eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
372 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5906689254548833868.mp3
2M
‍ هدیه به امام حسن صلوات شور روضه ای امام حسن مجتبی شعر رضا نصابی به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی در سنه کودکی از غصه پیرشدی از زندگی این دنیا تو سیر شدی در سن کودکی موی تو شد سپید از داغه مادرت پشتت ز غم خمید ای حسن جا ن ای حسن جان ای حسن جانم‌ ای حسن جان زانو بغل نکن هی اه نکش حسن تقصیر تو که نیست زهرا و می زدن تقصیر تو که نیست مادر پرش شکست در بین کوچه ها دیدی سرش شکست ای حسن جان ای حسن جان ای حسن جانم حسن جان در کوچه ها به تو زخمه جگر زدن نامردا مادرو پیشه پسر زدن دیدی که مادرت افتاده بر زمین دیدی که افتاده زهرا با سر زمین ای حسن جان ای حسن جان ای حسن جانم حسن جان رضا نصابی
4_5942975290044056897.mp3
6.24M
‍ هدیه به امام حسن صلوات واحد روضه ای امام حسن مجتبی شعر کربلایی رضا نصابی به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی حسن شاهده سیلیه مادری حسن وارث غصه ی. حیدری حسن کشته ی کینه ی. همسری حسن از غمه کوچه ها مضطری حسن شاهده سیلیه مادری 2 به سینه داری غصه بسیار. حسن شده بر سرت دنیا اوار. حسن دیدی مادرو بین دیوار حسن دیدی سینه و زخم مسمار. حسن حسن کشته ی خونه روی. دری حسن شاهد سیلیه. مادری دیدی شب با بقض علی خو گرفت دیدی که علی سر به زانو گرفت دیدی مادرت دست به. پهلو گفت دیدی وقتی از محرمش. رو گرفت حسن دیدی تو روی. نیلوفری حسن شاهده سیلیه. مادری دم اخری گفتی از. کربلا گفتی از تنه افتاده. زیر پا گفتی ازگلوی جدا. از قفا گفتی از سر رفته. بر نیزه ها حسن روضه خونه تنه. بی سری حسن شاهده سیلیه مادری رضا نصابی
4_5990049909724680743.mp3
6.24M
تاافتاد مادر روخاکا ثانی به اشکام میخندید ای وای یه جور سیلی زد که مادر چشماش جایی رو نمی دید نامرد چنان سیلی زد افتاد زمین مادر بد موند صورتش جای رد ای کاش هیچ وقت کودکی مادر رو. رو خاکا نبینه مادرش رو نبینه که نقش زمینه مثل من پیرنشه میون مدینه دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شد پاره ای وای جلو ی چشمای خونم پیش چشمای ترم زد ای وای تو کوچه راه و گرفت و و سیلی به مادرم زد یاس نبی پر پر شد ذکر لبش حیدر شد نیلی روی مادر شد دیدم افتاد روی خاکا مادر فقط من می دیدم از نفس تا مادر فقط من می دیدم زیر پاها مادر فقط من می دیدم دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شده پا ره گرفت دستی روی دیوار گرفت دستی رو گونه ای وای دیدم که از گوش مادر جای چند قطره ی خونه باضرب دستِ نامرد به خودمی پیچید از درد راه خونه رو گم کرد می گفت حسن از کوچه ای مادر نگی تو به بابا دست من رو بگیر تا پاشم که از جا اشک چشمام ببین شده مثل دریا دیدم شکست گوشواره دیدم که چشماش تاره دیدم گوشش شد پاره زهرا جاداره که بمیره به جای تو همسره تو زهرا داره خونابه می ریزه از زخمای بسترتو پاهات چقد بی جونه دستات چقد لرزونه چشم علی ت گریونه ای وای زهرا خیلی وقته داری از علی ت رو میگیری تو جوونی ولی انگاری خیلی پیری من بمیرم به جا تو توهیچ نمیری -نفس-استاد-نریمان-پناه
مظهرحجب و حیافاطمه ی معصومه گوهر کشور ما فاطمه ی معصومه مریم آل عبا فاطمه ی معصومه جان به قربان تو یافاطمه ی معصومه فاطمه نام تو و زِینِ اَبی بی بی جان معدن عفت و کوه اَدبی بی بی جان “فَلَهُ الجَنهَ” هرآنکس که تورا “زارَبِقُم” حرمت خانه ی امید تمام مردم شده حج فقرا مثل امام هشتم ای که احسان وسخا،جود و کرم عادَتَکُم زمزم از حوض حیاط حرمت میجوشد خضر پیراهن خدام تو را می پوشد گرد شمع تو زدن حلقه تمام علما خاک بوسی شما فیض مدام علما بردن نام تو شد ذکر قیام علما زیر پاهای تو خاکند عِظام علما شاَن تو چیست “فَداها” به توگفته معصوم شاَن تو مثل خود فاطمه شد نامعلوم بهترین عبد خدایی و سراپا توحید به مقامت نرسد درک بشر بی تردید ای به دل های پراز غم شده نور امید خشتی از گنبد زرد حرم تو خورشید کردی آباد دل خشک کویرم را تو شهر قم مثل بهشت است برایم باتو هرکه بر روی لبش نام تو دائم دارد نظر لطف به او حضرت کاظم دارد دین ما هست در آن هرچه که لازم دارد تا احادیث صحیحی چو “فَواطِم” دارد هرکسی درحرمت ذکر رضاجان برده روی درد و غمش انگار که سوهان خورده کربلا برده مرا شاه خراسان هربار شده ام عازم مشهد به دعایت بسیار کار من نیست به لطف و کرم تو دشوار باید این را بکنم تا به قیامت اقرار “حوض سلطان”شدم ازبسکه نمک گیر توام گفتم از فاطمه تا در پی تفسیر توام بازهم فاطمه و حال خراب و بستر گرچه از دردشب و روزشده چشمش تر زخم بر بازو و برسینه ندارد آخر با نفس هاش نیامد به لبش جان دیگر یاد زهراست اگر گریه ی او جانکاه است عمر هر فاطمه از آل نبی کوتاه است محمد داوری
4_5978684601625744156.mp3
4.01M
چطوری راحت بخوابم وقتی که یک شب خواب راحت نداری؟ چطوری لبخند بزنم وقتی با گریه سر به سجده میزاری؟ از دست کارای من ولی تو به جای من الهی العفو میگی بعد هم دعا می کنی برای فردای من هرموقع در زدم درو به روم وا کردی حتی شده با اشک ناممو امضا کردی خجالت کشیدم سرم رو بالا کردی ای جان یا صاحب الزمان چطوری یادت نکنم وقتی به یاد هر دم و ساعتمی؟ چطوری شرمنده نشم وقتی همیشه آخرین حاجتمی؟ پای جوونیم بزار، یه عمریه آزگار گداتو می بخشیو پیش خودت میگی که اصلا به روشم نیار یه دل مهربون شبیه زهرا داری هنوز نیومده عاشق و شیدا داری هرجا باشی بازم رو چشم ما جا داری ای جان یا صاحب الزمان خوشنودی آقا امام زمان صلوات
. 💥برکوکب آسمان عصمت صلوات 💥بر فاطمه گوهر نبوت صلوات 💥بر مادر یازده  امام  برحق 💥ازصبح ازل تابه قیامت صلوات ....... . بر نور خدا عصمت کبری صلوات         بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه روز جزا               همتای علی حضرت زهرا ع صلوات . 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر فاطمه دختر پیمبر خاتم صلوات بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات بر محضر حضرت ختمی مرتبت بر مادر شیعیان حیدر صلوات ............. به نام نامی زهرا و مصطفی صلوات برای ام ابیها و مرتضی صلوات ز بهر فاطمه آن افتخار کان و مکان به مادر میر شهیدان و مجتبی صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 محبوبة حی کبریا را صلوات همتای علی مرتضی را صلوات برفاطمه، آن شفیعه روز جزا وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر سیده زنان عالم صلوات بر مایة افتخار آدم صلوات بر فاطمه، حبیبه حی ودود بر دُخت پیام آور خاتم صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر سینة خون چکان زهرا صلوات بر قامت چون کمان زهرا صلوات بر روی کبودِ نازنین دخت رسول بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر راضیه بر مرضیه کوثر صلوات بر فاطمه صدّیقه ی اطهر صلوات بر قله ی توحیدی زهرا به بقیع بر سیّده و همسر حیدر صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 ز عرش صدای ربنا می آید    آوای خوش خدا خدا می آید گفتست نبی خدا گناهش بخشد           هر کس که به فاطمه فرستد صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر چهره ی زیبای محمد صلوات           بر گنبد خضرای محمد صلوات سرتابه قدم آینه او زهراست                       تقدیم به زهرای محمد صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر آیینه جمال داور صلوات                      بر آبروی آل پیمبر صلوات برفاطمه ای که شدبه شأنش نازل             از سوی خدا سوره ی کوثر صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر کوکب آسمان عصمت صلوات بر فاطمه گوهر نبوت صلوات بر مادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر نور خدا عصمت کبری صلوات           بر دخت نبی ام ابیها صلوات بر آن که بود شفیعه روز جزا               همتای علی حضرت زهرا صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات     بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات بر روح مطهر امام و شهدا    بر فاطمه مادر شهیدان صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 بردخت گرانقدر پیغمبر صلوات بر خیر فراوان و به کوثر صلوات برمادر  امام و به همتای علی بر منجی ما در صف محشر صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد(عج) 💥🌟💥🌟💥🌟💥 به گل گلشن طه صلوات به مه سید بطحا صلوات به نکو دختر پاک احمد بلکه بر ام ابیها صلوات 💥🌟💥🌟💥🌟💥 آئینه پاک حق نما را صلوات وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات بر مادر عزیز یازده نور جلی همسنگر میر لافتی را صلوات 💥
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ الا،که صاحب عزای تمام غم های دوباره فاطمیه آمده نمی آیی *مولا ی من...* برای ،گریه به غم های مادرت آقا نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی *ای آقا ....آقا جان ....آقای من....* کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی *دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....* کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی *آقاجان* کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی *خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....* الا ای چاه یارم را گرفتن *با من میگی* الا ای چاه یارم را گرفتن همه دار و ندارم را گرفتن میان کوچه ها ........ *این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست ..... آی ..... وای..... حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
32.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔊💿 سرود حماسی ای قدس شاهد باش با اجرای گروه سرود نظامی گردان های القسام با صحنه هایی زنده از عملیات (حجم کم)
🍂🍂🍂🍂🍂 ﷽ (س) علیک یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَةً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللهِ دو چشمش بسته اما درد دارد یقیناً بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگ غُسلش ولی آرام اسماء درد دارد نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق هقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بند کفن آهسته بستم ندارد چاره با آهم بسازم فقط با درد جان اهم بسازم ز چوبی که نشد گهواره باشد دوتا تابوت میخواهم بسازم * خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...* بریز آب روان اسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته نگه کن زردی رویش ببین بشکسته بازویش لگد خورده به پهلویش اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی ‌دست‌ از غسل زهرا کشید...‌‌‌‌‌‌هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه... امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچه‌ها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه... انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچه‌های فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین* شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن جنازه ای که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن مدینه فاطمه را روز روشن آزرده چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن به جای گل که گذارند به روی قبر رسول برای او اثر از تازیانه می بردن * سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچه‌های فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا کبوده😭 الا لعنت الله علی القوم‌الظالمین
✨غنی شدن ✨ ✴️برای وسعت مال ازجائی که گمان برده نشود وعقل متحیر شود 🔰مداومت کند به قرائت این چہارسوره 1⃣ ذاریات 2⃣ طلاق 3⃣ مزمل 4⃣ انشراح 📚 مڪارم طبرسی     🌸 پيامبر خدا صلی الله : هر گاه خواستى دعا كنى، پيش از آن، نمازى بخوان يا صدقه اى بده يا كار خيرى بكن يا ذكرى بگو. 📚 مستدرك الوسائل، ج 5 ص 199 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌸 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ      🌺دعائی عظیم بهنگام 🌸 💫مرحوم نراقی در کتاب شریف خزائن آورده است که:💫 💥هرگاه امیدهایت همگی به مبدل شد بر درب مسجدی می ایستی و رو به قبله می گویی:👇 💥یا مُن عِلمُهُ لا یَحتاجُ اِلی مِثال وَ یا مَن جُودُهُ لا یَحتاجُ اِلی سُوَالِ اِنَّ العَرَبَ اِذا وَقَفوُا علی اَبوابِهِمِ اَجابُوا وَ اَنتَ یا سَیِّدي رَبُّ العَرَبِ وَ العَجَمِ وَ اَنا واقِفٍ علی بابِ بیتٍ مِن بُیُوتِکَ اَغِثني یا مُغیث اِغِثتی یا مُغیثُ اَغِثنی یا مُغیث لِهذا رَجَوت💥 ُ و این دعا 👆 را سه بار بر در مسجد بخواند که انشاءالله به اجابت رسد. 📚رهنمای گرفتاران، صحفه ۲۵۸     🌹 ختم اسم المُجیب 🌸 💫از مولا علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده که فرمود:👇 صد بار گفتن ❣️المُجیب ❣️باعث میشود حاجات او بکلّی برآورده گردد و هر کس مداومت کند بر آن از نکبت های دنیا ایمن گردد. 💢اگر کسی داشته باشد که در حصول آن مضطرّ گشته، دسته جمعی یا یک تنه در یک مجلس نوزده هزار بار بگوید👇 «المُجیب» باعث میشود او بکلی برآورده گردد و هر کس مداومت کند بر آن از نکبت های دنیا ایمن گردد. 💢 کسی که بخواهد مستجاب الدعوة شود هر روز 6️⃣6️⃣ بار بگوید 🌺المُجیب🌺 و در آخر این دعا را بخواند: 💥استَجِب دَعَواتی کُلِّها یا ذُالجَلالِ وَالاِکرامِ💥 ⬅️همه دعاهای او گردد. 📚رهنمای گرفتاران، صحفه ۱۸۸