eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Ghosesh-Ke-Yeki-Dota-Nist.mp3
7.47M
🎤مداح :کربلایی سید مجید بنی فاطمه غصه اش که یکی دوتا نیست غربت از حسن جدا نیست خیلی خیلی غریبِ هیچکس شبیه مجتبی نیست وای، بی یار و بی حبیبی وای، تو خونه اتم غریبی نشده خنده رو لبات بیاد مگه میشه کسی تو رو نخواد الهی من فدات بشم حسن آقا دوست دارم خیلی زیاد بخون ای گریه کن بخون ای سینه زن غریب یعنی حسین کریم یعنی حسن وای، بی یار و بی حبیبی وای، تو خونه اتم غریبی توی قلبشه همیشه، داغ ماجرای کوچه خیلی وقته شهیدِ، بعد کربلایِ کوچه وای، تو کوچه چی کشیده وای، محاسنش سپیده گوشواره ی شکسته رو زمین یه کاری کرده خون جگر بشه مادرشو زدن جلو چشاش ولی نشد براش سپر بشه بخون ای گریه کن بخون ای سینه زن غریب یعنی حسین کریم یعنی حسن ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
PTT-20220904-WA0176.opus
67.8K
─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─ مولا،،،تو نورچشم ماســوایی کــریــم و مظـهـر سـخـــایی تـو پــاره تـــــن پیــمـــــبـر عـــزیـــز جـــــان مرتـضـــایی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مولا،،،شکوه صبـری وشکـیبی تـو در زمـــانه غـــم نصیـــبی فــدای رنــج و غصــــه هایت که توبه خــــانه هـــم غریـبی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مولا،،، در پیش چشـمان تر تو ســـیلی زدنـد بـر مـــــــادر تو به جــــای گلـباران جـســمــت شــد تـــــیــر بـاران پیکـــر تو شعر:طاهرکاشانی ─‌═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅ ❃༅࿇༅❃
‍─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا،،، مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغــاز صبـح غـــربت زهرا و مرتضـاست قرآن عــزا گــرفته و عترت شـده غریب شـهر مدیـنه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کزاین ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سـرت رواست گشتـند انبیا،،،هــمه چــون فاطمه یتیم زیــرا عــزای قافـله ســـالار انبـیاست،،، خلقت چه لایق است که صاحب عزاشود عـالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا بـه هــوش کــه با رحلــت نـبی شهر مدینــه یکـســـره آبســتن بلاســت قومی برای غصــب خلافت شـدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی ،کجـاست؟ دار الولا محـاصـره ،زهراسـت پشــت در دود وشراره برفـلک از بیت کبـریاست،،، آتـش زدن بـه خـانه ی ریحـانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛،،، بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،،،هر تهمتی خواستند بهش زدن،،،مگر نمیگن کسی برات کاری میکنه عرقش خشک نشده باید مزدش رو بدی،،،مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن،،،؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد،،، مگه دعای ندبه نخوندی؟،،، (قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) ذوی القربی کیان؟؟؟ مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟،،، یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟،،، یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟،،، پیغمبر میبوسید و گریه میکرد،،، هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید،،، همتون اهل کنایه اید و اهل روضه اید،،، هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید،،، آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه،،، پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع،،، السلام علیک یا ابامحمد،،، آقاجان گداهای هرساله اومدن،،،آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام،،، شما یه غریبی،،،امام رضا هم یه غریبه،،،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه،،،(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،،،، وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب،،، گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند،،، •┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ 🩸ای‌کاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» نرود … در نقلی آمده است: 🥀 لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام بود که دائم از هوش می‌رفتند و سپس به هوش می‌آمدند. یک‌بار به هوش آمدند، با صدای بی‌رمقی فرمودند: برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» کجاست؟ 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته تا برای شما دعا کند! 🥀 پس امام حسن علیه‌السلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبی‌ست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ای‌خواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگ‌تر از مصیبت برادر نیست! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سخت‌تر است. 🥀 در این هنگام امام حسن علیه‌السلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیه‌السلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلوات‌الله‌علیه نرود! 🥀 ... پس امام حسن علیه‌السلام به زن و مرد بنی‌هاشم، مصیبت‌های کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» را به نیزه زده‌اند و در هر ولایت و مجلسی می‌گردانند! 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده) 🩸مانند ماه‌ْپاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … در نقل‌ها آمده است: 📋 فَخَرَجَ و دُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ وهُوَ يَقولُ: ▪️او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود، چنين رجز مى‌خواند: 📋 إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ / سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ ▪️اگر مرا نمى‌شناسيد، من شاخه حسنم. نواده پيامبرِ برگزيده و امين. 📋 هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ / بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ ▪️اين، مولایم حسين علیه‌السلام است، بسان اسيرى در بند ميان مردمى (تشنه مانده) كه خدا کُنَد آن مردمان هیچ‌گاه از آب باران ننوشند! 📋 و حَمَلَ وكَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، ▪️سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى‌مانْد. جنگيد و با وجود كمىِ سنّش، ۳۵ حرامی را به درک واصل کرد 🔖 حُمَيد بن مسلم، گوید: 🥀 من در لشكر ابن سعد بودم و به آن نوجوان، مى‌نگريستم. او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه‌اش پاره بود، و از ياد نبرده‌ام كه لنگه چپ آن بود. 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۳۴ 📚المناقب، ج۴ ص۱۰۶ 🩸فهرست لینک دار مصائب و مقاتل حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام ➖ عمو به فدایت شود! تو را بعد از آنکه به «بلای‌عظیم» گرفتار شدی، به قتل می‌رسانند … ➖ روضه‌خوانی جگرسوز حضرت قاسم علیه‌السلام درمیانه میدان | اسب‌هایتان را آب داده‌اید اما ... ➖ ای عموجان! من چگونه شما را یکّه و تنها بین دشمنان ببینم؟! ➖ از هوش‌رفتن سیدالشهداء و حضرت قاسم علیهماالسلام به وقت وداع | إمام حسین علیه‌السلام با چه وضعی قاسم علیه‌السلام را روانه میدان نمود... ➖ مبارزه جانانه حضرت قاسم علیه‌السلام با ازرق شامی ملعون... ➖ وداع حضرت قاسم با حضرت زینب کبری علیهماالسلام... ➖ سلام امام هادی «علیه‌السلام» در زیارت شهدای کربلا ،به حضرت قاسم علیه‌السلام... ➖ مانند ماه‌پاره‌ای از دل خیمه به سوی میدان شتافت و رجز می‌خوانْد … ➖ گوشه‌ای از شجاعت جگرگوشه سردار جمل در میانه میدان ... ➖ سیدالشهداء علیه‌السلام بدن مطهر حضرت قاسم علیه‌السلام را کشان کشان به سمت خیمه می‌برَد... ➖ نحوه شهادت جانسوز حضرت قاسم بن حسن علیهمالسلام‌ | بر بدن مطهر قاسم علیه‌السلام در حالی که زنده بود، اسب تاختند... ➖ به خدا سخت است بر عمویت که او را صدا بزنی اما نتواند کاری برایت کند… ➖ قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند تا که او را از پای انداختند... ➖ بابایت حسن علیه‌السلام کجاست تا که حال و روز تو را ببیند؟! ➖ شرح جگرسوز اجازه طلبیدن حضرت قاسم از عمویش سیدالشهداء عَلَيْهِماالسّلام | خواندن عقد قاسم علیه‌السلام با دختر امام حسین علیه‌السلام … ➖ وقتی‌که قاسم علیه‌السلام چشمان بی‌رمقش را باز می‌کند و سیدالشهداء علیه‌السلام با صدای بلند بر بالین او گریه می‌کنند... ➖ مادر قاسم علیه‌السلام از فراق او به حالت احتضار در آمده بود... ➖ نوعروسان شامی، جمع شدند و سر مطهر قاسم علیه‌السلام را سنگ‌باران کردند …
🩸ای ماهی دریا برایت گریه کرده ... ابن عباس گوید: 🥀 یک روز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشسته بود، ناگاه امام حسن علیه‌السلام آمد و پیامبر خدا پس از دیدن او گریان شد، و به امام حسن علیه‌السلام فرمود: ای پسر کوچک و عزیزم نزد من بیا، رسول خدا او را آن قدر به خود نزدیک کرد تا وی را بر سر زانوی راست خود نشانید. 🥀 تا آنجا که فرمود: این حسن پسر من، از من است، نور چشم من، روشنی قلب من، میوه دل من، بزرگ جوانان اهل بهشت و حجت خدا است برای امت، امر او امر من، سخن وی سخن من است. کسی که پیرو حسن است، از من است و کسی که از فرمان او سرپیچی کند از من نخواهد بود. 🥀 هنگامی که من به حسن نگاه کردم به یاد آن ذلت‌هایی افتادم که پس از من خواهد دید. وضع حسن این چنین خواهد بود تا اینکه در اثر زهر کشته خواهد شد. 📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْکِی الْمَلَائِکَةُ وَ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ یَبْکِیهِ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّی الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْمَاءِ ▪️در همان موقع است که ملائکه و آسمان‌های هفت گانه برای شهادت او گریان می‌شوند و همه چیز برای مظلومیت حسن گریه می‌کنند، حتی پرندگان هوا و ماهیان دریا. 📋 فَمَنْ بَکَاهُ لَمْ تَعْمَ عَیْنُهُ یَوْمَ تَعْمَی الْعُیُونُ وَ مَنْ حَزِنَ عَلَیْهِ لَمْ یَحْزَنْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَحْزَنُ الْقُلُوبُ ▪️هر کسی برای حسن گریه کند، چشمش در آن روزی که همه چشم‌ها کور می‌شوند کور نخواهد شد. کسی که برای او محزون گردد، قلبش در آن روزی که همه قلب‌ها محزون می‌شوند محزون نخواهد شد. 📋 وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ ▪️هر کس قبر حسن علیه‌السلام را در بقیع زیارت کند، قدم او در آن روزی که قدم‌ها در صراط می‌لغزند، لغزش نخواهد داشت. 📚الامالی،شیخ صدوق،مجلس ۲۴ ✍بارها پاره شد ای یوسف زهرا، جگرت ناسزا گفت، حضور تو، عدو بر پدرت پیش رو، یار همه مار شده پشت سرت ای بسا زخم، که زد دوست به دل، بیشترت نه عجب گر ز غمت سنگ، به صحرا گرید آب ها خون شود و ماهی دریا گرید بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن غم بی دردی انصار، تو را کشت حسن به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن سال ها بر جگرت نیزه و شمشیر زدند از چه ای جان جهان، بر بدنت تیر زدند دوست دارم که شبی، شمع مزار تو شوم سوزم و نورفشان، در شب تار تو شوم جان و دل باخته، بی صبر و قرار تو شوم سر به دیوار نهم، زائر زار تو شوم هر چه از سوز جگر ناله کنم زار زنم نگذارند که یک بوسه به دیوار زنم حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است
🩸«زهر» با کبد امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد ... راوی گوید: 🥀 من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیه‌السلام از اتاق خارج شدند ؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند: 📋 لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی. ▪️من چند بار مسموم شده‌ام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶ 🔖 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیه‌السلام را اینگونه شرح می‌دهد: 📋 و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ ▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا می‌آورد در میان آن طشت می‌ریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج می‌شد. 📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲ 🔖 در گزارشی دیگر نیز آمده است: 📋 و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم ▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند. 📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶ ✍ ای کاش بگیرند دو چشمِ پسرش را تا در دلِ این طشت نبیند جگرش را بدجور غریبانه نفَس می‌زند آقا آتش زده با غربت خود دور و برش را خوب است که آغوش حسین است کنارش تا که نزد هِی به زمین بال و پرش را نه اُم‌ِبنین نه که ابالفضل توان داشت عباس گرفته است کنارش کمرش را تا خواهرش اینجا نرسیده است بگویید بر طشت نریزد جگرِ شعله‌ورش را از زهر نبود اینهمه خونابه که آمد آن کوچه نشان داد خدایا اثرش را صد شُکر سرش بر روی دامان حسین است تا بر روی حجره نکشد باز سرش را افسوس حسن نیست به گودالِ حسینش تا شمر نگیرد روی آن سر تبرش را
🩸سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار إمام حسن علیه‌السلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ... در نقلی آمده است: 🥀 امام حسن علیه‌السلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهما‌السلام تبعیت کنند. 🥀 سپس خطاب به برادر فرمود: ای برادر من! به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش می‌کنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهم‌السلام نموده اند. 📋 ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه ▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت. 🥀 هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیه‌السلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیم‌تر از مصیبت من است و سختی‌های تو بزرگ‌تر از سختی‌های من است. 📚معالی السبطین؛ ص۴۸
🩸حکایت قصرِ سبز امام حسن و قصرِ سُرخ امام حسین «علیهماالسلام» در بهشت ... در روایت آمده است: 🥀 هنگامی که شهادت امام حسن علیه‌السّلام نزدیک شد، 📋 جَرَی السَّمُّ فِی بَدَنِهِ تَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ اخْضَرَّ ▪️ زهر در بدنش نفوذ کرده و رنگ مبارکش دگرگون و سبز گردید. 🥀 سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه به وی فرمود: چرا رنگ شما به سبزی مایل است؟ امام حسن علیه‌السلام پس از اینکه گریان شد، فرمود: حدیثی که جدم راجع به من و شما فرموده صحیح است، 📋 ثُمَّ اعْتَنَقَهُ طَوِیلًا وَ بَکَیَا کَثِیراً ▪️آنگاه دست به گردن امام حسین علیه‌السلام انداخت و گریه‌ای طولانی کردند. 🥀 سپس امام حسین علیه السلام از آن حدیث جویا شد. امام حسن علیه السّلام فرمود: جد بزرگوارم به من فرمود: 🥀 در شب معراج که وارد باغ‌های بهشت شدم و از منزل اهل ایمان عبور کردم، با دو قصر مواجه شدم که بسیار عالی و در کنار یکدیگر و به یک شکل بودند، تنها تفاوتی که داشتند این بود که یکی از آن‌ها از زبرجد سبز و دیگری از یاقوت قرمز بود. 🥀 من به جبرئیل گفتم: این دو قصر برای کیست؟ گفت: برای امام حسن و امام حسین علیهما‌السّلام می‌باشند. گفتم: ای جبرئیل! پس چرا یک رنگ نیستند؟ دیدم ساکت شد و جوابی نداد. گفتم: چرا سخن نمی گویی؟ گفت: از شما خجالت می‌کشم، گفتم تو را به خدا قسم می‌دهم که مرا از این موضوع آگاه کن. جبرئیل گفت: 📋 أَمَّا خُضْرَةُ قَصْرِ الْحَسَنِ فَإِنَّهُ یَمُوتُ بِالسَّمِّ وَ یَخْضَرُّ لَوْنُهُ عِنْدَ مَوْتِهِ ▪️علت سبز بودن رنگ قصر امام حسن علیه‌السلام این است که در اثر سم شهید می‌شود و در وقت شهادت رنگش سبز خواهد شد. 📋 وَ أَمَّا حُمْرَةُ قَصْرِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ یُقْتَلُ وَ یَحْمَرُّ وَجْهُهُ بِالدَّمِ ▪️ سبب قرمز بودن قصر إمام حسین علیه‌السلام این است که آن حضرت شهید می‌شود و صورتش با خون خودش، سرخ خواهد شد. 📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ بَکَیَا وَ ضَجَّ الْحَاضِرُونَ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ. ▪️در همین هنگام بود که هر دو برادر گریه کردند و حضار هم ضجه زده و گریه کردند. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۴۷ ✍ دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش چقدر حال و هوای بدنش گودالی است شده پاشیده از آن زهر درون بدنش پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه کاش می بود به جای دگری جز وطنش گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد در همین موی سفید است تمامِ سخنش در جوانی همه گفتند شکسته شده است پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش
🩸روضه‌خوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام بر بالین برادر گریه می‌کردند، امام حسن علیه‌السلام به او فرمودند: 📋 یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی ▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است. 📋 فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا ▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح می‌کنند. 📋 و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها ▪️و شقی ترین این امت بر سینه‌ات بالا می‌رود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد می‌زند: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی می‌کند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند. 📋 و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القَنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك ▪️ و اهل و عیالت به إسارت می‌روند و فرزندانت یتیم می‌شوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل می‌کنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه می‌کنند. 📋 فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا ▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو می‌بودم و از تو دفاع می‌نمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست. 📚معالی السبطین ص۶۲ ✍ خون می چکد حسن ز لب تو، سخن مگو گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو من مثل تو که صبر ندارم، عزیز من از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو اصلا بیا به فکر خودت باش و این کفن اصلا بیا و روضه از این بی کفن مگو دیدم تن کبودت و آتش گرفته ام حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو مادر به دست خواهرمان داد امانتش از غارت و نماندن آن پیرهن مگو یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد اما تو از گلوی من و نیزه زن مگو از غارت تنم سخنی را وسط مکش از دسته دسته روی سرم ریختن مگو وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو طشت مدینه ی تو کجا! طشت من کجا! از خیزران نشستن بر این دهن مگو یوم الحسین گفتی و زینب ز تاب رفت دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
🩸حکایت دو‌ طشتی که چها بر سر زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ... در نقلی آمده است: 🥀 در لحظات آخر عمر إمام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که سیدالشهداء علیه‌السلام سر او را به دامن گرفته بود و بر حال یکدگر می‌گریستند؛ در همین هنگام بود که ناله و زاری زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گوش این دو برادر رسید. 🥀 در اینجا بود که إمام مجتبی علیه‌السلام به برادر خود فرمودند: 📋 أخی أباعبدالله، نَحِ هٰذا الطّشتَ عَنّی لِئلّا تَراهُ أختُنا زینَب سلام‌اللّه‌علیها ▪️برادرم ای اباعبدالله! این طشت را از اینجا برادر تا نگاه خواهرمان زینب سلام‌الله‌علیها به آن نیفتد. 📚 العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۷ ✍ در حیرتم به زینب مضطر چها گذشت! آن دم که اوفتاد نگاهش بر آن دو طشت یک طشت را، ز خون جگر دید لاله گون یک طشت را بدید در آن، رأسِ پر ز خون یک طشت را بدید، پر از پارهٔ جگر یک طشت را بدید، در آن، رأسِ پر قمر ... آن دم که رأس پاک شهنشاه بحر و بر آغاز کرد خواندن قرآن به طشت زر برداشت چوب کینه، یزید از ره غضب کرد آشنا، به لعل لبِ شاهِ تشنه لب زینب به ناله گفت که: ای بی حیا مزن! چوب جفا به بوسه گهِ مصطفی مزن! دارد (صغیر) تا به صف حشر، شور و شین گاه از غم حسن، گهی از ماتم حسین
🩸قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان‌دادنِ إمام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که برادران و خواهران و عده‌ای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد، 📋 ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه ▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود. به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح می‌نمود و فریاد می‌کشید: وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي؟! 🥀 حضرت ام‌کلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه می‌زد و فریاد سر می‌داد: واحسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه 🥀زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله سر می‌داد و می‌فرمود: وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي 📋 ... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا ▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد. 📋 و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ ▪️ابالفضل العباس علیه‌السلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیه‌سرایی می‌نمود و خاک بر روی خود می‌ریخت و فریاد می‌کشید. 📚معالی السبطین ص۶۵
🩸قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان‌دادنِ إمام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امام حسن مجتبی علیه‌السلام بود که برادران و خواهران و عده‌ای از بنی هاشم دور آن حضرت را گرفته بودند، که نفس های آن حضرت به شماره افتاد، 📋 ثمّ إنّهُ وَجَّهَ وَجهَهُ اِلَي القِبلةِ و غَمضَ عَينَيه و مَدَّ يَدَيهِ و رِجلَيه ▪️در این هنگام روی مبارکش را به سمت قبله نمود و چشمانش را بر هم گذاشت و دست و پایش را دراز نمود. به وحدانیت خدا و رسالت جدّ و ولایت پدرش اقرار نمود و روح مقدسش از این دنیا پر کشید. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در این هنگام پیکر پاک برادر را در بر گرفت و صورت مبارکش را مسح می‌نمود و فریاد می‌کشید: وا اخاه وا خَبيتاه وا حَسناه وا قلّة ناصراه مَن لي عَونٌ بعدك يا اَخي؟! 🥀 حضرت ام‌کلثوم علیهاالسلام به صورتش لطمه می‌زد و فریاد سر می‌داد: واحسناه وا محمداه وا علياه وا فاطمتاه 🥀زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ناله سر می‌داد و می‌فرمود: وا اخاه وا حسناه وا سَنَداه وا لَهفاه وا قِلّة ناصراه يا اخي 📋 ... ثمّ انّها بَكتْ عَلَي اخيها و هيِ تَلثِمُ خَدَّيهِ و تَتَمرّغ عليه و تبكي عليه طويلا ▪️ آن بانوی مکرّمه، گریه کرد و خود را بر روی بدن مبارک برادر انداخت و گونه های برادر را بوسید و سخت گریه کرد. 📋 و انّ العبّاسَ رَثّاهُ باكياً حَزيناً يَحثُو التُرابَ علَي وَجهِهِ و يَصيحُ ▪️ابالفضل العباس علیه‌السلام نیز در آنجا حضور داشت و با قلبی داغدار و چشمانی اشکبار بر برادر خود مرثیه‌سرایی می‌نمود و خاک بر روی خود می‌ریخت و فریاد می‌کشید. 📚معالی السبطین ص۶۵
2. کاش گردی گردم.mp3
10.02M
کاش گــردی شــــم و از کرمــــت بنشیـــنم بـه کـــــنـار حــــــرمـت کاش چــون ماه،به شبــــهای دراز داشـتــم با حـــرمــــت راز و نیاز کاش چــون اشـک ،کنـــارت افـتم بـه روی خـــــاک مــــزارت افـتم روی جـانــــها هــمـــه بر تربت تو سـوز دلـها هـــمـه از غــــــربت تو غـربت آن نیست که از داغ جـوان قــد بابا شــود از غصــــه کــــمان غربت آن نیست که سـر بر سر نی ره کنــــد با ســــپه دشـــمــن طی غربت آن نیست که با ضربت سنگ چهـــره از خــون جبین گـردد رنگ غربت آن اسـت کـه فـردی مـظلوم شـــود از کینــه ی همــسر،مسموم غربــت آن است که بعــد از کُشتن بارش تـــیـــر بـــبارد بـــه بــدن تیـــــر باریـــد ز بــــس بر بدنـــت بدنـــت گــــشــت یکـــی با کفـنت قلب احمــد که برایـــت خــون بود بـه هــــمـه مـــردم عـــالم فـــرمود روز محـــشـــر کــه هــــمه گریانند اشــک ریــزانِ حســــن خـــندانند •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی امام حسن علیه السلام و روضه‌یِ مادر میانِ کوچه‌یِ تنگی چه‌ها شد به ضربِ کینه قدِّ یار تا شد همان روزی که گم شد گوشواره عصایِ دستِ مادر مجتبی شد
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل _مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام آنقَدَر اهلِ کرم شد   عَلمش را بخشید دِرَمَش را  خَدَمش را  حَشَمش را بخشید دست و دلبازیِ او شهره‌یِ آفاق شده هرچه که داشت به‌جز درد و غمَش را بخشید همه‌یِ نُه فَلک از آنِ حسن بود ولی .... به حسینی شدنِ ما حرمَش را بخشید وسطِ کوچه چه‌ها دید  خدا می‌داند روضه این است که مادر ثنَمَش را بخشید گم‌شد آویزه‌یِ یاسی که دَم از حیدر زد مادرم زیرِ لگد  بازدَمش را بخشید شد عصا شانه‌یِ لرزانِ حسن در کوچه چشم بارانی و آن قدِّ خَمَش را بخشید کاش می‌شد قلمی یا غزلی وقفَش حیف ندبه‌خوان شد حسن و محتشَمش را بخشید
. شهادت علیه السلام می‌زنم ناله می‌زنم بر سر اَیُّهاَالمظلوم غریبِ مادر غریبِ مادر اَلا وَ صلی اللّهُ علیَ الباکینَ علیَ الحسن سینه‌زنِ امام حسن شاهِ غریب و بی‌وطن مظلوم حسن تنها حسن مولا یابنَ‌الزّهرا حسن مولا حسن /۴/ کوچه‌ای بن‌بست دستِ مردی پست ضربه‌ای سنگین گوشواره شکست گوشواره شکست خاکِ چادرِ مادروُ با گریه می‌تکوندی چطوری یاسِ نیلیوُ تا به حرم رسوندی مغموم حسن مسموم حسن سیّدنَاالمظلوم حسن مولا حسن /۴/ شد حریمِ تو کنجِ‌‌ قلبِ ما زائرت مادر یابن‌الزّهرا یابن‌الزّهرا گنبد و گلدسته و ضریح نداره صحنت امّا حرم داری یا امام حسن تو دلِ سینه‌زن‌ها دنیام حسن عقبام حسن آقام آقام آقام حسن مولا حسن /۴/ ✍ .👇
عرض ارادتی خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام (مناسب برای آهنگهای مختلف) ای زَهرِ کینه قلبین ، سوزان ایدن حسن جان زهرایه جَنَّت ایچره ، مهمان گیدن حسن جان کانِ کَرم حسن جان ای بی حرم حسن جان دردین کیشی ایوینده ، سویلَر وفالی یاره غَمخوار اولار عیالی ، اِیلَر او درده چاره سالدی وفاسیز عورت ، درده سنی دوباره نامَحرم اولدی مَحرم ، بولمَم نَدن حسن جان اصحابِ بی وفاچوخ ، ایتدی سنی اذیّت واردار ایدوبله صُلحه ، چَکدون نه چوخ مصیبت خنجر جراحتیندن ، جسمونده وار علامت ایتدی هَره جَسارت ، بیر گوشه دن حسن جان قبره گیدنده نَعشون ،گلمیشدی دوزدی چوخلار کیم بیر امام جسمین ، آخر بو نوعی یوخلار؟ گویا او پیکروندن ، چخموردی بعضی اوخلار گیتدی مزاره آخر ، قانلی بدن حسن جان مظلوم اولان سنون تَک ، واردور جهاندا آیا؟ بِش ، آلتی سینّیدِیدون ، حَشرون اولوبدی برپا سن اوندا جان ویریبسن ، گوردون یخیلدی زهرا دوشدون اودور اَیاقدان ، سن غُصّه دن حسن جان بیر تنگ کوچه افسوس ، تنگ اولدی رهگذاره بیر اَل گیدیب هوایه ، رَدّی دوشوب عُذاره دردین آپاردی گیزلین ، آخر آنان مَزاره توپراقه قان سوزوبدی ، گوشواره دن حسن جان ثانی یارالی بیر گول ، توپراقلار اوسته سَردی بیر گول یوزونده اَکدی ، بیر قانلی گولده دَردی بیر سیلی دَیدی اَمّا ، صاقی صولی گووَردی بِیْله سولان گُلُستان ، یوخ گورسه دن حسن جان شیعه سنه حسن جان ، آخر حرم دوزه لدَر شایسته بیر ضریحی ، چوخ محترم دوزه لدَر چون سن کریمیدون بیر ، بابِ کَرم دوزه لدَر دوشمَز یادا گورنده ، باغِ عَدَن حسن جان خونِ دیلون آخیبدی ، آخر دوداقلاروندان ظُلمیله آیری دوشدون ، مظلوم اوشاقلاروندان آلدیم خبر مزارون ، وضعین قوناقلاروندان پوزقوندی نه گَلن وار ، نه وار گیدن حسن جان التماس دعای فرج الاحقر مهدی عبادی