در کتاب جمعه دوم آوریل که شامل خاطرات همسر شهید حجتالاسلام محمدحسن ابراهیمی(مبلغ بینالمللی در کشور گویان که در سال ۱۳۸۳ در این کشور شهید شد) میشود، ذکر شده بود که تعدادی از سیاهپوستهایی که نژاد آفریقایی داشتند و برای آموزش، به مرکز اسلامی تحت نظر شهید ابراهیمی میآمدند، همواره تحت کنترل فردی مشکوک که پیش از شهید، کنترل مرکز را بعهده داشت و اصالتا تانزانیایی بود، قرار داشتند.
این که سیاهپوستها در آن مرکز تحت کنترل فردی دیگر درمیآمدند، دلایل زیادی میتواند داشته باشد، از جمله اینکه خودشان با هم متحد نبودند.
یک فرد غریبتر، وقتی میتواند تسلط بر جمعی پیدا کند که آن جمع با هم نباشند.
این مشکل اختلافات درونی را سیاهپوستها در آفریقا هم بعضاً دارند.
مثلاً یکی از چالشهای چه گوارا در دهه ۱۹۶۰ که با کمک کوبا، الجزایر و تانزانیا به کنگو رفت تا جنگ چریکی علیه استعمار بلژیکیها راه بیندازد، این بود که نمیتوانست همه قبایل سیاهپوست را پای کار بیاورد و این به دلیل اختلافات درونی آنها بود.
این یکی از نقاط ضعف سیاهپوستها است که جدای از آفریقا، حضوری جدی در آمریکای لاتین نیز دارند؛ یعنی حدود ۱۳۰میلیون از ۶۶۰میلیون انسان در آمریکای لاتین، از نژاد افریقایی هستند.
پس کم نیستند و باید بررسیشان کرد.
برای چه؟
برای آنکه اینها نیز مانند سرخپوستهای آمریکای لاتین، تا حدودی هنوز پایبندیهای سنتی در پسِ ذهنشان مانده و در احیای مفهوم خانواده، اقتدار مرد و لطافت زن، مقابله با استعمار فرانو و... میتوان از آنها کمک گرفت؛ و الگوی زندهای از خودشان مانند شیخ زکزاکی را جلوی چشمشان گذاشت تا به الگویی نو برای مبارزه دست یابند و اتحاد در دوره جدید جهان را با مشاهده یک نمونهی جلوی چشم، که در نیجریه درخشیده، مشق کنند.
@MajKarimi
چندوقت پیش یکی از دوستان علاقهمند به مطالعه باستان، میگفت رومیهای باستان در یکی از حملات وحشتناک خود به قوم کارتاژ(نام تمدنی باستانی در شمال آفریقا) کشتار زیادی کرده و در آن زمان دهها هزار نفر را قتل عام کردند.
اما همواره در تاریخ مشهور بوده که کارتاژیها، اقوامی بربر و وحشی بودهاند که به راحتی انسان قربانی میکرده و از آداب بشر به دور بودهاند.
اما در چندسال اخیر اثبات شده که این ادعا درمورد کارتاژیها، برگرفته از پروپاگاندای رومیان بوده که درحال آمادهسازی روحیه سربازان خود برای کشتاری عظیم بودهاند و این، دروغی بیش نبوده است.
با شنیدن این نکته که صحتش بعید نیست، به پروپاگاندای غربیها در ۲۰سال اخیر علیه مسلمانان و اعراب فکر میکنم و اینکه چگونه جهان را از «مسلمانانِ تروریست»، با سینما و تبلیغات ترساندند که البته با ماجراهای اخیر فلسطین، همه این نقشهها بر باد رفته است.
اما چرا جو اسلامهراسی راه انداختند؟
چون مانند رومیان، میخواستند اذهان مردم خود را جهت حمله نظامیان به «این وحوش بدویِ که مسلمان نام دارند»، آماده کنند.
و البته جای توجیهی برای آیندگان خود بگذارند.
با این حساب، آیا نباید در عمده روایتهای تاریخی موجود از وضعیت تمدنی و فرهنگی سرخپوستهای قاره آمریکا که توسط اروپاییها نگاشته شده، شک کرد؟!
آیا واقعا سرخپوستها به راحتی یک کودک، زن، اسیر و... را هفته یا ماهی یکبار برای خدایان خود قربانی میکردند و قلب او را زنده زنده بیرون میکشیدند؟!
آیا واقعاً همواره وحشی و مانند حیوان زندگی میکردند؟!
نمیخواهم بگویم آنها دارای آیینی پاک و مقدس بودند، اما آیا چنین وحشی بودند؟!
برای ساخت و اصلاح یک جامعه بزرگ مثل آمریکای لاتین که صدهاسال تحت تسلط بیگانه بوده، ابتدا باید در مسلمات ذهنی راجعبه آن شک کرد و مجدداً همهچیز را از نو بررسی کرد.
و چه شکی بهتر از شک در روایت غارتگران از آن منطقه؟!
شاید بد نباشد برای تصویرسازی مجدد از سرخپوستها، کتاب «تاریخ حضور مسلمانان و ایرانیان در قاره آمریکا، پیش از کریستف کلمب» نوشته حمید شفیعزاده، را بخوانیم.
چرا تصویرسازی مجدد از این قشر را نیازمندیم؟!
چون همانطور که پیشتر گفتم، سرخپوستها، چه اصیلان آنها و چه آنها که اصطلاحا مستیزو(دورگه سرخپوست-اروپایی) هستند، درصد جمعیتی بالایی را در منطقه شکل داده و در عرصههای فرهنگی و اجتماعی به سبب عقاید سنتیشان، یک پتانسیل بزرگ به شمار میروند.
همچنین، رشد جمعیت عجیبی نسبت به دیگر اقوام در منطقه دارند و آینده منطقه برای آنهاست.
@MajKarimi
کتاب «تولد در سائوپائولو» که چندماه پیش در ایران چاپ شده، یک دلیل دیگر به دلیلی که چندوقت پیش آقای سهیل اسعد درمورد لزوم تاسیس فروشگاه غذا و دارو و... گفته بود، اضافه کردم.
شیخ اسعد میگفت بسیاری از تازه مسلمان ها بحران تامین غذای حلال از فروشگاه اسلامی و مواردی اینچنینی دارند.
و در کتاب مذکور، خانم کامیلا سلستینو که اکنون شیعه شده، روایت میکند که وقتی در ۱۷سالگی، مسیحیت، آتئیسم و بودیسم را تجربه کرده بود، برای کار به سراغ یک غرفه بزرگ در مرکز شهر رفت و به سبب خوشرفتاری صاحب مغازه که یک شیعه لبنانی بود، با اسلام آشنا شد و نهایتا شیعه شد.
این داستان، مرا یاد ورود اسلام به آسیای جنوب شرقی انداخت که چگونه تاجران مسلمان، اسلام را به آن منطقه بردند.
چگونه تجارت، سبب قدرتیابی شما در منطقه مقصد میشود و دست شما را برای نمایش چهرهای مقتدر از اسلام و همچنین در معرض دید، باز میگذارد.
راستی، عمده ۴۵میلیون عربی که در آمریکای لاتین حضور دارند، اصالتا اهل شامات(سوریه، لبنان و فلسطین و بعضاً اردن) هستند و اهالی شامات نیز مانند مردمان ترکیه، بسیار اهل تجارتاند.
قبلا درمورد پتانسیل اعراب آمریکای لاتین برای احیاء فرهنگ خانواده در آمریکای لاتین نوشته بودم.
اما این که آنها اهل تجارتاند نیز پتانسیل بزرگیست که بسیار هم مشهور است.
حتی وقتی اسراییل میخواست در دهه ۱۹۷۰ جاسوسی به نام«الی کوهن» را روانه سیستم دفاعی سوریه کند، ابتدا یک شخصیت جعلی سوری برای او میسازد و برای رزومهسازی، کوهن را چند مدتی به آمریکای لاتین میفرستد تا با عنوان تاجر پارچه، درمیان دیگر اعراب منطقه کسب رزومه کند و با نفوذ در بین آن جمع اقتصادی، بتواند شخصی را پیدا کرده و به درون نظام بشار اسد در سوریه نفوذ کند.
که همین هم میشود ونفوذ میکند و البته پس از افشای اطلاعاتی که برای اسراییل فرستاده، اعدام میشود.
@MajKarimi
در اخبار میخواندم که رایزن فرهنگی ایران در اسپانیا، ابتکار جالبی زده و برای تنویر افکار نخبگان اسپانیایی درمورد ایران و پیشگیری از بیماری ایرانهراسی، از سفر آنها به ایران حمایت میکند تا خود از نزدیک ایران و زیباییهای انسانی و طبیعی و فناوریاش را ببینند و پس از بازگشت، برای دیگران روایت کنند تا ایرانهراسی خنثی شود.
طرح جالبی بود. چون هرچقدر تصویر و پوستر مجازی بزنی، به اندازه نیمساعت قدم زدن در فضای حقیقی ایران نمیتوانی در شناخت واقعیت ایران به انسان اروپایی کمک کنی.
اما جالبتر وقتی میشود که اهالی مناطق دوردستی مثل آمریکای لاتین را با مظاهر برتر تمدنی خود آشنا کنیم.
اربعین را میگویم...
یک خانم کارمند وزارت امور خارجه ونزوئلا چندسال پیش در مراسم پیادهروی اربعین شرکت کرده و از این حضورش مستندی ساخته به نام solka که هماکنون در عماریار موجود است.
قطعا تاثیر همچین روایتی و همچین حضوری بر خود آن خانم و مخاطبانش بسیار بیشتر از دهها سخنرانی در آمریکای لاتین درمورد فرهنگ ناب اسلام است.
من اگر یک مسئول در حوزه آمریکای لاتین بودم، اعم از سفیر یا یک کارمند ساده، این طرح حمایت و تامین مالی اشخاص علاقهمند در آمریکای لاتین برای حضور در پیادهروی اربعین را انجام میدادم.
