eitaa logo
الی الحبیب
3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
31 فایل
👇 «إلی‌الحبیب» 💠 اخبار 💠 بایدها و نبایدهای مداحی 💠 آداب و سلوکِ ستایشگری‌اهلبیت 🔻 خادم کانال: @setayeshgary
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت اول) باید خانواده را بگذارم قزوین و از قزوین عازم دیدار شوم؛ به پیام می‌دهم... - فردا چه‌جوری تشریف می‌برید بیت رهبری؟ - احتمال ضعیف امشب برم، احتمال زیاد فردا صبح زود - همسفر نمی‌خواهید؟ ساعت پنج صبح گذشته که گوشی زنگ می‌خورد، عبدالله است که حرکت کرده... بیست دقیقه بعد، همراه و ، سوار بر تیبا عازم تهران هستیم... ✳️✳️✳️ چهل دقیقه‌ای از ساعت هفت گذشته که به تقاطع فلسطین-جمهوری می‌رسیم، در راه قرار گذاشته بودیم سری هم به مغازه آش‌فروشی نبش چهارراه بزنیم... فقط یک میز مشتری دارد، که قرار است شاعر دیدار امسال باشد، پای همان میز که سه کاسه پلاستیکی حلیم هم روی آن چیده شده است، درحال تعویض لباس و آمده‌شدن برای عزیمت به سمت حسینیه است! مرد میان‌سال پشت دخل با لحن بی‌حوصله‌ای می‌گوید دیگر سرویس نداریم، فقط بیرون‌بر! نگاهی به بیرون مغازه می‌کنم، برف پوچه می‌کند و هوا خیلی سرد است... با بچه‌ها خوش‌وبشی می‌کنیم و به توفیق اجباری راهی کله‌پزی آن سوی خیابان می‌شویم... ✳️✳️✳️ باید زودتر برای کمک در توزیع کارت‌ها به بچه‌ها برسم، گروهی سر فلسطین و گروهی سر کشوردوست هستند، امسال اولین‌بار بود که کارت‌ها عکس‌دار بودند و‌ قرار بود با کارت ملی هم تطبیق داده شود، طبیعتاً امکان ورود افرادی خارج از فهرست، سخت‌تر شده بود، هرچند غیرممکن نبود! همین امر موجب شد، کارت‌ها در آخرین لحظات به دست‌مان برسد... مصیبت‌های نهایی‌کردن اسامی و تقسیم مسؤولیت برای توزیع هم قصه پرغصه دیگری داشت که بماند... دوستان ما هم که باید از قم می‌رسیدند، ترجیح داده بودند همان صبح دیدار را برای تحویل کارت‌ها قرار بگذارند، یکی‌دونفری هم به واسطه همین تأخیر بهشان برخورده بود و... ✳️✳️✳️ بچه‌ها با برخی نتوانسته بودند ارتباط بگیرند؛ آمده بود و برای کارتش با چند نفری تماس گرفته بود، کارتش دست میثم بود و هم‌دیگر را نیافته بودند، تا برسم، بدون کارت رفته بود داخل! هم منتظر کارتش بود... مرد تنومند پرجاذبه‌ای می‌رسد مقابل درب کشوردوست، نامش را جویا می‌شوم، فرزند ارشد مرحوم حاج است... در همین بین حاج ، از آن‌سو هم حاج عباپیچیده با ویلچر از راه می‌رسد، هوا سردتر از آن است که این عزیزان بخواهند معطل شوند، همه تلاش می‌کنند تا اساتید و پیش‌کسوتان سریع‌تر وارد شوند... حاج هم از راه رسیده... حاج‌آقای مستأصل و نگران افرادی هست که به هر دلیلی کارت به دست‌شان نرسیده است... تماس می‌گیرد و سراغ کارت خودش و را می‌گیرد، ظاهراً امسال قسمت نبوده و مورد غفلت قرار گرفته بودند! عجیب بود... امسال ما دخالتی در فهرست شاعران، جز چندنفر محدود از بچه‌های نوحه‌سرا -آن هم با کلی زاجرات- نداشتیم، شرمنده‌شان شدم... هنوز چند نفری هستند که کارت‌شان در دست‌مان است و خبری ازشان نیست، شروع می‌کنم به زنگ‌زدن... نمی‌دانم بدون کارت توانسته‌اند بروند داخل یا هنوز نرسیده‌اند یا اصلاً نخواهند آمد... جز کسی جواب نمی‌دهد، کسالت داشت و نتوانسته بود خودش را برساند... هم که کربلا بود... کارت‌های مانده را می‌دهم دست مرتضی که بروم داخل، حاج‌آقا تأکید می‌کند که عباس را بفرستم بیرون، شاید بتواند چاره‌ای کند... ادامه دارد... ✅ @elalhabib_ir
الی الحبیب
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت سوم) «نقطه کور پشت ستون!» لحظاتی
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت چهارم) «نقشه هوایی حسینیه» کاغذها را مرتب می‌کنم، تا می‌زنم، شماره‌گذاری می‌کنم و آماده می‌شوم برای نوشتن همین مطالبی که الآن می‌خوانید... چشم می‌چرخانم و سعی می‌کنم تصویر جامعی از فضای حسینیه به دست آورم... دیواره بالاسر آقا مثل همیشه با خط خوش، این بار مزین به این روایت است: «قال الصادق: فاطمة کوکبٌ دریٌّ بین نساء اهل الدنیا»، شروع می‌کنم به کشیدن نقشه حسینیه(پلان)، تجربه خوبی است که از دیدار ۹۲/۲/۲ شیرینی‌اش به‌جا مانده... با این کار بسیاری از ظرائفی که به راحتی فراموش خواهند شد، ماندگار می‌شوند... جای استقرار هرکسی را که می‌شناسم در این نقشه مشخص می‌کنم... امسال جایگاه اجرا را تغییر داده‌اند و آورده‌اند سمت راست جمعیت، سمت چپ هم منبر تلاوت قرآن بود که بعد از اجرای استاد ابوالقاسمی جمع شد و دوربین‌ها جایش را پر کردند... یک‌نفر هم چیزی شبیه به پایه دوربین تک‌پایه را دائم جابه‌جا می‌کند... سمت چپ رو به آقا، حاج‌آقای تنها روی یک صندلی نشسته‌اند و به دیواره اتاقکی تکیه داده‌اند که در ضلع دیگرش حاج ، حاج شیخ و یکی دو نفری که نمی‌شناسم‌شان رو به جمعیت مستقر هستند... شیخ را در میانه جمع می‌بینم و خوشحال می‌شوم، دقیقاً نقطه مقابل آقا، حاج‌آقای نشسته‌اند و هم کنارشان، پشت‌سرشان یکی‌دو ردیف عقب‌تر را می‌بینم در کنار ... کنار دیوار سمت چپ حسینیه، کنار پیش‌کسوتان روی صندلی نشسته است و با ماسکی مشکی به سختی قابل تشخیص است، کمی آن‌طرف‌تر دقیقاً کنار درب ورودی روی صندلی جاگیر می‌شود، حاج سوار بر ویلچر، با همه کسالت و ضعف جسمی می‌آید و در ردیفی جلوتر از ردیف زیر دیوار، مستقر می‌شود، هرچه چشم می‌چرخانم جای خالی و را نمی‌توانم پر کنم... ، و حاج تقریباً با هم می‌آیند و در همان محوطه نقطه کور، جلوی من می‌نشینند و همان ابتدا از بسته‌بودن زاویه نگاه‌شان کمی ناراحتی می‌کنند، اما اشکالی ندارد، به گمانم اندازه کافی، توفیق زیارت آقا را داشته‌اند! این‌ها گوشه‌ای از داده‌هایی است که از همان نقشه هوایی حسینیه استخراج می‌کنم، وگرنه فرصتی برای این ثبت تفصیلی و ریز این همه اطلاعات نبود... ✳️✳️✳️ حاج پشت جایگاه قرار می‌گیرد، رخصت می‌گیرد و آغاز می‌کند... یادی می‌کند از دیدار قبل و سلام مردم سراسر ایران را با ذوق و هنرمندی به آقا می‌رساند و دعوت می‌کند از اولین نفر برای اجرا، با آن هیبت سیدی و شال سبزش پشت میکروفون قرار می‌گیرد و آغاز می‌کند: روشن‌تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت دریای پرتموّج روحت کران نداشت خواند و‌ خواند تا: با این مثال‌ها چه بگویم از بتول عالم کجا و منقبت دختر رسول و اوج گرفت: ما نسل فاطمه همه سرشار غیرتیم مانند او مدافع خط ولایتیم دنیا اگر دهند به ما با دوصد نعیم یک تار موی رهبر خود را نمی‌دهیم تا آخرین بیت: ما ایستاده‌ایم علم روی دوش‌مان عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان سید از دور عرض ارادت می‌کند و ابراز تأسف که به واسطه محدودیت‌ها، نمی‌تواند از نزدیک خدمت برسد دوباره نام سید را این‌بار با تأکید بر واژه می‌آورد و یادآور می‌شود که عضو کانون وکلای قم است... و این‌که شعر هم از حجت‌الاسلام است... ✳️✳️✳️ آقایی که با تک‌پایه دوربین این سو و آن سو می‌رفت را باز هم می‌بینم، تعجب می‌کنم چرا هنوز پایه را به مقصد نرسانده که متوجه می‌شوم بله! پایه دوربین کجا بود؟! آخر فناوری است... یک دوربین بندانگشتی (finger camera) بسیار کوچک، به قاعده قطر همان تک‌پایه در سرش قرار گرفته بود و ارتفاع پایه هم به صورت کشویی حداقل تا چهار متر افزایش می‌یافت، آن برادر هم با دقت و ظرافت مشغول تصویربرداری از جلسه بود، از زوایایی که دوربین‌های دیگر راهی به آن‌جا نداشتند... در این میان که از ابتدای جلسه در یک کاغذ مربعی کوچک، از همین‌ها که برای یادداشت غالباً در ادارات روی میزها هست، داشت چیزهایی درباره اقتصاد و وضعیت اقتصادی و... می‌نوشت، برمی‌گردد و با نگاه به دسته کاغذهایی که در دستانم هست، تقاضای کاغذی می‌کند، من هم رویم را سفت می‌کنم و می‌گویم خودم لازم دارم و ممکن است کم بیاورم! (قبل‌تر تجربه تلخی داشتم و این‌بار با تدارک کاغذ به میزان مورد نیاز تلاش کرده بودم که ناچار نشوم پشت قبض عابربانک و خرده‌کاغذ و... چیز بنویسم...) اطرافیان به تکاپو می‌افتند و دکتر مشکل را حل می‌کند... ادامه دارد... ✅ @elalhabib_ir
الی الحبیب
#اطلاعبه 🏴 ۱۵ شوال سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ب
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹کریم بن کریم🔹 ای حریمت رشک جنّات النّعیم خطّ تو خطّ صراط‌المستقیم نسل طاها، زادۀ والمرسلات نجل بسم الله رحمان الرّحیم مشعل اِنّا هدیناه السّبیل طلعت مرآت اللهُ الحکیم... با تجلاّی تو از ظلمت چه باک در تولاّی تو از آتش چه بیم دور صحنین تو با صوت ملیح این ندا پیوسته خیزد از نسیم: یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم شهر ری که از تو گرفته احترام قبر تو کعبه، حرم بیت‌الحرام بر رواق و قبر و خدّامت درود بر مزار و صحن و زوّارت سلام فیض جوشد از حریمت روز و شب نور خیزد از مزارت صبح و شام کاروان دل شده لبّیک‌گو دور صحنین تو می‌گردد مدام تا قیامت بر تمام اهل ری سایۀ گلدسته‌هایت مستدام هر که آید در کنار تربتت می‌رسد بوی بقیعش بر مشام هر چه خواندم در ثنایت نارسا هر چه گفتم در مدیحت ناتمام یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم ای چراغ آسمان‌ها در زمین روشنی‌بخش دل اهل یقین لالۀ گلزار ختم‌الانبیا سرو بستان امیرالمؤمنین زائرانت روز و شب فوج ملک پرده‌دارت حضرت روح‌الامین انس و جان آرد به تو روی نیاز دسته‌دسته از یسار و از یمین سوره‌های مصحف رخسار تو طا و ها و حا و میم‌ و یا و سین... روز و شب بر زائرت آید ندا فَادخُلُوها بسلامٍ آمنین... یا کریم بن کریم بن کریم یا اباالقاسم و یا عبدالعظیم 📝 🆔 eitaa.com/elalhabib_ir 🌐 shereheyat.ir/node/4331@ShereHeyat
📝 "واکنش ستایشگران حمله وحشیانه رژیم اشغال‌گر قدس به بیمارستان المعمدانی 💠حاج 👈🏻 «در قضیه‌ فلسطین آنچه که جلوی چشم همه‌ دنیاست، جنایت نسل‌کشی رژیم غاصب است..(مقام معظم رهبری)» 💠حاج 👈🏻 «سلاماً علی من حاربوا الّیلَ / و عند الصّباح بالاکفان قد عادوا..» 💠حاج 👈🏻 «فعلاً تیتر این باشه! بیمارستان المعمدانی کارخودشونه..» 💠کربلایی 👈🏻 «به فضل و یاری خدا قرار اصلی همه‌ی ما جمعه ساعت18 تهران میدان فلسطین..» 💠حاج 👈🏻«وقتی موشک اسرائیل خورد به برج دیدبانی لبنان، برج خراب شد ولی پرچم امام حسین(ع) نه..» 💠 کربلایی 👈🏻 «أین منتقم..؟ جمعه ساعت18 مشهد مقدس، میدان ملک آباد » 💠کربلایی 👈🏻 «می‌دانی [کودک فلسطینی] گناهش چه بود؟! دشمن کثیف‌ترین‌ها بود..» 💠کربلایی 👈🏻 «ما همانیم که چهل سال پیش سیدمرتضی برایمان اینگونه نوشت..» ⚠️ توجه: ❇️ جهت مشاهده کامل و جزئیات، تصاویر را باز کنید. | | 🆔 @elalhabib_ir
💠 استاد حاج در خصوص قواعد گفتند: 🔖 امروز هر جا انجمن شعر می‌روید می‌بینید که در انجمن ادبی، ایراد ادبی شعر را می‌گیرند اما ایراد مذهبی شعر را نمی‌گیرند. در صورتی که شعر اهل‌بیت(ع) یک چارچوبی دارد. باید قوانین شعری با شرع جور باشد. 🔸مداح‌ها باید خیلی حواسشان جمع باشد. شعری که می‌خواهند بخوانند اول ببینند این شعر با روایت وفق دارد. اگر هم وارد نیستند باید پیش یک عالم برود. این اشکالی ندارد. 🔹به نظر من سه راهکار برای درمان آفت‌های مداحی‌ هست. اول استاد دیدن، دوم مطالعه کردن و سوم تقوا پیشه کردن است؛ که این خیلی مهم‌تر از آن دوتاست. 📍 یک‌چیزی که من می‌خواهم بگویم روی منبر اول فکر کنم ببینم که تقوای من اجازه می‌دهد؟ خدا اجازه می‌دهد؟ 📍مداحان باید حتماً مقاتل صحیح را بخوانند. از شاعری شعر بخوانند که این شاعر متعهد بوده است. این آفت‌های مداحی از رعایت نکردن این سه چیز به‌وجود می‌آید. ❇️مداحی گاهی باید بیاید مجلس را آماده کند، برای منبری. گاهی از اوقات هم که بعد از منبری مجلس را دست می‌گیرد؛ مداحی که بعد از واعظ می‌خواهد بخواند دیگر منبر نباید برود. باید مصیبت آن واعظ را دنبال کند. 🌀مداح باید مداح روز باشد. یک‌زمانی انقلاب نشده بود مردم در خیابان‌ها ریخته بودند و مداح‌ها نوحه می‌خواندند. وقتی ریختند در فیضیه قم و طلبه‌ها را کشتند، مرحوم شاه‌حسین مداح خوانده بود: قم گشته کربلا، فیضیه قتلگاه شد موسم یاری، مولانا الخمینی 🆔 @elalhabib_ir
🔖 تأثیر تبلیغات مسموم در شهادت امام حسین(ع) 💠 حاج : ⚠️ تبلیغات می‌تواند در ذهنِ جامعه، امام حسین(ع) را شمر ‌کند و شمر را امام حسین(ع). ♻️الآن با تبلیغات، دشمن تبدیل به دوست می‌شود و بسیج و سپاه را دشمن حساب می‌کنند. 🥀سپاهی و بسیجی‌ای که در جبهه‌ها این‌جور بدنش تکه‌تکه شد.. ⬅️همین کار را با امام حسین(ع) هم کردند. چرا مردم کوفه امام حسین(ع) را که به دعوت خودشان آمده بود، کشتند؟ 💢به خاطر تبلیغات مسموم دشمن! 🆔 @elalhabib_ir
🔹آهسته آهسته🔹 بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته... همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم! بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته روم شب‌ها سراغ او، به قبر بی‌چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته 📝 🆔 @elalhabib_ir
آهسته آهسته.mp3
9.38M
💠 حکایت زمزمه «بریز آب روان اسما» 🎙از زبان استاد حاج 🆔 @elalhabib_ir
|| حاج‌رحیم از دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبرمعظم‌انقلاب؛ ۱۴۰۲ 🔸(قسمت دوازدهم/یک)حاشیه‌نگاری «تغییر جغرافیای حسینیه امام» بعد از نوشته قبلی، آقا پیام داد: «ظاهراً شاعر شعر(مسمط) اقای بود.» گفتم: «اما جایی بیان نشد، درسته؟» نظر این نیست: «من توی ذهنم هست که گفت اسم شاعر رو... بیرون هم که اومدیم رو با دیدم و یه خوش‌وبشی کردیم و یکی از دوستان از بابت شعر، مخصوصاً اون قسمت دبستانی‌ها تشکر کرد...» 💠💠💠 با دو بیت که باز هم به گمانم از خودش باشد، به استقبال آخرین اجرا می‌رود: «با مهر پاک حضرت زهراء که کیمیاست دنیا بدان که این سخن از عمق جان ماست ما در کنار رهبر حق ایستاده‌ایم ای اهل کوفه دوره تنهایی شماست» بعد هم: «قراره سرود رو زمزمه کنیم و یواش‌یواش به انتها...» آری، به انتهای اجراها می‌رسیم... توضیح می‌دهد که شعر سرود از حجت‌الاسلام و نغمه‌پردازی آن کار و خود است... چندسالی هست که شعر سرود دیدار را حجت‌الاسلام می‌گوید... سال‌های قبل‌تر این زحمت بر عهده استاد بود... ظاهراً جایی برگه سرود، مثل سال‌های گذشته، پخش شده، اما من ندیده‌ام، برگه را از نفر مجاورم می‌گیرم... همین که می‌گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» یک نفر با صدای زمختی داد می‌زند: «سلامتی آقا صلوات!» هم همراه جمعیت صلوات می‌فرستد و آغاز می‌کند: «شب آیات سوره فردا شد باغ از جلوه صد چمن معنا شد هر ابری به برق ادراک خود بارانی به مقدم زهراء شد ای شکوه بی‌همتا! یا فاطمةالزهراء ای کران ناپیدا! یا فاطمةالزهراء ای فراتر از فردا! یا فاطمةالزهراء» ویژگی سرود امسال این بود که هوشمندانه به نحوی سروده شده بود که بخش‌هایی را مداح می‌توانست تک‌خوانی کند، اما بخش‌هایی هم بود که حتماً باید جمعیت هم‌خوانی می‌کردند، مانند همین «یا فاطمة‌الزهراء» پایان بند اخیر یا «بالروح، بالدم‌...»های پایان هر فراز... «ای... عطری که بهشت پیغمبر دارد قرآن، مدح تو به صد دفتر دارد «انا اعطیناک الکوثر» دارد هستی سرشار، از جام اعطینا بالروح بالدم لبیک یازهراء بالروح بالدم لبیک یازهراء» سرود در چهار فراز سروده شده و هر فراز با «بالروح، بالدم...» پایان می‌یابد... «قرآن، متن و فاطمه تشریحش خلقت چون قصیده او تلمیحش عالم چون کلاف سر در گم بود بی اعجاز رشته تسبیحش ای صبحِ به تن جوشن! یا فاطمةالزهراء ای مشرقِ جان روشن! یا فاطمةالزهراء ای باغ‌ترین گلشن! یا فاطمةالزهراء ای... شوقت بر لب حسین با یا اماه ای با مرتضی در این مقصد همراه یا «نعم العون علی طاعة الله» ای زن! از تو شأن زن شد معنا بالروح بالدم لبیک یازهراء بالروح بالدم لبیک یازهراء» جمعیت به نسبت خوب همراهی می‌کنند، هم با همان نازِ صدا سعی می‌کند نغمه را مدیریت کند، هرچند به نظرم یکی‌دوجا نغمه از دستش خارج شد، یا حداقل با آن‌چه در جلسه کارشناسی اجرا کرده بود، متفاوت شد... محجوب و مأخوذبه‌حیا است و برای اداره جلسه با همان نجابت، خیلی آرام، لابه‌لای جمع‌خوانی‌ها گاهی یک «ماشاءالله»ی به جمعیت می‌گوید... «باغ از لاله‌ها مواسم دارد با داغی به دل مراسم دارد...» واژه «مواسم» اگرچه جمع «موسم» است اما به نظرم واژه متعارفی نیست، به‌ویژه برای سرود که کلاً جنبه عمومی بیش‌تری دارد... «هر جا نامی از شهادت زنده‌است عطر یاد حاج قاسم دارد ای صلابت منظوم! قاسم سلیمانی! ای مقتدر مظلوم! قاسم سلیمانی! راز تا ابد مکتوم! قاسم سلیمانی!...» این «قاسم سلیمانی»ها را هم جمعیت با بغضی حماسی تکرار می‌کنند... «ای... جان تو فدای رهبر از آغاز شد عشق خمینی‌ات بال پرواز حک بر سنگ قبر تو نام «سرباز» یادت در جان هنگام هم عهدی بالروح بالدم لبیک یا مهدی بالروح بالدم لبیک یا مهدی» فراز آخر را که شروع می‌کند، جمعیت از انتها همه ایستاده‌اند... برخی هم در حال حرکت و راه‌یافتن به جلو... جغرافیای حسینیه برای آغاز صحبت‌های آقا، در حال تغییر است! «برپا شد دوباره محشرمحشر در میدان سواره لشکرلشکر ای قدس شریف! النصرالنصر ای صهیون دون! خیبرخیبر بر عهد نخستینم، من یار فلسطینم بر سنت دیرینم، من یار فلسطینم با جهاد تبیینم، من یار فلسطینم...» این «من یار فلسطینم...» را جمعیت با همه انرژی ادا می‌کنند... «ای... راه سربلند طوفان‌الاقصی می‌بینی رهایی خود را فردا از چنگال اسراییل و آمریکا آمد وقت فتح بدر و خیبر بالروح بالدم لبیک یا حیدر بالروح بالدم لبیک یا حیدر» ادامه دارد... 🆔 @elalhabib_ir
24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل از دمِ عارفانه‌اش می‌لرزید جان از نَفَس ترانه‌اش می‌لرزید آن پیر که چون کوه مقاوم می‌بود با یاد حسین شانه‌اش می‌لرزید ✍️ 🆔 @elalhabib_ir
🌸استاد حاج طی مصاحبه‌ای به خبرنگار تسنیم فرمودند: 💠 شاعران با مقام معظم رهبری جلسه‌ای داشتند. شعرایی که خدمت ایشان رسیده بودند، همه یا غزل خواندند یا یک شعر بلند گفتند. 🌱نوبت به یکی از شاعران رسید. او گفت: من تنها یک بیت دارم که یک مصراعش برای خودم است و یک مصراعش را از حافظ عاریه گرفته‌ام. همه خندیدند😊؛ اما بعد از خواندن، تحسین همه را برانگیخت و تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می‌رسید. آن بیت به شرح زیر بود: ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا (س) نصیب نرجس شد اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🆔 @elalhabib_ir