🌾🌾🌾🌾🌾🥀🌾🌾🌾🌾🌾
تو خواستی که نمایان کنی خطای مرا
ولی قبول نکرده کسی جفای مرا!
سزاست اینکه به آب طلا رقم بزنند
به خط خوبْ نویسندگان وفای مرا
چقدر با دلمان روزگار سرد شده!
چه دور کرده ز مهر نگات جای مرا!
گذاشتی که در این زمهریر یخ بزنم
نداشتی نفسم! ذرهای هوای مرا
به بند خویش کشیدی در این قفس ظالم!
بدون هیچ گناهی پر و صدای مرا
مرا به درد خودت کردهای دچار ولی
ندادهای به دواخانهای دوای مرا
درست نیست که اینقدر عاشقت باشم
درست نیست نبینی غم و بلای مرا
چرا هنوز تو را دوست دارم ای بیرحم؟
کسی جواب نداده است این چرای مرا
هنوز دستبهکار است مستجاب کند
خدا برای تو هر روز و شب دعای مرا
بهجای عطر گل یاس بعد از این گل من!
بزن به پیرهنت عطر شعرهای مرا
به آتشم زده تقویم قلب تو، وقتی-
که زودتر زده تاریخ انقضای مرا
#زینب_نجفی
#راجی
http://eitaa.com/eitaaparvanegi
🌾🌾🌾🌾🌾🥀🌾🌾🌾🌾🌾
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
4_5819187348956515778.mp3
12.3M
🏴🏴🏴🏴🏴🥀🏴🏴🏴🏴🏴
مرا ببر به مدینه درون خانۀ زهرا
ز غصه سر بگذارم بر آستانۀ زهرا
اگرچه نذر حسین است چشمهای تر من
ولی بریز تو ای اشک! با بهانۀ زهرا
بریز تا که بشوییم خون زخم علی را
ز روی و پهلوی زهرا... ز دست و شانۀ زهرا
بهقدر وسعت دریا غم است در دل تنگم
برای غربت و غمهای بیکرانۀ زهرا
نشسته آیۀ امّن یجیب بر لب حیدر
برای او شده تسبیح، اشکدانۀ زهرا
به هرکجا که نظر کرد چشمهای علی دید
نشسته با قلم سرخ خون، نشانۀ زهرا
یکی بیاورد آخر دلیل عدلپسندی
برای دفن غریبانه و شبانۀ زهرا
بیا قطار خیالم! که من قرار ندارم
مرا ببر به مدینه کنار خانۀ زهرا...
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
🏴🏴🏴🏴🏴🥀🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
حالا که حال مادرم زهرا خراب است
دریای امید من و بابا سراب است
دنیای ما را برد آب اما مدینه
بستهاست بر ما چشم خود را، غرق خواب است
بر دست مادر مانده رد تازیانه
بر گردن بابای من جای طناب است
یک گوشۀ خانه حسین و بیقراری
یک گوشۀ دیگر حسن در اضطراب است
مظلومبودن، درددیدن، جانسپردن
تاوان ماندن پای عهد بوتراب است
آمیزهای از انتظار و التماسیم
وقتی برای مرگ، مادر در شتاب است
در شهر بیزهرا تنفس زندگی نیست
هر دم شکنجه بازدمها هم عذاب است
یا فاطمه! بعد از تو زینب کار دارد
تا روز عاشورا رسد در التهاب است
پیراهنی کهنه شده ارث حسینت
ارثی که ماند از تو برای من حجاب است
مادر دعایم کن که میدانم دعای
مادر برای بچههایش مستجاب است
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
احمد عزیزی (زادهٔ ۴ دی ۱۳۳۷ – درگذشتهٔ ۱۶ اسفند ۱۳۹۵) شاعر معاصر کُرد اهل کرمانشاه بود وی بر اثر بروز یک بیماری، ۹ سال پایان عمرش را با سطح هشیاری پایین به سر برد.
عزیزی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دعوت شمس آل احمد به تهران آمد و موفق به دیدار شهید آیت الله مطهری شد. وی با آغاز جنگ تحمیلی به همراه خانواده به تهران آمد و سپس برای مدتی ساکن شهرستان نور شد، سپس در تهران اقامت گزید و به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت.
عزیزی شاعری منحصر به فرد و ارائه دهنده سبک جدید مثنوی در کشور بود. دلیل سرشناسی وی همین سبک متمایز و نو در شعر (مثنوی) و نثر شطحگونه بود.
تمایل سبک وی به معنویت و عرفان اسلامی با فرم جدیدی از مثنوی -ملهم از مثنوی مولوی- در شعر معاصر بینظیر است. این سبک تأثیر بسیار زیادی در شعر معاصر گذاشتهاست.
او مثنویهایش را غالباً با وصف طبیعت آغاز میکند و با تمهیدات گوناگون و با توسل به مناسبات و ترکیبات نو وتجنیسات سنتی، رفته رفته به موضوع اصلی گریز میزند.
وی در ساختن ترکیبات نو به شیوه شعرای سبک هندی نیز مهارتی خاص دارد. برای نمونه میتوان به این ترکیبها اشاره کرد: جبرئیل آباد الهام، آب بازیهای فطرت، تابستان عُزلت، تب خیس تکلم، درختان پا به ماه، کولیان شبنم فروش و ....
کفشهای مکاشفه، شطحیات، یک لیوان شطح داغ، باران پروانه، روستای فطرت، قوس غزل، ترانههای ایلیایی از جمله آثار وی است.
نمونه ای تلخیص شده از یکی از مثنویهای وی تقدیم شما خواهد شد.
#معرفی_شاعر
#احمد_عزیزی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
پروانگی 🇵🇸
من که براش فاتحه خوندم....
شما هم بخونید
همیشه که نباید برای حافظ فاتحه فرستاد...
زدم قاب تو را ای دوست بر دیوار این خانه
به این صورت دلم را اندکی خوش میکنم هر روز
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
هدایت شده از روشنگری آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا آفتاب پس ابر...
تو که در چشم خود خورشید داری
نمیخواهی که فانوسی بیاری؟
گرفته خار غم دنیای ما را
نمیآیی گل شادی بکاری؟
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
#زینب_نجفی
#راجی