eitaa logo
سلاح پیشرفته| اقتدار🚩
12.3هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
14هزار ویدیو
5 فایل
.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱آنقدر گرم است بازار مکافات عمل ///// //// گر به دقت بنگری هرروز روزمحشراست🌱 ⬅️لطفا انیمیشن بالارو به دقت ببینید ‌ @sooye_malakout
📚 در جریان بنی قریظه ، به خاطر خیانتی که یهودیان به اسلام و مسلمین کردند ، رسول اکرم (ص ) تصمیم گرفت که کار آنها را یکسره کند . یهودیان از پیامبر(ص ) خواستند تا ابولبابه را پیش آنها بفرستد تا با او مشورت نمایند . پیامبر اکرم (ص ) فرمود : ابولبابه ! برو ، ابولبابه هم دستور آن حضرت را اجابت کرده و با آنها به مشورت نشست . اما او در اثر روابط خاصی که با یهودیان داشت ، در مشورت منافع اسلام و مسلمین را رعایت نکرد و یک جمله ای را گفت و اشاره ای را نمود که آن جمله و آن اشاره به نفع یهودیان و به ضرر مسلمانان بود . وقتی که از جلسه بیرون آمد ، احساس کرد که خیانت کرده است ، اگر چه هیچ کس هم خبر نداشت . اما قدم از قدم که بر می داشت و به طرف مدینه می آمد ، این آتش در دلش شعله ورتر می شد . به خانه آمد ، اما نه برای دیدن زن و بچه ، بلکه یک ریسمان از خانه برداشت و با خویش به مسجد پیامبر آورد و خود را محکم به یکی از ستونهای مسجد بست و گفت : خدایا تا توبه من قبول نشود ، هرگز خودم را از ستون مسجد باز نخواهم کرد . گفته اند فقط برای خواندن نماز یا قضای حاجت یا خوردن غذا دخترش می آمد و او را از ستون باز می کرد و مجددا باز خود را به آن ستون می بست و مشغول التماس و تضرع می شد و می گفت : خدایا غلط کردم ، گناه کردم ، خدایا به اسلام و مسلمین خیانت کردم ، خدایا به پیامبر تو خیانت کردم ، خدایا تا توبه من قبول نشود همچنان در همین حال خواهم ماند تا بمیرم . این خبر به رسول اکرم (ص ) رسید . فرمود : اگر پیش من می آمد و اقرار می کرد ، در نزد خدا برایش استغفار می نمودم ولی او مستقیم نزد خدا رفت و خداوند خودش به او رسیدگی خواهد کرد . شاید دو شبانه روز یا بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که ناگهان بر پیامبر اکرم (ص ) در خانه سلمه وحی نازل شد و در آن به پیامبر خبر داده شد که توبه این مرد قبول است . پس از آن پیامبر فرمود : ای ام سلمه ! توبه ابولبابه پذیرفته شد . ام سلمه عرض کرد : یا رسول الله ! اجازه می دهی که من این بشارت را به او بدهم ؟ فرمود : مانعی ندارد . اطاقهای خانه پیامبر هر کدام دریچه ای به سوی مسجد داشت و آنها را دور تا دور مسجد ساخته بودند . ام سلمه سرش را از دریچه بیرون آورد و گفت : ابولبابه ! بشارتت بدهم که خدا توبه تو را قبول کرد . این خبر مثل توپ در مدینه صدا کرد ، مسلمانان به داخل مسجد ریختند تا ریسمان را از او باز کنند ، اما او اجازه نداد و گفت : من دلم می خواهد که پیامبر اکرم (ص ) با دست مبارک خودشان این ریسمان را باز نمایند . نزد پیامبر(ص ) آمدند و عرض کردند : یا رسول الله ابولبابه چنین تقاضایی دارد ، پیامبر به مسجد آمد و ریسمان را باز کرده و فرمود : ای ابولبابه توبه تو قبول شد ، آنچنان پاک شدی که مصدق آیه : یحب التوابین و نحب المتطهرین گردیدی . الان تو حالت آن بچه را داری که تازه از مادر متولد می شود ، دیگر لکه ای از گناه در وجود تو نمی توان پیدا کرد . بعد ابولبابه عرض کرد : یا رسول الله ! می خواهم به شکرانه این نعمت که خداوند توبه من را پذیرفت ، تمام ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم . پیامبر فرمود : این کار را نکن . گفت : یا رسول الله اجازه بدهید دو ثلث ثروتم را به شکرانه این نعمت صدقه بدهم . فرمود : نه . گفت : اجازه بده نصف ثروتم را بدهم . فرمود : نه . عرض کرد : اجازه بفرمایید یک ثلث آن را بدهم . فرمود : مانعی ندارد . @sooye_malakout
⚡️تلنگر⚡️ 🚕نشست توی تاکسی دید راننده نوار قرآن❤️ گذاشته... 👈گفت : آقا کسی مرده ☘راننده با لبخندگفت بله.. 🖤دل من و شما ....به کجا میرویم😔 ‌ @sooye_malakout
بدترین نوع چه مرگی است⁉️ نه مرگ در قعر نه مرگ در اثر و نه مرگ در عمق ... هیچ کدام سخت ترین و بدترینِ مردن ها نیست. 🔥بدترین نوع مرگ ، مرگِ در حال گناه است. که ما در اندیشه گناه باشیم و موت در پی ما... رسول اکرم صلی الله علیه و آله؛ عجب میدارم از آن کسی که طلب دنیا میکند و مرگ او را طلب میکند تا او را چگونه دریابد. 🔰امام صادق علیه السلام : بنده (گنهکار و) سرگردان کننده را دوست دارد ولی کسی که گناه نمیکند برتر است 🔻در حالی که ما روزانه به دنبال و آرزوهای خود هستیم ممکن است مرگ با آمدنش ما را غافلگیر کند. خدا کند در آن لحظه فکر گناه در سر نداشته باشیم. ‌ @sooye_malakout
📜 🍯 💚ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻋﺴﻞ ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﺳﻪ ﻭﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ: ﺭﻭﺯﻱ ﺣﻼﻝ, ﺩﻭﻡ: ﻣﻨﻔﻌﺖ, ﺳﻮﻡ: ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺩﻝ ﺭﺳﻴﺪﻥ. ﺗﺮﺍﻧﮕﺒﻴﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻲ ﻣﻨﺖ ﺑﺪﻭ ﺭﺳﺪ 💚ﻳﻮﺳﻒ ﻧﺒﯽ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: 🍯دﻳﺪﻥ ﺍﻧﮕﺒﻴﻦ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺑﻮﺩ ﺩﻳﺪﻥ ﻧﺒﺎﺕ ﻭ ﺷﮑﺮﻭ ﺍﻧﮕﺒﻴﻦ ﻭﮔﻞ ﻭﺷﮑﺮ ﻭﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ 👤ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮐﺮﻣﺎﻧﯽ ﮔﻮﻳﺪ: 🍯ﻋﺴﻞ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ, ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﻛﺮﺩﺍﺭﻫﺎ, ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻭﻱ ﺷﻔﺎﻱ ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻬﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻮﺩ. ‌ @sooye_malakout
📚داستان عید فطر نمی دانم چه خبر بود؟ ناگهان خبرنگار اخبار تلویزیون گفت : هلال ماه رؤیت شد و فردا عید فطر است. من نمی دانستم منظورشان چیست.سهیلا هم حال من را داشت.به خودم گفتم چون فردا عید است خوب می شود که روزه بگیرم.درست است که هنوز بر من واجب نشده ولی شاید چون عید است ثوابش بیشتر باشد.سهیلا هم فکر من را خوانده بودواوهم هوس کرد روزه ی کله گنجشکی بگیرد. من به مامان گفتم:مامان عید فطر یعنی چه؟ مادر داشت اتاق را جارو میزدوصدای من را نشنید.برای همین گفت:نمی شنوم،بعداًبگو.سهیلا دوید پیش مامان وگفت:مامان سحری چه داریم؟مامان جارو را خاموش کرد وگفت:سحری هیچی نداریم! می خواستی روزه بگیری؟سهیلا سرش را به نشانه ی «بله»تکان داد.مامان گفت:فردا عید فطر است وروزه گرفتن هم حرام.ان شا ا… سال دیگر که بزرگتر می شوی می توانی راحت روزه بگیری.من به مامان گفتم:حرام چیه؟مامان گفت:حرام مثل این است که در ماه مبارک رمضان روزه برتو واجب باشد ولی تو روزه نگیری.این روزه نگرفتن حرام است. بابا گفت:درست است.برای مثال این که فردا که عید فطراست،توروزه بگیری.این روزه گرفتن حرام است چون خدا گفته.من گفتم:فهمیدم،حرام کاری است که انجام ندادنش ثواب دارد ولی انجام دادنش گناه محسوب می شود.درسته؟ مامان وبابا گفتند:درسته.بعد بابا گفت:خب دیگه بروید بخوابیدچون فردا صبح زودباید برویم مسجدچون آنجا جشن عید فطر است. همه خوشحال بودیم،مخصوصا من،چون یاد گرفته بود حرام چه است.سهیلاهم خوشحال بودچون فردا توی مسجد جشن بود. مامان وباباهم یک جورایی خوشحال بودند و یک جورایی ناراحت.خوشحال بودند ازاینکه عید فطر آمده وناراحت بودند ازاینکه ماه رمضان رفته. 🌹عیدرمضان آمدوماه رمضان رفت 🌹صدشکر که این آمدو صدحیف که آن رفت. 📚منبع:خانواده و سرگرمی @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دعای حیات بخش ▪️ذکری که موجب بازگشت تجربه گر شد 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تجلی نور ▪️آسمان و نور و رنگ در تجربه ی نزدیک به مرگ 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تفاوت حافظه روحی و حافظه مغزی ▪️کدام بخش از مغز بر هوشیاری تاثیرگذار تر است 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
🛑کمک فوری||‌ با فرزند ۱۳ ساله‌ در حال برا‌ی‌مردم 🌺با عرض سلام و تبریک عید سعید فطر|| که حدود۱۰ سال شوهرش فوت کرده و با پسر۱۳ ساله‌اش با برای مردم زندگی را سر میکنن، و تنها دارایی‌شان واز امکانات اولیه زندگی همون جور که در👆‌ میبینید محروم هستند ✅شما میتوانیدبا واریز و خودتون در حدتوان در حمایت از این مادر سهیم شوید 👈 💳 به نام 🖇آسان پرداخت انلاین: کلیک کنید 💳 6273817010000044 جهت مشاهده تصاویر بیشتر از وضعیت زندگی این مادر کلیک کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راز یک نگاه ▪️بیماری که از زمان مرگ خود خبرداد 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ولایت تکوینی ▪️آیا روح بر اشیا تاثیرگذار است؟ 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تا آسمان چهارم ▪️عبور از طبقات هفتگانه آسمان 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیماری؛ محبت الهی ▪️تجربه گری که از حال خوب دوران بیماری اش گفت 👤تجربه‌گر: خانم زهرا پورصالح چی و آقای محسن مصلایی ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ما الان تو چه هستیم...🤔 🎥با دیدن این حقایقی زیبا برایتان روشن میشه ‌ @sooye_malakout
📚زنده شدن جرجیس نبی پس از مرگ اما جرجیس به اذن پروردگار باز هم مقاومت کرد. در بار سوم سرش را با میخ های بزرگی سوراخ کردند و سرب داغ درون آن سوراخ ها ریختند. آنگاه ستون بزرگی را روی سینه او انداختند. شب هنگام فرشته ای از جانب پروردگار نزد جرجیس آمد و بشارتش داد که خداوند او را از فتنه ظالمان نجات خواهد داد و او را به صبری دوباره دعوت کرد و گفت؛ تو را چهار بار خواهند کشت اما پروردگار مجددا تو را زنده خواهد کرد. پادشاه که مقاومت و زنده بودن دوباره جرجیس را دید، به تمام جادوگران خود دستور داد تا هرکس هرچه توان دارد به کار بگیرد تا جرجیس را بکشد. یکی از ساحران سمی قوی به او داد. سمی که قادر بود تمام مردم زمین را از بین ببرد و اما باز هم جرجیس به اذن پروردگار زنده ماند. جادوگری که به او سم داد، بعد از زنده ماندن جرجیس به او ایمان آورد و به این وسیله حکمران دستور قتل جادوگر را صادر کرد. جرجیس به دستور پادشاه قطعه قطعه شد و بدنش درون چاهی انداخته شد. بعد از مرگ جرجیس بادی سیاه شروع به وزیدن کرد. بادی که همراه با رعد و برق بود و کوهها به لرزه در آمد. در این هنگام میکائیل بر بالای چاهی که جرجیس را در آن انداخته بودند، حاضر شد و از جرجیس خواست تا به اذن پروردگار از جا برخیزد و بار دیگر نزد پادشاه رود. هنگامی که جرجیس نزد پادشاه رفت، فرمانده لشکریان پادشاه به همراه چهار هزار نفر به جرجیس ایمان آوردند. اما پادشاه دستور داد تا همه را گردن بزنند. آنگاه بار دیگر دستور قتل جرجیس را داد. به دستور او سربی داغ در بینی او ریخته شد و بر چشم و سرش میخ هایی کوبیده شد. با این حال باز هم کشته نشد، تا آنکه او را در آتش بزرگی سوزاندند و خاکسترش را بر باد سپردند. خداوند به فرشتگان دستور داد تا خاکسترهای او را جمع کنند و دوباره او را زنده ساخت. جرجیس بار دیگر به میان مجوسیان بازگشت. شخصی از آن قوم رو به جرجیس گفت؛ ما اکنون روی چهارده تخت نشسته ایم و میزی بزرگ در مقابل ما قرار دارد. این ها هر کدام از درختی خاص است. از خداوند بخواه تا بر هر یک از این چوبها پوست و برگ و میوه ای برویاند. چیزی نگذشت که تمام چوبهای خشکیده مجددا سبز شده و میوه دادند. ولی باز پادشاه و یارانش به او ایمان نیاوردند و دستور داد تا با اره او را از وسط به دو نیم کنند و بدنش را داخل دیگی از قیر و سرب بیندازند و ذوب کنند. مدتی بعد اسرافیل به اذن پروردگار، پیکر ذوب شده او را وارونه ساخت و خواست تا به اذن خداوند دوباره زنده شود. @sooye_malakout
🌹حضرت آیت الله مجتهدی(ره): اگر انسان می خواهد فکر کند که این دنیا آخرش چیست ، بهترین راه این است که به گذشته فکر کند. به این فکر کند که عمری که کرده است ، در این مدت چه شده است؟ باقی عمرش هم همین خواهد بود دیگر! چرا غفلت می کنیم و غافلیم؟ 🌷 چرا فکر مردن نیستیم ‌ @sooye_malakout
⚡️ماجرای عجیب دعوای سگ و جوان در قبر⚡️ 👈 این جریان از عجیب‌ترین اتفاقاتیست که در قبرستان تخت فولاد اصفهان اتفاق افتاده است که شیخ بهایی در کشکول خود به آن اشاره کرده و به گفته آیت الله ضیاءآبادی، امام خمینی ره نیز در جلسه درس اخلاق خود آن را بیان کرده است: 🌹شیخ بهایی نقل می‌کند: روزی در تخت فولاد اصفهان از مرد عارفی که اهل ریاضت بود پرسیدم آیا خاطره ای داری که برای من نقل کنی او فکر و تامّلی کرد و بعد گفت : ☀️روزی همین جا نشسته بودم ، دیدم جمعیّتی جنازه ای را آوردند در آن گوشه قبرستان دفن کردند و رفتند. 🍀چندی نگذشته بود که احساس کردم بوی عطر خوشی به شامّه‌ام می‌رسد. به اطراف نگاه کردم دیدم جوانی خوش‌صورت و خوش لباس و خوشبو وارد قبرستان شد و فهمیدم این بوی خوش از اوست، آن جوان رفت کنار همان قبر و ناگهان دیدم آن قبر شکافته شد و آن جوان داخل قبر رفت و قبر به هم آمد. 🌱من غرق در تعجّب و حیرت شدم که خواب می‌بینم یا بیدارم.در همین حال، احساس کردم بوی بد و نفرت‌انگیزی به شامّه‌ام می‌رسد، دیدم سگی وحشت‌انگیز ، بدقیافه و بدبو وارد قبرستان شد. با عجله رفت کنار همان قبر، قبر شکافته شد و او داخل قبر رفت و باز قبر به هم آمد. من تعجّب و حیرتم بیشتر شد که چه صحنه‌ای دارم می‌بینم. ⛔️ لحظاتی گذشت، دیدم باز آن قبر شکافته شد و آن جوان زیبا در حالی که سر و صورتش خونین و لباس‌هایش پاره و کثیف شده بود از قبر بیرون آمد؛ خواست از قبرستان بیرون برود من دویدم جلو و او را قسم دادم که بگو تو که هستی و جریان چیست ؟ 🍀 گفت : من اعمال نیک آن میّت هستم، مامور شدم پیش او بروم و تا روز قیامت با او باشم. آن سگ هم اعمال بد اوست که پس از من وارد قبر شد. ما با هم نمیتوانستیم بسازیم، با هم گلاویز شدیم و او چون از من قوی‌تر بود بر من غلبه کرد و با این وضع از قبر بیرونم کرد. حال آن سگ تا روز قیامت با او خواهد بود. 🌹شیخ بهایی بعد از نقل این حکایت گفت: این حکایت، عقیده شیعه مبنی بر تجسم اعمال را تأیید می‌نماید 📕منبع:خزینه الجواهر، ص 541 / ماه رمضان فصل شکوفایی انسان در پرتو قرآن، آیت الله سیدمحمد ضیاء‌آبادی، جلد 2 صفحه 19 الی 22 ‌ @sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ والدینی که میخوان بچه‌های سرنوشت‌‌ساز برای کشور تربیت کنن لازمه که این کلیپ رو ببینند ⚠️ مولفه‌ای مهم در تربیت کودکان که اکثرا رعایت نمی‌کنیم و فاجعه دوران ما به حساب می‌آید! ‌ @sooye_malakout
: طلسم شیخ بهایی در حرم امام رضا علیه السلام شیخ سفارش‌های لازم را به معمارانِ حرم كرد، كه كار را متوقف نكنند و ساخت حرم را پیش برده و به اتمام برسانند؛ به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به ضریحِ مقدس، نه دروازه صحن) چرا كه شیخ در نظر داشته روی آن كتیبه‌ای را كه از اشعار خودش بوده نصب نماید. رسم است بر سر در اصلی یا دروازه ورودی به حرم ائمه اطهار (ع) و حتی امامزادگان مطهر، كتیبه‌ای نصب می‌شود و در شأن آن بزرگوار روایت، جمله یا شعری نوشته می‌شود. شیخ عازم سفر می شود و مسافرتش به درازا می‌كشد و بیش از زمان پیش بینی شده برمی گردد. هنگامی که باز می‌گردد بلافاصله به جهت سركشی كارهای ساخت و ساز به حرم مطهر می‌رود و در کمال تعجب می‌بیند كه ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مطهر هستند. شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت می‌شود و به معماران اعتراض می‌كند كه «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نكردید؟» مسؤل ساخت عرض می‌كند: «ما می‌خواستیم صبر كنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأكید كردند كه باید ساخت حرم هر چه سریع‌تر به پایان برسد. هرچه به او گفتیم كه باید شیخ بیاید و خود بر ساخت سر در دروازه نظارت مستقیم داشته باشد، قبول نكردند. وقتی زیاد اصرار كردیم، گفتند: كسی دستور اتمام كار را داده كه از شیخ خیلی بالا‌تر و بزرگ‌تر است. ما باز هم اصرار كردیم و خواستیم صبر كرده، منتظر شما بمانیم. در این زمان تولیت حرم گفتند: خود آقا امام رضا (ع) دستور اتمام كار را داده‌اند. شیخ بهایی قدس سره هم‌ راه مسؤل ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم می‌روند و از تولیت در این مورد توضیح می‌خواهند، تولیت حرم نقل می‌كند: چند شب پی در پی آقا امام رضا (ع) به خواب من آمده و فرمودند: «كتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ‌گاه به روی كسی بسته نمی‌شود و هر كس بخواهد می‌تواند بیاید». شیخ با شنیدن این حرف، اشك از چشمانش جاری می‌شود و به سمت ضریح می‌رود و ذكر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری می‌شود. سپس در كنار ضریح آن قدر گریه می‌كند تا از هوش می‌رود. پس از به هوش آمدن خود چنین تعریف می‌كند: من می‌خواستم یكی از طلسم‌ها را به صورت كتیبه‌ای بر سر در ورودی حرم بزنم، تا به این وسیله ادم های گناهکار نتوانند وارد حرم مطهر وضریح مقدسِ حضرت رضا (ع) شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند. پی نوشت: دیدم همه جا بر درد و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید... 📚منبع: پایگاه اطلاع رسانی حج ‌@sooye_malakout
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💿فایل تصویری 🔴 ماجرای قاضی کار ◀️ برخی نتایج دوری از مکتب اهل بیت علیهم السلام @sooye_malakout
🌸عکس نوشته پرمعنای قرآنی ‌ @akef_soleimany
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️ 🔸 بهشتی هستی؟ 🔹 استاد رفیعی 🌾الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌾 ‌ @akef_soleimany
⚡️تلنگر⚡️ 🌱ازهردست بدي ازهمون دست پس ميگيري 💔ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍﺑﺸﮑﻨﯽ ﻭﻗﻠﺒﺖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ 👁ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍﮔﺮﯾﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ 🌱ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩ ﺫﻫﻨﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺫﻫﻨﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ. 👈خیلی بایدمراقب بود ‌ @akef_soleimany
📜 ⚡️ صراط 💚ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: ⚡️ﺩﻳﺪﻥ ﺻﺮﺍﻁ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺮ ﺷﺶ ﻭﺟﻪ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭﻝ: ﻛﺎﺭ ﺭﺍﺳﺖ. ﺩﻭﻡ: ﺳﺨﺘﻲ ﻛﺎﺭ. ﺳﻮﻡ: ﺗﺮﺱ ﻭ ﺑﻴﻢ. ﭼﻬﺎﺭﻡ: ﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ. ﭘﻨﺠﻢ: ﮔﻨﺎﻩ. ﺷﺸﻢ: ﻧﻔﺎﻕ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻦ. 👤ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﺳﻴﺮﻳﻦ ﺑﺼﺮﯼ ﮔﻮﻳﺪ: ⚡️ﺍﮔﺮ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺻﺮﺍﻁ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ, ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﻛﺞ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﻮﺩ. 👤ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮐﺮﻣﺎﻧﯽ ﮔﻮﻳﺪ: ⚡️ﺍﮔﺮ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﺮﺍﻁ ﺑﮕﺬﺷﺖ, ﺩﻟﻴﻞ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻼﺋﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻳﻤﻦ ﺷﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﺑﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﺮﺍﻁ ﺑﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺑﻼﺋﻲ ﺍﻓﺘﺪ. 👤ﺟﺎﺑﺮ ﻣﻐﺮﺑﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ: ⚡️ﺍﮔﺮ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﺮﺍﻁ ﺑﮕﺬﺷﺖ, ﺩﻟﻴﻞ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﻴﺮ ﮔﺰﻳﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻛﻨﺪ. ‌ @akef_soleimany