eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1.2هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
5هزار ویدیو
145 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
فرازی از خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در روز غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
فرازی از خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در روز غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
فرازی از خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در روز غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📚 فرازی از خطبه غدیر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله در روز عید غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📚 فرازی از خطبه غدیر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله در روز عید غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📚 فرازی از خطبه غدیر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله در روز عید غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
📚 فرازی از خطبه غدیر پیامبر اعظم صل الله علیه و آله در روز عید غدیر سال دهم هجری ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
«اوست که زنده می‌کند و می‌میراند» ✍ نویسنده: ✏️ گرافیک: از زمانی که آمده بود درمان را کنار گذاشته بودیم، منظورم تلاش برای بچه‌دار شدن بود. هم از کرونا ترسیده بودیم، هم خودمان خسته شده بودیم. نیاز داشتیم دوباره جان بگیریم. هوای‌مان عوض شود. با حرف‌ها و کنایه‌ها‌ی نه، ده ساله کنار بیایم و خستگی‌ها را بگذاریم کنار. من مشغول شده بودم به کتابفروشی و عوارض درمان کرونا. خانم مشغول شده بود به کلاس‌های هنری و راه‌اندازی پروژه‌ی نارکیک. جفت‌مان اینقدر سرمان شلوغ شده بود که حواسمان به خودمان نبود. من صبح تا شب درگیر کارهای عمرانی و راه‌اندازی کتابفروشی. خانم صبح تا شب درگیر کیک پختن و کارهای هنری‌اش. توی همین بی‌خبری از خودمان و گذران زندگی، به توصیه‌ی پزشک مجبور بودم وزن کم کنم تا عوارض کرونای چند ماه پیش دست از سرم بردارد. توی پیاده‌روی‌ها سعی می‌کردم از کرونا فاصله بگیرم و به خیلی چیزهای دیگر فکر کنم. حرف‌هایی که شاید هیچ‌وقت بعد‌ها فرصت نمی‌کردم بهش فکر کنم. توی همین تفکرات و خیالات خودم چشمم افتاد به زندگی‌هایی که روی شانه‌های دیوارها ریخته شده بود. درخت‌هایی که هوای بهاری بهشان زندگی دوباره هدیه می‌داد. شاخه‌های خشکی که داشت برگ‌های تازه می‌زد یا کرم‌هایی که از خوردن برگ‌ها دوباره جان گرفته بودند و تلاش می‌کردند پروانه شوند. حتی گیاه‌هایی که به‌زور داشتند از لای آسفالت‌های پیاده‌رو خیابان می‌زدند بیرون. همه نشانه‌های بود که زمین داشت بیرون می‌ریخت. ولی آدم‌ها داشتند با کنار می‌آمدند. توی مسیر پر بود از تابلوها یا بنرهای تسلیت که این‌ور و آن‌ور داشتند از مرگ حرف می‌زدند. همزمان مرگ و تولد کنار هم زندگی می‌کردند و با هم کنار می‌آمدند. افتادم به از این نشانه‌ها و اسمش را گذاشته بودم «یحیی و یمیت». لای همین یحیی و یمیت‌ها، بهش گفتم بیا برو یک آزمایش بده شاید اتفاقی افتاده باشد. گفت: «نه خودت را خسته کن نه من را اذیت.» به‌زور رفت آزمایش و خودم هم رفتم برای گرفتن جوابش. همه‌چیز را از بر بودم اگر بتا از فلان بالاتر می‌بود جواب مثبت، پایین‌تر بود می‌شد منفی. آزمایش را که گرفتم همه‌چیز با همیشه فرق می‌کرد. بتا رفته بود بالا و این یعنی . یک مرحله‌ی جدید به ما هدیه داده بود. گیج شده بودم باورم نمی‌شد. جواب آزمایش را به منشی آزمایشگاه نشان دادم و گفتم می‌شود جوابش را برایم بگویی؟ گفت: «دلت می‌خواهد چه باشد؟» گفتم: «مثبت.» گفت: «عجیبه همه دلشون می‌خواد منفی باشه. پس چون دلت می‌خواد مثبت باشه، مثبته.» گفتم ده سال منتظر خبرش بودم تا امشب. شبِ میلاد که قرار بود خبرش بیاید و زنده کند امیدهای مرده را. هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ اوست كه زنده مى‌كند و مى‌ميراند. و چون اراده‌ی چيزى كند مى‌گويدش: «موجود شو.» پس موجود مى‌شود. 🌺 آیه‌جان: آیه‌هایی که به جان نشسته‌اند. ┅═✧❁ @elalhabibk🌿 ❁✧═┅
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 هر قلب به سینه قبله گاهی دارد هر قبله برای خود خدایی دارد اما ز درون کعبه فرمود خدا ایوان نجف عجب صفایی دارد گزارش مراسم میلاد امیرالمومنین علی (ع) ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ ✧❁ @elalhabibk ❄ ❁✧
علی امام من است و منم غلام علی ✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧
4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به ذرّه، گر نظرِ لطف، بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ✧❁ @elalhabibk 🌸 ❁✧