eitaa logo
مدرسه عین‌ صاد
6.9هزار دنبال‌کننده
81 عکس
99 ویدیو
1 فایل
"آموزشگاه تخصصی اندیشه استاد علی صفایی حائری" سایت مدرسه، جهت ثبتنام و اطلاعات بیشتر : www.einsadschool.ir بازخورد شرکت کنندگان : @feedback_school ادمین: @ad_einsadschool
مشاهده در ایتا
دانلود
مدرسه عین‌ صاد
📽 کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی با موضوع: معنای زندگی 🎬 توسط : استاد سید حمید میرخندان (ازشاگردان
📣 برگزاری جلسه اول کارگاه نقد فیلم با موضوع معنای زندگی یک هفته به تعویق افتاد، لذا علاقمندان می‌توانند تا هفته آینده ثبت‌نام داشته باشند.
📚 کارگاه نقد و بررسی کتاب با موضوع: "تربیت کودک" بررسی کتاب‌های: ۱. باغبان و نجار (آلیسون گوپنیک) ۲. والد متفکر_کودک متفکر (دکتر میرنا بی. شر) ۳. تربیت دینی کودک (آیت الله حائری شیرازی) ▪️کارگاه به صورت آنلاین، در شش جلسه، یکشنبه‌ها ساعت ۱۵ برگزار خواهد شد. (صوت جلسات در کانال آموزشی بارگذاری خواهد شد.) 🔻 تخفیف ویژه برای شرکت‌کنندگان در دوره تربیت کودک 🔖برای ثبت‌نام به سایت مدرسه مراجعه نمایید. www.einsadschool.ir پاسخ به سوالات مربوط به ثبت‌نام👇 🛃 @ad_einsadschool
🎞 فیلم سینمایی "زیستن/Living" 🎬 کارمند با نزاکتی را تصور کنید که تمام عمر کاری‌اش را بدون کوچکترین بی‌انضباطی، سر کار خود حاضر شده است. آنقدر در کار خود غرق است که حتی به مرخصی‌های ماهانه خود اعتنایی نداشته و حالا می‌تواند ماهها از اداره مرخصی بگیرد و با پول‌هایی که در سال‌های کاری‌اش پس‌انداز کرده است، به سفری دلچسب برود. اما کارمند داستان ما، چنین خواسته‌ای ندارد؛ تقریبا هیچ خواسته‌ای ندارد. هر روز، همچون یک ربات، سر کار خود حاضر می‌شود. فهرستی تکراری از وظائف را تیک می‌زند و به خانه برمی‌گردد. روز بعد، از نو همین روال را تکرار می‌کند و ظاهرا هیچ چیز نمی‌تواند او را از این روتین جبری جدا کند. تا اینکه دردهایی مزمن در ناحیه شکم، او را مجبور می‌سازد که ساعتی مرخصی گرفته و به دکتر مراجعه کند. در مطب دکتر می‌فهمد که آن دردهای گاه و بیگاه، نشانه‌های سرطان معده است و او احتمالا بیشتر از شش ماه دیگر زنده نیست! فکر کنید ادامه این مسیر برای چنین کارمندی، چگونه پیش خواهد رفت؟ 🎬 این وضعیتی است که برای «کانجی واتانابه»، کارمند اداره شهرداری توکیو پیش آمد. او که عمری را با وفاداری و انضباطِ شغلی پشت سر گذاشته است، حالا متوجه یک سرطان بدخیم می‌شود که در خوش‌بینانه‌ترین حالت تا شش ماه دیگر امانش می‌دهد. «واتانابه»، در آغاز مواجهه با مرگ، به نزدیکترین جان‌پناه هر انسانی،‌ یعنی خانواده‌، پناه می‌برد. اما به سرعت متوجه می‌شود که در میان تنها پسر و عروسش، جایی برای او نیست. از کاری که می‌کرده و آن انضباط پوشالین هر روزه‌اش متنفر می‌شود. جهان در نظرش یکسره، از معنی تهی می‌شود. قهرمان داستانِ «کوروساوا»، خالقِ «زیستن»، در پی یافتن معنایی برای این زندگی نابهنگام خود، از خانه بیرون می‌زند. دوست دارد بهانه‌ای برای ادامه دادن، تجربه‌ای برای رنگ پاشیدن به زندگی خاکستری‌اش بیابد. اما تمام تلاش‌های او در نهایت به آنچه جستجویش می‌کند، منتهی نمی‌شوند. اما آن فرهنگ ژاپنی، آن فرهنگ سرشار از تلاش و سخت‌کوشی، قهرمان داستان را به پیش می‌برد. از جستجو ناامید نمی‌شود و در نهایت معنای زندگی خود را در ساختن می‌یابد. واتانابه در می‌یابد که برای معنی‌ بخشیدن زندگی خود، باید اثری از خود به جا بگذارد که انسان‌های بعد از او را نفعی برساند. خدمتی که ماندگار است و حاصلی به دیگران می‌بخشد. او به محل کارش بازمی‌گردد و برای احداث یک پارکِ بازی کودکان در یکی از مناطق حاشیه‌ای توکیو، ماه‌ها می‌دود و در نهایت موفق می‌شود پارکی را بر جای یک زباله‌دان کثیف و بیماری‌زا احداث کند. همین‌جا بگویم که وقتی تلاش «واتانابه» برای ساختن آن پارک عمومی را می‌دیدم، به یاد حدیثی از پیامبر اسلام افتادم که در وصف مؤمن می‌گوید: «اگر نهالی در دست داشته باشد و مرگش فرابرسد، تسلیم مرگ نمی‌شود تا آن نهال را بکارد.» گویی می‌توان زندگی را آنگونه دید که مجالی برای کاشتن و ساختن باشد. 🎬 «کوروساوا»، داستان قهرمانش را در دو پرده روایت می‌کند. پرده اول به درگیری او با مرگی می‌پردازد که سعی در پوچ کردن زندگی دارد و تلاش او را برای یافتن و ساختن معنی ترسیم می‌کند. در پرده دوم، پس از مرگ او و قضاوت دیگر انسان‌هایی که با او آشنا بودند را نشان می‌دهد. 🎬 «زیستن»، یکی از بزرگترین آثار تاریخ سینما است. بسیاری آن را بهترین اثر کارگردانش، «ایکیرو کوروساوا» خواندند. در فهرست صد فیلم برتر تاریخ سینما جا دارد. این اثر در واقع اقتباسی از رمان «مرگ ایوان ایلیچ»،‌ نوشته «لئو تالستوی»، نویسنده شهیر روس است. اقتباسی که به باور بعضی از منتقدان، از اصل رمانِ تالستوی بهتر شده است. 🔰 در نخستین جلسه کارگاه بررسی و نقد آثار سینمایی، قرار است با همراهی استاد «سید حمید میرخندان» این اثر بزرگ تاریخ سینما را به تماشا و بررسی بنشینیم. با ماه همراه باشید. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
باغبان باشیم یا نجار؟ شاید دست خودمان نباشد! ما انسان‌ها با تصویرها و الگوهای ذهنی دست به انتخاب می‌زنیم. قبل از هر کاری،نقشی از آینده‌ را در خیال تزیین می‌کنیم و به امید آن نقش و خیال دست به کار می‌شویم. پدر یا مادر شدن هم از این قاعده مستثنی نیست. اصل اینکه بخواهیم فرزندی داشته باشیم یا نه، خود معلول تصویری است که از داشتن یک فرزند در ذهن ماست. مثبت یا منفی بودن این تصویر است که به ما مجوز پدر یا مادر شدن می‌دهد. این ویژگی ذهن انسان است که حتی قبل از ورود به یک ساختمان اداری هم، در خیال، تصویری احتمالی از راهروها، طبقات و اتاق‌هایش می‌سازد. و اگر قرار باشد پای یک انسان دیگری را هم به این دنیا باز کند، سعی می‌کند تمام مسیرش در ذهن طراحی کند و بعد، در را به رویش باز می‌کند. در روزگار جدید، پدر یا مادر شدن، یک انتخاب است. پدر و مادر، می‌توانند مدت زمانی طولانی، راجع به کودک و هر آنچه به او مربوط می‌شود صحبت کنند و به توافق برسند؛ از اسم کودک تا راه و رسم تربیت او. این همه فرصت، آموزش، گفتگو و دسترسی به یک بازار وسیع برای کودک و تمام نیازهایش، به ما امکانی می‌دهد تا جزئی‌ترین مسائل مربوط به کودک را هم از پیش محاسبه کنیم و برای آن پیشنهادی داشته باشیم.ما تصور می‌کنیم که این امتیاز نسل ما نسبت به نسل‌های پیشین است. اگر پای درد و دل متولدان دهه پنجاه و شصت نشسته باشید، مکرر این جمله را می‌شنوید که «ما مثل یک بوته‌ی خودرو بزرگ شدیم.» شاید واقعا هم چنین بود. در نسل‌های قبل، پدر و مادر شدن یک انتخاب نبود؛ یک ضرورت بود. زن و مردی که از نعمت کودک محروم بودند، مستمندانی مستحق ترحم بودند. اجاق خانه‌شان خاموش و کور بود. و آمدن کودک هم یک شگفتانه‌ی بی‌نظیر نبود که زندگی والدین را به قبل و بعد از خودش تقسیم کند! بچه‌ها بودند، همانطور که بسیاری از ملزومات زندگی در دسترس بودند. به همین خاطر نسل‌های بعد در ارتباط با فرزندآوری، با حساسیت بیشتری رفتار کردند. محرومیت‌های گذشته، آنها را نسبت به مسیر آینده هوشیارتر ساخت. تعداد فرزندان در خانواده‌ها، کمتر و کمتر شد. تا سال ۱۳۸۲، میانگین تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، یک تا دو کودک بوده است. در دو دهه قبل که نسبت به گذشته، ترویج فرزندآوری بیشتر شده است،‌ این آمار، به دو تا سه کودک برای هر خانواده رسیده است. حالا، در اغلب خانواده‌های طبقه متوسط، وقتی پای یک کودک به میان می‌آید که پدر و مادر، فکر همه جای آن را کرده باشند. یک نقشه، یک الگو و یک طرح در دست آنهاست که در آن راجع به هر مسئله‌ای، پاسخی آمده است. این همه فکر کردن و نقشه کشیدن، هر چند نگرانی‌ها و وسواس‌های والدین را تا حدودی پاسخگو بوده است، اما از آنها نجارها و مهندسانی ساخته است که در انتظار آمدن مواد اولیه‌ی ساخت و ساز خود، یعنی کودکان، نشسته‌اند تا از آنها آن چیزی را بسازند که از پیش طراحی‌ کردند. «آلیسون گوپنیک»، نویسنده کتاب «باغبان و نجار»، بر این باور است که چنین الگویی نه مطلوب است و نه ممکن! او در عین حال که به تمام دغدغه‌ها و نگرانی‌های والدین این نسل احترام می‌گذارد، اما سرایت این نگرانی‌ها به تربیت را خطرناک می‌بیند. به باور او، شما وقتی می‌خواهید کودک را آنگونه پرورش دهید که از پیش طراحی کردید، شانسِ کودک برای یک زندگی اصیل را از او می‌ستانید و با زخم‌هایی که در اثر فشار و تحمیل شما بر روح و جان او وارد می‌شود، تنهایش می‌گذارید. نه برای فرزند انسان، مطلوب است که شما نجارش باشید و نه برای شما ممکن است که در مقام عمل، آن چیزی را که از پیش در خیال پروراندید، محقق سازید. الگوی پیشنهادی این نویسنده، باغبان بودن است. او پیشنهاد می‌دهد که به جای نجار بودن، باغبان باشید. به جای آنکه مدام نگران نتیجه کار باشید، زمینه‌ها را فراهم کنید و ریشه‌ها را تقویت کنید و اجازه دهید واقعیت شما را شگفت‌زده کند. به جای آنکه نجار فرزند خود باشید، پدر و مادرش باشید و اجازه دهید حضورتان، غنای جان و جسم او شود و خود، مسیر شکوفایی و رشدش را طی کند. اما چرا نجار شدن مطلوب و ممکن نیست؟ چرا باغبان بودن خوب و ثمربخش است؟ اصلا چطور می‌توان باغبان خوبی برای کودکان بود؟ تحقیقات جدید روانشناسی و علوم اعصاب و روانشناسی اجتماعی به ما چه می‌گوید؟ ما در «مدرسه عین صاد» بر آن شدیم که این کتاب را در دو جلسه کارگاهی، به بررسی و نقد بنشینیم. قصد داریم در گام اول به نویسنده‌ی اثر گوش دهیم و از او بیاموزیم. در گام بعدی، به بررسی تطبیقی این دیدگاه با نگاهی که مرحوم استاد صفایی حائٰری داشتند، می‌پردازیم و سعی می‌کنیم با گفتگو، به کاستی‌ها و امتیازات احتمالی هر دو دیدگاه بپردازیم. اینجا، قصد ما چیزی بیش از یادگیری، فهم عمیق‌تر و آمادگی بیشتر برای اینکه پدر و مادری بهتر باشیم، نخواهد بود. با ما همراه باشید... ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
مدرسه عین‌ صاد
باغبان باشیم یا نجار؟ شاید دست خودمان نباشد! ما انسان‌ها با تصویرها و الگوهای ذهنی دست به انتخاب می
◀️ دو جلسه از کارگاه مجازی نقد و بررسی کتاب، با موضوع: "تربیت کودک" به نقد و بررسی این کتاب اختصاص دارد. 📆 اولین جلسه این کارگاه یک‌شنبه ۲۰ آبان برگزار خواهد شد. 🔘 جهت ثبت نام به سایت مدرسه مراجعه نمایید: http://www.einsadschool.ir
📖 حلقه کتابخوانی، کتاب رشد 🧕ویژه بانوان 💻 به صورت آنلاین 🗓 تعداد جلسات: ۵ جلسه‌‌ زمان‌ جلسات : شنبه‌ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷ ☑️ ‌ارائه فایل صوتی جلسات در کانال مربوطه ☑️ اولین جلسه: شنبه، ۲۶ آبان 🔘جهت ثبت‌نام به سایت مدرسه مراجعه نمایید: WWW.EINSADSCHOOL.IR ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
🔳 پوچی؛ پاسخی دیگر! «لئو تالستوی» در کتاب «اعتراف» می‌پرسد: آیا انسان می‌تواند هدفی برای بودنش پیدا کند که در پیشگاه مرگ، پوچ نشود؟ گویی هر خواسته و هدفی تا آنجا رنگ دارد که پای مرگ به میان نیاید. در آستان عدم، همه چیز خاکستری است. قدرت، ثروت، شهرت و دستاوردهای فراوان، تا آنجا چشم انسان را به خود می‌گیرد که هیبت مرگ در صحنه حاضر نباشد. تالستوی این پوچی و بیهودگی ارمغان‌های زندگی را در اثر دیگر خود، «مرگ ایوان ایلیچ»، به خوبی نشان می‌دهد. ایوان ایلیچ، از قضات عالی‌رتبه سن‌پطرزبورگ، بیمار می‌شود و به زودی در می‌یابد که دیگر کارش در این دنیا تمام است. «مرگ ایوان ایلیچ»، روایتی از سراشیبی زندگی این قاضی به سوی مرگ است. در روزهای پایانی عمرش، رفته رفته، تمام دلخوشی‌های کوچک او برای زندگی، رنگ می‌بازند و جلوه‌های دنیا یکسره پوچ می‌شوند. مرگ او، مرگی سرد و ساکت است؛ نوعی وداع آگاهانه از یک جهان پوچ به سوی سرایی مجهول. فیلم «زیستن»،‌ اقتباسی از این رمان روسی است، با این تفاوت که کوروساوا در اثر خود سعی می‌کند فراری از پوچی بیابد. او تلاش می‌کند گرمای زندگی را حفظ کند. قهرمان او، کانجی واتانابه، به پستوهای شهر سر می‌کشد تا بلکه از عصیان و شورش، از شور و رقص، از هیاهو و شلوغی و یا از کامجویی و لذت‌های غریزی، معنایی برای بودنش دست و پا کند. اما او، در پیشگاه مرگ ایستاده است. مرگ هر لذتی، هر هیبتی را خوار می‌کند. سرطان، به تمام تلاش‌های او دهن‌کجی می‌کند و با تحقیر از همه آن زرق و برق‌ها می‌گذرد. در نهایت،‌ شخصیت داستان، با دختری جوان همراه می‌شود که از ابتدای فیلم، از تمام کارکنان او در شهرداری توکیو متمایز است؛ نماد زندگی است. پر از شور و هیجان بودن و سرخوش از کوچکترین بهانه‌ها برای زیستن. واتانابه نمی‌خواهد دختر را از آن خود کند! می‌خواهد راز سرشاری و سرخوشی او را دریابد. دختر جمله‌ای ساده در جواب تشنگی ترسناک او می‌گوید: من چیزی می‌سازم که بعد از من ادامه دارد! پاسخ کوروساوا به پوچی زندگی، رایگان‌بخشی به دیگران است. چیزی بساز که به دیگر انسان‌ها نفعی برساند. به قول مولوی، جویی بکن تا به آنها که قرنی پس از تو خواهند آمد،‌ آبی برساند. حضور خود را در جریانی بریز که رفتن تو سدّش نمی‌کند. این مفهومی است که در نظر ما انسان‌ها،‌ اوج اخلاقی زیستن تلقی می‌شود. واتانابه، تنها یک پارک برای مشتی حاشیه‌نشین نساخت. او جریانی ساخت که پس از مرگش در جان‌های دیگر استمرار یافت. مردی در میان سوگواران او به چشم می‌خورد که بر خلاف سایرین، مست نیست و از رفتن او مغموم است و حرفی نمی‌زند. هم اوست که سعی می‌کند راه واتانابه را ادامه دهد و وقتی غفلت همکارانش از ارباب رجوع را می‌بیند، به آنها نهیب می‌زند و بیدارشان می‌کند. استاد علی صفایی حائری، در فصل نخست از کتاب مسئولیت و سازندگی، چهار واکنش را به پوچی زندگی فهرست می‌کند؛ عصیان و شورش، بی‌تفاوتی، دم‌غنیمتی و انتحار. به باور استاد، هیچ یک از این واکنش‌ها به اندازه خودکشی و انتحار، پاسخ درخوری به پوچی نمی‌دهند. وقتی زندگی پوچ است، چه کاری است که شورش کنیم؟ یا بی‌تفاوتی و حتی دم را غنیمت‌ شمردن، چه علاجی برای پوچی دارد؟ زیستن، راه حل پنجمی را ارائه می‌دهد. در برابر پوچی زندگی، باید به ساختن و رایگان بخشیدن دست زد. آنها که بودن را پوچ می‌یابند، می‌توانند با «زیستن»، به ساختن و رویش برسند و معنایی به این پوچی ببخشند. اما سخت بتوان تصور کرد که مرحوم استاد با این نگاه همدل باشد. راهکار کوروساوا، اخلاقی زیستن و در قله اخلاق نشستن است. در حالی که به باور مرحوم صفایی، آنجا می‌توان اخلاقی زیست که اصل بودن، معنایی داشته باشد. وقتی اینجا نوری نیست، چه فرقی می‌کند ما زشت باشیم یا زیبا؟ وقتی چشمی نیست، چه فرقی میان خاکستری و سبز می‌توان یافت؟ اخلاقی زیستن در نظر ایشان، نتیجه معناداری هستی است. هستی معنی‌دار، خود نظامی از هنجارها به تو می‌بخشد و زیست اخلاقی تو را پشتیبانی می‌کند. به باور استاد، ما اگر هستی را خالی از شعور و حکمت یافتیم، اگر هستی را فاقد خاستگاهی مشخص، نظامی سازوار و منتهایی الهی دیدیم، هیچ اخلاقی نمی‌تواند جای پای محکمی پیدا کند. چرا باید خوب بود و چرا باید برای دیگران قدمی برداشت، وقتی هیچ شعوری در این هستی پشتیبان و شاهد عمل تو نیست؟ از این منظر می‌توان گفت واکنش پنجم به پوچی زندگی هم برای استاد آنچنان چنگی به دل نمی‌زند. هفته گذشته، در جلسه نقد و بررسی این اثر شاخص سینمایی، به گفتگو درباره آن پرداختیم. پس از جلسه، در گروه‌های بحثی، با فراگیران بسیار گفتیم و شنیدیم و یادداشت‌هایی خوب از حاضران در بررسی و نقد اثر دریافت کردیم. کمتر موهبتی را در زندگی می‌توان یافت که به اندازه گفتگو و تأمل و تعمق در چنین موضوعاتی، به انسان طراوت و روشنایی ببخشد. خدا را بر این توفیق شاکریم.
مدرسه عین‌ صاد
🔳 پوچی؛ پاسخی دیگر! «لئو تالستوی» در کتاب «اعتراف» می‌پرسد: آیا انسان می‌تواند هدفی برای بودنش پیدا
◀️ اما امروز قرار است اثری دیگر در موضوع معنای زندگی را به نقد بنشینیم؛ «رستگاری در شاوشنگ» نوشته و ساخته فرانک دارابونت که بر اساس رمانی به همین نام از نویسنده شهیر معاصر، استفن کینگ است. به لطف حق، از این فیلم و آنچه در جلسه نقد و بررسی آن گذشت، برای شما خواهیم نوشت. ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
🔳 رنجی نیست، اگر زمین را از تو بگیرند. آسمان زیر پای توست. زمین رنجور است که از خورشید جدا شده و تمامی خانوارهای خاک رنجورند، که زمینشان، با خونابه‌ها، فقط بذر کینه‌اش را رویانیده است. زمینی که می‌توانست، سفره‌ی گسترده‌ی ضیافت خدا باشد، و از خاک آدم، بردارد... اکنون سینه‌ها را به یأس و کینه و چشم‌ها را به درد و خون، میهمان کرده است.(کتاب مجموعه اشعار ص ۱۹۳) 🔲 سالروز شهادت مظلومانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را تسلیت عرض می کنیم. ◼️ مدرسه عین‌صاد ، راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری(ره) ▪️@einsadschool
📝 چقدر می‌توانی زندگی کنی؟ چه مقدار می‌توانی در حدود بودن‌ات، قدم بزنی؟ احتمالا پاسخ هر یک از ما به این پرسش، تا حدی، به مقدار فضایی که در اختیار داریم وابسته است. برای زیستن، تنها زنده بودن کافی نیست؛ تو باید بستری برای زندگی داشته باشی؛ شرایطی که معمولا مطابق میل تو پیش نمی‌رود. ما آدمها تا آنجا می‌توانیم به زندگی امیدوار باشیم که احساس کنیم به سوی جهانی مطلوب رهسپاریم. وقتی میان ما و جهان مطلوب‌مان شکافی فاصله بیندازد، هر اندازه این شکاف وسیع‌تر باشد، امید انسان افول می‌کند و خاموش می‌شود. آنجا که جهان مطلوب از دیدرس محو می‌شود، امید هم از دست می‌شود و یأس جایش را می‌گیرد. من اگر یک کارمند موفق در عرصه بانکداری کشور، یک کرمِ کتاب و هوادار موسیقی‌های کلاسیک باشم که از زندگی‌ام بی‌اندازه لذت میبرم. و یکباره به اتهام قتل همسرم و یک گلف‌باز که از دست بر قضا، شریک خیانت‌های همسرم بوده است به زندان بیفتم، چقدر می‌توانم به زندگی امیدوار بمانم؟ اگر تمام این مصائبی که در یک سکانس بر سر من آمده است را به خوبی تصور کنید، احتمالا همدلانه سری به تأسف تکان می‌دهید و به من حق می‌دهید که غرق در یأس شوم و باقی زندگی را ساکن دوزخ شوم. «اندی دوفرین»، قهرمان سینمایی «رستگاری در شاوشنگ»، با چنین وضعیتی محکوم به دو مرتبه حبس ابد در زندان شاوشنگ می‌شود.او که دستش به هیچ خونی آلوده نشده، از اقبال بد، باید تا پایان عمر ساکن زندانی شود که ساکنانش در سراشیبی یأس تا انتهای درّه تباهی و پلیدی سُر می‌خورند. اما اندی، تن به این سرسره نمی‌دهد. او می‌داند که امید، تنها گیاهی است که بذرش را در بدترین شرایط جوّی هم می‌توان پرورش داد. اندی، جایی در زندگی این درس را به خوبی آموخته که آدمی در هر شرایطی، حق انتخابی دارد. قلمرویی تحت نفوذ دارد که به او اجازه می‌دهد خودش باشد و اقدام کند. ممکن است که شرایط بیرونی، مرزهای این قلمرو را محدود سازد، ولی در نهایت جایی، حتی در حد یک انتخاب، برای انسان باقی خواهد ماند. اندی همان یک انتخاب را رها نمی‌کند. در هر روزنه‌ای چنگ می‌اندازد تا شکافی باز کند و نور را تماشا کند؛ حتی اگر در این حد باشد که با زرنگی‌های خاص خودش، یک وعده نوشیدنی خوب برای دوستانش فراهم کند. یا با تکیه به شجاعت خاصش، موسیقی موتزارت را برای دقایقی کوتاه در فضای سرد زندان پخش کند. اندی از هیچ لحظه‌ای و هیچ انتخابی به راحتی نمی‌گذرد. از آن آدم‌هاست که شیره زندگی را می‌مکند. و این خاصیت زندگی است؛ برای آنها که به اندازه کافی سماجت و صبر دارند، راه‌هایش را باز می‌کند و گسترده می‌شود. تحولات کلان، از تعقیب انتخاب‌های کوچک پدید می‌آیند. اندی با درک همین اصل، در شاوشنگ و نه بیرون از آن، به رستگاری رسید. او آزادی را در همان زندان تمرین کرد و به مرزهای یأس رضایت نداد. به قول «دانته»، در «دوزخ»، از سه‌گانه کمدی الهی: دوزخ، آنجاست که آرزوها می‌میرند و ناامیدی حاکم می‌شود. او بر خلاف تمام زندانیان باور کرده بود که آدمی اگر به قدرت انتخاب خود باور پیدا کند، در زندان آزاد است و اگر ظرفیت زیستن‌اش را جدی نگیرد، در بزرگ‌ترین شهرها زندانی است. ادامه در فرسته بعدی👇👇
ادامه فرسته قبلی👆👆 در خیالم، اندی را مجسم می‌کنم در حالی که او را به مجلس علی صفایی حائری می‌برم. حالا اندی از زندان رسته و در خانه‌ای ساده و قدیمی، حوالی بازار قم نشسته است. علی صفایی حائری، از او پذیرایی می‌کند و با لبخند، میوه‌هایی لک‌زده و پلاسیده را برایش پوست می‌کند. به او چه می‌گوید؟ تا چه اندازه با او همدل خواهد بود و کجا در برابرش می‌ایستد؟ احتمالا، مرحوم صفایی با رویکرد اندی به زندگی و عمل انسان، به دیده همدلی بنگرد. ایشان در کتاب صراط، مفهومی از نظم را تقریر می‌کند که برای بسیاری از مخاطبانش، رمز رستگاری بوده است. نظم، به معنی مراعات اهمیت‌هاست. تو در هر لحظه یک کار داری که اگر آن را انجام دهی، کارت را کرده‌ای؛ حتی اگر هزار کار دیگر در فهرست‌ کارهایت باقی مانده باشند. و اگر آن یک کار را انجام ندهی، کاری نکرده‌ای؛ حتی اگر هزار کار انجام داده باشی. فرقی ندارد در زندان محبوسی یا در بهشت! آنچه برای توست، یک انتخاب است و بس. علاوه بر این، احتمالا مرحوم صفایی با ویژگی دیگری در اندی هم موافق است؛ اندی، هر چند در لحظه زندگی می‌کند، ولی از نگاه به آینده غافل نیست. او زندان را جدی گرفته است و به رسمیت می‌شناسد، اما می‌داند که جای او زندان نیست و باید برای آزادی برنامه‌ریزی کند؛ همین است که او بعد از آزادی، به فکر خودکشی نمی‌افتد و از جهان بیرونِ زندان نمی‌ترسد. شاوشنگ را می‌توان به قبل و بعد از او تقسیم کرد. او یکسره چهره و ماهیت زندان را برای ساکنانش عوض کرد. ولی در نهایت آنجا نماند. بر اساس دیدگاه استاد، این رویکردی است که باید به زندگی داشت. انسان، هر چند رهسپار مرگ است و قرار نیست که در این جهان باقی بماند، ولی اثر حضور کوتاه مدتش را می‌توان در آبادانی جهان تماشا کرد؛ انسان هر چند به زندان دنیا دل نمی‌بندد، اما هر چه امکان در آن باشد را می‌گیرد و هر چه از دستش برآید، برای خلق خدا و عیال حق، دریغ نمی‌کند. اما احتمالا، در حداقل دو نقطه جدی از داستان، علی صفایی حائری در تقابل با قهرمان می‌ایستد. اول؛ قهرمان داستان رستگاری، برای رسیدن به بامِ حق، از نردبان باطل بالا می‌رود. او برای آنکه در زندان، جریان دانش جاری و کتابخانه‌ای خوب برقرار باشد، مسیر فساد و اختلاس رئیس زندان را هموار می‌کند. وقتی دوستش، «رِد» از او می‌پرسد که «آيا این کار وجدانت را آزار نمی‌دهد؟»، در پاسخ، به کتابخانه‌ اشاره می‌کند. این در حالی است که در نظر استاد صفایی، هیچ هدفی نمی‌تواند توجیه‌گر وسیله‌ی نادرست باشد. آن کس که ظلمی را با خود می‌کشد، محکوم به خسارت است. دوم؛ بر اساس نگاه استاد، فرار اندی از شاوشنگ به ساحلی در حاشیه اقیانوس آرام، فرار از زندانی به زندانی بزرگ‌تر است؛ با این فرق که معمار زندان دوم خودت خواهی بود. چنین فراری، فرار از پوچی به یک پوچی بزرگتر است. وقتی تمام این جهان ظرفیتی برای عظمت وجود تو ندارد، یک ساحل در کنار اقیانوس، چقدر می‌تواند تو را در خود نگه دارد و هضم کند؟ انسان می‌تواند به اندازه اندی، هوشیار، عمیق، دقیق و پیچیده باشد، ولی همچنان در سطحِ پوچ زندگی نفس بکشد. رستگاری در شاوشنگ، تصویری از زندگی است. یک تصویر دقیق و پر از ماجرا که هم نگاه مخاطبش را تا آخرین سکانس همراه خود نگه می‌دارد و هم با پایان گرفتن فیلم، ذهن و ضمیر او را به پرسش‌های عمیقش درگیر می‌کند. ◀️ این دومین اثر سینمایی بود که در کارگاه نقد و بررسی آثار سینمایی، در مدرسه عین صاد، به تماشا نشستیم و از آن گفتگو کردیم. اگر شما هم به قاب سینما و پرسش‌های زندگی علاقه دارید، جایتان در این دورهمی خالی است. با ما همراه باشید... ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadshool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حتی چشم عقل هم چیزی نخواهد دید ... آنجا که بصر نیست چه خوبی و چه زشتی؟ جایی که چشم نیست دیگر خوبی و بدی تفاوتی ندارد! درست است عقل به خوبی‌هایی شهادت می‌دهد و بدی‌ها را می‌سنجد ولی این سنجش و این شهادت در لحظه‌ای ست که نوری در این هستی است، اگر این نور را از این هستی منها کنیم دیگر چشم عقل هم چیزی را نمی‌بیند. الله نور السماوات و الارض اگر این نور برداشته شود حتی چشم عقل هم چیزی نخواهد دید، خوبی و بدی تفاوت نمی‌کند. ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
📖 «باغبان و نجار» در «مدرسه عین صاد» هر کدام از ما وقتی به کودکان خود فکر می‌کنیم، جهانی از خیالات و آروزها را در ذهن ترسیم می‌کنیم. نه اینکه ما این جهان را خودمان نقش زده باشیم. خاطرات، آرزوهای بر باد رفته، رسانه‌ها و حرف‌های مردم، تار و پود این خیالات را به هم گره زدند. ما می‌خواهیم کودکان‌مان، حوالی همین تصاویر فانتزی رشد کنند و ببالند. همه دردسرها از همین‌جا آغاز می‌شود. همه اضطراب‌ها، فشارها، ترس‌ها و دشواری‌های والدبودن، از همین نقطه، یقه والدین را می‌گیرند. «باغبان و نجار»، نوشته «آلیسون گوپنیک»، به الگویی می‌پردازد که والدین را از این همه فشار نجات دهد. به جای آنکه خود را متولی و عهده‌دار نتیجه زندگی کودکان خود بدانید، مسیر را برایشان هموار کنید و نتیجه را به انتخاب خودشان بسپارید؛ به جای نجار بودن، باغبان باشید. ما در کارگاه نقد و بررسی کتاب با موضوع تربیت کودک، به این کتاب پرداختیم.در دو جلسه، بسیار از این اثر گفتیم و شنیدم و همچنان در گروه‌های بحثی مرتبط با کارگاه، با همراهان، به گفتگو درباره این اثر مشغولیم. برای آن دسته از دوستانی که در دوره آموزشی تربیت کودک حاضر شدند و با اندیشه استاد در این موضوع آشنا بودند، تجربه‌ای مفید و تازه بود. این از وظائف ماست که مرزهای هر اندیشه را به دقت پررنگ کنیم. از خلال همین مطالعات تطبیقی است که می‌توان به این مرزها رسید و تفاوت‌ها را دریافت. ما نیز تلاش کردیم نگاه نویسنده‌ی کتاب را، از آن سوی دنیا، به این سو بکشانیم و ببینیم تا چه اندازه می‌توانیم با دیدگاه او همدل باشیم و تا چه اندازه از او فاصله خواهیم گرفت. به نظر می‌رسد که بسیاری از دیدگاه‌های اثر، برای هر والدی کاربردی و رهگشاست. از منظر استاد علی صفایی حائری هم می‌توان به نقاطی از نگرش‌های نویسنده به دیده همدلی نگریست. ادامه در فرسته بعدی👇👇
ادامه فرسته قبل👆👆 الگوی باغبانی، نوعی تربیت حداقلی را به والدین توصیه می‌کند. به جای آنکه خود را عهده‌دار تمام ساحات و ظرفیت‌های کودک خود بدانید، حداقل‌هایی لازم را فراهم کنید. زیرساخت‌ها و اسکلت‌های مهم را بسازید و اجازه دهید او، در قامت یک انسان، زندگی‌اش را با انتخاب‌های خودش بسازد. از این منظر، الگوی باغبانی می‌تواند تعبیری دیگر از دغدغه‌ی مهم استاد صفایی حائری، در ارتباط با کودک در جوامع باز باشد. ایشان هم بر این باور بود که در محیط‌های متضاد و چند آوا، بهتر آن است که مربیان و والدین به روبناهای مطلوب خود ‌و آنچه می‌خواهند کودک بداند، بگوید و باشد، نزدیک نشوند و به ساختن زیربناها و پایه‌ها همت کنند. چرا که در طوفان همیشگی این محیط‌ها، آنها که به کاشتن و ساختن و پر کردن حریص‌تر باشند،‌ بیشتر از دست می‌دهند. هر چند، استاد فاکتورهایی مشخص و ایجابی را پیشنهاد می‌دهد؛ شخصیت، حریت و تفکر. هدف میان‌مدت تربیت انسان که پیش از بلوغ دنبال می‌شود، شکوفا کردن استعدادهای انسان از خلال ساختن این ویژگی‌ها در کودک است. اما در این کتاب، به چنین ساختار منظم و مرتّبی اشاره نمی‌شود. هر چند، الگوی باغبانی، تکیه بر پرورش شخصیت در کودک دارد. باغبان بودن، زمین را به کودک بخشیدن و او را محترم شمردن است. نویسنده بر این باور است که دوران کودکی، دوران تجربه کردن و کاوش و گردآوری برای کودک است. بر خلاف دوران بزرگسالی که دوران تطبیق و بهره‌وری، تصمیم و انتخابِ انسان است. ما به اندازه‌ای در انتخاب‌های بزرگسالی، کامیاب‌تریم که گستره تجربه کودکی، پشتیبانی می‌کند. بر اساس همین اصل، در نظر نویسنده کتاب، تفکر هم از اصول مهم در تجربه کودک است و آموزش تفکر به او، ضرورت باغبانی است. و تفکری که نویسنده آموزش آن را توصیه می‌کند، همان مدل تفکری است که مطلوب استاد هم بوده است؛ باید به جای محتوا، اندیشیدن و فرایند تفکر را به کودک آموخت. همچنین، نویسنده در جای جای اثر، تأکید می‌کند که والدین در عین حال که از کودک خود مراقبت می‌کنند، نباید مانع مواجهه او با نتیجه طبیعی رفتارهایش شوند. کودک باید با بن‌بست‌هایی که خودش می‌خواهد روبرو شود و اینگونه روحیه‌ی پذیرش خطاها و مسئولیت‌پذیری در کودک فراهم می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که در الگوی باغبانی، نویسنده کتاب، به هر سه دغدغه مرحوم استاد درباره کودک توجه دارد. البته، نکات کتاب بسیار بیشتر از این مقدار است، اما می‌توان ادعا کرد که این سه اصل، در ضمن مباحث کتاب لحاظ شده است و در عوض، با نمونه‌های بسیار و نکته‌های کاربردی گوناگونی همراه شده است. البته که نمی‌توان مرحوم استاد را موافق دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه نویسنده دانست. هستی در نگاه نویسنده، مادی فرض شده و انسانی که او می‌شناسد، مسافری خسته است که از جاده تکامل تا امروز مسیرش را پیموده است. انسان را هم در مدار همین دنیا می‌بیند و با هستی عظیم‌تر از این دنیا که مد نظر استاد است، نسبتی برقرار نمی‌کند. این پیش‌فرض‌ها،‌ هر چند در طرح کلان‌تر نویسنده برای انسان، در دوران بزرگسالی و بعد از بلوغ، اثر می‌گذارد، ولی در الگوی باغبانی که در دوران کودکی توصیه می‌شود، آنچنان اثرگذار نیست و به تبادل احتمالی میان دیدگاه استاد و این الگو، آسیب جدی نمی‌زند. به هر روی، کتاب باغبان و نجار، محتوایی گسترده‌تر و عمیق‌تر از دو جلسه گفتگوی ما داشت. غرض از بررسی این اثر، فتح بابی بود برای پژوهش‌های عمیق‌تر میان دیدگاه‌های استاد و نگرش‌های جدید و رایج در روانشناسی رشد. امیدواریم که توفیق پیش‌ رفتن در این مسیر و رسیدن به دستاوردهایی جدی‌تر، روزی‌مان شود. ◀️ در کارگاه بررسی و نقد کتاب در موضوع تربیت کودک، هر هفته از کتابی گفتگو خواهیم کرد. کتاب بعدی، «والد متفکر، کودک متفکر»، اثر دکتر «میرنا بی شور» خواهد بود. با ما همراه باشید... ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
📖 کتابخوانی کتاب روزهای فاطمه(س) مدرسه عین‌صاد تصمیم دارد به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اقدام به برگزاری کتابخوانی کتاب روزهای فاطمه(س) کند. جلسات به صورت آنلاین، از شنبه ۱۰ آذر، هر روز ساعت ۱۵:۳۰ تا آخر هفته برگزار می‌گردد. ❌این برنامه ویژه فراگیران دوره‌های مدرسه می‌باشد؛ در صورتی که قبلا در دوره‌های مدرسه شرکت داشتید برای ثبت نام رایگان به دستیار آموزش مراجعه نمایید. 🔴 امشب آخرین فرصت ثبت‌نام است. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اول ظالم بر محمد و آل محمد ... در کنار هر شغلتان باید نقش تربیتی و نقش تربیت مهره و یاور برای اولیا خدا و جایگزین سازی اینها را داشته باشید میخواهید بنّا باشید میخواهید بقّال باشید میخواهید بزّار باشید خرّاط باشید در کنار هر شغلی که دارید، اگر‌ نقشی نداشته باشید خائن هستید؛ به خدا قسم مسلم که هیچ انسان نیستید! ▪️مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری 🆔 @einsadschool
شرح خطبه فدک حضرت فاطمه سلام الله علیها.mp3
50.02M
🔳 شرح خطبه فدک حضرت فاطمه (سلام الله علیها) 🎙به بیان مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین‌صاد) ◀️ این صوت محتوای کامل کتاب روزهای فاطمه(س) مرحوم استاد می‌باشد. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
احادیث حضرت فاطمه زهرا(س)،1.mp3
2.16M
🔲 از امشب تا میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با احادیثی‌ از حضرت(س) همراه خواهیم بود که مرحوم استاد در سخنرانی‌ها‌یشان شرح کرده‌اند. باشد تا با این شنیدن‌ها و گفتگو‌ها ما نیز از دریای بیکران کوثرِ رسول(ص) بهرمند باشیم. ◀️ حدیث اول : مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ . ▫️من اصعدالله خالص عبادته بعضی از عبادت‌ها زمین‌گیر می‌شوند، رفعتی پیدا نمی‌کنند، محبوس می‌شوند، حتی دعای ما بالا نمی‌رود ، حبس می‌شود، حالا اگر کسی بتواند عبادت خودش را از زنجیرها و محبس‌هایی که دارد فراتر بفرستد ، بیرون کند بسوی آسمان و بسوی خدا روانه کند ... ▫️أهْبَطَ اللهُ إلَیْهِ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ : خداوند مصلحت بهتر او را، اصلاح مناسب‌تر او را بر او نزدیک می‌کند و بر او فرو می‌فرستد ... ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
شرح احادیث حضرت زهرا(س)،2.mp3
9.12M
🔲 شرح احادیث حضرت فاطمه زهرا(س) توسط استاد صفایی حائری(ره) ◀️ حدیث دوم : عن فاطمة عليها السلام: «حبب الى من دنياكم ثلاث؛ تلاوة كتاب الله و النظر الى وجه رسول الله و الانفاق فى سبيل الله». هر كس با رفعت روح و وسعت نظر خود به مشاهدى و مشاهده‌هايى مى‌رسد تا آنجا كه پرده‌ها كنار برود و بهشت نقد حاصل شود. فاطمه عليها السلام با آن پروازها و رفعت‌ها عوالمى دارد و در اين عوالم ابتهاج‌ها و بهره‌هايى دارد. فاطمه عليها السلام مى‌فرمايد: از دنياى شما سه چيز براى من محبوب گرديده و اين‌ها به هم مرتبط هستند؛ انس با خدا و انس با رسول خدا و بخشش در راه خدا، كه اين بخشندگى نتيجه‌ى اين سرشارى انس و غناى وجودى است. آن‌جا كه سمع و بصر سرشار گرديده و در دل انس و محبت مستقر گرديده ناچار در جوارح و جوانح، گذشت و انفاق قرار مى‌گيرد. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
شرح احادیث حضرت زهرا(س)،2.mp3
7.3M
◀️ حدیث سوم : عن فاطمة عليها السلام قالت: «المؤمن ينظر بنور الله». در يك مرحله آدمى با حس همراه است و سپس غريزه‌ها و هوس‌ها و احساس مى‌توانند بر حس او اثر بگذارند تا آنجا كه فكر و تجربه و مشورت حس را نيرومند كند و مسلط نمايد. در يك مرحله ايمان باعث وسعت ديد و پاكى نظر و هدايت بيشتر خواهد شد تا آن‌جا كه نه تنها نور خدا كه آدمى با خدا مى‌بيند، مى‌شنود و مى‌گيرد، «كنت أنا عينه»، اين چشم و اين نور و اين هدايت مرحله به مرحله مستزاد مى‌شود تا آن‌جا كه بينش و بصيرت بر حس و تجربه و فكر و علم و فلسفه تأثير مى‌گذارد. همان‌طور كه احساسات باعث ناتوانى حس مى‌شود كه، «حب الشى يعمى و يصم»، محبت باعث كورى و كرى مى‌گردد. همان‌طور هدايت و نورانيت ايمان باعث هدايت قلبى و هدايت حسى و وهمى و خيالى مى‌شود تا آنجا كه تو با اين هدايت‌ها حس بيشتر و نگاه و گوش دقيق‌ترى خواهى داشت، تا آنجا كه گذشته و آينده‌ى يك پديده را يك جا مى‌بينى و تحول و دگرگونى آن را احساس مى‌نمايى و از تعلق و دلبستگى فارغ مى‌شوى. گاهى چشم نامحدود مى‌شود و گاهى نور و روشنايى براى ديدار كامل مى شود و با مجموعه‌اى از هدايت‌ها، نظر به جامعيت و نفوذ مى‌رسد. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
شرح احادیث حضرت زهرا(س)، 4.mp3
8.26M
◀️ حدیث چهارم: قالت فاطمة عليها سلام الله؛ «البشر فى وجه المؤمن يوجب لصاحبه الجنة. البشر فى وجه المعادى يقى صاحبه عذاب النار». فاطمه عليها السلام فرمود: خوشرويى در برابر مؤمن براى او بهشت را باعث مى‌شود و خوشرويى در برابر دشمن او را از عذاب و رنج آتش نگه مى‌دارد. خوشرويى و تندخويى، گاهى در اختيار آدمى هستند و گاهى عادت او و يا حاكم بر او هستند. خوشرويى گاهى از علاقه و محبت و گاهى از حلم و ظرفيت و گاهى از تحلم و عادت و گاهى از تصنع و بازيگرى ريشه مى‌گيرد. مادام كه از نفاق و دورويى نباشد، خوشرويى يك ارزش است. اگر در برابر مؤمن باشد براى او بهشت را مى‌سازد و اگر در برابر دشمن باشد و حتى از بازى و تصنع و يا عادت و تحلم باشد، او را از انحراف و فساد و تجاوز و ظلم نجات مى‌دهد. تفاوت تصنع و تحلم و نفاق در ريشه‌ها و هدف‌هاست... ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
حدیث پنجم.mp3
13.95M
◀️ حدیث پنجم: قالت فاطمة عليها السلام: «ان كنت تعمل بما امرناك و تنتهى عما زجرناك عنه فانت من شيعتنا و الا فلا... قالت ان شيعتنا من خيار اهل الجنة كل محبينا و موالى اوليائنا و معادى اعدائنا و المسلم بقلبه و لسانه لنا، ليسوا من شيعتنا اذا خالفوا اوامرنا و نواهينا». محبت ، تشيع و ولايت يك رتبه و يك حد ندارد. حتى خود محبت يك حكم و يك رتبه ندارد. محبت به كسى اگر با تولى و تبرى همراه باشد، اگر با تسليم در قلب و تسليم در زبان همراه باشد، هنوز تا تشيع فاصله دارد، گرچه حدى از ولايت را داشته باشد. تشيع بالاتر از محبت و بيشتر از تولى و تبرى و تسليم قلبى و لسانى، به تبعيت و اطاعت در عمل نياز دارد. حد تشيع در اطاعت و تبعيت است و حد ولايت در تبرى و تولى و تسليم و حد محبت بسيار گسترده‌تر و فراخ‌تر است و شكل‌هاى گوناگون محبت به خاطر خدا و يا به خاطر كرامت و جمال و كمال را در بر مى‌گيرد. اين محبت تا آن‌جا كه محبت شديدتر شود و تمامى دل را بگيرد و حب و بغض آدمى را مهار كند، و تولى و تبرى را بسازد، گسترده‌تر مى‌شود و به ولايت مى‌رسد و تسليم قلبى و اعتراف لسانى را آسان مى‌كند. ولى تشيع و متابعت، اطاعت و همراهى در عمل را مى‌خواهد. بدون اين تسليم در عمل و همراهى در عمل از تشيع خبرى نيست؛ «والله ما شيعة على الا من عف بطنه و فرجه...». ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
حدیث ششم.mp3
9.75M
◀️ حدیث ششم: قالت فاطمة عليها سلام‌الله: ابوا هذه الامة محمد و على، يقيمان اودهم و ينقذانهم من العذاب الاليم، ان اطاعوهما و يبيحانهم النعيم الدائم ان وافقوهما». آدمى امكانات و نعمت‌هايى دارد و نگهبان‌ها و پاسدارانى در هنگام ضعف دارد. نعمت حياة و رشد و صحت از والدين و نعمت علم و بصيرت و فهم از معلم و نعمت امن و عدل از رهبر و حاكم. محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام غايت خلقت و پاسدار و محافظ و معلم و مربى و حاكم و ولى هستند و همين است كه با همراهى و اطاعت آن‌ها نه در سال و ماه و دنيا كه در تمامى عمر آدمى و در تمامى عوالم، او را از كجى‌ها و رنج‌ها نجات مى‌دهند و نعمت‌هاى دائم را به آن‌ها ارزانى مى‌دارند. و همين است كه هنگام معارضه و درگيرى اين پدران، محمد و على، بر والدين و ديگران مقدم هستند. چون حوزه‌ى كار و توانايى و دارايى آن‌ها عظيم‌تر است. اين‌ها غايت و مقصود هستند و به خاطر آن‌ها نعمت‌ها گسترده شده كه اولياء النعم هستند و با تعليم و آموزش آن‌ها كسرى و كاستى‌ها برطرف مى‌شود و تداوم نعمت‌ها با شكر و متابعت آن‌ها تحقق مى‌يابد. نعمت وجود و نعمت معرفت و نعمت امن و نعمت رشد و نعمت حفظ و استمرار نعمت‌ها با آن‌ها و از آن‌هاست ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
🔰 ثبت‌نام ترم زمستان مدرسه عین صاد آغاز شد: 💠 دوره آموزشی معنای زندگی 💠 دوره آموزشی تربیت کودک به همراه : _ ارائه تمرین‌ جهت فهم عینی‌تر _ پشتیبانی کامل در مدت دوره _ تشکیل گروه‌های گفتگو 🔘 امکان انصراف تا ۱۴روز پس از شروع دوره ◀️ جهت ثبت نام هر یک از دوره‌ها به سایت مدرسه مراجعه نمایید: WWW.EINSADSCHOOL.IR
مدرسه عین‌ صاد
🔰 ثبت‌نام ترم زمستان مدرسه عین صاد آغاز شد: 💠 دوره آموزشی معنای زندگی 💠 دوره آموزشی تربیت کودک ب
🎊 تخفیف ویژه به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) برای استفاده از این تخفیف کد زیر را هنگام ثبت‌نام وارد کنید:
653T52C3
مهلت استفاده از تخفیف فقط تا روز میلاد حضرت زهرا (س) می‌باشد.
حدیث هفتم.mp3
11.45M
◀️ حدیث هفتم از حضرت فاطمه زهرا(س): قالت فاطمة عليها السلام: «تفكرت فى حالى و امرى عند ذهاب عمرى و نزولى فى قبرى فشبهت دخولى فى فراشى بمنزلى كدخولى الى لحدى و قبرى فانشدك الله ان قمت الى الصلوة فنعبد الله تعالى هذه الليلة». فاطمه عليها السلام در شب زفاف كه نه سال دارد با همسر خود كه خود انتخاب نموده گفت‌وگويى دارد. فاطمه نگران و گريان است و براى توضيح اين نگرانى مى‌گويد؛ من در حال و در كار خود فكر مى‌كردم كه در آن هنگام كه عمرم مى‌گذرد و من در قبرم قرار مى‌گيرم و فرود مى‌آيم، من اين بلوغ و همسردارى خودم را، من اين تحول را با آن تحول به هم شبيه ديدم؛ هنگامى كه در قبر و لحد داخل مى‌شوم با اين لحظه كه در منزلم و در جايگاهم فرود آمده‌ام به هم شبيه هستند، پس تو را قسم مى‌دهم براى قيام و بپاداشتن نماز، تا خدا را در اين شب عبادت نماييم... ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استا علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
حدیث هشتم.mp3
8.7M
◀️ حدیث هشتم: قالت فاطمة عليها السلام؛ «خياركم الينكم مناكبه و اكرمهم لنسائهم». بهترين شما كسى است كه شانه‌هايش رام‌تر و مهربان‌تر است و براى بانوان خود با كرامت و اكرام بيشتر. آدم‌ها به خاطر راحت طلبى و برترى‌طلبى، ديگران را به زير بار مى‌كشند و از نقطه ضعف‌هاى آن‌ها براى تسخير آن‌ها استفاده مى‌كنند. آن‌ها كه زرنگتر هستند بار خود را با منت بر شانه‌هاى ديگران مى‌گذارند و آن‌ها را خام مى‌كنند. وقتى آدمى بيشتر فهميد، زرنگى را در اين مى‌بيند كه خالى و با ظرفيت خنثى حركت نكند، اين‌جاست كه منت مى‌پذيرد و بار مى‌كشد. با اين مهربانى و باربردارى هم خودش دست خالى نمانده و هم درس مهربانى و عهده‌دارى را به ديگران داده است. نكته‌ى مهم اين است كه در اين عهده‌دارى، تحقير و منت گذاشتن نباشد، بل كرامت و بزرگوارى، در اكرام و بزرگداشت كسانى است كه به خاطر ضعف آن‌ها بار آن‌ها را برداشته‌اى. با تحقير ، ذلت و نفرت را در دل‌هاى خسته مى‌نشانى. با اكرام، عزت و محبت و سبقت و مسارعت را به آن‌ها منتقل مى‌سازى و همكاران و همراهان بيشترى تكثير و تربيت مى‌نمايى و همين توليد و تكثير علامت خوبى تو و رشد بيشتر توست. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استا علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
حدیث نهم.mp3
16.59M
◀️ حدیث نهم : قالت فاطمة عليها السلام: «شغلنى عن مسئلته لذة خدمته، لا حاجة لى غير النظر الى وجهه الكريم». روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله از فاطمه عليها السلام پرسيدند: چه حاجتى دارى‌؟ جبرئيل پيام آورده كه هر چه بخواهى برآورده مى‌شود. فاطمه عليها السلام عرض مى‌كند؛ مرا از خواستن و مسئلت او، لذت خدمت و حضور او مشغول داشته، حاجتى جز نظاره بر روى كريم او ندارم... شبيه اين نكته را در جواب جبرئيل، رسول مكرم فرموده بودند كه؛ «الدنيا دار من لا دار له و لها يجمع من لا عقل له». جبرئيل با مفاتيح و كليد گنج‌هاى زمين به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد كه اين‌ها در اختيار تو، بدون آن‌كه از مقام تو كم بشود و حضرت جواب دادند كه دنيا خانه‌ى كسى است كه خانه‌اى ندارد و براى آن جمع مى‌كند كسى كه عقل و سنجش ندارد. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استا علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
حدیث دهم.mp3
13.18M
◀️ حدیث دهم : قالت فاطمة عليها السلام: «ان فرح الملائكة باستظهارك عليها اشد من فرحك و ان حزن الشيطان و مردته بحزنها اشد من حزنها...»؛ حضرت فاطمه به دو زن كه با يكديگر درگير بودند. يكى معاند بود و ديگرى مؤمن، بر مؤمن راه حجت گشود و مسلط شد و خوشحال شد. حضرت فاطمه فرمود: خوشنودى ملائكه از اين پيروزى تو بيشتر از خوشنودى توست و اندوه شيطان بر شكست او بيش از اندوه اوست. تعارض‌ها و اختلاف‌ها گاهى در حوزه‌ى غضب و يا مكر و حيله‌ى طبيعى است و گاهى تعارض‌ها و درگيرى‌ها به دسته بندى‌هاى بزرگتر و قبيله‌اى و يا ملى و يا جهانى و يا الهى و شيطانى گره مى‌خورد. زندگى و مرگ محمد و آل محمد و حرب و سلم محمد و آل محمد بدان گونه است كه بن‌بستى ندارد و از تنگناى زمين به وسعت آسمان‌ها پيوند مى‌خورد. دو نفر زن با يكديگر درگير مى‌شوند. اين درگيرى در امر دين است. ▪️مدرسه عین صاد راوی اندیشه استا علی صفایی حائری https://eitaa.com/joinchat/3686334965Cf3dfb22054
ahadis_einsad.rar
63.47M
📥 دانلود تمامی فایل‌های شرح احادیث حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) توسط مرحوم استاد علی صفایی حائری به صورت یکجا ▪️ مدرسه عین‌صاد راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری @einsadschool