eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
337 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•کاظمینی نشدیم و دلمان .. و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم دستِ خالی نروند از دَرِ احسانِ کریم *بابایِ امام رضاست...* حاجتِ خواسته را چند برابر داده است طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم به سوی شاهِ خراسانِ کریم *یا امام رضا!... شبِ یتیمیِ امام رضاست،شبِ یتیمیِ فاطمۀ معصومه است، اسمِ یتیم میاد اول یادِ دخترِ سه ساله میکنیم....* بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم هایِ خداوند، به قرآنِ کریم طَلَبِ رزق نکردیم ز دربارِ کسی نان هر سفره حرام است مگر نانِ کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما هم رسیده است به دامانِ کریم نا امیدم مکنید از کَرَمَش، فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم گرچه خوب است شَود شیعه بلاگردانش سپرِ درد و بلای همه شُد جانِ کریم ظاهرش فقر، ولی باطنِ او عینِ غنا ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم *شبِ باب الحوائجِ، یه حالی همۀ ما داریم تو روضۀ موسی ابن جعفر،کوچیک بودیم روضه خوان ها می اومدن توی خونه برای روضه، مادرامون صدا میزدن برید همسایه هارو خبر کنید برای روضه،هر روضه ای که میخوندند آخرش میگفتیم:آقا! یه روضۀ باب الحوائج موسی بن جعفر هم بخونید... آقامون موسی بن جعفر غریبِ،اما امشب صدایِ مادرش از عرش بلند میشه، هی میگه: پسرم!... آخه حضرت رو زندان به زندان جابجاش می کردن،خیلی از زندان بان ها عوض شدن با نالۀ موسی بن جعفر، اما این زندانِ آخری کارِ موسی بن جعفر رو تمام کرد، آخه زندان بان یه نامَردِ یهودی بود،آقا رو توی سیاه چالی انداختن،که به عِلمِ امامت شب و روز رو تشخیص میداد، روزها روزه میگرفت، اما سِندی ملعون برا حضرت تا افطار می آوُرد، اول آقارو تازیانه میزد... من از آقا امام رضا معذرت میخوام، موسی بن جعفر صداش بلند میشد،نه برایِ تازیانه، می فرمود:هر چه قدر میخواهی من رو بزنی بزن، اما اسمِ مادرم فاطمه رو نیار، به بابام علی ناسزا نگو...* مثلِ یک تکه عبا رویِ زمین است تنش آن قدر حال ندارد که نیُفتد بدنش جا به جا گر نشود سلسه بد می چسبد آن چنانی که محال است دگر وا شدنش نَفَسَش وقتِ مناجات چه اِعجازی داشت زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش آه مانند گِلیمی چقدر پا خورده بی سبب نیست اگر پاره شده پیرُهنش از کلیمُ اللهیِ حضرتِ ما کم نشود گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش به رگِ غیرت این مَرد فقط دست مزن بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش، بزنش بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت مددِ سلسله ها بود نمی ریختنش با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است آه آه از پسرش آه به وقت کفنش *یکی از زندان بان های موسی بن جعفر میگه: همچین که نگاه میکردم،از پنجره ای که رو به حیاط بود، دیدم موسی بن جعفر داره بیرون رو نگاه میکنه، هی زیرِ لب میگه: معصومه جان! گاهی میگه: رضاجانم! دلش برا بچه هاش تنگ شده بود دختر اگه بابا رو نبینه زود بهانه میگیره... بذار ببرمت یه جایِ دیگه؛ هی دامنِ عمه رو گرفت، هی میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگ شده... پشت دروازۀ ساعات تا می اومدن بشینن، بی بی زینب بلند میکرد، میگفت: عمه! نشین، می زَنَنِت، هی میگفت: عمه پاهام درد میکنه... تا اینکه آوردن مجلسِ یزید، سَرِ بریده رو آوردن، گفتن: همۀ اُسرا بشینن، یه وقت زینب نگاه کرد دید این دختر رو پنجۀ پا ایستاده، عزیزم! مگه نمی گفتی پاهام درد میکنه؟ میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگِ،عمه ببین یزید داره با چوب به لبای بابام میزنه...* یارب!مکن امیدِ کسی را تو نا امید ــــــــــــــــــ ۱👇
و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه •✠• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون... مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ،هی صدا میزنن:« هذا امامُ الرَّفَضَه »...همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه...خدایا!به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر... آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب،میدونم...اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت،اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....* ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد به شب نشینیِ زندانیان می خورم حسرت که نُقلِ محفلشان دانه هایِ زنجیر است ــــــــــــــــــ ۲👇
• میون غل و زنجیر .. و توسل ویژۀ شهادت علیه السلام _حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── حُرمتمُ شکستن بال و پرم رو بستن میون این سیه چال خدا خودش میدونه که زیر تازیونه دارم میرم من از حال میسوزم من با این ساق شکسته میون غل و زنجیر با این دستای بسته، اما ناموسم نیست اما میون اغیار خواهرمُ ندیدم میون‌ِ کوچه‌ بازار ای‌وای ای‌وای، امون از این غریبی .. با دست بسته بیشتر برای حال حیدر این شبا گریه‌ کردم شبا با درد پهلو با کبودی بازو بی صدا گریه کردم میسوزم من، تو اوج روضه هرشب پیکر من نرفته، به زیر سم مرکب حُرمتم رو اگه نگه نداشتن بعد شهادتم اما برام‌ کفن‌ گذاشتن *آری گرون ترین کفنها، قیمتی ترین کفن‌ها را آوردن بدن‌ موسی بن‌جعفر علیه السلام رو با احترام‌ کفن کردن و دفن‌ کردن .. بمیرم برا اون آقایی که هنوز مادرش زهرا مثل یه همچین شب جمعه ای اگه میره کربلا اولین سؤالش از پسر اینه : حسینم؛* اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاکت نکردن اگر کشتن چرا آبت ندادن تو را زان دُّر نایابت ندادن السلام علیک یا سیدنا المظلوم یا ابا عبدالله .. ــــــــــــــــــ 👇
|⇦•دواى درد بى تابى... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دواى درد بى تابى در اين زندان به جز تب نيست كسى بين غل و زنجير مثل من معذب نيست كسى غير از دو زندانبان سراغ از من نميگيرد ميان آسمان من، ستاره نيست كوكب نيست غروبى گريه ميكردم، به ياد دخترم بودم اگر نامه ندادم غير خون اينجا مُرّكب نيست پَرِ زخم، دلِ مضطر، غل و زنجير، جاى تنگ همه اينها به جاى خود، نگهبان هم مؤدب نيست به كه گويم سر سجاده ام خيلي كتك خوردم كه اينسان ناجوانمردى ميان هيچ مذهب نيست خلاصه اينكه اين شبها نگهبان بدي دارم كه حتي دست بردار از سَرِ من نيمه شب نيست لگد خوردم، زمين خوردم، دمادم خون دل خوردم ولي اين چارده سالم، چنان يك روز زينب نيست نگهبان زد مرا اما، نگهبان داشت ناموسم زنى از خاندانم پا برهنه پشت مَركب نيست كسى معصومهٔ من را به بَزم مِى نخواهد برد شرابى نيست دستي نيست، چوبى بر روى لب نيست تنى دور از وطن دارم، ولى چندين كفن دارم شبيه جد عطشانم، تن من نا مرتب نيست :محمد جواد پرچمی *علی بن محمد نوفَلی میگه : وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر آقا مشغول نماز بود. نوشتن بیست و یک‌ نفر آقا رو دوره کردن یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش می کشید، چنان آقا با صورت به زمین افتاد محاسنش به خون خضاب شد، مگه چه‌جوری انداختند روی زمین؟ دیدن شروع کرده به گریه کردن، هارون صدا زد: یا موسی! براچی داری گریه میکنی؟ شماها آستانه تحملتون بالاست؟! فرمود: برا خودم‌ گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم... عجب دنیايی است، عجب رسمیه، هرکس تو این عالم باب الحوائج شده وقتی میری نگاه میکنی میبینی اونایی که به مقام باب الحوائجی رسیدن، اونهایی بودن که بد جوری دست و پازدن، اونهایی بودن جون دادنشون فرق میکرد با بقیه... یه باب الحوائج علی اصغر بود، ابی عبدالله دید این بچه داره سخت دست و پا میزنه، خنجر رو برداشت گوشه ی قنداق رو پاره کرد گفت: حالا دست و پا بزن... یه باب الحوائج این‌جوری دست و پا زده... یه باب الحوائج هم‌ کنار نهر علقمه، ابی عبدالله تا رسید، نوشتن: دید عباس هی میخواد پاهاش روجمع‌کنه، امام اومده بالا سرش، خجالت میکشه جلوی ابی عبدالله پا نشده، نوشتن:"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" دیدن از خجالت بدن عباس داره میلرزه... یه باب الحوائج هم اینجوری بود.... اما من بمیرم برا اون آقایی که تو قعر سیاه‌ چال هرچی اومد دست و پاش رو تکون بده این غل و زنجیر اجازه نداد...* هربلایی سرم آمد کفنم‌ دست نخورد وقت تشییع تنم پیروهنم پاره نشد ساق من‌ خم شده اما تن‌ من کامل بود قدر انگشت بریده بدنم‌ دست نخورد صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان گریه زیاد کردم‌ روضه زیاد خوندم‌ پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم‌ وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا نیزه فرو شد به تنت وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا خودت بگو از کفنت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️ والعافیه والنصر http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
14001207eheyat-ramezani-vahed.mp3
2.02M
|⇦•از سجده های توست... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی |⇦•از سجده های توست... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج مجتبی رمضانی از سجده های توست اگر مسجدی به پاست روشنگر مسیرِ عبادات می شوی بدکاره شد عابده ی شهر از دَمَت احیا گرِ قبیله ی اموات می شوی این تازیانه با بدن تو‌ چه‌ کرده است؟ داری شبیه عمه ی سادات می شوی این تازیانه با بدن تو چه کرده است؟ داری شبیه مادرِ سادات می شوی دست یهود کینه ی خیبر زِ تو‌گرفت تو بی گناه سخت مجازات می شوی با نیشخند سیلیِ یکباره میزدند یعنی کبوده پستیِ عادات می شوی زنجیره ها دانه به دانه تو را زدند سر تا قدم اسیرِ جراحات می شوی عریان نماند جسم شریفِ تو‌ لحظه ای بر شانه هایِ شیعه مراعات می شوی اینجا یهود یک تن و در شام یک هزار یعنی گریز روضه بر کَرّات می شوی طوری زدن سنگ به اولاد فاطمه آتش گرفت عرش زِ فریاد فاطمه ــــــــــــــــــ
. |⇦•جانِ دو جهان امام کاظم .. و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام علیه السلام _سید محمد جوادی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بسم الله الرحمن الرحیم عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست تا هستی ام غبار شود در هوایِ تو روزی هزار بار اگر جان دهم کم است در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم آری گدای توست همیشه گدایِ تو تو برتری از آن که شوی آشنا به من من کمترم از این که شوم آشنایِ تو با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو یک بار هم مرا به رَه خویش کن فدا ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله .. خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم جانِ دو جهان امام کاظم ارباب کمال زیرِ دینت چشم همه سمتِ کاظمینت عیسی زِ دم تو دم گرفته جود از کف تو کرم گرفته موسی به امیدِ نخلِ نورت نعلین براورد به طورت زنجیرِ تو حلقۀ وصالت تا عشرِ خداست اتصالت آبِ وضویِ تو اشک هایت خون است روان زِ ساقِ پایت *چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام .. پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام .. سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا .. دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری وقتی نمانده است برایش برادری من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند وقتی نمانده است برایِ تو پیکری در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین با تو چه کرده اند در این روزِ آخری بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
|⇦•عمری زدیم از دل صدا... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد :محسن عرب خالقی *مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند: «یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف رو روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ‏ فَلْيَخْرُج‏‎.‎"میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...» مادرم چادر گلدارش رو روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت : «صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین‌" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...» اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
. |⇦•تنها چو‌ حیدرم.. و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ استاد حاج‌منصور ارضی ●━━━━━━─────── قَعرِ سُجون سَرایم و مأنوس با بلام با دستِ بسته بی کسم و تنها چو حیدرم سر بی عمامه، پای برهنه رُخم کبود یا ربّ ببین یهود چه آورده بر سرم از ارتباط صورت و زانو من آگَهَم از چه میانِ کوچه زمین خورد مادرم هم بر عبا و صورت من، جای پای اوست از بس که زیر پاست جسمِ اَنوَرَم گر صحبت از اُخَلِّصَ الاَشجار میکند تا سینه بین خاک فرو کرد پیکرم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
|⇦•دارم آروم آروم... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دارم آروم آروم آب میشم آخه اجلم نزدیکه شبا روزا بی‌تاب میشم شب و روزِ من تاریکه با هر آهِ من مهتاب، ناله میزنه به حالِ دلم دلِ سیر، گریه میکنه شبایی که من دارم سِجده میکنم روی گردنم زنجیر گریه میکنه دیگه نفسم بند اومد آخه جیگر من خونه توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه «وای از غربت...» چجوری بگم دردامو، به خدا سراپا دردم با چشای تارم دارم دنبال عصا می‌گردم تازیونه وقتی رو بالِ من نشست فهمیدم چرا دستِ مادرم شکست سُرخه گونه هام مثل.ِ مادرم شدم آخه دستِ سنگینی چشم من رو بست دم آخری دلتنگم حال و روز من معلومه چی میشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه «وای از غربت...» صورتمو که میذارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من از دمِ غروب کربلا ذکر عمه جانم شد وا محمدا وقتی بچه ها بودن زیر دست و پا من فدای اون شاه بی سپاهی که رأسِشو زده دشمن روی نیزه ها چجوری بگم می‌بردن سر آقا رو نامردا جلو چشای زینب کوچه به کوچه واویلا «وای از غربت..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•میون این قفس... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ کربلایی نریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ میون این قفس هی می‌زنم نفس نفس کجایی ای رضا به فریادِ دلم برَس «آقام آقام آقام غریب آقام آقام آقام» تو زندونِ بلا می‌سوزم از زهرِ جفا خَلِّصنی یا رَبَم رسیده تا عرشِ خدا «آقام آقام آقام غریب آقام آقام آقام» یک تنه میزنه چه بی بهونه میزنه این یهودی منو با تازیونه میزنه درد میکنه تنم، خونِ کلِّ این بدنم سخته برام نفس با غُلِ روی گردنم «آقام آقام آقام غریب آقام آقام آقام» لحظه ی آخرم می‌سوزه کلِّ پیکرم انگاری می‌شنوم میاد صدای مادرم اگر که من شدم غریبِ شهر کاظمین یه عمرهِ سوخته ام برای روضه ی حسین «حسین حسین حسین آقام حسین حسین حسین» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•زندان‌گرفته... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زندان گرفته حتی صدای مرد زندانبان گرفته حتی زنی بد از ساحَتش بوی خوشِ ایمان گرفته زنجیر و پابند از استخوان هایش توان و جان گرفته هر تازیانه با کینه از پهلوی او تاوان گرفته اما به جایش هر نیمه شب روی سرش قرآن گرفته مثل مدینه مولای ما انگشت بر دندان گرفته گفتن نداردکوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد نامَرد مردم حقِّ علی و فاطمه خوردن ندارد مادر به خود گفت شاید کسی کاری به کار زن ندارد من از نبی ام حتماً کسی کاری به کار من ندارد افتادنِ زن در پیش چَشم دیگران دیدن ندارد «یا باب الحوائج یا موسي بن جعفر» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
🖤ی شمع غم بسوز.. و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱ "یا غریبَ الوَطن،يا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ..." ای شمعِ غم بسوز؛ به ایوانِ کاظمین تاریک مانده صحن و شبستانِ کاظمین امشب صدای ناله نیامد به گوشِ جان از سجده برنخواسته مهمانِ کاظمین گویا عزیزِ فاطمه افتاده از نَفس خلق ایستاده بر درِ زندانِ کاظمین فریادِ نوح می‌رسد از آسمان به گوش کشتی دین شکسته به طوفانِ کاظمین آه این غریب؛ حضرت موسی بن جعفر است نوحِ حجاز و موسیِ عمرانِ کاظمین بغداد، کربلاست رضا جان تو هم بیا مسموم شد اسیرِ پریشانِ کاظمین
|⇦•داروی هر دردِ ما... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ داروی هر دردِ ما از دمِ تو می‌رسد حک شده بر سینه یا بابِ حوائج مدد می‌رود از زندانش با بدنِ بی جانش أرض و سَما گریانش گریانش گریانش دخترِ یتیمش می‌زند صدایش می‌رسد صدای گریه ی رضایش تا که رها موسی شد هر دو جهان غوغا شد چِشم فلک دریا شد دریا شد دریا شد مرغِ پر شکسته، از قفس رها شد قبله ی حوائج، حاجَتش روا شد سوی خدا رفتنِ نورِ خدا را ببین گریه ی معصومه و حالِ رضا را ببین با جگر صد پاره، گشته رباب آواره نیزه شده، گهواره گهواره گهواره رفته روی نیزه، رو به روی مادر رفته نیزه انگار، در گلوی مادر از دلِ عالم گره، دستِ تو وا می‌کند غنچه ی لب تشنه یا، بابِ حوائج مدد «ای علی لای لای علی..» گوشه ی این ویرانه ام، تا تو شوی مهمانم منتظرَت می‌مانم می‌مانم می‌مانم در پی ات دویده، با قدِ خمیده دخترِ یتیمت، ای سرِ بریده مجلسِ دارُالشَّفا روضه ی تو می‌شود دختر ارباب یا بابِ حوائج مدد وقتِ جدایی رسید، بادِ مخالف وزید از شررِ داغ تو پشتِ برادر خمید پُشت و پناهم شکست پشتِ سپاهم شکست فاطمه در کربلا علقمه در خون نشست از جانِ خود سیرم، ای خدا! من بی او می‌میرم، ای خدا! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•یا سیدی نجّنی... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ وقتی آقا به شهادت رسید. این باب الحوائج را روی تخته پاره گذاشتند. یه وقت در زندان باز شد چهار غلام سیاه اطراف این تخته پاره رو گرفتند.. شیخ صدوق نقل کرده.. یه وقت صدا زدند:"هذا اِمامُ الرّافِضَهِ" گفتند این امام رافضیاست. بی احترامی کردند. جنازه رو گذاشتند رو زمین گفتندهرکی میخواد امامش رو ببینه، بیاد ببینه. این جنازه که ازش چیزی نمونده. تو زیارتنامه حضرت میخونیم.."السَّلام عَلَی ذی السّاقِ الْمَرْضُوض بِحِلَقِ الْقُیُودِ،"....یعنی سلام خدا بر اون آقایی که از شدّت غل و زنجیرِ جامعه ساق پاش له شده بود. آقای ما رو با این وضع از زندان بیرون آوردند به آقا خیلی سخت گذشته بود... اینقدر این زندان سخت گذشت شیخ صدوق نوشته در زندان دعا می‌کرد، نماز میخوند، رو به قبله "يا سيّدي نجّني من حبس هارون و خلّصني من يده " خدامنو خلاص کن... حالا امام کاظم رو آوردن با این وضعیت از زندان بیرون خبر به گوش سلیمان عموی هارون الرشید رسید. دید سر و صدا شده، غوغا شده، خیابونا شلوغ شده، چه خبر شده؟ موسی ابن جعفر رو آوردند. به غلاما و اطرافیانش دستور داد برید جنازه رو از دستشون بگیرید. حتی اگر شده با زور،جنازه رو گرفتند، بی احترامی اونا رو مقابله کرد و جواب داد بلند صدا زدند. هر کی میخواد این آقای پاکیزه ومطهر رو ببینه بیاد بیرون شهر شلوغ شد تشییع جنازه شد. همه دنبال جنازه ی موسی ابن جعفر راه افتادند.. راوی میگه خودِ سلیمان گریبان پاره کرد پشت سرِ جنازه به سرو سینه می زد... ابی عبدالله کربلا تشیع جنازه شد؟نه... زینب از خیمه ها بیرون آمد. راوی میگه زینب اومد کنار قتلگاه با یه صدای پر از حزنی، با یه قلب پر از دردی صدا زد... وامحمدا... آی حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•ناگهان‌خلوتِ من... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌ محمدرضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم *حضرت رو وقتی به زندان بردن می‌گفت خدایا ممنونم ازت، یه جای خلوتی پیدا شده باهات مناجات کنم، درد دل کنم، اما این زندان آخر این یهودی چه بر سر آقا آورد، هر زندانی که حضرت می‌رفت زندانبانو تحت تأثیر قرار میداد، گفتن یه حرامزاده رو بفرستن یه یهودی رو بفرستن، آقا رو اذیت کنه، من نمی‌دونم چه بلایی سر آقا آورد، که سر به سجده میذاشت می‌گفت: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر مِن بَینِ الرَّمل و ماء و تین" ای خدایی که گیاه رو از دل زمین خلاص میکنی."یا مُخَلِّصَ الوَلَد مِن بَین مَشیمَةِ و رَحِم"، ای خدایی که طفل رو از رحم مادر خلاص میکنی، "خَلِّصنی مِن یَدِ هارونُ الرَّشید" خدایا! منم از این زندان خلاصم کن....* ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم روی این ساق ترک خورده بلندم کردن استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم *"المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجون فی ظُلَمِ المَطامیر ذِی السّاقِ المَرضوض فی حَلَقِ القُیود"، یعنی این زنجیر کاری با زانوی حضرت کرد با ساق پای حضرت کرد له شد دیگه.... وای وای* کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری کرده ام و قلبِ زنی ریخت به هم *زن بدکاره و رقاصه آوردن توزندان یک لحظه ذهن امام رو منحرف کنه، بعد یه مدت اومدن ببینن، دیدن این زن بدکاره هم سر به سجده گذاشته هی میگه الهی العفو.... یا موسی بن جعفر زن بدکاره رو نگاه کردی آدمش کردی، منِ گریه کنِ مادرت رو هم نگاه کن...* دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غمِ من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم *دم در همه مردم منتظر بودن آقامون میاد، آخه خبر دادن بناست زندانی از زندان بعد چهارده سال آزاد بشه، اما درِ زندان وا شد. یکی می‌گفت: من آقا رو منزل خودم میبرم، خودم نوکریشو میکنم خودم خدمتشو میکنم. یکی می‌گفت: آقا رو ببینم به پاش میفتم با گریه.اما دیدن در وا شد، چهار نفر یه تخته ی درو به دوش گرفتن، آی زیر این تخته رو گرفتن، خبر دارین جنازه رو، رو جِسرِ بغداد بردن، سه شبانه روز جنازه رو رو پُلِ بغداد گذاشتن، بعد سه شبانه روز دفن کردن... هفت تا کفن آوردن هفت تا کفنِ قیمتی به تنِ موسی بن جعفر کردن، جنازه رو با احترام دفن کردن، اما تا محلِ دفن حضرت، هر کی زیر تابوتو می‌گرفت با گریه برمی‌گشت، می‌گفتن چرا گریه میکنید؟ می‌گفتن تابوت آوردن، هفت تا کفن به تنِ حضرت کردن اما هنوز صدای زنجیر میاد.. آخه وصیت کرد منو با غل و زنجیر دفنم کنید.... دیدین یکی از دنیا میره میگن زودتر دفنش کنید، جنازه رو زمین نمونه خوبیت نداره... وای وای.. امامِ ما سه شبانه روز جنازه ش رو پل بغداد بود. جنازه ی امام جواد هم رو پشت بام خانه سه شبانه روز بود. ارباب من و شما حسین هم سه شبانه روز رو‌ خاک‌ِ داغ کربلا بود. اما من یه آقایی رو سراغ دارم برا دفنش عجله کردن.یه وقت دیدن از پشت خیمه صدا میاد، میگه حسین جان صبر کن، دارم مادر اصغر رو میارم، حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
|⇦•ترسی از فقر ندارند.... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم دست خالی نروند از درِ احسانِ کریم حاجتِ خواسته را چند برابر داده ست طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم سوی شاهِ خراسانِ کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قَسَم های خداوند به قرآنِ کریم طلب رزق نکردیم ز دربارِ کسی نانِ هر سفره حرام است مگر نانِ کریم هر کسی وقتِ مناجات، ضریح دارد دستِ ما هم که رسیده است به دامانِ کریم ناامیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمانِ کریم سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش فقر ولی ظاهر او عین غِنا ترسی از فقر ندارند گدایان کریم *چهارده سال از این زندان به اون زندان، بچه هاش چشم انتظار بودن، هی میگفتن انشاءالله بابامون از زندان آزاد میشه...* مثلِ یک تکّه عبا روی زمین است تنش انقَدَر حال ندارد که نیفتد بدنش جا به جا گر نشود سلسله بد می‌چسبد آنچنانی که محال است دگر وا شدنش نَفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت زن بدکاره به یکباره عوض شد سخنش آه! مانند گلیمی چقَدَر پا خورده بی سبب نیست اگر پاره شده پیروهنش *آقا رو از این زندان به آن زندان میبردن، اما زندان آخری موسي بن جعفرو زمین‌گیر کرد.. زینب هم خیلی سفر با حسین رفت، اما سفر آخری زینبو آواره کرد.به علم امامت شب و روزو تشخیص میداد، حضرت رو تو سیاهچالی انداخته بودن ، زندانبان آخری سِندی بن شاهک ملعون،یهودی بود... حضرت روزا روزه می‌گرفت، دم دمای غروب موقع افطار برا حضرت یه مقدار نون و آب می‌برد، دیشب هم گفتم با یه دستش برا آقا نون می‌برد، با یه دستش تازیانه، انقد موسي بن جعفرو با تازیانه میزد، وقتی کسی تازیانه می‌خوره یه حرفی میزنه میگه نزن، اما موسي بن جعفر می‌گفت بزن، هر چی دوست داری بزن اما اسم مادرمو نیار...* از آتش دلِ من صحبتی نکن نامرد سکوتِ صبرِ مرا غیرتی نکن نامرد بزن تمامِ تنم را کبود کن امًا به نام فاطمه بی حرمتی نکن نامرد *به مردم خبردادن گفتن هر کی آقاشو می‌خواد ببینه فردا از زندان آزاد میشه.. همه ی شیعیان اومدن جلو زندانِ بغداد، بعضیا به هم مژده می‌دادن، می‌گفتن فردا بعد از چهارده سال آقا رو از زندان آزاد می‌کنن. یه عده ای گریه می‌کردن می‌گفتن اگه آقا رو ببینم دستشو می‌بوسم. یکی می‌گفت اگه آقا رو ببینم میگم آقا بچه بودم مادرم دعا می‌کرد می‌گفت: انشاءالله آقا آزاد بشه. بعضیا گریه می‌کردن می‌گفتن کاش کس و کارمون زنده بودن، دوست داشتن همچین روزی رو ببینن. همه ی مردم جلو زندان جمع بودن، چشما خیره شده به در زندان، الان آقا میاد، همه هزار آرزو داشتن، همچین که دیدن آروم آروم در وا شد مردم بلند شدن، گفتن الان آقا میاد میگه یه وقت دیدن چهار تا غلام زیر لنگه ی دری رو گرفتن، هی صدا میزنن.. "هذا امامُ الرَّفَضَه"، گفت سلام من بر اون بدنی که سرش از لنگه ی در آویزان شد، شیعیان به سر و صورت زدن، وا اماما..صدای ناله ی مردم بلند شد.. اما اونایی که رفتن زیر بدن آقا رو گرفتن بیشتر داد زدن، گفتن مگه نمیگفتن آقا بدنش ضعیف شده، چرا بدنش انقد سنگین شده؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسي بن جعفره، میدونی چه خبر شد؟ اگه بخوام خودمونی بگم، میخوام اینجور حرف بزنم، دعوا بود سر اینکه برا آقا کفن بیارن، همه جور کفن آوردن، بعضیا کفنای قیمتی برا آقا آوردن، نمیخوام بگم حسین بی کفنه نه! آخه کفن برای بدنیه که سالمه، من بمیرم برا اون بدنی که پاره پاره، زین العابدین فرمود: برا بابام حصیر بیارید، حسین....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرِّ نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاک نکردن *بعد از چهارده سال اگه زن و بچه اش میدیدن میشناختنش، آقا رو کلی شکنجه دادن اذیت کردن اما بدن بابا رو می‌دید امام رضا می‌شناخت، دختراش میدیدن میشناختن، اما حسین جان با تو چیکار کردن؟ دخترت تو رو دید نشناخت، گفت عمه بلند شو، عمه این بدن کیه داری براش اینجور گریه میکنی؟ صدا زد.. عزیزم! این بدن بابای مظلومت حسینه، حسین... «حسین آرام جانم حسین روح و روانم» صَلی الله عَلیکَ یا مظلوم... یا غریب ..یا اباعبدالله... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•شکر خدا که شیعیان... # روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمدحسینخانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به يادِ غصه او پُر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانيِ روضه، حضرت زهراي اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پَر است *یعنی اینقدر به امام کاظم سخت میگرفتن، آقامون خیلی لاغر شده بود، فقط پوست و استخوان مانده بود، گوشتای بدن آقا آب شده بود...* از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است *بچه های فاطمه مثل مادرشون فاطمه بهشون جسارت شد، مثل مادرشون کتک خوردن... امام رضا علیه السلام می فرمایند: بابام موسی بن جعفر هر روز صد ضربه شلاق کتک میخورد...* باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهوديِ بي دين که کافر است *روزا رو آقا روزه می گرفت اما اون زندان بان نانجیب می اومد، با تازیانه به سینه، به پهلوی آقا می‌زد، ناسزا می گفت... ان شالله مزد گریه های شما کاظمین باشه... هرکی هر حاجتی داره، مریضا، گرفتارا زندانی دارا، اوني كه بچه نداره.... اين خانواده خانواده ي كَرَمند، محاله كسي از در خونشون دست خالي برگرده... تو زندان آخری خیلی به آقامون سخت گذشت، هی طلب مرگ می کرد، هی میفرمود: خدا مرگ منو برسون....* شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند *مگه سنان چیکار کرد؟ راوی میگه: وارد گودال قتلگاه شد، نیزه ای رو برداشت، چنان به دهان ابی عبدالله زد...* شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند *مثل فردا همه ی مردم شیعیان اومدن جلوی در زندان، همه منتظر آقا هستند، یکی میگه الان آقام میاد من بغلش میکنم، یکی میگه آقام میاد درد دل باهاش میکنم...* شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند * تمام عشق دختر باباشه، خدا نكنه جلو چشم دختری باباش رو بزنن، خدا نکنه بابایی جلو دخترش زمین بخوره...* دوری تو از خانواده بد نبوده وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمد حسینخانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *وقتی خبر دادن: یا حضرت معصومه! باباتون رو کشتن، دیدن بی بی افتاد رو زمین،رمق از زانوهاش رفت، زیر بغلای دختر موسی بن جعفر رو گرفتن، اما "لا یوم کیومک یا اباعبدالله" دلا بسوزه به حال اون دختر نازدانه ای که توی خرابه سر باباش رو براش آوُردن، شروع کرد به گریه کردن، بابا! حالا فهمیدم اون موقع چوب خیزاران اون نانجیب به کجا میخورد، به لب و دندان تو می‌زد... دخترت برات بمیره بابا...* ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کُندی باخنجر ندیدند *دم در زندان عده ی زیادی اومدن، یکی میگفت من برا آقام کفن آوردم، یکی تاج گل آورده بود، یکی قربانی آوُرده، اما یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، چهارتا حمال بدن امام کاظم رو غریبانه بیرون آوُردن، اما به هر حال بدن آقای ما رو با احترام به خاک سپردن، کفن کردن، نماز خوندن، اما کربلا..." أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان" سلام بدن هایی که بدون کفن به خاک سپرده شدن... ای حسین!...* به صحرا، سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو واویلا تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت الهی می مُردم نمیدیدم اینقدر جسارت به آتیش کشیدن حرم رو یا مظلوم نبودی شکستن سرم رو یا مظلوم ندیدی چشای ترم رو با غیرت! شلوغی دور و برم رو یا مظلوم! حسین جان! حسین جان!... به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم شبی که می رفتم برات کاسه ی آب گذاشتم، واویلا حسین جان! تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه خدا حافظی کردی با زینبت زیز نیزه یا مظلوم *خدايا! به سوز دل امام رضا و حضرت معصومه، ظهور امام زمان ما برسان، کربلای این جمع امضا بفرما، این جمع رو به کربلا برسان،به موسی بن جعفر مریض هامون رو شفا بده، به موسی بن جعفر باران رحمتت رو بر سر ما نازل بفرما...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
. |⇦•هفت آسمان.... حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── هفت آسمان در دست های مهربانت بود هر چند عمری سقف زندان آسمانت بود *انقدر این زندان آخر به آقای ما سخت گذشت، صدا میزد: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر" ای خدایی که درخت رو از بين سنگلاخ از بین ریگزار، تو بلند میکنی تو سر بر میاری، "نَجِّنی مِن حَبسِ هارون" دیگه نجاتم بده، "خَلِّصنی مِن حَبسِ هارون وَ مِن یَدِه" روایت نوشته ،آقای ما موسی بن جعفر، مدینه بود حرمِ پیغمبر بالا سر پیغمبر نماز میخوند. اومدن سراغش "فَقُطِعَ علیهِ صَلاتُه" با همون حال آقای ما رو می‌کشیدن می بردن، وَ هو یَبکی و یَقول أشْکوا اِلَیکَ یا رسولَ اللهِ ما أَلقی" آقا گریه میکرد، "وَ اَقبَلَ النّاس مِن کُلِّ جانبِ یَبکونَ وَ یَصِیحون"، مردم از هر طرف گریه کنان ضجه زنان به سوی آقا دویدن.. شیخ صدوق در عُیون اخبارُ الرِّضا روایت کرده.. "فَلَمّا حُمِلَ اِلی بَینَ یَدَیِ الرَّشید" وقتی آقای ما رو بردن جلو ملعون هارون الرَّشید، "شَطَمَهُ و جَفاء" شروع کرد به آقای ما فحش دادن...* تسبیحی از ماه و ستاره، بین دستانت خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود تصویر تو در قابِ زندان باز می‌تابید یا نور و یا قدّوس وقتی بر زبانت بود *آقای من با مناجاتت خفته هارو بیدار کردی. وظیفه ی انبیا و اولیا این بوده، خدا حاج آقا مجتبی رو رحمت کنه، همیشه می‌فرمود: انبیا و اولیا نیومدن مرده ها رو زنده کنن، اونایی که بهشون امیدی نیست مثل ابوجهل ها، ابولهب ها، شمر بن ذی الجوشن ها، وظیفه نداشتن مرده ها رو زنده کنن، لذا به زین العابدین گفتن اون ملعون اگه توبه میکرد خدا قبول میکرد یا نه؟ فرمود شمر اگه توبه میکرد خدا می‌پذیرفت، ولی او کسی نبود که توبه کنه...* با تازیانه روزه ات را باز کردند اشکِ غریبی آهِ غربت آب و نانت بود وقت قنوت آخرت خون گریه می‌کردند زنجیر هایی که به دست ناتوانت بود طعنه شنیدن، داغ دیدن، خونِ دل خوردن هر چند موروثی میان، دودمانت بود اما خدا را شکر این حرمت شکستن ها دور از نگاه مضطرِ معصومه جانت بود .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•ناگهان‌خلوتِ من... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌ محمدرضا ●━━━━━━─────── ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم *حضرت رو وقتی به زندان بردن می‌گفت خدایا ممنونم ازت، یه جای خلوتی پیدا شده باهات مناجات کنم، درد دل کنم، اما این زندان آخر این یهودی چه بر سر آقا آورد، هر زندانی که حضرت می‌رفت زندانبانو تحت تأثیر قرار میداد، گفتن یه حرامزاده رو بفرستن یه یهودی رو بفرستن، آقا رو اذیت کنه، من نمی‌دونم چه بلایی سر آقا آورد، که سر به سجده میذاشت می‌گفت: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر مِن بَینِ الرَّمل و ماء و تین" ای خدایی که گیاه رو از دل زمین خلاص میکنی."یا مُخَلِّصَ الوَلَد مِن بَین مَشیمَةِ و رَحِم"، ای خدایی که طفل رو از رحم مادر خلاص میکنی، "خَلِّصنی مِن یَدِ هارونُ الرَّشید" خدایا! منم از این زندان خلاصم کن....* ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم روی این ساق ترک خورده بلندم کردن استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم *"المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجون فی ظُلَمِ المَطامیر ذِی السّاقِ المَرضوض فی حَلَقِ القُیود"، یعنی این زنجیر کاری با زانوی حضرت کرد با ساق پای حضرت کرد له شد دیگه.... وای وای* کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری کرده ام و قلبِ زنی ریخت به هم *زن بدکاره و رقاصه آوردن توزندان یک لحظه ذهن امام رو منحرف کنه، بعد یه مدت اومدن ببینن، دیدن این زن بدکاره هم سر به سجده گذاشته هی میگه الهی العفو.... یا موسی بن جعفر زن بدکاره رو نگاه کردی آدمش کردی، منِ گریه کنِ مادرت رو هم نگاه کن...* دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غمِ من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم *دم در همه مردم منتظر بودن آقامون میاد، آخه خبر دادن بناست زندانی از زندان بعد چهارده سال آزاد بشه، اما درِ زندان وا شد. یکی می‌گفت: من آقا رو منزل خودم میبرم، خودم نوکریشو میکنم خودم خدمتشو میکنم. یکی می‌گفت: آقا رو ببینم به پاش میفتم با گریه.اما دیدن در وا شد، چهار نفر یه تخته ی درو به دوش گرفتن، آی زیر این تخته رو گرفتن، خبر دارین جنازه رو، رو جِسرِ بغداد بردن، سه شبانه روز جنازه رو رو پُلِ بغداد گذاشتن، بعد سه شبانه روز دفن کردن... هفت تا کفن آوردن هفت تا کفنِ قیمتی به تنِ موسی بن جعفر کردن، جنازه رو با احترام دفن کردن، اما تا محلِ دفن حضرت، هر کی زیر تابوتو می‌گرفت با گریه برمی‌گشت، می‌گفتن چرا گریه میکنید؟ می‌گفتن تابوت آوردن، هفت تا کفن به تنِ حضرت کردن اما هنوز صدای زنجیر میاد.. آخه وصیت کرد منو با غل و زنجیر دفنم کنید.... دیدین یکی از دنیا میره میگن زودتر دفنش کنید، جنازه رو زمین نمونه خوبیت نداره... وای وای.. امامِ ما سه شبانه روز جنازه ش رو پل بغداد بود. جنازه ی امام جواد هم رو پشت بام خانه سه شبانه روز بود. ارباب من و شما حسین هم سه شبانه روز رو‌ خاک‌ِ داغ کربلا بود. اما من یه آقایی رو سراغ دارم برا دفنش عجله کردن.یه وقت دیدن از پشت خیمه صدا میاد، میگه حسین جان صبر کن، دارم مادر اصغر رو میارم، حسین...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•عطر حرم دل..... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── عطرِ حرمِ دلِ، امشب کاظمینیه پر می‌کشم تا ضریحِ تو از این حسینیه یه گوشه چشم تو دلیل پرواز شد تا اسمتو بردم، گره باز شد؛ اعجاز شد نگا به چشم ترم کن بیا و امشب کرم کن امام رضایی‌ترم کن می‌کشه دلم پر مثه کبوتر می‌زنه صدا «دخیل یا موسی‌‌بن‌‌جعفر» ای اون‌که امام ابوابُ‌الحوائجی برای تو سینه می‌زنم با دست مُلتَجی دلی که بی‌تاب امام کاظم شد با خیل عشاقش، ملازم شد؛ عازم شد حتماً خودش سفره‌داره غلامی که خونه‌زاده تو و رضا و جواده سلوک الی‌الله طی مدارج به برکت نور تو «یا باب‌الحوائج» راهی می‌شه قلبم از آفاقِ کاظمین تا حرمِ ساقی حسین تا بین‌ُالحرمین هم شمع اصحابه هم شیر پیکاره کعبه‌ی سیاره؛ علمداره؛ کرّاره قطره به قطره دلارو بردی به دریا ابالفضل یا سیّدی یا ابالفضل دخیلِ ضریحه ساقی لشکر می‌خونم ای حسین! ای غریب مادر! .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شکر خدا که شیعیان... شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج احمدحسینخانی ●━━━━━━─────── آقا بيا که روضه ی موسي بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصيباتشان تر است جامه سياه بر تن و بر جان شرار آه دلها به يادِ غصه او پُر ز آذر است افتاده است بي کس و تنها ، غريب وار مردي که با تمامي خلقت برابر است مرثيه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانيِ روضه، حضرت زهراي اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حراي حضرت موسي بن جعفر است مرغي که در قفس، نفسش تنگ آمده از وي به جاي مانده فقط يک بغل پَر است *یعنی اینقدر به امام کاظم سخت میگرفتن، آقامون خیلی لاغر شده بود، فقط پوست و استخوان مانده بود، گوشتای بدن آقا آب شده بود...* از تازيانه خوردن حضرت نگو دگر ارثيه اي رسيده به ايشان ز مادر است *بچه های فاطمه مثل مادرشون فاطمه بهشون جسارت شد، مثل مادرشون کتک خوردن... امام رضا علیه السلام می فرمایند: بابام موسی بن جعفر هر روز صد ضربه شلاق کتک میخورد...* باشد هميشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن يهوديِ بي دين که کافر است *روزا رو آقا روزه می گرفت اما اون زندان بان نانجیب می اومد، با تازیانه به سینه، به پهلوی آقا می‌زد، ناسزا می گفت... ان شالله مزد گریه های شما کاظمین باشه... هرکی هر حاجتی داره، مریضا، گرفتارا زندانی دارا، اوني كه بچه نداره.... اين خانواده خانواده ي كَرَمند، محاله كسي از در خونشون دست خالي برگرده... تو زندان آخری خیلی به آقامون سخت گذشت، هی طلب مرگ می کرد، هی میفرمود: خدا مرگ منو برسون....* شکر خدا نعش تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند *مگه سنان چیکار کرد؟ راوی میگه: وارد گودال قتلگاه شد، نیزه ای رو برداشت، چنان به دهان ابی عبدالله زد...* شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند *مثل فردا همه ی مردم شیعیان اومدن جلوی در زندان، همه منتظر آقا هستند، یکی میگه الان آقام میاد من بغلش میکنم، یکی میگه آقام میاد درد دل باهاش میکنم...* شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند * تمام عشق دختر باباشه، خدا نكنه جلو چشم دختری باباش رو بزنن، خدا نکنه بابایی جلو دخترش زمین بخوره...* دوری تو از خانواده بد نبوده وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
|⇦•رسم‌ نامردا همینه... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌عباس حیدر زاده ونریمان پناهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بی بی جان! ایام شهادت پدر بزرگوارتان، آقا موسیَ بنِ جعفر است ... نمیدونم چند سال بابا رو ندیدی؟ چند سال از دیدن پدر محروم بودی ؟ میگن هر کاروانی که وارد مدینه میشد، می فرمود: بروید بپرسید ببینید بابای من هم آزاد شده یا نه ؟ اما یه روز براش خبر آوردند: بی بی جان، دیگه منتظر نباش، بابای غریبت، گوشه زندان، زیر غل و زنجیر از دنیا رفت ... چه میگذره به دختر وقتی بفهمه باباش از دنیا رفته ... نمیدونم بی بی جان چه کردید شما ؟ بی بی جان، نبودید اون روزی که بابای غریبتون از زندان آزاد شد، دیدند چهار غلام زیر یک تخته پاره رو گرفتند، بدن تو غل و زنجیره، سنگینه، بدن رو زمین گذاشتند، روپوش رو کنار زدند، دیدند غل و زنجیر به گردن آقاست ... خوب شد نبودی ببینی، اگر بودی می دیدی، دق میکردی ! ... هان میدونی میخوام کجا ببرمت ؟ ای کاش دختر خرابه هم سر بریده ی بابا رو‌ نمیدید....* رسم نامردا همینه سر بابا رو زمینه عمه چادری سرم کن بابا گوشامو نبینه ببین عمه بی قرارم سرشو رو سینه دارم چرا قرآن نمیخونه من که خیزران ندارم شدم از جفا و کینه مثل بانوی مدینه بس که سیلی خوردم عمه دیگه چشمام نمیبینه ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی ؟ بابا حسین جانم .. آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم ؟ بابا حسین جانم .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
597.1K
|⇦•تو‌کاظمین آقا.‌‌.. و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام تو کاظمین آقا حاجتمو داده چقد دلم تنگِ پنجره فولاده چه حرمی چه گنبدی حس می‌کنی تو مشهدی زهرا میگه خوش اومدی خوش اومدی کرمِش کرمِ امام رضاست حرمش حرمِ امام رضاست «یا باب الحوائج یا موسي بن جعفر » تویی که بابای حضرت سلطانی تموم هستیِ شاه خراسانی آقا امام هفتمی تنها امید مردمی عشقِ ملیکه ی قمی میخونن همه ی مریض دارا میخونن همه ی گرفتارا «یا باب الحوائج یا موسي بن جعفر » شده توی زندون زهرا عزادارِت زبونِ روزه آه سیلیِ افطارِت دلِ تو پر شراره شد آسمون بی ستاره شد تابوتِت تخته پاره شده اومدن عاشقای کاظمین بمیرم برای آقام حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم 🎤 ارسالی از طرف مدیران گروه یازینب س👆