9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 همخوانی سرود در ابتدای دیدار امروز معلمان با رهبر انقلاب
🔰 با اجرای:
🎤 کربلایی #علی_اکبر_حائری
📍 از شهر مقدس قم
🆔 eitaa.com/elalhabib_ir
|#دیداریار|
#حاشیهنگاری حاجرحیم #آبفروش
از دیدار ستایشگران اهلبیت(ع)
با رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۴۰۲
🔸(قسمت دوازدهم/یک)حاشیهنگاری
«تغییر جغرافیای حسینیه امام»
بعد از نوشته قبلی، آقا #محسن_محمدی_پناه پیام داد:
«ظاهراً شاعر شعر(مسمط) اقای #محسن_سلطانی بود.»
گفتم:
«اما جایی بیان نشد، درسته؟»
نظر #محسن این نیست:
«من توی ذهنم هست که #حاج_احمد گفت اسم شاعر رو...
بیرون هم که اومدیم #امیر_کرمانشاهی رو با #محسن_سلطانی دیدم و یه خوشوبشی کردیم و یکی از دوستان از #محسن_سلطانی بابت شعر، مخصوصاً اون قسمت دبستانیها تشکر کرد...»
💠💠💠
#حاج_احمد با دو بیت که باز هم به گمانم از خودش باشد، به استقبال آخرین اجرا میرود:
«با مهر پاک حضرت زهراء که کیمیاست
دنیا بدان که این سخن از عمق جان ماست
ما در کنار رهبر حق ایستادهایم
ای اهل کوفه دوره تنهایی شماست»
بعد هم:
«قراره سرود رو زمزمه کنیم و یواشیواش به انتها...» آری، به انتهای اجراها میرسیم...
#حاج_احمد توضیح میدهد که شعر سرود از حجتالاسلام #محمدزمانی و نغمهپردازی آن کار #حمید_رمی و خود #علی_اکبر_حائری است...
چندسالی هست که شعر سرود دیدار را حجتالاسلام #محمدزمانی میگوید... سالهای قبلتر این زحمت بر عهده استاد #غلامرضا_سازگار بود...
ظاهراً جایی برگه سرود، مثل سالهای گذشته، پخش شده، اما من ندیدهام، برگه را از نفر مجاورم میگیرم...
#علی_اکبرحائری همین که میگوید:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
یک نفر با صدای زمختی داد میزند:
«سلامتی آقا صلوات!»
#علی_اکبر هم همراه جمعیت صلوات میفرستد و آغاز میکند:
«شب آیات سوره فردا شد
باغ از جلوه صد چمن معنا شد
هر ابری به برق ادراک خود
بارانی به مقدم زهراء شد
ای شکوه بیهمتا! یا فاطمةالزهراء
ای کران ناپیدا! یا فاطمةالزهراء
ای فراتر از فردا! یا فاطمةالزهراء»
ویژگی سرود امسال این بود که هوشمندانه به نحوی سروده شده بود که بخشهایی را مداح میتوانست تکخوانی کند، اما بخشهایی هم بود که حتماً باید جمعیت همخوانی میکردند، مانند همین «یا فاطمةالزهراء» پایان بند اخیر یا «بالروح، بالدم...»های پایان هر فراز...
«ای... عطری که بهشت پیغمبر دارد
قرآن، مدح تو به صد دفتر دارد
«انا اعطیناک الکوثر» دارد
هستی سرشار، از جام اعطینا
بالروح بالدم لبیک یازهراء
بالروح بالدم لبیک یازهراء»
سرود در چهار فراز سروده شده و هر فراز با «بالروح، بالدم...» پایان مییابد...
«قرآن، متن و فاطمه تشریحش
خلقت چون قصیده او تلمیحش
عالم چون کلاف سر در گم بود
بی اعجاز رشته تسبیحش
ای صبحِ به تن جوشن! یا فاطمةالزهراء
ای مشرقِ جان روشن! یا فاطمةالزهراء
ای باغترین گلشن! یا فاطمةالزهراء
ای... شوقت بر لب حسین با یا اماه
ای با مرتضی در این مقصد همراه
یا «نعم العون علی طاعة الله»
ای زن! از تو شأن زن شد معنا
بالروح بالدم لبیک یازهراء
بالروح بالدم لبیک یازهراء»
جمعیت به نسبت خوب همراهی میکنند، #علی_اکبر هم با همان نازِ صدا سعی میکند نغمه را مدیریت کند، هرچند به نظرم یکیدوجا نغمه از دستش خارج شد، یا حداقل با آنچه در جلسه کارشناسی اجرا کرده بود، متفاوت شد...
#علی_اکبر محجوب و مأخوذبهحیا است و برای اداره جلسه با همان نجابت، خیلی آرام، لابهلای جمعخوانیها گاهی یک «ماشاءالله»ی به جمعیت میگوید...
«باغ از لالهها مواسم دارد
با داغی به دل مراسم دارد...»
واژه «مواسم» اگرچه جمع «موسم» است اما به نظرم واژه متعارفی نیست، بهویژه برای سرود که کلاً جنبه عمومی بیشتری دارد...
«هر جا نامی از شهادت زندهاست
عطر یاد حاج قاسم دارد
ای صلابت منظوم! قاسم سلیمانی!
ای مقتدر مظلوم! قاسم سلیمانی!
راز تا ابد مکتوم! قاسم سلیمانی!...»
این «قاسم سلیمانی»ها را هم جمعیت با بغضی حماسی تکرار میکنند...
«ای... جان تو فدای رهبر از آغاز
شد عشق خمینیات بال پرواز
حک بر سنگ قبر تو نام «سرباز»
یادت در جان هنگام هم عهدی
بالروح بالدم لبیک یا مهدی
بالروح بالدم لبیک یا مهدی»
فراز آخر را که #علی_اکبر شروع میکند، جمعیت از انتها همه ایستادهاند...
برخی هم در حال حرکت و راهیافتن به جلو... جغرافیای حسینیه برای آغاز صحبتهای آقا، در حال تغییر است!
«برپا شد دوباره محشرمحشر
در میدان سواره لشکرلشکر
ای قدس شریف! النصرالنصر
ای صهیون دون! خیبرخیبر
بر عهد نخستینم، من یار فلسطینم
بر سنت دیرینم، من یار فلسطینم
با جهاد تبیینم، من یار فلسطینم...»
این «من یار فلسطینم...» را جمعیت با همه انرژی ادا میکنند...
«ای... راه سربلند طوفانالاقصی
میبینی رهایی خود را فردا
از چنگال اسراییل و آمریکا
آمد وقت فتح بدر و خیبر
بالروح بالدم لبیک یا حیدر
بالروح بالدم لبیک یا حیدر»
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
|#دیداریار|
#حاشیهنگاری حاجرحیم #آبفروش
از دیدار ستایشگران اهلبیت(ع)
با رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۴۰۲
🔸(قسمت دوازدهم/دو)
«حیدر شمعه و منم پروانه...»
سرود که تمام میشود، #علی_اکبر_حائری دو بیت هم خارج از سرود میخواند:
«همه دستا بیاد بالا... همین یک خط از من بسه، همه دستا بالا:
«حیدر شمعه و منم پروانه...»
جمعیت به شوق آمده و چند نفری هم «بهبه» میگویند...
«...مولانه علی، علی مولانه...»
هرچند جمعیت «مولامه» میشنوند و «مولامه» میگویند، اما #علی_اکبر بر همان «مولانه» جنجالی تأکید دارد که البته قافیه هم همین اقتضاء را دارد...
حالا اینکه این واژه، عربی با لهجه عراقی است، همچنان که قبلتر #محمد_فصولی در «أنت یا مولا علی» خوانده یا خوانش پشتوی مولانا است یا تنگی قافیه بوده یا چیز دیگری، نمیدانم... و کاش فضا و فرصت نقد و گفتوگو برای پرداختن به امثال این کارها بیش از این بود...
در هر صورت این بیت یادآور قطعهای جنجالی «مست نجف» است که به گمانم سال گذشته منتشر شد:
«مست نجف
عاشق اینه، بره پیوسته نجف
نمیشه از دست گدا، خسته نجف
هر چی که بخوایرو علی تو مضیفش داره
ماه نجف
حال همه خوبه توی راه نجف
همه میدونن که شهنشاهه نجف
کلید آسمونارو توی کیفش داره
پس مست بشید برید رو ابرا
به روی عرش اعلی
در خونه زهرا
بالا بالا بالا
پابست بشینید جلوی در
مثل قند مکرر
هی بگید با قنبر
مولا مولا مولا...»
[هلههله... هلههله...]
«حیدر شمعه و منم پروانه
مولانه علی، علی مولانه
دُرّ نجف
رفت توی دست هر کی، شد حُرّ نجف
خوب نفَس شیطونرو میبُرّه نجف
واسه همینه حلالزاده دور علیه
کرده نجف
مردمرو سرمست ابَرمرد نجف
ای بخوره تو سرشون، درد نجف
به کوری سهنفریشون، علی اولیه
نهجالبلاغه شد کلامش
کل خلقه رامش
وادیالسلامش
شروع یک تولد دوباره است
سوره به سوره، کل قرآن
اومده به ایران
با دست حسنجان
حقیقت اینه دومی چیکاره است
رونق داد علی به این ویرانه
مولانه علی، علی مولانه»
اینکه شعرِ این کار چگونه است را باید اساتید فن سخن بگویند... و اینکه مضامین و واژهگزینی این کار چهقدر با سخنانی که در همین سالها در همین حسینیه بیان شده است، چهقدر مطابقت دارد را هم خوانندگان و شنوندگان باید قضاوت کند...
ولی احساس میکنم «کیف» حضرت، «مستشدن و رفتن رو ابرها»، «بخوره تو سرشون» و... امثال این تعابیر، با میراثی که از مداحی سراغ داریم، فاصله جدی گرفته...
این «هلههله»گفتن مداحان و کِلکشیدن جمعیت هم از آن ابتکاراتی است که حقیقتاً بیش از ابداع، به بدعت میماند... بماند... در هر صورت اجرای هر شعری، خارج از آنچه رفتوبرگشت شده و هماهنگ گردیده، خلاف قاعده است...
#علی_اکبر آخرین جواب را هم از جمعیت میگیرد:
«همه نگفتن، دوباره...
حیدر شمعه و منم پروانه...
مولانه علی، علی مولانه...»
بعد هم دو بیت دیگر را دکلمه میکند و تمام:
«شب دست به گیسوی علی میگیرد
خورشید، رخ از روی علی میگیرد
آنقدر زدم سنگ علی بر سینه
سنگ لحدم بوی علی میگیرد»
فریاد «بهبه» و «احسنت» جمعیت است که بالا میرود...
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir