.
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم
#حاج_رضا_یعقوبیان
مظهر حی داور گل باغ پیمبر
کشته ی زهر کینه شده موسی بن جعفر
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
ای گل باغ طاها کعبه ی جان و دلها
شدی راحت زغمها می روی سوی زهرا
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
از غم داغ کاظم بزم ماتم به پا شد
امشب از ماتم او کاظمین کربلا شد
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
از عدو چه کشیدی جز غم و درد ندیدی
زین همه ظلم و آزار دل ز هستی بریدی
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
جان فدای تو مولا آنهمه غصه هایت
خواستی لحظه لحظه مرگ خود ازخدایت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
طعنه ی دشمن دون سوزانده دل تو
اثر تازیانه زد شرر حاصل تو
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
ای که هستی گلی از بوستان نبوت
داده زهر بر تو مولا سندی بی مروت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
زهر سندی نامرد برده تاب و توانت
زآتش زهر کینه سوخته استخوانت
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
داد و بیداد شد آزاد پدر از کنج زندان
از غم داغ بابا تسلیت یا رضا جان
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
زان همه ظلم وبیداد بزن ای شیعه فریاد
جسم پاک تو مانده بروی جسر بغداد
رفته از دنیا هفتم مولا
آجرک الله امام رضا
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_سلام_آقا
الا ای شیعه ی حیدر بزن فریاد
شهید کین شده زندانی بغداد
گل زهرا(۲)
به زندان بلا موسی بن جعفر بود
اسیر کینه ی سندی کافر بود
گل زهرا
امام هفتمین راحت زغمها شد
از این عالم روانه سوی زهرا شد
گل زهرا
امام هفتمینی موسی جعفر
تو هستی از تبار احمد و حیدر
گل زهرا
تو گردیدی ز ظلم و کینه زندانی
نصیبت از ستم گشته پریشانی
گل زهرا
شدی زندان ز ظلم و کینه و تزویر
که گردیدی تو مولا در غل و زنجیر
گل زهرا
ز چه شد جای تو در گوشه ی زندان
تو گردیدی به راه دین حق قربان
گل زهرا
چه کرده با تو یا مولا عدوی دین
ستم ها کرده بر تو سندی بیدین
گل زهرا
ز کینه بوده ای کنج قفس مولا
ز زهرکین فتادی از نفس مولا
گل زهرا
تو در راه خدا جانت فدا گشته
پس از تو خون دل مولا رضا گشته
گل زهرا
کسی ننموده یا مولا تو را امداد
تن تو ماند ،سه روز روی پلِ بغداد
گل زهرا
شدی تشییع به روی شانه ی یاران
تن جد تو پامال سم اسبان
گل زهرا
#زبانحال_شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
.
.
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم
#حاج_رضا_یعقوبیان
موسی بن جعفر از ستم جانش فدا شد
در کاظمین از داغ او غوغا به پا شد
مولا علی موسی الرضا آجرک الله (۲)
غریبی آل عبا معنا شد امشب
موسی بن جعفر راحت از غمها شدامشب
مولا علی موسی الرضا اجرک الله
خون شد دلش از کینه و از ظلم عدوان
بوده گل زهرا نما در کنج زندان
مولا علی موسی الرضا آجرکالله
از جده ی خود فاطمه دارد نشانه
سندی شاهک زد بر او با تازیانه
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
زهر ستم داده به او سندی کافر
مسموم زهر کین شده موسی بن جعفر
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
در گوشه ی زندان غم از نفس افتاد
در غربت و تنهایی اش از کینه جان داد
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
موسی بن جعفر از ستم گردیده خاموش
پیکر پاک و اطهرش گشته کفنپوش
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
خون شد دل آل عبا زین ظلم و بیداد
پیکر او مانده سه روز بر جسر بغداد
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
تشییع شده جسمش به روی دوش یاران
تشییع جدش گشته با سم ستوران
مولا علی موسی الرضا آجرک الله
#نوحه_شهادت_امام_موسی_بن_جعفر
#علیه_السلام
#امام_کاظم
#مشهد_مقدس
.