مشکل مالیاش را هم از این راهها حل میکردم:
- کمکگیری از خود دولتهای مقابل برای تبادل فرهنگی.
- بودجه سازمانهای فرهنگی که بهجای آنکه اینگونه حرکات زیرساختی انجام بدهند، برخلاف امر امام خامنهای که گفت «میزبانی را از عراقیها نگیرید»، میروند در عراق موکب میزنند!
- و مهمتر و پولدارتر از همه، هیئتها و شخصیتهای شناختهشدهای هستند که با جمعآوری کمکهای مردمی، در ایام اربعین چندصدمیلیونی خرج میکنند. اینها را با این استدلالها قانع میکردم که پولشان را صرف دادن غذا در راه کربلا نکنند و به طرح مذکور بدهند:
۱. رهبری گفته میزبانی را از عراقیها نگیرید، پس ما نباید آنجا موکب بزنیم.
۲. جدای از امر رهبری، در عراق به لحاظ تامین غذا، هیچ نیازی به ایرانیها نیست. همه میدانیم که غذا زیاد هست و اینهمه دورریز غذا کنار خیابانهای راه اربعین، سند این مطلب است.
فقط اگر شما نباشی، زائر بهجای آنکه این طرف جاده کباب بخورد و برگردد آنطرف جاده هندوانه بخورد، یک مقدار کیفیت غذایش، #شاید، پایین بیاید. و البته زائر، با حضور موکب شمای هیئتی ایرانی چندصدمیلیون تومانی، غذای آن پیرزن فقیر روستایی عراقی را تحویل نمیگیرد و دلش را میشکند.
بهتر است اگر میخواهی خرجی برای امام حسین کنی، نیازی را برطرف کنی.
غذا در اربعین زیاد است و بود و نبود موکب تویِ ایرانی، تفاوتی ایجاد نمیکند و عملا نیازی را برطرف نکردهای.
اما اگر آن سرخپوست بولیویایی و مستیزوی برزیلی و مسیحی آرژانتینی علاقهمند به حضور در جغرافیای اربعین را اگر تامین مالی کنی، واقعا نیازی را برطرف کردهای...
اگر پنج نفر غیرمسلمان(جدای از اشخاصی که خودشان سرمایه دارند و میآیند) را هم با این راه تامین مالی بتوان از آمریکای لاتین به اربعین آورد، برای شروع، کار بزرگیست.
@MajKarimi
ارقام و آمارها و گفتههای مربوط به فساد جنسی در آمریکای لاتین را که میبینم، با خودم میگویم لابد روزی که قرار بود اقتدار مردها در این سرزمینها نابود شود، عدهای گمان میکردند باید پیِ بازیابی حقوق زنان باشند.
لابد وقتی نایت کلابها در حال گسترش بود، عدهای در کلیسا گمان میکردند باید مراسمات کلیسا را با مشروب و کنسرت جذاب کنند تا جوانها را جذب کنند.
و الان هم که کلیساها برای نشاندادن مهربانی خود و جذب جامعه و از ترس محکومیت رسانهای، پرچم همجنسبازان را بعضاً بر در خود میآویزد.
چقدر این مهربانی و عقبنشینی کلیسا مرا یاد این روزهای خودمان میاندازد...
فکر میکنیم با صرفِ عطوفت و مهربانی، میتوان دین را نگه داشت.
اشتباه تاریخی کلیسا در جهان همین بود و البته افسردگی برخی از اصحاب کلیسا در آمریکای لاتین بابت ظلمی که کلیسا در همراهی با استعمار و استثمار کرده بود، سبب تقویت این عقبنشینی و مهربانی غیرلازم شد.
@MajKarimi
الکس صعب که اخیرا از زندانهای ایالات متحده آزاد شده، تاجری بود که برخی ملزومات ونزوئلا در دوران تحریمهای سنگین آمریکا علیه این کشور را تامین میکرد
صعب یک رگ عربی هم دارد
و سند کوچکیست برای لزوم استفاده از پتانسیل اعراب آمریکای لاتین در حوزه اقتصاد.
هرچند بعضی از اعراب این منطقه مانند دروزی ها مسلمان نیستند، اما از طریق دیگر جریانهای عرب منطقه میتوان با آنها ارتباط گرفت و در حوزههای اقتصادی با آنها همکاری کرد.
چیزی که در پیام ریپلای شده به آن اشاره کردم.
@MajKarimi
14_SOSH04-_Ostad_Safaei_Haeri-_Safaye_Del_(4).mp3
3.17M
نگاه به نامحرم و دروغ و...، گناههای خوب ماست؛ خطر اصلی در طاعتهای ماست که سراسر کبر و غروره.
علی صفایی حائری
کاوش مدیا را اگر دنبال کنید، متوجه میشوید که حتی وقتی کارشناسان غربی از اثرگذاری ایران در جنگ غزه سخن میگویند، آن را یک ماجرای ملی و نژادی میبینند و حرف از دنبالشدن منافع ایران در این جنگ میزنند.
در داخل نیز عدهای همین خط را تکرار میکنند.
من حرفی در این ندارم که باید برای گروهی از جامعه که تقیدات دینی ندارد، حرف از دنبالشدن منافع ایران در جنگ غزه زد، اما اینکه حتی حزباللهیها هم همین حرف را بزنند و مبانی اُمّی و دینی ما در جنگ غزه را فراموش کنند، خطرناک است.
ما آمریکا نیستیم که دیگران را برای ایران بخواهیم.
ما اسلام را برای ایران نمیخواهیم.
ایران را برای اسلام میخواهیم.
در حالت اول، لزوما اسلام به قدرت نمیرسد و صرفا ایران یک پیشرفت کوتاهمدت خواهد کرد و بعد هم مانند آمریکا فرومیپاشد.
اما در حالت دوم، هم تعالی اسلام جهانی میشود و هم ایران در این راه ساخته شده و سربلند خواهد شد.
مواظب باشیم که تمجید کارشناسان اروپایی و آمریکایی از ایران سبب گمکردن راه نشود.
@MajKarimi
اگر قدرت آینده جهان را در شرق بدانیم، چهار ابرقدرت شرقی را میتوان در نظر گرفت که به لحاظ موقعیت جغرافیایی، به مثابه چهار ضلع لوزی هستند:
ضلع شرقی، چین
ضلع شمالی، روسیه
ضلع غربی، ایران
ضلع جنوبی، هند
در میان این چهار ضلع، کشورهایی قرار دارند که بلاشک محل نزاع این چهار ابرقدرت خواهند بود.
این کشورها شامل کشورهای حوزه آسهآن(اندونزی، مالزی و...)، کشورهای افغانستان و پاکستان و کشورهای آسیای میانه هستند.
امتیاز ما در بین این چهار ابرقدرت این است که ای کشورهایی که مرز بین ما و سه ابرقدرت دیگر را تشکیل میدهند، مسلمانند.
و جدای اشتراک دینی، کشورهای آسیای میانه با ما اشتراکهای ملی و قومی هم دارند.
تهدید ما چیست؟
۱. روسیه کارهای فرهنگی را خیلی وقت است شروع کرده. مثلا دولت تاجیکستان چندسالی است که سیستم آموزشی را ملزم به آموزش خط سریلیک روسی به جای خط فارسی میکند.
۲. موسسات فرهنگی چینی و فرهنگهای بیتیاس کرهای در حال رشد در این نواحی هستند.
۳. ترکیهایها درحال القای تعصب نژادی ترکی به منطقه آسیای میانه، بهخصوص قزاقستان و ازبکستان هستند.
@MajKarimi
دختری عرب در خیابانهای ایتالیا چفیه فلسطینی را به کمر میبندد و در حمایت از فلسطین میرقصد
دختری بیحجاب در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به راهپیمایی میآید و از جمهوری اسلامی حمایت میکند
خوانندهای مصری با سبکی آمریکایی گیتار مینوازد و علیه آمریکا و اسرائیل میخواند
پسر عرب و مسلمان و همجنسباز در برزیل از فلسطین حمایت میکند
و...
نمونههایی از این دست زیادند که یک فرصت و یک تهدید در دل خود دارند:
فرصت: تاثیرات فرهنگی غرب، اگرچه در اذهان و قلوب جوانان مسلمان رسوخ کرده اما بسیاری از این جوانان متوجه کلیت حق و باطل در عرصه سیاست هستند و این اثرات جنگ نرم، هنوز آنها را نابود نکرده.
تهدید: غرب توانسته مدلها و روشهای خود را در وجود بسیاری از جوانان ما بکارد و این یعنی این جوانان نمیخواهند با مدلهای دینی پیش بروند.
این حرکات یعنی اینکه درست است که این جوانان حاکمیت آمریکا را نمیپذیرند، اما لزوما طرفدار مدل اسلامی حکومت و جامعه هم نیستند و در حالتی یک بام و دو هوا قرار دارند.
برد با ماست اگر زودتر بتوانیم پیوند سیاست و فرهنگ و جامعه با هم را به این جوانان نشان دهیم و برایشان جا بیندازیم که اگر از ترامپ و بایدن بدت میآید، باید از فلان فیلسوف و اقتصاددان لیبرال هم بدت بیاید؛ اینها جدای از هم نیستند.
@MajKarimi
معاشرت ضعف ها را نشان می دهد.mp3
1.54M
«حال من گرفته میشه، بحران روحی پیدا میکنم...»
گور این روح!
در مرگ این روح!
تو در معاشرتها(کارهای جمعی) ضعفهاتو پیدا میکنی، نه اینکه معاشرتها به تو این ضعف رو بدهند.
...
ما از ظهور مشکلات و ضعفهای خودمون فرار میکنیم و این رو پای قدسیت روحی خودمون میذاریم!
بله طبیعیه وقتی من برم صبح تا شب مطالعه کنم وضعم بهتر میشه ولی مگه اینو از من خواستن؟!
@MajKarimi
دوست دارم یک صهیونیست این بنر کوروش را برای اهالی غزه و لبنان و یمن بفرستد تا برای آنها ثابت کند که جمهوری اسلامی نه از روی اسلام و دلسوزی، بلکه مثل همان پهلویها در امتداد آرمان کوروش و نه محمد(ص) دارد حرکت میکند و قصد تصرف سرزمینی شما را دارد.
سوالم از شهرداری این است که چند نفر از شهدای ما وقتی خون میدادند، افق آرمان کوروش را مدنظر داشتهاند؟!
بیچارههای مفلوک، فکر میکنند انقلابی را که نمازشبخوانها به ثمر رسانده و نگه داشتهاند را میتوان با ژیگولهای باستانگرا به نتیجه رساند.
@MajKarimi
قضیه توصیه سلامی به نماز به فوتبالیستهایی که با دوستدخترانشان فسادها کردهاند، ظاهراً سوژه شده.
مشکل بسیاری از ما، از جمله سلامی، این است که باتوجه به شخصیت، روحیات و ظرفیتهای خودمان گام برنمیداریم.
این را میگویم چون حدس میزنم بسیاری از سرداران سپاه، الان دوست دارند مانند حاج قاسم باشند و ادای او را دربیاورند.
حال آنکه بعضی روحیات انعطاف پذیر و مهربانانه حاجقاسم، مثلا اگر میگفت فلان دختر کمحجاب هم دختر من است، و یا از فلان خواننده زن مسیحی لبنانی به نیکی یاد میکرد، واقعا روحیهاش را داشت و ادا درنمیآورد.
مشکل من با خیلی از این مهربان بازیهای سرداران سپاه، از روی فلان حکم فقهی نیست، بلکه این است که به کاری که میکنند اعتقاد ندارند.
و صرفا میخواهند ادا در بیاورند و وقتی هم انسان وارد ادا و اطوار شد، ناشی میشود و چپ میکند.
مثل خیلی از اصلاحاتیهایی که در دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ برای جذب حداکثری در چاه انحراف افتادند و ضدانقلاب شدند.
رهبری توی سخنرانی اخیرشون در دیدار با بانوان، درمورد شایسته سالاری در انتخاب مسئولین گفتن و اینکه مهم نیست برای انتخاب مثلا یک وزیر یا نماینده مجلس، نگاه به جنسیت کنیم؛ زن و مرد فرقی ندارن توی این قضیه و هر کدوم شایستهتر بود باید انتخاب بشه.
اینجا بزرگواران حاضر در جلسه تکبیر گفتن.
ولی بعدش رهبری به لزوم عدم تزاحم این فعالیت اجتماعی با #وظیفه_اصلی و بزرگ زن در خانهداری و فرزندآوری اشاره کردن.
و دیگه کسی تکبیر نگفت.
بشخصه خجالت کشیدم.
وقتی درمورد اینکه مادری مهمترین کار یک زن هست گفت
وقتی درمورد خانهداری گفت
وقتی درمورد لزوم پاییناومدن سن ازدواج گفت
وقتی از منطق اسلام در برابر غرب گفت،
هیچکس تکبیر نگفت
ولی وقتی گفت ظرف شستن و لباس شستن وظیفه زن نیست، تکبیر گفتن!
خیلی برام عجیب بود. خیلی!
شاید یکی از علل مردمیترشدنِ جمهوری بولیواری ونزوئلا نسبت به دیگر حکومتهای چپ آمریکای لاتین، همانی باشد که نویسنده کتاب «انقلاب ونزوئلا، گفتگو با چاوز» گفت.
چاوز سوسیالیسم را قبول داشت اما چندان معتقد به مارکسیسم و کمونیسم نبود، بلکه بیشتر بولیواریانیسم را مطرح میکرد و نام بولیوار را بر جنبشهای خود از دهه ۱۹۷۰ میگذاشت.
بنظرم، همین باعث مردمیشدن انقلاب ونزوئلا و اثرگذاری و سلامت بیشتر آن نسبت به دیگر تحرکات چپ آمریکای لاتین دانست. و همین سبب کمتر آلودهشدن انقلاب ونزوئلا به چارچوبهای غلط و آهنین کمونیسم شد.
کاش دیگر چپهای منطقه که آرزوی جنگ چریکی در دل دارند، به الگوی چاوز و بولیواریانیسم روی بیاورند.
امروز صحبتهای رهبری در سال ۱۳۶۸ را میشنیدم که در مذمت انقلابهای کمونیستی فرمود که هر حرکتی که با کمک و همراهی مردم نباشد، محکوم به سقوط است.
مداحی فارسی و عربی علیه آل سعود و در حمایت از مردم یمن - Haj Meysam Motiee.mp3
18.59M
از بعضیها شنیدم که مخالف میثم مطیعی هستند چون همیشه مداحیاش پیوند خورده با مسائل اجتماعی و سیاسی روز؛ یعنی نمیشود با مداحیاش غرق خیال شد و حال کرد!
درواقع منظور نفسشان این است که وقتی مداحی مطیعی را میشنوی، در وجودت دغدغه دمیده میشود و باید بایستی و کاری کنی؛ نمیشود بیایی در هیئت و فقط از امام(ع) درخواستی کنی و بروی.
جدا از ماهیت عربی/فارسی مداحیاش که پیام ثابتی را بین امت پخش میکند.
این مداحی عربی/فارسی مطیعی درمورد شیردلان یمن و برای سال 1394 است.
ارزش بازنشر را دارد...
شمیم رحمان از یمن می آید
دم اویس است از قرن می آید
رسد دوباره بانگ یا علی
یمن هماره بوده با علی
امروز مردم [جمهوری] آذربایجان دارند احساسات اسلامی خود را نشان میدهند. رهبران شوروی به درستی در اقدامات گذشته خود تجدید نظر کردهاند. مبادا دچار اشتباه شوند و برخورد بدی با این احساسات بکنند!
۱۹ دیماه ۱۳۶۸، امام خامنهای
اگر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا در آن زمان، نظام اینقدر صریح در برابر بلوک شرق موضع میگرفت اما الان کمتر نسبت به قدرتهای شرقی این صراحت را دارد، در واقع به پاسخ عدم ورود نظام به خیلی از مسائل حساس روز بینالملل هم میرسیم.
منظورم ورود به جنگ غزه نیست؛
منظورم ورود به ماجراهای مسلمانان مظلوم در میانمار، هند، شمال غرب چین و... است.
مسئله، پشتوانه جامعه است.
اگر ولی پشتوانه داشته باشد اما سال ۱۳۶۸ باشد و به لحاظ تکنولوژی نظامی فقیر باشد، موضع میگیرد و ورود میکند.
اما اگر پشتوانه مردمی زیاد نداشته باشد و سال ۱۴۰۰ باشد و انواع موشک را هم داشته باشد، ورود نمیکند.
مسئله میزان فهم مردم است.
البته معتقدم کیفیت طرفداران فعلی ولی از ۳۰ سال پیش خیلی بیشتر است.
اما گاهی کمیت هم مهم است...
راهکار حل این مشکل کمیت در وادادگی در جنگ نرم نیست، که بیخیال حجاب و... بشویم.
در تولید نسل جدید حزباللهی است.
توان مدیریتی و بودجههایی که صرف فوتبال و واردات کالاهای لوکس و... میشود تا بخش عیّاش جامعه را جذب کند، باید صرف خانوادهها و فرزندآوری شود.
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
پاکستان نمونهی نقض کاملی است که از چه امت اتحاد دولتها نیست. امت اسلام و امت شیعه در پهنای پاکستان همپای ایران و گاه داغتر از آن در بیعت امام امت است اما دولت آن حلقه به گوش امریکا و امت آن است...
به بهانه بر سر زبان افتادنِ کشور مورد علاقهام در مطالعات بینالملل؛ پاکستان.
در این مطلب در چهار قسمت، چهار نکته را برای شناخت بیشتر پاکستان، بخشبندی کردهام. مطالبی که به صورت پراکنده اینطرف و آنطرف دیدهام و در ویکیپدیا و... به صورت یکجا برای شناخت پاکستان به دست نمیآید.
الف: چه شد که پاکستان تشکیل شد؟!
پاکستانیها، ملتیاند که به نظر من به اشتباه و با لجبازی هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند، مجبور به کوچ چند صدهزار نفری شدند تا کشوری جداگانه و مسلمان را در ۱۹۴۷ تشکیل دهند. غافل از آنکه تصمیم گیران قصد دیگری دارند.
غافل از آنکه بعضی اعضای هیئت مدیره اتحادیه مذکور قصد تشکیل یک دولت اسلامی جداگانه را نداشتند، بلکه بعضاً با غرب در ارتباط بوده و یکیشان که از خاندان انحرافی «آقاخان» بود، آنقدر مورد اعتماد استعمارگران بود که او را رئیس جامعه ملل(نسخه قبلی سازمان ملل) کرده بودند. دوتای دیگرشان هم شاگرد یکی از مدیران کمپانی هند شرقی بودند.
خود محمد علی جناح نیز قصدش از جداسازی مسلمانان، تشکیل جامعه اسلامی نبود، بلکه صرفا به ماجرا قومیتی نگاه میکرد و معتقد بود «قوم هندو» دارند مدرسه و دانشگاه میروند و مدرن میشوند، پس «قوم مسلمان» باید همینطور توسعه بیابند.
حتی جناح و دیگر اعضای هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند پس از استقلال پاکستان، نقش اسلام را در حکومتداری چیز محوریای نمیدانستند و چندسال پس از تشکیل پاکستان و فوت جناح، با فشار مردم و روحانیون، کلمه «جمهوری اسلامی» به #پاکستان اضافه شد و مواردی در قانون اساسیاش تغییر کرد.
اما چرا گفتم به اشتباه پاکستان جدا شد؟!
برای این حرف چند دلیل دارم:
۱. این روند استقلال پاکستان در ظاهر به دست اتحادیه مسلمانان هند به ریاست جناح بود، اما این استقلال چه استقلالیست که یک سال قبل از تشکیل کشور پاکستان، سیستم اطلاعاتی دولت این کشور توسط یک افسر انگلیسی پایهگذاری شده؟(این سیستم اطلاعاتی قوی امروزه همان آیاسآی پاکستان است).
۲. چرا کسانی مثل #ابوالاعلی_مودودی که نظریهپردازان حکومت و جامعه دینی در بین مسلمانان هند بودند و مشهور هم بودند، جایی در هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند نداشتند و مخالف تشکیل پاکستان بودند؟! چرا مودودیها این اتحادیه را دارای صلاحیت لازم نمیدانستند و واردش نشدند؟! چرا عمده اعضای مدیریتی این اتحادیه از مسلمانان دانشگاهی و سکولار بودند و علمای دین کمتر در آن حضور داشتند، با اینکه مسلمانان آن موقع هند که اکنون در پاکستاناند، بسیار متشرعاند.
(البته بعد از اینکه کار از کار گذشت و پاکستان تشکیل شد، مودودی با دعوت اقبال لاهوری به پاکستان آمد.)
۳. چرا این استقلال که ظاهراً قهرمانش بزرگان اتحادیه بودند، مرزهایش توسط انگلیس کشیده شد؟ چرا بزرگان اتحادیه، درخواست #ماهاتما_گاندی را برای متحد ماندن هند قبول نکردند؟ چطور اتحادیه قبول کرد که این کشور واحد مسلمانان، دو تیکه دور از هم باشد؟(کشور پاکستان و بنگلادشِ امروزی که صدها کیلومتر از هم فاصله دارند، در ابتدای نقشهکشی تجزیهمحور انگلیسیها، یک کشور بودند که بعدها جدا شدند.)
ب: اما نتیجه این جداکردن پاکستان از هند چه شده؟
امروزه، مسلمانان در هند اگرچه ۴۰۰میلیون نفرند اما اقلیتی دربرابر ۸۰۰ میلیون هندو محسوب میشوند که آن ۸۰۰ میلیون به راحتی یک دولت هندوی تندرو از حزب «بهاراتیا جاناتا» را به ریاست «نارندا مودی» سرکار میآورند تا چشم برهر جنایتی علیه مسلمانان ببندد.
کافیست چند مستند انگلیسی و عربی که سایتهایی مثل «شعوبا» به فارسی زیرنویسشان کرده را در مورد وضعیت مسلمانان هند ببینید. از آزار دختر باحجابی که میخواهد وارد دانشگاه شود تا شکنجه مسلمانی که گوشت گاو میفروشد(گاو برای هندوها مقدس است).
از طرفی دیگر، بنگلادش و پاکستان هم دو کشور مسلمان کوچک و فقیر شدهاند که مدام باید وابسته به این و آن باشند.
اگر پاکستان(۲۳۰میلیون جمعیت) و بنگلادش(۱۷۰میلیون جمعیت) از هند جدا نشده بودند، الان تعداد مسلمانان نصف هندوها نبود و قدرت اجتماعی و سیاسی بیشتری در هند، یکی از قدرتهای نوظهور جهان نوین، داشتند.
یعنی چه؟
یعنی هندی که یکی از چهار قدرت بزرگ شرقی است، نیمی از قدرتش دست مسلمانان میبود.
ادامه دارد...
@majkarimi
ج: اهمیت جغرافیایی پاکستان و ارتباطات فرهنگی ملی ما با آن
از طرفی دیگر، پاکستان کشوریست که محل اتصال سه قدرت بزرگ شرقی(چین، هند و ایران) است و با هرسه مرز مشترک دارد.
رهبری نیز دوسه سال پیش در دیدار با دانشجویان، از آنان خواستند که با سه کشور بیشتر ارتباط بگیرید: پاکستان، افغانستان و عراق.
د: علاقه مردم پاکستان به ایران و انقلاب اسلامی چگونه است؟
امروزه مردم پاکستان دلبستگی شدیدی به ایران و انقلاب اسلامی دارند. #امام_خامنهای تاکنون دوبار تاکید کرده که وقتی در زمان ریاستجمهوریام به پاکستان رفتم و آن استقبال عجیب از طرف مردم انجام شد، جیمی کارتر که بعد از من میخواست به پاکستان بیاید، سفرش را لغو کرد؛ چون میدانست همچین استقبالی از او نمیشود و این بد بود.
یا امام خمینی درمورد شهادت علامه عارفحسین حسینی، رهبر شیعیان پاکستان، گفت من فرزندی عزیزی را از دست دادم.
هنوز هم همینطور است. پاکستانیها وقتی تحریم #کاتسا علیه ایران تصویب شد، علیه آمریکا تجمع کردند و شعار دادند.
تیپ زینبیون که پاکستانیهای مدافع حرم بودند، تعدادشان برابری میکرد با کل جمعیت اعزامی تیپ فاطمیون و حزبالله.
امسال اربعین که در مرز ایران و پاکستان بودم و جزو خادمان میزبان زائران پاکستانی بودم، علاقه قلبیشان به ایران و انقلاب را دیدم.
بهخصوص وقتی آن مرد پاکستانی، بعد از ورود به خاک ایران، سجده کرد و خاک ایران اسلامی را بوسید.
آن روز، در ذهنم خط باطلی کشیدم بر همه گرایشهای ناسیونالیستی وجودم و مطمئن شدم که هویت تعیین کننده است، نه خون و نژاد و میلههای مرزی.
@majkarimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه یک دختربچه به شهید حسن باقری
«من دو بیسکوییت داشتم که فرستادم به جبهه تا برادران خوشحال شوند...
ما تلویزیون نداریم؛ این را پشت رادیو بخوانید تا من بفهمم نامه به دست شما رسیده.»
و ما امروز داریم با بیسکوییتهای کودکان فقیر جهان اسلام که برای فرستاده میشود تا کار کنیم، چگونه رفتار میکنیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- چه کنیم وقت کم نیاریم؟
+ «توزیع الوقت، توسیعُه»
از بین تحلیلهایی که درمورد تعطیلی منوتو داده شده، بنظرم این بهتر از همه بود:
https://eitaa.com/SHRChannel/2326
بنظرم علت تعطیلی منوتو، علت کمشدن مخاطب خیلی از خبرگزاریها و سازمانهای خبری-تحلیلی بود. دوره این چیزها گذشته و الان مردم و بهخصوص جوانان و نوجوانان، دنبال تک شخص میگردند.
اشخاص حقیقی، و نه حقوقی.
اگر نگاهی به رشد عجیب بلاگرها بندازیم و جذب فالورشون رو با پیجهایی مقایسه کنیم که با اسم شخص خاصی ارائه نمیشن و خودشون رو بعنوان یک نهاد یا سازمان یا پروژه ارائه میدن، کاملا متوجه این قضیه میشیم.
توی چندسال اخیر بعضاً دیدم حتی بعضی تیمهایی که یک پروژه یا نهاد رو راهاندازی کردن، با اسم یکی از اشخاص تیمشون (احتمالا رهبرشون) وارد میدان میشن نه با اسم پروژه یا نهادشون.
ویتنی رایت ادامه روندیست که سال گذشته بلاگر روسی در تهران آغاز کرد
غرب از زاویه گردشگری، فرهنگ بسیاری از کشورها را نابود کرده:
مثلا بسیاری از کشورها وقتی شرکتهای آمریکایی و اروپایی در آنها به بهانه نفت و... تاسیس شدند و کارمندان غربی آن شرکت در آن جامعه سکنی گزیدند، کمکم فرهنگ مهاجم را پذیرفتند.
توریسم و گردشگری غیراقتصادی و تفریحی هم مثل توریسم اقتصادی اثرگذار بوده؛ مثل #تایلند که عملا بهخاطر توریسم تفریحی(بخوانید جنسی)، زنانش بهجای آنکه سازنده جامعه باشند، اسباب لذت مردان بیگانه شدهاند.
درمورد ویتنی رایت، ماجرا را باید از این زاویه دید. از زمان مدیریت آقای ضرغامی بر وزارت گردشگری، از این اتفاقات افتاده است؛ مثل سفر سال گذشته #بلاگر_روسی به ایران و انتشار تصویر بیحجابش در کنار دو سرباز ایرانی؛ شاید چون از خواهران روس بوده، رگ غیرتمان نجوشید.
پس ویتنی رایت اولینِ این روند توسعه گردشگری نیست و پس از سفر بلاگر بیحجاب روسی و خواننده ترک اهل جمهوری آذربایجان، او هم آمده تا قبحها را بشکند و به قول غربگراها «تحمل نظام را در پذیرش توریست (بخوانید فرهنگ آمریکایی) بالا ببرد.»
ویتنی رایت صرفا یکی از ابزارهای جریانیست که ضرغامی در توسعه گردشگری آغاز کرده؛ همان توسعهای که گفته بود: «باید فضا را باز کنیم»، «این میتواند به توسعه گردشگری هم کمک کند.»
36932756.khabarban.com
البته برای اینکه فعلا فضا بد نشود و «تحمل نظام و جریان مذهبی بالا برود»، به ویتنی رایت میگویند که با تصاویر ضدامریکایی سفارت سابق آمریکا عکس بگیرد و به خواننده زن ترک اهل جمهوری آذربایجان میگویند به حرم حضرت معصومه در قم برود.
این روند تا زمانی که جریاناتی به نمایندگی ضرغامی در وزارت گردشگری حضور دارند، ادامه دارد.
ویتنی رایتها صرفا ابزارند.
پن: منظور این نیست ضرغامی از ویتنی رایت و... دعوت میکند تا به ایران بیایند؛ خیر.
منظور این است که دشمنی که صدسال است تجربه تغییر مزاج فرهنگ از طریق #توریسم را دارد، وقتی ببیند وزیر گردشگری میگوید «باید فضا را باز کنیم»، «باید تحملمان را بالا ببریم»، طبیعتاً پیشروی میکند.
@majkarimi
14-seiro-solouk(www.rasekhoon.net)19.mp3
3.39M
علی (ع) در جستجوی فتوتهای پیرانه
- چگونگی پیمان با ولی خدا
- ولی با تو کثیر نیست، از معاشرت با تو بهرهمند نمیشه
- و أین عمار...
استاد صفائی حائری