🍃🌷
﷽
#به_خاطر_بسپاریم_که
نگاﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ما ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ!
یک نفر ما ﺭﺍ ﺑﺪ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻮﺏ؛
ﯾﮑﯽ ما ﺭﺍ ﺟﺬﺍﺏ
و ﺩﯾﮕﺮی ما ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ!
یک نفر ما را دوست دارد
و دیگری از ما متنفر است!
ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ما ﺭﺍ ﺁﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺘیم ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮد ﻗﺮﺍﺭ دهیم...
خــــدا
پـرونده ای را کـه مردم مینویـسند،نمی خوانـد
بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ
👉 💖 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#چراغ_راه
✅فواید گوش كردن به اذان
🌸شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار میدهد .
❤️پیامبر اكرم (ص) میفرماید :
همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمی شنوند مگر اذان
🌸شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند .
❤️امام على (ع) میفرماید :
كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید.
🌸شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند .
❤️پیامبراكرم (ص) میفرماید :
كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از سعادتمندان است
🌸شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود .
❤️رسول اكرم (ص) میفرماید :
شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند
❤️امام باقر (ع) فرمود :
رسول خدا (ص) هنگامي که اذان موذّن را مي شنيد ، آنچه را موذّن ميگفت تکرار مي کرد
📚میزانالحكمهج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴
بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ
👉 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
﷽
#کلیپ_تصویری
سخنان فرزند
#شهید_اصلانی
ما فدایی رهبریم🌷
ما فدایی نظامیم🇮🇷
🌷شادی روح مطهر شهدا صلوات 🌷
🌸همراهی تون در هشت بهشت باعث افتخاره🌸
👇
💖
@eightparadise
1_959781896.mp3
2.19M
🍃🌷
﷽
#دعای_افتتاح
#امام_زمان (عج)🌥
دعای افتتاح را در هر شب ماه رمضان بخوانید، زیرا ملائکه به آن گوش فرا میدهند و برای خواننده آن، طلب مغفرت میکنند.
🎤باسم کربلایی
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#آفتاب_هشتم
مال و منال و قیمٺ و شوڪٺ نخواستیم
از محضر تـو غیر محبٺ نخواستیم
باب الجواد و پنجره فولاد شاهدند
ما از ڪسی بہ غیر تو حاجٺ نخواستیم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ
👉 💖 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#دلنوشته_رمضان
🌸سحر پنجم ...
❤️✍وای که شمارش بزم سحرهایت،
به سرعت رو به افزایش است.
و من ...هنوز جامانده ترین
مسافر پروازِ رمضانم!
🕊سیاهی آسمان ...
خلوت آرام سحر ...
حرارت آغوش تو ...
و اشک های سیاه دلی من ...
تنها سرمایه های بزم سحرهای مَنَند.
انقدر عظیم ...که مرا یک سال ،
به انتظارشان، میخ کوب کرده اند.
🕊چه سِرّی است؛
میان چشمهای من و زانوان تو ...؛
خدا که هر بار چشمانم بر زانوان تو،
باریدند؛سبز شدم ...قدکشیدم ...
و بالهایم برای پریدن،جان گرفتند.
🕊تو تنها قدرتِ بالهای منی.
که بی اذن تو، زیباترین سجاده ها نیز،
توان بلند کردن مرا ندارند!
🕊پنج سحر است، که بالهای مرا،
باز گذاشته ای ...
زیر بغلم را گرفته ای ...
و هر سحر با بوسه ای،
مرا در هوای خودت به پرواز،در آورده ای،
تا با آغوشت،انس بگیرم ...
و راه عــشق را گم نکنم!
🕊ساده بگویم؛خدا
تو محبوب ترین سرمایه قلب خسته منی ...
آنقدر که بی تو،هیچ ثروتی آرامم نمی کند.
و هیچ دستی،توان یاری بالهایم را نخواهد داشت.
🕊پنجمین سحر ...
و پنجمین بوسه تو را ...
با هیچ بزمی،عوض نخواهم کرد.
🕊فقط ... یک تمنا می ماند و بس؛
بالهایم را رها مکن ...نه این سحر ...
که به اندازه تمام سحر های عمرم ...
👈من ...بی تـــو ...سقوط خواهم کرد!
#یارفیق_من_لارفیق_له
#ماه_مبارک_رمضان
👇
💖 @eightparadise
1_932858763.mp3
3.96M
🍃🌷
﷽
#جزءخوانی_قرآن_کریم
در #ماه_رمضان
⏯ #تحدیر (تندخوانی)
#جزء_پنجم قرآن کریم
🔊 قاری معتز آقایی
🕐 زمان: ۳۳ دقیقه
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني...
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#دعای_روز_پنج_شنبه
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ ، وَجَاءَ بِالنَّهَارِ مُبْصِراً بِرَحْمَتِهِ ، وَكَسَانِى ضِياءَهُ وَأَنَا فِى نِعْمَتِهِ . اللّٰهُمَّ فَكَمَا أَبْقَيْتَنِى لَهُ فَأَبْقِنِى لِأَمْثالِهِ ، وَصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ، وَلَا تَفْجَعْنِي فِيهِ وَفِي غَيْرِهِ مِنَ اللَّيالِى وَالْأَيَّامِ ، بِارْتِكَابِ الْمَحَارِمِ ، وَاكْتِسَابِ الْمَآثِمِ ، وَارْزُقْنِى خَيْرَهُ ، وَخَيْرَ مَا فِيهِ ، وَخَيْرَ مَا بَعْدَهُ ، وَاصْرِفْ عَنِّى شَرَّهُ ، وَشَرَّ مَا فِيهِ ، وَشَرَّ مَا بَعْدَهُ ، اللّٰهُمَّ إِنِّى بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ ، وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَيْكَ ، وَبِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفىٰ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ؛
فَاعْرِفِ اللّٰهُمَّ ذِمَّتِىَ الَّتِى رَجَوْتُ بِهَا قَضَاءَ حَاجَتِى ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، اللّٰهُمَّ اقْضِ لِىفِى الْخَمِيسِ خَمْساً لَايَتَّسِعُ لَها إِلّا كَرَمُكَ ، وَلَا يُطِيقُها إِلّا نِعَمُكَ ، سَلَامَةً أَقْوىٰ بِهَا عَلَىٰ طَاعَتِكَ ، وَعِبادَةً أَسْتَحِقُّ بِها جَزِيلَ مَثُوبَتِكَ ، وَسَعَةً فِى الْحَالِ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلَالِ ، وَأَن تُؤْمِنَنِى فِى مَوَاقِفِ الْخَوْفِ بِأَمْنِكَ ، وَتَجْعَلَنِى مِنْ طَوَارِقِ الْهُمُومِ وَالْغُمُومِ فِى حِصْنِكَ ، وَ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجْعَلْ تَوَسُّلِى بِهِ شَافِعاً ، يَوْمَ الْقِيامَةِ نَافِعاً ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
📿💠 ترجمه 💠📿
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است، سپاس خدای را که شب تاریک را باقدرت خود برد و روز روشن را به رحمتش آورد و لباس پرفروغ آن را درحالیکه قرین نعمتش بودم بر تن من کرد، خدایا! همچنان که مرا برای این روز نگاه داشتی برای امثال آن نیز پابرجا بدار و بر پیامبر اسلام محمّد و خاندان او درود فرست و مرا در این روز و شبها و روزهای دیگر به فاجعهی انجام گناهان مبتلا مساز، خیر این روز و خیر آنچه در آن است و خیر بعدازاین روز را روزیام گردان و شرّ این روز و شرّ آنچه در آن است و شرّ بعدازآن را از من دور ساز. خدایا! من با گردن نهادن به دین اسلام بهسوی تو وسیله میجویم و با حرمت نهادن به قرآن بر تو اعتماد میکنم و به دوستی محمّد، بنده برگزیدهات که (درود خدا بر او و خاندانش باد) نزد تو شفاعت میطلبم؛
پس بار خدایا پیمانی که روا شدن حاجتم را به آن امید بستهام به حساب آور، ای مهربانترین مهربانان! بار خدایا #در_روز_پنج_شنبه_پنج_حاجت_مرا برطرف نما که آنها را جز کرم تو گنجایش و جز نعمتهای تو طاقت ندارد:
1⃣سلامتی که با آن برای انجام طاعتت نیرو گیرم و
2⃣عبادتی که با آن سزاوار پاداش فراوان تو گردم و
3⃣گشایشی در حال من با روزی حلال و اینکه
4⃣به من با امن خویش در هنگامههای ترس امنیت دهی و
5⃣از هر غم و اندوه کوبنده در دژ استوار خویش پناهم دهی،
بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و چارهجوییام را بهوسیلهی او شفیع سودمندی برایم در روز قیامت قرار ده، بهیقین تو مهربانترین مهربانانی.
✅ الهی آمین
بفرمائید ــهـشـتـــ بـــهـشـتـــ 👇
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
1_647068541.mp3
1.95M
🍃🌷
﷽
✨ایها العشق سلام از طرفِ نوکرِ تو
✨برگ سبزی ست که هر روز رسد مَحضرِ تو
💐یا #امام_حسین
من و شش گوشه تان صبح،قراری داریم
دلبری کردن از او،ناز کشیدن از من
💫أَلسلام على مَن افتخَرَ به جبرئیل
💫سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود.
صلۍ علیڪ یااباعبداللهـ الحسیݩ؏✋🏻
#زیارت_عاشورا
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#تلنگر_تفکر
#یھ_بطری
اگر وسطِ آب دریا هم باشہ
وقتیـــــــکہ دَرِش بستہ باشہ ،
یہ قطــره آب هم داخلش نمیره ✗
#آدمی
اگر وسطِ
"دریای رحمت خدا" هم باشہ
تا خودش نخواد، هیچ بهرهای نمیبره
حتی اگر اون☝️ دریا
اسمش #رمضـــان باشه ...
قدر #ماه_رمضان رو بدونیمـ
👇
💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
﷽
#کلیپ_تصویری
ایران خاک دلیران
بیا سوته دلا گرد هم آئیم
ایران رو رها کنیم کجا بریم 🤔
ما به شهید #حاج_قاسم ها و #شهید_اصلانی ها افتخار می کنیم
وطنم ای شکوه جاویدان🇮🇷
🌷شادی روح مطهر شهدا صلوات 🌷
🌸همراهی تون در هشت بهشت باعث افتخاره🌸
👇
💖
@eightparadise
🍃🌷
﷽
#همسرانه
🌿هیچگاه از همسرتان نخواهید كه به دیدار بستگانش نرود و آنان را ترك گوید و فقط با شما باشد، بلكه بهتر است در این دیدارها با او هماهنگ باشید.
🍁
🌿 از بستگان همسرتان بهتر از بستگان خود پذیرایی كنید، این كار همیشه در نظر همسرتان جلوهگر خواهد بود.
🍁
🌿اگر شوهرتان از نظر مالی مشكلاتی دارد و در تنگنا قرار گرفته است، یا كارهایش ردیف نمیشود یاریاش كنید. با او مشورت كنید بدون این كه دیگران را با وی مقایسه كنید یا سركوفت بزنید.
🍁
🌿اگر همسرتان ایرادی دارد كه باید اصلاح شود این كار نباید هیچ وقت در حضور دیگران و حتی فرزندانتان گفته شود.
🌷 👉 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#زمزم_احکام
💫 احكام #روزه_ی افراد بیمار
1⃣ روزه دار باید مریضی نباشد كه روزه برایش ضرر دارد وگرنه روزه بر او واجب نیست. (۶)
2⃣ برخی از مردم فكر میكنند كه بر هر بیماری روزه واجب نیست؛ در حالی كه طبق فتوای مراجع تقلید یكی از ملاكهای نگرفتن روزه ضرر داشتن روزه است نه بیمار بودن. بنابراین در صورتی كه شخص، سالم و تندرست باشد، چنانچه روزه بگیرد و روزه برای او ضرر داشته باشد، نباید روزه بگیرد. از سوی دیگر اگر شخصی بیمار باشد، ولی روزه گرفتن برای او ضرر نداشته باشد، باید روزه بگیرد. (٧)
3⃣ كسی كه میداند روزه برای او ضرر ندارد، اگر چه دكتر بگوید ضرر دارد، باید روزه بگیرد. (٨)
4⃣ اگر روزه دار خوف ضرر ندارد، باید روزه بگیرد. (٩)
5⃣ اگر خوف ضرر عقلایی باشد، روزه واجب نیست و ملاك ضرر داشتن تشخیص خود مكلف است كه گاهی از اطمینان به قول متخصص به دست میآید و گاهی از تجربه بیمارهای مشابه و گاهی از تجربه خود شخص. (١٠)
📝 پاورقی
۶. توضیح المسائل مراجع، ج١، م ١٧٢٨.
٧. تحریر الوسیله، ج١، ص٢٩٣، م ١.
٨. توضیح المسائل مراجع، م ١٧۴٣.
٩. آیة الله خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ص١۵٧، س ٧۴٨و ٧۵۴.
١٠. پرسشها و پاسخها،نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، س ١٣٨، ص٣٧٣.
#احکام_روزه
👇
💖 @eightparadise
🍃🌷
﷽
#یاد_اموات
🌺هدیه ای ویژه به #والدین در شب جمعه/نمازی که والدین فوت شده آرزو می کنند زنده شوند و پای فرزندشان را ببوسند.
#پدر و #مادر رو فراموش نکنیمـ🌸
💢کیفیت نماز هدیه به والدین:
♦️هر کس این نماز را بخواند چنان چه پدر, مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار میگیرند .
♦️چنان چه والدین فوت کرده باشند مورد آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند.
♦️این نماز چنان موجب شادی پدر و مادر می شود که آرزو میکنند زنده شوند و زانوی فرزند خوبشان را ببوسند.
♦️خواندن آن موجب گشایش درهای رحمت الهی می شود.
-به خاطر سوره نوح آیه ٢۴ هر مهمانی که وارد منزل می شود مورد لطف خدای منان قرار می گیرد.
♦️این نماز انسان را در #افسردگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید #آرامش می بخشد.
🌹بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود
طریقه خواندن نماز هدیه به والدین
این نماز دو رکعت است:
در رکعت اول :
بعد از حمد به جای خواندن سوره، ١٠ مرتبه آیه ۴١ سوره ابراهیم خوانده می شود، یعنی آیه زیر:
" رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ "
پروردگارا، مرا و بر پدر و مادرم و همه مومنان را ببخشاى در روزى كه حساب برپا مى شود.
در رکعت دوم:
بعد از خواندن سوره حمد ١٠ مرتبه آیه ٢٨ سوره نوح خوانده می شود، یعنی آیه زیر:
" رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ "
پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى كه در سرایم درآید و بر مردان و زنان با ایمان ببخشاى.
پس از سلام نماز بدون تغییر حالت نماز، ده مرتبه آیه ٢۴ سوره اسراء خوانده می شود:
" رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً "
پروردگارا: همچنان که پدر و مادر مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند. تو نیز در حق آنها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالش بفرما.
📚مفاتیح ص ٤٠٩
#نماز_شب_جمعه
#هدیه_به_والدین
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#ورزشی
🌹سَلامُ قَولاََ مِن رَبِِّ رَحیم
⚽کریم بنزما مهاجم مسلمان تیم رئال مادرید:
👈 ماه رمضان روی تمرینات من تاثیری ندارد رمضان بخشی از زندگی من است و دین من ماه رمضان را واجب میکند. این ماه مبارک برای من خیلی مهم است و وقتی روزه میگیرم، احساس خوبی دارم.
😊اینجاست که شاعر میگه:
👌اطاعت از خدایت کن،اجابت می کند حتما
👌تو رسم بندگی طی کن،عنایت می کند حتما
🤌جالب اینکه دیشب یه ربع قبل از بازی با قهرمان اروپا(چلسی) افطار میکنه و تو همون بازی هم سه گل میزنه...😯
بعد اینجا به یه عده میگی چرا روزه نمیگیری میگه آخه اندامم خراب میشه😕
طاعات عباداتتون قبول
التماس دعا در #ماه_رمضان ماه مهمانی الهی
😊🌹
بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ
👉 💖 @eightparadise
دعای کمیل.mp3
28.8M
🍃🌷
﷽
#دعای_کمیل
🎤 مهدی رسولی
📥 حجم تقریبی : ۲۷ مگابایت
⏰ زمان تقریبی : ۲۹ دقیقه
یا من اسمه دوا و ذکره شفاء🍃
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🌼🌸🌼
🌸🌼
🌼
🍃🌷
﷽
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_شصت_و_یک
کلاس ها تا عصر طول کشیدند.
همه دوباره سوار اتوبوس شدند و به سمت یادمان شهدای هویزه حرکت کردند.
بعد زیارت و خواندن فاتحه و خرید از نمایشگاه دوباره سوار اتوبوس ها شدند. هوا تاریک شده بود. اینبار همراه ها ،جابه جا شده بودند. نرجس به جای مریم به اتوبوس مهیا آمده بود. مهیا هم بی حوصله سرش را به پشت صندلی تکیه داد. در حالی که به خاطر تکان های ماشین خوابش برد.
با سرو صدایی که می آمد، مهیا چشمانش را باز کرد ماشین ایستاده بود. هوا تاریک شده بود.
مهیا از جایش بلند شد.
ــــ چی شده دخترا؟!
ـــ ماشین خراب شده مهیا جون!
مهیا از ماشین پیاده شد. شهاب و راننده مشغول تلاش برای درست کردن اتوبوس بودند.
مهیا نگاهی به چند مغازه ای که بسته بودند کرد. سرویس بهداشتی هم کنارشان بود. به سمت نرجس رفت.
ــــ من میرم سرویس بهداشتی!
نرجس "به درکی" را زیر لب گفت.
مهیا به اطرافش نگاه کرد. در بیابان بودند. ترسی به دلش نشست. اما به خودش جرات داد و به سمت سرویس بهداشتی رفت.
شهاب و راننده بعد از نیم ساعت تلاش توانستند ماشین را راه بندازند!
شهاب رو به نرجس گفت:
ــــ لطفا حضور غیاب کنید، تا حرکت کنیم.
ـــ همه هستند!
اتوبوس حرکت کرد. شهاب سر جایش نشسته بود. اردو با دانش آموزان، آن هم دختر سخت تر از همه ماموریت های قبلی اش بود.
مخصوصا با بودن مهیا!!!
می خواست به عقب برگردد تا مهیا را ببیند. اما به خود تشر زد و سرش را پایین انداخت. برای اینکه به مهیا فکر
نکند سر جایش نشست و تکانی نخورد تا مبادا نگاهش به مهیا بخورد.
مهیا دستانش را با لباسش خشک کرد. از سرویس بهداشتی خارج شد که با دیدن جای خالی اتوبوس یا خدایی را زیر لب گفت...
****
شهاب در را باز کرد. دانش آموزان یکی پس از دیگری پیاده شدند، و با گفتن اسمشان ،شهاب در لیست اسم هایشان را خط می زد. همه پیاده شدند. نگاهی به لیست انداخت با دیدن اسم مهیا رضایی که خطی نخورده شوکه شد! به دور و برش نگاهی کرد فقط اتوبوس آن ها رسیده بود و مطمئن بود که مهیا با او در اتوبوس بود.
ــــ یا فاطمه الزهرا!
به طرف نرجس رفت.
ـــ نرجس خانم! نرجس خانم!
نرجس که مشغول صحبت با خانواده ی یکی از دانش آموزان بود، به سمت شهاب چرخید.
ـــ بله؟!
ـــ خانم رضایی کجان؟!؟
نرجس نصف راه هم از کارش پشیمان شده بود؛ اما ترسید که موضوع را به شهاب بگوید.
ــــ نم... نمی دونم!
شهاب از عصبانیت سرخ شده بود. فکر کردن به اینکه مهیا در آن بیابان مانده باشد؛ او را دیوانه می کرد...
ــــ یعنی چی؟!؟ مگه من نگفتم حضور غیاب کن!!!
مریم با شنیدن صدای عصبی شهاب به طرفش آمد.
ـــ چی شده؟!
شهاب دستی در موهایش کشید.
ــــ از این خانم بپرسید!!!
نرجس توضیح داد که مهیا در بیابان موقعه ای که ماشین خراب شده پیاده شده و جامانده است.
مریم با نگرانی به سمت شهاب رفت.
ـــ وای خدای من! الان از ترس سکته میکنه!!
دانش آموزان با نگرانی اطرافشان جمع شده بودند.
زود گوشیش را درآورد و شماره ی مهیا را گرفت.
یکی از دانش آموزان از اتوبوس پیاده شد.
ــــ مهیا جون کیفشو جا گذاشته!
شهاب استغفرا... بلندی گفت و به طرف ماشین تدارکات دوید!
محسن داد زد.
ــــ کجا؟!
ـــ میرم دنبالش؟!
ــــ صبر کن بیام باهات خب!
اما شهاب اهمیتی نداد و پایش را روی گاز فشار داد....
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
👇
🆔 @eightparadise
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
🌼🌸🌼
🌸🌼
🌼
🍃🌷
﷽
📝 #رمان_عاشقانه_مذهبی_جانم_میرود
#قسمت_شصت_و_دوم
مهیا به سمت جاده دوید. با ترس و پریشانی به دو طرف جاده نگاهی کرد. اما اثری از اتوبوس نبود.
هوا تاریڪ شده بود و غیر از نور ماه نور دیگری آنجا را روشن نمی کرد. مهیا می دانست صدایش شنیده نمی شود؛
اما بازهم تلاش کرد.
ــــ سید...سید...شهاب!!
گریه اش گرفته بود.او از تاریکی بیزار بود.
با حرص اشک هایش را پاک کرد.
ـــ نرجس! کسی اینجا نیست؟!
به هق هق کردن افتاده بود.
با فکر اینکه به آن ها زنگ بزند؛ سریع دستش را در جیب مانتویش گذاشت. اما هر چه گشت، موبایلش نبود. فقط
دستمال و هنذفری بودند. با عصبانیت آن ها را روی زمین پرت کرد.
هوا سرد بود و پالتویش را در اتوبوس گذاشته بود. نمی دانست چه کار کند نه می توانست همانجا بماند و
نه می توانست جایی برود. می ترسید...
می ترسید سر راه برایش اتفاقی بیفتد. احساس بی کسی می کرد. پاهایش از سرما و ترس، دیگر نایی نداشتند. سر جایش زانو زد و با صدای بلند شروع به هق هق کرد. با صدای بلند داد زد:
ـــ شهاب تو رو خدا جواب بده...مریم...سارا...!
در جوابش چند گرگ زوزه کشیدند.
از ترس سر جایش ایستاد؛ و با دست جلوی دهانش را گرفت، تا صدایش بیرون نیاید.
نمی توانست همانجا بماند. آرام با قدم هایی لرزان به سمتی که اتوبوس حرکت کرده بود؛ قدم برداشت.
هوا سوز داشت. خودش را بغل کرد. با ترس و چشمانی پر اشک به اطرافش نگاه می کرد.
با شنیدن صدای پارس چند سگ، که خیلی نزدیک بودند؛ مهیا جیغی کشید و شروع به دویدن کرد. طرف راستش یک تپه بود. با سرعت به سمت تپه دوید. وقتی در حال بالا رفتن از تپه بود ، با شنیدن صدای پارس سگ ها برگشت؛ که پایش پیچی خورد و از بالای تپه افتاد.
صدای برخوردش به زمین و جیغش درهم آمیخته بود.
چشمانش را با درد باز کرد!
سعی کرد بشیند؛ که با تکان دادن دست راستش از درد جیغ کشید. دستش خیلی درد داشت. نگاهی به تپه انداخت. ارتفاعش زیاد بود. شانس آورده بود که سرش به سنگی نخورده بود. دیگر حتی رمق نداشت از این تپه بالا برود...
زانوهایش را جمع کرد و سرش را به سنگ پشت سرش تکیه داد.
اشک های گرمش بر روی صورتش که از سرما یخ کرده بود؛ روانه شدند.
گلویش از جیغ هایی که زده بود می سوخت. پیشانیش و گوشه ی لبش خیلی می سوختند. نگاهی به
دست کبود شده اش انداخت. حتی نمی توانست به آن دست بزند. دردش غیر قابل تحمل بود!
***
شهاب با سرعت زیادی رانندگی می کرد.
آن منطقه شب ها بسیار خطرناک بود و زیاد ماشین رو نبود. برای همین هم از همان مسیر آمده بودند رانندگی می کرد؛ که خلوت باشد. زیر لب مدام اهل بیت را صدا می زد و به آن ها متوسل می شد.
دوست نداشت به اینکه برای مهیا اتفاقی افتاده باشد، فکر کند. فاصله ی زیادی تا رسیدن به آنجا نمانده بود. به محض رسیدن سریع از ماشین پیاده شد و به سمت سرویس بهداشتی رفت.
در را زد.
ــــ خانم رضایی!خانم رضایی! اینجایید؟!
اما صدایی نشنید...
از سرویس بهداشتی خارج شد به سمت جاده رفت با صدای بلندی داد زد:
ــــ خانم رضایی!مهیا خانم! کجایید؟!
بعد چند بار صدا زدن و پاسخ نشنیدن ناامید شد. سرش را پایین انداخت و زمزمه کرد...
ــــ چیکار کنم خدا! چیکار کنم!
شهاب با دیدن هنذفری دخترانه ای با چند دستمال به سمتشان رفت. احتمال داد که شاید برای مهیا باشند...
به سمت همان مسیر دوید؛ و همچنان اسم مهیا را فریاد می زد.
یک ساعتی می شد، که دنبال مهیا می گشت.اما اثری از مهیا پیدا نکرده بود.
دستش را در اورکتش برد، تا به محسن زنگ بزند، که برای کمک با چند نفر بیاید.
موبایلش را درآورد. اما آنجا آنتن نمی داد. بیسیمش را هم که جا گذاشته بود.
نمی دانست باید چکار کند. حتی تا الان خانواده مهیا قضیه را فهمیده بودند...
دستانش را در موهایش فرو برد و محکم کشید.
سر درِد شدیدش اورا آشفته تر کرده بود. با دیدن تپه ی بلندی به سمتش رفت به ذهنش رسید، که از
بالای تپه می تواند راحت اطراف را ببیند.
#ادامه_دارد...
✍نویسنده: #فاطمه_امیری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
👇
🆔 @eightparadise
🌼
🌸🌼
🌼🌸🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
﷽
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
به تـــ❤️ـــو از دور سلامـ
به سلیمان جهان از طرف مور سلامـ
به حسین از طرف وصله ی ناجور سلامـ
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#کربلا
#ارباب_شدی_که_رو_به_هرکس_نزنم
👇
💖
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#دلنوشته_رمضان
🌸 سحر ششم ...
یا #امام_زمان ⛅️
باز هم بی تو شب زنده داری می کنیم.
🕊میبینی ؛درد یتیمی،به قلبمان هیچ تلنگری نزده!
و دربدری های صبح و شبت،یک ساعت نیز،
از آرامشمان را سلب نکرده است!
🕊میبینی ؛به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای!
دریـــغ که اگر دستمان به تو نرسد،هیچ عبادتی،
راهمان را به #بهشت باز نکرده است!
🕊دریغ که اگر درد نداشتنت،به استخوانمان
نرسد،نه نمازمان پروازمان میدهد ،
و نه روزه های روزهای بهاری مان!
🕊یوسف ...قصه غصه های تو را،
هــزار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی
زار نزدیم ...
🕊میبینی ؛هنوز،زنجیرهای زمین،
در قلبمان،از تو محبوب ترند!
🕊سحر است ... دعا میکنی ... می دانم!
دعا کن،قلبمان برایت درد بگیرد!
🕊دعا کن ...دستهایمان،
از قنوت گرفتن برای تو،درد بگیرند!
دعا کن ... دعایمان،بوی درد بگیرد؛
🕊درد انتظار ...
درد عاشقی ...
درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت!
فقط همین درد؛درمان همه دردهای ماست!
👈سحر ششم را،
بدنبال درد انتظار،قنوت گرفته ايم !
ما دعا می کنیـــم؛آمینش با تــو ...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#ماه_رمضان
👇
💖 @eightparadise
https://eitaa.com/eightparadise