eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
می نشینم گوشه ای و آهِ حسرت میکشم گوشه-چشمی از تو را عمریست منّت میکشم از ازل «قالوا بلی» گفتم برای دیدنت سال ها بر دوش خود بارِ امانت میکشم مهزیارت بی تو شد آواره! امّا بی تو من... این نفس هایِ کذایی را چه راحت میکشم! خوشبحالِ عاشقی که گفت با عجز و نیاز ناز چشمان تو را محض عبادت میکشم عهد بستم با تو امّا نفْس عهدم را شکست اینچنین در وادیِ عصیان اسارت میکشم تا که آقا سر به زانوی تو روزی جان دهم روز و شب بر لوح دل نقش ِ شهادت میکشم در خیالاتم تجسّم میکنم رویِ تو را رنجِ بسیاری از این طرزِ زیارت میکشم باز هم یکسالِ دیگر باعثِ زحمت شدم نیمۂ شعبان که می آید خجالت میکشم! .
دور زمان به نیمه ی شعبان رسیده است اندوه و درد و غصّه به پایان رسیده است بر جسم مُرده ی همگان جان رسیده است از آسمان، خلیفه ی رحمان رسیده است تابیدن ستاره ی مجلس مبارک است میلاد ماه پاره ی نرجس مبارک است این صاحب کمال که از راه آمده ست این وجه ذوالجلال که از راه آمده ست این حُسنِ بی زوال که از راه آمده ست این مُصطفی خِصال که راه آمده ست بُرهان قاطع همه ی دوستان ماست نصِّ حدیث گفته، علیِّ زمان ماست این نو رسیده ماه شبستان نرجس است این سوره ی تبارک قـرآن نرجس است این زینتی که برکت دامان نرجس است روح امام یازدهم، جـان نرجس است فرمانبری از او به همه خلق گشته فرض جایی که هست جزو صِفتهاش "ربّ أرض" از هیبتش بفهــم که فرزند عسکری ست لبخند او به خاطر لبخندِ عسکری ست لبهای او عسل که نگو، قندِ عسکری ست دلبند و دلپسند و خوشایندِ عسکری ست این حرف جز به وصف تو انشا نمی شود "هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود" دل در هوای وصل تو بی تابِ سامراست چشمم در انتظار شب و خوابِ سامراست یادت کلیدِ اصلیِ ابــوابِ سامراست راه وصالت از دل سردابِ سامراست احساس می کنیم که فردا از آن ماست وقتی دعا برای تو ورد زبان ماست شیعه به انتظار تو باید بأیستد وقتی که اسم خاص تو آید بأیستد پای کسی به جز تو نشاید بأیستد تا پیش خصم، رُخ بنماید بأیستد با اینکه سیره ات چو مُحمّد، مُحبّت است دلهای دشمنان تو مغلوبِ وحشت است باید که ذوالفقار بگیری به دستِ خود روی فَرَس، مهار بگیری به دستِ خود با جبر، اختیار بگیری به دستِ خود از دشمنت قرار بگیری به دستِ خود بینند چون که خلق، علمداریِ تو را اقــرار می کنند علی واریِ تو را آقا بیا و بر سـَلَفی ها عِـتــاب کن قدری پیِ هلاکتِ داعش شتاب کن با دست خویش آن دو نفر را عذاب کن ما را شریک این همه فعل ثواب کن از خون تمام معرکه را رنگ می کنی وقتی به شیوه ی پدری جنگ می کنی ای قتله گاهْ دیده ی ما زودتر بیا ای پـیرِ اشک کرببلا زودتر بیا جان شهیدِ دستْ جدا زودتر بیا یارا، به خاطر اُسرا زودتر بیا جدّت صدات می زند از منبر سنان "عجّل علیٰ ظهورکَ یا صاحب الزّمان"... ...................... .
. شب پرواز آسان شکسته بالها آمد بده ساقی کمی باده بر این مخمور افتاده شب وا کردن عقده شب مشکل گشا آمد مرو در گوشه‌ی دخمه بزن مطرب بخوان نغمه شب تصنیف خواندن شد شب عیش و صفا آمد طبیب دردمندان و حبیب مستمندان و امید اهل زندان و کلید قفلها آمد مگو پس کو نگار ما نگار گلعذار ما حبیب غمگسار ما ز سامرا بیا آمد! بیاور دست بالا و بزن کف تا توان داری غریبی کم کن ای عاشق که عشق آشنا آمد مبارک باد و فرخنده بساط عیش پاینده نسیم قدسی رحمت ز سمت سامرا آمد اگر در شور او هستی بدان منظور او هستی به عشق او تحمل کن اگر قدری بلا آمد هوالاول، هوالاخر، هوالباطن، هوالظاهر تجلی تمام آیه‌های کبریا آمد هواللطف و هو الرأفه هوالغوث هو الرحمه بلاگردان عشاق اسیر و مبتلا آمد هو الطور و هو النور و هو نورٌ علی نور و... شب ظلمت فراری شد سحر شمس الضّحی آمد هو الفتح و هو النصر و هو الصبح و هو العصر و... غروب بی‌قراری شد ببین بدرالدجی آمد هوالدّاعی هوالدّعوه، هو القرآن هو العتره هو وهاب باالفطره عطا آمد سخا آمد هو لبیک للحجٍّ امیر الحاجّ فی الحجٍّ هو الحجُّ و هو الحُجّه صفا بخش صفا آمد شفیع المذنبین یا رحمة للعالمین یا که ... ابوالقاسم اباصالح محمد مصطفی آمد بخوان با جبرئیل انا بخوان آیات اعطینا که آخر شعبه‌ی کوثر ز عرش انما آمد شه دلدل سوارِ ذوالفقار آخته در کف یگانه وارث تاج امیر لا فتی آمد چه در صولت چه در هیبت چه در قدرت چه در عزّت چه در همّت چه در رفعت تماماً مرتضی آمد حدیث جام و خم خواندی؟ سقاهم ربهم خواندی؟ مرید رَتّل القرآن مراد هل اتی آمد هوالسّر و هو المعلن، هو الحُسن و هو المحسن رحیمی و کریمی و سخای مجتبی آمد هوالوافی هو الکافی هو العافی هو الشّافی شفای زخم لبهای شهید کربلا آمد هو زمزم هو الکعبه هو المشعر هو القبله نوای پرچم سرخ غریب نینوا آمد هو القدس هو السبحان هو الرحم و هو الرحمان کرامات الحسینیه بگو کهف الوری آمد هو السّجاد فی السّجده هو الباهر هو الباقر هو الصادق هو الکاظم دلیلِ دلربا آمد امان الخائفین حصن حصین حبل متین یعنی عطوفت های سلطان سریر ارتضا آمد غیاث المستغیثین و مناجاتُ المُحبین و.. عنایات جوادیِ جواد ابن الرضا آمد هو السّرُ هو الاَسری هو القدر هو الاحیا هوالهادی هو المهدی هدایت را بقا آمد حسن صورت حسن سیرت حسن خلقت حسن هیبت حسن رحمت حسن شوکت ببین یار از کجا آمد! هو طه هو الحیدر هو الزّهرا هو الزّینب هو الاکبر هو القاسم همه آل عبا آمد هو القهر هو القاهر هو القوة هو القادر شکوه و غیرت و مجد علمدار وفا آمد هو المحراب و المنبر امین الله فی ارضه ثبات و لنگر ارض و سموات عُلا آمد سلیم است و سلام است و عنایاتش مدام است و عزیز ذوانتقام است و معز الاولیا آمد هو الفِطر و هو الفاطر هو الستر و هو الساتر هو الغفران، هو الغافر، خداییِ خدا آمد هو العزّ و هو الفخر و هو الذکر و هو الذُخر و امید نا امیدان و جواب ربنا آمد هو الباقی، هو المغنی، هو الفجر و هو المجری هو الحیّ هو المحیی مسیحای شفا آمد چه آقایی چه مولایی چه لیلای دل آرایی چه سیمایی چه غوغایی جمال کبریا آمد شب خوشحالی زهراست شب تکریم سائل‌ها « الا یا ایّها الساقی ادر کأساً و ناولها » احیای ......................
امشب بهشت را به تماشا گذاشتند امشب نمک به سفره ی دنیا گذاشتند امشب به روی دامن نرجس از آسمان ماهی به نام مهدی زهرا گذاشتند امشب به خانه ی حسن عسکری برو چون راه را برای همه وا گذاشتند از بس که آمدند پی دستبوسی اش از بس زیاد دل روی دل جا گذاشتند! یوسف ببین که آخر صف ایستاده است او را برای نوبت فردا گذاشتند لیلا صفات ها همه مجنون صفت شدند از عشق، سر به دامن صحرا گذاشتند امشب پدر به خال پسر بوسه می زند کعبه به روی سنگ حجر بوسه می زند از یک طرف شبیه نبی با ملاحت است از یک طرف شبیه علی با عطوفت است از یک طرف چو مادر سادات غرق نور از یک طرف شبیه حسن با صلابت است با این همه صفات جمال و جلالی اش درسی که از حسین گرفته شجاعت است چشمش غضب ز حضرت عباس دارد و ابروی این پسر خودِ تیغ ولایت است مثل علی اکبر ارباب قد رشید مانند عمه زینب خود با ابهت است دست توسل همه انبیا به اوست از بس که کار دست کریمش کرامت است طاووس جنت آمده زیباتر از همه آقای آسمانی و آقاتر از همه او می رسد که عدل علی را به پا کند درد طبیب های جهان را دوا کند او می رسد که تربت مادر عیان شود بعد از مدینه روی به کرببلا کند دارم به روز آمدنش فکر می کنم وقتی برای فاطمه گنبد بنا کند عیسی مسیح می رسد از قلب آسمان تا این که در نماز به او اقتدا کند بر کعبه تکیه می زند و قصد کرده است با صوت حیدری همه مان را صدا کند ای کاش روز آمدنش بین آن همه ما را خودش برای سپاهش سوا کند چون صاحب صفات جلالی حیدر است او لایق عماعه ی سبز پیمبر است آقای من تمامی جان ها به دست توست رمز عروج عالم بالا به دست توست ای وارث تمام ذوات مقدسه باران و رود و چشمه و دریا به دست توست ما غصه ی بهشت خدا را نمی خوریم وقتی کلید جنت الاعلی به دست توست پرونده ی قبولی ما را رقم بزن مهر قبول و جوهر و امضا به دست توست هرگز زمین نخورده عَلَم یابن العسکری روز ظهور پرچم سقا به دست توست تعجیل کن که فاطمه چشم انتظار توست چون انتقام حضرت زهرا به دست توست تو می رسی و ارض و سما می شود بلند در زیر پات عرش خدا می شود بلند ماندم چگونه نام شما را صدا کنم ماندم چگونه روی به سوی شما کنم چندی ست جمکران، دل ما را نبرده ای تا این که در نماز برایت دعا کنم کارم بدون تو همه دم معصیت شده من در گناه هم نشد از تو حیا کنم شرمنده ام که نوکر خوبی نبوده ام آقا نشد که دِین خودم را ادا کنم شرمنده ام به جای دعای سلامتی روزی هزار بار به قلبت جفا کنم با حال معصیت به خدا می شود مگر شب های جمعه رو به سوی کربلا کنم برگرد و مردهْ دل من را حیات بخش برگرد و جان بده به دلم ای نجات بخش... ...................... .
دل شکسته شد شب اجابت دعا بیا نیازهای کهنه را عطا کند خدا بیا به دستهای ملتمس شبیه یک گدا بیا مرو به سمت دیگری به این طرف کجا؟ بیا دل از هوای مهر این و آن رها نما بیا که دردها به میکده فقط شود دوا بیا نسیم صبح می‌وزد ز کوچه‌های آشنا گمان کنم که می‌رسد صدای پای آشنا به انتظار مقدم گره‌گشای آشنا نشسته بیقرار و دل غمین گدای آشنا گوش بده دمی دلا به این صدای آشنا بگیر با ملائکه تو هم دم بیا بیا قلم گرفت شاعری نوشت می‌رسد کسی غزل نویس ماهری نوشت می‌رسد کسی دم سحر مسافری نوشت می‌رسد کسی به کوچه مرد عابری نوشت می‌رسد کسی زن شکسته خاطری نوشت می‌رسد کسی نگار بی بدیل را ز دل بزن صدا بیا بگیر تیر ذکر و هر چه خواستی هدف بزن دست توسلی به سوی میر لو کشف بزن پیاله‌ای ز دُردِ خم تا نشدی تلف بزن به حکم من حرام نیست به پای یار دف بزن نثار مقدم امیر عاشقانه کف بزن به بزم مستی و جنون دگر مکن حیا بیا شب است و باز دلشده اسیر بی‌قراریم قلم به کف گرفته‌ام بیا برای یاریم ز هر چه غیر یاد تو نگاه کن که عاریم دوباره بر لبم تویی ترانه‌ی بهاریم به عشق بوسه بر لب مطهرت قناریم نوای استغاثه ی اسیرِ مبتلا بیا تمام مشکلات را لبت شکست می‌دهد شراره‌ی حجیم را تبت شکست می‌دهد شب سیاه ظلم را شبت شکست می‌دهد سپاه کفر را که مذهبت شکست می‌دهد بنای شرک را که مرکبت شکست می‌دهد به دست تو بنای عدل و دین شود به پا بیا به عشق پای بوسی است لب رکاب منتظر به شوق دست تو دعای مستجاب منتظر کنار صالحان تو منِ خراب منتظر بیا تمام فلسفه، قلم کتاب منتظر شبیه چشم فاطمه ابوتراب منتظر جواب ذکر یارب کمیل مرتضی بیا سلام عشق فاطمه سلام سوره‌ی خدا سلام کعبه‌ی کرم سلام قبله‌ی دعا سلام دافع البلا سلام سایه‌ی صفا سلام عدل منتظر سلام حق مرتضی سلام غربت حسن سلام اشک کربلا قسم به خشکی لب شهید کربلا بیا تو انتهای غربت شهید فاطمیه‌ای تو آخرین ستاره‌ی امید فاطمیه‌ای طلوع کن غروب غم که عید فاطمیه‌ای تو روضه‌خوان گریه‌ی شدید فاطمیه‌ای تو جمعه‌ی عزیز سر رسید فاطمیه‌ای صدای ناله می‌رسد میان کوچه‌ها بیا تو بانی هزار ساله‌ی غم محرّمی تمام صبح و شامِ سال... همدم محرمی همیشه فکر اعتلای پرچم محرمی صفای ذکر و زمزمه تو زمزم محرمی تو انتظارنامه‌ی منظم محرمی نوای گرم حنجر ذبیح مِن قفا بیا خوشا دلی که با نگاه نافذت شکار شد و خوشتر آن که از فراق یار بیقرار شد خوشا کسی که دائماً ملازم نگار شد خوشا سری که در مسیر راه تو غبار شد خوشا خسی که بر لب عبای تو سوار شد شکسته دل نشسته‌ام خراب و بی نوا بیا گدا برای دیدن تو انتظار می‌کشد نوای العجل ز عمق قلب زار می‌کشد ترانه...؟ نه که در هوای تو هوار می‌کشد غم تو عاقبت مرا به پای دار می‌کشد خوشا کسی که درد را به عشق یار می‌کشد مراد اسمه دوا، و ذکرُه شفاء بیا ندارم از ملامت کسی به جز تو واهمه نوشتم این سروده را به سوز و اشک و زمزمه به اصل حرف تا رسم گذشتم از مقدمه قسم به آن دمی که می‌روی به سمت علقمه قسم به لحظه‌ای که می‌روی بقیع فاطمه به "مجتبی" عنایتی به جان*مجتبی* بیا ...................... .
نيمهٔ شعبان رسيدوآسمان غرق صفاشد كودكي ازنسل زهراوعلي چون غنچه واشد جشنِ ميلادش به هرويرانه وكاخي به پاشد آمدازامرخداختمِ تمام اوليا شد شيعه راوقتِ سرورازامرِداورگشته امشب مرغِ جانم سوي شهرسامره پروازدارد همچوبلبل درشب ميلادِيارآوازدارد دلبري كَزقبلِ ميلادش دوصداعجازدارد اوكه همچون مرتضي پرونده ازآغازدارد شاديِ اهل ولايت بازازسَرگشته امشب نورباران شدسراي عسكري ازروي مهدي عج دامن نرگس معطرشدزعطروبوي مهدي عج ميزندزهراي اطهرشانه برگيسوي مهدي عج صف كشيدندازسمافوج ملك تاكوي مهدي عج وقت ديداررخ زيباي دلبرگشته امشب جودورحمت امشب ازسوي خدابرماروان شد چونكه ميلادسعيدِصاحب عصروزمان شد تيرِنوميدي زمولودش به قلب دشمنان شد نام اوهرجاصفاي محفل ماعاشقان شد شادباشيداي عزيزان عيدسَروَرگشته امشب كِي شودروزي بنوشم ازشراب ناب جامش ياكبوترواربنشينم دمي بالاي بامش يارب ازلطفت مرابنمابلاگردان نامش تابگيردازعدوي فاطمه اوانتقامش كن عطاديداراوبراين دل سرگشته امشب ...................... .
باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو وقت‌شادی شده‌از خون جگر هیچ مگو تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو مست‌عباسم و از عمق‌جگر می‌خوانم من غلام قمر نیمه‌شب شعبانم مست‌و‌دیوانه‌شدم،عقل‌به‌من می‌خندد گل‌نرگس به در‌و‌دشت‌و‌دمن می‌خندد نرجس آورده پسر باز حسن می‌خندد مطربا وقت‌غزلخوانی‌و بر دف‌زدن است شیعه‌در‌شادی‌و‌شور‌و‌شعف‌و‌کف‌زدن است دوش‌درحلقه‌‌ما قصه‌ی گیسوی که بود تادل شب سخن‌از‌سلسله‌ی‌موی که بود شیعه مشتاق کمانخانه‌ی ابروی که بود هاتفی گفت که یار ازلی آمده‌است چارده‌بار علی پشت علی آمده‌است آنکه‌در‌جسم‌جهان‌روح‌شده‌مهدی‌ماست عمر‌او خضر‌تر از نوح‌شده مهدی ماست کاه‌در مکتب او کوه شده مهدی ماست هر که از آمدنش شاد شده کف بزند سینه‌اش فاطمه‌آباد شده کف بزند اولیاء شیفتگان پسر زهرایند اصفیاء سر به روی خاک فرج می‌سایند انبیاء منتظر دولت این آقایند یکی از منتظران فرج او عیساست ذکرش عجّل لولی‌الفرج مهدی‌ماست کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور روز‌و‌شب بر لب‌مان ذکر‌و‌‌مناجات ظهور و ببینیم در آفاق علامات ظهور آید آن روز که اخبار بگوید آمد شیعه در کوچه بازار بگوید آمد در مرامش بنویسید که غارت ممنوع کیسه‌ ملت اگر هست، خسارت ممنوع سفر خارج و ویلا و عمارت ممنوع می‌رسد آنکه غم او غم بیت‌المال است پسر شیر‌خدا محرم بیت‌المال است او نباشد، همه‌جا سیل بلا می‌آید با ظهورش به‌جهان صلح‌و‌صفا می‌آید عاقبت از طرف کعبه صدا می‌آید هر که دارد سر همراهی ما بسم الله هر که دارد هوس کرببلا بسم‌الله کیست او؟ منتقم‌خون‌خداوند، حسین آن‌امامی‌که به‌یحیاست همانند،‌حسین وبرای هدفش از همه دل‌کند، حسین پای پرچم، بدن اطهر او غارت شد معجر محترم خواهر او غارت شد فرق منشق شده‌ی اکبر او گفت: بیا لب خشک علی‌اصغر او گفت: بیا مشک سوراخ شد؛ آب‌آور او گفت: بیا شده شرمنده علمدار، کجایی مهدی؟! عمه‌ات رفته به بازار، کجایی مهدی؟! ...................... .
شب قدر است و شب بارش خیر و برکات آمده ماه جبینی که بُوَد جلوه ذات آمده تا که شود ساحل کشتی نجات به قدم های پر از میمنت او صلوات آمد و بر همه خَلق سرآمد گردید پسر فاطمه هم نام محمد گردید آمده آنکه بُوَد آینه روی نبی مثل او نیست درخشنده به عالم نَسَبی خاندانم همه قربان چنین اُمّ و اَبی (چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی) آن شبِ قدر که از عرش تنزّل می کرد به روی دامنِ پاکیزه زنی گل می کرد جلوه رَبّ جلیل آمده امشب به ظهور آمد و سامره شد با قدمش وادی طور چشم شیطان صفتان کور شد از تابش نور "قل هو الله احد"؛ چشم بَد از رویش دور حُسن او از همه نیک رُخان بُرده سَبَق بر روی بازوی او نقش شده "جاءَ الحَق" اشکِ شوقِ پدری می چکد از چشم ترش می زند بوسه به رخساره هم چون قمرش صدقه می دهد امشب به گدایانِ درش کاشکی جانب ما نیز بیُفتد نظرش بشنو ای سوخته بالی که به کُنجِ قفسی دستِ خالی نرود از درِ این خانه کسی مهر مهدی ست که جاری بُوَد اندر رگ و پوست دشمنش دشمن و با دوست او باشم دوست (به جهان خُرّم از آنم که جهان خُرّم از اوست) (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) (هرکجا هست خدایا به سلامت دارش) لایقم کن که شوم منتظرِ دیدارش او بیاید همه جا امن و امان خواهد شد این جهنّم کده گلزار جنان خواهد شد او بیاید همه عِلم، بیان خواهد شد (نفس باد صبا مُشک فشان خواهد شد) عالم پیر جوان می شود ان شاء الله حضرت نور عیان می شود ان شاء الله کوکب دُرّی و رَخشنده تر از هر ماه است گرچه مهدی ست، ولی هادیِ هر گمراه است به خدا سینه او مَخزنِ سِرّ الله است از پریشانیِ دلسوختگان آگاه است در جهانی که پُر از قیل و پُر از قال بُوَد انتظارِ فرجش افضلِ اعمال بُوَد بارِ هجران به روی دوش کشیدن سخت است گلی از باغچه وَصل نچیدن سخت است پی محبوب دویدن، نرسیدن سخت است همه را دیدن و روی تو ندیدن سخت است در جوانی ز غمِ دوری تو پیر شدیم دیده بر راه نشستیم و زمین گیر شدیم یک کبوتر وسطِ لانه صدایش می زد مادرش پُشتِ درِ خانه صدایش می زد بینِ آتش پَرِ پروانه صدایش می زد از غم و طعنه بیگانه صدایش می زد صبر کن فاطمه! یک روز کسی می آید (مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید) شب عید است ولی افضل اعمال؛ حسین ذکر روز و شب تو در همه احوال؛ حسین باز هم روضه بخوان؛ روضه ی گودال حسین تنش از سُمّ سُتوران شده پامال، حسین بر دلش بود چو او، زخمِ عمیقی زینب آه! برگرد! به مضطرّ حقیقی زینب ...................... .
کشتی به آب افتاده.mp3
12.42M
کربلایی (کشتی به آب افتاده) 🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
. 231 _ ولادت امام حسین علیه السلام به سمت عرش است نگاه دلها که نازل گشته پناه دلها ببین خورشید نورانی سر زده شب آزادی فطرس آمده ای آسمان جود و رحمت (حسین جان 2) ای سید شباب جنت (حسین جان 2) ای شافع روز قیامت (حسین جان 2) ابا عبدالله..... بوی عطر سیب مدینه دارد که گل میروید که گل میبارد گلی که جنت ها را آفریده به دامان فاطمه آرمیده ای زینت شانه ی طاها (حسین جان 2) ای گوهر وصل دو دریا (حسین جان 2) ای گوشوار عرش اعلا (حسین جان 2) اباعبدالله.... به جز مهر تو ندارم توشه من و کربلا من و شش گوشه هر آن کس که پای ضریحت نشست خدا را در عرش اعلا زائر است ای کعبه ی من ای منایم (حسین جان 2) ای استجابت در دعایم (حسین جان 2) ای خوردن خاکت شفایم (حسین جان 2) اباعبدالله...... ✍ ............. 232 _ ولادت عباس بن علی علیه السلام کنار لاله سپیدار آمد علم بیارید علمدار آمد علی گرفته آینه روی دست دوباره میلاد یل خیبر است ای طائر افلاک جنت (ابالفضل 2) ای بی قرینه در شجاعت (ابالفضل 2) ای مه جبین در قیامت (ابالفضل 2) مدد یا عباس به دست و چشمم گل و ستاره که بوسم دست تو در گهواره به آسمانها این مژده رسیده خدا دوباره قمر آفریده ای کاشف الکرب از دل ما (ابالفضل 2) ای بین غمها ساحل ما (ابالفضل 2) ای چاره ساز مشکل ما (ابالفضل 2) مدد یا عباس سلام دنیا سلام عقبی علیک یابن علی اعلا دل من امشب زائر علقمه است مزار تو ، قدمگاه فاطمه است ای ساقی باده توحید (ابالفضل 2) ای قائم خیمه ی خورشید (ابالفضل 2) ای ملجا هر دل نومید (ابالفضل 2) مدد یا عباس ..............‌ 233 _ولادت امام سجاد علیه السلام گل لبخند است به روی ارباب که گل می بندند به طاق محراب بگو کعبه آغوش خود بگشاید ز راه آینه ی علی می آید ای وارث کعبه و زمزم یا سجاد (2) ای حجت الله معظم یا سجاد (2) ای قبله گاه اهل عالم یا سجاد (2) مدد یا مولا شب سجاده شب نیاز است شب تسبیح و شب نماز است خداوند او را رهنمای دین کرد خطابش "انت زین العابدین" کرد ای زینت شب زنده داران یا سجاد (2) ای برکت دستان باران یا سجاد (2) ای سوره ی دامان ایران یا سجاد (2) مدد یا مولا صحیفه ی نور بود کلامش ملائک و حور دهند سلامش تولای او علت خلقت است مناجات او راهی تا جنت است ای زینت محراب و منبر یا سجاد(2) ای زاده ی پاک پیمبر یا سجاد(2) ای خطبه ی تو شور محشر یا سجاد(2) مدد یا مولا ✍ .👇
. سَلامُ اللّهِ عَلَيكَ يا اَباعبدِاللّه الْحُسَين تو که ما بینِ دو بحر نَبَوي، مَرجانی من که باشم که سگِ قافله ات گردانی!؟ جای قُربانیِ فرزند، خلیل اَت گریید ای به قربان تو عالَم، که شدی قربانی تو که حق، مرثیه خوانت بُوَد از صبح ازل من که باشم کنم از داغ تو روضه‌ خوانی؟! تو که گرییده ز داغ تو علی با زهرا... چشم من چیست که گردد ز غمت گریانی؟! تو که هفتاد و دو خورشید به گِردت گشتند کیستم من که به دور سرِ خود، گردانی!؟ هست در اوجِ مقام از نظر عقلانی... هر که رزقش شده در وادیِ تو حیرانی تو که خوبانِ اِلهی، همه دربند تو اَند من که باشم به درِ خویش کنی زندانی!؟ هر چه حق دارد از آنِ تو کند بی تردید چون که کردی همه اَت را به خدا ارزانی حضرت فاطمه، حولِ حَرَمَت می چرخد من که باشم که به شش‌گوشه‌ی خود، چرخانی؟! بارِ دیگر، تو به این خاك، قدم بُگذاری می کنی بر همه‌ی اهل زمین، سُلطانی کاش در رجعتتان باشم و بینم با چشم... به علی‌اصغرِ خود، آب، تو می‌نوشانی من تو را خامس اصحاب کسا می دانم تو مرا نوکر اصحاب کسا می دانی؟ حاجتم نوکریِ دائمیِ مهدیِ توست نیست کاری به جهان، که به یقین، نَتْوانی شده حالم به تمنّاى فَرَج، بارانی تو بخواهی ز خدا، می‌دهد او بار، آنی ✍ جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ .
. رب... مَعبَرِ بنده تا خدا گریه هست شیرین‌ترینْ عطا گریه قطره‌ی موردِ پسند خدا... خَلقِ محبوبِ کبریا گریه مُستحبّی که در دلش دارد... خیلی از واجبات را گریه خنده، هر درد را دوا نکند هست هر درد را دوا گریه می کند بنده را ز بند گناه زیر باران خود، جدا گریه توبه با اشک می شود توبه شرط معراج ندبه ها گریه روزیِ قلب های خاشع، اشک رزقِ چشمان با حیا گریه اشک، ارثِ امام سجاد است به خدا، راهِ اِبتِغا گریه بر سر سفره‌ی دعایش بود... " ما اَنَا سَيّدي وَ ما ... " گریه با عدو بعد کربلا به رُخَش... جنگ می‌کرد بی صدا گریه هست مرثيّه‌ی امام حسین امتدادی ز کربلا گریه از نگاه امام عصر، چکد... صبح و شب، خون تازه با گریه مُستقیم، امر کرده او به دعا نمکِ سفره ی دعا گریه ✍ یک شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱ .
. فاطمه مادر ،علی باباش، اصالت را ببین زادگاهش خانه مولا ولادت را ببین آمده نورً علی نور و برای دیدنش جبرییل از آسمان آمد عیادت را ببین دستبوس حضرتش عیسی و موسای کلیم رهنمای خضر گردیده است کسوت را ببین حرمتش عفو خدا را شامل آدم نمود روضه اش پیش از خودش بوده است قدمت را ببین مصطفی در گوش او نجوای قرآن کرد و دید پاسخش را داد با لبخند صحبت را ببین خانه طاها شکوهی یافته ، اینجا خدا خون خود را آفریده اوج عزت را ببین چار تن غرق سرورند و شعف از مقدمش پنج تن کامل شده جبریل عترت را ببین مصطفی مولا حسن زهرا همه محو حسین نعره جبریل می آید که حیرت را ببین از حسین منیِ شخص نبی دریافتم یک ستون از اصل دین این است حرمت را ببین روی دوش مصطفی رفته است و آغوش بتول زینت دوش نبی گردیده زینت را ببین حک شده نامش به روی سر در باغ بهشت نام او خون خدا شد اوج شو‌کت را ببین رخصت از زهرا که آمد ذکر او برداشتم لطف زهرا را ببین اوج سعادت را ببین  گر قلم در مدح نور چشم حیدر برده ام  این عنایت را ز لطف شخص مادر برده ام  قافیه دنباله دار است و به تکرار ردیف  شعر را در قتلگه با دیده تر برده ام در هوای گندم ری خون او را ریختند این چه سودای ذلیلی بود ذلت را ببین سر جدا کردند از او تشنه لب با هلهله در خیال خام نامردان رشادت را ببین کوفه آب و نان خود از دولت حیدر گرفت قدر نشناسی نگر عصیان ملت را ببین زیر سم اسبها قرآن ناطق پاره شد ناله قرآن به گوش آمد تلاوت را ببین روی خاک افتاد عریان با لب تشنه ، حسین سید خیل شهیدان شد جلالت را ببین زیر تیغ و نیزه هم بر حال و روز قاتلش بر لبش دارد دعای خیر ، رافت را ببین کشته شد با سنگ و تیغ و نیزه و تیر و عصا آه مظلومی ببین نوع شهادت را ببین وقت تاراج خیامش شد ، یکی خلخال برد دیگری انگشتری را برد قسمت را ببین در اسیری حرامی ها حرم افتاد ، اما زینبش فتح کرده شام را آری صلابت را ببین یک به یک دارد حساب گریه کن ها را حسین قطره ها را میکند دریا سخاوت را ببین قطره ها را از کرم هم سنگ دریا میکند میبرد در صحنه محشر کرامت را ببین اشک حتی قدر یک بال مگس باشد ،حسین روز محشر میخرد آری شفاعت را ببین میزند فریاد جبراییل از کار حسین های شیطان چشم خود وا کن قیامت را ببین او که از روز ازل دارد عنایت میکند در قیامت هم یقین دارم قیامت می ... ✍ .
. ‍ ‍ ( کاشف الکرب ) یا قمر العشیره علیک السلام ... ❤️🌙 مژده ای دل که شب چهارم شعبان آمد روح آزادگی و غیرت و احسان آمد خانه ی شیر خداوند چراغان شده باز به زمین خرم از آنیم گلستان شده باز پسرِ بی مثَلِ ام بنین آمده است بر رکاب پدر خاک نگین آمده است دستبوسش همه ی اهل ولا باید خواند وسط معرکه ها دست خدا باید خواند روشنی دل زهرا و شفیع بشر است شرفِ عالمیان ، ماه چو قرص قمر است اشجع الناس ، علمدار تمامی جهان ! "شاه شمشاد قدان خسروِ شیرین دهنان" ای نشسته سر راهت کرم و جود و سخا مایه فخر علی ، معدن خیرات و صفا ! جلوه ای از جلوات ولی الله تویی شیر سرخ عربستان پسر شاه تویی ! "با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد" کاشف الکرب تویی اشرف اصحاب تویی پا به پای علی و یاور ارباب تویی پدر فضل و ادب ، ماه منیر عرصات وارث هیبت مولا و عموی سادات ساقی کرب و بلایی و امیر عشقی حامل پرچم ارباب و وزیر عشقی بر وفاداری و بر معرفتت می نازیم ما به هر لحظه دم از منقبتت می نازیم نام پرجاذبه ات کرده جهان را سرمست هر کجا ذکر تو باشد به یقین مهدی هست چشم ما منتظر چشمه ی خورشید بوَد آنکه سر تا قدمش مظهر توحید بوَد ... .
