eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
425 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 خواهان تو هرقدر هنر داشته 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) خواهان تو هرقدر هنر داشته باشد اوّل قدم آن است جگر داشته باشد جز گریه‌ی طفلانه ز من هیچ نیاید دیوانه محال است خطر داشته باشد با ما جگری هست که دست دگران نیست از جرأت ما کیست خبر داشته باشد؟! این‌جا که حرام است پریدن ز لب بام رحم است بر آن مرغ که پر داشته باشد در فضل تو امّید برای چه نبندم جایی که شب امّید، سحر داشته باشد تیغ کرم تو بکند کار خودش را هرچند گدای تو سپر داشته باشد چون شمع سحرگاه، مرا کشته‌ی خود کن حیف است که گریان تو، سر داشته باشد بگشای در سینه‌ی مارا به رخ خویش شاید که دلم میل سفر داشته باشد می‌گریم و امّید که آن روز بیاید بنیاد مرا سیل تو برداشته باشد رحمت به گدایی که به غیر تو نزد روی هرچند که خلق تو گهر داشته باشد خورشید قیامت چه کند سوختگان را در شعله، کجا شعله أثر داشته باشد؟ ما را سر این گریه به دوزخ نفروشند حاشا که شرر هیزم تر داشته باشد ما حوصله‌ی صف‌کشی حشر نداریم باید که جنان درب دگر داشته باشد ما را به صف حشر معطّل نکن ای دوست هرچند که خود قند و شکر داشته باشد دانی ز چه رو زر طلبیدم ز در تو چون وقت گدا قیمت زر داشته باشد ما در تو گریزیم ز گرمای قیامت مادر چو فراری ز پسر داشته باشد جز گریه رهی نیست به سرمنزل مقصود هیهات که این‌خانه دو در داشته باشد
📃 نشسته‌اند دو عالی‌جناب در 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) نشسته‌اند دو عالی‌جناب در خیمه دو هم مسیر، دو تا هم‌رکاب در خیمه به‌جز حسین که در خیمه دید زینب را ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه شب وصال حسین و خداست، پس امشب خدا هم آمده با این حساب در خیمه همه به فکر نماز و دعا و قرآن‌اند چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه صدای العطش کودکان بلند شده دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه به‌خاطر علی‌اصغر، همه زنان حرم نشسته‌اند به دور رباب در خیمه هنوز سایه‌ی عبّاس هست بر سرشان کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه برادران و عموزاده‌هات بیدار اند رقیّه جان! برو راحت بخواب در خیمه غروب روز دهم وای بر دل زینب میان همهمه و التهاب در خیمه مخدّرات حرم بین شعله می‌مانند برای خاطر حفظ حجاب در خیمه
📃 چه جلالی؛ فتبارک الله 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) چه جلالی؛ فتبارک الله چه کمالی؛ فتبارک الله چه شکوهی؛ فتبارک الله چه جمالی؛ فتبارک الله قمر حیدر؛ فتبارک الله پسر حیدر؛ فتبارک الله جگر حیدر؛ فتبارک الله شیر نر حیدر؛ فتبارک الله من و لطف عطا؛ همه عالم فدا حرم فاطمه‌ست، حرم کربلا اله اله اله؛ چه علمداری اله اله اله؛ چه سپه‌داری چه قیامی؛ فتبارک الله چه مقامی؛ فتبارک الله چه امامی؛ فتبارک الله چه غلامی؛ فتبارک الله نصرت اللهی؛ فتبارک الله قدرت اللهی؛ فتبارک الله آیت اللهی؛ فتبارک الله دست ید اللهی؛ فتبارک الله دل دریا تویی؛ یل زهرا تویی تو سپاه حسین، خود مولا تویی اله اله اله؛ چه علمداری اله اله اله؛ چه سپه‌داری چه دلیری؛ فتبارک الله چه نصیری؛ فتبارک الله چه وزیری؛ فتبارک الله چه امیری؛ فتبارک الله چه معمّایی؛ فتبارک الله چه مسیحایی؛ فتبارک الله چه نفس‌هایی؛ فتبارک الله به که چه آقایی؛ فتبارک الله همه تو حسرت پر پروازتن توو سپاه حسین، همه سربازتن اله اله اله؛ چه علمداری اله اله اله؛ چه سپه‌داری به وفایت؛ فتبارک الله به صدایت؛ فتبارک الله به رضایت؛ فتبارک الله به صفایت؛ فتبارک الله حیدر ارباب؛ فتبارک الله سپر ارباب؛ فتبارک الله عموی سادات؛ فتبارک الله برادر ارباب؛ فتبارک الله شهدا پیش تو، همه تووی صف‌ان همه پشت سرت؛ که تویی صف‌شکن اله اله اله؛ چه علمداری اله اله اله؛ چه سپه‌داری
📃 یه حسّی بهم گفت، حرم آواره 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) یه حسّی بهم گفت، حرم آواره میشه یه حسّی بهم گفت که مشک صدپاره میشه یه حسّی بهم گفت، توو راه درگیر شدی یه حسّی بهم گفت، حسین بیچاره میشه مسجد کوفه اومدم یا علقمه من کنار تو، خیمه‌ها توو همهمه بوی یاسه؛ گمون کنم بالاسرت مجلس روضه‌خونی داشته فاطمه شهید شد حرفت؛ عجب کاری کردی ببین با خیمه، عجب کاری کردی تو که آب داشتی چرا آب نخوردی همه خیمه میگن، داری برمی‌گردی داداش خیلی مردی یه حسّی بهم گفت، نشد جنگ تن‌به‌تن یه حسّی بهم گفت، تو رو دوره می‌کنن یه حسّی بهم گفت، شکست سرو قامتت یه حسّی بهم گفت، آخر چشمت می‌زنن سرو رعنام میون اون چشمای شور تو کجا و اینا کجا؛ خدا به دور سری که روی اوج شونه‌ی تو بود بی‌تو میره میون گودال و تنور می‌دونم از صبح چقد غصّه خوردی دیدم قنداق و، توو سینت فشردی علی راضی بود؛ چرا آب نخوردی؟ یه حسّی بهم گفت، اومد عطر مادرم یه حسّی بهم گفت که رفت سایت از سرم یه حسّی بهم گفت که داغ شد کمرشکن یه حسّی بهم گفت دیگه بی‌برادرم زخم داغت به حلق اصغر می‌خوره می‌دونم که به غیرتت بر می‌خوره اون‌که پشتش می‌لرزید از هیبت تو سر فرصت میاد، منو سر می‌بره ببین چی داداش به روزم آوردی باید می‌موندی، حرم رو می‌بردی حالا که رفتی؛ چرا آب نخوردی نشرآثار حاج‌محمود‌کریمی
📃 تویی آن‌که ذات کسی قرین 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) تویی آن‌که ذات کسی قرین نشده است با احدیّتت تویی آن‌که بر احدیّتت شده مستند صمدیّتت نرسیده فردی و جوهری به مقام منفردیّتت نشناخت غیر تو هیچ‌کس ازلیّتت ابدیّتت تو چه مبدأی که خبر نشد کسی از مآل تو یاعلی بنگر فؤاد شکسته را به درت نشسته به التجاء به سخا و بذل تواش طمع به عطا و فضل تواش رجا اگرش برانی از آستان کند آشیان به کدام جا؟ ز پناه ظلّ وسیع تو هم اگر رود، برود کجا؟ که محیط کون و مکان بود فلک ظلال تو یاعلی
‍ . 📃 نه مراست قدرت آن‌که دم 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) نه مراست قدرت آن‌که دم زنم از جلال تو یاعلی نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یاعلی چو عقول و افئده را نشد ملکوت سرّ تو منکشف ز بیان وصف تو هر کسی رقم گمان زده مختلف همه گفته‌اند و نگفته شد ز کتاب فضل تو، یک الف فُصحای دهر به عجز خود ز ادای وصف تو معترف بلغای عصر به نطق خود شده‌اند لال تو یاعلی تویی آن‌که در همه آیتی نگری به چشم خدای‌بین تویی آن‌که از کشف‌الغطا نشود زیاده تو را یقین شده از وجود مقدّست همه سرّ کنز خفا مبین ز چه رو دم از أنا ربُّکم نزنی؟! بزن به دلیل این که به نور حق شده منتهی شرف کمال تو یا علی مددی کن ای شه لو کشف غم و ابتهال تو یاعلی برسد به گوش من از نجف: قُتِلَ الحسینُ بکربلا .👇
‍ ‍ .       📃  شده شب تار، هر روزم 🎙   🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) شده شب تار، هر روزم به تیغ آه، جان‌سوزم بدون بیرق، سردارم بدون شمشیر، پیروزم فامّا الیتیم؛ یتیم حسین شده سرفراز در عالمین فامّا السّلام؛ فقط یک کلام عشق والسّلام؛ سلام بر حسین به بال عشق، شه‌پرم؛ رقیّه‌ی اطهرم حسین را دخترم، من نوه‌ی حیدرم ما زنده کردیم، اسلام و مستحبّات و، احکام و عمّه چرا، این بی‌دینا کفن نکردن بابام و ببین جان دین، به من سر زده اومد از فراق نجاتم بده شعار تو بر لبم؛ مبلّغ مکتبم فاطمه‌ی قافله؛ من زینبِ زینبم غصّه نخور بابا؛ دردم فقط یه‌کم دل‌گیری بود اگه نخوردم من چیزی فقط دلیلش سیری بود غصّه نخور که دندونام اگر که افتاد، شیری بود موهام شد سفید؛ فدای سرت بذار دق کنم برای سرت فدات بشه دخترت؛ چی اومده بر سرت تو میشی مهمونم و؛ من میشم مادرت .👇
‍ . 📃 عطش رسیده تا قلبم 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) عطش رسیده تا قلبم لبم کویر بی‌آبه ضریح سینه پرخونه دلم شبیه سردابه توو خیمه‌های تو، خدا عزاداره تا روضه‌خون زهراس؛ علی میون‌داره توو این محرّمی، خیمه‌ت شبامو غرق نور کرده چی میشه امسال عاشورا بگن آقا ظهور کرده؟! توو خیمه‌ام؛ یعنی توو آستان تو این عشقو مدیونم به عمّه‌جان تو .👇
‍ . 📃 بین بازار راه می رفتند 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) بین بازار راه می‌رفتند دست در دست، دختر و پدری دخترک گفت: می‌شود بابا؟! گوشواره برای من بخری؟ پدر از شوق شادی دختر رفت تا حجره‌ی طلاسازی گوشواره خرید؛ دختر گفت: گوشوار مرا می‌اندازی؟ پدرش گفت: دخترم این‌جا پر نامحرم است عزیز دلم صبر کن تا به‌سمت خانه رویم عمّه هم، خانه هست عزیز دلم وقت برگشت سمت خانه‌یشان حجره‌ی روسری فروشی دید چندتا روسری گلدار و گل‌سرهای دخترانه خرید حسّ پرواز داشت بر روی ابر دخترک روی شانه‌های پدر بین پرواز، گاه خم میشد برسد تا به او صدای پدر در همین حین، یک‌نفر ناگاه لگدی زد به پهلوی دختر بعد زد بی‌هوا کشیده‌ای و ترکی خورد ابروی دختر دخترک مثل بید می‌لرزید بین زنجیر بود دستانش خواب شیرین او، خراب شد و لرزه افتاد در تن و جانش مردک مست، داد میزد هی دخترک گریه کرد و می‌ترسید گله‌ها ماند تا زمانی که سر باباش در طبق می‌دید دست خود می‌کشید بر سر او بوسه می‌داد روی بابا را بود رأس پدر در آغوشش ناز می‌کرد موی بابا را یاد آن روزهای رویایی باز هم دختر پدر، شده بود هی زبان می‌گرفت با گریه روضه‌‎خوان سر پدر شده بود دست خود را گذاشت بر رگ‌ها حنجری ریش‌ریش را حس کرد تا که با اشک گفت: یا ابتا گلوی پاره‌پاره، خس‌خس کرد یادم میاد وداع کردیم چقد حرم پریشون بود توو خیمه‌ها که خوابم برد بابام هنوز توو میدون بود از انتظار و از درد توو خیمه رفتم از حال میگن که آخر کار، کشوندش توو گودال می‌بینم اشکامو بابام به خنده‌ها بدل کرده به هوش میام و می‌بینم عمّه، منو بغل کرده دیگه شفای دردمو مگه توو خواب ببینم نه می‌تونم بخوابم؛ نه می‌تونم بشینم شکایت همه بابا از دست نیزه‌دارانه من امّا بیشترین ترسم از ناقه‌ها‌ی عریانه بیا منو بغل کن؛ بیا منو سوار کن خدا می‌دونه دیگه، نه می‌تونم سوار شم نه می‌تونم ببینم؛ نه می‌تونم بیدار شم .👇
‍ . 📃 تا از غم تو ندادم‌ام جان 🎙 از 🗓 در 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) تا از غم تو نداده‌ام جان به دیدن من بیا شتابان تب کرده‌ام از ندیدن تو کم حوصله‌ام ز درد هجران گفتم به همه پدر می‌آید گفتم به همه می‌آیی الان شأن تو خرابه نیست بابا با بزم شراب نیست یکسان من رخت مناسبی ندارم شرمنده شدم ز روی مهمان گفتند که در تنور بودی از بوی غذا شدم گریزان من دخترم انتظار دارم که باز ببوسی‌ام دو چندان گفتم که ببوسم از لب تو با این لب پاره نیست امکان رفتی و مرا بغل نکردی باید بغلم کنی کماکان با دیدن روی غرق خونت هم مردم و هم گرفته‌ام جان من چوب یزید را شکستم تا از عملش شود پشیمان کوتاه نیامدم خلاصه در پیش عدو به هیچ‌عنوان دندان تو را شکست چوبش طفل تو گرفت درد دندان افتاد به جان دخترت، زجر شد شام غم تو عید قربان من فاتحه بهر خویش خواندم تا زجر رسید در بیابان پاداش به حرمله ندادند از دختر تو گرفت تاوان در شام زدند بین بازار ناموس تو را دکان به دکّان یک مشت شراب‌خوار کافر گفتند به عمّه نامسلمان تاراج شدی؛ حراج کردند اموال تو را ولی چه ارزان من را ببر از خرابه بابا اوضاع من است نابسامان‏ .👇