eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌴🥀 نوحه حضرت زینب س🥀🌴 ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین عباسم از سفر رسیدم من خون جیگر رسیدم من ای مدینه میدانی کربلا چه ها دیدم لاله های زهرا را سر ز تن جدا دیدم ای مدینه در دیده اشک ماتمی دارم گر نظر کنی بر من قامت خمی دارم😭 جواب ای مدینه بر حالم مادرم خبر دارد یک دل پراز خون و دیده گان تر دارد ای مدینه غم های بی شمار دیدم من پیکر برادر را پاره پاره دیدم من😭 جواب باغ گل در آتش بود هم تو دیده ی هم من لاله در کشاکش بود هم تو دیده ی هم من روی ماه نیلی را هم تو دیده ی هم من جای سیلی را هم تو دیده ی هم من 😭 جواب شد حسین من بی سر تو ندیدی من دیدم پیش دیده ی مادر تو ندیدی من دیدم سینه حسین و تیر تو ندیدی من دیدم سنگ و نیزه و شمشیر تو ندیدی من دیدم😭 جوب ساقی بدون دست تو ندیدی من دیدم تشنه لب به خون بنشست تو ندیدی من دیدم آن دل پر احساس را تو ندیدی من دیدم تیر و چشم عباس را تو ندیدی من دیدم 😭 جواب ای مدینه من زارم زینب عزادارم من همان گل یاسم بی حسین و عباسم از سفر رسیدم من خون جیگر رسیدم اشعار اربعین حسین
یا حسین مظلوم روضه سوزناک بلال حضرت زهرا س🖤😭😭😭 💠💠💠💠 السلام علیک یا فاطمه الزهرا س🖤🖤 💠💠💠 مجسم کن گلیم خانم در خونه پهنه😭😭 حسن یه گوشه زانو بغل گرفته حسین یه گوشه ام کلثوم یه گوشه زینب هم مثل پروانه دور مادر میگرده😭😭😭 شندین تو نه ساله زندگیه با علی یه جا فاطمه از علی خواهش نکرده اما یه وقت صدا زد حسینم بابات علی را بگو بیاد کارش دارم😭😭😭 علی خوشحاله خانمش می خواد چی بگه علی جان یه خواهشی دارم چیه خانمم علی جان شنیدم بلال اذان گوی بابام اومده مدینه علی جان می خوام بری دنبال بلا ل به بلال بگید دختر پیغمبر سلام رسوندن به بلال بگو امروز برو بالای مناره برام اذان بگو علی اومد تو کوچه های مدینه آی مادر من خواهر من😭😭 تا بلال علی را دید اشکه چشای بلال جاری شد😭😭😭 علی جان شنیدم هیزم آوردن در خونتو آتیش زدن علی جان شنیدم جلوی چشای امام حسن تو صورت مادرش سیلی زدن 😭😭 دیگه چی؟ علی جان شنیدم چهل نفر در را به روی خانمت فشار دادن های های های به به😭😭 آخر مجلس یه حال وهوایی داری ها😭😭 علی جان شنیدم هر موقعه فاطمه نفس می‌کشه خون از سینش بالا میاد😔😔😭ای امان ای امان به به😭😭 صدا زد بلال همه ی این کارها را انجام دادن بلال پاهام با ریسمان بستن بلال دستام بستن بلال بلال آنچنان مغیره بلال به بازوی فاطمم زد😭😭جگر علی را مردم مدینه آتیش زدن🔥🔥وای وای وای 🔥🔥 بلال زهرا دلش گرفته گفته اگه میشه برو برام اذان بگو بلال رفت بالای مناره گلیم مادر را در خونه پهنش کردن الله می خواد چخبر بشه فاطمه گوش داره میده بلال می خواد اذان بگه الله اکبر خدا زن و مرد دیدن مادر امام زمان گریه اش شروع شده یه نگاه به حرم بابا انداخت بابا یا رسول الله بلندشو بیا ببین فاطمتو خونه نشبنش کردن😭😭 بابا از وقتی رفتی از علی رو مبگرم بابا الله اکبر یا الله این زینبه خسته حسین خسته حسن خسته مادرشون داره جلوی چشاشون بال بال میزنه صدا زد بابا فاطمه صدا زد بابایه روز اذان می‌گفت بلال می اومدی خونه ی من بابا منو بغل میکردی میگفتی فاطمه ی من تو بوی بهشت میدی بابا اما بابا حالا بیا همون سینمو بو کن بوی خون گرفته😭😭😭 یا الله حسین دیگه طاقتش نمیاد زینب چکار کنم خواهرم مادرم داره میمیره خواهر نگاه کن مادر دیگه نمیتونه نفس بکشه زینب صدا زد حسینم حسنم برید به بلال بگید دیگه اذان نگه😭😭 اشهد ان محمد ن رسوالله یازهرااا صدا زد بابا بیا ببین دیگه دستم بالا نمیاد😭😭 دستات بیار بالا هر گوشه نشستی بگو یا زهرا یا زهرا یا زهرا😭😭 دختر پیغمبر فاطمه گله علی😭😭 💠😭🙏🏻💠💠💠💠
⚘گمنام⚘: |⇦•تمامِ دلخوشی زندگی .. و توسل به حضرت زهرا (س) _ اذان گفتن بلال حبشی _ محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تمامِ دلخوشی زندگی من این است که وقتِ مرگ می آیی و مرگ شیرین است مگر نگفتی علی جان، فَمَن یَمُت یَرَنی بیا که وقتٓ وفایت به عهدِ دیرین است به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش سبک شدم چو پرِ کاه، سینه سنگین است شهادتین مرا فاطمه تقبل کرد بیا همه کس و کارم زمانِ تلقین است سلام وادی من وادیُ الَسلام علی کجاست مَسکن اَمنِ کسی که مسکین است رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان مرا دو بوسه به رویِ ضریح تسکین است کفن کنید مرا رو به قبلۀ حرمش نجف چه جایِ قشنگی برای تدفین است فراق و وصل مرا می کشد به یک میزان سرم به دامن حیدر به روی بالین است سَرم مقابل ایوان طلای شاه نجف سَرم مقابل زهرا همیشه پایین است علی که اَبرویِ او قابِ قَوسِ اَو اَدنی ست اگر مرا نرساند به عرش غمگین است بخواه روزی از این پادشاه، بندۀ خدا گدایِ خانه ی او هر که هست تضمین است مَمات عین حیات است و نار عِین بهشت کسی که دل به علی بسته است خوشبین است علی امام مَن است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدایِ نام علی برو به کار خود ای دون که در دیار علی به عالمی نفروشند تارِ مویِ زهرا را *یاصاحب الزمان! برای مادرت دورِ هم جمع شدیم .. مگه میشه مجلسِ مادر پسر دم در نیاد و نباشه؟ اینقدر فضایِ مدینه براش سنگین شده بود، بعد از شهادت پیامبر از مدینه بیرون رفت، توی صحرا زندگی کرد، شب تو عالم رؤیا پیامبر رو دید.. سلام عرض کرد آقا جواب سلام داد.. اما تحویلش نگرفت، دید پیامبر گرد و خاک به چهره داره.. شب دوم دوباره همین حال.. شب سوم دوباره همین خواب .. خودشُ روی پایِ پیامبر انداخت، گفت: آقا! از من دل خورید؟ پیامبر فرمود: به فاطمۀ ما سر نمی زنی؟ از خواب بیدار شد، بُقچَش رو جمع کرد ، رفت طرف مدینه، وارد شهر شد، خدایا این شهر همون شهرِ .. چرا پیامبر اینطور گرد و غبار به صورت داشت .. کوچه ها رو رد می کنه، انگار نه انگار اتفاقی افتاده .. همه مشغول کار خودشونن .. وارد کوچۀ بنی هاشم شد ، رسید دمِ در ..."الله اکبر".. چرا درِ خانه سوخته؟ دَقُ الباب کرد ، اَسماء در رو باز کرد .. تا چشمش افتاد به چشم بلال صدا زد ؛ یا اهل خانه جمع شید مهمان آمده .. بلال سؤال کرد: اسماء در چرا سوخته؟ خاکستر اینجا چه میکنه؟ بی بی فاطمه کجاست؟ بلال! فاطمه میانِ حجره بینِ بستر افتاده .. بلال وارد حجره شد، برگشت اسماء کسی میانِ حجره نیست.. یه وقت صدا از حجره بلند شد، بیا بلال ..«بیخود نمی گن "نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال‏"، یه شبهه ای از بی بی مونده بود.. یه نگاه کرد ، تا چشمش افتاد به بی بی صدا زد: خانم جان!: در بسترت به چشم من انگار زینبی «آخه ، آدم سه ماهه اینقدر لاغر نمی شود» نشست کنار بستر، فرمود؛ بلال! صدایِ اذان گفتنت رو دوست دارم..‌ خیلی وقتِ صدای اذانت رو نشنیدم .. برام اذان بگو ، وقت، وقت نماز نیست .. اما یه وقت اهل مدینه دیدن صدا از ماذنه بلند شد (*1) الله اکبر.. اهل خونه دیدن بی بی داره بسترش رو جمع میکنه، سجاده پهن میکنه .. همه خوشحال شدن" اَشهَدُ اَن لا اِله اِلا الله .. اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ الله" اهل مدینه جمع شدن، یه وقت دیدن دوتا آقازاده صدا می زنن بسه بلال .. به خدا مادرمون میانِ سجاده از حال رفت .. میخوام بگم بی بی جان ! اسم باباتون رو از بالایِ مناره شنیدی دلت تاب نیاورد .. بمیرم برای اون دختر سه ساله ای که صدا زد :* آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر روی نی بودم کِی از تو جدا بودم آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی *بی بی جان! کجا بودید؟ یه دختر سه ساله هر وقت صدا میزد: "یا اَبتاه" یا با کعبِ نی و تازیانه..* عدو بهانه گرفت و زد ، به او گفتم بزن بزن که برای یتیم زدن بهانه لازم نیست *برا هر دو تا خانم میتونی با این یه خط گریه کنی .. هر دو صدا می زدن:* سیلی گرفته قوت بینایی مرا دیوار می کند کمکم راه می روم منبع: 1_ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۹۴ 2_ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ابن قتیبه، کتاب المعارف، ص۸۸ مفید، الاختصاص، ص۷۳
مادر به تپش های دل حیدر.mp3
5.43M
🎤 ┈••مادر به تپش های دل حیدر به جوونی علی اکبر پر قنداق علی اصغر ما رو تنها نذاری محشر من قرصه دلم به دعای حضرت زهرا نون سر سفره ام رسید از دستای مولا کم نشه سایه لطف تو از سرمون کاش مادری کن جان علی مراقبم باش ای مادر ای مادر ... مادر یه دعا کن به خدا گیرم حتی وقتی راهو کج میرم دل خوشیم همینه که آخر یه روزی برا تو میمیرم زیر سایه چادر تو امنه همیشه من یه خواهش دیگه دارم این آخریشه ما رو ببر یه سفر تا نجف وا شه دلامون ما حالمون خوبه فقط پیش بابامون ای مادر ای مادر ...
زمینه- می لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر.mp3
6.84M
( می لرزه زانوی فاتح بدر و خیبر ...) مداح: میلرزه زانوی فاتح بدر و خیبر رحمی کن رحمی کن به التماس حیدر قدم قدم از مسجد تا خونه اسم تو رو بردم کاشکی که میمردم همونجا که خوردی زمین تو کوچه منم زمین خوردم کاشکی که میمیردم چشماتو نبند علی برات روضه بخونه به یاد اون روزی که میاد میون گودال غریبونه چشماتو ببند نبینی گودال چه خبره انقده ضربه میزنه تا سرو ببُره بالاخره ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا زینبت از دیشب دلش چه بی قراره میخونه با گریه حسین کفن نداره پیروهنی که دوختی این شبها تو با هزار زحمت کاشکی نره غارت غروب عاشورا بین آتیش روسریِ بچت کاشکی نره غارت چشماتو نبند علی برات روضه بخونه دلشوره ی هرشبه علی زینبو شام غریبونه چشماتو ببند وقتی میای از یه راه دور سره حسینت رو میبینی میسوزه تو آتیش تنور ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا میپیچه عاشورا ناله ی یا بنی ات میسوزه تو آتیش موی سره رقیه ات رو نیزه بسته میشه از پهلو سره ابوفاضل امون امون ای دل دخترمون میره چهل منزل با ناقه ی بی محمل امون امون ای دل چشماتو نبند علی برات روضه بخونه برای ناموس من و تو یه دونه معجر نمیمونه چشماتو ببند نبینی تو مجلس شراب داغ علی تازه میشه تا حرمله میخنده به رباب ▪️بلندشو بگو بُنَیَ قَتَلوکَ عَطشانا ▪️بلندشو بگو بُنَیَ ذَبَحوکَ عُریانا مراسم فاطمیه اول یکشنبه ۰۵ اذر ماه ۱۴۰۲
اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدي رسولي• اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... بغض زمینیا شکست و تو آسمون عزا و ماتمه صف میبندن ملائکه پشت سرِ امامِ فاطمه اَلصَّلاة، اَلصَّلاة... قامت می بندن به نمازش الله اکبر، الله اکبر یاد نماز و راز و نیازش الله اکبر، الله اکبر شیرین ترین روزایِ زندگیمو ازم گرفتن، ازم گرفتن خدا شریک خوب بندگیمو ازم گرفتن ازم گرفتن فاطمه دلخوشی زندگیم بود خودت میدونی خودت میدونی دیدی چطور تموم دل خوشیمو ازم گرفتن ازم گرفتن حیدر و این همه غم یارب اِرحَم دارم می میرم از خجالت الله اکبر، الله اکبر از این اُمت دارم شکایت الله اکبر، الله اکبر اَللّهُمَ اِنَّ هذهِ اَمَتُک وَ ابنَتُ عَبدِک وَ ابنَتُ اَمَتِک آیه های سوره ی کوثر زخمی و شکسته و پرپر رو پر بال ملائک نَزَلَت بِک، نَزَلت بِک حیدر و این همه غم یارب اِرحَم لا نَعلَمُ مِنها اِلّا خَیرا جز خوبی ندیدم من از زهرا رسیده وقت تکبیرِ آخر الله اکبر، الله اکبر خدا دیگه تموم کارِ حیدر الله اکبر، الله اکبر نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَة يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ اَلزَّفَرَاتِ لاَ خَيْرَ بَعْدَكِ فِي اَلْحَيَاةِ وَ إِنَّمَاأَخْشَى مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي خوشی زِ عُمر ندیده خدا نگهدارت صنوبری که خمیده خدا نگهدارت قرار بعدیمان کربلا زمان غروب کنار رأس بریده خدا نگهدارت حسین ای وای، حسین ای وای #رضاابوالحسنی
0d94cd131d779a666745c81741b2587frg5zrz3gvbgv33g.mp3
8.17M
شاعر:حاج احمد واعظی ای فرشته من چرا پرت شکسته قلب مهربانت چرا به غم نشسته ای اميد دلها،يا فاطمه يا زهرا اي خدا عزيزم به غصه خو گرفته بر تنش نشانهاست که از عدو گرفته زينبش بپرسد به آه و ناله از من از چه مادر من بخانه رو گرفته ای اميد دلها ، يا فاطمه يا زهرا اي هم آشيانم عزيزم چرا زلانه می روی با پر شکسته ز لانه چرا شبانه می روی جوجه های نازت کنارت نشسته گريه می کنند چون تو با پيکری پر از زخم ز تازيانه می روی نور ديده مرو ، قد خميده مرو ؛آه از اين جدايی بی رمق نگارم مکن تو کار خانه گفته ای پس از مرگ بشويمت شبانه ای خدا چگونه بدست خسته ی خود پيکرت سپارم به خاک مخفيانه ای اميد دلها ، يا فاطمه يا زهرا ای گل بهارم قرارم فدای قلب پاره ات رو مگير از من عزيزم که می کنم نظاره ات از نگاه حسن به رويت خبر شدم که وای من گوئيا به کوچه ز سيلی شکسته گوشواره ات  عزم رفتن مکن ، خون دل من مکن ؛آه از اين جدايی من غمين توأم که دست تو شکستند تو غمين منی که دست من ببستند آشيانه ی وحی ميان شعله می سوخت مردم مدينه به خانه ها نشستند ای اميد دلها ، يافاطمه يازهرا _شعر_و_سبک_مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕯ما گوشه نشینان غم فاطمه هستیم 🕊🕯محتاج عطاوکرم فاطمه هستیم 🕊🕯یک عمرچو شمع گر بسوزیم کم است 🕊🕯دل سوخته عمرکم فاطمه هستیم صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا https://eitaa.com/yaemamzamanadrekni