاک فرقانی
یکی نگفت تو تنها عزیز زهرایی
یکی نگفت تو اسلام تو مسلمانی
ز بس کریم و عزیز و بزرگوار استی
برای گریه کنت زیر تیغ گریانی
هنوز وصف تو خرماست (نخل میثم) را
هنوز بر سرنی آفتاب تابانی
#استاد_سازگار ✍
—----------------------
بیت دوم : زندگانی
بیت هفتم:فرقانی
.
#ویژه_هفتم_محرم
به روی دست باب تلظی بهانه بود
او تشنه ی وصال خدای یگانه بود
پیش از قیام کرب و بلا بلکه پیشتر
حلقش برای تیر شهادت نشانه بود
لب های او خمُش ولی بند بند او
گرم دعا و زمزمه ی عاشقانه بود
تنها اگر به قطره ی آبی نیاز داشت
دریا ز چشم دختر زهرا روانه بود
با خنده داد جان به سر دست باغبان
بی ناله بلبلی که خمُش از ترانه بود
تیری که شه ز حنجر خونین او کشید
گریان به یاد خنده ی آن ناز دانه بود
شه رُخ به خون حنجر او شست کای خدا
این هدیه آخرین دُر من در خزانه بود
#استاد_سازگار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_1819087615.mp3
زمان:
حجم:
6.11M
مداح: #حاج_زهیر_سازگار👌
بیا که بردن کوه فراق دشوار است
بیا که بی گل روی تو گل کم از خار است
بیا که بانظر تو حرم حرم گردد
بدون منظر تو کعبه چار دیوار است
به جای دست تو واجب شد استلام حجر
وگرنه سنگ به صحراو کوه بسیار است
بیا که کعبه به دور سرت طواف کند
بیا که برحجر و حجر ، هجر دشوار است
بیا به غربت یاران نظاره کن مولا
که کام دشمنت از خون شیعه سرشار است
بیا که صورت زهرا هنوز مانده کبود
بیا که تا تو نیایی علی عزا دار است
بیا که عمۀ سادات برسر بازار
بیا که چشم رقیه هنوز بیدار است
بیا که سینۀ زهرا هنوز می سوزد
بیا که برجگر شیعه زخم مسمار است
بیا که میثم دلخسته راست این فریاد
هنوز میثم تمار بر سر دار است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_زمان
#استاد_سازگار✍
.
#حضرت_زهرا
ای جلوات حق از رخت متجلی
قصر گدایت فراز عرش معلّا
پرتو مهرت به قلب عالی و دانی
سایه ی لطفت به فرق اسفل و اعلا
عالمه ی هر دو کون دختر احمد
فاطمه محبوبه ی خدای تعالی
شرم نماید ملک ز بندگی خود
چون تو نهی پای بندگی به مصلّا
فخر کند کردگار چون تو سرایـی
زمزمه ی سبّح اسم ربّک الاعلی
سوی تو بگرفته اند دست توسّل
اهل زمین ، ساکنان عالم بالا
دخت پدرپروری که گفت به مدحت
شخص شخیص رسول امّ ابیها
جان محمد تویی که یافت به هر غم
سینه ی پاکش به دیدن تو تسلّا
دریا در پیش بحر جود تو قطره
قطره با یک نگاه لطف تو دریا
دوزخ در سینه ی عدوی تو پنهان
جنّت از چهره ی محبّ تو پیدا
هستی از شرم در مدیح تو خاموش
ایزد با فخر در ثنای تو گویا
احمد قدر تو را شناخته و بس
یزدان نام تو را گذاشته زهرا
فضّه نازد به خانه ی تو به مریم
قنبر بالد ز خدمت تو به عیسی
لطف تو باید وگرنه در شکم بحر
مهر تو خواهد وگرنه در دل صحرا
ماهی دندان نهد به سینه ی یونس
اژدر پیچان شود به پیکر موسی
مادر باید خدیجه و پدر احمد
کآید چون فاطمه به عرصه ی دنیا
لرزد جان پیمبران الهی
در صف محشر به حشر گر ننهی پا
فردا چشم همه به جانب احمد
احمد چشمش بود به سوی تو فردا
آنجا در دست توست حکم شفاعت
کور شود هر که منکراست در اینجا
هست مزار تو قبله ی دل مردم
گرچه نهان است تربتت ز نظرها
حیف که با آن مقام وعزّت و رفعت
عمر تو کم بود ای حبیبه ، به دنیا
با که بگویم که در بهار جوانی
کردی مرگ خود از خدای تمنّا
با که بگویم که جای مزد رسالت
سیلی خوردی کنار تربت بابا
با که بگویم که پیش چشم علی شد
جسم تو نیلی ز تازیانه ی اعدا
با که بگویم که بهر اشک فشانی
مادر سادات سر نهاده به صحرا
دل که نسوزد ز سوز آه تو ، سوزد
در شرر قهر حق به دنیا وعقبا
رشته ی جانت ز هم گسست به کوچه
دیدی تا ریسمان به گردن مولا
شخص نبی بارها به وصف تو دختر
بضعة منی سرود و ، من اذاها
یعنی آندم که گشت روی تو نیلی
دست به رخ برگرفت خواجه ی اسرا
یهنی تا پهلویت شکسته شد از در
از الم آن شکست پهلوی بابا
آنکه تورا کشت هر که هست به جرأت
گفتم و گویم که کشته است نبی را
طبعی غرّا عطا نمای به میثم
تا به از این گویدت قصیده ی غرّا
#استاد_سازگار✍
************
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته...
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم!
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او، به قبر بیچراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#استاد_سازگار ✍
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_زهرا
ای جلوات حق از رخت متجلی
قصر گدایت فراز عرش معلّا
پرتو مهرت به قلب عالی و دانی
سایه ی لطفت به فرق اسفل و اعلا
عالمه ی هر دو کون دختر احمد
فاطمه محبوبه ی خدای تعالی
شرم نماید ملک ز بندگی خود
چون تو نهی پای بندگی به مصلّا
فخر کند کردگار چون تو سرایـی
زمزمه ی سبّح اسم ربّک الاعلی
سوی تو بگرفته اند دست توسّل
اهل زمین ، ساکنان عالم بالا
دخت پدرپروری که گفت به مدحت
شخص شخیص رسول امّ ابیها
جان محمد تویی که یافت به هر غم
سینه ی پاکش به دیدن تو تسلّا
دریا در پیش بحر جود تو قطره
قطره با یک نگاه لطف تو دریا
دوزخ در سینه ی عدوی تو پنهان
جنّت از چهره ی محبّ تو پیدا
هستی از شرم در مدیح تو خاموش
ایزد با فخر در ثنای تو گویا
احمد قدر تو را شناخته و بس
یزدان نام تو را گذاشته زهرا
فضّه نازد به خانه ی تو به مریم
قنبر بالد ز خدمت تو به عیسی
لطف تو باید وگرنه در شکم بحر
مهر تو خواهد وگرنه در دل صحرا
ماهی دندان نهد به سینه ی یونس
اژدر پیچان شود به پیکر موسی
مادر باید خدیجه و پدر احمد
کآید چون فاطمه به عرصه ی دنیا
لرزد جان پیمبران الهی
در صف محشر به حشر گر ننهی پا
فردا چشم همه به جانب احمد
احمد چشمش بود به سوی تو فردا
آنجا در دست توست حکم شفاعت
کور شود هر که منکراست در اینجا
هست مزار تو قبله ی دل مردم
گرچه نهان است تربتت ز نظرها
حیف که با آن مقام وعزّت و رفعت
عمر تو کم بود ای حبیبه ، به دنیا
با که بگویم که در بهار جوانی
کردی مرگ خود از خدای تمنّا
با که بگویم که جای مزد رسالت
سیلی خوردی کنار تربت بابا
با که بگویم که پیش چشم علی شد
جسم تو نیلی ز تازیانه ی اعدا
با که بگویم که بهر اشک فشانی
مادر سادات سر نهاده به صحرا
دل که نسوزد ز سوز آه تو ، سوزد
در شرر قهر حق به دنیا وعقبا
رشته ی جانت ز هم گسست به کوچه
دیدی تا ریسمان به گردن مولا
شخص نبی بارها به وصف تو دختر
بضعة منی سرود و ، من اذاها
یعنی آندم که گشت روی تو نیلی
دست به رخ برگرفت خواجه ی اسرا
یهنی تا پهلویت شکسته شد از در
از الم آن شکست پهلوی بابا
آنکه تورا کشت هر که هست به جرأت
گفتم و گویم که کشته است نبی را
طبعی غرّا عطا نمای به میثم
تا به از این گویدت قصیده ی غرّا
#استاد_سازگار✍
************
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حاج محمود کریمی8952946253012.mp3
زمان:
حجم:
32.54M
🎥 مراسم مناجات شب بیستوسوم ماه #رمضان
🗓 پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی👌😭
🏷 #شب_بیست_و_سوم_رمضان
#مناجات_با_خدا
#استاد_سازگار ✍
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی
از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا
ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی
تن خسته پا شکسته درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشگ تو به شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کاورده ام علی را در عین روسیاهی
مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم
بی حب او نباشد طاعات جز تباهی
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#روضه_اربعین
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
جابر نابینا بشده بود... گفت عطیه یه قدری از خاک این قبور بده تا بو کنم...
هی مشتی از خاک قبری برمیداشت می بویید ولی خاک رو بر روی خاک میریخت، تا از یه قبری مشتی از خاک رو برداشت و بوئید و یکدفعه خاک رو بر دیده کشید و صدا زد: عطیه پیدا کردم قبر مولامو پیدا کردم قبر آقامو ...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
گفت : حسین ؛ تو کسی بودی که توی کوچه های مدینه به جابر سبقتِ سلام میگرفتی ... حالا جوابمو نمیدی..
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
اما خودش، جوابِ خودشو داد:...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
#روضه_اربعین
.
آورده غریبی غم دل بهر غریبی
افتاده حبیبی به روی قبر حبیبی
بیمار فراقی شده مهمان طبیبی
نه تاب و توانی، نه قراری، نه شکیبی
می گفت: حبیبی که غمت کرده کبابم
من دوستم آخر، بده ای دوست جوابم
ای نام تو روشنگر دل جان کلامم
ای یافته سبقت ز سلامم به سلامم
ای دادرس و رهبر و مولا و امامم
هم عاشق و هم دوست و هم پیر غلامم
با یاد تو در این سفر از شهر مدینه
تا کرب و بلا کوفته ام بر سر و سینه
گردون ز غمت در همه جا ولوله انداخت
تا شام ز سر تا بدنت فاصله انداخت
بر گردن تنها پسرت سلسله انداخت
بر پای یتیم تو گل آبله انداخت
دور از تو ولی مرغ دلم همسفرت بود
گه پیش بدن گاه به دنبال سرت بود
ای نور دل فاطمه آخر تو نبودی؟
کز دوش پیمبر به رخم دیده گشودی
هم خنده زدی هم دلم از دست ربودی
بر گردن من بازوی خود حلقه نمودی
یاد آر از آن خاطره ای نور دو دیده
با من سخنی گوی ز رگ های بریده
ای دیده ی گریان مرا نور، عطیه
صحراست پر از زمزمه و شور، عطیه
این ناله ی پیوسته و این ولوله از کیست؟
برخیز و خبر آر که این قافله از کیست؟
#استاد_سازگار
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها