eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.5هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️ #کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
مشاهده در ایتا
دانلود
شبای قدر گذشت و رفت فراق به سر نیومده خیلی دلم گرفته که از تو خبر نیومده قرآن به سر گرفتم و دیدی تو شور وشینمو تو دل شب شنیده ای الهی بالحسینمو قبول دارم که روسیام گناه برام یه عادته رها نکردی دستمو نگاه تو سعادته لحظه به لحظه معصیت گره تو کارِ فرجه صراط مستقیم تویی ببخش که راه من کَجه من دم افطار برا تو با گریه میکنم دعا به جون مادرت قسم روزای آخری بیا خسته از این جدائی ام دیدنت آرزوم شده نام قشنگت آقاجون بغض توی گلوم شده تموم ترسم اینه که ندیده،مرگم برسه تموم کن این فاصله رو این همه انتظار بسه بیا به حق مرتضی زمانه رو صفا بده با دست مهربان خود برات کربلا بده
دلتنگی ام را چاره کن ،غمگینم ای دوست در عصر هجران تو غم می بینم ای دوست اشک غریبی می چکد بر گونه ام تا آدینه ها را پشت هم می چینم ای دوست این الحسن،این الحسین ، دلگیرم آقا تا کی در این تنهائی ام بنشینم ای دوست جز کوله باری از گنه چیزی ندارم.... دستم به دامان شما،مسکینم ای دوست عمری برایت گریه کردم یابن الزهرا تنها بیا در لحظه ی تدفینم ای دوست ✍️
. وسط هلهله دارد جگری می سوزد در غریبی دل تو پشت دری می سوزد ای که در پشت در حُجره به خود می پیچی سینه ات از غم هِجر دگری می سوزد خانه ات پر شده از سوز دلت آقاجان پسرت نیست ببیند پدری می سوزد در و دیوار، فقط شاهد حالت بودند دلت از غصه ی این بی خبری می سوزد بلبل فاطمه ای، بلبلِ در کنج قفس که ز دردِ غم بی بال و پری می سوزد پاره های جگرت روی زمین می ریزد وقت پر پر زدنت برگ و بَری می سوزد مادرت پشت در افتاد و در افتاد زمین همسری سوخته دل با پسری می سوزد حجره، گودال تو شد؛ ناله ی تو زینب وار که ببیند چه غریب موی سری می سوزد ✍ شهید عادل رضایی 🎤 .
. چند خطی روضه اشک از خدا میخام زیاد تو روضه هات امام جواد تویی همون که هر نفس جواب سائلا رو داد تو حجره دست و پا زدی آتیش به قلب ما زدی تو نفسای آخرت مادرتو صدا زدی وقتی که میسوخت جگرت هیشکی نبود بالا سرت آبا رو ریختن رو زمین میخندیدن دور و برت مُطربا با شعف زدن یه عده ساز و دف زدن چقد غریب بودی آخه با گریه ی تو کف زدن درست شبیه کربلا مثه شهید سر جدا با لب تشنه جون دادی واویلا ، وا مصیبتا ✍ .
. وسط هلهله دارد جگری می سوزد در غریبی دل تو پشت دری می سوزد ای که در پشت در حُجره به خود می پیچی سینه ات از غم هِجر دگری می سوزد خانه ات پر شده از سوز دلت آقاجان پسرت نیست ببیند پدری می سوزد در و دیوار، فقط شاهد حالت بودند دلت از غصه ی این بی خبری می سوزد بلبل فاطمه ای، بلبلِ در کنج قفس که ز دردِ غم بی بال و پری می سوزد پاره های جگرت روی زمین می ریزد وقت پر پر زدنت برگ و بَری می سوزد مادرت پشت در افتاد و در افتاد زمین همسری سوخته دل با پسری می سوزد حجره، گودال تو شد؛ ناله ی تو زینب وار که ببیند چه غریب موی سری می سوزد ✍ شهید عادل رضایی 🎤
کاش میشد جان دهم روزی به راهِ روضه ها من که شیرم داده مادر بین آهِ روضه ها تا که دل میگیرد از دنیا، ندارم چاره ای می نشینم ساعتی را در پناه روضه ها مادرش زهرا نظر دارد به جمع نوکران ای فدای این مقام و جایگاهِ روضه ها هر چه باشد انتسابش با حسین دارد بها قیمتی دارد همین پرچم سیاهِ روضه ها رحمت حق بر همان کس که شَوَد با جان ومال در دو روز زندگانی خیرخواهِ روضه ها شاه عالم در میان قتگاهی گیر کرد کاش میمردم میان قتلگاه روضه ها
. زخم خباثت های دشمن بر تن ماست وقت رجزهای حماسی خواندن ماست شعری که در آن لعن بر اعدا نیاید هرگز به چشم حضرت زهرا نیاید فتنه شعار دشمن رذلِ علی شد اما پناه ما ابالفضل علی شد ماه محرم آمده شوری به پا کن اهل جهان را با امامت آشنا کن روی منابر باید از خصم وطن گفت از قصه ی تنهایی مولاحسن گفت شمر زمانه در پی جان حسین است غافل شده ،این خطه ایران حسین است ایران مولا، وادی ایمان و نور است هر دم پیِ آماده سازی ظهور است بیچاره خواهد شد عدو در روبرویش روزی دهد ما را رقیه با عمویش الموت اولی من رکوب العار گفتیم در معرکه یا حیدر کرار گفتیم مِهر علی مُهر میان سینه ی ماست ایوان طلایش ملجأ دیرینه ی ماست دعوا سر نام امام المتقین است اصلا هدف عشق امیرالمومنین است اشک محرم با بصیرت شد قشنگ است امروزه هر نوحه خودش ابزار جنگ است هر روضه خوان از حنجرش خنجر بسازد این انقلاب آمد علی اکبر بسازد آری قلم در دست هر شاعر سلاح است از هر چه غیر از حق نوشتن اشتباه است هرگز از این مکتب نمی گردیم خسته الگویمان شد مادری پهلو شکسته در عصر فتنه جزو یاران ولی ام تنها و‌تنها پیرو سید علی ام ✍ .
. سلام_الله_علیها یه دخترم ، دخترا بابایی ان بسته به جون توئه بابا، جونم یه مدته حس میکنم تا میخوام بگم بابایی میگیره زبونم تو اومدی گوشه ی این خرابه جون خودت خیلی نفس گرفتم اینقده گریه کردم و دویدم تا آخرش سرت رو پس گرفتم قبول داری با این کبودیا هم چه دختر قشنگ و نازی میشم خیلی دلم تنگه برا صدا تو یه بار بگو رقیه راضی میشم تو بهتر از هر کی خبر داری که تو ازدحام چی به سرم میومد حالا نبین سوخته موهام، همینا یه روز تا روی کمرم میومد گل سر و عروسکامو بردن غمام یکی دوتا که نیست زیادن دخترکای شامی خیلی بدن تو بازیاشون منو راه ندادن وقتی عموم نباشه بایدم که پیراهنای کهنه رو بپوشم گوشواره ی منو به زور کشیدن از پا درم آورده زخم گوشم من تو بازار یه حرفایی شنیدم الان بگم توهم بهم میریزی رسم کجای عالمه بابایی؟ شاهزاده ها رو ببرن کنیزی ✍ ........ یا رقیه(س) من از اون نیزه که رفته تو گلوت بدم میاد از اونی که خاک میریزه روی موت بدم میاد پشت نیزه ها صدا زدم ، عمو منو ببر یکی سیلی زد و گفت :من از عموت بدم میاد داری واسه غربت ما همه گریه میکنی از اونی که هی میرقصه روبروت بدم میاد بابا چند روزه که خواب نیومده به چشم من از شلوغی و صدای جیغ و سوت بدم میاد ........ سلام_الله_علیها پیچیده امشب در دل ویرانه بویت ای که شده زخمی به روی نیزه رویت منزل به منزل من به دنبال تو بودم آخر نشستم در خرابه روبرویت جایی برای بوسه ی دختر نداری... بوسه زند امشب رقیه بر گلویت گفتم عمو دارم، یکی با خنده می گفت: بس کن دگر، کشتی مرا با این عمویت وقتی که باشی بین آغوشِ رقیه دیگر نمی ریزند خاکستر به مویت . .👇
AudioCutter_محفل ۲۱ محرم (2).mp3
زمان: حجم: 3.43M
🎙🔅صوت محفل اشک حرم مطهر امام رضا علیه السلام 🔅 📅 پنجشنبه ۲۱ محرم ۱۴۴۷ مصادف با ۲۶ تیرماه ۱۴۰۴ به شوق دیدنش شب سردو تحمل میکنم موهای سوختمو ببند، دردو تحمل میکنم دندونای شکستمو یه جوری پنهون میکنم یه فکری هم برای این لبای پرخون میکنم ولی بگو جلو بابام قدِ خم و چیکار کنم زخم سرم، تاول پام، این ورم و چیکار کنم بابا... من از اون نیزه که رفته توو گلوت بدم میاد از اونی که خاک میریزه روی موت بدم میاد پشت ِ نیزه ها صدات زدم عمو منو ببر یکی سیلی زد و گفت؛ من از عموت بدم میاد
پدرم نوکرِ دربارِ حسین بن علیست مادرم گریه کن و زارِ حسین بن علیست جان زهرا من اگر نوکراین خانه شدم لطف بی حدِّ علمدارِ حسین بن علیست گره هایی که گشودند ز کارم همه دم شک ندارم که فقط کارِ حسین بن علیست ازغم هر دوجهان نیز امانش بدهند هرکه در سایه ی دیوارِ حسین بن علیست دعوتم کرده اگر فاطمه در بزم عزا همه از زحمت بسیارِ حسین بن علیست همره ِ گریه کنان مادر غمدیده ی او وسط روضه عزادارِ حسین بن علیست غصه ی برگ عبور از صف محشر نخورد به جهان هر که گرفتارِ حسین بن علیست وسط گرمی بازار رسد سودِ کلان به همانی که خریدارِ حسین بن علیست بخدا در دم مرگم و در آن لحظه ی سخت آرزویم همه دیدارِ حسین بن علیست ✍️
. یک زن قامت خمیده همچو مضطرها رسید خواهری بشکسته از داغ برادرها رسید خواهری که دست هایش بسته در زنجیر شد در روایت آمده بعد از حسینش پیر شد زینب آمد کربلا ، با آهِ سوزانِ خودش از اسارت آمده پیش حسین جانِ خودش از سفر با خاطرات تلخ و رنجور آمده تاول پا شاهد است او از رهِ دور آمده هر نفس مرثیه خوان غربت خون خداست او شهید زنده بعد از ماجرای کربلاست اربعین شد ،با هزاران آه و ناله آمده سینه اش آتش گرفته بی سه ساله آمده با خودش یک کوله درد بی شمار آورده است درد و دل های فراوان بهر یار آورده است: ای برادر جان ، سرت را بر سر نی دیده ام بعد تو هم ازدحام، هم مجلس مِی دیده ام کوفه و شام بلا ، آمد بلاها بر سرم ماجرایی شد حسینم ، ماجرای معجرم مو‌ سپید و قد کمانم، خواهری دل خسته ام من به دیدارت در این ثانیه ها دل بسته ام میروم اما دلم را میگذارم نینوا تا نفس دارم بگویم ای امان از کربلا