eitaa logo
احسان تبریزیان
1هزار دنبال‌کننده
117 عکس
92 ویدیو
9 فایل
این کانال جهت به اشتراک گذاشتن و نشر اشعار و معارف اهلبیت تشکیل شده است. نظرات شما یاری دهنده ماست...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹  ﷽ 🌹 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 قسمت هفتادم از خطبه عیادت ، ملاقات زنان انصار و مهاجرین با حضرت زهرا(س)                  خلاصه ای از درس امروز 1_ حضرت مولا در خطبه 153 با اشاره به چند مورد از گناهان کبیره میفرمایند : اگر کسی این گناهان ناپسند را انجام دهد و بدون توبه از دنیا برود ، اعمال نیک او نیز هرچقدر زیاد باشد، ارزش و ثوابی ندارد اول : شرک به خدا دوم: کشتن انسان بی گناه سوم: بدعت در دین خدا چهارم : منافقانه رفتار کردن با مردم. 2_ حضرت علی (ع) میفرمایند : بسیار ناپسند است که کسی در ملاقات با مردم صادق نباشد و با دو زبان با مردم صحبت کند. 3_ ابن ابی الحدید نقل میکند : یکی از کسانی که با یزید بیعت کرد به ملاقات معاویه رفت و به او گفت: شما امور مسلمانان را به یزید سپردید و اگر این کار را انجام نمیدادید همه چیز را از بین برده بودید و مسلمانان نابود میشدند. یکی از یاران حضرت علی (ع) که معاویه او را خریده بود حضور داشت به یزید گفت: من از خدا میترسم اگر بخواهم دروغ به تو بگویم که انسان خوبی هستی و اگر بخواهم حقیقت را نیز بگویم از تو میترسم، بنابراین سکوت میکنم. معاویه پاداشی به او داد و گفت : همین که علیه ما اقدامی انجام نمیدهی من از تو راضی ام. 4_ حکومتی که بر مبنای تقوا استوار نباشد،حاکمان جهت حفظ حکومت به چاپلوسان و جاسوسان نیاز دارند و برای این کار هزینه های مالی نیز انجام میدهند. در استفاده از بیت المال به جای اینکه اولویت بندی کنند و رضایت عموم را بر رضایت خواص ترجیح دهند، فقط به اطرافیان خود بهاء میدهند. جمعه_ 1402/12/18_  ارسال از استان اصفهان خداوند یار و نگهدارتان  🌹 🌹🌷🌹🌷🌹🌷
🌹  ﷽ 🌹 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 قسمت هفتاد و یکم از خطبه عیادت ، ملاقات زنان انصار و مهاجرین با حضرت زهرا(س)                  خلاصه ای از درس امروز 1_ حضرت زهرا (س) میفرمایند : حالا که به آرزوی خود رسیدید، برای دنیای خود خوشحال باشید.و قلب شما از فتنه هایی که پیش خواهد آمد مطمئن باشد. 2_یکی از کارگزاران فاسق و فاسد و جنایتکار بنی امیه،حجاج بن یوسف ثقفی بود او به قرآن علنی اهانت میکرد و میگفت عبداله بن مسعود فکر میکند قران وحی و از طرف خداوند نازل شده ولی اینها کاغذ پاره ایی بیشتر نیست. او میگفت: این ها، الفاظ به هم بافته شده اعراب است. یکی از اقدامات او منهدم کردن کعبه بود. 3_ حجاج در یکی از خطبه های خود در شهر کوفه در مورد کسانی که برای زیارت پیامبر(ص) به مدینه مشرف میشدند میگفت: ای کاش این ها نابود شوند. اینها به چوب ها و استخوان های پوسیده طواف میکنند و چرا قصر عبدالملک را طواف نمیکنند؟ مگر اینها نمیدانند جانشین هر کسی بهتر از فرستاده اوست. 4_حجاج در یکی دیگر از خطبه های خود می گوید: به اندازه ای که میتوانید تقوا را رعایت کنید چون ثوابی ندارد ولی اطاعت از عبدالملک مروان عین ثواب است. حجاج به اندازه ای فاسق و جنایت کار بود که اگر تمام امت ها جنایتکارترین فرد خود را بیاورند باز هم حجاج از آن ها جنایتکارتر است. شنبه _  1402/12/19_  ارسال از استان اصفهان خداوند یار و نگهدارتان  🌹 🌹🌷🌹🌷🌹🌷
راه پیدا کردن گنج جهان جز رنج نیست رنج آن را راست می گویند اما گنج نیست گاه می افتد به خاک و گاه می غلتد به رود هیچ رازی در فروافتادن نارنج نیست گاه سربازی شجاعی، گاه شاهی نا امید روز و شب چیزی به جز تکرار یک شطرنج نیست در کف بازار دنیا «عمر» خود را باختی سکه ها را جمع کن! دعوای چار و پنج نیست باید از بهتی که چشمم داشت قلبش می شکست چشم پوشی کن که این آیینه حیرت سنج نیست
به دادِ من برس ای عشق بیش ازین مپسند که زندگانیِ من، صرفِ خورد و خواب شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃 اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضىٰ مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِيَ مِنْهُ 🎥 ما رو دارن می‌برن! ▪️سخنان عارف الهی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی دربارۀ فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و روزهای پایانی ماه شعبان
هدایت شده از اقیانوس نهج البلاغه
🌹  ﷽ 🌹 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 قسمت هفتاد و دوم از خطبه عیادت ، ملاقات زنان انصار و مهاجرین با حضرت زهرا(س)                  خلاصه ای از درس امروز 1_ حضرت زهرا(س) میفرمایند : بشارت باد شما را به شمشیر های برنده و سلطه تجاوز گران ستمکار و خونخوار و هرج و مرج فراگیر و حکومت مستبد از ناحیه ستمکاران و ظالمان. وقتی که کاری کردید که امامت به خلافت تبدیل شد. در خلافت رسول الله که قرار بود به قرآن و سنت نبوی عمل شود ، از دین خدا فاصله گرفت و افرادی نالایق و ناشایست را به اسم حاکم اسلامی بر خود مسلط کردید. 2_ یکی از این افراد نالایق و ستمگر، حجاج بن یوسف ثقفی است.مرحوم مجلسی در بحارالانوار مینویسد اَشعَث ابن قِیس به ملاقات حضرت علی(ع) آمد. قنبر به او گفت که الان امکان ملاقات با حضرت وجود ندارد، او از شنیدن این جمله ناراحت و با مُشت خود بینی قنبر را شکست. حضرت مولا به اَشعث فرمود: به خدا سوگند اگر تو به غلام ثقیف که حجاج است برخورد کنی، موهای بدنت میلرزد. اَشعث پرسید: غلام ثقیف کیست؟ حضرت فرمود: یک غلامی است که بعدا به حکومت میرسد و در تمام خانه های عرب ذلت وارد میشود و ستم های زیادی به مردم روا میدارد و اموال آنها را غارت میکند. 3_ در خطبه 116 نهج البلاغه حضرت علی (ع) پیش بینی میکنند : به خدا سوگند که قطعا بر شما مسلط میشود غلامی ثقفی . کسی که بسیار خودخواه و متکبر و منحرف و کج رفتار است. زراعت ها و کشتزارها و اموال شما را از بین میبرد و تا شما را از بین نبرد رها نمیکند. 4_ در کتاب حیات الحیوان الکبری جلد اول آمده است: حجاج از خونریزی هیچ ترسی نداشت. صبری نداشت و خون میریخت. خودش هم خبر میداد که از بهترین چیزی که لذت میبرم خونریزی است. کارهای فسادی انجام میداد که هیچ کسی نمیتوانست انجام دهد. به قدری ستمکار بود که دیکتاتور زمان، عبدالملک مروان راضی به این کارهای ناپسند او نبود. یکشنبه _  1402/12/20_  ارسال از اهواز خداوند یار و نگهدارتان  🌹 🌹🌷🌹🌷🌹🌷
صبح است و ستاره سفره ای گسترده است ماه از دِهِ شب نان سپید آورده است خورشید دوباره بر سر دیوار است انگار کلید خانه را گم کرده است
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما علیرضا قزوه السلام اي ماه پنهان پشت استهلال ما ما به دنبال تو مي گرديم و تو دنبال ما ماه پيدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم رؤيت اين ماه يعني نامه ي اعمال ما خاصه اين شب ها که ابر و باد و باران با من است خاصه اين شب ها که تعريفي ندارد حال ما کاش در تقدير ما باشد همه شب هاي قدر کاش «حوّل حالنا»يي تر شود احوال ما اين سحرها در زلال ربّنا گم مي شويم اين سحرها آسمان گم مي شود در بال ما ما به استقبال ماه از خويش تا بيرون زديم ماه با پاي خودش آمد به استقبال ما گوشه ي چشمي به ما بنماي اي ابرو هلال تا همه خورشيد گردد روزي امسال ما
بعد یک سال آمدم از راه خسته و رو سیاه و شرمنده انت کهف الامان! کجا برود غیر درگاه لطف تو بنده بنده ای که دوباره همراهش کوله باری گناه آورده بنده ای که بریده از همه جا و به لطفت پناه آورده عبد فرار تو منم آری حال اما فقد هربت الیک نادما مذعنا و منکسرا مستکینا وقفت بین یدیک بگذر از بنده یا "کریم الصفح" ای که بر سینه دست رد نزدی با تمام وجود می گویم: "یا رجایی علیک معتمدی" آمدم تا دوباره گریه کنم گریه درمان هر پریشانی است اشک تنها سلاح سربازی است که میان حصار زندانی است حرف از گریه شد دلم لرزید یاد "یابن شبیب" افتادم یاد "ان کنت باکیا لشی" یاد "شیب الخضیب" افتادم من بمیرم برای آقایی که میان دو نهر آب روان با لب تشنه... بس کن ای شاعر السلام علیک یا عطشان بارالها بدون شک آخر همه را با حسین می بخشی بهر بخشش بهانه می خواهی تو‌ به یک یا حسین می بخشی
حسن گل دردامن صحرامشخص می شود قطره وقتی جمع شد دریامشخص می شود گرچه زاهداهل تسبیح ودعا درجلوت است وقت خلوت شدت تقوا مشخص می شد ماهمه عبدیم در دربار سلطان نجف رزق نوکر محضرمولا مشخص می شود چای ریز و منبری مداح ،شاعر ، سینه زن هرکدام ازجانب زهرا مشخص می شود اشک چشم گریه کن ازآب حوض کوثراست لطف ساقی در کف سقا مشخص می شود رزق هر چشمی نخواهدبود گریه برحسین چشم تر درعالم بالا مشخص می شود (قدر زر زرگرشناسدقدرگوهرگوهری) قیمت این اشک هافردامشخص می شود پلک چشمم داغ شدازگریه برداغ حسین شدت عشق ازهمین گرما مشخص می شود شیرخوارش تشنه بودو آب مهر مادرش اوج مظلومیتش اینجا مشخص می شود غنچه ی پرپر اگر درپشت خیمه دفن شد ماه رفته پشت ابر اما مشخص می شود https://eitaa.com/torabeabootorab
روحِ من مُرده یه کاری کن خدا من و زنده کن نذار بشم تباه خسته از راه اومدم، بد کِسِلم سنگینی کرده رو دوشِ من گناه حالم و گرفته نفْس ِ لعنتی جَوونیم رفته و دیگه برنگشت آبِروم رفته خدایا چه کنم؟ عمر من بدونِ بندگی گذشت روبروت میشینم و زار میزنم تا حلالم کنی منت میکشم کمتر از همه ثوابِ منه و بیشتر از همه خجالت میکشم دادی آب و نونم و نفهمیدم تو رو قرآن یه کمی به روم بیار غصه میخورم که روبِرا نکرد- -بندگیم و نِعمتایِ بیشمار مطمئنم واسه تو کاری نداشت ببَری پیش ِ همه آبِروم و ولی دستم و گرفتی گم نشم کردی روشن روزایِ پیشِ روم و قربونت برم! نفهمیدم، ببخش اومدم برای درمان...چه کنم؟! رفته لذّت گناهام و بگو... با تبِ عذابِ وجدان چه کنم؟! داره زجرم میده احساس ِ گناه یکی آرامش ِ باطنم بشه کارِ من پیش ِ خدا، گیره و کاش یه نفر بیاد و ضامنم بشه یادم اومد که بابام بهم میگفت نکنه هر جایی زانو بزنی مادرم میگفت عزیزم نکنه وقتِ غم به هر کسی رو بزنی ضامنم حاضره و وقتِ سحر از حرم همراهِ زائرا میام ای خدا تا از سرم راضی بشی شب هشتم با امام رضا(ع) میام گفتم آقاجون پادرمیونی کن گفته ناراحت نباش میخرَمت من و بخشیده و شد ذکر لبم: «قربونِ این همه لطف و کرَمت» از سرم راضی شده امام رضا(ع)* داره لبخندِ رضایت میزنه خدا هم داره یکی یکی یکی خط به خط گناهام و خط میزنه! * یا وَلِيَّ اللّهِ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ اى ولىّ خدا! بى گمان ، ميان من و خداوند عزوجلّ، گناهانى است كه جز رضايت شما، آنها را محو نميكند. (فرازی از زیارت جامعهٔ کبیره)
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست سلام بر سحرستان اول رمضان 📝
هر شام ز ماه رمضان صبح امیدی است هر روز ازین ماه مبارک شب عیدی است هر آه جگرسوز که از سینه برآید در دامن صحرای جزا سایه بیدی است هر نوع شکستی که ترا روی نماید چون موج درین بحر پر و بال جدیدی است تا خلوت یوسف که صبا راه ندارد از دیده یعقوب عجب راه سفیدی است در دامن دشتی که تو می می کشی امروز هر لاله او شمع سر خاک شهیدی است صائب اگرت دیده بیدار نخفته است در پرده شبگیر عجب صبح امیدی است
بهار دل، شده خزون؛ دردامو از چشام بخون من اومدم یه‌بار دیگه، پاسفره‌ی ماه‌رمضون توو گیر و دار زندگی، عادّی شده برام خطا با این‌همه روو سیاهی، بازم به من گفتی: بیا ای خالق بنده نواز! می‌خوام که از تو، دور نشم خیلی داره دیر میشه‌ها؛ یه‌کاری کن، عوض بشم ببین دارم داد می‌زنم؛ گناه منو بیچاره کرد توو صحرای هوای نفس، دل منو آواره کرد ای که تویی به هر زمان، قرار قلب بی‌قرار گناه این بندتو باز به ‌پای نادونیش بزار به زیر بار معصیّت، قدکمون اومدم خدا به محضرت یه‌باردیگه پشیمون اومدم خدا ببین پاسفره‌ی دعا، اشکای این سینه‌زنو میگه میون گریه‌هاش، ببخش منو؛ ببخش منو ای خالق آلاله‌ها! منو یه‌شب ببر حرم از در خونه‌ی حسین، کجارو دارم که برم؟! آی عاشقا مثل شما، این‌ همه‌ی حرف منه فقط امید ما همین، گریه و سینه‌زدنه مرثیه‌خونی کارمه؛ مثل تموم عالمین میون گریه هی میگم: حسین حسین حسین حسین آقا شنیدم که یه‌روز، خون ‌به ‌دل شما شده میون گودال بلا، سر از تنت جداشده آقا شنیدم سرتو، به‌روی نیزه‌ها زدن با کعب نی، نامحرما به تن بچّه‌ها زدن بین زمین و آسمون، با اشک جاری از دو عین یه‌مادری ناله می‌زد، غریب مادر؛ ای حسین
سلام و نور 🌷سال نو پیشاپیش بر شما و خانواده محترم مبارک 🌺ان شاء الله در سایه سار عنایت اهلبیت سالی پر از ارزاق مادی و معنوی پربرکت همراه با عافیت و دلخوشی و شادی داشته باشین ارادتمند شما، احسان تبریزیان
22.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹زمینه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 🔻به نفس: کربلایی مهدی رعنایی 🖌شعر و نغمه: احسان تبریزیان 🆔@ehsantabriziyan
زمینه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها به امید نیمه نگاهی مادر عشق و وفا؛مادر حجب و حیا مادر آینه ها؛یا خدیجه ای تکیه گاه رسول الله پشت و پناه رسول الله رهرو راه رسول الله یا ام المومنین (3) یا خدیجه (س) ___________________________ ای یاور فاطمه ؛ تاج سر فاطمه ای مادر فاطمه ؛ یا خدیجه آرامش قلب طاهایی توی کرامت بی همتایی گره گشای دل مایی یا ام المومنین(3) یا خدیجه __________________________ هستیتو دادی برا ؛ یاری دین خدا حق داری گردن ما ؛ یا خدیجه طعنه ز مردم شنیدی و ... چقدر مصیبت کشیدی و... یه روز بی غم ندیدی و ..... یا ام المومنین (3) یا خدیجه
از نمکدان لبت شهد و شکر می ریزد از تجلی رخت شمس و قمر می ریزد دست نقاش ازل با تو چه کرده است که از جز جز وجنات تو هنر می ریزد لولو فاطمی حیدری مصطفوی آسمان پیش قدمهات گهر می ریزد هیچ کس را هنر درک مقامات تو نیست ملک وحی همین جاست که پر می ریزد عید قربان شده آقا تو‌ فقط لب تر کن تا ببینی که سر چند نفر می ریزد جمل از هیبت جنگاوری ات می لرزد با اشارات نگاهت تن و سر می ریزد می رسد ارث پدر بر پسرانش آری کربلا هم عسل از لعل پسر می ریزد از زمانی که خراب تو شدم آبادم حسنی ام من و از هر دو جهان آزادم نام ما را بنویسید غلامان حسن سینه چاکان حسن، دست به دامان حسن از سر ما نرود مستی عشقش هرگز از شرابی که ازل ریخت به پیمانه حسن هر که یکبار فقط خلق نکویش بیند می شود تا ابدالدهر مسلمان حسن ماه مهمانی حق منحصرا یک ماه است سالیانه است ولی سفره احسان حسن نان به سگ میدهد از لطف، خداوند کرم تا ابد هر چه کریم است به قربان حسن عالمی گوش به فرمان حسین است ولی خود ارباب بود گوش به فرمان حسن می رسد عاقبت آن روز که گوید شاعر: نام ما را بنویسید به ایوان حسن
دارد ای شب چه قدَر ماه تماشا امشب شب قدر است شب نوزدهم یا امشب ؟ این چه ماهی است که دنبال خودش راه انداخت کوچه های رمضان را به تماشا امشب این کدام آب حیات است ؟ که از نوش لبش می دهد آب شفابخش به عیسی امشب به هوایش زده ام بال و پری روشن نیست می برد عشق،  مرا تا به  کجاها امشب؟ دیگر از شوق عنان غزل از دستم رفت بسکه در زلف تو خوش کرده دلم جا امشب چون حسن حاصل عمر مرج البحرین است داده حق گوهر نابی به دو دریا امشب همه ذرات جهان دور سرش می گردند ما که مستیم و خرابیم به مولا امشب قبله را در  وسط ابروی او خواهد دید خوب اگر سیر کند مسجد الاقصی امشب حَسَنی آمده در عالم هستی که به حُسن دل هستی ز رخش رفته به یغما امشب سفره داری به جهان آمده مردم که ز شرم حاتم افتاده سر سفره اش از پا امشب تا شد از گردش ایام قد دهر ولی تا نشد سفره ی احسان حسن ...تا امشب چون شنیدم حسنش را به جهان خوانده غریب این غزل هدیه ی من باد به زهرا امشب دارم امید به دست کرمش مثل وصال بلکه این شعرِ مرا هم کند امضا امشب چون ندارد غزلم بیشتر از این هنری اکتفا می کنم اینجا به همین ها امشب عباس شاه زیدی
🌙 مشکل وزنی! این حسن کیست که عالم همه خمخانه‌ی اوست هرچه مِی در دو جهان است به پیمانه‌ی اوست در جهان حُسنی اگر هست، به یُمن حسن است در صفا صلحی اگر هست، به شکرانه‌ی اوست این حسن کیست که دربان حریمش عشق است عقل، بی‌واسطه مسکین درِ خانه‌ی اوست عقل و تدبیر به هنگامه‌ی او مجنونند عشق وقتش برسد عاقل و فرزانه‌ی اوست این حسن کیست که جبریل امین سوخته‌بال می‌پرد گِرد در و بامش و پروانه‌ی اوست بخشش و فضل و کرامت یکی از اوصافش عدل و انصاف از اوصاف جداگانه‌ی اوست این حسن کیست که آقای جوانان بهشت هم خود اوست و هم دلبر جانانه‌ی اوست این حسن کیست که آن نوگل شمشیر به دست کز عسل آمده شیرین‌تر، دُردانه‌ی اوست این حسن کیست که با صلح به جنگ آمده است این حسن کیست که این شیوه‌ی رندانه‌ی اوست پیر فرزانه‌ی ما، رهبر عاشق‌پرور شب شعرش، شب میلاد کریمانه‌ی اوست "این حسین کیست" کمی مشکل وزنی دارد! این حسن کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست
شیرینی نام تو که درکام من افتاد شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد از پیکر گلپوش غزل پیرهن افتاد تا قرعه در این شعر به نام حسن افتاد این شعر متنتن پُرِ الله شد امشب در بیت علی حوض پر از ماه شد امشب ماهی به جهان سر زده زیباتر از این ؟ نه نوشیده کسی آب گوارا تر از این؟ نه هر چار فلک دیده مسیحاتر از این؟ نه دنیا به خودش دیده شکیباتر از این ؟ نه شکرانه ی میلاد تو در روزه نگنجد این بحر همان است که در کوزه نگنجد امشب که وزید از طرف عرش شمیمی بی تاب دلم رفته به دنبال نسیمی دنبال مسیحایی و دنبال کلیمی افتاده عنان غزلم دست کریمی آیات غریبی است شکوه حسنی را من عاشقم این سوره ی مکّی مدنی را حُسنش همه جا نُقل محافل شده امشب "یارب بحسن" ذکر نوافل شده امشب قرآن غریبی است که نازل شده امشب از ماه بپرسید که کامل شده امشب ازروی گلش خانه ی زهرا شده گلشن ای نیمه ی ماه رمضان چشم تو روشن حُسنی متولد شده در حصن حصینی بر خاک رسیده قدم عرش نشینی به به چه جلال و جبروتی چه جبینی اَلعِزّةُ لِله چه نقشی چه نگینی نازل شده بر خلق عجب خیرکثیری ُای شعر برقص آ...چه مراعات نظیری حق ریخته در میکده ی چشم تو مستی پیدا شده از مستی چشمان تو هستی بی حوصله ای شیعه ی حیدر چه نشستی؟ دامان کریم است بچسبید دو دستی والله که یک عمر به جایی نرسیده است هرکس مزه ی عشق حسن را نچشیده است چشم تو شرابی است که میخانه پسند است این بادة نابی است که پیمانه پسند است زنجیر سر زلف تو دیوانه پسند است تنها نه فقط دوست که بیگانه پسند است ای کاش که بی عشق تو معنا نشوم من از جمع شهیدان تو منها نشوم من واللیلِ اذا عسعسَ از موی تو گفته است والصّبح تنفّس ، غزل روی تو گفته است حافظ چقَدر ازشب گیسوی تو گفته است گل کرده اگر شعر من از بوی تو گفته است تنها نه غزل راه خیال تو گرفته است جبریل هم امشب پر شال تو گرفته است در حُسن ، تو یی مثل خداوند وحیدا روی تو بهشتی است که وَعداً و وعیدا محًتاج نگاه تو شقیّاً وسعیدا مَن مات علی حبّ تو قد مات شهیدا ای ماه تو را یک شب اگر بدر ببیند باید همه شب خواب شب قدر ببیند روز و شب ما بسته به لا و نعم توست ماه رمضان هم سر خوان کرم توست ما را غم خود نیست که اینگونه غم توست با این همه دل های محبان حرم توست درسینه ی ما گوهر ما بودی از اوّل تنها غزل ناب خدا بودی از اوّل یک عمر به این خلق دغل ساخته ای تو با لشکری از حدّ اقل ساخته ای تو بر سفره ای از زهر و عسل ساخته ای تو با عوعوی سگ های جمل ساخته ای تو شمشیر تو هرچند که گاهی به نیام است تردید نداریم که صلح تو قیام است دنیا غم اندوخته مخصوص حسن بود عمری دل افروخته مخصوص حسن بود طشت و جگر سوخته مخصوص حسن بود تابوت به تن دوخته مخصوص حسن بود روزی که ندا می رسد این الرجبیون ما گوش به زنگیم که این الحسنیون عباس شاه زیدی
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت "اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست و سالهاست همین جمله است مرهم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو سید حمیدرضا برقعی