🔸این یادداشت را با سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب در باب مرثیهسرایی به اتمام میرسانیم:
«یک قسم منبر هم مربوط به مدایح و مراثی اهلبیت است. البته ما در باب مرثیهخوانی حرفهای زیادی داریم. بارها هم ما توی همین جلسه به شما مداحهای عزیز عرض کردیم، جاهای دیگر هم گفتیم که در مرثیهخوانی بایستی به «صدق واقعه» پایبند بود. درست است که شما میخواهید مستمع خودتان را بگریانید، اما این گریاندن را به وسیلۀ «هنرنمایی در کیفیت بیان واقعه» تأمین کنید، نه در ذکر واقعهای که اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتیم -انشاءالله حالا آن جور نیست- که بعضیها فیالمجلس یک چیزی را جعل میکردند؛ نکتهای همانجا به ذهنش میآمد، میدید خوب است، موقعیت خوب است، همانجا میگفت و از مردم اشک میگرفت! این درست نیست. اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشکآلود -که اشک را به چشم میرساند و چشم را اشکبار میکند- به معارف زلال است؛ البته با هنرنمایی.» (۱۳۸۹/۳/۱۳)
✍🏻 #عباس_همتی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
امروز، عزای حیدر مظلوم است
در ماتم او رخت عزا مرسوم است
در تاب و تب سیزده فروردین
دل در گرو چهارده معصوم است
::
با خلق جهان بگو: گره باید زد
با نیت و با وضو گره باید زد
تا بختِ شکستهقلبها باز شود
دل را به ضریح او گره باید زد
::
با داغ علی به غم دچاریم همه
دلدادۀ آن ایل و تباریم همه
پاییز و زمستان که ندارد این داغ
در ماتم او ابر بهاریم همه
📝 #عباس_همتی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
📝یادداشت شاعر آیینی آقای عباس همتی درباره شاعری که از شاهدان غدیر بود:
💠 دست رد به سینۀ روحالقدس
🔹 به همراه جمع کثیری از مسلمانان در «حجةالوداع» حضور داشت و از شاهدان ماجرای غدیر بود. او پیش از این در وقایع مختلفی از جمله نزول «لا فتی الا علی»، جنگ خیبر، شکستن بتهای کعبه و...(۱) ارادت ادبی خود به علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) را ابراز کرده بود. این بار نیز از حضرت رسول(صلواتاللهعلیهوآله) اجازه خواست تا این امر مهم را به نظم بکشد تا اولین شاعری باشد که به واقعۀ غدیر اشاره کرده است. حسّان بن ثابت سرود:
يُنَادِيهِمْ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَبِيُّهُمْ
بِخُمٍّ وَ أَكْرِمْ بِالنَّبِيِّ مُنَادِياً...(۲)
پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) پس از شنیدن شعر او فرمودند: «لا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنا بِلِسَانِك؛ ای حسان! تو همواره مورد تأیید روحالقدس خواهی بود تا زمانی که با اشعارت یاور ما باشی.»
🔸 شیخ مفید در این باره نوشته است: «پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) مؤیّد بودن حسّان را مقیّد کردند به «ما نَصَرتَنا»، زیرا حضرت خبر داشتند که او در نهایت مقابل امام علی(علیهالسلام) خواهد ایستاد. اگر میدانستند او عاقبت بهخیر خواهد شد، این قید را اضافه نمیکردند. شبیه این مدح را خداوند نسبت به همسران پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) فرموده است: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ؛ ای زنان پیغمبر! شما مانند دیگر زنان نیستید.»(۳)
اما این مدح را بلافاصله مقیّد میکند به «إِنِ اتَّقَيْتُنََّّ؛ اگر تقوای الهی پیشه کنید»، چرا که خداوند میداند بعضی از آنها قرار است پا در مسیر مخالفت با امر ولی بگذارند و با این تفسیر دیگر سزاوار مدح نخواهند بود.»(۴)
🔹 تحلیل احساسی و اشتباه در ماجرای قتل عثمان، قلب حسّان را از آتش کینۀ امام علی(علیهالسلام) سرشار کرد، تا حدی که برای فرونشاندن این حرارت از هیچ فرصتی دریغ نمیکرد. در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، حضرت بنا بر مصالحی قیس بن سعد بن عباده، صحابی بزرگوار و رئیس قبیلۀ خزرج را از استانداری مصر عزل کرد. زمانی که قیس به مدینه بازگشت، حسّان به نیت سرزنش و تهییج او علیه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نزد او رفت و گفت: «عثمان را کشتی و گناهش بر گردن تو ماند و اکنون علی(علیهالسلام) نیز تو را از ولایت مصر عزل نمود و پاداشی هم از او به تو نرسید.» قیس بر سر او فریاد زد و گفت: «ای کوردل! به خدا سوگند اگر از وقوع جنگ بین قبیلۀ خود و اقوام تو نمیترسیدم گردنت را میزدم.»(۵)
🔸حسّان در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به تعبیر علامه امینی «أعمى البَصَر و البَصيرَة» شد، یعنی هم چشم و هم قلب او از دیدن حقایق عاجز شدند.(۶)
خداوند ما را در گردنههای پر پیچ و خم تاریخ، ثابتقدم نگه دارد.
اللّهمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیرا
✍🏻 #عباس_همتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. الصحیح من سیرة الامام علی(علیهالسلام)، ج۵، ص۵۶ و ص۲۷۲؛ بحارالأنوار، ج۳۹، ص۱۵.
۲. أمالی صدوق، ص۵۷۵، ح۳.
۳. سورۀ احزاب، آیۀ۳۲.
۴. ارشاد مفید، ج۱، ص۱۷۷.
۵. ترجمۀ ألغارات، ص۶۵.
۶. الغدیر، ج۲، ص۶۵.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🏴 أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰاعَلیبنِموسَیأَلرّضٰاأَلمُرتَضٰی
تو آن امام غریبی، تو آن امام رئوف
در این کرانه به خورشید بیبدل معروف
به یک اشارۀ ابرو، نَهَیتَ عَن مُنکَر
به مهربانیِ لبخند، اَمَرتَ بِالمَعروف
تو نور در دل من ریختی، نفهمیدم
نبود سنخیتی بین ظرف با مظروف
چهقدر آینه بیتوته کرده در حرمت
چهقدر دل که در این بارگاه کرده وقوف
برادرانه در آغوش خویش میکِشیام
خوشم که هیچ غمی نیست در جوار رئوف
من از نگاه تو خواندم «فَمَن یَمُت یَرَنی»
تو را همان دم آخر، فِی الاحتِضار اَشوف
برای وصف تو تنها سکوت باید کرد
چه الکن است در این آستان زبان حروف
دو خط روایت ابن شبیب را خواندم
و پا به پای دلم سوخت برگ برگ لهوف
کبوترانه دلم پر کشید تا گودال
که دعبل آمد و سرداد روضۀ مکشوف
چه کشتهای، چه غریبی، مُخَضَّبٌ بِدِماء
چه مقتلی، چه شهیدی، مُقَطَّعٌ بِسُیوف
📝 #عباس_همتی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
#هنر_و_ادبیات
▪️شباهت بین انگشتر شهید بغداد و انگشتر شهید کربلا:
چه روضهایست مجسم، عقیق سرخ برایم
که حکم کرد از انگشتر امام بگویم
سیده فرشته حسینی
و
دستان تو روی خاک افتاد اما
انگشتر تو رفته به غارت؟ هرگز
احمد ایرانینسب
و
مانند حسین رفتی اما... اما
انگشتریات هنوز در دستت بود
سیداحمد حسینی (شهریار)
▫️اشاره به خاتم بخشی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و توجه حضرت به ایتام:
بابای تمامی یتیمان بود او
انگشتریاش را به یتیمان بدهید
حامد اشتری
▪️شباهت انگشتر سردار به خاتم سلیمان نبی(علینبیناوآلهوعلیهالسلام):
سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است
سعید بیابانکی
▫️اشاره به ملک سلیمان نبی(علینبیناوآلهوعلیهالسلام):
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
سیدحمیدرضا برقعی
و
الا ای قاسم فتح درخشان! فتح دیگر کن
که خصلتهای قاسم داری و خوی سلیمانی
در این میدان فراوان مدعی دیدم مگر آخر
نگین قدس را از دست اهریمن تو بستانی
علیرضا قزوه
▪️نگاه حماسی و عزتمدارانه:
این دست تو استعاره از بیعت ماست
انگیزۀ عاشقانۀ وحدت ماست
تاریخ پیام آخرت را فهمید:
این دست تو نیست پرچم عزت ماست
سیدمحمدامین جعفری
▫️نگاه سیاسی با در نظر گرفتن مسائل روز:
انگشتر عقیق شهید ما
امضای حکم مرگ بر آمریکاست
علیمحمد مؤدب
▪️نگاه سیاسی و پرداختن به مقاومت اسلامی و اتحاد:
این دست یعنی دل بریدن از اماننامه
این دست یعنی دست رد بر هر چه بدعهدی
گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پا برجاست،
دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی
محمدحسین ملکیان
▫️و در آخر گره زدن این عکس با مسئله ظهور:
فردا که آفاق جهان یک دست بارانیست
آری علم دست سلیمانی است! زیبا نیست؟
یوسف رحیمی
🔹با مرثیهای که در این عکس جاری است اشک ریختیم، با حماسۀ آن احساس عزت کردیم، از آن ولایتمداری، دشمنشناسی و بصیرت را فهمیدیم، انسایت را استشمام کردیم، درس اتحاد گرفتیم و دانستیم که آینده از آن ما است. همه این مضامین در همین یک عکس جمع شده است.
اما آیا همه حرف در همین ابیات خلاصه میشود؟ مطمئناً خیر. شاعران دیگر نیز میتوانند از همین شیوه برای خلق ابیات بدیع بهره ببرند. مثلاً مضمونی که از این تصویر به ذهن من میرسد، تشبیه این دست به معجزه «ید بَیضا»ی حضرت موسی(علینبیناوآلهوعلیهالسلام) است:
وحشت فرعونیان از آن ید بَیضای اوست
وه چه نوری! جلوههای بیشمارش دیدنیست
✍🏻 #عباس_همتی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🔻ادامه...
🔹به لطف خدا امروز استقرار حکومت اسلامی نشان از آن دارد که جایگاه امامت برای مردم به درستی تعریف شده و به پذیرش اجتماعی رسیده است. همقدم با رشد عقلانی جامعه، شعر نیز باید به پویایی عقلانی و عاطفی برسد و درجا نزند. در واقع «الگوسازی» نخستین گام این حرکت بود که شعر در آن خوش درخشیده است و اکنون باید در راستای «انسانسازی» حرکت کند که گام دوم این مسیر است. همانگونه که معصومین(علیهمالسلام) در تمام شئون زندگی اسوه هستند، شعر ولایی نیز باید آیینۀ تمامنمای آن شخصیتهای برگزیده باشد و تصویری جامع از ایشان را برای جامعه به تصویر بکشد. پرداختن به زندگی فردی و اجتماعی معصومین(علیهمالسلام) و گره زدن آن به زندگی انسانِ امروز، موضوعی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد. جامعۀ امروز، تشنۀ شنیدن است و نباید آنها را از این دریای بیکران محروم کرد. نپرداختن به این امور اجحاف است در حق امام، مردم و خود.
🔸البته پرداختن به این مضامین تبحّر خاص خود را میطلبد تا شاعر در دام شعارزدگی یا نظمسرایی نیفتد. برای نمونه به غزلی موفق در بیان سبک زندگی امام صادق(علیهالسلام) اشاره میشود:
به کودکان و زنان احترام میفرمود
به احترام فقیران قیام میفرمود
سلام نام همه انبیاست؛ او میگفت
سپس اشاره به دارالسّلام میفرمود
کسی که در پی خورشید نیست، از ما نیست
سحر میآمد و این را مدام میفرمود
کجا حرام خدا را حلال میدانست؟
کجا حلال خدا را حرام میفرمود؟
اگر که دست به پهلو گرفتهای میدید
به اشک و آه و دعا التیام میفرمود
«خوشا به حال کسانی که راستگویاناند»
امام صادق علیهالسّلام میفرمود
📝 #مهدی_جهاندار
🔹در واقع صحبت از یک فرهنگسازی گسترده است. فرهنگ مناجات با خدا، فرهنگ معاشرت با خانواده، فرهنگ حضور در جامعه، فرهنگ تعامل با اقشار مختلف، فرهنگ مناظره علمی، فرهنگ کنشگری سیاسی، فرهنگ امر به معروف، فرهنگ شهادت و تمام مسائلی که مردم چه به صورت فردی و چه جمعی با آن سر و کار دارند؛ همه و همه موضوعاتی است که نیاز است نوع رفتار معصوم در این موارد سرلوحه قرار گیرد.
🔹شخصی میگوید از امام رضا(عليهالسلام) شنيدم كه مىفرمايند: «رَحِمَ اللّهُ عَبدًا أحيا أمرَنا. فَقُلتُ لَهُ: و كَيفَ يُحِيي أمرَكُم؟ قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَإِنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا»(۵) رحمت خدا بر بندهاى كه امر ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا مىگيرد و آنها را به مردم مىآموزد؛ زيرا مردم اگر زيبايیهاى سخن ما را بدانند، بىگمان از ما پيروى مىكنند.
«انسانسازی» آرمانی است که شعر میتواند نقش مهمی در آن ایفا کند. و چه خوب است سخنان زیبای امام در قالب زیبای شعر به گوش مردم برسد.
✍🏻 #عباس_همتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. شرح شواهدالمغنی، ص۳۸، رقم۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۰، ص۲۳۹.
۲. الفصول المختارة، ص۲۸۸.
۳. الاغانی، ج۷، ص۲۶۷.
۴. «لولا ان الله شغلک باهلبیت نبیه صلواتاللهوسلامهعلیهم لافتقرنا» اخبار السید الحمیری، ص۲۱.
۵. عيون أخبارالرضا(عليهالسلام)، ج۱، ص۳۰۷.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🔸تعجب اینجاست که دعبل و شاعران سرشناسی مانند کمیت و سیّدحِمیَری، نسبت به اصحاب خاص معصومین(علیهمالسلام) در جایگاه به مراتب پایینتری قرار میگرفتند؛ نه در شناخت مبانی اعتقادی مانند آنها بودند، نه در آشنایی با معارف و علوم مختلف دینی تسلط آنها را داشتند و نه در اعمال فردی به پای آنها میرسیدند؛ پس چگونه میشود که ائمه(علیهمالسلام) تا این حد جایگاه شاعران را رفیع جلوه میدهند و در مورد آنها از تعابیری استفاده میکنند که حتی بعضا نسبت به اصحاب خاصشان استفاده نکردهاند؟ علت این امر در میزان تأثیرگذاری کار فرهنگی آنها است. شعرا با برانگیختن عاطفۀ عامۀ مردم میتوانند جوّ عمومی جامعه را هدایت کنند، کاری که حتی از عهده اصحاب خاص حضرات معصومین(علیهمالسلام) نیز بر نمیآمد.
🔹در مورد شعر کمیت گفتهاند که اگر کسی قصیدۀ بائیه او در مدح بنیهاشم را حفظ نمیکرد، اصلا شیعه نبود.(الدرجات الرفیعة، ص۵۶۷)
او بخاطر اشعار بسیاری که در حمایت از خاندان پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) سروده بود، عمر خود را در حال فرار از حکّام جور گذراند و در نهایت در این راه به شهادت رسید.(خزانة الأدب و لب لباب لسان العرب؛ ج۱، ص۱۴۷)
سیّدحِمیَری با زبان سهل و ممتنع و همهفهمش، بالغ بر دو هزار و سیصد قصیده در مدح بنیهاشم سرود و بین مردم منتشر کرد. (اغانی؛ ج۷، ص۲۳۶)
در مورد او گفتهاند هیچ روایتی در فضیلت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) نقل نشده مگر اینکه سیّد آن را به شعر درآورده است. (الغدیر؛ ج۲، ص۳۴۷)
و دعبل که شعرش در مدح علی بن موسی الرضا(علیهماالسلام) آنچنان بر سر زبانها افتاد که حتی دزد قافله نیز آن را از حفظ میخواند.(عيون أخبار الرضا عليهالسلام؛ ج۲، ص۲۶۳، ح۳۴)
او میگفت: «چهل سال است كه چوبۀ دارم را بر شانه حمل میکنم اما كسى را نمىيابم كه مرا بر آن چوبه، به دار كشد.» (اغانی؛ ج۲۰، ص۱۳۱) که در نهایت آرزویش محقق شد و در این راه به شهادت رسید.
برای همین ظرفیت جریانسازی است که امام رضا(علیهالسلام) در ادامۀ روایت به دعبل میفرمایند، تا جایی که میتواند این مسیر را ادامه دهد و در آن کوتاهی نکند: «فَلَا تُقَصِّرْ عَن نَصرِنَا مَا اسْتَطَعْتَ...»
🔹امروز هم که ولی فقیه هدایت جامعه اسلامی را بر عهده دارد، نبرد همان نبرد است و نصرت همان نصرت. همان کسانی که فریب «هنر برای هنر» را به ما القاء کردهاند، از هنر برای نشر اباطیل خود بهرۀ فراوان بردهاند. دادن جواب منطقی و تبیین عقلانی به جای خود، اما هنر را باید با هنر پاسخ داد.
در برابر سونامی رسانهای غرب، وظیفهای که بر دوش صاحبان اندیشه و هنر گذاشته شده بسیار سنگینتر از دیگران است. شاعران این توانایی را دارند تا فضای عمومی را در جهت رسیدن به یک خِرَد جمعی هدایت کنند و مرد میدان فرهنگ باشند. آنها موظفاند بر پایه تحلیل صحیح از حوادث، به تبیین حقایق بپردازند و دریافتهای خود را در قالب هنری عرضه کنند.
🔸«این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد بر خلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگویید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.
اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد.» (بخشی از بیانات رهبری در دیدار با جمعی از شعرا ۱۳۸۸/۶/۱۴)
🔹سکوت کردن، دیر اقدام کردن، به دوش یکدیگر انداختن، نه با این طرف و نه با آن طرف بودن، هم با این طرف و هم با آنطرف بودن و مسامحههایی از این دست، باعث میشود جامعه از حرکت در نقطۀ مقابل هجمههای فرهنگی غرب عقب بماند که این رکود و ایستایی، جریان فرهنگی کشور را به مرداب خطرناکی تبدیل میکند. همواره باید در مسیری سیر کرد که در آن نام نامی «الله» میدرخشد نه مسیری که شیطان بر آن سایه انداخته است. در این راه نور، نباید از هیچ نصرتی دریغ کرد که اگر اینگونه باشد، خداوند نیز به یاری مؤمنین خواهد آمد «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقدَامَكُمْ». (سورۀ محمد، آیۀ۷)
✍🏻 #عباس_همتی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
#هنر_و_ادبیات
💠 دست رد به سینۀ روحالقدس
🔹 به همراه جمع کثیری از مسلمانان در «حجةالوداع» حضور داشت و از شاهدان ماجرای غدیر بود. او پیش از این در وقایع مختلفی از جمله نزول «لا فتی الا علی»، جنگ خیبر، شکستن بتهای کعبه و...(۱) ارادت ادبی خود به علی بن ابیطالب(علیهماالسلام) را ابراز کرده بود. این بار نیز از حضرت رسول(صلواتاللهعلیهوآله) اجازه خواست تا این امر مهم را به نظم بکشد تا اولین شاعری باشد که به واقعۀ غدیر اشاره کرده است. حسّان بن ثابت سرود:
يُنَادِيهِمْ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَبِيُّهُمْ
بِخُمٍّ وَ أَكْرِمْ بِالنَّبِيِّ مُنَادِياً...(۲)
پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) پس از شنیدن شعر او فرمودند: «لا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنا بِلِسَانِك؛ ای حسان! تو همواره مورد تأیید روحالقدس خواهی بود تا زمانی که با اشعارت یاور ما باشی.»
🔸 شیخ مفید در این باره نوشته است: «پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) مؤیّد بودن حسّان را مقیّد کردند به «ما نَصَرتَنا»، زیرا حضرت خبر داشتند که او در نهایت مقابل امام علی(علیهالسلام) خواهد ایستاد. اگر میدانستند او عاقبت بهخیر خواهد شد، این قید را اضافه نمیکردند. شبیه این مدح را خداوند نسبت به همسران پیامبر(صلواتاللهعلیهوآله) فرموده است: «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ؛ ای زنان پیغمبر! شما مانند دیگر زنان نیستید.»(۳)
اما این مدح را بلافاصله مقیّد میکند به «إِنِ اتَّقَيْتُنََّّ؛ اگر تقوای الهی پیشه کنید»، چرا که خداوند میداند بعضی از آنها قرار است پا در مسیر مخالفت با امر ولی بگذارند و با این تفسیر دیگر سزاوار مدح نخواهند بود.»(۴)
🔹 تحلیل احساسی و اشتباه در ماجرای قتل عثمان، قلب حسّان را از آتش کینۀ امام علی(علیهالسلام) سرشار کرد، تا حدی که برای فرونشاندن این حرارت از هیچ فرصتی دریغ نمیکرد. در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، حضرت بنا بر مصالحی قیس بن سعد بن عباده، صحابی بزرگوار و رئیس قبیلۀ خزرج را از استانداری مصر عزل کرد. زمانی که قیس به مدینه بازگشت، حسّان به نیت سرزنش و تهییج او علیه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نزد او رفت و گفت: «عثمان را کشتی و گناهش بر گردن تو ماند و اکنون علی(علیهالسلام) نیز تو را از ولایت مصر عزل نمود و پاداشی هم از او به تو نرسید.» قیس بر سر او فریاد زد و گفت: «ای کوردل! به خدا سوگند اگر از وقوع جنگ بین قبیلۀ خود و اقوام تو نمیترسیدم گردنت را میزدم.»(۵)
🔸حسّان در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و به تعبیر علامه امینی «أعمى البَصَر و البَصيرَة» شد، یعنی هم چشم و هم قلب او از دیدن حقایق عاجز شدند.(۶)
خداوند ما را در گردنههای پر پیچ و خم تاریخ، ثابتقدم نگه دارد.
اللّهمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیرا
✍🏻 #عباس_همتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. الصحیح من سیرة الامام علی(علیهالسلام)، ج۵، ص۵۶ و ص۲۷۲؛ بحارالأنوار، ج۳۹، ص۱۵.
۲. أمالی صدوق، ص۵۷۵، ح۳.
۳. سورۀ احزاب، آیۀ۳۲.
۴. ارشاد مفید، ج۱، ص۱۷۷.
۵. ترجمۀ ألغارات، ص۶۵.
۶. الغدیر، ج۲، ص۶۵.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🔸حال نشانههای به کار رفته در شعر و فضای حاکم در شعر را با هم بررسی میکنیم.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
بیت اول میتواند اشارهای شاعرانه به بیمار بودن امام سجاد علیهالسلام در شام غریبان داشته باشد.
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
بیت دوم میتواند دعا برای سلامتی حضرت باشد. علاوه بر اینکه اشارهای به مقام امامت دارد که طبق آنچه در روایت آمده اگر لحظهای امام بر روی زمین نباشد زمین اهلش را در خود فرو میبرد و هستی از بین میرود.
جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
بیت سوم نیز حرف از صحت است که با بیماری حضرت مرتبط است. هرچند بهخاطر حضور واژههای دژم و نژند قابل استفاده در هیأت نباشد.
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
در بیت چهارم کلمه خزان این ظرفیت را دارد که استعاره از قاتلان سیدالشهدا علیهالسلام باشد که پس از شهادت حضرت، دست به غارت خیمهها زدند و هرچه در خیمهها بود را به یغما بردند. در مصرع بعد دعا میکند که آسیبی از این آشوب به جان امام نرسد که جان عالم فدای او باد.
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد
با توجه به زندگینامه حضرت، بیت پنجم میتواند اشاره به طعنههایی باشد که حضرت در کوفه و شام از دشمنان میشنیدند.
هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو به جز جان او سپند مباد
در بیت ششم نیز واژه آتش، به تب داشتن حضرت در شام غریبان میتواند اشاره داشته باشد، علاوه بر اینکه شاید، تصویر در آتش بودن خیمهها را هم به نوعی برای مخاطب تداعی کند. شاعر دعا میکند دود این آتشی که دشمنان به راه انداختهاند در چشم خودشان رود و نتیجه این سوء رفتار به خودشان بازگردد.
🔹پیداست که نشانههای «طبیبان، سلامت، صحت، خزان، یغما، طعنه و آتش» به همراه فضای کلی شعر، حال و هوای شام غریبان را در شعر حاکم کردهاند. مضاف بر این مطلب، سیر شعر که با مدح آغاز میشود و به مرثیه ختم میشود، کاملا با فضای شعر مناسب اجرا در هیأت همخوانی دارد.
مهم نیست که حافظ هنگام سرودن این شعر نیمنگاهی به ماجرای شام غریبان و امام سجاد علیهالسلام داشته است یا نه، مهم این است که یک ستایشگر با کمی دقت میتواند شعر را در مرثیه ایشان اجرا کند. بیشک اجرای شعر عاشقانه حافظ در مرثیه این امام بزرگوار، برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود و احساس او را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
✍🏻 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/5176
✅ @ShereHeyat
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir