#حضرت_قاسم_علیه_السلام
◾️ شرح جگرسوز اجازه طلبیدن حضرت قاسم از عمویش سیدالشهداء عَلَيْهِما السّلام
⚡️ وصیت امام حسن به سیدالشهدا و حضرت قاسم علیهمالسلام...
وقتی که نوبت جنگ به اولاد امام حسن علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه میخواهم تا به جنگ این کفار بروم!
فَقالَ لَهُ الْحسينُ: يا ابْنَ الْأخِ ! أنتَ مِنْ أخي عَلامَةٌ و اُريدُ أنْ تَبقَىٰ لِأتَسَلَّىٰ بِكَ
▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو یادگار برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم.
پس حضرت، اجازه جنگ را به قاسم نداد.
قاسم اندوهگین و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی محزون گوشهای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش حِرزی به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند.
🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است.
پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود:
يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ
▪️ پسر جانم قاسم! تو را وصیت می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین کربلا تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و اصرار کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای.
پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد.
امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، شدیداً گریه کرد و ناله و فریاد زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود:
ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم.
🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود:
آیا برای قاسم لباس جدیدی داری؟
عرضه داشت نه آقا جان!
امام علیه السلام به خواهرش زینب فرمود:
صندوق را برایم بیاور.
وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و قباء امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و عمامه امام حسن را بر سرش گذاشت و دست دخترش را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند.
و عقد او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در دست قاسم گذاشت و از خیمه بیرون آمد.
قاسم نگاه به دخترعمویش میکرد و گریه میکرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که میگویند:
آیا دیگر مبارزی برای جنگ نیست؟!
پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه میخواهی انجام دهی؟
قاسم گفت:
می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز میکنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که عروسی ما باشد برای آخرت.
همسرش فریاد زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونهاش جاری شد و گفت:
تو میگویی عروسیمان باشد برای آخرت.
پس من در قیامت تو را چگونه بشناسم؟
و در کدام مکان تورا ببینم؟
قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور.
پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند.
برگرفته از:
📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲
📚 الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵
📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵
📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴؛
📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🌹🍀🍀🌹
🏴
چهل روزه ندیدمت،
نگو چرا جون بر لبم
شاید نمی شناسی منو
به اون خدا من زینبم
داداش اگه کمونیم،
تو بوده ای جوونیم،
رفتی که پیرم
رسمش نبود داداش جونم،
تو بری و من بمونم، بذار بمیرم
💔غریب و بی کفن حسین
ما رو غریب که دیده اند،
به اشکمون خندیده اند
به پای نیزه سرت،
پیش چشام رقصیده اند
بگو که ناموس خدا،
مگه کوچه بازاریه
غمی که پشتمو شکست،
غم امانت داریه
داداش یاس تو چیده شد،
چه جور بگم با دست خود،
با آه و گریه قبری
کوچیک کندم براش،
ریختم خاک و یواش یواش،
روی رقیه، با گریه
💔غریب مادر یا حسین
💔چهل روزه ندیدمت
دردم که تازیونه و
رخ سرخ و کبود نبود
دردم اینه که جای من
محله یهود نبود
آمون زقلب تیره شون
امون زچشم خیرشون
سرگرمی شون کتک زدن
یتیم کُشی بود سیره شون
اربعین حسینی تسلیت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
نوحه حضرت زینب(س)
غم بی برادری،غم بی برادری
دل شکسته خواهری
زینب و این همه داغ
زینب و خزان باغ
قد کمان زینب، دل سوزان زینب
امان امان از دل زینب ۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو در مقتل نشستي روضه خواندی یا زینب
تو پیغام شهیدان را رساندی یا زینب۲
تو آيات صبوری آفریدی یازینب
ز قرآن پاره ها گل بوسه چیدی یازینب
تو مرغ وحی ومقتل آشیانه یا زینب ۲
حسینا واه حسینا واه حسینا یا زینب
زینب و این همه داغ، زینب و خزان باغ
قد کمان زینب، دل سوزان زینب
امان امان از دل زینب، امان از دل زینب
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
غم بی برادری ۲دل شکسته خواهری
زینب و این همه داغ، زینب و خزان باغ
قد کمان زینب، دل سوزان زینب
امان امان از دل زینب۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سرشکت پاک بازی را وضو دادیازینب۲
خدا داندکه خون را آبرو دادیا زینب
توخونین باغ هفتاد و دو داغی یا زینب
تو شبهای اسارت را چراغی یازینب
تو از پا فتادن باورم نیست
قرار از دست دادن باورم نیست
غم بی برادری ۲دل شکسته خواهری
زینب و این همه داغ، زینب و خزان باغ قد کمان زینب، دل سوزان زینب
امان امان از دل زینب ۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گفتم علی اکبرو/ دیدم جدا شدن حروف
روضه همین یه مصرعه/ فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف
اربا اربا
[با هر ضربه باباش میگفت آی پسرم ، با هر ضربه عمهاش میگفت ای وای برادرم...]
حسین تماشا میکنه
[باباهای که جوون از دست دادن میفهمن...]
حسین تماشا میکنه / زدن زمین امیدشو
داره میبینه روی خاک / اون قامت رشیدشو
اربا اربا
این همه شمشیر به تنش خوردن
چی به سر این بدن آوردن
[آی غیرتیا...]
اشک آقامونو درآوردن
حسین تنِ علی رو جمع کرده
قدش خمه چشاش پر از درده
حیرونه که چجوری برگرده
[آآآآآی ، بعضی از روضه خونا میگن اینجا زینب از خیمه ها بیرون دوید درسته ، اما میگن اومد به داد امام حسین رسید ، نه نه ، راوی میگه زینب از خیمه ها بیرون آمد ، وَ هیَ تُنَادِي وا أُخَيَّاهْ وَ ابْنَ أُخَيَّاهْ ، ای وای برادرم ای وای پسر برادرم ، وا ثَمَرَةَ فُؤادی ، ای میوهی دلم ، وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَيْهِ ، اومد روی بدن پاره پاره افتاد ، این آقا خودش داغ جوون دیده ، چکرد؟ ، فَأَخَذَ الْحُسَيْنُ ، زیر بازوهای خواهر رو گرفت ، فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ ، زینب رو روانهی خیمه ها کرد ، یه نگاه کرد دید توان نداره ، وَ أَقْبَلَ عَلی فِتیانِه ، برگشت سمت خیمه ها صدا زد يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم إحْمِلُوا أَخاكُمْ ، جوانان بنی هاشم بیایید...
اینجا زینب از خیمه ها بیرون آمد راوی میگه من دیدم وَ هيَ تُنادي ، هی به سر میزد ، ساعتی نگذشت همون راوی میگه من میدیدم و مینوشتم ، یه اتفاقی گودی قتلگاه افتاد ، فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ ، میگه یادم نمیره زینب با یه قلب سوختهای با یه صدای محزون و خستهای شروع کرد ناله زدن ، فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق ، دست از بدنش کشیدن همه ایستادن های های براش گریه کردن ، زینب چی گفت؟ ، میگه صدا زد وا مُحمدا، هذا حُسینٌ بِالعَرا مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک السَّوایا...
آی اونایی که جایی برا دردِ دل کردن پیدا نمیکنید، آی اونایی که درست تشخیص میدید ، میگید درد دارم غصه دارم دلم پره ، میرم به آقام میگم چرا به دیگران بگم...
یه جملهای خواهرش گفت ، یه جمله ای گفت عجیبه ، همینطور که نوحه گری میکرد، میخوند برای برادرش ، ناله میزد ، فرمود بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى ، وقتی سره برادرمو بریدن دلش پُره غصه بود...
چی گفت امام حسین ، برگردیم کنار بدن علی...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[همه نوحه بخونن...]
پاشو بیا با هم بریم خیمه...
[حالا ما باید چی بگیم وقت این منظره رو تماشا میکنیم...]
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
داری میبینی روبروت(۲)
میخوای بگی بابا ولی / بسته شده راه گلوت
بلند شو عزیزم(۲)
با گوشه عبا دارم/ خونو میگیرم از لبت
پاشو یه کاری کن علی/ رسیده عمه زینبت
بلند شو عزیزم(۲)
با یا علی بلند شو باباجون
به خیمهها از وسط میدون
هرجوری هس عمه رو برگردون
گریزِ روضه رفته اونجا که
میبینه زینب تن صد چاکِ
حسینو بی کفن روی خاک
سَیِّدَنَا الغَریب حسین جانم...
آآآآآی
شعیب و صالح و یحیی تو را گریسته اند(۲)
چقدر گریه کن کهنه کار داری تو
[به ما اجازه دادی این شبا بیاییم برات گریه کنیم ازت ممنونیم ، ما حالیمونه ما میفهمیم چقدر داری برامون آقایی میکنی وگرنه من کجا این روضه ها کجا؟ پناهم بده پناه عالمیان پناهم بده ، آقای من...]
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
حسییییین...
✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی
(ملتمس دعای خیر)
Mohammad Hossein Shafiee - Baba Kojaei 320 (MusicTarin).mp3
18.44M
صوت سینه زنی حضرت رقیه؟ ای ماه خونین من بابا کجای
211.3K
خیز وبنگر ای برادر...بر مزارت حال خواهر
زبنب تو رنج سفر پیر نموده
درد فراق توزجان سیر نموده
جان منی جان منی ای حسین جان۲
شد چهل روز درد هجران..دیگر آمدبر لبم جان
کرببلا قبر تو افتاد گذارم
کاش سر از خاک تو من بر ندارم
جان منی جان منی...
پیکرت بی سر به خاک است...قطعه قطعه چاک وچاک است
بهر وصال تنت آورده ام سر
مرغ دل من به هوایت زند پر
جان منی جان منی....
بر مزار شیر خواره...آمده مادر دوباره
خیز علی اصغر وخور شیر دوباره
قلب من از دوری تو گشته پاره
جان منی جان منی...
شاعر : اسماعیل تقوایی
سبک:موسم گل..سالارعقیلی
شاعر : اسماعیل تقوایی
#اربعین
515K
سبک (می گذرد کاروان..شهرام ناظری)
آمده ام پیش تو از سوی شام بلا
طول سفر بوده ام برغم تو مبتلا
خاک مزارت شها چشم مرا توتیا
بعد چهل روز وشب آمده ام کربلا
ای شه سرجدا یاحسین در ره حق فدا یا حسین
خیز وببین زینب تو زار وحزین
در غم تو، بوده همی، چله نشین
ای شه سرجدا یاحسین
در ره حق فدا یا حسین
___
آمده یک کاروان خسته وزاری کنان
قلب همه پر زدرد چشم همه خونفشان
ختم اسارت شده وقت زیارت شده
از سفر ی پر بلا گاه شکایت شده
هرکه بینی سر یک مزار ، گریه ها می کند زار زار
مادری بر، روی قبر، شیر خواری
سینه پر شیر،می کند افغان وزاری
می گوید ای علی اصغرم
شیر آوردم. گل پرپرم
ای شه سرجدا یاحسین
در ره حق فدا یاحسین
____-
شرم کنم یا اخا بابت دردانه ات
گشته شهیده به شام دلبر جانانه ات
زینب خود را ببخش گشته فدا دخترت
هست از اینرو خجل خواهر غم پرورت
بهر مردن من کن دعا
ای زینت دوش مصطفی
ای شه سرجدا یاحسین
در ره حق فدا یاحسین
شاعر : اسماعیل تقوایی
#اربعین
300.3K
نوحه اربعین شهادت امام حسین(ع)
آمدم کربلا ای برادر/خیز وبنگر تو بر حال خواهر
بعد چل روز،زارونالان
قد خمیده،دیده گریان
ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان،ای حسین جان۲
__________________
چون تو در کربلا آرمیدی/رفتن خواهرت را ندیدی
خیمه هایت،گشته غارت
سهم زینب،شد اسارت
ای حسین جان....
_____________________
رفته ام کوفه و بعد آن شام/طعنه بشنیدم از قوم بدنام
برسر نی،شد سر تو
من فدای پیکر تو
ای حسین جان...
_____________________
من زروی تو شرمنده هستم/رفته در شام رقیه زدستم
جسم پاکش،مانده در شام
در دل خاک،خفته آرام
ای حسین جان....
شعر :اسماعیل تقوایی
#اربعین
190.7K
نوحه اربعین سالار شهیدان
آمده اربعین تربت شاه دین۲
شد زیارتگه زینب دل غمین۲
یا حسین یا حسین،یا حسین یا حسین۲
____________________
تاکه زینب رسید روی قبر حسین
ناله از دل کشید،ای حسین نور عین
جان فدای تو و بی کفن پیکرت
خیز وبنگر دمی،خواهر مضطرت
یا حسین...
_____________________
از غم هجر تو پشت زینب خمید
لطمه ها خورده ام موی من شد سپید
بعد تو ما شدیم دست دشمن اسیر
ازغم روزگار خواهرت گشته پیر
یاحسین...
______________________
تا ابد ای حسین از تو شرمنده ام
بعد هجران تو تا کنون زنده ام
کن دعا یا حسین کربلا جان دهم
این جدایی خود با تو پایان دهم
یاحسین..
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
#اربعین
242.3K
نوحه اربعین حسینی
اربعین شاه دین زینب بیامد کربلا۲
بر سر خاک حسینش دارد او شور ونوا۲
کربلا ماتمسرا،کربلا ماتمسرا ۲
______________________
خاک قبراو بسر می ریرد او با شور وشین
اشک می ریزد فراوان در غم هجر حسین
کربلا ماتمسرا
__________________
گوید ای هستی زینب لحظه ای خیز وببین
خواهرت را قد کمان وموسپید ودل غمین
درچهل روزی که بر من چون چهل سالی گذشت
برمن آمد سیل غمها از یسار واز یمین
کربلا....
_____________________
بعد تو جانا پناه کودکانت بوده ام
حافظ جان علی از دشمنانت بوده ام
در اسارت بوده وبس طعنه ها بشنیده ام
کوفه و شام بلا من قهرمانت بوده ام
کربلا....
___________________
من خجالت می کشم بهر سه ساله دخترت
مانده در شام بلا بخشا قصور خواهرت
ای برادر کن دعا تا روی قبرت جان دهم
تا بیارامد کنارت زینب غم پرورت
کربلا...
شعر:اسماعیل تقوایی
#اربعین
221.2K
نوحه وشور اربعین سیدالشهدا
(افتان وخیزان آمده سوی تو خواهر
یک اربعین بگذشته از هجرت برادر)۲
واویلا،واویلا،واویلا،واویلا۲
__________________
بی تو برادر من چه سختی ها کشیدم
از این زمانه بعد تو خیری ندیدم
رنج اسیری خواهرت را لطمه ها زد
بس طعنه ها از دشمن دونت شنیدم
واویلا....
_____________________
آمد به یادم آن مصیبتها دوباره
رفته زدستم روی قبرت راه چاره
دیدم دوباره قتلگه یاد من آمد
آن حنجر خونین وآن رگهای پاره
واویلا...
_____________________
از بهر وصل سر به تن قبرت گشایم
در خیمه ای شور عزا بر پا نمایم
چیزی نماند از خواهرت بعد از چهل روز
دیگر رسیده وقت آن پیش تو آیم
واویلا...
_____________________
آن نوگل زیبای تو گردیده پرپر
شرمنده ام بهر رقیه ای برادر
جا مانده درشام بلا دخت سه ساله
در زیر خاک آن خرابه همچو گوهر
واویلا...
_____________________
باید که بهر تو حرم بر پا نمایم
تا آخر عمرم شود نزد تو جایم
در این چهل روزه تمنا کرده ام من
مانند مادر مرگ خود را از خدایم
واویلا..
شاعر:اسماعیل تقوایی
#اربعین
239.1K
نوحه اربعین حسینی
آمد اربعین تو، هستم من غمین تو، ای برادر
گرید بر مزار تو،این خواهر زار تو، ای برادر
آمدم غمگین وخسته، بیقرار ودلشکسته۲
ای حسین جان ای حسین جان ۴
_________________________
کردم ترک کربلا، کوفه و شام بلا، ای وای ای وای
طعنه ها شنیده ام، سختی ها چشیده ام، ای وای ای وای
وای از دروازه ی شام، سنگها از روی هربام۲
ای حسین جان...
____________________________
پایان آمد انتظار، آمدم به کوی یار، َ افسوس افسوس
او باشد به زیرخاک، با تنی که خورده چاک، افسوس افسوس
من دگر طاقت ندارم، کاش اینجا جان سپارم
ای حسین جان....
__________________________
در کنار قتلگاه، می کشم زسینه آه، ای سرجدا
یادم آید آن لعین،چه کرده با تو زکین، ای سر جدا
من فدای پیکر تو، خواهر آورده سر تو۲
ای حسین جان...
_________________________
جانا جان خواهرت،مپرسی ز دخترت،هستم خجل
آن بلبل خوش کلام، جا مانده به شهر شام، هستم خجل
ای حسین تا زنده هستم، از تومن شرمنده هستم۲
ای حسین جان....
شعر:اسماعیل تقوایی
#اربعین
305.5K
زمزمه، نوحه وشور اربعین
رسیده کاروانی از شام، به کربلا زبعد چل روز
زده شرر به عالم خواهر، به ناله ای جگر سوز
بیا مدم برادر برخیز، ببین تو حال زار زینب
کشیده ام بسی سختی ها، در این چهل شب وروز
حسین حسین غریب وتنها، حسین حسین غریب وتنها، حسین حسین غریب وتنها، حسین حسین حسین جان۲
_______________________
زبعد تو حرم شد غارت، صدا زدم حسین سردارت
دویده ام پی طفلانت، برفته ام اسارت
امان امان زشام وشامی، شدم به مرگ خود من راضی
چه طعنه ها شنیدم در شام، شده به ما جسارت
حسین حسین غریب و....
___________________________
نگاه من به گودال افتاد، دوباره تازه تر شد داغم
بیادم آمد آندم را که، بیامدم سراغت
بدیدم آن تن بیسر را، رگ بریده را بوسیدم
تمام هستی ام سوزاندی، به آتش فراقت
حسین حسین غریب و...
___________________________
خجالتم مده ای جانم، مپرسی ام زحال دختر
گل سه ساله ی تو گشته، در آن خرابه پرپر
رقیه ات بمانده تنها، منم غریق بحر غمها
نبوده ام امین خوبی، ببخشم ای برادر
حسین حسین غریب...
________________________
مرا نمانده دیگر طاقت، نفس کشیدنم بی دلبر
دعا نما که نزدت آیم، تو ای شهید بیسر
بیایم وکناربابا، بیایم وکنار مادر
به یاد روز عاشورایت، زنم به سینه وسر
حسین حسین غریب و....
شعر :اسماعیل تقوایی
351.7K
زمزمه اربعین حسینی
باز آمدم جانا، سر شد، دوران هجرانم
ریزم به سر خاک قبر تو،ناله می زنم، آه ای حسین جانم
من خواهری غم پرورم... من مرغ بشکسته پرم
جانان و جان زینب
روح وروان زینب
________________
بعد از تو جان من، زینب، شد بیکس وتنها
گشتم اسیر دشمنت، شد نصیب من،همراهی غمها
هر روز وشب رنجیده ام... شام بلا را دیده ام
دیدم سرت بر نی
در تشت وبزم می
________________
ای پیکر بیسر، برخیز، رأس تو آوردم
شد اربعین قتل تو،در عزای تو، غرق غم ودردم
شرمنده باشد خواهرت.... مانده خرابه دخترت
صد آه و واویلا
از این غم عظما
شعر:اسماعیل تقوایی
#اربعین
297.2K
زمزمه ونوحه اربعین حسینی
خیز ومرا بنگر.... آمده ام زسفر
عزیز مادر.. حسین.. عزیز مادر
از بعد تو من، سختی بسیار کشیدم
در کوفه وشام جز غم واندوه ندیدم
ای وای حسین.. وای حسین.. وای حسینم
_______________
زینب تو شد اسیر.... از غم تو شده پیر
ای نور دیده... شدم.. کمر خمیده
اهل حرم آل خدا طعمه ی غارت
یکسو غم هجران تو یکسوی اسارت
ای وای حسین...
______________
گویم به شرم تمام.. رقیه مانده به شام
کنون برادر.. ببخش.. قصور خواهر
در تشت طلا چون سر خونین تو دیدم
از عمق دلم آه جگر سوز کشیدم
ای وای حسین..
______________________
آمده ام بر تو... به همره سر تو
بریده حنجر..مرا...تویی تو دلبر
دیگر نبود طاقتم آرام بگیرم
خواهم زخدا روی مزار تو بمیرم
ای وای حسین.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر:اسماعیل تقوایی
#اربعین
178.8K
زمزمه ونوحه اربعین حسینی
قافله را ببر به کرببلا، ساربان ساربان
تاکه زیارت کنم آن سرجدا، ساربان، ساربان
واویلتا واویلتا حسینم، حسینم، حسینم۲
_________________
گذشته ازداغ وفراق حسین، چهل روز چهل روز
بوده مرا فراق آن نور عین، جگر سوز جگر سوز
واویلتا..
________________
خاک مزار تو بسر بریزم، حسینم حسینم
دوای درد من تویی عزیزم، حسینم حسینم
واویلتا...
_________________
به قتلگه تا که گذر نمودم، دوباره دوباره
گریان شده شعر عزا سرودم، دوباره دوباره
واویلتا...
________________
بر سر قبر تو عزا بپا شد، برادر برادر
غرق غم تو آل مصطفی شد، برادر برادر
_________________
آورده ام بهر وصال با تن، سرت را، برادر
سری که بوده یار وهمره من، برادر برادر
واویلتا...
_______________
ناله کنان صدا زند ربابه، اصغرش اصغرش
گویی نباشد رفتن کودکش، باورش باورش
واویلتا...
________________
رسیده کار من دگر به پایان، حسینم، حسینم
کاش کنار قبر تو دهم جان، حسینم حسینم
واویلتا...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
شعر:اسماعیل تقوایی
#سنتی
#اربعین
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه اربعین باز گشت کاروان حضرت زینب به کربلا😭😭😭
به #قلم_شاعر و مداح اهل بیت
#استادراحیل(قدسی)
اربعین آمده دلتنگتم و گریان شدم
با یتیمان آمدم بهر تو و مهمان شدم
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
پا به زنجیر اسارت ای برادر خسته ام
از غم شام غریبان کوله باری بسته ام
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
بی برادر خسته جانم پیرم و قدم کمان
بی رقیه آمدم سوی تو ای جان و جهان
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
در اسارت دیده ام سر را به روی نیزه ها
صوت قرآن را شنیدم ای که کردی جان فدا
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
جان فدایت میکنم من ای غریب مادرت
تشنه لب بودی و جان دادی نبیند خواهرت
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
در اسارت می شدم گریان و زارت یا حسین
کاش می شد میرسیدم بر مزارت یا حسین
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاری ام
کاش میشد خون ببارد دیده های جاری ام
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین
از خرابه ها چه گویم شرم دارم یا حسین
بی رقیه بی تو و دارو ندارم یا حسین
ای عزیز مادرم ای حسین جانم حسین😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
معرفت آقا
بازهم محشری از گریه به پا کرد حسین
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین
من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین
من شکستم دل او را، دل من را نشکست
اینهمه سال مراعات مرا کرد حسین
گریهام نور به قبر همه امواتم شد
دِین بر گردن ما بود، ادا کرد حسین
متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم
پرچم آورد وسط قبلهنما کرد حسین
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین
من حسینی شدهی دست امام حسنم
نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین
چاردیواری این روضه خود ششگوشه ست
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش...
حاجتم کرببلا بود، روا کرد حسین
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی
هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سیدپوریاهاشمی
اللهم عجل لولیک الفرج (264).mp3
4.94M
رزق مسجد سهله😭
#عجل_الله_تعالی_فرجک
نبینم با درد بسیار
بی کسی میون زوّار
روضه های اسرا باز
میده قلب تو رو آزار
به چه جرمی و گناهی
عمریه که بی پناهی
ای پناه کلّ عالم
توو کدوم موکب راهی
کاش یک لحظه کنار تو، توو این مسیر بشینم
چند تا بوسه از تاول پاهای تو بچینم
دیگه آقا،من این همه تنهاییتو نبینم
ای غریب روزگار
عجّل الله تعالی فرجک
از دلت رفته قرار
عجّل الله تعالی فرجک
عمریه نداری یار
عجّل الله تعالی فرجک
اللهم عجل لولیک الفرج......
🌸🌸ا🌸🌸
درد تو یکی دوتا نیست
هیشکی یاد تو چرا نیست
چرا حاجت ِظهورت
رو لبای زائرا نیست
هر کی اومده زیارت
رسیده با کلّی حاجت
کاش می کردند همه با هم
از فراق تو شکایت
زیر قبّه ی کربلا رد نمیشه دعایی
پس باید که دعا کنیم دیگه آقا بیایی
با شکوه و ناله بگیم بسه دیگه جدایی
ای همیشه داغدار
عجّل الله تعالی فرجک
ندیدیم تو رو یه بار
عجّل الله تعالی فرجک
میخونیم با اضطرار
عجّل الله تعالی فرجک
اللهم عجل لولیک الفرج......
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
#نوحه_اربعین
#زنجیرزنی
زبانحال زینب س با امام حسین ع
وای وای در دشت کربلا
زینب... اومد از شام بلا
سر مزار شاه دین، اَبر بهاره...
غمی نشسته رو دلش، که دوا نداره
خواهری که جوون اومد، روزی به کربلا
موی سفید و قدِّ خَم، داره ز گریه ها
بعد شهادت حسین، ز جگر کباب شده
مثال شمع روشنی، قطره قطره آب شده
زانوی دختر علی، دیگه محکم نمیشه
یه ذرّه از غم حسین، تو دلش کم نمیشه
وای وای در دشت کربلا
زینب... اومد از شام بلا
حسین حسین تشنه لب، نازنین برادرم
حسین حسین سر جدا، یادگار مادرم
الهی زینب بمیره، از داغ ماتمت
الهی خاکم بکنن، در زیر پرچمت
شمر لعین رو سینه ات،ضربه از قفا میزد
غلط نگم خنجرش و، به رگ خدا میزد
بعد تو زندگی من، دیگه رو به راه نشد
ناله و گریه مرهمه، غم قتلگاه نشد
وای وای در دشت کربلا
زینب... اومد از شام بلا
رسیده اربعین تو ای ذبح سر جدا
نو شده داغ ماتمت ای شاه کربلا
سبط نبی مصطفی ای نور دیده ام
با قد و قامت کمان کربلا رسیده ام
شعله ی سوزان غمت در دل بپا شده
بر سر خاک قبر تو روز عزا شده
تا به قیامت خدا داغ تو بر دلم...
این غم جانگدازی که زود میشه قاتلم
وای وای در دشت کربلا
زینب... اومد از شام بلا
شاعر #هادی_همتی (دلسوخته)✍
#اربعین #امام_حسین
#حضرت_زینب
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
456.5K
▪️🎤سینه زنی مسجدی_
اربعين آمدوروزم شب شد2
يااخا ذكرلب زينب شد2
برلبم آمده جان،، "قامتم گشته كمان"2
ياحبيبي ياحسين3،،
زائرگلشن پرپر گشتم2
از اسيريِ عدوبرگشتم2
بعدتوگشتم اسير"شدم ازداغ توپير"2
ياحبيبي ياحسين3
من سرِپاك توبرنِي ديدم2
خواندن آيهٔ توبشنيدم2
بِنِگَرخواهرخود"كه شكسته سرخود"2
ياحبيبي ياحسين3
شاهدمرگ سه ساله بودم2
غرق آه وغم وناله بود2
خون شدازغصه دلم"ازتومولا خجلم"2
ياحبيبي ياحسين3
مداح اهل کربلایی درویشی🎤