eitaa logo
الی الحبیب
2.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
836 ویدیو
18 فایل
👇 «إلی‌الحبیب» 💠 اخبار 💠 بایدها و نبایدهای مداحی 💠 آداب و سلوکِ ستایشگری‌اهلبیت 🔻 خادم کانال: @setayeshgary
مشاهده در ایتا
دانلود
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت چهارم) «نقشه هوایی حسینیه» کاغذها را مرتب می‌کنم، تا می‌زنم، شماره‌گذاری می‌کنم و آماده می‌شوم برای نوشتن همین مطالبی که الآن می‌خوانید... چشم می‌چرخانم و سعی می‌کنم تصویر جامعی از فضای حسینیه به دست آورم... دیواره بالاسر آقا مثل همیشه با خط خوش، این بار مزین به این روایت است: «قال الصادق: فاطمة کوکبٌ دریٌّ بین نساء اهل الدنیا»، شروع می‌کنم به کشیدن نقشه حسینیه(پلان)، تجربه خوبی است که از دیدار ۹۲/۲/۲ شیرینی‌اش به‌جا مانده... با این کار بسیاری از ظرائفی که به راحتی فراموش خواهند شد، ماندگار می‌شوند... جای استقرار هرکسی را که می‌شناسم در این نقشه مشخص می‌کنم... امسال جایگاه اجرا را تغییر داده‌اند و آورده‌اند سمت راست جمعیت، سمت چپ هم منبر تلاوت قرآن بود که بعد از اجرای استاد ابوالقاسمی جمع شد و دوربین‌ها جایش را پر کردند... یک‌نفر هم چیزی شبیه به پایه دوربین تک‌پایه را دائم جابه‌جا می‌کند... سمت چپ رو به آقا، حاج‌آقای تنها روی یک صندلی نشسته‌اند و به دیواره اتاقکی تکیه داده‌اند که در ضلع دیگرش حاج ، حاج شیخ و یکی دو نفری که نمی‌شناسم‌شان رو به جمعیت مستقر هستند... شیخ را در میانه جمع می‌بینم و خوشحال می‌شوم، دقیقاً نقطه مقابل آقا، حاج‌آقای نشسته‌اند و هم کنارشان، پشت‌سرشان یکی‌دو ردیف عقب‌تر را می‌بینم در کنار ... کنار دیوار سمت چپ حسینیه، کنار پیش‌کسوتان روی صندلی نشسته است و با ماسکی مشکی به سختی قابل تشخیص است، کمی آن‌طرف‌تر دقیقاً کنار درب ورودی روی صندلی جاگیر می‌شود، حاج سوار بر ویلچر، با همه کسالت و ضعف جسمی می‌آید و در ردیفی جلوتر از ردیف زیر دیوار، مستقر می‌شود، هرچه چشم می‌چرخانم جای خالی و را نمی‌توانم پر کنم... ، و حاج تقریباً با هم می‌آیند و در همان محوطه نقطه کور، جلوی من می‌نشینند و همان ابتدا از بسته‌بودن زاویه نگاه‌شان کمی ناراحتی می‌کنند، اما اشکالی ندارد، به گمانم اندازه کافی، توفیق زیارت آقا را داشته‌اند! این‌ها گوشه‌ای از داده‌هایی است که از همان نقشه هوایی حسینیه استخراج می‌کنم، وگرنه فرصتی برای این ثبت تفصیلی و ریز این همه اطلاعات نبود... ✳️✳️✳️ حاج پشت جایگاه قرار می‌گیرد، رخصت می‌گیرد و آغاز می‌کند... یادی می‌کند از دیدار قبل و سلام مردم سراسر ایران را با ذوق و هنرمندی به آقا می‌رساند و دعوت می‌کند از اولین نفر برای اجرا، با آن هیبت سیدی و شال سبزش پشت میکروفون قرار می‌گیرد و آغاز می‌کند: روشن‌تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت دریای پرتموّج روحت کران نداشت خواند و‌ خواند تا: با این مثال‌ها چه بگویم از بتول عالم کجا و منقبت دختر رسول و اوج گرفت: ما نسل فاطمه همه سرشار غیرتیم مانند او مدافع خط ولایتیم دنیا اگر دهند به ما با دوصد نعیم یک تار موی رهبر خود را نمی‌دهیم تا آخرین بیت: ما ایستاده‌ایم علم روی دوش‌مان عجل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان سید از دور عرض ارادت می‌کند و ابراز تأسف که به واسطه محدودیت‌ها، نمی‌تواند از نزدیک خدمت برسد دوباره نام سید را این‌بار با تأکید بر واژه می‌آورد و یادآور می‌شود که عضو کانون وکلای قم است... و این‌که شعر هم از حجت‌الاسلام است... ✳️✳️✳️ آقایی که با تک‌پایه دوربین این سو و آن سو می‌رفت را باز هم می‌بینم، تعجب می‌کنم چرا هنوز پایه را به مقصد نرسانده که متوجه می‌شوم بله! پایه دوربین کجا بود؟! آخر فناوری است... یک دوربین بندانگشتی (finger camera) بسیار کوچک، به قاعده قطر همان تک‌پایه در سرش قرار گرفته بود و ارتفاع پایه هم به صورت کشویی حداقل تا چهار متر افزایش می‌یافت، آن برادر هم با دقت و ظرافت مشغول تصویربرداری از جلسه بود، از زوایایی که دوربین‌های دیگر راهی به آن‌جا نداشتند... در این میان که از ابتدای جلسه در یک کاغذ مربعی کوچک، از همین‌ها که برای یادداشت غالباً در ادارات روی میزها هست، داشت چیزهایی درباره اقتصاد و وضعیت اقتصادی و... می‌نوشت، برمی‌گردد و با نگاه به دسته کاغذهایی که در دستانم هست، تقاضای کاغذی می‌کند، من هم رویم را سفت می‌کنم و می‌گویم خودم لازم دارم و ممکن است کم بیاورم! (قبل‌تر تجربه تلخی داشتم و این‌بار با تدارک کاغذ به میزان مورد نیاز تلاش کرده بودم که ناچار نشوم پشت قبض عابربانک و خرده‌کاغذ و... چیز بنویسم...) اطرافیان به تکاپو می‌افتند و دکتر مشکل را حل می‌کند... ادامه دارد... ✅ @elalhabib_ir
🔰 حجت‌الاسلام در گردهمایی نوحه سرایان کشور که به میزبانی کارگاه نوحه خوشدل در قم برگزار شد گفت: 💢 این روزها شاهد تنقیص اهل بیت در اشعار هستیم. 🔰 این شاعر آئینی تصریح کرد: 💠 بحث یکی از آسیب‌های شعر آئینی است که البته در عصر ما کم‌رنگ شده است و در مقابل آن تنقیص یعنی پایین آوردن شأن و جایگاه اهل بیت(ع) رواج دارد. گاهی تعابیری را شاهد هستیم که دون شأن معصوم است. یعنی معصوم را انسان عادی و معشوق زمینی توصیف می‌کند. 👈🏼 رهبر انقلاب می‌فرموند گاهی قصیده‌ای برای حضرت عباس سروده می‌شود و شاهدیم که تنها از چشم، ابرو، خال و ... گفته می‌شود. بیان این نکات بد نیست، اما نباید تمام شعر باشد. 🔻 وی تصریح کرد: 🔸 گاهی مضامین اشعار به مسلمانان ضربه می‌زند. ما ۲۰ آیه در قرآن داریم که باید به مقدسات ادیان احترام گذاشت و این واجب برای ماست. احیای وحدت اسلامی و رعایت حدود مذاهب اسلامی بسیار مهم است و نباید آن را زیرپای بگذاریم که گاهی جای خدمت به اهل بیت، کار ما ضربه به دستگاه می‌شود. 🆔 eitaa.com/elalhabib_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 "واکنش شعرا و ستایشگران به حملات طوفان الاقصی" 💠 حاج 👈🏻 «ما گرفتیم از، کربلا درسی/ که نداریم از، دشمنان ترسی» 💠حاج 👈🏻 «به پرواز پرستوهای سبحان الذی اسری/ به آواز قناری‌های سرخ مسجدالاقصی» 💠حاج 👈🏻 «دنیا بدان این داغ، یک داغ کوچک نیست/ خوابند وجدان‌ها، در این سخن شک نیست» 💠 حاج 👈🏻 «نَضرِبُ مَن قَد ضَرَبا _ وَ لانَخافُ الرُّقَبا.. هرکس ما را بزند، او را میزنیم؛ از هیچ حریفی نمی‌ترسیم!» 💠حاج 👈🏻«ای موی خاکی آشفته غنچه تازه شکفته/ چقدر حرف، تو چشماته..» 💠آقای 👈🏻 «اینجا امر امام عشق یک امت است/ قلب دلدادگان سرشار از جرأت است» 💠 حجت‌الاسلام 👈🏻«خمینی گفت: اکنون قدس در دستِ شیاطین است/ هلا اسلامِ ما را پاره تن، این فلسطین است» 💠آقای 👈🏻»برای این همه مظلوم، تو غزه پناهی نیست/ برای زنده موندن هیچ راهی نیست» 💠آقای 👈🏻«مثلاً جنگ نیست، صورت عروسکت زیر پای سنگ نیست/ مثلاً درد نیست، مثلاً دشمن‌مون این همه نامرد نیست..» 💠 آقای 👈🏻غزه تنهاست...! غزه مظلوم است! فرق نامرد و مرد، معلوم است..» ⚠️ توجه: ❇️ جهت مشاهده کامل و جزئیات تصاویر را باز کنید. | | 🆔 @elalhabib_ir
|| حاج‌رحیم از دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبرمعظم‌انقلاب؛ ۱۴۰۲ 🔸(قسمت ششم) «نام او را می‌بریم و پسته خندان می‌شود» تازه جاگیر شده‌ام و‌ دارم به سرعت کاغذهایم را تا می‌کنم و شماره می‌زنم که جمعی با هم از راه می‌رسند، حاج می‌زند پشتم و می‌گوید: «بنویس! بنویس! که دوباره مثل پارسال غوغا کنی!» از این سمت هم کارتم را پس گرفته و تحویلم می‌دهد!  درست نمی‌دانم چرا، اما خیلی خوشحال می‌شوم! حداقل کارتش به یادگار ماند! هم کنار روح‌الله، پشت سرم، سمت راست می‌نشیند... 💠💠💠 هوشمندانه و زیرکانه با شعری از آقا شروع می‌کند: «دلم قرار نمی‌گیرد از فغان بی‌تو سپندوار ز کف داده‌ام عنان بی‌تو ز تلخکامی دوران دلم نشد فارغ ز جام عیش لبی تر نکرد جان بی‌تو...» بعد هم سلام و عرض ادب و‌ مقدمه‌ای می‌گوید و دعوت می‌کند از اولین نفر: «در خدمت عزیزی هستیم از دیار کریمان، کرمان آقای ...» مجتبی پشت جایگاه قرار می‌گیرد، خوش‌ذوقی می‌کند و سلامش را در قالب دو بیت تقدیم آقا می‌کند: «جوابی خواهم از عرض سلامم که شیرین‌تر شود امروز کامم در این دیدار این خواندن بهانه است برای بوسه بر دست امامم» بعد با گفتن «سلام آقای من، سلام» ذوقش را کامل می‌کند و مَفصل اتصالی با مربع‌ترکیبی که می‌خواهد بخواند، ایجاد می‌کند؛ کاری که در همان ابتدا تشویق جمعیت را همراه دارد: «السلام آقای من، آقای مولادوست‌ها السلام ای جمع عاشق، ای تولادوست‌ها آمدم از شهر کرمان، شهر زهرادوست‌ها تا بگویم چند خط از مدح او با دوست‌ها باغ ما با ذکر یازهراء گلستان می‌شود نام او را می‌بریم و پسته خندان می‌شود» صدای «به‌به» جمعیت به گوش می‌رسد و لبخندی بر لب جمعیت می‌نشیند، با این بیت، در همان ابتدای کار دینش را به و پسته‌اش ادا می‌کند... «فاطمه وقتی تولد یافت، ایمان خلق شد نور او تابید، خورشید فروزان خلق شد اشک از چشمان او افتاد، باران خلق شد سوی خاک ما نظر انداخت، ایران خلق شد» این‌بار صدای به‌به‌‌گفتن‌ها بالاتر می‌رود... «روز میلاد پر از نورش جنان آمد پدید فاطمه پلکی به هم زد این جهان آمد پدید» صدای تشویق جمعیت به گوش می‌رسد و چند نفری هم بلندتر «احسنت» می‌گویند... «در پی ماهید اگر امشب زمین را بنگرید بر رکاب عالم هستی نگین را بنگرید در میان بهترین‌ها بهترین را بنگرید سجده شکر امیرالمؤمنین را بنگرید» تشویق‌ها ممتد شده و با هر بیت صدای «به‌به» و «احسنت» به گوش می‌رسد... شروع طوفانی‌ای بود... ادامه می‌دهد: «فاطمه چون مادرش پشت و پناه مصطفاست شأن او را بین که دستش بوسه‌گاه مصطفاست» بعدتر که متن کامل شعر را بررسی کردم و با نوشته‌هایم تطبیق دادم، دیدم این بخش در اجرا حذف شده: «قدر آیات خدا دارد فضیلت چادرش دست‌گیری می‌کند روز قیامت چادرش ذوالفقار مرتضی را داد قوت چادرش رنج و زحمت نه، به زن بخشید عزت چادرش عرشیان بوسه به خاک چادر او می زنند پیش او جبریل و میکاییل زانو می زنند» حالا یا خود حذف کرده تا زمان را مدیریت کند یا زیر تیغ کارشناسی حاج‌شیخ حذف شده...، به هر ترتیب با فراز بعدی ادامه می‌دهد: «گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی کار هر کس نیست در دنیا طواف عاشقی دست پروانه است همواره کلاف عاشقی مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است» صدای تشویق به اوج می‌رسد و از هر گوشه صدای «به‌به» به گوش می‌رسد و در ادامه به صلواتی ختم می‌شود، هم حرفه‌ای عمل می‌کند و احساسات مخاطب را بی‌پاسخ نمی‌گذارد، تکرار می‌کند و از جمعیت جواب می‌گیرد: «فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم...» جمعیت پاسخ می‌دهند: «حیدر است» «مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم...» و باز پاسخ جمعیت: «کوثر است» نکته جالب حاشیه‌زدن‌ها و پیش‌بینی‌های است، دقیق و حرفه‌ای، کلمات مصرع‌های بعدی را پیش‌بینی می‌کند و زمزمه می‌کند... و گاه حاشیه‌ای هم می‌زند... مجتبی ادامه می‌دهد: «فاطمه دنبال رفع بی‌قراریِ علی‌است در نگاهش افضل‌الاعمال یاریِ علی‌است لذتش در زندگانی خانه‌داریِ علی‌است بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علی‌است می‌رسد دستت به دامان علی با فاطمه سخت دلتنگ نجف هستی بگو...» و باز هم این بخش آخر را به نحوی ادا می‌کند که جمعیت ادامه دهند: «یا فاطمه» و با بیان فرازی از روایت امام صادق(ع) که در بحار نقل شده است، از وجه تلمیح شعر پرده‌برداری می‌کند: «من زار علی‌بن‌ابی‌طالب فکأنما زار فاطمة» و ادامه می‌دهد: «فاطمه پشت و پناه شیعیان حیدر است چادر او سایبان مردم این کشور است مکتب زهرای اطهر نور راه رهبر است مکتب زهرای اطهر حاج‌قاسم‌پرور است» باز هم صدای تشویق جمعیت بلند می‌شود...
|| حاج‌رحیم از دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبرمعظم‌انقلاب؛ ۱۴۰۲ 🔸 قسمت یازدهم٫یک «از مشهدم آن‌جا که پر از قدمت و ریشه‌است...» «از به محضر حضرت سلطان می‌رویم...» این جمله را می‌گوید و شعری را خطاب به حضرت رضا(ع) می‌خواند... بیت اول و آخر را کامل ننوشته‌ام، هرچه می‌گردم در فضای مجازی ردی از شعر نمی‌یابم... حدس می‌زنم این یکی باید از سروده‌های خود باشد... از خودش متن کامل شعر و شاعر را جویا می‌شوم... حدسم درست است: «بله، از نوشته‌های حقیر هست، کاملش رو باید پیدا کنم ولی ابیاتی که خوندم تقدیم می‌کنم» و لطف می‌کند و متن اشعار قرائت‌شده را ارسال می‌کند: «کسی که با جگر سوخته، به تو رو کرد خدا روا به دعای تو، حاجت او کرد به آشیانه باغ بهشت میلش نیست کبوتری که به گل‌دسته‌های تو خو کرد... [یک «آقا!» هم با همان لحن خودش این‌جا خرج می‌کند] تو آمدی به خراسان و قدسیان گفتند خدا به مردم ایران بهشت را رو کرد تو آمدی و نفس‌های قدسی‌ات ما را خداشناس و خداپیشه و خداجو کرد» بعد هم «به محضر آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) به محضر حضرت فاطمه معصومه(س) همه امام‌زادگان عظیم‌الشأن» عرض ادبی می‌کند و صلواتی می‌گیرد و را از مقدس به جایگاه دعوت می‌کند... 💠💠💠 در جلسات کارشناسی، پیش‌بینی جمع این بود که گُلِ کار امسال، اجرای خواهد بود... امیری که به دلایلی از اجرای سال قبل جا مانده بود، گزینه اول اجرای امسال بود... شروع می‌کند: «سلام علیکم» جواب سلامی می‌شنود و با دکلمه ساده کلمات شعری را از باب مقدمه می‌خواند: «از مشهدم آن‌جا که پر از قدمت و ریشه‌است تاریخچه عزت این خاک همیشه‌است در خطه ما نوکری خانه سلطان یک شغل شریف است، خودش منصب و‌ پیشه است این خاک چه دارد که خود سید ما هم دل‌بسته یاران خراسانی خویش است» مخاطب اگرچه خسته به نظر می‌رسد، اما واکنش نشان می‌دهد و «به‌به»ی می‌گوید... بعد از این مقدمه، یک شعر «مسمَّط» را آهنگین آغاز می‌کند... هنگام یادداشت‌برداری در جلسه، بیش‌تر ابیات و واژگان را ثبت کردم، اما خب طبیعی بود که چند کلمه‌ای هم جا مانده باشد و چند مصرعی ناقص شده باشند... برای تکمیل متن اشعار، عجیب بود که در فضای مجازی هم ردی از متن اشعار نیست، حتی هم که همان متن قبل از اجرای اشعار را کار کرده، هیچ اشاره‌ای به اشعار اجراشده توسط نکرده... در نرم‌افزار کاربردی (اپلیکیشن) هم که صوت اجرا هست، جای متن خالی است و به‌جایش نوشته شده: «متن نوا در دسترس نیست!» و در قاب زیرین این نوشته هم آمده: «پیشنهاد متن»! ذهنم رفت سمت حاج شیخ که قاعدتاً باید همه اشعار، قبل از اجرا به رویت و تأیید ایشان رسیده باشد، اما این‌جا هم حاجت‌روا نشدم: «ندارم، حقیقت اشعارش رو به ما قبل برنامه نداده بود»! تعجب می‌کنم... به حاج پیام می‌دهم... اما پاسخ به تأخیر می‌افتد و به ناچار با بازبینی چندباره اجرا، اشعار کامل می‌شوند... ادامه دارد... 🆔 @elalhabib_ir
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که «قال الامامُ صادق» داشت 📹 شعرخوانی حجت‌الاسلام @ShereHeyat ❇️@Resaalat1542