.
#نوحه
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_با_نوای_کاروان
#حاج_رضا_یعقوبیان
کاظمین غوغا شده
بزم غم برپا شده
هفتم امام ما رفته از این دنیا
درگوشه ی زندان راحت شد از غم ها
یا موسی جعفر(۲)
روز درد و ماتم است
سینه ها پر از غم است
شهید کینه شد هفتم گل زهرا
از داغ او گشته بزم عزا برپا
یا موسی جعفر
گشته زندان جای او
با خدا نجوای او
با ناله و افغان با دیده ی گریان
گوید رهایم کن یا رب از این زندان
یا موسی جعفر
هفتمین نور امید
گشته در زندان شهید
هردم عدوی دین زخم زبانش زد
سندی به زهر کین شرر به جانش زد
یا موسی جعفر
زهر دشمن زد شرر
بر تنش کرده اثر
در گوشه ی زندان او از نفس افتاد
چون جدمظلومش برخاک غم جان داد
یا موسی جعفر
آن غریب در وطن
کرده فرزندش کفن
خون شد دل شیعه از این همه بیداد
پیکر او مانده روی پل بغداد
یا موسی جعفر
داغ جدش تازه شد
اوبلند آوازه شد
پیکر او تشییع روی دوش یاران
پیکر جد او زیر سم اسبان
یا موسی جعفر
#نوحه_شهادت_امام_موسی_بن_جعفر
#علیه_السلام
#امام_کاظم
#مشهد_مقدس
.
❣﷽❣
⚫#روضه_امام_کاظم ع
⚫#دفتری_کاظم ع
🔷#السلام_علیک_یا_ابالحسن_یاموسی_ابن_جعفر_ایهاالکاظم_یابن_رسول_الله_یا_حجة_الله....
همه با هم..
#یاوجیها
تو زیارت نامه آقا موسی ابن جعفر داریم..
🔶السَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ...
وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الاستخفاف... »
« خدایا! درود فرست بر اون امام مظلومی که ساق پای نازنینش.. بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد.. بعد از شهادتش جنازه پاکش را با وضع ناشایست از زندان خارج کردند...
♨صدای ناله ای از کنج زندان
♨بگوشم میرسد با چشم گریان
♨گمانم باشد این صورت مکدر
♨صدای حضرت موسی ابن جعفر
(چی میگه اقا) آخ...
♨جوان بودم دراین زندان شدم پیر
♨ندارم طاقت این کندو زنجیر
♨چه سیلی ها زدست خصم خوردم
♨چو زهرا مادرم درغم فسردم
کنج زندان ناله میکرد...آی غریب نوازا..آی حاجت دارا...
(اوج )(#دشتی)
🔻آخ ..الهی از دل زارم گواهی
🔻ندارم جز تو من دیگر پناهی
🔻دگر معصومه جان بابت نبینی
🔻بمرگم در مدینه می نشینی
🔻آخ ..رضا بابا بیا اندر بر من
🔻بدامن گیر این ساعت سر من
🔻بیا زنجیرم از گردن تو بردار
🔻روم سوی وطن باچشم خونبار
امروز متوسلیم دره خانه اقا موسی ابن جعفر..
آی حاجت مندا ..آی گرفتارا..آی اونی که بهر امید اومدی تو مجلس نشستی...
خطیب بغدادی،، عالم سنی یه..میگه هر وقت من گرفتار می شدم..
می اومدم کنار قبر آقا موسی ابن جعفر..
حاجتمو میگرفتم میرفتم..
(نمیدونم چه حاجتی داری ...چه نیتی داری
اما آقاباب الحوائجه)
حاجت مندی ..گرفتاری..آخ جوون داری..مریض داری....
(هر حاجتی داری مد نظر بگیر)
تو رو خدا برا گرفتارا دعا کنید.. برا جوون دارا دعا کنید..
راس همه حوائجمون فرج آقامون مولامون امام زمان عج
به نام نامی آقا موسی ابن جعفر..
🍃یا باب الحوائج، یا موسی بن جعفر
(همه زمزمه کنن)
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم
🍃یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
🍃آقا ببین غریبم آقا چه بی شکیبم
(زندانی غریب بغداده
قربون غربتت برم آقا جان)
💐🌺💐🌺
اما عاشقای آقا موسی بن جعفر...
دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردن..
آی سادات مجلس ، یکی مادرتون زهرای مرضیه بود ، یه وقت حسنین و زینبین و صدا زد ، فرمود بچه ها می خوام دعا کنم دستاتون و بالا بیارید ..
(بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی ؟ آره مادر )
اینجا بود بی بی فرمود : اللهم عجل وفاتی سریعا .
یکی ام میوه دلش امام کاظم بود ..
هر روز وقت غروب که میشد
اونقدر زندان بان آقا رو اذیت می کرد ..شکنجه میکرد ..
توهین میکرد..
که دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شده بود
(چی می گفت آقا ؟)
می فرمود خدا دیگه مرگ منه موسی بن جعفر رو برسون .
آقا نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد :
ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گل نجات می دی .
ای خدایی که شیر رو از بین خون جدا می کنی
بچه رو از رحم مادر نجات می دی ..
دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن
آی ..
▪️به یارب یارب شب زنده داران
▪️به امید دل امیدواران
▪️ به آه سینه ی طقلان گریان
▪️خلاصم خدا از کنج زندان
(#ترکی)
⬛غرببم گوشه ی زنداندا یارب
⬛داها یوخدور رمق بو جاندا یارب
⬛یانمیدا نه باجی نه قارداشیم وار
⬛نه همدم نده بیر یولداشیم وار
⬛غربب اولسه آچوب باشین کیم آغلار
⬛کیمی نوحه دیوب کیم سینه داغلار
چقد زود دعای آقا مستجاب شد...
⬅️یه وقت دیدن در زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه،، رو یه تخته چوب،، از زندان بیرون می آرن .
آخ یه وقت دیدن چقد بدن آقا سنگینه ، خدا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید انقدر سنگین باشه !!
تا عبا رو کنار زدن.. دیدن هنوز غل و زنجیر.. به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره..
⬅️ اما بگم شیعه ها چه کردند.. بدن امام رو احترام کردن ، کفن کردن ، کفن قیمتی پوشوندند...
چه تشیع جنازه ی باشکوهی شد..
♻️اما میخای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا...
آی دلای کربلایی...
♻️لا یوم کیومک یا ابا عبدالله..
دلا بسوزه برا جد غریبش حسین ، وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم و کفن کنم..
(دشتی)
🔅 مگر به کربلا کفن
🔅 به غیر بوریا نبود
🔅 مگر حسین تشنه لب
🔅 عزیز مصطفی نبود
🔅آخ مگر کسی که کشته
🔅شد تنش برهنه میکنند
🔅مگر که پاره پیروهن
🔅به پیکرش روا نبود
🔰الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون .
🔰حالا از سویدای دلت ،به نیت سلامتی و فرج امام زمان ، شفای همه بیماران ، هدایت و خوشبختی جوونامون ، عاقبت به خیری مون سه مرتبه صدا بزن
💠#یا_حسین
.
|⇦•کاظمینی نشدیم و دلمان ..
#قسمت_اول
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم
دستِ خالی نروند از دَرِ احسانِ کریم
*بابایِ امام رضاست...*
حاجتِ خواسته را چند برابر داده است
طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود
بار بستیم به سوی شاهِ خراسانِ کریم
*یا امام رضا!...
شبِ یتیمیِ امام رضاست،شبِ یتیمیِ فاطمۀ معصومه است، اسمِ یتیم میاد اول یادِ دخترِ سه ساله میکنیم....*
بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم
به قسم هایِ خداوند، به قرآنِ کریم
طَلَبِ رزق نکردیم ز دربارِ کسی
نان هر سفره حرام است مگر نانِ کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما هم رسیده است به دامانِ کریم
نا امیدم مکنید از کَرَمَش، فرض کنید
باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم
گرچه خوب است شَود شیعه بلاگردانش
سپرِ درد و بلای همه شُد جانِ کریم
ظاهرش فقر، ولی باطنِ او عینِ غنا
ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم
*شبِ باب الحوائجِ، یه حالی همۀ ما داریم تو روضۀ موسی ابن جعفر،کوچیک بودیم روضه خوان ها می اومدن توی خونه برای روضه، مادرامون صدا میزدن برید همسایه هارو خبر کنید برای روضه،هر روضه ای که میخوندند آخرش میگفتیم:آقا! یه روضۀ باب الحوائج موسی بن جعفر هم بخونید...
آقامون موسی بن جعفر غریبِ،اما امشب صدایِ مادرش از عرش بلند میشه، هی میگه: پسرم!...
آخه حضرت رو زندان به زندان جابجاش می کردن،خیلی از زندان بان ها عوض شدن با نالۀ موسی بن جعفر، اما این زندانِ آخری کارِ موسی بن جعفر رو تمام کرد، آخه زندان بان یه نامَردِ یهودی بود،آقا رو توی سیاه چالی انداختن،که به عِلمِ امامت شب و روز رو تشخیص میداد، روزها روزه میگرفت، اما سِندی ملعون برا حضرت تا افطار می آوُرد، اول آقارو تازیانه میزد...
من از آقا امام رضا معذرت میخوام، موسی بن جعفر صداش بلند میشد،نه برایِ تازیانه، می فرمود:هر چه قدر میخواهی من رو بزنی بزن، اما اسمِ مادرم فاطمه رو نیار، به بابام علی ناسزا نگو...*
مثلِ یک تکه عبا رویِ زمین است تنش
آن قدر حال ندارد که نیُفتد بدنش
جا به جا گر نشود سلسه بد می چسبد
آن چنانی که محال است دگر وا شدنش
نَفَسَش وقتِ مناجات چه اِعجازی داشت
زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش
آه مانند گِلیمی چقدر پا خورده
بی سبب نیست اگر پاره شده پیرُهنش
از کلیمُ اللهیِ حضرتِ ما کم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
به رگِ غیرت این مَرد فقط دست مزن
بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش، بزنش
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مددِ سلسله ها بود نمی ریختنش
با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است
آه آه از پسرش آه به وقت کفنش
*یکی از زندان بان های موسی بن جعفر میگه: همچین که نگاه میکردم،از پنجره ای که رو به حیاط بود، دیدم موسی بن جعفر داره بیرون رو نگاه میکنه، هی زیرِ لب میگه: معصومه جان! گاهی میگه: رضاجانم! دلش برا بچه هاش تنگ شده بود
دختر اگه بابا رو نبینه زود بهانه میگیره...
بذار ببرمت یه جایِ دیگه؛ هی دامنِ عمه رو گرفت، هی میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگ شده...
پشت دروازۀ ساعات تا می اومدن بشینن، بی بی زینب بلند میکرد، میگفت: عمه! نشین، می زَنَنِت، هی میگفت: عمه پاهام درد میکنه...
تا اینکه آوردن مجلسِ یزید، سَرِ بریده رو آوردن، گفتن: همۀ اُسرا بشینن، یه وقت زینب نگاه کرد دید این دختر رو پنجۀ پا ایستاده، عزیزم! مگه نمی گفتی پاهام درد میکنه؟ میگفت: عمه! دلم برا بابام تنگِ،عمه ببین یزید داره با چوب به لبای بابام میزنه...*
یارب!مکن امیدِ کسی را تو نا امید
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_کاظم
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
۱👇
#قسمت_پایانی
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید بنی فاطمه •✠•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ،هی صدا میزنن:« هذا امامُ الرَّفَضَه »...همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه...خدایا!به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب،میدونم...اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت،اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....*
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
به شب نشینیِ زندانیان می خورم حسرت
که نُقلِ محفلشان دانه هایِ زنجیر است
ــــــــــــــــــ
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
۲👇
Banifateme_Babolharam.mp3
7.89M
|⇦•کاظمینی نشدیم و دلمان ..
#روضه و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _سیدمجید #بنی_فاطمه