eitaa logo
پله پله تا اجتهاد جامع
342 دنبال‌کننده
975 عکس
199 ویدیو
255 فایل
پاسخگویی به سؤالات طلاب از دوران قبل ورود به حوزه تا پایان طلبگی،و ارائه یک نظام جامع علمی برای دستیابی به اجتهاد جامع ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
ال جناب آقای عبدالکریم سروش با بیان این ادعا که «کل روایات ما خرافه است و روایات صحیح مثل یک انگشتری است در تلی از زباله»، به دنبال چه چیزی است؟[۳] یا وقتی جناب آقای سید کمال حیدری به طور مکرر به فقیهان، متکلمان و قرائت‏های موجود، -که لزوما هم قرائت رسمی نیستند،[۴]- حمله می‏کند، نتیجه آن چیزی جز ویران و نابود کردن تراث نیست. لذاست که از عدم صلاح و صلاحیت این جریانات سخن به میان می‏آ‏وریم.   ۲. نقض‏ غرض نهفته در رفتار این جریانات: نوع رفتار مدعیان این جریانات خلاف و ضد غرض‏شان است. غرض این جریانات ایجاد تحول، نوآوری و نظریه‏پردازی است. حال پرسش این است که: آیا این نوع رفتار برای آفرینش تحول، نوآوری و نظریه پردازی موفق و نتیجه ‏بخش است؟ و آیا این مدل عملکرد به پیشرفت نگاه دینی کمک می‌کند؟ یا اینکه یک «عقبگرد» و یک «نه بزرگ» است؟ بدین معنا که نوع رفتار برای اصلاح نگاه‌های دینی، رفتاری خلاف عقل، تجربه و نقل است!؟ ۳. عدم التفات به نتیجه کار و رفتار مدعیان این جریانات: یکی از نتائج مهلک و خطرناک این نوع رفتار، شبهه ‏افکنی و ایجاد تشکیک است. جناب آقای حیدری با اذعان به این نتیجه خطرناک، خود نقل می‏کند: «من وقتی که در فقه المرأه مطالبی راجع به زنان و حجاب مطرح کردم، برخی به من نامه نوشتند که ما در حجابمان دیگر تردید جدی داریم: لقد وصلتنی رسائل متعددة تقول: سیدنا هذه الابحاث التی تطرحونها فی فقه المرئه أدّی بالبعض ان یشکک فی عقیدته، أدی بعض الاخوات ان ینزعوا حجابهم أدی... أدی...»، و خود ایشان موارد را برمی‌شمارد. این نتیجه، امری است که لامحاله بر این نوع رفتار مترتب است و  اگر متصلبان بخواهند در آن مسیری که ایشان آن مسیر را باطل می‌داند و قرائت -به قول خود- رسمی دین می‏انگارد، تصلب بورزند، ایشان با این رفتارها، بهانه‏ای به دست آنها داده و راه را بر هر نوع نوآوری و نظریه ‏پردازی خواهد بست. ۴. زمان‏ پریشی و عدم مراعات زمان: نکته دیگر پیرامون این جریان ها، زمان‏ پریشی و عدم مراعات و التفات به زمان و زمانه است. برای تبیین این مهم به دو نمونه ذیل توجه بفرمائید:   الف. داعش؛ ثمره فتاوای فقهای شیعه: جناب آقای حیدری در یکی از کلیپ‏های خود –که در زمان حمله داعش به عراق و فتح موصل منتشر شده است - در مقام آسیب ‏شناسی عوامل به وجود آمدن داعش به صحنه آمده و ادعا می‏کند که داعش کذا و کذا و تکفیری‏ها حاصل چه چیزی هستند؟ سپس پاسخ می ‏دهد که علت به وجود آمدن داعش و تکفیری –و یا یکی از علل به وجود آمدن آنها- فتاوایی است که برخی از فقهای شیعی در کتاب‏های فقهی خود دارند! و سپس با اشاره به «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، بحث مربوط به جواز غیبت، سب و لعن اهل تسنن را مطرح می‏کند.   ارزیابی این ادعا: گفتنی است : اینجانب مدافع حرف صاحب جواهر در این موضوع نیستم و در درس خارج فقه، در بحث غیبت، این دیدگاه را نپذیرفته‏ ام، اما می‌خواهم عرض کنم این حرکت جناب آقای حیدری مبتلا به زمان‏پریشی است. اینکه دلیل به وجود آمدن و حمله داعش، برخی فتاوای فقهی شیعی انگاشته شود و فقهای معظم شیعی متهم و مقصر شناخته شوند، بدون اینکه زمانه و زمینه صدور آن فتاوا تبیین شود، نوعی زمان ‏پریشی و عدم توجه به زمان و زمینه صدور فتواست، که منجر به قضاوت غلط و ناصحیح می‏شود؛ چنانکه جناب آقای حیدری در این اظهارنظر خود درباره فتوای صاحب جواهر مبتلای به این بلیّه شده است. زمانه و زمینه صدور فتوای صاحب جواهر: جهت اطلاع عرض می‏کنم جناب صاحب جواهر(ره) در سال ۱۲۲۶ نگارش جواهر را شروع می‌کند و حدود ۳۰ سال بعد، -در سال ۱۲۵۷- و ۱۰ سال قبل از وفات ایشان نگارش آن به پایان می‏رسد. در مقطع زمانی قریب به شروع نگارش جواهر الکلام، وهابیون حدود ۱۰ مرتبه به عراق حمله داشته ‏اند. وهابیون در سال ۱۲۱۶ حمله ‏های خود را شروع کردند و پس از ورود به کربلای معلی، با شعار «اقتلوا المشرکین و اذبحوا الکافرین»، پنج هزار نفر از شیعیان و اهل کربلا را قتل عام کرده، وارد ضریح مطهر امام حسین(ع) می‏شوند و آن را غارت و داخل و اطراف حرم را مملو از کثافات و قازورات می‏کنند! این فرقه انحرافی، مجدداً در سال‏های ۱۲۲۰، ۱۲۲۲، ۱۲۲۵ و... حمله‏های دیگری به عراق می‏کنند، که در برخی از حمله موفق و در برخی شکست می‏خورند. آخرین حمله آنها – تا جایی که بنده ملاحظه کردم- در سال ۱۲۲۵ اتفاق افتاده و نگارش جواهر الکلام نیز در سال ۱۲۲۶ شروع شده است.  این نکته نیز قابل توجه است که در آن زمان تفکیک عموم اهل‏ تسنن از وهابیت -آنگونه که در زمان ما مرسوم است و بین آنها مرزبندی وجود دارد- مشخص نبوده و کل اهل تسنن به سنیّت مکه و مدینه شناخته می ‏شدند؛ لذا هر کاری که اهل تسنن مکه و مدینه انجام می‏دادند، به حساب کل اهل تسنن گذاشته می‏ شد و تفکیکی بین عموم اهل تسنن و فرقه انحرافی وهابیت وجود نداشت. فتوای مورد بحث صاحب جواهر در چنین زمینه و زمانه‏ای صا
در شده است (که بنده در عین حال از آن فتوا دفاع نمی‏کنم). جناب آقای حیدری باید توجه داشته باشند، وقتی متن جواهر –آن هم با غلظت- برای مخاطب خوانده می‏شود، باید زمانه و زمینه صدور هم برای مخاطب تبیین شود. اینکه اشکال شود که چرا صاحب جواهر تفکیک نکرده، چنانکه گذشت، اشکالی بی‏مبناست، چون در آن زمان تفکیک بین اهل تسنن غیر وهابی و وهابیون مرسوم نبود. ادعای تاثیرپذیری فقیه از زمان و فضای حاکم، البته تا حدی پذیرفتنی و طبیعی است، و لذا اگر آن زمان و فضا در نظر گرفته شود، معلوم نیست که اشکالات شما وارد باشد. جناب آقای حیدری! شما از کدام «فقیه نامی» سراغ دارید که فتوایی بر قتل اهل تسنن داده باشد؟ اینکه کسی در گوشه ‏ای چیزی گفته باشد، محل بحث نیست، گرچه چنین موردی را نیز بنده سراغ ندارم. امروزه چه کسی عراق را  حفظ کرده تا حمام خون راه نیفتد؟ یکی از آقایان عربستان می فرمود اگر آیت ‏الله سیستانی(حفظه ‏الله) مانند بزرگان ما می‏ اندیشید، اکنون باید در عراق حمام خون راه می‏ افتاد! این نوع بحث کردن مبتلا به زمان‏پریشی و عدم مراعات زمان است. ب. توهین شیخ مفید(ره) به شیخ صدوق(ره): جناب آقای حیدری در کلیپی دیگر که در سال ۹۸ منتشر شده، کتابی را به مخاطبان نشان داده و ادعا می‏کند که شیخ مفید در این کتاب به شیخ صدوق توهین کرده و «او را دیوانه‏ای خوانده که اهل هوا و هوس است و تکلیف از او ساقط»!! ایشان سپس از مخاطبان خود می‏خواهد که در این‏باره قضاوت کنند و خود در مقام داوری می‏گوید: «یا شیخ مفید خلاف می‌گوید و اینگونه بزرگی مانند شیخ صدوق را متهم به دیوانگی و هوا و هوس می‏کند و یا اینکه شیخ مفید درست می‏گوید و شیخ صدوق حقیقتاً دیوانه و اهل هوا و هوس است!» و بعد نتیجه می‏گیرد که: «اگر شیخ مفید خلاف واقع حرف می‏زند، در این صورت او چه صلاحیتی دارد؟ و اگر راست می‏گوید و صدوق اینگونه است، چگونه شما دین‏تان را از روایات و کتب شیخ صدوق می‏گیرید؟»! ارزیابی این ادعا: در ارزیابی این کار آقای حیدری گفتنی است: کتابی که ایشان به آن استناد می‏کند، کتاب «النکت الاعتقادیه» منسوب به شیخ مفید است، و این در حالی است که اساس این انتساب صدها سال مورد تشکیک بزرگان و اهل تحقیق بوده است. به عنوان نمونه شیخ علی نواده شهید ثانی(ره) در انتساب این کتاب به شیخ به طور جد تشکیک نموده است. همچنین ویژه ‏دانی قدر در عرصه کتاب‏شناسی مانند حاج آقا بزرگ تهرانی –که بر قله شناخت کتاب و مولف ایستاده- تشکیک شیخ علی را صحیح دانسته است. چنانکه مرحوم نجاشی نیز در مقام شمارش و حصر کتاب‏های شیخ مفید نامی از این کتاب به میان نیاورده است. خود مرحوم شیخ مفید نیز هنگام شمارش کتاب‏هایش، اساساً از این کتاب نام نبرده است. برخی از معاصران اهل فن نیز در این انتساب تشکیک کرده‏ اند.     دیگر اینکه رصد موارد یادکرد شیخ صدوق در آثار شیخ مفید، بیانگر رعایت احترام و ادب ویژه شیخ مفید برای مرحوم شیخ صدوق(ره) است. جناب آقای حیدری! طبیعی است در مقام بیان مطلب و انتساب کتاب به یک شخصیت، باید این نکات نیز گفته شود. آیا اینکه این کتاب به نام شیخ مفید منتشر شده، می‏تواند دلیل محکمی بر انتساب کتاب به فرد باشد؟ چه فراوان کتبی که بنام برخی افراد چاپ می‏ شود، اما انتساب کتاب به آن افراد معلوم نیست! به عنوان نمونه، مگر «کتاب اشعثیات» که منسوب به «ابن‏اشعث» است، مشکوک نیست؟!   اینها نمونه‌های کاری و رفتاریِ جناب آقای سید کمال حیدری است. شرائط و ادب نوآوری و اصلاح نگاه ‏های دینی آنچه گذشت، نمونه‏ هایی از کار و رفتار جناب آقای سید کمال حیدری بود. چنین رویه رفتاری‏ و کاری، نیازمند این تذکر قرآنی است که «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ  إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا» (اسراء: ۳۶) جناب آقای حیدری! نوآوری و اصلاح نگاه‌های دینی، ادب و شرائط دارد:  ۱. احترام به گذشتگان؛ حفظ و تکیه بر تراث: احترام به تراث گذشتگان و تکیه بر آن. این‏گونه نیست که تراث گذشتگان، همه خرافه و غلط باشد؛ باید ارزش و احترام‏ آنها را پررنگ کرد و متذکر شد. ۲. رعایت هنجارهای علم: هر علمی و هر پدیده‌ای هنجار خودش را دارد  که باید رعایت شود. ۳. صداقت و پرهیز از راست ناقص و عدم شفافیت: قرائت ابتر و ناقص مطالب، بدون تبیین و تحلیل درست آنها به نوعی خیانت  به شمار می‏رود. ۴. پرهیز از زمان ‏پریشی: در مقام پژوهش و ارزیابی اراء و اندیشه‏ ها، باید زمان و مکان در نظر گرفته شود و اقتضائات زمانی و مکانی هر مطلب و هر نویسنده‏ ای لحاظ شود. ۵. طرح بحث در جوامع علمی: نمی‏توان هر بحثی را در هر جمعی و مکانی مطرح کرد. هر بحثی مخاطب خاص خود را دارد. مباحث عمیق علمی باید در جمع متخصصین و ویژه ‏دانان آن بحث مطرح شود، نه در جمع‏های عادی و در فضایی که در دسترس عموم قرار می‏ گیرد. طرح بحث در جمع‏ه ای غیر تخصصی، پدیده
عام البلوا و همه ‏گیری است که متوجه برخی از دیگر از سخنرانان در داخل و خارج کشور نیز می‏باشد. بحث عمیق فقهی باید در جمع فقه‏ پژوهان و ویژه‏دانان فقهی مطرح شود، نه در جمع عمومی و یا حتی جمع‏ه ای دانشجویی. حقیقت آن است که همانگونه که امثال ما نسبت به بحث ‏های فیزیک و شیمی و... عوام و ناویژه ‏دان هستیم، همین طور دانشجویان و متخصصین رشته ‏های دیگر نیز در زمینه ‏های مسائل فقهی و اجتهادی عوام به شمار می‏روند و باید از طرح مباحث عمیق فقهی و اجتهادی در جمع ایشان، به دلیل نیازمندی فهم این نوع مطالب به دقت و تخصص، خودداری کرد.   موارد فوق‏ الذکر درباره فتوای صاحب جواهر و نیز کتاب النکت الاعتقادیه، آیا یک بحث صرفاً عقلی است که بتوان با تمعق عقلی آن را دریافت و لذا اقدام به طرح آن در جمع‏ های غیر تخصصی و دانشجویی کرد؟ آیا طرح این مباحث در منظر عموم که اطلاع درستی از جوانب مسئله ندارند، کاری صیحیح است؟! جالب این است وقتی گفته می‏شود این مطالب منجر به انحراف برخی از افراد می‏شود، جناب آقای حیدری پاسخ می‏دهند: «هذه ابحاث علمیه تخصصیه و لیس فتوا فقهیه ولا فتاوا عقائدیه؛ اینها بحث‏های علمی است، نه فتاوای فقهی و اعتقادی!».[۵] و ادامه می‏دهد: «حتی تعملون علیها و ترتبون علیها آثارها هذه دروس للمختصین. هذه بحوث تسمی بحث الخارج فی الحوزات العلمیه؛ اینها بحث‏های تخصصی است برای متخصصان!». جناب آقای حیدری! آیا کلیپ‏های شما فقط برای اهل درس خارج منتشر می‌شود و فقط به دست اینها می‌رسد؟! یا چنانکه شاهدیم در دسترس عموم و عوام قرار دارد و در حال انتشار در شبکه‏ های اجتماعی داخلی و خارجی و خودی و غیر خودی است؟! پیشنهاد رویه صحیح ارائه بحث جناب آقای حیدری! شاید حضرتعالی بنده را بشناسید. بنده از جمله کسانی هستم که مورد هجمه برخی از سنتی‌ها هستم. کتاب‏های «فقه و عقل»، «فقه و عرف»، «فقه و مصلحت»، «روش‏ شناسی اجتهاد»، «فقه و حقوق قراردادها» و.. مملو از مطالب جدید و قابل بحث و گفتگو است، اما براساس حفظ هنجارها و انضباط هر علمی بر اساس خودش به نگارش درآمده ‏اند.  همزمان که حضرتعالی بحث «فقه المرأة» را ارائه می‏کردید، بنده نیز مبحث «جواز تصدی پست‏های سیاسی، اجتماعی و مذهبی توسط زنان» را داشتم. بنده هم در این مسئله به جواز رسیدم و معتقدم زن می‏تواند قبول منصب کند و تمام ادله مخالفین -آنچه مطرح شده- را پاسخ داده، و ادله خودم را ارائه کرده‏ام. این مهم را به صورت عمومی اعلام می‌کنم و متن و صوت درس در سایت بنده موجود است. نمی‌خواهم -خدای ناکرده- ادعایی داشته باشم. مقصود این است که کسی نگوید در حوزه امکان طرح بحث و نظر نو وجود ندارد و جلوی این‏گونه بحث‏ها گرفته می ‏شود. هیچ‏کس نمی‌تواند بنده را متهم به ایستایی، و مخالفت با نوآوری و نظریه‏ پردازی بکند. غرض پیشنهاد شیوه ه‏ای است که عوارض جانبی ندارد و در ضمن زمینه پیشرفت بحث را نیز فراهم می ‏کند. پیشنهاد ارائه بحث در کرسی‏ های نظریه ‏پردازی بنده به عنوان مسئول کرسی‌های علوم نقلی، از جناب آقای حیدری تقاضا و دعوت می‏کنم که با حضور خود یا یکی از مطلعان کامل به نظر ایشان در کرسی‏های نظریه ‏پردازی، به ارائه بحث و نظر در جمع متخصصین بپردازند و هم اکنون این وعده را می‏دهم که زمینه حضور و ارائه بحث‏شان درکرسی های نظریه ‏پردازی را فراهم کنم. نظریه پردازان با حضور در کرسی‏ های نظریه ‏پردازی، اراء و نظریات خود را به محک نقد و نظر و ارزیابی می‏نهند و در جمع ‏های تخصصی، به تبیین و اثبات نظریه خود می‏پردازند. تاکنون حدود ۴۰ مورد کرسی نظریه پردازی در این کرسی‏ ها برگزار شده است. بنده حاضرم امکانات و نفراتی در اختیار شما بگذارم تا بتوانید نظریه خود را در قالبی مکتوب یا شفاهی تنظیم نموده و در جلسه یا جلساتی به ارائه آن بپردازید. ارائه شما در جمع ناقدان و داورانی –که با مشورت با خود حضرتعالی تعیین خواهند شد- انجام خواهد شد و تمام جلسه نیز به صورت صوتی و تصویری ضبط خواهد شد تا در نهایت با صلاحدید حضرتعالی منتشر شود.. این وعده علاوه بر جناب آقای حیدری، به محترمینی که در خارج از کشور هستند نیز داده می‏شود که خودشان و یا کسی –که مورد اعتماد و اطمینان خودشان هستند- را معرفی کنند تا در این کرسی‏ها نظریات آنها طرح و تبیین و نقد شود..[۶] این نوع طرح بحث و مواجهه علمی مصداق بارز فرمایش امیر حکمت و بیان(ع) است که فرمودند: « اِضرِبُوا بعضَ الرأیِ ببعضٍ یَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ؛  آراء را به هم بزنید و رای ثواب را از آن دریابید». نکته آخر: به عنوان آخرین نکته عرض می‏شود: بنده به هیچ وجه از همه آراء و افکار موجود و مطرح دفاع نمی‏کنم و معتقدم همه آراء و افکار فقهی –گذشته از حرف فلان مداح و فلان طلبه و فلان مبلّغ- قابل بررسی و نقد است.   متأسفانه امروزه، شاید به خاطر حرکات همین آقایان، جریان‏هایی مانند آنچه مورد اشاره و نقد قرار گرفت
، فعال شده‏ اند. حقیقت آن است که حرف و عمل این عده قلیل، اساساً قرائت رسمی دین تلقی نمی‏شود تا مورد نقد قرار گیرد، قرائت رسمی دین را باید از عالمان دین جست و طلب کرد. برادران و خوهران! جوانان و نوجوانان عزیز! ما توسط ائمه اهلبیت(ع) دعوت شده ‏ایم که در عصر غیبت برای اخذ معالم و معارف دینی به علما مراجعه کنیم. به عنوان  نمونه امام حسن عسکری(ع) به شیعیان فرمودند برای کسب معارف و احکام دینی، به فقیهانی رجوع کنید که هم علماً هم نفساً سالم‌اند: «فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ».  حضرت ولی‏عصر(عج) نیز ما را به سوی علما و فقها رهنمون شده‏اند: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ».  امیدواریم خداوند بزرگ به ما توفیق  اطاعت و بندگی عنایت کند و ما را از خدمتگزاران دینش قرار دهد. الحمدلله رب العالمین [۱]. ویژگی که عرض می‌کنم منظور شمارش ویژگی‌های ارزشی نیست، یعنی نمی‌خواهم هنجارشناسانه بحث و ارزیابی کنم. بلکه مقصود هستی‏شناسانه و بیان واقعیت‌هایی است که وجود دارد. [۲]. به جهت اینکه نخواستم در تعبیر تصرف کنم، این تعبیر را ذکر کردم، وگرنه مایل به ذکر آن نبودم. [۳]. این مطاب را بنده پیش‏تر در کلیپ‏های دیگری مورد نقد قرار داده‏ام. [۴]. چه اینکه برخی از این قرائت‏ها ممکن است مربووط به یک مداح و یا یک روضه‏خوان و یا یک مبلّغ معمولی باشد که در جایی مطرح کرده و یا حتی مربوط به نظر مشهور و فقهی هم باشد، که البته در برخی موارد قابل قبول است. [۵]. بر خلاف این ادعا، ایشان بارها در همین زمینه‏ها گفته است: «افتی؛ فتوا می‏دهم»! [۶] تلفن تماس برای برگزاری کرسی : ۰۹۱۹۱۲۵۷۹۸۸
💥 واکنش‌های رهبر انقلاب به تعابیر مبالغه آمیز نسبت به ایشان چیست❓ 👈 نسبت به تعبیر: ناخدای کشتی ولایت و نوح ما 🎙 «به همه این را می‌گویم و گفته‌ام و تکرار می‌کنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر... این نوح، امام زمان است... وجود مقدس خاتم‌الانبیاء نوحِ کشتیبان این امت است.»۸ شهریور ۹۱: 👈نسبت به تعبیر: جانم فدای رهبر 🎙 «نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه می‌دهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیرو‌های مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد.» پس از این بیانات و در دیگر مراسم رسمی نظامی بعدی، این شعار حذف شد. ۷اردیبهشت ۹۱ 👈نسبت به: علی زمان 🎙 «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اسم مبارک ولی عصر روحی‌فداه را می‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‌آورند، بنده تنم می لرزد... ما گیاه همین فضای آلوده‌ دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچک ترین شاگردان آن‌ها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آن‌ها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین علیه‌السلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی شویم...» ۲ آبان ۸۰. 👈 جشن تولد برای رهبری 🎙«این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم.»4 تیر ۸۶. 👈نسبت به: ذوب در ولایت 🎙واکنش نسبت به تعبیر ذوب در رهبری: «بنده این حرف را از آدم‌های حسابی کمتر شنیده‌ام. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است... ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد.»3 خرداد ۸۳. 👈نسبت به: نصب بنر در سفر کرمانشاه 🎙 «چند روز است منتظر فرصتی بودم که این گلایه را هم عرض بکنم. من وقتی توی خیابان‌های کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکس‌های بزرگی از چهره‌ این حقیر در مسیر نصب شده... این کار چند تا اشکال دارد: یکی این‌که کاری است کاملاً غیر لازم، با هزینه‌ سنگین؛ این توجیهی ندارد. ثانیاً این تبلیغ‌های این‌جوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن طلبگی ما نیست؛ کار ما بایستی با بساطت و سادگی پیش برود.»۶مهر ۹۰: 👈نسبت به: سرور ما 🎙«من خواهش می کنم که الفاظ این اشعار و سرود‌ها را از کلمات مبالغه‌آمیز خالی کنید. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمت گزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است... ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم.»1شهریور ۷۷. # مدرسه انقلاب
بسم الله ... صحبت دیروز رهبری
🔴شکل‌گيري دانش دراية الحديث در سايه هدايت‌هاي ائمه(ع) 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از دانش‌هايي که در ساية تأکيدات ويژة ائمة اطهار عليهم السلام در عالم تشيع شکل‌گرفت، دانش بود. معناي حقيقي دراية الحديث يعني فهم عميق و دقيق حديث و سخن معصومان(ع). دانش دراية الحديث هم به دانشي گفته مي‌شود که ابزارها و شرايط لازم براي چنين فهمي را در اختيار محققان و حديث‌شناسان قرار مي‌دهد. 🔸شيخ در نخستين باب کتاب معاني الاخبار سه روايت در اين زمينه نقل مي‌کند که آنها را مي‌خوانيم: 1️⃣ (ع): شما داناترين مردمان هستيد، زماني که معاني و مرادات و مقاصد سخنان ما را بشناسيد. به درستي که يک سخن، ابعاد و حيثيت‌هاي مختلفي دارد؛ اگر کسي بخواهد مي‌تواند هر گونه که بخواهد سخنش را جهت دهد و در عين حال، دروغ نگويد. 2️⃣ عليه السلام خطاب به فرزندش امام صادق(ع) فرمود: فرزندم، منزلت و جايگاه شيعيان در نزد ما را بر اساس ميزان رواياتي که از ما نقل مي‌کنند و بر اساس ميزان معرفت‌شناس بشناس؛ زيرا معرفت عبارت است از فهم عميق (درايت) و با فهم عميق روايات است که مؤمن به بالاترين درجاتت ايمان بالا مي‌رود. 3️⃣ امام صادق(ع): فهم عميق يک حديث بهتر و ارزشمندتر از نقل هزار حديث است. ✅البته «دراية الحديث» در اصطلاحات حديث‌شناسان به دو معناي گستردة و محدود به کار مي‌رود: ✔️دراية الحديث در معناي گسترده خود به تعبير پاره‌اي از محققان معاصر به معناي «منطق فهم حديث» يا «فقه الحديث» است که خود مشتمل بر علوم مختلفي مثل «غريب الحديث»، «دانش فهم اسباب ورود حديث»، «اختلاف الحديث»، «علل الحديث»، «نقد الحديث»، «تاريخ الحديث» و امثال آن است؛ ✔️اما در معناي خاص و محدود خود به معناي دانش آشنايي با اصطلاحات حديثي است: اصطلاحات ناظر به سند (مثل صحيح، ضعيف، مرسل ...)، متن (مثل نص، ظاهر، مؤول ..)، کتاب (مثل مسند، مستدرک، صحيح و ...)، راوي (مثل صحابي، مخضرم، حافظ، مولي و ...)، و امثال آن.
🔴جامعيت اسلام و مسألة ولايت فقيه از منظر آيت‌الله بروجردي(رض) 🖊احمدحسين شريفي 🔸آيت‌الله حسين (1292-1380ق) هم در کتاب (ج1، ص91-103) و هم در کتاب في صلاة الجمعة و المسافر، به مناسبتي بحث و مسأله را مطرح مي‌کند. در کتاب البدر الزاهر (ص72- 81) با استفاده از مقدمات عقلي و جامعه‌شناختي و همچنين دلايل نقلي اثبات مي‌کند که با توجه به روح حاکم بر اسلام و به ويژه مکتب تشيع، هيچ گريز و گزيري از پذيرش ولايت فقيه و حکومت اسلامي نيست. 🔸دوست عزيز و دانشمندم جناب در کتاب بسيار ارزشمند ، ص336 خلاصة استدلال آيت‌الله بروجردي را ذکر کرده‌اند که بنده هم عيناً از همانجا نقل مي‌کنم: 1️⃣در هر جامعه‌اي به مسائلي برمي‌خوريم که از وظايف فردي اشخاص به شمار نمي‌آيند؛ بلکه اموري عمومي و اجتماعي‌اند و بقاي جامعه در گرو اجراي آنهاست 2️⃣با نگاهي گذرا به قوانين اسلام روشن مي‌گردد که اين دين به عبادات محض بسنده نکرده، بلکه به اجتماع و سياست نيز پرداخته است. حدود شرعي، قصاص و ديات، احکام قضاوت و دادرسي، و قوانين مالي همچون خمس و زکات، همگي بيانگر توجه دين اسلام به مسائل سياسي و حکومتي است. 3️⃣بخش سياسي اسلام از مسائل روحاني و معنوي آن جدا نيست؛ چنانکه (ص) خود به تدبير امور مسلمين مي‌پرداخت و پس از وي نيز همواره پيشواي مسلمانان، امامت جماعت آنان را نيز برعهده داشت. 4️⃣به اعتقاد شيعيان، رسول خدا(ص) مسألة خلافت و رهبري سياسي مسلمانان را ناگفته نگذاشته و پس از خود، امامان دوازده‌گانه را شايستة رهبري و زعامت مسلمانان دانسته است. 5️⃣از يک سو امامان معصوم، شيعيان را از مراجعه به خلفاي جور و قاضيان ناحق- و به عبارت ديگر، طاغوتها- بازداشته‌اند و از سوي ديگر، اين نکته نيز ترديدناپذير است که در بيشتر دورانها شيعيان دسترسي چنداني به پيشوايان معصوم نداشته‌اند. ✅با توجه به اين مقدمات، طبيعي است که معصومان- حتي در زمان حضور خود- کساني را براي رسيدگي به امور اجتماعي مردم منصوب کنند. اين گروه همان فقيهان اسلام‌شناس‌اند که در زمان غيبت امام معصوم نيز تا آنجا که بتوانند مسؤوليت رهبري سياسي مسلمانان را برعهده مي‌گيرند.
🔴معيار عقلانيت در کلام امام رضا(ع) 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از شاخصه‌هاي مکتب اهل بيت(ع)، تأکيد بر و در همة عرصه‌هاي زيست انساني است. 🔸به همين دليل، اکثر علماي شيعه، عقل را در کنار قرآن و سنت، به عنوان منبعي از منابع دين به شمار مي‌آورند و در همه مجامع روايي ما، روايات مربوط به عقل را در بحثي با عنوان «کتاب العقل» گردآوري کرده‌اند. 🔸تأمل در مجموعة روايات ناظر به خردورزي، نشان مي‌دهد که ائمه اطهار(ع) به تأسي از آيات قرآن، بيشتر بر بيان شاخصه‌هاي عيني و زيستي خرد و خردورزي تأکيد داشتند؛ تا تعريف مفهومي و انتزاعي محض. 🔸به تعبير ديگر، در کنار توجه به عقل فلسفي و برهاني، بيشترين تأکيد را بر عقل اجتماعي، آموزشي، اقتصادي، سياسي و اخلاقي داشتند. 🔸(ع)، به عنوان عالم آل‌محمد(ص)، در حديثي نوراني ده شاخصه براي شناخت انسان‌هاي خردورز در تراز اسلامي و شيعي ذکر کرده‌ است. آن حضرت مي‌فرمايد، عقل انسان مسلمان به کمال نمي‌رسد مگر آنکه ده ويژگي در آن باشد: 1.مردم از او انتظار خير دارند؛ 2.مردم از شر او در امان‌انند؛ 3.کار خير اندک از ديگران را زياد شمارد؛ 4.خيررساني‌هاي زياد خود را، اندک شمارد؛ 5.هر چه حاجت از او خواهند، دلتنگ نمي‌شود؛ 6.در طول عمر خود از طلب دانش خسته نمي‌شود؛ 7.فقر در راه خدا براي او از توانگري محبوب‌تر باشد؛ 8.خوار شدن در راه خدا را از عزت در پيش دشمنان خدا بيشتر دوست دارد؛ 9.گمنامي را از شهرت خوشتر دارد؛ 10.همگان را بهتر و باتقواتر از خود مي‌داند؛ (تحف العقول، ص443) 🔸اکنون مناسب است هرکدام از ما، اولاً، خود را با اين ده‌ شاخصه بسنجيم و ميزان و سطح عقلانيت خود را به دست آوريم و ثانياً، تلاش کنيم بهرة وجودي خود را از اين شاخصه‌ها افزايش دهيم.
🔴هنر و موسيقي متعالي 🖊احمدحسين شريفي 🔸 از هنرهاي شريف و بسيار ارزشمند و از جلوه‌هاي جمال الهي است؛ اما همواره در طول تاريخ و به طور ويژه در دوران ما گرفتار افراد حقير و بي‌بنيان و افکار منحط و روح‌هايي حيواني‌ شده است. کساني که اين را در خدمت هواهاي نفساني و اميال شيطاني خود و ديگران به کار گرفته‌اند. 🔸به همين دليل بر دلسوزان فکر و فرهنگ و انسانيت لازم است اين هنر الهي و ارجمند را از چنگ انسان‌هاي حيوان‌صفت و مدعيان دروغين و بي‌بنيان نجات دهند و آن را به مسير اصلي خود باز گردانند. موسيقي درست يعني يک موسيقي متناسب. اين تناسب و تقارن نه تنها بايد در اجزاء خود موسيقي و ضرب و آهنگ و زمان آن نمايان باشد؛ بلکه بايد: اولاً، با کليت روح انساني نيز تناسب داشته باشد؛ در خدمت تعادل قواي انساني باشد؛ و معلوم است که چنين تناسبي تنها مي‌تواند از موسيقي‌داني صادر شود که خود داراي روحي متناسب باشد؛ کسي که روح نامتناسبي دارد و زنداني شهوت يا غضب است، هرگز نمي‌تواند مولِد يک امر متناسب و موزون و پيش‌برنده باشد. «ذات نايافته از هستي‌بخش/ کي تواند که شود هستي‌بخش» کسي که داراي «روحي حيواني» است آيا مي‌تواند در خدمت تعالي «روح انساني» باشد؟ و ثانياً، با کليت جريان هستي هم تناسب داشته باشد؛ کل جهان هستي، در مسير حق است؛ به تعبير قرآن کريم: «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصير» (نور، 42). همه چيز در حال ذکر حضرت حق است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُورا» (اسراء، 44) يک موسيقي زماني رسالت خود را انجام مي‌دهد و مي‌تواند ماندگار باشد که در خدمت چنين حرکتي باشد. 🔸و کبير چه زيبا هنر مطلوب قرآني و اسلامي و انساني را ترسيم مي‌کردند: «تنها هنرى مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- عليهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگانِ تاريخِ تلخ و شرم‏آور محروميتها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايه‌دارى مدرن و كمونيسم خون‏آشام و نابودكننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى‏درد، و در يك كلمه « » باشد. در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در ترسيمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسيم تلخكامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالوصفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا، لذت مى‏برند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امريكا و شوروى، را بياموزد. هنرمندان ما تنها زمانى مى‏توانند بى‏دغدغه كوله بار مسئوليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكا به غير، تنها و تنها در چهارچوب مكتبشان، به حيات جاويدان رسيده‏اند. و هنرمندان ما در جبهه‏ هاى دفاع مقدسمان اين گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند. و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند؛ و در راه پيروزى اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بى‏درد را رسوا نمودند.» (صحيفه امام،‌ ج21، ص145// 30/ 6/ 1367) 🆔 @ejtehadjame
🌀 نظام مدارک علمی حوزه، معقول نیست 📝 ذبح هویت علمی اساتید و طلاب 👤 حجت‌الاسلام رفیعی، مدیر مدرسه علمیه صدوقی فاز پنج 🔹 مشکلی که در نظام مدرکی و آموزشی حوزه در حال اتفاق است، این است که شما اگر بخواهید بین مدرک حوزوی با دانشگاهی مقایسه‌ای داشته باشید، به این نتیجه می‌رسید که حتی ما بر اساس مبنای دانشگاه، به حوزویان و طلاب مدرک نمی‌دهیم. 🔹 طلبه ما در سطح یک بالای چهار هزار ساعت درس می‌گذراند و ۹۰ درصد آن حضوری است؛ اما دکتری دانشگاه نصف این چهار هزار ساعت است؛ ما در اینجا مدرک سطح یک معادل فوق دیپلم به طلبه می‌دهیم؛ در حالی که در دانشگاه با نصف این ساعت، مدرک دکتری داده می‌شود. حال به دانشجویی که با لیسانس یا کارشناسی ارشد به حوزه آمده، چه مدرکی خواهیم داد؟ 🔹 نکته دوم این است که ما در حوزه یک مقدمات داریم، یک سطح داریم. ما می‌گوییم طلبه ما در بخش ادبیات دروسی را می‌خواند که لیسانس ادبیات دانشگاه و بلکه بالاتر است؛ مدرکی که در بخش ادبیات باید به طلبه بدهیم، این است که آقای طلبه، شما حداقل کارشناس ادبیات هستید؛ طلبه ما پنج دوره کلام عمیق کار می‌کند که از کلام نقلی شروع شده و به کلام عقلی و فلسفی رسیده است؛ در اینجا طلبه ما باید مدرک کارشناسی کلام دریافت کند. 🔹 طلبه ما دو دور اصول می خواند که در رشته حقوق بخشی از این اصول خوانده می‌شود؛ ما باید کارشناسی اصول به طلبه خود بدهیم؛ این طلبه ما یک دوره فقه می‌خواند و بماند که طلبه ما در سطح عالی حوزه کفایه، رسائل، مکاسب، بدایه، نهایه و ... را می‌گذارند؛ مشکل اول این است که نگاه داخلی و برنامه‌ای حوزه مشکل دارد. 🔹 کجای نظام آکادمیک جهان اینجور است که بعد از هشت سال یا نه سال به طلبه خود مدرک سطح دو بدهیم و بگوییم این لیسانس است؛ کجا بعد از ۱۲ سال فوق لیسانس با پایان‌نامه می‌دهند؛ نظام مدرک‌گرایی حوزه معقول نیست؛ حتی اگر جدلی بخواهیم بحث کنیم و از اشکال مبنایی مدرک بگذریم، باز این مدرکی که می‌دهیم، متناسب با مدرک دانشگاهی نیست. دوما اینکه حوزه در این فضا منفعلانه رفتار می‌کند؛ وقتی به مقام معظم رهبری مدرک دکترای افتخاری دادند، ایشان به صراحت این مدرک را قبول نکردند؛ این کار یک مبناست؛ حوزه چرا به این سمت نرفته است؟ ❓این یک اشکال است که برخورد انفعالی انجام می دهیم؛ چرا حوزه ساختاری برای مدرک خود تعریف نکرده است. اشکال ما این است که به آزمون‌های خود اعتماد نداریم؛ استاد حکم خود را از مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه می‌گیرد و هیأت علمی حوزه است؛ چرا به او نگاه هیأت علمی حوزه نمی‌کنیم؟ ما حرمت خودمان را هم رعایت نمی‌کنیم. استاد حکم‌دار باتجربه و باسابقه گواهی می‌دهد که طلبه من فلان مدارج را طی کرده است؛ اما توجهی به آن نمی‌شود و اعتباری ندارد. 🔹 حوزه جایگاه اجتماعی و شخصیت اجتماعی برای طلاب و اساتید خود نمی‌سازد؛ لذا استاد ما دچار این آفت می شود که باید به دنبال عنوان دکتری برود؛ ما در درون حوزه هویت‌سازی نکردیم؛ آنوقت انتظار داریم طلبه‌های ما به سمت دانشگاه هم نروند. 🔹 متأسفانه در حوزه برخورد با معلول می شود؛ نه برخورد با علت. حوزه باید موانع قانونی در کشور و موانع ساختاری در درون خود را حل کند تا بتوان مشکل مدرک حوزه را حل کرد. ما باید از لحاظ قانونی مطالبه کنیم که اگر حوزه به عنوان یک نهاد دینی برای شخصی گواهی صادر کرد، مطابق با همان گواهی رفتار شود. 〰〰〰〰〰〰 📌 پ.ن: آنچه ملاحظه فرمودید بخشی از گفتگوهای نشست بررسی تحول در حوزه است که اخیرا در خبرگزاری رسمی حوزه بدان پرداخته شده است. •┈┈••✾••┈┈• @ejtehadjame
🚨پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسه در پی اقدام توهین‌آمیز رئیس‌جمهور فرانسه درباره پیامبر اعظم(ص) 🔻اظهارات امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تأیید کاریکاتور توهین‌آمیز به پیامبر اسلام صلوات‌الله‌علیه‌وآله، باعث خشم مسلمانان در سرتاسر جهان شده است. به همین علت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسوی پیامی کوتاه صادر کردند. متن این پیام که به زبان فرانسوی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، به شرح زیر است: 🏳بسمه تعالی 🔰جوانان فرانسه ! 🔹️از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت می‌کند و آن را آزادی بیان می‌شمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهره‌های درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟ 🔹️سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در این‌باره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟ سیدعلی خامنه‌ای ۷ آبان ۱۳۹۹ @Khamenei_ir
🌹هوالعلیم آیة الله شبیری زنجانی: 🔹به غير از تعبير شهرت، معمولا، سه نوع تعبير در كتب، براى نقل آرا فقها وجود دارد. 1⃣ تعبير اول: اجماع در اجماع علاوه بر اينكه معمول فقها متعرض مساله شده و نظر خودشان را بيان كرده‌اند، اتفاق نظر هم وجود دارد. 2⃣تعبير دوم: بلا خلاف «بلاخلاف» عبارت است از اين كه آنهايى كه مساله را عنوان كرده‌اند، نسبت به حكم آن، اختلافى ندارند. بنابراين ممكن است اكثر فقها متعرض مساله نشده باشند اما آن كسانى كه مساله را مطرح نموده‌اند، نسبت به حكم آن اتفاق نظر دارند. «بلاخلاف» نسبت به «اجماع» ضعيف‌تر است. 3⃣تعبير سوم: بلا خلاف اجده يا لا نعلم فيه خلافا معناى اين تعبير اين است كه فرد به مقدارى كه تتبع نموده، مخالفى در مساله نيافته است. اين تعبير از «بلاخلاف» ضعيف‌تر است زيرا «بلاخلاف» شهادت به عدم الخلاف است اما اين تعبير شهادت به عدم خلاف نيست. @taamolat_darsi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری به مناسبت ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 و علی‌هذا ما با سنی‌ها هیچ مخالفتی نداریم، مگر عوامل خارجیه جدا بکنند. می‌گوید: هر سال خارجی‌ها می‌آمدند بغداد، در محلۀ شیعه، صبح‌ها صدا می‌زدند برای نماز که «الصَلاةُ خَیرٌ مِنَ النُّوم». در محله سنی‌ها هم یک کسی را وادار می‌کردند که در اذان بگوید «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل». [آنها هم] می‌گفتند یقیناً شیعه‌اند که آمده‌اند و دارند بر [ضد] اهل‌سنت افساد می‌کنند. اینها هم می‌گفتند یقیناً سنی‌ها هستند که دارند افساد می‌کنند،[خلاصه]اینها را به جنگ هم می‌انداختند تا خودشان مال‌ُالمصالحه را بگیرند. 🔹 وعلی‌هذا، به‌حسب ظاهر ما راه واضحی داریم با صَفح[وترک اختلاف] با اهل سنت. غلط است و ترویج از خارجی‌هاست که ماها را به جنگ [هم انداختند] و همچنین می‌توانند حنفی را بر علیه مالکی بجنگانند. و همچنین هم واقع شده در بغداد نزاعی شده است، نوشته‌اند که بین خود همین مذاهب اربعه، اصلاً بعضی با بعضی جنگ شده است. کما اینکه همین را هم «ابن اثیر» نوشته که در حله و اطراف، بین دو طایفه از شیعه جنگ شد. او می‌گوید: تعجب این است که کِلتَا الطائِفَتَین [هردو گروه]شیعه‌اند. ⚠️ [لذا]جنگ انداختن یک عوامل دیگری دارد... 💻 مشاهده این مطلب و مطالب مشابه از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت(ره): http://bahjat.ir/fa/content/5698 ☑️ @ejtehadjame
✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️ روایت دارد که در آخرالزمان همه هلاک می‌شوند، به‌جز کسی که برای فرج دعا می‌کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعاست. همین، مرتبه‌ای از فرج است. 📚 گوهرهای حکیمانه، ص١١٥ 🔻@ejtehadjame
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ما را از هم جدا می‌سازند و برای هر جمعیت مرز و گذرنامه‌ی جداگانه قرار می‌دهند و از هم جدا و بیگانه می‌سازند و بدین وسیله امت واحده اسلامی را تضعیف می‌نمایند و بعد از ضعف همه، دانه‌به‌دانه به سراغ آنها می‌روند! آیا ما نباید در فکر این باشیم که با هم متحد باشیم و با تفرقه و نزاع و اختلاف، وحدت اسلامیه و برادری خود را از دست ندهیم؟! 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١۶۶ @ejtehadjame
👓 ⁉️ چطور دلت می‌آید؟ یکی از طلبه‌ها در دیداری از شهید صدر می‌پرسد: «خیلی وقت‌ها دچار بی‌حوصلگی می‌شوم و درس و مطالعه و تألیف را کلاً رها می‌کنم. چه کنم [که از این حالت رها شوم]؟!» و پاسخ می‌دهد: «کسی که توطئه‌ها و دسیسه‌ها و تبانی‌ها بر ضد اسلام و تهمت‌ها و دروغ‌پردازی‌هایی که نسبت به مبانی اسلامی می‌شود را می‌بیند چگونه دلش می‌آید که مطالعه و کار جدی و بی‌وقفه را رها کند؟!» 📗 السيرة والمسيرة في حقائق ووثائق، ج‏٢، ص٢٨٩
‼️یک روزِ مجاهدت ائمه علیهم السلام به قدر سالها اثر میگذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی بن اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده میشد! ۸۳/۵/۳۰ @ejtehadjame
32-#المختصر_فی_الفقه، امربه معروف(مهم) .mp3
11.46M
32-، امربه معروف(مهم) 🌺امربه معروف و نهی از منکر یک امر تخصصی است.🌸 @ejtehadjame
🗓سالروز ولادت پیامبراعظم 💠رهبرانقلاب ‼️بنده بسیار از این برنامه رادیویی "از سرزمین نور" راضی و خرسند هستم، عقیده من این است که اگر این برنامه به زبانهای دیگر، مثلاً به زبان عربی، به زبان انگلیسی، به زبان اردو یا حتی به زبان ترکی ترجمه بشود و اجرا بشود و به این کشورها بفرستیم، یکی از بزرگترین تبلیغها برای جمهوری اسلامی خواهد بود؛ یعنی این برنامه اینقدر قوی و نافذ و جذاب است، من به برادرها گفته‌ام که یک هدیه‌ی کوچکی که از لحاظ ارزش، اصلاً مورد نظر من نیست و فقط به عنوان عرض ارادت من به این کار شما خدمت شما تقدیم کنند! ۷۳/۱۲/۲۷ ⚠️توجه؛ 📔رمان "آنک آن یتیم نظر کرده" حاصل ۲۰سال پژوهش تاریخ زندگی پیامبر توسط مولف متعهد محمدرضا سرشار میباشد که پیش از این متن آن در قالب برنامه رادیویی از سرزمین نور پخش شد و با تجلیل رهبری همراه شد، این رمان توسط نشر سوره مهر منتشر و به ۴زبان عربی، انگلیسی، ترکی و اردو ترجمه و امسال به چاپ نهم رسیده است! جهاد تبیینی @ejtehadjame
🗓سالروز رحلت مرجع مجاهد 🏳آیةالله‌‌شیخ‌الشریعه‌اصفهانی 💠رهبرانقلاب ‼️متاسفانه مردم ایران نمیدانند که مرحوم شیخ الشریعه اصفهانی، مرجع تقلید بزرگ ساکن نجف، فتوا داد که استعمال اجناس داخل کشور لازم است و مردم باید از استفاده از مصنوعات خارجی اجتناب کنند، تا به این ترتیب دیگران در داخل کشور نفوذ نکنند. همه میدانند که در ژاپن، حدود صد سال پیش از این گفتند که مردم حق ندارند از مصنوعات خارجی استفاده کنند، تا در داخل آن کشور چرخ اقتصاد به کار بیفتد؛ اما نمیدانند که در همان زمان، بلکه زودتر از آن، عین همین پیشنهاد و همین فتوا، از طرف مراجع صادر شد؛ منتها متأسفانه در داخل کشور، هیچکس از سرجنبان‌ها و اهل قلم و اهل سیاست و روشنفکران کمکشان نکرد! آن روز مرحوم شریعت اصفهانی فتوا داد که شرکت در انتخابات قلابی انگلیسیها حرام است؛ کار سیاسی از این روشنتر، از این قویتر؟ امروز مسأله آن انتخابات یواش یواش دارد از لابلای کتابها خارج میشود! این است معنای آن مطلبی که امام مکرر میفرمود که علما پیشوایان نهضت مردم علیه ظلم و استبداد در طول سالیان متمادی بوده‌اند! ۱۳۷۰/۱۲/۱۴   جهاد تبیینی @ejtehadjame
🔴نقش قرائن، در فهم احاديث 🖊احمدحسين شريفي 🔸به صرف فهم معناي لغوي و اصطلاحي الفاظ و ترکيب‌هاي به کار رفته در احاديث هرگز نمي‌توان مدعي فهم درست آن شد. در برخي از موارد براي فهم درست معناي احاديث، بايد اسباب ورود را دانست. يعني علت و زمينه‌ و بافت صدور آن سخن از معصوم را بايد دانست. چرا که شرايط زمينه‌اي در فهم مراد معصومان(ع) حتماً نقش‌آفرين است. به تعبير ديگر بايد قراين مقامي (شرايط اجتماعي و تاريخي و فرهنگي و حالات مخاطب و گوينده و ... ) را در نظر گرفت. 🔸متأسفانه بسياري از ناقلان اوليه احاديث و جامعان کتاب‌هاي حديثي، از نقش‌آفريني قراين مقامي در فهم مراد معصومان غافل بودند و به همين دليل آنها را ذکر نکرده‌اند. بر اين اساس براي فهم مراد واقعي معصومان، يک حديث‌شناس محقق بايد تلاش بيشتري کند و حتي‌الامکان قرائن را در منابع موجود به دست آورد. مراجعه به منابع حديثي ساير فرق و مذاهب اسلامي يا مراجعه به منابع تاريخي و فهم درست تاريخ صدر اسلام و اوضاع فرهنگي و اجتماعي حاکم بر قبايل و اقوام آن زمان و امثال آن مي‌تواند پاره‌اي از گره‌ها را بگشايد. 🔸في‌المثل در پاره‌اي از منابع اهل سنت حديثي از (ص) نقل کرده‌اند که فرموده باشد: «مَنْ بَشَّرَنِي بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ» در عين حال، حتي پاره‌اي از اهل حديث مثل نتوانسته‌اند با مضمون اين حديث کنار بيايند و آن را تأييد کنند؛ به همين دليل گفته‌اند که اين حديث هيچ اصل و اساسي ندارد. 🔸اما اگر، احمدبن حنبل، قرائن مقامي صدور چنين سخني را مي‌دانست، قطعا چنين حکمي نمي‌کرد. از ابن‌عباس علت صدور چنين سخني را به اين صورت نقل مي‌کند که 🌹«پيامبر روزي با اصحاب خود در مسجد قبا نشسته بود و به آنان گفت: نخستين فردي که اکنون بر شما وارد مي‌شود از بهشتيان است. برخي از اين افراد چون اين سخن را شنيدند بيرون رفتند تا شتابان باز گردند و به سبب اين خبر از بهشتيان شوند. پيامبر اين را فهميد و به آنان که مانده بودند فرمود: اکنون چند نفر بر شما در مي‌آيند که هر يک از ديگري سبقت مي‌جويد؛ از ميان آنان هر کس به من بشارت دهد که ماه آزار [از ماه‌هاي رومي و مصادف با خرداد شمسي] تمام مي‌شود اهل بهشت است. پس آن گروه بازگشتند و وارد شدند و ابوذر نيز با آنان بود. پيامبر به آنان فرمود: ما در کدام ماه رومي هستيم؟ پاسخ داد: اي پيامبر خدا آذار تمام شد. پيامبر گفت: اي ابوذر اين را مي‌دانستم اما دوست داشتم که امت من بدانند تو بهشتي هستي و چسان بهشتي نباشي در حالي که تو را پس از من، از حرمم «مدينه» مي‌رانند؛ چون به اهل بيت من محبت داري؛ پس تنها زندگي مي‌کني و تنها مي‌ميري و گروهي سعادت کفن و دفن تو را مي‌يابند که همراهان من در بهشت جاودان هستند؛ بهشتي که به متقيان وعده داده شده است.» @ejtehadjame 🌹
🔴اهميت روش تحقيق در فهم معارف ديني 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از آفت‌هاي تحقيقي و پژوهشي، خلط روش‌هاي تحقيق و تحليل در علوم مختلف است. في المثل، در تراث اسلامي فراوان شاهد هستيم که عده‌اي از محققان و انديشمندان اسلامي دقت‌هاي فلسفي را در مباحث فقهي يا اصولي به کار گرفته‌اند و يا کوشيده‌اند با روش فقهي و فهم عرفي، معارف عميق باطني و عرفاني و فلسفي را تحليل کنند؛ و يا در پاسخ به مسائل عقلي و فلسفي از روش نقلي استفاده کرده‌اند. 🔸در اين ميان عده‌اي از محققان دقيق‌النظر مواظب بوده‌اند که چنين خلط و خطايي در اين زمينه صورت نگيرد. في‌المثل علامه ، تصريح مي‌کند که هرگز نبايد روش رياضي و فلسفي را در مسائل فقهي و اصولي به کار گرفت؛ يا هرگز در مباحث فلسفي، روش نقلي و شهودي را به کار نگرفت و يا براي حل مسائل قرآني و تفسيري و حديثي، هرگز با روش شهودي و فلسفي محض اقدام نکرد. و به همين ترتيب در مسائل شهودي و عرفاني، مراعات روش خاص آنها را داشت. 🔸انديشمند ديگري که مي‌توان گفت، در اين زمينه الگوي علامه طباطبائي بوده است و ايشان به شدت متأثر از او و شيفتة شخصيت او بود، است. علامه طباطبائي دربارة اين مرد بزرگ مي‌گويد: 🌷«اين مرد جامع علوم است و به جامعيت او در عالم اسلام کمتر کسي سراغ داريم و ملاحظه مي‌شود که در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نکرده است. در تفسير صافي و اصفي و مصفّي وارد مسائل فلسفي و عرفاني و شهودي نمي‌گردد. در اخبار، کسي که الوافي او را مطالعه کند مي‌بيند يک اخباري صرف است و گويي اصلاً فلسفه نخوانده است. در کتابهاي عرفاني و ذوقي نيز از همان روش تجاوز نمي‌کند و از موضوعات خارج نمي‌شود با اينکه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدرالمتألهين بوده است.» @ejtehadjame 🌹
🏴 امام حسن عسكرى‏-علیه السلام: 🏴 ... سخت‏ تر از يتيم بودن كسى كه پدر از دست داده، يتيمى كسى است كه از امامش جدا افتاده و قدرت دسترسى به او را ندارد و نمى‏ داند در مشكلات دينى، حكم امامش چيست؟ 🏴 آگاه باشيد كه هر يك از شيعيان ما كه عالم به علوم ماست، چنين فرد جاهل به شريعت را كه از ديدار ما جدا افتاده، به عنوان يتيمى تحت حمايت و سرپرستى بگيرد، رشد دهد و هدايت كند و دين ما را به او بياموزد، او در جوار خداوند بزرگ با ماست.»📖 بحار الانوار، ج 2، ص 2، الرواية 1 📚 برگرفته از کتاب سرالاسراء (شرح حدیث معراج) تالیف آیة الله سعادت پرور ره🌱 @ejtehadjame