eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. @emame3vom احساسی 🍃خالی شد خیمه گاهت 🎤 خالی شد خیمه گاهت غربت توی نگاهت جانا بمیرم الهی برای آهت سهمم رو آوردم برا سپاهت تنهای این صحرایی مگه من مردم تنهایی آوردم این دو فدایی  منم عالمه ی ثقلبن منم آینه ی حسنین سر من به فدای حسین   این زخم زخم فراقه مردن یه اشتیاقه آقا حالا که فصل خزون باغه دست بگذار رو قلبم ببین چه داغه آهت مثل شمشیره جون ما رو میگیره واسه ی موندن دیگه دیره من اسیر نگاه تو ام تا ابد تو سپاه تو ام که فدایی راه تو ام منم عالمه ی ثقلبن منم آینه ی حسنین سر من به فدای حسین   ببین این قوم قتال دارم من میرم از حال مثل یه کوه تنها یه مرغ بی بال با لب های تشنه میرم به گودال دریا گودال سر تا سر خون میجوشه از پیکر میمیرم من پیش مادر به فدای نفس زدنت تن بی سر و بی کفنت پره زخمه همه بدنت منم عالمه ی ثقلبن منم آینه ی حسنین سر من به فدای حسین .
YEKNET.IR -shab chahorom005.mp3
3.39M
⏯ #زمینه احساسی 🍃خالی شد خیمه گاهت 🍃غربت توی نگاهت 🎤 #بنی #فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات و روضه جانسوز_ حضرت اباعبدالله علیه السلام _ ویژه شب جمعه _ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد *شب زیارتی ابی عبدالله ست،آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر ازاون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش . تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من  بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...." یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و  فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال.... "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ... شهدا هم با ما گریه کنند .... ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام  بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین ...... *صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله* با همین حال خوشت شب زیارتی ابی عبدالله است حالا که چشمت گریان شده امام صادق علیه السلام فرمود:ابی عبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه الان ابی عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه فرمود اثر این نظر حسینم اینه برا گریه کن هاش خود حسین استغفار میکنه حالا میخوای نامتو جزو زایرینش هم بنویسن یا نه ؟؟ به نیابت هم همه شهدامون شهدای این مکان مقدس شهدایی که خانواده هاشون شرف حضور دارند بالاخص شهدای گمنام عرض سلام کن از همه التماس دعا : اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ⚫️🌾⚫️🌾⚫️🌾⚫️🌾⚫️⚫️🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. .گفتگوی خودمانی با مدینه سبک : یکی بود یکی نبود.... ای خدا من عاشق مدینه ام داغ او آتیش زده به سینه ام عمریه می گم با اشک و زمزمه کی می شه بیام بقیع فاطمه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه ( ۳)(جواب) پشت دیوار بقیع صفا داره هر دلی نوای آشنا داره یکی میگه اومدم دعا کنم گره از عقده سینه وا کنم اگه از پشت دیوار نگاه کنی چنتا قبر خاکی رو پیدا کنی فاطمه یا فاطمه.... یه طرف قبر امام حسنه تربت پاک غریب وطنه بعد اون تربت زین العابدین شاهد غربت زین العابدین پیش اون قبر امام پنجمه خاک او سرمه چشم مردمه دیگری قبر امام صادقه تربت امام بر حق ناطقه فاطمه یا فاطمه....‌. اما هرچی بقیع رو نگاه کنی نمی تونی قبری رو پیدا کنی قبری هست که آرزوی ما همه تربت غریب بی بی فاطمه فاطمه یا فاطمه ... یکی هست تو مدینه دلش خونه تو بقیع شبهای جمعه مهمونه بگم اون کیه امام زمونه جای قبر مادر رو خوب می دونه میاد اونجا پیش مادر می شینه گل اشک از باغ چشماش می چینه می گه مادر ! قربون وجود تو قربون اون صورت کبود تو @@@@@@@@@@@@@@ التماس دعا
از عرش فرشته ها اگر می آیند به جشنِ دلِ پیامبر می آیند  زهراست عروس و شاه داماد علی این دو چقدر به یکدگر می آیند! علی اکبر لطیفیان .
. زیور ببندید آسمان ها و زمین را آذین کنید از یاس ها عرش برین را   از پولک براق و زیبای ستاره برگوش حوران بهشتی گوشواره   با بهترین رخت و لباس میهمانی امشب بیایید حوریان آسمانی   آری ملائک صف به صف مشغول شادی غم رفته امشب کاملاً در انفرادی   شهر مدینه نور باران شد سراسر با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر   پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته بر روی بال تک تک آن ها نوشته   بنوشته با خط خودش حی تبارک پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک   عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر گل عروسش کوثر او   در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست   لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن این رخت دامادی مولا را نظر کن   این ساقی کوثر امیر المومنین است که ساق دوشش حضرت روح الامین است   اوج کمال و عشق احمد نور خاتم لمس وجود فاطمه معراج حیدر   گرمای دست مرتضی جنات کوثر او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد این عشق اوج عشق معنای حضور است نور علی نور است امشب غرق نور است .
. ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) در گوش فرشته‌ها اذان باید گفت تفسیر خوش یلتقیان* باید گفت روزیکه علی و فاطمه خوش حال اند تبریک به صاحب الزمان باید گفت * وقتی که دو آیینه مقابل بشوند یک عالم بینهایت دل بشوند در اصل توازن خدایی باید زهرا و علی بهم معادل بشوند * به به،  که عروس مادرخورشید است داماد یگانه مظهر توحید است نوروز ز چشم مردمان افتاده چون،  روز علی و روز زهرا عید است   *مرج البحرین یلتقیان (سورۀ الرحمن)  .
140.9K
علی مولا مولا ،علی مولا مولا، علی مولا
. ازدواج حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) فضای شهر مدینه دوباره روحانی ست نماز پنجره هایش چقدر عرفانی ست مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب در آسمان و فلک جشن نور افشانی ست عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل عجب شبی! همه ی کهکشان چراغانی ست ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت چقدر سفره ی این بزم پهن و طولانی ست! فرشته ها سرشان گرم کار و...؛ میکائیل به فکر پخت و پزِ سور و ساتِ مهمانی ست درون سفره مِی ناب و ساغر آوردند کلیم و خضر دلی از عزا در آوردند ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد گرفته اند حسودان کورْ دل غمباد وضو گرفته و با احترام باید گفت: -جناب حضرت داماد! شاخه ی شمشاد!- تمام آینه های مدینه غش کردند نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد کلید باغ جنان را خدا مراسم عقد به این عروس سرِ سفره زیر لفظی داد ترانه ی لب داوودِ خوش صدا این است: علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد! خدا به حور و ملک گفت تا که دف بزنند بس است گفتن تسبیح و ذکر، کف بزنن .
هرکه نامت برد شیرین کام می گوید علی تا علی ساقیست ، مِی در جام می گوید علی در شب معراج ، جبریلِ امین با افتخار با رسول الله ، در هر گام می گوید علی در تمام غزوه ها با ضربه هایش یک به یک زیر لب پیغمبر اسلام می گوید علی با نیابت از خدا جبریل در ارض و سما دم به دم با اختیار تام می گوید علی بلکه میکائیل در هنگامِ پخشِ رزقِ خلق وقت صبح و ظهر و عصر و شام می گوید علی زمزم و مشعر ، منا ، سعی و صفا ، رکن و مقام حج ، حرم ، حاجی ، طواف ، احرام ، می گوید علی می رسد روزی که شیعه در کنار کعبه و .... یک مؤذن می رود بر بام می گوید علی مقیمی .
در جهان زیبا گل بی مثل و همتا مادر است هدیه ای ارزنده از خلاق یکتا مادر است گر چه باشد احترام بر پدر واجب ولی آنکه باشد حرمتش افزون زبابا مادر است هرکسی دارد به دل اندوه و دردو ماتمی لیک درکل جهان سلطان غم ‌ها مادر است از همان روزی که کودک پا نهد در این جهان بهترین یار و پرستارش به دنیا مادراست او بود در زندگی محرم به هر درد دلی مرهم زخم دل و آلام دلها مادراست قدر مادر را بدان در زندگانی ای عزیز چونکه یاورهم به دنیاهم به عقبامادراست آنکه هرروز از برایت زحمت بی حد کشید آنکه بیداری کشیدست اوبه شبها مادراست مادر از سن طفولیت به ما نیکی کند آنکه باشد نیکیش همواره با ما مادر است هر دعایی را نمی بخشد اثر حق بر بشر آنکه باشد مستجاب از او دعاها مادر است من گلی زیباتر از مادر ندیدم در جهان بهترین گل در گلستان بین گلها مادر است مهربانی به مادر را خدا واجب نمود مهربان و همزبان و عشق تنها مادر است حکمتم من هرچه دارم از دعای خیر اوست هم به صورت هم به سیرت نقش زیبا مادر است شاعر :حکمت اله ترکی _اصفهان مادر,,,,بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت میکند وای ِدل! چون کـودکی بی تو لجاجت میکند اشتیاق دیدن تو میل ِ خاموشی نکـرد هیچ وقت عشقت به دل...فکر فراموشی نکرد عشق ِ من با تو به میزان ِ تقدّس می رسد بی حضورت دل به سرحدّ تعرض می رسد " دوستت دارم " برای من کلام تازه نیست حدّ عشقت را بـرایم هیچ چیز اندازه نیست در غیاب تو غریبانه فراقت میکشم بر گذشت ِلحظه ها طرحی ز طاقت میکشم چشم هایم را نگاه ِ تو ضمانت میکند😔 گــرمی ِ دست ِ مرا دستت حمایت میکند .
دلم غير ايوان پناهي نداشت دلم زائري بود و راهي نداشت دلم در بساطش جز آهي نداشت علي داشت آن را كه شاهي نداشت به دور امير كرم گشته ام صد و ده قدم در حرم گشته ام به او گفتم اي شاه راهم بده امان نامه اي بر گناهم بده لياقت به يك دم نگاهم بده پناهي ندارم پناهم بده صدا زد پريشاني ات با علي اگر خسته جاني بگو يا علي همين لحظه ها بود پيدا شدم علي گفتم و از زمين پا شدم شب و روز حيران مولا شدم گدا بودم اوخواست آقا شدم دلِ من بدون علي بي كس است بميرم علي را ببينم بس است فقيري كه انگشتر از او گرفت سليمان شد و ذكر ياهو گرفت زمين تخت او آسمان تاج او به دوش نبي بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت يدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بيا از عليٌ مع الحق بگو سه بار از نبي اذن ميدان گرفت علي هست پس مصطفي جان گرفت نبي گفت جانم به قربان او علي جان من هست و من جان او کنون دست حق یاور حیدر است خودش دست حق بود این محشر است برو سوی دشمن خدا یاورت برو دست حق نیز پشت سرت علي با خدا و خدا با علي علي يا خدا گفت ، حق ياعلي اميري نداريم الّا علي اگر ناتواني بگو يا علي شاعر :
حاج سید مهدی میرداماد.mp3
3.41M
#مدح_امیرالمومنین علیه السلام با صدای مداح اهلبیت (ع) #حاج_سید_مهدی_میرداماد
امام حسین (ع) -(مادرم میگفت برات گریه کنم میبینی) مادرم میگفت برات گریه کنم میبینی میگفت آخرای مجلس دم در میشینی حالا من بارونه چشمام. حالا من کبوده سینم منتظر موندم میون گریه هام تورو ببینم تویی که مادرم تعریفتو میکرد شبا بالا سرم تعریفتو میکرد از همه بیشترم تعریفتو میکرد عاشقتم ای عشق خونوادگیم تورو میخوام امام حسین بچه گیم بند دوم پدرم بود که برات سینه زنی یادم داد مهرت ارث پدری بود که تو قلبم افتاد من بهت علاقه دارم. جز تو مونسی ندارم برات از جون و دل آقا همیشه مایه میزارم همه جا پدرم تعریفتو میکرد کربلا تو حرم تعریفتو میکرد تا دم آخرم تعریفتو میکرد عاشقتم ای عشق خونوادگیم تورو میخوام امام حسین بچه گیم شاعر: 🔊 👇
YEKNET.IR - shoor 2 - vafat hazrat khadije 98 - hamid alimi.mp3
6.53M
احساسی 🍃مادرم میگفت برات گریه کنم میبینی 🍃میگفت آخرای مجلس دم در میشینی 🎤
. مدح امام زمان عج الله فرجه الشریف ای که در هرچشم تو صد آیه معنا میشود / یوسف از برق نگاهت چون زلیخا میشود / آمدی ای آخرین خورشید گلزار علی / تا بگویی قطره با عشق تو دریا میشود / باده ی عشق تو بربادم دهد یابن الحسن / هرکه شد خاک قدمهای تو آقا میشود / آمدی و مست از این جام ألَستم میکنی / خادم دربار تو عیسی و موسی میشود / باب علمی و علم بر دوش می آیی ولی خاک نعلین شما عرش معلی میشود / میرسی و میرسد وقت قیام ای مه جبین / قبر زهرای علی آن دم هویدا میشود / میزنی سیلی به روی قنفذ بی آبرو / این شجاعت باعث لبخند مولا میشود / میرسد روزی که می آیی به سوی کربلا / قاتل خون خدا آن لحظه رسوا میشود / دادگاهی میکنی برپا که در آن ماجرا / دردهای کهنه ی زینب مداوا میشود / میروی گاهی ب سوی خیمه گاهی علقمه / اشک چشمان تو در آن لحظه زیبا میشود / روضه عباس می خوانی و شرم از خیمه ها / آن زمانی که بساط ناله برپا میشود / ذوالفقارت را برون می آوری مثله علی / عاشق این دلبری سقای صحرا میشود / ناگهان گهواره ای را بهر تو می آورند / آن زمان در کربلا یکباره غوغا میشود / می چکد اشک تو بر پهنای صورت دلربا / لحظه های انتقام آن دم مهیا میشود / می روی پایین پا و بی قراری میکنی / بانی این روضه ها کلثوم و لیلا میشود / می زنی بر سر ب یاد غربت شبه نبی / شاهد این روضه ها چشمان زهرا میشود / ما دلی دیوانه داریم و تویی درمان ما / عاقبت حکم خدا بی پرده اجرا میشود / شام میلاد تو بود اما نمی دانم چه شد / با دل دیوانگان قدری مدارا میشود
. دو طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما ) ما دو ماهیم که خورشید بود اختر ما آسمان چهرۀ خود سوده به خاک در ما باده روز ازل از جام شهادت زده ایم بوده در بزم بلا خون جگر ساغر ما دو فروزنده سپهریم که در دامن خاک آفتاب آمده خون، اشک شده اختر ما حرم ماست دو کعبه که مطاف ملک است ای بسا دل که کند طوف به دور و بر ما نقش گلبوسۀ ثارالله اکبر دارد گلوی نازک و رخسار ز گل بهتر ما بودهیک کربلا غصّه و درد و غم و داغ در دل سوخته و سینۀ غمپرور ما دل ما بود پر از آتش و یک سال تمام آب گردیده به زندان بدن لاغر ما در صف حشر به چشم همه باشد پیدا اثر سیلی قاتل به رخ انور ما شعیان کاش همه بوده نظر می کردید چه غریبانه جدا گشت ز پیکر سر ما زیر شمشیر عدو بیکس و تنها و غریب اشک ها بود که می ربخت ز چشم تر ما در دم مرگ به بالای سر ما دو یتیم حضرت فاطمه آمد عوض مادر ما بدن بیسر ما را به فرات افکندند آب هم سوخت به آغشته به خون پیکر ما گلوی نازک ما کز دم شمشیر شکافت خون دل بود که فوّاره زد از حنجر ما در غم غربت ما اشک بیفشان میثم که نشد هیچکس از راه وفا یاور ما شاعر: .
. تاملی بر زیارت عاشورا ✅ نمازش را میخواند، روزه‌اش را هم میگرفت، آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد، و شاید اهل و هم نبود... معاویه و ابن‌زیاد و هم همینطور..... یادمان باشد، که میخوانیم وقتی رسیدیم به « ...»هایش؛ لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم: نکند این «لعن الله...» شامل حال ما هم بشود؟؟؟!!!!! مایی که گاه خودمان را "ارزانتر" از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم...... جمله ای بس سنگین از : "کربلا"به رفتن نیست... به شدن است!.. که اگر به رفتن بود! شمر هم "کربلایی" است! ___________ مراد از بني اميه که مورد لعن قرار گرفتند کساني هستند که از نظر فکري و عملي هماهنگ با آنان هستند؛ يعني آن جماعتي که غاصبانه بر تخت خلافت تکيه زدند و به دنبال خاموش کردن نور الهي بودند و از هر وسيله اي براي دشمني با اهل بيت (عليهم السّلام) بهره گرفتند و نيز آن گروهي که از اينان حمايت کردند و نسبت به کارهاي آنان رضايت داشتند. بنابراين؛ طبق اصطلاح اصول، خروج صالحان بني اميه از تحت واژه « بني اميه » تخصّص خواهد بود نه تخصيص؛ يعني از همان ابتدا بني اميه در اين عبارت شامل نيکان بني اميه نيست تا بخواهد با تخصيص خارج شود. زيارت عاشورا و لعن همه ي بني اميه بدون شک درحادثه کربلا بني اميه نقش اصلي را ايفا کرده اند، از اين جهت آناني که در اين جنايت حضور داشته اند سزاوار لعن هستند، اما چرا در زيارت عاشورا با عبارت: « لَعَنَ اللهُ بني امَيَّهَ قاطِبَهً » همه ي بني اميه مورد لعن قرار گرفته اند؟ در حالي که پسر يزيد که نامش معاويه دوم بود، سزاوار چنين لعني نبود؟ خوبان بني اميه چه گناهي دارند که بايد مورد لعن قرار گيرند؟ مراد از بني اميه در زيارت عاشورا چيست؟ . بر اين اساس؛ مراد از بني اميه که مورد لعن قرار گرفتند کساني هستند که از نظر فکري و عملي هماهنگ با آنان هستند؛ يعني آن جماعتي که غاصبانه بر تخت خلافت تکيه زدند و به دنبال خاموش کردن نور الهي بودند و از هر وسيله اي براي دشمني با اهل بيت (عليهم السّلام) بهره گرفتند و نيز آن گروهي که از اينان حمايت کردند و نسبت به کارهاي آنان رضايت داشتند. بنابراين؛ طبق اصطلاح اصول، خروج صالحان بني اميه از تحت واژه « بني اميه » تخصّص خواهد بود نه تخصيص؛ يعني از همان ابتدا بني اميه در اين عبارت شامل نيکان بني اميه نيست تا بخواهد با تخصيص خارج شود.
دز هر صورت تنها خداوند از سرنوشت آنان آگاه است، اما اين نکته قابل انکار نيست که برخي از بني اميه ولو گروه اندکي از آنان، جزو شيعيان خالص بودند؛ مانند خالد بن سعيد بن عاص و ابوالعاص بن ربيع و سعدالخير. بر اين اساس؛ با پذيرش اين نکته که از بني اميه افرادي هستند که مستحق لعن الهي نيستند؛ بايد به بررسي قسمت دوم پرسش يعني مراد از بني اميه در زيارت عاشورا، پرداخت. لعن همه ي بني اميه و معناي آن پيش از هر چيز بايد تذکر داده شود: از اصول محکم قرآن آن است که هيچ کس به جهت گناه ديگري، مورد ملامت يا عذاب دنيوي و اخروي قرار نمي گيرد؛ (25) مگر اين که به نحوي در تحقق گناه مؤثر، يا به آن راضي، يا از آن نهي نکرده باشد که در همه اين موارد، عقوبت و عذاب به جهت همين گناهان است، نه گناه ديگران. شتر حضرت صالح (عليه السّلام) را يک نفر از قوم ثمود پي کرده بود، (26) اما قرآن کريم آن گناه را به همه ي آنان نسبت مي دهد (27) و همه ي آنان را مرتکب جرم و مستحق کيفر مي شمارد (28)؛ چرا که آنان راضي به اين گناه بودند و به تعبير حضرت علي (عليه السّلام) خشنودي و خشم مشترک قوم ثمود آنان را داراي سرنوشت شوم مشترک کرد. (29) قرآن کريم يهوديان معاصر نبيّ خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) را به جهت گناهاني مانند گوساله پرستي، ستمکاري، تحريف سخنان خدا، تکذيب و کشتن پيامبران الهي (30) که نسل هاي گذشته آنان انجام داده بودند، مورد سرزنش قرار داده است؛ علّت اين مذمّت ها علي رغم اين که يهوديان معاصر پيامبر (صلي الله عليه وآله و سلم) مرتکب چنين گناهاني نشدند، اين بود که آنان به گذشتگان خود فخر مي ورزيدند و از آنان راضي بودند. به عبارت ديگر؛ از نظر قرآن و روايات، ملاک در الحاق به گروه يا قبيله اي، هماهنگي فکري و عملي با آن گروه است؛ چنان که خداوند پسر نوح را از اهل نوح نمي داند و دليل آن را عدم هماهنگي عملي با نوح بيان مي کند، (31) اين در حالي است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سلمان فارسي را از اهل بيت مي شمارد. (32) لذا ائمه (عليهم السّلام) نيکان بني اميّه را از بني اميه نمي شمردند؛ از باب نمونه سعدالخير در حالي که مانند زنان با صداي بلند گريه مي کرد بر امام محمد باقر (عليه السّلام) وارد شد؛ امام فرمود: چه چيز شما را به گريه واداشت؟ سعد گفت: چگونه گريه نکنم در حالي که من از همان درخت معلون در قرآن هستم؟ امام باقر (عليه السّلام) فرمود: لَستَ مِنهُم أنتَ أمَوِيٌّ مَنَّا أهلَ البَيت؛ تو از ايشان نيستي، تو اموي هستي که از ما اهل بيتي، آيا نشنيدي سخن خداوند را که فرمود: پس هر کس از من تبعيّت کند از من خواهد بود. (33) در نتيجه بايد گفت: مراد از بني اميّه کساني هستند که از نظر فکري و عملي هماهنگ با بني اميه بودند؛ يعني همان هايي که مسبب، مباشر، تماشاگر، خشنود و...، نسبت به غصب امامت ائمه (عليهم السّلام) و شهادت آنان و شيعيانشان بودند. اين نکته با تأمل در فقرات قبل و بعدِ اين عبارت در زيارت عاشورا، نيز به خوبي روشن مي شود؛ زيرا فضاي زيارت، لعن و نفرين آن جماعتي است که غاصبانه بر تخت خلافت تکيه زدند و به دنبال خاموش کردن نور الهي بودند و از هر وسيله اي براي دشمني با اهل بيت (عليهم السّلام) بهره گرفتند و نيز آن گروهي که از اينان حمايت کردند و نسبت به کارهاي آنان رضايت داشتند. 
. 🌷حضرات معصومین در روضه سیدالشهدا شرکت میکنند🌷 یکی ازعلمای بزرگ کاشان مرحوم میرزا حبیب الله کاشانی بود. در زندگی ایشان می‌نویسند که ایّام محرّم بود جلساتی برای خواندن روضه و صحبت کردن قبول کرده بود، پنج شش جلسه قبول کرده بود. یک پیرزنی یک مرتبه آمد روز اوّل محرّم جلوی او را گرفت گفت: میرزا حبیب الله ما هم در خانه‌ی خود روضه داریم اگر می‌شود بیایید روضه‌ی خانه‌ی ما را هم بخوانید. گفت: مادر، من پنج شش جلسه قول داده‌ام دیگر بیشتر از این فرصت نمی‌کنم. گفت: روضه‌ی ما هم مثل جاهای دیگر برای امام حسین است، چه فرقی می‌کند؟ بیا روضه‌ی ما را هم بخوان. ایشان برای این‌که رد نکند یک ساعتی را قرار داد که خود آن پیرزن بگوید من این ساعت را نمی‌خواهم ساعت خوبی نیست، گفت: مادر، من فقط ساعت دو وقت دارم. ساعت دو چه کسی می‌تواند روضه گوش کند؟ گفت: من فقط ساعت دو وقت دارم. آن پیرزن گفت: خدا به تو خیر بدهد خیلی ساعت خوبی است، همان موقع بیا. دیگر دید خود او چنین تدبیری کرده چاره‌ای ندارد گفت باشد. روزانه می‌رفت مستمع او هم پنج شش نفر زن بیشتر نبودند، روضه‌ی خود را می‌خواند نیم ساعت صحبت می‌کرد. تا روز عاشوراء شد که طبق رسم آن زمان طوری بود خود ایشان هم همین کار را می‌کرد، تمام روضه‌ها و مجالس بعد از ظهر خود را صبح قرار داد که بعد از ظهر کاملاً خالی باشد بتواند استراحت کند تا شب عاشوراء یا در شب بتواند عرض ادب کند. همه‌ی روضه‌ها و مجالس خود را به صبح انتقال داد. مجلس این پیرزن را فراموش کرد به او بگوید که این مجلس خود را یک ساعت در صبح قرار بده، نگفت. بعد از نماز ظهر به خانه رفت نهار خود را خورد خواست بخوابد در خواب حضرت زهرا (سلام الله علیها) را دید. حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود که میرزا حبیب الله به آن پیرزن نگفتی که مجلس خود را به یک ساعت دیگر انتقال دهد، منتظر تو است چرا نرفتی؟ او بلند شد سراسیمه لباس پوشید، با این‌که فاصله‌ی او تا خانه‌ی آن پیرزن زیاد بود به سمت آن خانه دوید، هوا گرم بود از دور می‌دید که این پیرزن سر کوچه می‌آید و داخل می‌رود، مضطرب است. آن پیرزن او را نمی‌دید او از دور می‌دید، سریع وقتی نزدیک شد همین که پیرزن او را دید گفت: میرزا حبیب الله چرا نیامدی؟ خانم حضرت زهرا در مجلس نشسته است. در سر خود زد گفت: آن چیزی که من در خواب می‌بینم او در بیداری دارد می‌بیند. .
. ........: خیلی فوق العاده بود "مجلس ترحیم خودم" آمدم مجلس ترحیم خودم همه را می دیدم همه آنهایی که نمی دانستم عشق من در دلشان ناپیداست واعظ از من می گفت، از نجابت هایم، از همه خوبیها و به خانم ها گفت: اندکی آهسته تا که مجلس بشود سنگین تر، راستی این همه اقوام و رفیق! من خجل از همه شان من که یک عمر گمان می کردم تنهایم و نمی دانستم من به اندازه یک مجلس ختم، دوستانی دارم همه شان آمده اند، چه عزادار و غمین من نشستم به کنار همه شان، وه چه حالی بودم، همه از خوبی من می گفتند حسرت رفتن ناهنگامم خاطراتی از من که پس از رفتن من ساخته اند از رفاقت هایم، از صمیمیت دوران حیات یک نفر گفت: چه انسان شریفی بودم دیگری گفت فلک گلچین است یک نفر هم می گفت: "من و او وه چه صمیمی بودیم" و عجیب است مرا، او سه سال است که با من قهر است! یک نفر ظرف گلابی آورد، و کتاب قرآن که بخوانند کتاب و ثوابش برسانند به من گرچه بر داشت رفیق، لای آن باز نکرد و ثوابی که نیامد بر من آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد آمد آن گوشه نشست،من کنارش رفتم اشک در چشم، عزادار و غمین خوبی ام را می گفت چه غریب است مرا آن مَلِک آمد باز آن عزیزی که به او گفتم من فرصتی می خواهم خبرآورد مرا می توان برگردی مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت نوبت بعد، تو را خواهم برد روح من رفت کنار منبر و چه آرام به واعظ فهماند اگر این جمع مرا می خواهند فرصتی هست مرا و می توانم برگردم من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند باعث این همه غم خواهم شد روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز زنده خواهم شد باز واعظ آهسته بگفت معذرت می خواهم خبری تازه رسیده ست مرا گوییا شادروان مرحوم زنده هستند هنوز خواهرم جیغ کشید و غش کرد و برادر بشتاب مضطرب، رفت که رفت یک نفر گفت: "که تکلیف مرا روشن کن اگر او مرد، خبر فرمایید سوگواری بکنیم عهد ما نیست به دیدار کسی، کو زنده است دل او شاد کنیم کار ما شادی مرحومان است"!! واعظ آمد پایین، مجلس از دوست تهی گشت عجیب صحبت زنده شدن چون گردید ذکر خوبی هایم همه بر لب خشکید مَلِک از من پرسید: پاسخت چیست؟ بگو؟ تو کنون می آیی؟ یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟ چه سوال سختی؟ بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن زنده باشم بی دوست؟ مرده باشم با دوست؟ زنده باشم تنها، مرده در جمع رفیقان عزیز من که در حیرتم از کرده ی این مردم نیز ... !!! کاش باور بکنیم، کاش بیدار شویم ، خوب اندیشه کنیم، معنی واقعی امدن و رفتن چیست ؟ کاش دلی شاد کنیم تا هنوز در بر ماست 👇بعدی مرگ است و مرگ برای من یعنی قیامت.
. روزی که کفن پوش شدی دخترمن باخاک هم آغوش شدی دخترمن بودی توچراغ لاله درصحن چمن افسوس که خاموش شدی دخترمن ازآن ساعت که رفتی ازبرمن خدا داند چه آمد برسرمن عزیزم بعد مرگ جانگدازت به تنگ آمددل غم پرور من دلا دیدی که آخر دخترم رفت یگانه مونسم آن همدمم رفت شده ماتم سرا ،این کلبه ی ما ازآن ساعت که جانم ازبرم رفت به یادشمع رویت همچنان پروانه می سوزم تو رفتی من به جایت اندرین کاشانه می سوزم گهی آیم کنارقبرتوبادیده ی گریان گهی ازمهربانیها ی تودرخانه میسوزم خوش آن روزی که نقل مجلس این خانه بودی تو فروغ روشنی بخش همین کاشانه بودی تو خوش آن وقتی که می کردم سیاحت گلشن رویت برایم بلبل وشمع وگل وپروانه بودی تو .
🎤▪️دنیای فانی.... ➰➰➰➰➖➰➰➰➖➰➰➰ یک شبی درخواب دیدم مرگ را. تن، جدا کردند ساز وبرگ را🌴 کل عالم در برم تاریک شد. خانه عقبای من باریک شد🌴 سربرآوردم به سنگی سخت خورد. جان شیرین از تن خاکیم برد🌴 با خودم گفتم که ای یار عزیز. از چه رو این خانه ام تنگ است و تیز؟ میزدم فریاد آزادم کنید. زین قفس بشکسته و شادم کنید🌴 جمع یاران دیده ام رفتند و من. مانده ام تنها بر این افتاده تن🌴 تازه فهمیدم که عمرم شد تمام. داد میزد پیک مرگم این پیام🌴 ای بشر، برگو چه آوردی کنون. بهر این ره، توشه آوردی کنون؟ 🌴 گفت اینجا خانه ی عقبای توست. گر که خوبی، همنشینت خوبروست🌴 گر که بد باشی بدی یارت شود. با بدان دایم سر و کارت شود🌴 گفت ای مرد غریب بینوا. بهراین ره، بغچه ات را برگشا🌴 تا ببینم آنچه در انبان توست. سر فرود آور که سر دادن نکوست🌴 سر بر آوردم نگاهش خیره کرد. با نگاهش یک جهان را تیره کرد🌴 گفتم آری توشه ام "مال"من است. هستی ام در بند امیال من است🌴 روزها چون جاهلان، سرگرم کار. کار میکردم دمی در آن دیار🌴 روز وشب در فکر مال اندوزی ام. گشته سیم و زر، به عالم روزیم🌴 عاقبت، کارم به جایی می رسد . فکر زایل، گشته از هر نیک وبد🌴 گفت آن مرد غریب ای نیک خوی. توشه ی رنگین تری زین ره بجوی🌴 اینکه گفتی جمع کردی سیم و زر. مانده آنجا تا شود بهر پسر🌴 سالها کارت دروغ وجنگ بود. فکردنیا پهن وعقبا تنگ بود🌴 کار دنیا جز سرابی بیش نیست. راحتی هایش به جز تشویش نیست 🌴 بر خودت آیی که گردد دیر و زود. قوتی در این تن مسکین نبود🌴 می رسد روزی که دیگر دیر شد. این تن خاکی به غم، زنجیر شد🌴 این بگفت و از بر من دور شد. بعد او این تن دگر رنجور شد🌴 دیدم او رفت و شدم بی غمگسار. از خودم شرمنده، وز او شرمسار🌴 هر چه کردم کار دنیا بود وبس. کارها یی که نگردد دادرس🌴 مالها اندوختم اما چه سود. بهر وراثم همه بازیچه بود🌴 هر چه را اندوختم بر باد رفت. بعد دفنم وارث من شاد رفت🌴 تازه فهمیدم که دنیا هیچ بود. تن بباید از تعلقها زدود🌴 گفت بر من آن خردمند دلیر. زانکه در خواب آمدم پندی بگیر🌴 اینکه در خواب توام هشداهاست. بار ردیگر فرصت دیدارهاست🌴 حال،چون روزی اسیرش میشوی. طعمه ی چنگال تیزش میشوی🌴 کار دنیا را به اهلش واگذار. با جهازی پر در این ره پاگذار. 🌴 صالحی .