.
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
*دیدی آدم هی میخواد مقدمه چینی کنه
زینبه دیگه، همه وجودش حسینه
یه نگاه به این قبر کردیه نگاه به این دختر بچه ها که دورشو گرفتن.. زبان شعره دیگه
حسین!
همینهاییم کمتر جستجو کن
دنبال کی میگردی؟
رقیه دخترت در شام جا ماند
یکی دست ربابو بگیره بیاد جلو خانوم بیا دخترات دور قبرو گرفتن صدای ناله ها بلنده..یکی با داداش علی اکبرش حرف داره
یکی با قاسمش حرف داره ..
علی! پسرم! پسرم! این دشت روبه روت لااقل یک مرد داشت..
مادر اومدم بهت بگم یک سوال مادرانه
تیر خیلی درد داشت؟
*آخه زینب یه چیزایی دید رفت.. ندا آمد حسین جان! اگه بخوای تمومه ها، قربونت بشم پیر علی.. سی هزار لشکرو قلع و قمع کرده..حسین دست خودت.. تصمیم چیه؟
من تسلیمم. تا همینو گفت ورق برگشت یهو جلو چشمای زینب از همه طرف ریختن سرش.. آی زدنش،آی زدنش جلو چشای زینب...* یهو زینب بلند شد، دخترا بلند شید.. عمه تازه اومدیم، نه بلند شید..
من که فهمیدم نتونستین حرف دلتونو به بابا بگین....شما میاین دنبال قافله ..اولین دسته عزا رو زینب راه انداخته.. از کجا؟ از کنار شش گوشه..حالا با من بیاین..
سقای دشت کربلا اباالفضل
*دخترا بریم علقمه...*
دستش شده از تن جدا اباالفضل
قبر که چه قبری..تا دخترا رسیدن ببخشید من اینجوری میگما همه نگاها رفت طرف یه نفر، خودشو پشت بقیه قایم کرده چادر به صورت کشیده. بیاد جلو دیگه..راه باز کنین دخترم بیاد. بیا عزیز دلم بیا به عمو بگو نگی دق میکنی ...عمو عمو عمو عمو فقط به خودت میگم...*
عمو! مرد کنیز زاده از ما کنیز میخواست
بیچاره خواهرِ تو و بیچاره خواهرم
«عمو سوختم عمو سوختم»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•هر جا روی خاک...
#سینه_زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر جا روی خاک میشینم
هر جا سنگ قبر میبینم
گریه ام میگیره
زیر سایه ابون میشینم
گریه ام میگیره
نه گنبدی، نه چراغ، نه صحن و رواق
می میره برات شیعه به خدا
بازم نم بارون به گونه امون می زنه
دوباره غمت داغ روی قلب منه
منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد
فقط رو لبم ذکرِ یا امام حسنه
«آقام آقام یابن الزهرا..»
وقتی تو حرم میشینم
صحن مشهد و میبینم، گریه ام میگیره
طاق و گنبد و میبینم، گریه ام میگیره
نه صحن و ایوونی، نه روضه خونی
میباره قلب رو خاک بقیع
یه روز تو مدینه برات حرم میسازیم
حرم برا تو شاه با کرم میسازیم
جلوی حرم صحن قاسم ابن الحسن
آره میسازیم آقا خوبشم میسازیم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_صفر
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•لحظهٔ وداعه...
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
لحظۀ وداعه دیگه بیقرارم
دم آخری سر رو پای علی میذارم
گریه میکنه فاطمه کنارم
میشینه غمی باز به روی سینه ام
وصیتای آخرمو میگم
انگاری دارم کوچه رو میبینم
إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین
قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین
لحظۀ وداعه دیگه بیقرارم
میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم
میمونه حسن تو مدینه غریب
کشته میشه با زهر غم و جفا
میمونه حسینم بییار و حبیب
کشته میشه تشنه تو کربوبلا
إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین
قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین
#شعرا: #یوسف_رحیمی و #محمدرضا_رضایی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#بیست_و_هشت_صفر
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#زحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•لحظهٔ وداعه...
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
لحظۀ وداعه دیگه بیقرارم
دم آخری سر رو پای علی میذارم
گریه میکنه فاطمه کنارم
میشینه غمی باز به روی سینه ام
وصیتای آخرمو میگم
انگاری دارم کوچه رو میبینم
إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین
قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین
لحظۀ وداعه دیگه بیقرارم
میسوزه دلم با دیدن دو یادگارم
میمونه حسن تو مدینه غریب
کشته میشه با زهر غم و جفا
میمونه حسینم بییار و حبیب
کشته میشه تشنه تو کربوبلا
إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَین
قرآن و علی و حسن، زهرا و حُسَین
#شعرا: یوسف رحیمی و محمدرضا رضایی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#ویژه_ایام_صفر
.
|⇦•شب جمعه است...
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژهٔ شب جمعه _ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم
منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
«به یاد قدیمیا..
ابا صالح التماس دعا
هرکجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش»
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن
*اگر کشتن چرا آبِت ندادند..
دوباره نالهٔ هفتگی مادر شروع شد ...بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطْشانا...*
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
#امام_زمان #شب_جمعه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•نه توجسارت دیده ای ....
#روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها گریز به #روضه_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
با سر رسیده ای، بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورق ورق و پرپری که نیست
*روضه برا ساداته، الهی قربون اون خانمی که صدا میزد داداش..*
نه تو به غارت رفته ای، نه من به غارت
نه تو جسارت دیده ای، نه من جسارت
پس ما دو تا قربان آن خواهر برادر
*سر رو دادن، بغل گرفت، خوش اومدی قربونت بشم، نگران بود، گفت: بابا اول بگو امشب میمونی یا میری؟ چیکاره ای بابا؟ آخ جونم بابا! آخ عمرم بابا! آخ نفسم بابا! این خاصیت دختره ها، تا سر رو بغل کرد گفت بابا یا منو ببر یا بمون پیشم امشب..*
بابا!
شبها که سر به سردیِ این خاک مینهم
رو دست مهربان نوازشگری که نیست
*گفت قربونت اومدی سر حرفم باز شده، به خودت قسم چند روزه لام تا کام حرف نزدم..*
بابا!
دستی کشید عمه بر این پلک ها و گفت
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
*الان اگه من روضه نخونم میگن لابد داره نفس تازه میکنه، لابد داره آب میخوره، اما اگه طولانی بشه نخوندنم، بعضیا میگن چیشد؟ عادت خانم اینه چادر رو سر میکشه گریه میکنه، چادر رو برمیدارن، چیشد دیگه روضه خون نمیخونه؟ خرابه رو ریخته بود به هم نازدانه، گفت بابا، روضه کوتاهش خوبه..تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..*
گفت بابا
ما بودیم، حرمله بود
*از این هم بدتر میشه؟ آره صبر کن*
ما بودیم، حرمله بود، عمو نبود
*نازدانه همه رو ریخته به هم، یهو دیدن صداش دیگه نمیاد، من امشب باید دلتو یه جا دیگه ببرم، هرچی گوش دادن، صبر کردن، نه دیگه حرف نمیزنه، آروم آروم همه بچه ها سرِ زانو، چیشد؟ زینب اومد، اصلا بابا رو بده من، دیگه نمیخواد، تا سر رو گرفتن دیدن نازدانه افتاد رو زمین، صدای ناله ها بلند شد، صدای گریه ی زینب بلند شد، خوب چی میخوای بگی؟ تا خودِ خرابه یک کلمه به احترام زینب حرف نزده، چند روزه یه کلمه حرف نزده، اما وای از اون روزی که بزرگتر خودش ناله بزنه، دیگه بقیه رو نمیشه نگه داشت، تازه سر حرفش وا شد، کی؟ دیدن از گوشه ی خرابه صدا داره میاد، صدای کیه؟*
*لالا لالا لالا...رباب زبون گرفته*
لالا لالا لالا
یکم دیگه دووم بیار
*چی زینبو پیر کرد؟ گفت حسین به کی بگم باورش میشه؟ پنجاه سال گریه کردم، میدونی باعث مرگ زینب چیه؟ ربابه...
گفت: پسرم!
به کمک عمه جونت، بچه ها رو خوابوندم
تو سخت ترین شام غریبون عالم
حالا توی این بیابون، دنبال تو میگردم
گل نازم، خیلی پریشونه حالم
کجایی گل نازم، صدا کن منو بازم
بیا تا برات از دستام گهواره بسازم
لالایی لالایی، یعنی الان کجایی؟
لالایی لالایی، کجای کربلایی؟
لالایی لالایی، نکنه رو نیزه هایی
* تا نامه ی امام رضا رو بست، یه نگاه کرد به داداش هاش گفت بلند شید، گفتن چه خبره؟ گفت دوباره یه علی رو دستشو بستن، یه فاطمه باید بلند شه، دوباره یه لشکر اومدن پشت در، این لحن نامه ی داداشم به من عین ناله های امیرالمؤمنینه.. *
تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
میخواست جان خسته ی خود را فدا کند
دانی چرا به پشتِ در آمد گل نبی؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند
*امام زمان عذر میخوام ..*
مادر زنی نبود که بیخود فغان کند
از در سوال کن ز چه این سان نوا کند؟
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
مادرم زمین خورد
وَ لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
با پا به در زد
و لَستُ اَدری خَبَراً مِسماری
به نیت قتل پسر زد
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•ای که عمری ست...
#قسمت_اول #روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده حسینیه امام خمینی (ره) ۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
ای که عمری ست راه پیمایی
به سوی دیده هم ز دل راهی ست
لیک آن گونه ره که قافله اش
ساعتی اشکی و دمی آهی ست
منزلش آرزویی و شوقی
جرسش ناله ی شبانگاهی ست
ای که هر درگهیت سجده گَه است
در دل پاک نیز درگاهی ست
در پی کاروان آز مرو
که به این ره به هر قدم چاهی ست
بد و نیک من و تو می سنجند
گر که کوهی اگر پر کاهی ست
قصهٔ تلخی اش دراز مکن
زندگی، روزگار کوتاهی ست
* قال مولانا امیرالمومنین علیه السلام :
"أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ..."*
توانِ واژه کجا و مدیح گفتن او
قلم قناری گُنگی ست در سرودن او
کشاندنش به سحاری شعر ممکن نیست
کُمیْت ِ معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری که پدر پشت بوسه ها می دید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری که برای علی به حظِّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری که به تفسیر درس عاشورا
محیط مدرسه ی کربلاست دامن او
از آن ز دیده ی ما در حجاب خواهد ماند
که چِشم را نزند آفتاب مدفن او
دمی که فاطمه تسبیح اشک بردارد
پیام می چکد از چلچراغ شیون او
بنازم این همه احساس بی تعلق را
که بار پیروهنی را نمی کشد تن او
#شاعر:مرحوم شکوهی
* خدا رحمت کنه امام راحل رو. می فرمودن مکتب هیاهو میخواد."فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَ ايّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النّادِبُونَ وَ یَضِجَّ الضّاجّون" امشب برا مادر بلند بلند گریه کنید.اول از همه مگه میشه یادشون نکنیم. اول دعوت کنیم همه شهدا رو. ان شاءالله سر سفره ابی عبدالله ما رو یادشون نمیره. مخصوصا اون شهید ارباً اربای شب جمعمه مون. حاج قاسم ان شاءالله روحش شاد. امام راحل روح شون شاد. بلند شید از همین جا بریم مدینه. بریم دق الباب کنیم. میگن حال مادرمون خوب نیست. بریم یه سری خانه امیرالمومنین بزنیم. تنها ملاقات کننده هاش ماییم؟ نه! همین روزا یه عده از زنان مهاجر و انصار هم آمدن. در و زدن، کنیز آمد دم در، بله! خانم خونه تشریف دارن؟ مگه خانم جایی هم میتونن برن با این حالشون؟ اجازه بگیر آمدیم عیادت مادر. وارد حجره شد خانم! اومدن عیادت. حرف منه روضه خونه ها! خانم حال نداری بگم برن. چی میگی؟ حالا که من نمیتونم دیگه برم درِ خونه ها رو بزنم. اینا با پای خودشون اومدن، بگو بیان داخل کارشون دارم. امشب یه ذره از حماسه مادرمون گریه کنیم مَردم! وارد حجره شدن. نگاه بهم دیگه دوخته شد، این فاطمه ست؟ چجوری بود مگه مادر؟ "ناحِلهَ الجِسم،مُنْهَدّهَ الرُّکْن، مُعْصَبَه الرأس" دور مادر و گرفتن. خانم حالت چطوره؟ قبل اینکه مادر جواب بده اجازه بدید ما جواب بدیم، آی زنای مدینه اومدید حالشو بپرسید؟ ما میگیم حالشو...*
دوباره شب شد و سردرد دارد
بمیرم باز مادر درد دارد
پس از فصلی پر از غم یک سخن گفت
عزیزم زخم بستر درد دارد
* فاطمه! شب ها چجوری صبح میشه...؟ *
مادرم دلشکسته می خوابید
می شد از درد خسته، می خوابید
با سر نیمه بسته می خوابید
اکثرا هم نشسته می خوابید
* اما مادر این جوابو نداد. مادر یک کلمه از خودش نگفت. تا گفتن چجوری صبح میکنی؟ فرمود:" أصبَحْتُ والله عائلةً لِدُنياكُنَّ و قالِيَةً لِرِجالِكُنَّ."دیگه از دنیای شما بیزارم. دیگه سیر شدم از دنیاتون. الهی قربونت بشم هجده ساله خانم. دیگه از مردای شما بیزارم. بغض دارم. چرا خانم؟ گفت برید به مرداتون بگید چشای من دیگه نمی بینه یا شما دور علی رو خالی کردین؟ برید به مرداتون بگید به خدا برا دنیا اگه رفتید و علی رو تنها گذاشتید، مگر نه اینکه دنیا تون رو از علی دارید...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
#فاطمیه
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_دوم #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده حسینیه امام خمینی (ره) ۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
*علی گشنگی می کشید به شما گشنگی نمی داد. چرا تنهاش گذاشتید؟ خانم مدینه رو ریخت بهم. خانم دست بردار! ای جانم به این مادر...یه کاری کرد با این زن ها، از محضر خانم بلند شدن رفتن خونه هاشون. دونه دونه مردا بر میگشتن خانه. می دیدن نه اوضاع خونه عادی نیست. چی شده؟ شنیدم امروز رفتید عیادت فاطمه. عیادت رفتید؟ مرد حسابی! نامردا چجوری زدید فاطمه رو ؟ مردم بخدا مادر ما ضعیفه نبود. مادر ما شبیه ترین ها به پیغمبر بود. مادر ما بیخود فغان نمی کرد. چجوری زدید فاطمه رو؟ امروز رفتیم دیدیم از جاش بلند نمیتونست بشه. من نزدم بخدا! تو نزدی باشه اما شما نگاه کردید زدنش. ریخت بهم مدینه رو. مردا از خونه ها اومدن بیرون. تو مسجد نشسته دید اون یکی هم آمد اون یکی اون یکی، چی شد؟ گفت خونه ما رو هم ریخته بهم فاطمه. این دست برنمیداره ها. تا کار بالا گرفت، سران فتنه آمدن. گفت من گفتم میزنمیش دیگه دست میکشه. گفت چیکار کنیم؟ گفت فقط یه راه مونده بریم عیادتش. دهن مردمو ببندیم. گفت راه نمیده. گفت من بلدم راهشو. بذار الآن علی برا نماز میاد، به علی رو میزنیم. بخدا از در و دیوار سخت تر همینه. علی! میخوایم بیایم عیادت فاطمه. بمیرم براش، یه بار نگفت شما نبودید درِ خونه ی من هیزم آوردید؟ شما نبودید درِ خونه ی من خانمم رو زدید. فرمود: باید با خانم در میان بذارم. امیرالمومنین وارد حجره شد سلام عزیز دلِ زهرا. سلام امیرالمومنین فاطمه... چیزی میخوای بگی علی جان؟ گفت: عزیزم اینا به من رو زدن. تا گفت به من رو زدن فرمود:" اَلبَیْتُ بَیْتُک و أنا أمَتُک..." بگو بیان قربونت بشم حرف حرف توئه تو این خونه. حالا تصور کنید شما، در وا شد. یه دستش تو دست حسنش یه دستش تو دست حسینش. صدا زد فضه منو بپوشون. وارد حجره شدن فرمودن: آقاجان الهی قربونش بشم نتونست روشو برگردونه، صدا زد فضه رومو برگردون. دوباره روبروش نشستن، صدا زد فضه بازم رومو برگردون. فاطمه چرا اینجوری میکنی؟ ما اومدیم تمومش کنیم هرچی بوده. امروزم بعضیا ازاین حرفا میزنن ها. توبه نکرده میگن هرچی بود تموم شد. نه! اهل فتنه! اگه توبه کردید باشه، کو توبه؟ هرکاری کردن بی بی کوتاه نیومد. بلند شدن رفتن، تا خونه خالی شد صدا زد پسر عمو! جانم فاطمه جان! فرمود: امرت بجا رسید آقاجان؟ فرمود بله فاطمه جان! شرمندتم. ببخشید! صدا زد علی جان! حالا من ازت یه خواهش دارم. آخرین تیر ترکش رو فاطمه ی زهرا میخواد بزنه به سران فتنه... چکار کنم فاطمه؟ فرمود: علی جان! اینا تو تشییع من نمیان ها. چه کنم فاطمه؟ علی! شب غسلم بده. علی! به قول رزمنده ها، یه خشم شبی زد به اینا، یه خشم شبی زد فاطمه ی زهرا. صدا زد شب غسلم بده. شب کفنم کن. شب دفنم کن. چقد سخت شد برا امیرالمومنین این وصیت...*
من گرک هر دردیمی؛ سنن بیلیدیم بیلمدیم…
من گرک غسلون ورن ساعت؛ اولیدیم اولمدیم
یارالی زهرا گت؛ سنی تاپشیردیم آلها…
*روضه ی شب آخر شد...*
کَلِّمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره
کَلِّمینی حرف رفتن نزنعلی میمیره
*زهرا رو دستای امیرالمومنین یه نگاه به چپ و راست کرد. خدایا! کسی نیست فاطمه رو از من بگیره. یهو دید دستانی شبیه دستان پیغمبر، علی! دخترمو برگردون. حالا بریم کربلا.. من یه آقایی میشناسم کربلا. یه شیرخواره رو دستاش. یا حسین... وسط میدان! کار به یه جایی رسید صدا آمد: دَعَهُ یا حسین...*
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
«حالا بلند صدا بزن حسین...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
#فاطمیه
#عیادت
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•امُّ المُقاومه مَولاتی فاطمه..
#قسمت_پایانی #سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده حسینیه امام خمینی (ره) ۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
حتی اگر که حق حتی اگر که نور
چشمی نبیدنش محروم می شود
حتی اگر امام، حتی اگر علی
امت جفا کند مظلوم می شود
علی آری علی حتی علی تنهاست بی مردم
ولی در خوابِ گمراهی بمانَد بی علی مردم
ای نهضتِ بیداری، یا فاطمةُ الزهرا
در بطن زمان جاری، یا فاطمةُ الزهرا
هرچند به تنهایی یا فاطمةُ الزهرا
تو امت مولایی یا فاطمةُ الزهرا
«یا فاطمةُ الزهرا...»
میزان اگر علی ست تحت ولایتش
دنیا و آخرت آباد می شود
مولا اگر که اوست هرکس که با علی ست
از بند هر چه هست آزاد می شود
اگر دستان مردم بود نمی شد دست او بسته
اگر پهلو اگر بازو ولی زهرا نشد خسته
ای قله ی حق خواهی، یا فاطمةُ الزهرا
تو دست یداللهی، یا فاطمةُ الزهرا
ای خطبه طوفانی، یا فاطمةُ الزهرا
حق هستی و می مانی، یا فاطمةُ الزهرا
«یا زهرا یا زهرا ...
#ام_المقاومه مَولاتی فاطمه»
تو خطبه ای تو چشمه ای تو مثل رودی
از دامن خورشید ما تهمت زدودی
یعنی که گفتند ابتر است اما چنین نیست
انگشتر پیغمبر ما بی نگین نیست
اکنون خداروشکر بی کوثر نماندیم
این انقلاب ماست ما ابتر نماندیم
امروز در بیروت روح تازه داریم
در غزه از روح حماس آوازه داریم
اینک برای فتح و پیروزی شتاب است
این بانگِ نسل سوم این انقلاب است
گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم
حکمِ جلو دار است، سر در پیش داریم
«امُّ المُقاومه مَولاتی فاطمه»
عمری ست رهین منت زهراییم
مشهور شده به عزّت زهراییم
مُردیم اگر، به قبر ما بنویسید
ما پیر غلام حضرت زهراییم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل #روز_شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
ای وای گویا که فلک زحرکت افتاد
مولای سخن به لکنت افتاد
بگذار بگویمت به فریاد
چون طفل، علی به گریه افتاد
که ای دختر خاتم رسولان
ای رسول را جان
ای مادر زینبن برگرد
بی تو چه کند حسین برگرد
*یه دفعه دیگه با من حرف بزن،حرف نزنی میمیرم زهرا..عیبی نداره بیرون کسی جواب سلاممو نمیدن تو هم باهامحرف نزن.صدازد.."#کلمینی یا فاطِمَة فَأنَا اِبنُ عَمِّکِ علی ابن ابیطالب" تا گفت من علیم..
گریه کردن..سرشو گرفته بغلش..*
تو که نصفه جونم کردی عزیزم
مُردم و زنده شدم عزیزم
تو نمیگی علی به جز تو کسی رونداره
چرا هرچی صدات می زنم جدابمونمیدی
چشاتو واکن ببین شکستم ببین خُرد شدم، دستارو بالا آورد با دستای لرزونش داره دست می کشه رو چشای علی ..*
چقدر گریه کردم برای غمات
چقدر گریه کردی، بمیرم برات
نمی خوام علی جان چشات تربشه
می ترسم یه لحظه بگیره صدات
*پسرعموکمکم کن، چکارمی کنی فاطمه؟ میخوام بلندشم، نکن جان علی بخواب، نه باید بلندشم..پسرعمو!*
یه قطره بباری یه دریا میشم
بالا قبرمم حتی گریه نکن
نگو اینقده پیش من پانشو
تو قبرم باشم تو بیای پا میشم
گفت: علی!
شکسته شدم تاشکسته نشی
نمیخوام دلِ تو بشکنه
سرتوسلامت باشه حاضرم
هزاردفعه دیگه سرم بشکنه
*لحظه های آخره سر بی بی تو بغل مولاست..گفت: علی!..*
تو نُه سالی که تو خونه ات بودم
تو نُه سالی که دل به عشقت دادم
نشد چیزی رو از تو پنهون کنم
بجز اینکه تو کوچه گیر افتادم
تو کوچه سر من به دیوار خورد
تو کوچه حسن بی هوا پیر شد
راه خونه اتو زهرا گم کرده بود
ببخشید یه خورده اگه دیر شد
«آغلامادا منه گلسین قادان آغلامادا
درد و بلات به من بیاد گریه نکن»
باور بکنم یا نکنم عزم سفرکردی
باور بکنم یا نکنم محاله برگردی
ببین میتوانی بمانی؟حرفاشون و باهم زدن یه دفعه دید فاطمه (س)فرمود: پسرعمو!جان! دلم صدای قرآن خوندنتو میخواد..به روی چشم خانم جان..فرمود: پسرعمو یاسین بخون..علی شروع کرد به خوندن..*
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
"يسٓ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ"
*دستش تو دست علیه ..امیرالمومنین قرآن میخونه ..به قلب علی اینگونه وحی شد عمر فاطمه به اندازه یه یاسین مونده. میخوند تا نیمه سوره می رسید دوباره بر میگشت .."یاسین والقران الحکیم"نرو خونه خراب شدم ..به زینب نگران رحم کن نرو..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مهدی_رسولی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#وداع_با_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•قربون صدا زدنت....
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
قربون صدا زدنت
خیلی بی هوا زدنت
حالا روی چادرمه
خاک دست و پا زدنت
من هنوز یادم هست گوشه ی حجره
تو بودی و من، صدام میکردی
*"یومّا یومّا یومّا أنَا الغریب "یادته صدام میزدی حسینم؟ "یومّا یومّا یومّا أنا المظلوم"حسین جگرمو آتیش میزدی یادت میاد؟ "یومّا یومّا یومّا أنا العطشان"، تو گودی هم یجوری این لبای خشک به هم میخورد صدا میزد أنا العطشان...*
همه منتظرن مادرش برسه
*همه دور ابی عبدالله رو تو گودال گرفتن، امام زمان عذر میخوام آقاجان، فِرقَةٌ بِالسُّیوف، فِرقَةٌ بِالعَصا، وسط اون گیر و دار، یکی عمامه رو برده، یکی زره از تن درآورده برده، نانجیب دست انداخت به پیراهن ابی عبدالله، چشارو وا کرد یه نگاه به دور و بر کرد ابی عبدالله، صدا زد..*
هر چه میخواهی تو با جانم بکن
مادرم اینجاست عریانم نکن
همینجا بود که دلها گرفت و
کسی بر روی سینه جا گرفت و
و از پشت سرش سر را گرفت و
همین که بر گلویش خنجر آمد
صدای ناله ی زهرا درآمد
بنیّ..بنیّ
*نه نه صدای مادر اینجوری میاد..*
خدای من خدای من
عریانه بچه ی با حیای من
«حسین...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست
#روضه موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفس حاج #مهدی_رسولی
●━━━━━━───────
بر روی لبهایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی است
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
زخم گلویِ تو پذیرفته است اما
زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی است
از چه تقلا میکنی؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلید بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
*خیلی شیعیان فشار آوُردن به هارون، گفتن که آقای ما در سختی است، این نانجیب زیرِ این فشار، یه مَکری زد، میگه: دستور داد آقا موسی بن جعفر رو لباسِ تازه پوشاندن، آوُردنش تویِ یک تالاری، میوه ها و غذاها جلویِ آقا گذاشتن، یه عده هم شاهد آوُرد، از همون تالار بالا و ایوان ها گفت: نگاه کنید موسی بن جعفر رو، برید به شیعیانش بگید چطوری در ناز و نعمتِ، کجا تویِ زندانِ؟ میگه: اینهارو آوُردن از بالا نگاه میکردن، آقا در لباسِ تازه، جلویِ آقا بهترین غذاها و نوشیدنی ها، میگه: یهو موسی بن جعفر سر رو بالا گرفت، گفت: همه ی اینها دروغِ، دروغ میگن...
نقشه ی هارون رو زد بهم....دوباره آقارو برگردوندن تویِ سیاه چال، زندانبانش هم آمد، موسی بن جعفر نیمه شب تویِ زندان، این زندانبانِ آخری یهودیِ خبیث، دست بُرد به تازیانه، گفت: حالا نقشه ی مارو خراب میکنی؟ اینقدر با تازیانه به سر و صورتِ موسی بن جعفر زد..*
نامرد، زندان بان، در این زندان تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا، عبا نیست
*اما یا موسی بن جعفر!...*
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روزِ کربلا نیست
#شاعر علی اکبر لطیفیان ✍
*یا موسی بن جعفر! تازیانه خوردی آقا! اما آقاجان! شما عزیزی، شما بزرگی، شما مَرد هستید، اما بمیرم برا عمه جانِ شما زینب، به جای همه ی بچه ها تازیانه خورد، به جای تمامِ اُسرا کتک خورد...ای حسین...*
#روضه_امام_کاظم
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها