#نوحه
#سبک_کربلا_منتظر_ماست....
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🌷🌷🌷🌷🌷🏴🏴🏴🏴🏴🏴
آسمان غرق تماشاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
آتش کینه زده شعله بر ارکان جهان
خون جگر زینب کبری ست بیا تا برویم
آرزوی همه بین الحرمین است خدا
حرم یار چه زیباست بیا تا برویم
قد رعنای علی برده زمن صبر و قرار
اربا اربا گل لیلاست بیا تا برویم
قبر شش گوشه بود قبله ی عشاق حسین
کربلا قبله ی دلهاست بیا تا برویم
بانگ ادرک اخا می رسد از علقمه وای
علقمه محشر کبری ست بیا تا برویم
پای هر روضه بخوانید دعا بهر فرج
مهدی فاطمه تنهاست بیا تا برویم
#علی_کاشانی_صادق
۱۴٠۳_٠۴_۲۴
#شب_تاسوعا
#قبر_شش_گوشه
#دعا_بهر_فرج. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
393.9K
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_ع
#تک_ضرب
در علقمه ببین شور عزا شد
دست علمدارم از تن جدا شد
در خون نشسته
پشتم شکسته
بعد از تو من شدم یکه و تنها
واویلا واویلا آه و واویلا...
یاس امالبنین بود و نبودم
از جنت آمده یاس کبودم
گوید به افغان
سقای عطشان
افتاده دست تو در بین صحرا
واویلا واویلا آه و واویلا...
راضی مشو حسین تنها بماند
کنار علقمه روضه بخواند
ای میر لشکر
عباس آب آور
بشنو سوز دعای اصغرم را
واویلا واویلا آه و واویلا...
شاعر: مرتضی محمودپور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
168.2K
#حضرتابالفضل_ع
#تک_ضرب
نوحه قدیمی و معروف شب تاسوعا
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
من بـیبرادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون
بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت
ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری
بی تـو غـریب و بیمعیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـهی عریان
گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب، چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
274.5K
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_ع
نوحه معروف حاج محمود که قابلیت اجرا در قالب #تک_ضرب رو داره.
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
از تو خبر دارم با دستای خونی
زهرا وساطت کرد تو میدون بمونی
تو که پیرم کردی ای پناه من
زمین گیرم کردی ای سپاه من
پیر شده برادرت فدای سرت
خونه چشم خواهرت فدای سرت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
252.6K
#شب_نهم_محرم #تاسوعا
#حضرتابالفضل_ع
#واحد #شلاقی #سه_ضرب
ای عبد صالح مقرب خدا
ساقی حضرت سیدالشهدا
پسر حیدر و یل ام البنین
یا ذخر الحسین فی ارض کربلا
شیر سرخ عربستانی و علمداری
تو قمر عشیره ی حیدر کراری
سید و سرور و سردار و سپه سالاری
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
ای شیر در کمین
آقای مه جبین
یابن ابوتراب
امیرالمؤمنین
یا عباس یا عباس...
ای شاه علقمه ای ماه علقمه
به تشنگی تو گواهه علقمه
به دریای چشات خورده گره آقا
از ازل تا ابد نگاه علقمه
شیر سرخ عربستانی و علمداری
تو قمر عشیره ی حیدر کراری
سید و سرور و سردار و سپه سالاری
آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
ای شیر در کمین
آقای مه جبین
یابن ابوتراب
امیرالمؤمنین
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
یا عباس یا عباس...
128.2K
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_ع
#واحد #سه_ضرب
اگر شبی ز جمالش نقاب بردارد
فلك نگاه خود از آفتاب بردارد
اگر كه قطره ای از آب مشك او برسد
خدا ز اهل جهنم عذاب بردارد
به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست
كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد
كسی كه نقش نگینش حسین شد بی شك
ز خاك علقمه باید ركاب بردارد
به سنگفرش حریمش هر آنكه معتقد است
اگر كه آب بریزد،گلاب بردارد
قلم شده است دو بازوی او كه در محشر
بیاید و ز محبان حساب بردارد
زمان زیاد نمانده برای شش ماهه
خدا كند بتواند كه آب بردارد
برای بوسه ز چشمان ساقی سرمست
ببین سه شعبه چگونه شتاب بردارد
شاعر : محسن عرب خالقی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوقالعاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوید 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ن پرداختند.
البته در کربلا هم افرادی بودند که نفوذ یزیدیان لحظهای آنان را از امام زمانشان جدا نکرد.
یکی از این افرد حضرت عباس (ع) است. در کربلا شمر لعین برای عباس (ع) و برادرانش امان نامه آورده بود تا به زعم خود آنها را از مرگ نجات دهد. ولی این امان نامه به هیچ وجه رایگان نبود و بهای آن تسلیم در برابر خواستههای انسان فاسقی چون یزید، بود. علمدار کربلا با آن اعتقاد راسخی که به امام خویش داشت، خطاب به شمر گفت: «تَبَّتْ یدَاک وَ لُعِنَ مَا جِئْتَ بِهِ مِنْ أَمَانِک یا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُک أَخَانَا وَ سَیدَنَا الْحُسَینَ بْنَ فَاطِمَةَ (سلام الله علیها) وَ نَدْخُلَ فِی طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ وَ أَوْلَادِ اللُّعَنَا[۱۴]؛ دستت بریده باد! لعنت بر امان نامهات. ای دشمن خدا! میخواهی که برادرم، سرورم و امامم را ترک بگویم و در اطاعت لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان وارد شوم؟»
آری، عباس بن علی (ع) بیاذن ولی امر خویش، به شمر نگاه هم نمیکند و آنگاه هم که امام حسین (ع) به عباس اذن میدهد تا جواب شمر را بدهد، هرچند فاسق باشد، (أَجِیبُوهُ وَ إِنْ کَانَ فَاسِقاً)[۱۵] و وقتی شمر، برای علمدار کربلا امان نامه میآورد، حضرت عباس (ع) که کانون غیرت، حمیت و وفاداری است، بر شمر بانگ میزند و میفرماید: «لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ أَمَانَکَ أَ تُؤْمِنُنَا وَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَمَانَ لَهُ[۱۶]؛ لعنت خدا بر تو و امان نامه تو ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان درآوریم، آیا ما را امان میدهی، ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟»
عباس بن علی، چنان با قاطعیت سخن میگوید، که دشمن نامیدانه، به خیمه خویش، باز میگردد.
مقابله با نفوذ به سبک حضرت ابالفضل (ع)
·بصیرت:
امام صادق (ع) درباره عمویش عباس (ع) مىفرماید: «کَانَ عَمّنَا العَبَاس نَافِذ البَصِیرة[۱۷]؛ عموى ما عباس داراى بصیرت ژرف بود.»
·عدم تعلق به دنیا:
در تاریخ مى خوانیم: «بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَثَرُ السُّجُود[۱۸]؛ [در پیشانى] و بین چشمان او اثر سجده [نمایان] بود.»
نقل شده که روى قاتل عباس که از طایفه «بنى دارم» بود، سیاه شده بود. علت را از او پرسیدند. گفت: «من مردى را که در وسط پیشانى او اثر سجده بود کشتم که نامش عباس بود.»[۱۹]
·عشق به ولایت و ولایتپذیری
گریز و روضه
آنقدر عاشق ولایت بود که امام زمانش عاشق او بود. تاریخ مینویسد: «لَم یَبق الحُسَین بَعدَ ابِى الفَضل إلّا هَیکَلاً شَاخِصَاً مُعرى عَن لَوازِم الحَیَاة[۲۰]؛ از امام حسین بعد از [مرگ] اباالفضل جز هیکلى [و مشتى استخوان] خالى از لوازم حیات و زندگى باقى نماند.»
پس از او بود که دشمن جرأت و جسارت پیدا کرد و بر اصحاب و خیمههاى امام حسین (ع) حملهور شدند. در تاریخ مىخوانیم: «لَمّا قُتِلَ العبَّاسُ تدافَعتِ الرِجَالُ عَلى اَصحَابِ الحُسَین؛[۲۱] هنگامى که عباس کشته شد، مردان [دشمن از هر سو] بر اصحاب امام حسین حملهور شدند.»
تا تو بودى خیمه ها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودى من پناهى داشتم با وجود تو سپاهى داشتم
تا تو بودى خیمه ها غارت نشد بعد تو کس حافظ یارت نشد
تا تو بودى چهره نیلى نبود دستها آماده سیلى نبود
تا تو بودى دست زینب باز بود بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا که مشکت پاره و بى آب شد دشمن پر کینه ات شاداب شد
حضرت عباس (ع) بعد از شهادت على اکبر مىخواست به میدان برود، اما برادر به او اجازه میدان رفتن نداد، بعد از اصرار زیاد فرمود: مقدارى آب براى کودکان بیاور.
پیشانى حسینش را بوسید و به سوى فرات حرکت کرد، مشک را پر از آب نمود، خود نیز تشنه بود، مىخواست آب بنوشد: «فَذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْن وَ مَن مَعَهُ فَرقَى المَاء[۲۲]؛ سپس به یاد تشنگى حسین و همراهان [و کودکان] افتاد، پس آب را [روى آب] ریخت.»
یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونِی وَبَعْدَهُ لا کُنْتِ أَنْ تَکُونِی
هذا حُسَیْنٌ وارِدُ الْمَنُونِ وَتَشْرَبینَ بارِدَ الْمَعینِ
هان اى جان عباس! مىدانى که پس از شهادت پیشواى آزادى، حسین چقدر زندگى بر تو گران است؛ مىدانى چقدر دردناک است که تو بخواهى پس از او در این فضاى تیره و تار نفس بکشى و زندگى کنى؟
آنگاه فریاد برآورد: «والله لا اذُوقُ المَاء وَسَیدِى الحُسَین عَطشَانَاً[۲۳]؛ به خدا قسم آب نمىنوشم، در حالى که آقاى من حسین تشنه است.»
شدت علاقه امام حسین (ع) به جناب ابوالفضل (ع)، مثل شدت علاقه حضرت رسول (ص) به حمزه سید الشهداء و جعفر طیار بود و این شدت تا عاشورا ادامه داشت تا اینکه صدای قمر بنی هاشم بلند شد:
|⇦•هنوز علمدار حسین..
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شبِ_نهم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه
تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه
رسیده علمدار
نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم
من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم
رسیده علمدار
رسیده تا موجای تو آهم
فقط بمون تا خیمه همراهم
دل نگرونه طفل شش ماهم
*امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
*وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه.
کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای...
قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد...
"فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...*
میدونی آبروی سقایی
میبرمت به خیمه تنهایی
به انتظارتن چه لبهایی
«سقای دشت کربلا عباس...»
امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه
الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه
الهی، الهی...
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
*راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...*
(دست ها رو بلند کنید به سمت خدا...
یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو...)
وقتی که مشکشو زدن
خیلی دلش شکست عمو...
دیگه نمیخواس ببینه
فقط چشاشو بست عمو...
علمدار...علمدار...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها