2⃣در هر دو مجلس، به لب و دندان #امام_حسین_علیه_السلام جسارت شد!👇
🔰در کوفه :
عبیدالله بن زیاد در مجلس خود دستور داد، سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را به حضورش بیاورند.
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
«فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ»
♦️عبیدالله سر مقدس را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه می كرد و پوزخند میزد و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(علیه السلام) میزد.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
در مجلس یزید نیز این جریان اتفاق افتاد و یزید دستور داد که سر مبارک را نزد او حاضر کردند.
👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد :
«فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَ جَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِِ فِی یَدِهِ عَلَی ثَنَایَاهُ»
♦️سر مبارک امام حسین(علیه السلام) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
3⃣در هر دو مجلس، برخی حضّار مجلس معترض شدند!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
زيد بن ارقم صحابی رسول اکرم(ص) در مجلس عبیدالله بن زیاد، در کنار عبیدالله نشسته بود که وقتی صحنه جسارت به سر مقدس امام حسین(علیه السلام) را ديد، به او گفت :
«ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَيْهِمَا مَا لَا أُحْصِيهِ كَثْرَةً تُقَبِّلُهُمَا»
♦️چوبت را از اين دو لب بردار! زيرا به خدایى كه جز او معبودى نيست، همانا بارها ديدم لبان مبارک حضرت رسول اکرم(ص) را كه بر اين لبها بود و بسیار آن ها را می بوسید.
سپس زید به گريه افتاد و مجلس عبیدالله را ترک کرد و به خانه اش رفت.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤خوارزمی(۵۶۸ق) می نویسد :
هنگام ورود اسراء به مجلس یزید و جسارت یزید به سر مقدس امام حسین(علیه السلام) «ابوبرزه اسلمی» صحابی حضرت رسول اکرم(ص) با دیدن آن صحنه، طاقت نیاورد و فریاد زد :
«وَيْحَكَ يَا يَزِيدُ! أَ تَنْكُتُ بِقَضِيبِكَ ثَغْرَ الْحُسَيْنِ(ع) ابْنِ فَاطِمَةَ(س)؟
أَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ(ص) يَرْشُفُ ثَنَايَاهُ وَ ثَنَايَا أَخِيهِ الْحَسَنِ(ع) وَ يَقُولُ أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللَّهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً»
♦️ای یزید! وای بر تو! آیا با چوب خیزران به دندانهای حسین(علیه السلام) می زنی؟
با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(علیه السلام) و برادرش حسن(علیه السلام) را می مکید و می بوسید و به ایشان می فرمود : شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴
۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۵۷
4⃣در هر دو مجلس #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها با آنان جواب دندان شکن داد!👇
🔰در کوفه :
👤سید بن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد :
ابن زیاد در مجلس کوفه از حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) پرسید :
«كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟»
رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
زینب کبری(سلام الله علیها) جواب داد :
«مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!»
♦️من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاههاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟
مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) می نویسد :
حضرت زینب(سلام الله علیها) خطاب به یزید فرمود :
«یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!»
♦️ای پسر آزاده شده ی پدرم! آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي گردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مي نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
5⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام نیز با آنان به مجادله پرداخت!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
عبیدالله پس از شنیدن جواب های دندان شکن حضرت زینب(س) رو کرد به امام سجاد(ع) و گفت : تو کیستی؟
امام سجاد(ع) فرمود : من علی بن حسینم!
عبیدالله گفت :
«أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟»
آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین(علیه السلام) را نکشت؟
امام سجاد(علیه السلام) فرمود :
«قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ»
من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
عبیدالله گفت : بلکه او را خدا کشت.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود :
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت : آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
سپس دستور قتل امام سجاد(علیه السلام) را داد.(۱)
آنگاه امام سجاد(ع) رو کرد به ابن زياد و فرمود :
«أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد؟ أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ»
♦️اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن در راه خدا، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست.(۲)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤ابن اعثم کوفی(۳۱۴ق) می نویسد :
امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید، بلند شد و پیش روی یزید قرار گرفت و در شعری، خطاب به او فرمود :
«لَا تَطمَعُوا أَن تُهِینُونا وَ نُکرِمُکُم
وَاِن نَکُفَّ الأَذَی عَنکُم وَ تُؤذُونَا
فَاللهُ یَعلَمُ أنَّا لا نُحِبُّکُم
وَ لَانَلُومُکُم أَن لَم تُحِبُّونَا»
♦️انتظار نداشته باشید که وقتی شما ما را خوار میکنید، ما شما را گرامی بداریم؛ هنگامی که شما آزارمان میدهید، ما از آزار شما خود داری ورزیم.
خدا میداند که ما شما را دوست نداریم و از اینکه شما نیز ما را دوست نمیدارید، سرزنشتان نمیکنیم.(۳)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۳)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۳۱
6⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام به قتل تهدید شد!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
عبیدالله بن زیاد گفت :
«اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ»
♦️علی بن حسین(علیه السلام) را ببرید و گردنش را بزنید.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤مسعودی(۳۴۶ق) می نویسد :
«فَشَاوَرَ يَزِيدُ جُلَسَاءَه فِي أَمرِه، فَأشَارَوا بِقَتلِهِ»
♦️یزید در مورد امام سجاد(علیه السلام) با مشاورین خود مشورت کرد، که همگی رای بر کشتن ایشان دادند!(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۱۷۱
7⃣در هر دو مجلس #امام_سجاد_علیه_السلام در غل و زنجیر بود!👇
🔰در کوفه :
👤محمد بن جریر طبری(۳۱۰ق) می نویسد :
«إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ»
♦️عبيد الله بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(علیه السلام) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤علی بن ابراهیم قمی(۳۰۷ق) می نویسد :
«كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا»
♦️امام سجاد(علیه السلام) در غُل و زنجیر بود.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)تاريخ الطبری، ج۴، ص۳۵۲
۲)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
8⃣در هر دو شهر #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها خطبه خواندند!👇
🔰در کوفه :
👤طبرسی(۵۴۸ق) می نویسد :
حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد؛ در کوفه دیدم که زينب دختر على(ع) برای کوفیان خطبه مى خواند.
«لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)»
♦️هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم.
گويا زبان على(علیه السلام) در كام اوست و با زبان اميرالمومنین(علیه السلام) سخن مى گويد.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤سید ابن طاووس(۶۶۴ق) می نویسد :
هنگامی که یزید به راس مبارک امام حسین(علیه السلام) اهانت کرد و آن اشعار کفر را خواند، سپس؛
«فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ..»
♦️زینب کبری(س) ایستاد و این چنین خطبه ای خواند.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۵
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۸۱
9⃣در هر دو شهر سر مبارک #امام_حسین_علیه_السلام بر بالای نیزه قرآن تلاوت کرد!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ مفید(۴۱۳ق) می نویسد :
زید بن ارقم می گوید :
«مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ لِي فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ :
[أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبَاً؟]
فَقَفَّ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ : رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ!»
♦️در آن روز من در میان غرفه نشسته بودم، هنگامی که سر بریده امام حسین(علیه السلام) که بر فراز نیزه جا داشت، از برابرم گذشت، شنیدم آیه سوره کهف را قرائت میفرمود : آیا خیال کرده که پیشآمد یاران کهف و رقیم از گزارشات ما شگفتآورتر است؟
به خدا سوگند! به مجردی که این آیه را از آن سر بریده نورانی شنیدم، موی بر اندامم راست شد و عرض کردم :
به خدا سوگند! سر بریده شما ای فرزند رسول خدا(ص)، شگفت آورتر از پیش آمد اصحاب کهف است.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤قطبالدین راوندی(۵۷۳ق) می نویسد :
منهال بن عمرو می گوید :
«أَنَا وَ اَللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ رَجُلٌ يَقْرَأُ اَلْكَهْفَ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ :
[أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ اَلْكَهْفِ وَ اَلرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً؟]
فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ ذَلِقٍ فَقَالَ أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي»
♦️به خدا سوگند! من در دمشق دیدم که سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را بر سر نیزه کرده بودند و مردی پیش روی سر مبارک، سوره کهف را میخواند.
همین که به این آیه رسید :
«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا»
ناگهان سر مطهر اباعبدالله(علیه السلام) به قدرت خدا سخن گفت و به زبان فصیح و شیوا، فرمود : ماجرای من از قصه اصحاب کهف شگفتانگیزتر است.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)الإرشاد شيخ المفيد، ج۲، ص۱۱۸
۲)الخرائج والجرائح راوندی، ج۲، ص۵۷۷
🔟بعد از اتمام هر دو مجلس[کوفه و شام]، #اسرای_کربلا به زندان انتقال داده شدند!👇
🔰در کوفه :
👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد :
«[أَمَرَ] اِبْنُ زِيَادٍ بِرَدِّهِمْ إِلَى اَلسِّجْنِ»
♦️ابن زیاد دستور داد تا اسرای کربلا را در زندان کوفه، زندانی کنند.(۱)
┈┉┅━❀♦️⚫♦️❀━┅┉┈
🔰در شام :
👤شیخ صدوق(۳۸۱ق) می نویسد :
«ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ»
♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(علیه السلام) را با امام سجاد(علیه السلام) زندانی کردند.(۲)
#وقایع_کوفه
#وقایع_شام
📚منابع :
۱)أمالی شيخ صدوق، ص۲۳۰
۲)أمالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
#گروه_اشعار_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
لطفا دوستانتان را به گروه اشعار وروضه حضرت زینب سلاماللهعلیها دعوت کنید و در ثواب نشر مطالب سهیم باشید.🌷🍃
4.52M
(حضرت رقیه س)
گل ولا رقیه،شمس هدی رقیه
هستی تو روزمحشر،امید ما رقیه
رقیه جان رقیه۲
مایه ی افتخاری،برشیعه اعتباری
باشد به قلب عالم،ولایت تو جاری
رقیه جان رقیه۲
صحن و سرات بهشتم،مهر تو در سرشتم
نام تو یا رقیه،بر قلب خود نوشتم
رقیه جان رقیه۲
مهر امام خودرا،با نقد جان خریدی
فردا به نزد زهرا،رقیه روسپیدی
رقیه جان رقیه۲
بی بی چه هاکشیدی،زخم زبان شنیدی
درگوشه ی خرابه،رقیه آرمیدی
رقیه جان رقیه۲
امشب تمام دل ها،رفته سوی خرابه
از داغ تو رقیه،دل ها همه کبابه
رقیه جان رقیه۲
ای نورقلب ودیده،کس مثل توندیده
پیکرغرقه درخون،بر نی سر بریده
رقیه جان رقیه۲
تو گل بوستان،محمدی پدرجان
امشب تو در خرابه،خوش آمدی پدرجان
یاابتاحسین جان۲
عدو پس ازتو بابا،آتش به خیمه ها زد
رأس مقدس تو،بر روی نیزه ها زد
یا ابتا حسین جان۲
بابابه زخم عمه،دشمن تو نمک زد
کنارجسم پاکت،سکینه را کتک زد
یاابتا حسین جان۲
ندیدی چه کشیدم،از داغ تو خمیدم
پس از تو از عدویت،زخم زبان شنیدم
یا ابتاحسین جان۲
بنگر به روی زردم،زین همه رنج و دردم
از ناقه تا فتادم،یاد مدینه کردم
یاابتاحسین جان۲
ازبس که زجرمرا زد،دردمی کندسرمن
کبوده ای پدرجان،تمام پیکر من
یاابتاحسین جان۲
مظلوم مهربان ارث،از مادرتوبردم
بابابه کوفه وشام،من تازیانه خوردم
یاابتاحسین جان۲
چون مرغ پرشکسته،بابا دلم شکسته
از زندگی پس از تو،رقیه گشته خسته
یاابتاحسین جان۲
ازداغ جانگدازت،باباکشم زدل آه
سیرم ز زندگانی،من راببربه همراه
یا ابتا حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
#حضرت_رقیه_س
اجرا: مداح اهلبیت ع⬇️
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان
https://eitaa.com/eetazeinab
#روضه حضرت رقیه علیهاالسلام 💢
(روضه غساله )؛
عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش
خیلی روضه خوندنش طول نکشید
،یه وقت عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد
...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده.
..خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان..
.دید دیگه جواب نمیده...حسین....*
، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبدالله رو غسل میداد
یه وقت سوال کرد سرپرست این بچه کیه همه خانم زینب و نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدندش
ای زن غساله این رقیه سه ساله است ولی داغ سی ساله دیده
داغ باباشو دیده،داغ برادر شش ماهه دیده
داغ عمو عباسشو دیده
بدن اربا"اربا" علی اکبرش و دیده
سر بریده دیده رقیه جان
ای زن غساله! دیگه راحت شد رقیه جان
#دشتی؛
زن غساله! آهسته تر بریز آب
که تازه رفته این دلخسته در خواب
بده آهسته غسلش را که زینب
ب یاد مادرش افتاده امشب
مکن زهرای زینب را کفن پوش
نمی بینی که زهرا رفته از هوش
ب خاک این خرابه کن نظاره
چه خونی می چکد از گوش پاره
به بازویش بکش آهسته تر دست
که جای تازیانه مانده در دست
کبودی های دستش جای سنگ است
ببین زهرای زینب چه قشنگ است
مگر آب از فرات آورده عباس
خرابه می دهد بوی گل یاس
اگر رخسار این دردانه نیلی ست
زن غساله اینها جای سیلی ست
خودم اورا به خاکش می سپارم
سرم را روی قبرش میگذارم
بسازم روی قبرش سایبانی
کنم هرشب برایش نوحه خوانی
امان از دل زینب دل زینب
ک خون شد دل زینب دل زینب
الهی درد زینب را دوا کن
ب داغدیده ها صبری عطا کن
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
#روضه_حضرت_رقیه_س #کربلایی_جناب_آقای_جاودان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه دفتری حضرت رقیه س
روضه_حضرت_رقیه_س
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
مداح اهلبیت علیهمالسلام
#کربلایی_جناب_آقای_جاودان
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
https://eitaa.com/eetazeinab
767.8K
#حضرت_ابالفضل_علیه_السلام
حاج ابوالفضل بختیاری
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
قسمت اول :
شروع زیارت عاشورادرمجلس روضه:
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✔صلوات:
به سیدالشهداوبه لشکرش صلوات.
به اهلبیت عزاومطهرش صلوات.
نشان تیربلااکبرعزیزش شد/به غنچه ی لب پرخون اصغرش صلوات.
به مرقدششگوشه ی آن مزارشریف
به قبرپاک پرازنورواطهرش صلوات.
به گنبدحرم پاک حضرت عباس
بدستهای علمدارش صلوات.
✔دعافرج وزمینه سازی:
بخوان دعای فرج راکه یاربرگردد
بخوان دعای فرج راکه شب سحرگردد
بخوان دعای فرج رااگرکه خواهی
حدیث غیبت یارتومختصرگردد
🔸درخانه امام زمان روبزن...صاحب مجلس رو دعوت کنیم به مجلس جدغریبش آقااباعبدالله...
کربلاییا...انشاالله باامام زمان یروزی بریم کنار حرم ششگوشه پسرفاطمه...حالازمزمه کن⬅
بسم الله الرحمن الرحیم...
اللهم کن لولیک ،الحجه بن الحسن،صلواتک علیه وعلی آبائه،فی هذه الساعه وفی کل الساعه،ولیا وحافظا،وقائداوناصرا،ودلیلاوعینا،حتی تسکنه ارضک طوعا،وتمطئه فیهاطویلا،برحمتک یاارحم الراحمین..
✔مناجات امام زمان(عج):
اگه آقام شال مشکی میندازه
این همون شال عزای زینبه
اگه صدای دلم خداییه
چونکه جای ردپای زینبه
اگه ماسینه زن حسین شدیم
مطمئنم ازدعای زینبه
اگه خاک کربلاشفامیده/چون قاطیه باگریه های زینبه
یابن الحسن یابن الحسن4
🔸اما آقاجان خیلی دلمون پرمیزنه برای کربلا...
دل من تنگه برای حرم حسین وعباس
دوباره مددکن آقاتابیام به کف العباس
ضریح ششگوشه تودلموهوایی کرده
حرم عرش تومولاهمه روخدایی کرده
یاحسین عزیززهرا.نگهی به این گداکن
دوباره کنیزتوآقا.راهیه کرب وبلاکن
🌟یااباعبدالله🌟2
🔸ارباب گدااومد درخونت...پسرفاطمه..ایام محرمه
آقاخودت دعوتم کردی،منم آمدم..
✔حدیث:امام صادق علیه السلام فرمودند:
جدم اباعبدالله علیه السلام سبب ریزش اشک هرمومن است.
ای که دردست خودت رزق فراوان داری
(اربعین)داغ حرم بردلمان نگذاری
(اربعین)داغ حرم را بردلمان نگذاری
(اربعین)ایران بمانم بی گمان دق میکنم
🔸انشاالله قسمت بشه دسته جمع اربعین بریم کربلا..کربلاییا...نمیدونم تاحالا کربلارفتی یانه؟
نمیدونم بین الحرمین رفتی یانه؟
کربلا دیوانه ام کردی چرا؟
راهیه غمخانه ام کردی چرا؟😢
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حالا هرکجای محفل حضورداری.صدامومیشنوی بامن زیارت عاشورارو زمزمه کن....
شعر صلوات بر حضرت رقیه (س)
با رنج و غمی رقیه (س) در شام خراب
چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب
روحش به جنان رفت برایش صلوات
از غصه و غم تا به ابد رفته به خواب
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
آن منبع پر فروغ فیض اَزلی
یعنی که رقیه ی حسین بن علی
پیوسته فرستید سلام و صلوات
بر هدیه ی قدسی نفس لم یزلی
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
ای شیعه اگر طالب فیضی و برات
مصباح هدی حسین بود راه نجات
اولاد حسین مروج اسلامند
بر روح رقیه تا قیامت صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
لب تشنه به شام رفتی از سوی فرات
ای غنچه پژمرده باغ حسنات
ای اُم ابی دچار غم چون زهرا
بر اشک شبانه ات رقیه صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
فرزند حسین رقیه اش قبل ممات
تر کرد لب خشک پدر ز آّب فرات
از کربلا اسیر تا شام خراب
تا شام ابد به روح و عزمش صلوات
سروده امیر حمزه صابری
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
در محفل عشقتان ادب آوردم
غم از دلتان برده ، طرب آوردم
یادت نرود یک صلواتی بفرست
تا نام رقیه را به لب آوردم
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
هر جا سخن از رقیه جان می آید
صوت صلوات عرشیان می آید
در مجلس این سه ساله من معتقدم
عطر خوش صاحب الزمان می آید
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر بنت حسین ،رقیه از جان صلوات
بر سه ساله ، عمه ی شهیدان صلوات
او فاتح شام و بحث با دخت یزید
بر سیرت فاطمی جانان صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »ز
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
⚫️ #روضه_حضرت_رقیه_س
⚫️ #دفتری_رقیه_س (4)
🔅ما هدیه کنیم به روح احمد صلوات
🔅بر آدم و نوح و هم محمد صلوات
🔅بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام
🔅بر خاتم انبیا محمد صلوات
(دعای فرج)
◽️#السلام_علیک_یابنت_رسول_الله
◽️#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله
◾ای بر دل هر غمزده غمخوار رقیه
◾بر سینه ی ماتم زده دلدار رقیه
◾مرغ دل من گرد حریم حرم تو
◾از روز ازل گشته گرفتار رقیه
◾با قافله عشق چو رفتی به اسارت
◾شد عمه ی تو قافله سالار رقیه
⬅️امروز کیا با سه ساله حسین ع کار دارند
کیا مریض دارن...کیا جوون دارن.. کیا حاجت به دل دارند..
سه ساله ی حسین باب الحوایجه...
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه..
🏴امان امان
دلتو ببرم خرابه شام ..ناله بزن برا سه ساله حسین..
قربون اون نازدانه ای که بی تاب بابا بود..
تو خرابه خیلی بی قراری کرد ..اینقدر بهانه بابا گرفت.. تا سر بریده بابا براش آوردن..
(آخ دختر ۴_۳ ساله تحمل نداره یه خراش رو صورت بابا ببینه ..حالا سر باباشو براش آوردن)
با دوتا دستای کوچولوش سر بریده بابا رو بغل گرفت
▫️عمه بیا گمشده پیدا شده
▫️کنج خرابه شب یلدا شده2
(اوج)آخ..
▪️مونس شامو سحرم آمد
▪️ازسفرباب منه خونجگرآمد
▪️کودکان آیید مهمان دارم
▪️با سر بابا گرم دیدارم
▪️آخ ..پدرم آمد پدرم آمد
▪️با سر بابا راز دل گویم
▪️باگلاب اشک روی اوشویم
▪️جان من بود و در برم آمد
▪️پدرم آمد پدرم آمد2
⬇️(فرود) قربون ناله های دلت خانم جان..
صدا زد بابا.. بابا.. بابا...
هر وقت سراغتو از عمه جانم زینب میگرفتم میگفت بابات سفر رفته ..
بابا خوش اومدی بابا ..
(بابا یادته میگفتی تو نازدانه بابایی.. دردانه بابایی.. )
بابا پاشو ببین تو خرابه جای گرفتم بابا..
(اوج) آخ بابا .. پاشو بابا...
پاشو ببین با عمه جانم زینب چه کردند بابا..
بابا عمه مو سیلی زدند بابا..
سکینه رو سیلی زدند بابا..
خیمه هامونو آتش کشیدند بابا..
➖(حاجت دارا کجا نشستند..جوون دارا کجا نشستند ..ناله دارا کجا نشستند
باب الحوائجه ها)
همینطور با بابا درد دل میکرد..
⬇️(فرود)آخ بابا...بابا... کجا بودی کجا بودی بابا...
شنیدم رو نیزه ها بودی بابا.. شنیدم زیر دست و پا بودی بابا...
گفت..
➖ای ماه کمان ابرویم
➖من با تو سخن میگویم
➖ای روی تو قرص ماهم
➖ای گرمی اشک و آهم
➖امشب سر پر خون تو
➖گردیده زیارت گاهم
➖من از لبت بوسه بگیرم
➖دورت بگردمو بمیرم2
✔️اینقدر گوشه خرابه با سربریده حرف زد... اینقدر ناله کرد..اینقدر بابا بابا گفت..
⬅️ یه وقت دیدن صدای نازدانه ابی عبدالله نمیاد.. رقیه آرام شد ..
(گفتن رقیه خسته شده از بس ناله زده گریه کرده حتما خوابش برده)
اما یه وقت نگاه کردند دیدن سر یه طرف افتاد..
رقیه یه طرف افتاد..
◾️ناله داری به سوز ناله های سه ساله ی حسین ع به دردای دل بی بی رقیه صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین ..
حاجتمندی سه مرتبه ناله بزن بگو یا رقیه..
( أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین) (هود ۱۱)
وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ) (الشعراء: ۲۲۷)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
*روضه امام رضا،ع،*
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
زهر ویروبدور من مظلومه گَل
اود دوتوب اودلاندی دل مضطریم
زهر اثریندن یانوری لبلریم
یرده یوزوم یولدا قالوب گوزلریم
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گلشن عمریم گُلی خندان اولوب
حالیم آنام باجی پریشان اولوب
غربت اَلیندن جگریم قان اولوب
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گورماقیم اطفالیمی اولدی محال
محشره قالدی باجی بیرده وصال
عترتیمون باشلارینه قاره سال
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
من کیمی یوخدور کسیلن چاره سی
زهریله خونین دل صد پاره سی
غربت اسیری وطن آواره سی
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
وار نه منیم حالیمه بیر آغلیان
باشیمون اوستونده جگر داغلیان
اُلسم اگر یوخ گوزیمی باغلیان
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
زهر ویروبدور منه دشمن باجی
رحلت ایدم آز قالوری من باجی
گَل گوزیمی باغلاماقا سن باجی
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
ظلمیله مامون پلید و شقی
ایلدی خاموش بو نور حقی
قالدی یتیم ای باجی اوغلوم تقی
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
رحم ایدن ای کاش اولا گوز یاشیمه
ایلیه اخطار بنی هاشمه
قومو قبیله یغیشا باشیمه
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گوردی من بی کسی دشمن غریب
ایلدی اوز بُلدوقون ایمن غریب
دشمنیمون قدرتی چوخ، من غریب
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گوشه ی غربتده اَُلن گونده من
کاش اولِیدون باشیم اوستونده سن
جسمیمه زلفوندن ایدِیدون کفن
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
مردمک گوزده مجسّم اجل
یرده یوزوم، یولدا گوزوم، دلده اَل
سسلنوری جدّیم اوغول دورما گَل
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گوردی قضا ظلمه منی چون رضا
جبراً عیالیمدن آیردی قضا
دل دوداقیم یاندی مَضی ما مَضی
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
ایلدی بیر پایه ده مامون جفا
واوَلَدا سویلدی خیرُ النّسا
ایتدی خراسانی منه کربلا
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
سِلم و رضا مُلکینه من والیَم
جدّیمه غربتده بو گون تالیَم
بو غمیله اُلّم، اوزوم حالیَم
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
باغلی دگل شهر سناباده یول
فرض حسین ایت، منه سن زینب اول
بوینوما سال باجی دین وقته قول
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
دشت بلاده او شه انس و جان
ویردی لب عطشان قوری یرلرده جان
آغلارام احوالینه جان اوسته قان
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
قانیله غلطانیدی مظلوم امام
دوره سین آلموشدی گروه ظلام
آز یولیدی قتلگهیله خیام
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
گرچه دگلدی او قَدَر فاصله
مانعیدی لیک سَنان، حرمله
گَلسون عیالی باشی اوسته دله
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
باخمادی میدانی دوتوب قیل و قال
گَلدی گنه باجیسی پژمرده حال
گوردی ویرور جان شه گردون جلال
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
بسدی حسینی سوزون ایله تمام
مختصر ایت، اولدی مطوّل کلام
مطلعی یاز مقطعه، قیل اختتام
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
جان ویرورم گَل باجی معصومه گَل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🌺
روضه امام رضا ع .....
🌴🌴🌴🌴
آقا بویوردی من گیتملیم مجلس بیداده اباصلت
ایله اوزووی حجرده آماده اباصلت
باشیمده گلن وقته اگر گورسون عبانی
بیل ائدیله مسموم غریب الغربانی ....
(اباصلت دی ایلشدیم حجرده آقامی گودیم ....)
گوردی گلور اما باشینه چکمیش عبانی 😭
مسموم ایلیوب زهر جفا بیلدی رضانی 😭😭
رنگی سارالیب واردی دوداقینده نشانی
دیواره ائدر تکیه او افسرده و خسته
گاهی گلور اما اوتورور گاهی یول اوسته ....
(اباصلت دی آقا وقتی حجریه وارد اولدی بویوردی حجره نین قاپلارین باغلا --دی عرض الدیم آقا جان شاید گلیب گئدن اولدی ....آقا بویوردی اباصلت بیز بو شهر ایچره غریبوخ بی کسیمیز
یوخ 😭😭😭
اباصلت حجره نین فرش لرین ، حصیرلرین جمع ایله ایستیم جدیم حسین کیمین غریبانه قوری یرده جان وئرم .....)
غربتده غریبون غم و دردین بیلن اولماز
گرد محنی داغلی دیلیندن سیلن اولماز
جان اوسته قالار گوزلری یولدا گلن اولماز
نیسگیلرینی یاده سالیب آغلیان اولماز
جان وئرسه اونون گوزلرینی باغلیان اولماز 🌴🌴
🖤 اونان آقا اوز توتدی خانم معصومیه ساری..... ددی گل باجی معصومه قارداشوون ناله و افغانینه باخ
قاپی باغلی قوری یئر حال پریشاننه باخ
گوزومون یاشینی سیل لبلریمون قاننه باخ
اما خانم گله بیلمدی قاداش بالینینه
یولدا بیمار اولدی قم شهرینده خانم تپراقا تاپشیریلدی .....🖤
اما خانم زینبه بو ایش برعکس اولدی
خانم قارداشین یارالی باشین گوریدی عوض اینکی آغزینین قانین سیله شاهد چوب خیزرانیدی کی آقیا جسارت اولیدی 🥹🥹
ددی مگر گورمیسوز حسینیم یارالیدی
آغاج وئرما اولبلره قانی آخور
آغاج وئرما او لبلره بالالاری باخور
یا حسین یا حسین (ع) 😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
التماس دعای فرج .
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
#امام رضایه عرض حال...
نام رضا دلیمده خُراسانه گلمیشم
بلبل مثالی سیر گلستانه گلمیشم
هجرین گتیرمیشیدی منی جانه دَهریده
فخر ایلیرم کی مَحضر جانانه گلمیشم
گوردوم گلور سَنون قاپوا دردمندیلر
منده بو آستانیه درمانه گلمیشم
درماندییم چیخیبدی الیم دهریده بوشا
رَفع نیازه درگه سُلطانه گلمیشم
مَست ایلیوب زبَس مَنی جامِ محَبّتون
عشّاقیله بو مَحفل رندانه گلمیشم
کیم یوز قویوبدی درگهیوه عزّته چاتوب
آگاهسَن کی منده بو عنوانه گلمیشم
مرسومیدور بو درگهِ والاده روز و شب
حُرمت ایدَلّه هر جوره مهمانه گلمیشم
بیر پای لَنگ مور کیمی چوخ تَلاش ایدوب
اظهارِ رازه مُلک سلیمانه گلمیشم
از بَس صفالیدور بو حَریم مقَدّسون
فَرض ایلورم کی روضه ی رضوانه گلمیشم
قوش تَک ائوز آشیانینی شوقیله تَرک ایدوب
بو آستانه ده دوشَنَم دانه گلمیشم
رزّاقی یَم سیزون قاپوزا دوشموشم دَخیل
امّیدوار اولوب دَرِ احسانه گلمیشم
#التماس دعا
# ستار رزّاقی ....
﷽
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•می خواست دست وپا بزند...
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی
◼️◼️◼️◼️◼️
می خواست دست وپا بزند نیزه ها نزاشت
بابای خود صدا بزند نیزه ها نزاشت
در قتلگاه هردو بدن زیر ورو شده
نیزه به روی نیزه به پیکر فرو شده
با پنجه های گرگتنش جستجو شده
عریان به دستِ لشگرِ بی آبرو شده
مقتل نوشته، با عجله مو کشیده اند
مثل کبوتری سر او را بریده اند
#شاعر:قاسم نعمتی
" وَ أَحَاطُوا بِهِ فَخَرَجَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ عليه السّلام لِتَحْبِسَهُ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى..."
*همینجور که ابا عبدالله توگودال افتاده زیر نیزه وخنجر صدا زد"احْبِسِيهِ يَا أُخْتِي فَأَبَى."
بگیرید خواهرم رو نذارید بیاد ...*
"وَ امْتَنَعَ عَلَيْهَا امْتِنَاعاً شَدِيداً وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي وَ أَهْوَى أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ إِلَى الْحُسَيْنِ عليه السّلام بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ أَبْجَرُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدَةِ فَإِذَا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه"
*همچین که این شمشیر به دست عبدالله خورد. دست به پوست آویزان شد، یه ناله ای زد، میدونید اون ناله چی بود؟! "فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاه" «وای مادر...»
اینجا با شمشیر به بازوی عبدالله زدن، توکوچه ها هم با غلاف شمشیر به بازو زدن، که امام صادق فرمودن: علت شهادت مادر ما فاطمه همون ضرباتی بود که اون نامرد توکوچه ها به بازوی مادرم فاطمه زد.....*
فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ وَ قِيلَ حَرْمَلَةُ بْنُ كَاهِلٍ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ الْغُلَامُ وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا أُمَّاهْ فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ(ع) وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ.»
*از دور دیدن حرمله تیرو برداشت حنجره رو نشونگرفت چنان این حنجره رو زد، عبدالله افتاد تو بغل حسین ...
همه ی اون دوسه تا تیری که نامرد زده همه رو ابی عبدالله دیده یکیش که تو بغل خودش همین عبدالله بود. یکیشم علی اصغرش، همچین که این بچه رو سرِ دست گرفت دید این بچه ای که تا حالا ناله هم نمی کرد، هیچی هم نمی گفت، گریه هم نمی کرد یه مرتبه دید داره دست وپا میزنه انقدر حرمله یهویی تیر زد که ابی عبدالله یهو دید این بچه یه خِس خِسی کرد......ای حسین......*
◼️◼️◼️◼️◼️◼️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی