eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
500 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 📝 یکی از دلایل اصلی دراختلافات نبودن محبت است. ✅اگر معارف اهل بیت را مرور کنیم می‌فهمیم که فقط نماز خواندن و قرآن خواندن عبادت نیست، بلکه محبت کردن به اهل خانه عبادت بزرگی است💟 ✅خوش اخلاقی یک کاربی نظیر است. فضای را آکنده از مهربانی، گذشت ،روابط عاطفی و لبخند کنید . 😍بیشتر مشکلات در خانه با همین راه حل یعنی محبت حل می شود. 💖 @beheshte_rezvan
🍃🌷 ﷽ 3⃣ نکته بسیار مهم، برای دید و بازدیدهای ✨ ⚠️ در دید و بازدیدها عید به این ۳ گروه توجه کنیم: 1⃣ متاسفانه از وقتی که ها و آمده است، نسبت به کمتر شده است 😢 ❗️ مردم تر شده اند و برای فرزندان خود بیشتر خرج می کنند، اما کم شده است. اگر فرزندان محبت را در 🏡 نبینند، در به دنبال آن خواهند افتاد؛ و وضع همین می شود که الان می بینیم. 👈 این محبت باید در تأمین شود. 2⃣ معمولا افراد در مهمانی ها دور هم جمع می شوند و بگو و بخند با خود دارند، اما کسانی که ، جسمی و یا کمبودی دارند، در گوشه ای تنها و ساکت می نشینند 😥 ⚠️ این درست نیست که به آنها نکنیم و تنهایشان بگذاریم. آنها نیز همچون ما انسان هستند و نیاز دارند. 3⃣ جالب است که به دیدن و خانواده می رویم، اما جوان ترها با هم مشغول بحث درباره و و و ... می شوند! 👈 این سالمندان زمانی و قرب و بالایی داشتند؛ ❗️عوض توجه به آنها و حفظ حرمت جایگاه آنها، فرزندان و نوه ها و ... فقط مشغول خود هستند. 🔻🔻🔻 ✨ با رعایت این ٣ نکته مهم ان شاءالله صله رحم های ما ارزش و اثر بیشتری خواهند داشت. 👇 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ #دل_نو‌شته ❤️✍ستایش شد، یک بانو که #هنرمند است یک هنرمند که #متعهد است ✅انتخاب شد، یک مادر که #دغدغه مردم دارد یک هنرمند که دست به #خیر دارد ☺️دیده شد، گوهر #انسانیت و #وجدان یک بانوی ایرانی نه تصویر بزک کرده یک عروسک تکراری 👌الگو شد، فردی گمنام که بیش از حرف #عمل کرده بود نه یک سلبریتی بی‌مایه که از خط ارزش‌ها و باورها عبور کرده ... اول شد، هنر اخلاق‌مدار، دغدغه‌مند و شرافتمند نه یاوه‌گویی، مبتذل بافی و هیچ فروشی به‌ نام هنر 💥تحقیر شد، آن که می‌خواهد #زن_ایرانی را بی‌هویت نشان دهد، #خانواده را مانع رشد بداند و مسیر جامعه ایرانی را ولنگاری و بی‌هویتی نشان دهد. ✍ دکتر مصطفی شریف #فاطمه_عبادی #مادر_ایرانی #عصر_جدید 👇 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ ❌ قدیما برای اینکه جلوی رو بگیرن به نکته مهمی اشاره می‌کردن . می‌گفتن اگه تو چشمات دنبال مردم باشه، چشم مردم هم دنبال ناموست میفته. 👈هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان پی ناموس وی افتد نظر بولهوسان 💔 حالا یه نکته ی دیگه هم باید بهش اضافه بشه و اون تذکری هست به همه خانمها. ، وقتی شما چهره می آرایی و بدنت رو مقابل نامحرم زینت میدی و نظر همسر دیگران رو به خودت جلب می‌کنی و باعث سرد شدن مرد اون زندگی نسبت به زنش میشی، مطمئن باش دیگران هم خودشون رو مقابل نظر همسرت با وضع نامناسب قرار میدن و دلبری می‌کنن . چون هر دست که بدی از همون دست می گیری. پس مواظب باشیم که تو این ، خانوادهامون رو نپاشونیم. 👌گر بیارایی خودت را نزد شوی دیگری از تو زیباتر، کنند از شوهر تو دلبری حفظ کانون 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ ✍خانمها در مقایسه با مردها نسبت به دیدار با و پدر و مادر خود بیشتر، حساس بوده و تعصب دارند. 💞 خوب است مرد گاهی پیش از درخواست همسرش پیشنهاد بدهد که برویم منزل پدر و مادرت و نسبت به خانواده وی ابراز دلتنگی کرده و یا به آنها خدمت‌رسانی کند. 💞این پیش قدمی شما در برقراری رابطه با خانواده همسرتان، شما را محبوب می‌کند و نیز اگر گاهی بخاطر مشغله نتوانستید به آنها سر بزنید و یا زمان ملاقات شما با آنها کوتاه شد همسرتان گلایه نکرده و زمینه ایجاد مشاجره، در این مسئله از بین می رود. لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ امام سجاد (ع) : گفتار نيك، را زياد و روزى را فراوان مى كند، مرگ را به تأخير مى اندازد، انسان را در محبوب مى كند و به وارد مى نمايد. 📚خصال ص۳۱۷ لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷 ﷽ چرا برخی میگن شهدا واسه پول رفتن😔 برای مزایا و سهمیه و... شما چرا سهمیه نمی گیرید⁉️ آیا امروز هم برای پول و مزایا دارن جانشون رو به خطر می اندازن🤔 لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 💞 اقایون محترم اگر همسرتون از اعضای خانوادتون کرد بزارید به پای درد و دلش با شما و مقابلش جبهه نگیرید. برید سراغ این موضوع. 👈اول خوب به حرفاش بدین و ارومش کنید و حالا بشینید به فکر حل موضوع بیفتید .!!! ببینید شما هستید؟؟؟؟؟🤔 بله اقای محترم شاید مقصر خودتون هستید آیا اجازه دادین کسی جدا از دونفره شما پاشو از گلیمش درازتر کرده ... و باعث شده همسرتون بشکنه و تلخی ش در رابطه شما هم نمایان بشه ؟ شما چند بار در نظر دادن دیگران تو زندگیتون در گفتید هر چی همسرم بخواد و با مشت به دهن گوینده زدید؟ جدا از احترام به دیگران باید یاد بگیرید که اول و اخر شما همسر شما هست.وقتی توی جمع چیزی گفتن یا در پشت سر همسرتون فورا حالت دفاع از خانمتون رو بگیرید تا دیگران بفهمن شما مضحکه دست دیگران برای نیستید. شاید ممکن است دیگری از حسادت رابطه شما به تفریح پرداخته باشد. حتی اگه لازم بود بشینید با اعضای خانوادتون کنید و گوشزد کنید که خانمتون و( خودتون )از یک رفتاری ناراحت هستید ./ لطفا در این قضیه جدی باشید و پشت همسرتون باشید نه روبه روش ╭━━⊰⊰⊰❀👇 🇮🇷👇❀⊱⊱⊱━━╮ بفرمائید 🌸ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ🌸 @eightparadise ╰━━⊰⊰⊰❀🍃❤️ 🍃❀⊱⊱⊱━━╯
🍃🌷 ﷽ رموز موفقیت در زندگی از زبان پروفسور فلسفه پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.... وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد. سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟ و همه دانشجویان موافقت کردند. سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛ سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند. بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله". بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند. در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: "حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – ، تان، ، ، و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود. اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل کارتان، خانه تان و ماشي نتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده." پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین. همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین. 🌸🌸🌸🌸😊 اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند." یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟ پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگي شلوغ هم ، جائي برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! " 💚نگاه خاص و پر مهر همراه همیشگی زندگیمون ان شاء الله 🤲 ╭━━⊰⊰⊰❀👇 🇮🇷👇❀⊱⊱⊱━━╮ 🌸بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ🌸 @eightparadise ╰━━⊰⊰⊰❀🍃❤️ 🍃❀⊱⊱⊱━━╯
🍃🌷 ﷽ 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار " رسيدگي به مردم ✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد 🔸«بندگان من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع آنها بيشتر کنند. » 📚حدیث قدسی امام صادق (ع) عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند. 🔸با رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟ گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد! مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار توسط پسرک خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر! ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟ پسرک خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت: کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرک گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنها برود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟ 🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود. 🔸در تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: آوردي؟ گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داده بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد. 🔸پيرزني که درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يک صليب گردن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم: داش ابرام اين خانم بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا! 🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه. تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با اين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و گرم ميشه. 🔸26 سال از ابراهيم گذشت. مطالب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم: شما شهيد رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟ گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره! 🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟ گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد. من هم گرفتم و به ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم. وقتي خواستيم سوار شويم با تعجب ديدم كه سوئيچ را داخل جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه! 🔸خيلي شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني. يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن. 🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد. با وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، ان شاء الله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟ 🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطور كه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم: آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي. .... 📚منبع: کتاب سلام بر ابراهیم 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 ╭━━⊰⊰⊰❀👇 🇮🇷👇❀⊱⊱⊱━━╮ بفرمائید 🌸ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ🌸 @eightparadise ╰━━⊰⊰⊰❀🍃❤️ 🍃❀⊱⊱⊱━━╯