Hossein Taheri - Hossein Mola (320) (1).mp3
5.66M
#مداحی حسین مولا حسین طاهری
همه خادم همه نوکر!
همه سرباز این سنگر…
همه عاشق همه یاور…
همه تو لشکر حیدر!
همه دلها شده شیدا…
شده شیدای عشق ثارالله!
میخونیم این شب و روزا…
حسین مولا مولا حسین مولا…
خطا دیدی عطا کردی!
چه ها دیدی چه ها کردی…
برات کاری نکردم که…
برای من دعا مردی!
چه آقایی چه مولایی…
چه آقازاده ی بی همتایی…
توی بخشش توی ایثار!
تو اصلا یک شخص مجزایی
حسن مولا مولا حسن مولا…
تو غرنده به میدانی!
تو الحق شیر شیرانی…
علی وقت نبردت گفت…
حسن جانم چه طوفانی…
چه طوفانی به پا کردی
تو حق مطلب را ادا کردی!
تو با قاسم با عبدالله…
چه غوغایی در کربلا کردی…
حسن مولا مولا حسن مولا!
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حسین طاهری حسین مولا
Mehdi Rasooli - In Pa O Oon Pa Nakon Baba (MusicTarin).mp3
5.95M
اینپاواونپانکنبابا
مداحی (متن نوحه) این پا و اون پا نکن بابا
این پا و انوپا نکن بابا، چشمام رو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا
امشب نیای دیگه فردا دیره امشب نیای دخترت میمیره
امشب نیایی کی دیگه از خولی گوشواره های منو پس میگیره
تنم زخمی تنت زخمی سرم زخمی سرت زخمی
چقدر شد خواهرت زخمی سرت زخمی
این پا و انوپا نکن بابا چشمام رو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا
الان بابایی کچا هستی شاید روی نیزه ها هستی
شاید که کنج تنوری و شاید تو تشت طلا هستی
راستی بابا دیگه چشمام تاره راستی بابا پیرهنم شد پاره
راستی بابا اگه دیدی پیرم این آثار رد شدن از بازاره
هزار دفعه بابا مردم روی نی زخم هات رو میشمردم
بابا زمین خوردی زمین خوردم منم مردم
این پا و انوپا نکن بابا چشمام رو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری امروز و فردا نکن بابا
رخت محن گیمیشم بابا عمه ام اینجیتمیشم بابا
بیر گجه ناقننین اوستوندن یر دوشیپ ایتمیشم بابا
دوشتیم یره باشا غوقا گلدی من سسلدیم داده زهرا گلدی
دینجل ممیش زجر گوردیم گوخدیم گاشدیم منیم سمتیم تا گلدی
غم قلبیم الولاندی وریپ سیلی اوزوم یاندی
من بابا آجیخلانی اوره یاندی
4_5782671021609845358.mp3
3.43M
نوحه شهادت خانم رقیه(س)
ای منیم یارو غمخواریم عمه،،
دور سفردن گلیب یاریم عمه،،
عمه جان درده درمان گلیبدی
سویگولوم خسته یولدانگلیبدی،،
گوز یاشیلا گلاب حاضر ایله
لبلرونده بابام قان گلوبدی،،
کام آلونجا بو یورقون قوناقدان
جان گلیب تنگه توشدوم ایاقدان،،
سن طبقده گیتورقانلی باشی
من اوپوم پارچا لاموش دوداقدان،،
هی دیردیم بابام کاشی گلیدی ،،
هیچ دیمزدیم کسیک باش گلیدی،،
گلدی یورقون بابام کاش عمومدا
بو کسیک باشه یولداش گلیدی
ساربانلار بابامی یوروبلار
فاطمه قلبینی یاندیروبلار
الله الله شل اولسون اولار کی
بو باشین آنینا داش وروبلار
سن قیلینجان بی بی شب نمازین
من یووم گوی بابامین بوغازین
گوی اوپوم خیزران یاره سین نن
آرتیروم عشقیمون امتیازین
ای منیم یا رو غمخوتریم عمه
دور سفردن گلیب یاریم عمم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#عمه_جان_درده_درمان_گلوبدی
#رقیه
زبانحال حضرت زینب (س) در شهادت امام حسن (ع)
(سبک: عم اوغلی چوخ گول سارالار)
ندن سویله قارداش حسن ؛ گول کیمی صولوب رنگون
باجون زینب قلبینی بیله ؛ یاندیرور غم آهنگون
گوزون یوموبسان بو دهریدن ؛ قاندی گوزیاشیم ایوای
توکولدی تشته جگرلرون ؛ غملی قارداشیم ایوای
مهربان حسن ایوای
باغریقان حسن ایوای
گیجه گوندوز قان اولوب اورگ ؛ زحمتون اولوب زایل
سالوبلا باشون بلالره ؛ اهل کینه و باطل
ویروب سنه زهری کوزه دن ؛ جعده ی جفا گستر
ایوینده حتی غریبیدون ؛ محرمون اولوب قاتل
گوزون یوموبسان بو دهریدن ؛ قاندی گوزیاشیم ایوای
توکولدی تشته جگرلرون ؛ غملی قارداشیم ایوای
مهربان حسن ایوای
باغریقان حسن ایوای
ایشیتشه بو محنتی حسین ؛ سینه داغلیوب آغلار
توکر قانیاش گل عذارینه ؛ قلب عالمی داغلار
بو حالدا قارداش دوزر مگر ؛ قارداشین گوره دلخون
مصیبتدن قان اولار دریا ؛ سو اولار بوتون داغلار
گوزون یوموبسان بو دهریدن ؛ قاندی گوزیاشیم ایوای
توکولدی تشته جگرلرون ؛ غملی قارداشیم ایوای
مهربان حسن ایوای
باغریقان حسن ایوای
غریب و بیکس سن آی قارداش ؛ یوخدی سنله هم پیمان
دوشوبسن بیر درده واللهی ؛ یوخدی دردوه درمان
باجون زینب هر غمه دوزسه ؛ بو غمونده دای دوزمز
ستمله تابوتون اوخلالا ؛ دشمنان بی ایمان
گوزون یوموبسان بو دهریدن ؛ قاندی گوزیاشیم ایوای
توکولدی تشته جگرلرون ؛ غملی قارداشیم ایوای
مهربان حسن ایوای
باغریقان حسن ایوای
**#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍بقلم ودود آذرین خلخالی
316K
#زبانحال_حضرت_زینب
#امام_حسن
🎤کربلایی سعید سلطانی
در شهادت امام حسن مجتبی علیه السّلام
.
.
سبک: خداحافظ ای آنام باجی … سن آغلوسان من دوزنمورم … شیرین سوزوم آیدین اولدوزوم …
.
.
محمدرضا صادقی
.
.
جگرلریم دوغرانوب باجی
یاندی بو دل زاریم
عیان اولار آز زمان گئچر
دلده کی بو اسراریم
.
.
رسول حق تا یوموب گوزون پرپر اولدی اجلالیم
بابام ئولنده عیانیدور سیزلره منیم حالیم
آنام ئولندن اورک یانوب غملیدور بو احوالیم
خبر ائله قارداشیم گله یوخ داخی وفاداریم
.
.
نظر ایله ایمدی حالیمه گلدی موقع هجران
میسر اولسا گتور منه زینبیم اوخی قرآن
یوباتما جنتده گوزلوری چون منی آنام الان
آنام دوشوب یادیمه منیم چوخ پوزولدی افکاریم
.
.
بو عمریده گورموسن ئوزون وار سیزه نه احساسیم
یتیم اولار قویما تئز سولا گلشنیمده کی قاسم
جنازمون اوسته گوزیاشین جاری ایلر عباسیم
اگر گوره اوخ وورور منیم پیکریمه اشراریم
.
.
باجی منیم تک زمانه ده آیری غم چکن اولماز
اورکده وار آیری محنتیم دردیمی بولن اولماز
سوروشسالار سن دئمه باجی من کیمی ئولن اولماز
عیان ائدر دلده دردیمی یوزده رنگ رخساریم
.
.
توکوب گوزون یاشین آغلاما سن بو غملی چاقیمده
دئمه حسن گل کیمی سولوب گلشنیمده باغیمده
گتور باجی طشتی قوی یره قان دوروب دوداقیمده
جگرلریم گلدی آغزما وار سنه چوخ اصراریم
.
.
منی بو حاله سالان باجی ایوده محرمیم اولدی
سویا قاتان زهری کوزده جعده همسریم اولدی
قوتولدی دنیا غمی منه دلده بو غمیم اولدی
مزاریمین اوسته گون دوشر کم اولار عزاداریم
.
.
باجی اگر درد و غصه می بولسه « صادقی » آغلار
اورک قانیلن عذارینه اشک چشمینی باغلار
یازاندا نوحه منه باجی قلب عالمی داغلار
بو سوزلرینن اولار منیم دهریده هواداریم
.
.
.
.
#سبک_خداحافظ_ای_آنام_باجی … 3 سبک
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حسنیه_شهادت
#جگرلریم_دوغرانوب_باجی
#محمدرضاصادقی
#ترکی
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
♦️نَمی از دریای کرامات حضرت سیدتنا و مولاتنا رقيه بنت الحسین "علیهماالسلام"...
افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلاماللهعلیها" اینگونه نقل کردهاند:
وقتی که خانههاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مينمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت.
بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي ميشد. او را نزد پزشك معالج ميبردند، بعد از معاينه ميگويد:
بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر ميباشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد.
🔻صاحب خانه ميگويد:
همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانهام را به تو تقديم ميكنم.
مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است.
همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم.
گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه السلام شدي!
گفتم از كجا ميداني؟
🔻زن جواب داد:
من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش ميشدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت:
ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است.
اَبلغِي سَلامي الى زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ حُسَين
🔹 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد!
گفتم: شما كه هستيد؟
آن دختر گفت:
اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام
🔹من رقيّه دختر امام حسين عليهالسلام هستم.
📚کرامات السیدة الرقیة علیهالسلام ص ٨
✍كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم..
#قسمت_پایانی روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بابا! تا الان سه ساله ساکتم، اما امشب اینجا رو میریزم به هم، خواهرم سکینه سربزیر شده، ولی هنوز من هستم بابا، گفت: بابا! فقط سه سال باهات بودم
بابا! از این پنجاه سالِ تو، سه سالَش قسمت من شد، یک امشب را نمیخواهی پدر جانِ خودم باشی؟
یه جوری صدا زد، نصف شب بابا رو کشوند خرابه، زینب کبری دید داره درِ خرابه وا میشه، گفت: عمه! همه رو بگو بلند شن، چی شده عزیز دلم؟ عمه! بابام داره میاد خرابه، همه بلند شدن، یهو دیدن چند نفر درِ خرابه رو وا کردن، زینب سریع بلند شد، اومد جلو، صدا زد: تو رو خدا کاری باهاش نداشته باشین، قول میدم ساکتش کنم، نانجیب اومد جلو، داد زد سر بچه، چیه این وقت شبی شهر رو به هم ریختی؟ چته هی داد میزنی؟ بچه یه ذره خودشو جمع کرد، صدا زد: بابامو میخوام، گفت: باشه باباشو بهش بدین، یه جوری سر باباشو کنارش زمین زدن، یه نگاه کرد، گفت: عمه جان! این سرِ مطهر را کمکم میکنی که بردارم؟
شامیان! ای حرامیان! دیدید راست گفتم که من پدر دارم...*
من از بس غصه دارم که میشه صد تا کتابش کرد
کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد
دیدی تنهام و شب های خرابه سرد و تاریکه
سرِ تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد
تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب
دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد
به هم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من
نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد
اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجره
یه دونه سیلی زد اما باید صد تا حسابش کرد
رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پر از زخمم
نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد
گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو به جز خانم خطابش کرد
دیگه از هر چی اسبه من بدم میاد آخه اون روز
دیدم که ده تا اسب اومد گُلِ من رو گلابش کرد
میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی
کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد
رباب امروز طفلش رو توی رؤیا بغل کرده
خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1403043105.mp3
36.68M
|⇦•دلگیرم از تمامی...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پر از زخمم
نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد
گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد
نباید دختر شاهو به جز خانم خطابش کرد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
♦️نَمی از دریای کرامات حضرت سیدتنا و مولاتنا رقيه بنت الحسین "علیهماالسلام"...
افراد مورد اعتماد و امین از قول یکی از خدام قدیمی حرم حضرت رقيه "سلاماللهعلیها" اینگونه نقل کردهاند:
وقتی که خانههاي اطراف حرم را براي توسعه حرم مطهر خريداري مينمودند، يكي از مالكين كه يهودي يا نصراني بود، به هيچ وجه حاضر نبود خانه خود را براي توسعه حرم بفروشد. خريداران حاضر شدند كه حتي به دو برابر و نيم قيمت خانه را از او بخرند، ولي وي نفروخت.
بعد از مدّتي زن صاحب خانه حامله شده و نزديك وضع حمل وي ميشد. او را نزد پزشك معالج ميبردند، بعد از معاينه ميگويد:
بچّه و مادر، هر دو در معرض خطر ميباشند و خانم بايد زير نظر ما باشد. قبول کردند، تا درد زايمان شروع شد.
🔻صاحب خانه ميگويد:
همسرم را به بيمارستان بردم و خودم برگشتم و آمدم درب حرم حضرت رقيّه عليهاالسلام و به ايشان متوسّل شدم و گفتم اگر همسر و فرزندم را نجات دادي و شفاي آنان را از خدا خواستي و گرفتي خانهام را به تو تقديم ميكنم.
مدّتي مشغول توسّل بودم، بعد به بيمارستان رفتم و ديدم همسرم روي تخت نشسته و بچّه در بغلش سالم است.
همسرم گفت: كجا رفتي؟ گفتم رفتم جايي كاري داشتم.
گفت: نه، رفتي متوسّل به دختر امام حسين عليه السلام شدي!
گفتم از كجا ميداني؟
🔻زن جواب داد:
من، در همان حال زايمان كه از شدّت درد گاهي بيهوش ميشدم، ديدم دختر بچه اي وارد اطاق بيمارستان شد و به من گفت:
ناراحت مباش، ما سلامتي تو و بچّه ات را از خدا خواستيم، فرزند شما هم پسر است.
اَبلغِي سَلامي الى زَوجِك وَ قُولِي لَه أنْ يُسَمّيهِ حُسَين
🔹 سلام مرا به شوهرت برسان و بگو اسمش را "حسين" بگذارد!
گفتم: شما كه هستيد؟
آن دختر گفت:
اَنا رقيّةُ بنتُ الامامِ الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام
🔹من رقيّه دختر امام حسين عليهالسلام هستم.
📚کرامات السیدة الرقیة علیهالسلام ص ٨
✍كيستم من دُر درياي كرامت/ ثمر نخل امامت/ گل گلزار حسينم/ دل و دلدار حسينم/ همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم/ سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم/ سِپَهم اشك و عَلَم ناله و در شام علمدار حسينم..
|⇦•دلگیرم از تمام دنیا
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَدرکنا یا صاحب الزمان! یا بقیة الله! ادرکنا وَ لا تُهلِکنا...
دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و بخاطر لیلا شتاب کن
در انتظار آمدنت روزها گذشت
ای وعده ی قدیمی دنیا شتاب کن
ای وارث عدالت و صبر و غم علی
با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن
وقتش رسیده صبح ظهورت فرا رسد
پایان بده بر این شب یلدا شتاب کن
جانم به لب رسیده از این روزگار پست
آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن
بر آن تنی که زخمی و صد پاره گشته بود
بر آن سری که رفت به نِی ها شتاب کن
جان سه ساله دخترکی که گرفته بود
بر روی دامنش سرِ بابا شتاب کن
یا صاحب الزمان!...
