eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام ✍ و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اول خط سیدی علی اکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به‌حال هرآنکس که نام خادم داشت علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی که برد نام علی را به هر مناره علی علیست وارث والایی و وقار علی به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده به سینه مُهر "انا فاطمی نسب" دارد زمان زمان تبرّاست، پس غضب دارد به انتقام، سر از دشمنان طلب دارد همیشه نعرهٔ یا فارس العرب دارد. علی کنار ابالفضل مثل جان و تن‌اند بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن‌اند اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت اگر نبود...، علمدارمن رفیق نداشت میان کرببلا خواست تا نشان بدهد؛ علی شده، که برای حسین جان بدهد چرا بهانه به دست حرامیان بدهد نخواست تا به امان نامه‌ها امان بدهد نظام لشکر خودکامه را به هم می‌زد همین که دور و بر خیمه‌ها قدم می‌زد .
. تو بی اندازه‌ای، محدوده‌ی لطفت مشخص نیست و اسلام بدون تو برای ما مقدس نیست حسن را در جهان تکرار کردن کار هر کس نیست پدر هادی، پسر مهدی، دوعالم را همین بس نیست؟ تو آن دریای زیبایی که ابعاد تو ناپیداست اگر کم گفته‌ایم از تو، یقیناً کاستی از ماست ✍ .
. مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن با دستِ بسته است ولی دست‌بسته نیست زینب سرش شكسته ولی سرشكسته نیست هرچند سر به‌ زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام كرده چون از پا نشسته نیست زینب اسیر نیست، دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست رنج سفر، خطر، غم بازار، چشم شوم داغ سه‌ ساله دیده ولی باز خسته نیست حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد او زینب است، معجرش از هم گسسته نیست .
. دل بیمار فقط از تو شفا میخواهد از خدا آمده‌ام تا به خدا برگردم پس چرا از سفر کرب و بلا برگردم؟   می‌روم، پشت سرم آب نریز ای مادر وطن مادری آنجاست، چرا برگردم؟ من به پابوسی آن سرور بی سر بروم وای اگر از حرمش بی سروپا برگردم کفن و چادر و انگشتر، سوغاتم  نیست بگذارید که با شرم و حیا برگردم  سر پروازبه سوی غم دیگردارم می‌روم شام مگربا اسرا برگردم دل بیمار فقط از تو شفا می‌خواهد شب جمعه است، دلم کرب و بلا می‌خواهد ✍ .
کربلایی حسین طاهری4_5996922102211414581.mp3
زمان: حجم: 16.63M
زمزمه | نشد اون روز تو اون کوچه برای تو سپر باشم و ایام شهادت (ع) ۵ ربیع الاول۱۴۴۳ مداح : کربلایی ✍ نشد اونروز توو اون کوچه برای تو سپر باشم گرفتن محسنو از من نشد بازم پدر باشم یه حرفی توو دلم هست که در و دیوار میفهمه چقد آتیش نامرده چقد مسمار بی رحمه چی میشد بچه مون محسن یه لبخندی به ما می زد گلم ای کاش می موندو منو بابا صدا می زد آخه چی شد توو اون کوچه که اینجوری زمینگیری آخه چی شد که انقد زود داری از دست من میری .
امام حسین ع
ما صاحب عزمیم ... اذا زلزلتِ الارض آماده ی رزمیم ... اذا زلزلتِ الارض ما کالجبل الراسخِ امروز نبردی
. آمادهٔ رزمیم تاریخ به‌جز عبرت ایام ندارد هر آینه روز خوش و آرام ندارد هر جا سخنی از شرر و شیوۀ گرگ است از لانۀ جاسوسی شیطان بزرگ است آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد جاسوسی آن فاش برای تو و من شد از گورِ هم او آتش امروز بلند است صهیون به هواداری او اهل گزند است با این همه، آن وعدۀ شیرین شده نزدیک پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک سنوار نشان داد که با پیکر صد چاک باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک سیدحسن و هَنْیه، فؤاد و صفی‌ّالدین از خیل شهیدان ره قدس و فلسطین سیدرضی و زاهدی و نیل‌فروشان سنوار که تکبیرزنان بود خروشان گفتند بدانید که بسیار عیان است این‌ها نفس آخر صهیون به جهان است از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سیدحسن بعدی ما شیخ نعیم است با این‌که غم و غصه به هر ناحیه برپاست سرزنده‌تر از پیش، ولی ضاحیه برپاست سیدحسن آن روز به خطِّ خوش و خوانا بر صفحه نوشته سپس آن را زده امضا ما صاعقه در روز نبردیم بدانید قطعاً همه پیروز نبردیم بدانید شمشیر به کف آیۀ فتح‌اند دلیران آمادۀ صد وعدۀ صادق شده ایران داریم می‌آییم به میدان، بهراسید آری بهراسید از ایران بهراسید.. خود را وسط معرکه محبوس ببینید تا مردنتان یک‌سره کابوس ببینید ای خیبریان از شب پیکار بترسید از زمزمۀ حیدر کرار بترسید هنگام نبرد آمده، خوشحالی‌تان کو؟! آن دبدبۀ گنبد پوشالی‌تان کو؟! باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتّاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ‌بلد کیست آن‌کس که در این غائله پیروز شود کیست پا را ز حد خویش فراتر تو نهادی شلیک به ایران؟ چه غلط‌های زیادی! ای باند تبهکار! بزن زور خودت را با موشک خود حفر کنی گور خودت را ای باند تبهکار! تو در آخر کاری بی صاحب خود هیچ تو در چنته نداری بر هم بزند حملۀ ما سرخوشی‌ات را پایان بدهد قصۀ کودک‌کشی‌ات را تو اِبن‌زیادی و سگ هار یزیدی بیچاره! نگهبان در کاخ سپیدی آن کاخ که نزدیک شده صبح زوالش فرقی نبوَد بین سگ زرد و شغالش آن کاخ که بر پایۀ تدلیس نشسته بر صندلی قدرتش ابلیس نشسته آدم‌کشی و فتنه و غارت هنر اوست هر شر که به عالم بشود زیر سر اوست بیدادگری‌های جهان ریشه‌اش آن‌جاست ویران شود این کاخ که ویران‌گر دنیاست یک خون، طلب ماست از این قوم ستم‌کار یک روز می‌آییم به خون‌خواهی سردار هیهات که ما عزت خود را بفروشیم از خون سلیمانی‌مان چشم بپوشیم سوگند به او، مرهم این داغ تقاص است با قاتل او حرفی اگر هست قصاص است ما صاحب عزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض آمادۀ رزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض ما کالجبل راسخ امروز نبردیم این وعدۀ قطعی‌ست که پیروز نبردیم نه جای شتاب است نه هنگام درنگ است سیدعلی خامنه‌ای فاتح جنگ است ما زنده‌تر از پیش به خون شهداییم در معرکه‌ها لشکر این مرد خداییم او اذن دهد در صف پیکار ردیفیم لب تر کند امروز، سحر قدس شریفیم امروز که اوضاع جهان مایۀ شرم است «ای عشقِ دل‌افروز، دلِ ما به تو گرم است» ✍🏻 سرودهٔ مشترک ، ، ✍ 🏷 | 🇮🇷 تاریخ به جز عبرت ایام ندارد هر آینه روز خوش و آرام ندارد هرجا سخنی از شرر و شیوه گرگ است از لانه جاسوسی شیطان بزرگ است آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد جاسوسی آن فاش برای تو و من شد از گور همان آتش امروز بلند صهیون به هواداری او اهل گزند است با این همه آن وعده شیرین شده نزدیک پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک سنوار نشان داد که با پیکر صدچاک باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک سید حسن ، هنیه ، فؤاد و صفی الدین هم خیل شهیدان ره قدس و فلطسین سید رضی و زاهدی و نیل فروشان سنوار که تکبیر زنان بود خروشان گفتند بدانید که بسیار عیان است اینها نفس آخر صهیون به جهان است از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است سید حسن بعدی ما شیخ نعیم است ......... .
. ذره‌ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست در میان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود؛ ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض‌، بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ما هم آقا از مریدان عموجان توأیم... .
. بنویسید رقیه چه عمویی دارد روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ✍ .
. باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازی‌ست که دنیا بپسندد؟! قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آن‌گونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آن‌قدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد بگذار بخندند به این زار زدن‌ها... می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد ✍ .
. توسل باید که فقط یوسف زهرا بپسندد ما را چه نیازی است که دنیا بپسندد قنبرشدن این است که هر لحظه بگویی من راضی‌ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟ نه یک بار بیاید به تماشا... بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده‌ایم اُمّ ابیها بپسندد بگذار بخندند به این زارزدن‌ها می‌ارزد اگر زینب کبری بپسندد ✍ ....... شادی روح شهید صلوات .
. ایران به تو اثبات کند جنگ بلد کیست ما صاحب عزمیم اذا زلزلت الارض آماده رزمیم اذا زلزلت الارض داریم میاییم به میدان بهراسید آری بهراسید از ایران بهراسید خودرا وسط معرکه محبوس ببینید تا مردنتان یکسره کابوس ببینید ای قوم یهود از شب پیکار بترسید از زمزمه حیدر کرار بترسید هنگام نبرد آمده خوشحالیتان کو؟ آن دبدبه ی گنبد پوشالیتان کو باید که بفهمی سر تسلیم نداریم ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم فتاح به تو یاد دهد فتح مبین را ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را ایران به تو اثبات کند جنگ بلد کیست آن،کس که دراین قائله پیروز شود کیست عمریست که بارت نرسیده ست به منزل چشم تو شود کور که ایران شده همدل ۱۴۰۴ ✍
. علیه‌السلام ✍ سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر مرا تدبیر کن آنگونه‌ای که دلبخواه توست تویی که می‌شناسی بی‌گمان از من مرا بهتر من و امید آغوشت من و ترس جداماندن کجا داریم در عالم از این خوف و رجا بهتر ندارد طفل جز آغوش مادر خانهٔ امنی اگر آشفته شد دنیا کجا از روضه‌ها بهتر اگر درمان نمی‌خواهم دلیلش لذت اشک است وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای‌دوست کجا پیدا کنم دیگر  از این دام بلا بهتر اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه نمی‌بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر هزاران مرحبا عابس هزاران مرحبا بر جون جنون از مصلحت بهتر عمل از ادعا بهتر شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری وهب بود از هزاران شیعهٔ پر مدعا بهتر تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلضّی کرد به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد در آیین تو آری می‌شود خون از حنا بهتر خدا اینسان تو را می‌خواست زخمی،غرق‌خون،عریان خدا از خود برای تو ندارد خونبها بهتر تو را ای آیهٔ تطهیر آنان با وضو کشتند خدا دیگر چه باید می‌نوشت از انّما بهتر نمی‌دانم چه کرد آن تیر آخر باتو ای مظلوم برای قلب تو آن زخم بد تر بود یا بهتر دلت پیش حرم اما سرت یک سو تنت یک سو تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی تو اصلا کیستی ای از هزاران آشنا بهتر «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .