.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی موهای تو میندازم
شونه بزن موی منو بازم
موم سوخت
شبیه مادر تو پهلوم سوخت
بابا ببین تموم بازوم سوخت
میون شعله چشم و ابروم سوخت
ای کاش
به گوش من نمیرسید حرفاش
جوری زدش رو صورتم موند جاش
به خدا سنگینه بابا دستاش
بابا من الذی ایتمنی...
دیگه نگم برات سرم چی شد
میشه نپرسی معجرم چی شد
ببین شکست بال و پرم چی شد
میشه نپرسی معجرم چی شد
تاره
چشای من نمیبینه آره
شده لباسای تنم پاره
حتی واسم نمونده گوشواره
فرشه
زیر قدم های تو که عرشه
ولی چرا تن تو بی سرشه
گریه کنم دلم سبک تر شه
بابا من الذی ایتمنی
نبودنت بهونه گیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
تو رفتی و زجر اسیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
سخت بود
اومدی اما دیگه دیر وقت بود
یه روزی دختر تو خوشبخت بود
یه روزی دختر تو خوشبخت بود
ای داد
میزنه دشمن سر من فریاد
خبر داری که دندونم افتاد
هزار دفعه دخترت جون داد
بابا من الذی ایتمنی...
#محمدصادق_باقی_زاده ✍
#حضرت_رقیه
.👇
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
دیدم تو خواب _ اسم منو صدا زدی بابا
یادش بخیر _ موهامو شونه می زدی بابا
خیلی باهات _ حرف نگفته تو دلم دارم
سفر بخیر _ عزیز من خوش اومدی بابا
سلام زندگیم
بابا می بینی پیر شدم اول بچگیم
سلام زندگیم
دق میکنه بدون بابا ، دختر یتیم
سلام زندگیم
بریده طاقتم
میخوام صدات کنم ولی میگیره لکنتم
بریده طاقتم
شبیه مادرت منم کبوده صورتم
بریده طاقتم
دختر تو _ صد دفه زنده شده و مرده
بابا حسین _ عمه به جای من کتک خرده
خبرداری _ بعد تو قاتل تو با خنده
رقیه تو _ محله ی یهودیا برده
منو نظر زدن
منم شبیه مادر تو بی خبر زدن
منو نظر زدن
میدونی من رو توی کوچه چن نفر زدن ؟
منو نظر زدن
موهامو می کشید
هر دفه که صدات زدم ، حرمله سررسید
موهامو می کشید
یجوری زد که دیگه چشمام جایی رو ندید
موهامو می کشید
تو خیمه ها _ میون شعله خیلی بد سوختم
شب تا سحر _ یکسره از درد لگد سوختم
اینا همه _ جای خودش ، ولی بابا خیلی
بزم شراب _ با خیزرون لبت رو زد سوختم
غریب کشتنت
عمه میگه حتی یه قطره آب ندادنت
غریب کشتنت
سرت کنارمه ولی بگو کجاس تنت
غریب کشتنت
سحر نشد شبم
بابا منم مثه رگ تو نامرتبم
بابا منو ببر
میون این نامحرما خیلی معذبم
خیلی معذبم
#امیرحسین_ثابتی ✍
#حضرت_رقیه
.👇
#حضرت_رقیه_زمینه
حق بده اینجور اگه نامرتبم/اگه پریشونم
اگه یه شب دیگه تو رو نبینمت /زنده نمی مونم
چقد دلم میخواد یه بار دیگه منو /بغل کنی بابا
چقد دلم میخواد دوباره بشینم /رو شونه ی سقا
می زدنش زیر دست و پا می گفت بابا بابا بابا
جونی نداشت اما بی صدا می گفت بابا بابا بابا
نمی تونم راه برم اما بابا جون /می کِشٓنم زوری
مگه یه دختر که پر از زخم پاهاش /هُل میدن اینجوری
روی سر عمه ی من داد نکشین/ما هم خدا داریم
شبا توو کابوس می بینم با عمه هام /میون بازاریم
نیمه شب از خواب که می پرید می گفت بابا بابا بابا
پاشو روی زمین می کشید می گفت بابا بابا بابا
من که خودم گوشوارمو میدم بهت/چی میخوای از جونم
مگه خودت دختر نداری بی حیا /ببین چه حیرونم
هر کاری کردم خاطرات بزم می /نشد فراموشم
چجوریه هر کسی از راه می رسه /میزنه توو گوشم
با دست بسته می خورد زمین می گفت بابا بابا بابا
با چش خیس و دل حزین می گفت بابا بابا بابا
#احسان_نرگسی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_رقیه_زمینه
چقدر بدون تو ترسیدم بابا
خرابه سرده و لرزیدم بابا
هر چی چشامو می بستم توو خواب
حرمله رو باز می دیدم بابا
رو نیزه بودی
منم کتک میخوردم
رو نیزه بودی
اسمتو که می بردم
رو نیزه بودی
سنان که می آزردم
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند دوم:
رمق نداره دیگه زانوم بابا
کبوده صورتم و پهلوم بابا
شبیه مادرته می بینی که
شکستگیِ رویِ ابروم بابا
عمو نبود که
ببینه دنیام سوخته
عمو نبود که
معجر زیبام سوخته
عمو نبود که
ببینه موهام سوخته
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند سوم:
سپر برام می شد هربار عمه
چه طعنه ها شنید از اغیار عمه
خدا میدونه چقدر فکر ما بود
میون ولوله ی بازار عمه
بزم حرام و
کعب نی و دندانت
بزم حرام و
درد و غم طفلانت
بزم حرام و
غصه ی توو چشمانت
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
#علی_علی_بیگی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
چقدر بدون تو ترسیدم بابا
خرابه سرده و لرزیدم بابا
هر چی چشامو می بستم توو خواب
حرمله رو باز می دیدم بابا
رو نیزه بودی
منم کتک میخوردم
رو نیزه بودی
اسمتو که می بردم
رو نیزه بودی
سنان که می آزردم
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند دوم:
رمق نداره دیگه زانوم بابا
کبوده صورتم و پهلوم بابا
شبیه مادرته می بینی که
شکستگیِ رویِ ابروم بابا
عمو نبود که
ببینه دنیام سوخته
عمو نبود که
معجر زیبام سوخته
عمو نبود که
ببینه موهام سوخته
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
بند سوم:
سپر برام می شد هربار عمه
چه طعنه ها شنید از اغیار عمه
خدا میدونه چقدر فکر ما بود
میون ولوله ی بازار عمه
بزم حرام و
کعب نی و دندانت
بزم حرام و
درد و غم طفلانت
بزم حرام و
غصه ی توو چشمانت
حالا با سر پیش منی بابا
من الذی أیتمنی بابا
#علی_علی_بیگی✍
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_6281275122.m4a
1.64M
#زمینه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#پنجم_صفر
قبل از این می گفتم، ای لعنت به حرمله
زجرُ دیدم گفتم، صد رحمت به حرمله
نیمه شب بود، با نیزه زد
یا سیلی زد، یا نیزه زد
با قصد کشت، عمدا می زد
سکینه رو، با من می زد
دستای سنگینیم داره این زجز
دست از سرم بر نمی داره این زجر
تا چش میذارم روو هم باز میادش
می خوام بخوابم نمی ذاره این زجر
یارالی بابایی ۳
قبل از این می گفتم، ای لعنت به کوفیا
شامُ دیدم گفتم، صد رحمت به کوفیا
ما رو بردن، بین انظار
خیلی بد بود، تووی بازار
تو ترسیدی، من ترسیدم
اشکاتو روو، نیزه دیدم
من خواب راحت ندارم تو این شهر
من سر روی خاک می ذارم تو این شهر
اون روز که افتاد مسیرم به بازار
ای کاش عمو بود کنارم تو این شهر
یارالی بابایی ۳
قبل از این می گفتم، ای لعنت به تیغ شمر
لب رُ دیدم گفتم، صد رحمت به تیغ شمر
خیزران و، روو لبت زد
نمی بخشمش تا ابد
نکردن به، حالم رحمی
شده بد جور، لبِت زخمی
حرفای ناگفتنی داره این لب
جا موندم از قافله نیمه ی شب
هم درد پهلو دارم از همون وقت
هم بعد از اون پیر شده عمه زینب
یارالی بابایی ۳
#وحید_محمدی✍
۲۸ مرداد ۱۴٠۲
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
#اربعین
#شام
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_شور
#حضرت_رقیه_زمینه
اومدی روشنی شبهای رقیه بابای رقیه
سر بریدته رو دستای رقیه بابای رقیه
تو کوچه ها دیدم تو سنگ کین خوردی
از صورتت پیداس خیلی زمین خوردی
بابا حسین جانم
بابا میدونی که کبوده بدن من مجروح تنِ من
تفریحشون شده شب و روز زدن من مجروح تنِ من
دردایی که دارم عمرم رو کم کرده
من هم مثه زهرا بازوم ورم کرده
بابا حسین جانم
قاتل تو خیلی تو صحرا کتکم زد بابا ، کتکم زد
تو بغل رباب حتی کتکم زد بابا، کتکم زد
بابا نمیدونم چی بوده تقصیرم
بسکه لگد خوردم از زندگی سیرم
بابا حسین جانم
با "کعبِ نی" زدن به بازوی رقیه پهلوی رقیه۲
ببین آتیش چه کرده با موی رقیه با موی رقیه۲
پاره شده گوشم چشمام نمیبینه
ضجرو نمیبخشم دستاش چه سنگینه
بابا حسین جانم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#رضااااا_ابوالحسنی