*منتظر اگه منتظر باشه، اگه کارشو بلد باشه، نیمه شب امامشو با سر میکشونه، دیدید دخترا معمولا دو جورن؟ یا خیلی آروم و ساکتن و تو خودشون میریزن، یا همه چیزو زود بروز میدن و چیزی تو دلشون نگه نمیدارن، بعضی از بچه ها مخصوصا دختربچه ها تو خونه اینجوری هستن، میای تو خونه صداش میزنی خبری ازش نیست، وقتی خبری ازش نیست باید نگران بشی، میای گوشه کنار تو اتاقا رو میگردی میبینی یه جایی نشسته زانوهاشو بغل گرفته، بغلش میگیری میگی چی شده عزیزم؟ اینقد باید بغلش بگیری یهو میبینی بغضش میترکه، یه کلمه حرف میزنه، احساسشو اینجوری بروز میده، اما بعضیا تا پاتو از خونه بیرون میذاری شروع میکنن گریه کردن، شلوغش میکنن، زود میگه: بابا! معلومه تو کجایی؟ تو اصلا میدونی فلانی به من چی گفت؟ حالا باید نازشو بخری...
میگن: بین دخترای ابی عبدالله اون دختری که سر زبون داره و چیزی تو دلش نگه نمیداره سکینه است، تا جایی که میتونه ابی عبدالله رو از بالای مرکب بیاره پایین، ابی عبدالله گفت دخترم اینجا چرا وایستادی؟ گفت نمیرم تو خیمه، بیا پایین کارت دارم، اومد پایین، جانم عزیزم؟ گفت: بغلم کن، کی میتونه غیر سکینه بگه: بابا! "رُدَّنا الی حرم جَدُّنا؟" اول ما رو برگردون حرم پیغمبر بعد برو، کی میتونه به علی اکبر بگه: علی جان! "اِرحم غُربَتَنا؟" داداش! به غربت ما رحم کن...
میگن: اين بی بی سخنوره، اهل خطابه ست، شاعره ست، هر جایی کربلا دختربچه ها گیر میکردن، یه چیزی میخواستن بگن، سکینه رو صدا میزدن، میگفتن تو برو بگو... اگه گفتی کجا؟ مشکو گرفت بغلش، عمو جان! قربون دستات، علی اصغر داره میمیره...
خوب روضه ات این بود؟ نه میخوام یه چیز دیگه بگم، روضه ام اینه، اگه همچین دختری تو خونه داری، امان از اون روزی که این دختری که سر زبون داره ساکت بشه، اگه اومدی دیدی همچین دختری ساکت و سربزیر شده بدون کار بدجوری گره خورده، در عوض دختری که همیشه ساکت بوده اگه دیدی داره ناله میزنه، اون روز هم باید نگران بشی، خوب چی میخوای بگی روضه خون؟ میدونی ماجرا کِی اتفاق افتاد کربلا؟ تا از مجلس یزید ملعون بیرون اومدن، اومدن تو خرابه، دیگه از اون روز سکینه ساکت شد، الهی بمیرم برات بی بی جان! نمیدونم تو کاخ اون ملعون به این خانم چی گفتن که به غرورش برخورد، یا چجوری نگاش کردن؟ نمیدونم چه اتفاقی تو کاخ افتاد، که اومد یه گوشه ی خرابه نشست زانوهاش رو بغل گرفت، دیگه کسی صدایی از سکینه نشنید... اما عوضش رقیه دختر سه ساله که همیشه ساکت بود، اینقد شب آخر گریه کرد همه ی شامو ریخت بهم...
نوشتن از اون شبی که این بچه خرابه رو به هم ریخت، دیگه روضه ها علنی شد، مردم روزا میومدن میشِستن گوشه ی خرابه گریه میکردن...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ایام_صفر
#کربلایی_مهدی_رسولی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها