.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
دلم آغوش گرم تو رو میخواد
خرابه سرده و دارم میلرزم
هوا سرده ولی عیبی نداره
من از تاریکی ها خیلی میترسم
از کسیکه سر تو رو، رو نیزه بست بدم میاد
از اون که دندون تو رو، با سنگ شکست بدم میاد
.......................................................
چقد بالا نشستی روی نیزه
مگه بابا جونم دختر نداری؟
مگه قهری با من بابای خوبم؟
دیگه منو رو زانوت نمیزاری؟
پلکای غرق خونتو، انقد به روی من نبند....
بابای خوشگلم بیا، بازم به روی من بخند....
......................................................
چشام بی سو شده دستام میلرزه
بیا بابا ببین رنگم پریده
موهای سوختمو نبین بابایی
نپرسی که چرا قدم خمیده
این ادمای بی ادب، به ما حرفای بد زدن
تو بیابون یه نیمه شب، به دخترت لگد زدن
#شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه
#خرابه_شام
#نصیر_حسنی✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
من که به درد و غصه و ماتم عجینم
مانند عمه قهرمان اما حزینم
من دختر شاهم که حالا اینچنینم
بر دوش بابا بودم و حالا زمینم
ای شامیان من دخت مصباحالهُدایم
از نسل زهرای بتول و مرتضایم
گرچه پر از درد است از سر تا به پایم
هر چند بی جوهر شد از غم نالههایم
زخم است دست و پا و گوش و پلکهایم
هم بازدم بالا نیاید هم صدایم
اما قیام کوچه را تصویر کردم
همراه عمه شام را تسخیر کردم
#نصیر_حسنی✍
.
.
#زمینه (روضه در و دیوار)
حضرت صدیقه کبری (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واویلا ـ قیامته تو کوچمون (2)
واویلا ـ چه شلوغه تو خونَمون (2)
بهارمون رو به خزونه
پیچیده بوی دود تو خونه
شعله هی میزنه زبونه
مادرمون پشت دره تازه جوونه
یکی بیاد کمک کنه
میون این شلوغیا
مادرمو بلند کنه
افتاده زیر دست و پا
مادرم ای وآآآآی (4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واویلا ـ یه بی حیایی با لگد
واویلا ـ به در خونه ضربه زد
مادر خسته و عزادار
مونده میون در و دیوار
وایِ من از شعله و مسمار
چهل نفر اومدن و انگار نه انگار....
فضه داره با نالههاش
قلبمو از جا میکنه
هر کی با هر چی دستشه
مادر مارو میزنه
مادرم ای وآآآآی (4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واویلا ـ زمین پر از زغال و خون
واویلا ـ رسیده دود تا آسمون
تو غربت و تو بی معینی
با صوت خسته و حزینی
میگه یا فضهُ خُذینی
بیا تا قتله گاه محسنو ببینی
چهل تا مرد جنگی و
یه مادر قد خمیده
بلای عشق حیدر و ...
میون کوچه خریده
مادرم ای وآآآآی (4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* با توجه به نقل روضه در این شعر، استدعا دارم در حال و هوای مناسب اجرا بفرمائید
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#زمینه_فاطمیه
شعر_سبک #نصیر_حسنی ✍
👇👇👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمینه #فاطمیه
حضرت صدیقه کبری (س)
#بستر_بیماری (شماره 2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چراغ خونهی ابوتراب
بانوی آئینه و عطر و آب
چقده آب شدی تو این سه ماه (دو ماه)
چقد کشیدی غم و عذاب
ای کوکب آسمون حیدر
ای یاور نیمه جون حیدر
بمون بمون ای صفای خونه
ای یار قامت کمون حیدر
واآی ـ مادر ای مادر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو هجوم یه عده بی حیا
پشت در و میون شعلهها
چل تا مرد جمگی یک طرف
تو یکی حامی مرتضی
اگه بری غریبه حیدر
ببین چه بی شکیبه حیدر
میون این همه اراذل
ببین چه غم نصیبه حیدر
واآی ـ مادر ای مادر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی مرتضی و درد و غم
میکُشی حیدر و با قد خم
تا من میام بلند میشی ولی
شرمنده نگاه تو منم
معلومه درد داری توی بازو
معلومه زخمی شده پهلو
کاش بدونم چرا عزیزم
میپوشونی تو خونه ازم رو
واآی ـ مادر ای مادر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه_فاطمیه
#حضرت_زهرا
#شعر_سبک #نصیر_حسنی ✍
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#بین_الحرمین
#محاوره_ای
یه کبوترم که جلد کوی یارم
نوکرم نوکر دربار نگارم
عمریه زبون میگیرم و میخونم
من خزونم و تویی حسین بهارم
حرمت یه کاری کرده با دل من
که شبا یه خواب راحتم ندارم
تو دلم حک شده عکس گنبد تو
من به یاد بیرقت دل بیقرارم
هنوزم مست دو تا گنبد زردم
حال بین الحرمین کرده خمارم
هر دفه میبینم عکس حرمت رو
از تو ابرای چشام بارون میبارم
پائین پای تو جامونده دل من
کاش بازم بیام دلم رو گیر بیارم
زانوهام کنار قتلگاه میلرزید
میشنیدم صدای زهرا رو کنارم
تا بالای تل زینبیه رفتم
یه صدایی زد توی دلم شرارم
انگاری منم میدیدم از بلندی
چکمهپوشی میاومد به سمت یارم
اومد و اومد نشست به روی سینه
پیش این روضه دیگه من کم میارم
#غزل_زیارتنامه
#فلک_لر
#حال_بین_الحرمین
#فاطمیه
#نصیر_حسنی ✍
..................
.
.
#غزل
#امام_زمان عج
این گدا لایق دیدار و تماشای تو نیست
بسکه آلوده شده عاشق و شیدای تو نیست
اهل دنیا شدم و از نظرت افتادم
دل من بسته به دنیا شده و جای تو نیست
عمر من میرود و غافلم از یاد شما
دل غفلت زده را لذت رؤیای تو نیست
دردم این است که چشمم به حرام عادت کرد
چشم من لایق رخسار دلآرای تو نیست
نه مرا سوز سحر هست و نه استغفاری
هر کسی اهل سحر نیست که شیدای تو نیست
دیدن نامهی اعمال من نامه سیاه
هیچ جز دلخوری آن دل زیبای تو نیست
لذت تلخ گناه از تو مرا دورم کرد
دل وحشی مرا شوق تمنای تو نیست
من خود از درد خودم با خبرم میدانم
که دل من نگران قد و بالای تو نیست
یوسف فاطمه! ایکاش نگاهم بکنی
که مرا مرحم دل غیر تجلای تو نیست
#غزل_مهدوی
#نصیر_حسنی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_زمان
چرا حال خرابم را نمی فهمند غافلها
و احوال دل من را نمی دانند این دلها
منی که حال و احوال جنونم را همه دیدند
چرا حالی نمی پرسند از من جمع عاقلها
چنان مجنونم از مهر و چنان مغمومم از هجران
به صد دفتر نمی گنجد خطی از شرح مشگلها
((الا یا ایها الساقی)) در میخانه را بگشا
که از این هجر جانفرسا خرابات است منزلها
نظر کن حال چشمم را نگر دریایی از خون است
ببین خود رد اشکم را که مانده روی ساحلها
به سر شد عمر ما هر دم ((جرس فریاد می دارد))
نگاهی کن به حال ما که بر باد است حاصلها
هوای روی تو داریم و دلتنگ تماشائیم
بیا و رخ گشا بنگر ((چه خون افتاد در دلها))
نفس ها در شمار افتاد و دلها بی قرار افتاد
ببین از اشک پای ما فرو مانده است در گلها
#غزل_مهدوی
#نصیر_حسنی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_علی #امیرالمؤمنین
هر چه دارم همه از نام دل آرای علیست
وَ دلم در همه جا گرم تمنای علیست
شیعهام سینه من مخزن حب زهراست
نقش بر سینه من صولت زیبای علیست
آمدم من به جهان تا که نجف را بینم
در دلم شوق نجف شوق تماشای علیست
هر کسی کسوتی و خدمت و شغلی دارد
کار من نوکری حضرت آقای علیست
اهل عالم بشناسید تبار و نسبم
شجره نامهی من خاک کف پای علیست
شرف مأذنهها بعد خداوند و رسول
به خدا و نبیاش جلوه آوای علیست
#غزل_امیرالمؤمنین
#نصیر_حسنی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_زمان
السلام علیکــ یا ربیع الانام، یا اباصالح المهدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنچنان سوختهام از غم هجران که مپرس
شعلههایی است در این سینه سوزان که مپرس
درد دوری تو در حوصله شرحی نیست
شکوههایی است از این حال پریشان که مپرس
دیدهها راوی دردند به خون افشانی
اشک سرخی است در این دیده گریان که مپرس
آه از دل چو بر آمد اثرش طوفانیست
آنچنان است دلم با تب طوفان که مپرس
خوب دانم که خبر داری از احوال همه
بیقرارند چنان جمع غلامان که مپرس
درد ما درد فراق است که داروش تویی
زخمی از درد فراق است بر این جان که مپرس
آستان تو مرا مأمن جان است بیا
آنچنانیم در این دوره هجران که مپرس
#غزل_مهدوی
#نصیر_حسنی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
صل الله علیک یا باب الحوائج
__________________________
تو روضههای ، باب الحوائج، میبارم و ابر بهارم
از سفرههای، موسیابن جعفر، حاجت گرفت ایل و تبارم
شکر خدا یه گوشه دلم تو کاظمینه
شکر خدا چاره مشکلم تو کاظمینه
باب الحوائج... موسیابن جعفر
عزیز زهرا ... عزیز حیدر
غریب آقام (۴)
.............................................
گرهگشای، هر درد و غصه، آقایی که تو محبسه با درد و غصه
توی سیاهچال، هی شده پامال، از جور این زمونه شد دلش شکسته
سندی بد دهن که هر دفعه میاد ملاقات
تحملش برا آقای من میشه مکافات
میون دستش ... یه تازیونه
به روی لبهاش ... زخم زبونه
غریب آقام (۴)
............................................
رو تخته در، جسم شریفش، اما هنوز زنجیر روی دست و پاهاشه
جای کبودی، رو همه اعضا، این استخوانی که شکسته ساق پاشه
شکر خدا این لحظهها رو دخترش ندیده
این پیکر مرضوض اینجا خواهرش ندیده
اینجای روضه ... دل میره از حال
گریز مداح ... میره به گودال
غریب آقام (۴)
............................................
#واحد_سنگین
#مدح
#روضه_حضرت_موسی_ابن_جعفر
#نصیر_حسنی✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
السلام علیک یا جعفرابن محمد الصادق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#واحد_سنگین
#زمزمه
#شهادت_امام_صادق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آتش فشانِ سینهام
فصل خزانِ سینهام
از نسل ابرهیممو در شعلهها مأوا گرفتم
من زادهٔ زهرایمو با نالهها آوا گرفتم
میسوزد این جانم خدا
از جور منصور لعین
با دست بسته میروم
مثل امیرالمؤمنین
ای وای من (۴)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی که آتش پا گرفت
دل ذکر یا زهرا گرفت
در خاطرم آمد هجوم چل نفر وحشی بی دین
آن سوی در قامت خمیده مادری محزون و غمگین
واویلتا واویلتا
از مادر و دیوار و در
شد نوحهاش فضه بیا
در ماتم داغ پسر
ای وای من (۴)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کوچههای بی کسی
با غربت و دلواپسی
دشمن سواره من پیاده در پی مرکب روانم
یاد سه ساله عمهام آتش زده بر قلب و جانم
گاهِ زمین خوردن خدا
آهسته ناله میکنم
دنبال مرکب میدوم
یاد سه ساله میکنم
ای وای من (۴)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی✍
#امام_صادق
#شوال
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شهادت_امام_جواد
#غزل روضه حضرت #جوادالائمه و گریز گودال
__________________________
این کینهی بی حد امانم را گرفته
ضعفی تمامی توانم را گرفته
از جور اُمفضل میسوزد وجودم
او راحتی آشیانم را گرفته
در حجرهام تنهایم و در این دقایق
سوز عطش تا استخوانم را گرفته
با تشنگی من الفتی دیرینه دارم
این هلهله روح و روانم را گرفته
پا میکشم روی زمین و یک نفر نیست
انگار دودی دیدگانم را گرفته
پا میکشم بر خاک و قلبم پر کشیده
داغ شهید تشنه جانم را گرفته
داغ شهید تشنهای در بین گودال
این روضه یارای زبانم را گرفته
قاتل به روی سینه و خنجر به دستش
بغضی وجود روضهخوانم را گرفته
هِی میزند از پشت خنجر را به حنجر
کس چشم مام قد کمانم را گرفته؟
صوت حزین عمهام پیچید در دشت
آوای محزونش امانم را گرفته
__________________________
#غزل
#امام_جواد
#نصیـر_حسنی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_زمان
#غزل مهدوی، به نیت شادی روح تمامی گذشتگان از محبین حضرات آلالله و منتظران حضرت بقیةاللهالاعظم
علیالخصوص شهید رئیسی و #شهدای_خدمت
__________________________
ما را هوای وصل تو بی خانمان کرد
دل را فراق و دوریات آتشفشان کرد
موی سیاه ما زده گرد سپیدی
این قصه هجران چه با پیر و جوان کرد
یک چشممان اشکست و چشم دیگری خون
این غصه را توصیف آیا میتوان کرد؟
رفتند خیل ندبهخوانان در دل خاک
این فصل دوری عمر آنها را خزان کرد
از جادهی عمر غلامانت گذر کن
آقا ببین دوری چهها با عاشقان کرد
باید که کنج مسجد سهله نشست و ...
از این جدایی گریههای بی امان کرد
باید پیاده رهسپار جادهها شد
درد و دل دوری میان جمکران کرد
شاید گذر کردی شبی از روضهی ما
که روضهخوان هم صحبت از تیغ و سنان کرد
آقا بگو از عمه جان قد خمیده
آنجا چهها در بین آن نامحرمان کرد
ما را ببر در گوشهی گودال وقتی...
آن چکمهپوش بیحیا تیغش عیان کرد
__________________________
#غزل
#ندبه
#نصیر_حسنی ✍
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شور_امام_حسن
السلام علیک یا ابامحمد، یا حسن ابن علی، ایها الکریم
__________
جان و جانان حسنه
مظهر ایمان حسنه
ما همه خیل گدا
شاه کریمان حسنه
سبط اکبر حسنه
زادهی حیدر حسنه
اولین گل پسرِ...
زهرهی اطهر حسنه
سفرهی جود حسن عجب صفایی دارد
دست پر مهر حسن لطف خدایی دارد
سائل سفرهی او باش که خوان حسنی
در صف ریزهخوران حاتم طائی دارد
شهزادهی کریم دو دنیا تویی حسن
فرمانروای کشور دلها تویی حسن
مثل علی عالی اعلا تویی حسن
تنها انیس حضرت زهرا تویی حسن
جانم حسن جانم حسن
__________
نور زهرا حسنه
زادهی مولا حسنه
توی طوفان بلا
ساحل دریا حسنه
دُرّ و یاقوت حسنه
جلوهی ناثوت حسنه
قبلهگاه همهی....
عالم لاهوت حسنه
دلم از روز ازل بوده گرفتار حسن
میشناسید مرا عاشق بیمار حسن
من گدایم که همه عمر نشستم هر روز
در پی گوشه نگاهی زیر دیوار حسن
ای آسمانیان همه مبهوت روی تو
جمع بهشتیان همه مجنون بوی تو
جایی نمیرود دل دیوانهام حسن
وقتی که هست میل دل من به سوی تو
جانم حسن جانم حسن
__________
#نصیر_حسنی ✍
#شور
#هفتم_صفر
#امام_حسن
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#مربع_ترکیب_بند
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعله افتاد به جانم دم دروازه شام
تیره شد آه! جهانم دم دروازه شام
رفت از دست امانم دم دروازه شام
بود در سینه فغانم دم دروازه شام
پیش چشمان من و قافلهای یاس کبود
رقص و آواز و نی و عود مهیا شده بود
شهر آذین شده بود و همه میخندیدند
خوب دور و بر ما کف زده و رقصیدند
بی علمداری من را همگان میدیدند
بین آن هول و ولا اهل حرم ترسیدند
سایه انداخت سرت از سر نی بر سر من
لطف تو بود قراری به دل مضطر من
دیدی ای سایهی سر بی تو گرفتار شدم؟
راکب محمل بی پرده در انظار شدم؟
وارد شام پر از طعنه و آزار شدم؟
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم؟
من که یک عمر فقط پرده نشینی کردم
همرهی با شبث و شمر و سنان شد دردم
از در و بام نظرها همه جا با ما بود
اصلاً این شام بلا آخر این دنیا بود
چه قدر سنگ به دستان و به دامنها بود
هدف سنگزنان قافلهای تنها بود
بارش سنگ و من و چشم پر از بارانم
هیجده سر، سر نی دید که سرگردانم
در همه شهر من غمزده را چرخاندند
خاک و خاکستر و خاشاک سرم افشاندند
لات و الوات مرا خارجیام میخواندند
ناسزا گفته و از پیش مرا میراندند
ماجرا سختتر از هر چه شنیدی بوده
گلهام از گــذر قوم یهــودی بوده
سختی کوچه و بازار کجا؟ بزم شراب؟
سختی طعنهی اغیار کجا؟ بزم شراب؟
خندهی قوم جفاکار کجا؟ بزم شراب؟
منِ بی معجر و دستار کجا؟ بزم شراب؟
مرکز ثقل دلم تشت طلا بود و سرت
خیزران بود و لب لعل تو و چشم ترت
__
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#نصیر_حسنی ✍
#دروازه_شام
.
#مربع_ترکیب_بند
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعله افتاد به جانم دم دروازه شام
تیره شد آه! جهانم دم دروازه شام
رفت از دست امانم دم دروازه شام
بود در سینه فغانم دم دروازه شام
پیش چشمان من و قافلهای یاس کبود
رقص و آواز و نی و عود مهیا شده بود
شهر آذین شده بود و همه میخندیدند
خوب دور و بر ما کف زده و رقصیدند
بی علمداری من را همگان میدیدند
بین آن هول و ولا اهل حرم ترسیدند
سایه انداخت سرت از سر نی بر سر من
لطف تو بود قراری به دل مضطر من
دیدی ای سایهی سر بی تو گرفتار شدم؟
راکب محمل بی پرده در انظار شدم؟
وارد شام پر از طعنه و آزار شدم؟
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم؟
من که یک عمر فقط پرده نشینی کردم
همرهی با شبث و شمر و سنان شد دردم
از در و بام نظرها همه جا با ما بود
اصلاً این شام بلا آخر این دنیا بود
چه قدر سنگ به دستان و به دامنها بود
هدف سنگزنان قافلهای تنها بود
بارش سنگ و من و چشم پر از بارانم
هیجده سر، سر نی دید که سرگردانم
در همه شهر من غمزده را چرخاندند
خاک و خاکستر و خاشاک سرم افشاندند
لات و الوات مرا خارجیام میخواندند
ناسزا گفته و از پیش مرا میراندند
ماجرا سختتر از هر چه شنیدی بوده
گلهام از گــذر قوم یهــودی بوده
سختی کوچه و بازار کجا؟ بزم شراب؟
سختی طعنهی اغیار کجا؟ بزم شراب؟
خندهی قوم جفاکار کجا؟ بزم شراب؟
منِ بی معجر و دستار کجا؟ بزم شراب؟
مرکز ثقل دلم تشت طلا بود و سرت
خیزران بود و لب لعل تو و چشم ترت
__
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#نصیر_حسنی ✍
#دروازه_شام
328.2K
.
#شام
#غزل روضهشهر شام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودم دیدم که شهر شام با رأست تجارت کرد
تجارت با سر پاک تو کرد آقا خسارت کرد
قلوب بانوان و کودکان آل عصمت را
پر از درد و بلا و غصه و رنج و مرارت کرد
که میداند چهها با جان ما این شامیان کردند
چه غمهایی که آوردند و دل را پرحرارت کرد
من از این شهر و این دروازه ساعات دلگیرم
چرا که بر دل و قلب صبور من جسارت کرد
خدا لعنت کند آن پیرزن را که سر بامی
به قلوه سنگ بیرحمی به سوی تو اشارت کرد
برادر جان! تو بر نی بودی و دیدی در آن محشر
چگونه بوته خــــار شعلهور ما را زیارت کرد
میان ازدحــــام چشمهای خیرهی مردم
عزیزم! خواهرت بدجور احساس حقارت کرد
به جان مادرم من نگذرم از خیزرانی که ...
به پیش چشمهایم لعل و دندان تو غارت کرد
نمیدانم چرا نشکست سقف آسمان آن لحظهی شومی
که آن بی شرم با مِی بر سرت قصد شرارت کرد
میان آن کشاکش من فقط محو رخت بودم
نگاه زخمیات آنجا دل من را عمارت کرد
__
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#نصیر_حسنی ✍
#غزل
#حضرت_زینب
#شام
#دروازه_ساعات
.
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
#غزل روضهشهر #شام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازه ساعات قیامت شده بود
حضرت عمه سادات اذیت شده بود
نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید
سوخته عارض ذریه عصمت شده بود
بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب
به بنات علوی سخت جسارت شده بود
پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی
پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود
آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه
قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود
قافله بود معطل در دروازه شهر
و چه خونی به دل آل رسالت شده بود
بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر
محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دروازه_ساعات #شام
#نصیر_حسنی ✍
.