سرود؛ سه تا میلاد.mp3
1.19M
🔹سه تا میلاد...🔹 سه تا میلاد، سه تا مولود که از همه عالم بهترن حسین، سجاد، ابوفاضل دسته گل باغ حیدرن شادی ما شادی آل‌اللهِ راه خوشبختی با اون‌ها کوتاهه‌ نگاهشون برای ما سر پناهه‌ ماه شعبانه، غصه پیدا نیست خبری از غم، این طرف‌ها نیست بی ولایت که دنیا زیبا نیست «چشم تو روشن، حضرت زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چراغونی شده عالم امام حسین عاشقا اومد شده تضمین بقای دین آی عاشقا خون خدا اومد‌ من به سالار شهیدان قول می‌دم جز محبتش نرم سمت راهی‌ هر راهی جز حسین می‌شه تباهی عوضش دوری از بلا می‌خوام عوضش دوستی با شما می‌خوام عیده و عیدی کربلا می‌خوام «چشم تو روشن، حضرت زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اباالفضل‌ِ علمداره‌ الگوی من توی زندگی تو دینداری، توی ایثار توی عبادت تو بندگی‌ من به عباس علمدار قول می‌دم که مطیع پدر و مادر باشم یه بندۀ خوب برای خدا شم عوضش حالِ باصفا می‌خوام دوستای خوب و باوفا می‌خوام عیده و عیدی کربلا می‌خوام «چشم تو روشن، یا علی مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صحیفه باز تو دستامه‌ مثل یه فانوسه‌ تویِ شب دلم نورِ خدا می‌خواد برنمی‌دارم دست از طلب من به سیدالساجدین‌ قول می‌دم تا زمانی که باشم، تا می‌تونم نمازمو‌ اول وقت بخونم‌ عوضش قلبِ باخدا می‌خوام دلِ با قرآن آشنا می‌خوام عیده و عیدی کربلا می‌خوام «چشم تو روشن، ابی‌عبدالله» 📝
. السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خبر آمد خبری که دل ما شیدا شد خبر آمد که حسین ابن علی بابا شد خبر آمد که مدینه شده لبریز سرور وَ دل اهل ولا غرق تمناها شد خبر آمد که دل عرش به شور آمده است جان عشاق گرفتار گل لیلا شد خبر آمد و گدایان همگی جمع شدند روزی این همه سائل کرم زهرا شد خبر آمد که خبر دار کنید عالم را که دوباره گل رخسار نبی پیدا شد بی خبرهای جهان غافل از عشقند بلی که رسیده است علی ابن حسین ابن علی +++ همه آینه ها مات رخ و سیمایش سرمه اهل سماوات غبار پایش به سر گیسوی او سلسله بندان دل است دل داوود بود شیفته آوایش جان عشاق سپندی است به شوق رخ او بحر عشق است دو چشمان چنان دریایش زیر شمشیر غمش رقص کنان را عشق است که ز گلخنده او خنده کند بابایش دل بی تاب بیارید که تابش بدهد وَ بود داروی هر غصه و غم آوایش اگر از جانب او فیض به سائل برسد زورق جان و دل خسته به ساحل برسد +++ باید ای دل ز علی اکبر لیلا دم زد باید از شور جنون میکده را برهم زد نور شهزاده ارباب درخشیده شد و عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد در میخانه گشوده است بیائید همه ... که نباید ز می آل پیمبر کم زد پسر حضرت ارباب کرم آمده است که به وادی کرم طعنه به هر حاتم زد مصطفی خصلت و زهرا صفت و حیدر خو طلعت نیکوی او طعنه به جام جم زد دل اگر هست بیارید و به پایش ریزید همه با شوق علی شور جنون انگیزید +++ دل و دینم به فدای تو اذان گوی حسین این منم عبد و گدای تو اذان گوی حسین دل ارباب مرا خوب به هم می ریزد نفس و بانگ صدای تو اذان گوی حسین خاطر عمه سادات به تو وابسته وَ بود غرق صفای تو اذان گوی حسین گوشه چشمی کن و بنگر که شده شیدایی دل دیوانه برای تو اذان گوی حسین دل سُکان سماوات تلاطم می کرد پیش هر اوج نوای تو اذان گوی حسین چشم بد دور از آن قامت دلجوت علی که شده عرش پر از رایحه موت علی +++ غرش تیغ به دست تو خود حیدر بود لشگر از هیمنه ات توده خاکستر بود هر که می دید رخت محو جمالت می شد که رخت آینه صورت پیغمبر بود لحن تسبیح حَسَن می چکد از تسبیحت وَجَناتت همگی چون حسنی دیگر بود گاه میدان زدنت معرکه غوغامی شد ذکر پیشانی تو فاطمه اطهر بود رجز یا علی ات خصلت طوفانی داشت با تو میدان نه که میدان که خود محشر بود هم گل عارض تو غارت دلها می کرد هم ید حیدریت محشر و غوغا می کرد +++ مددی زاده ارباب گرفتار توایم سائل روز و شب کوچه و بازار توایم یوسف حضرت ارباب تماشا داری با کلاف دل بیچاره خریدار توایم تو طبیب دل بی تابی و ما بی تابیم دیر وقتیست که ما یکسره بیمار توایم روز محشر که سر از خاک لحد برداریم بعد از ارباب همه طالب دیدار توایم پای شش گوشه بخوان، حال حرم میخواهیم ما سیاهی سپاهیم و ز انصار توایم دل ما میل حرم دارد و بی تاب شده دل ما تنگ گل حضرت ارباب شده -حسنی ✍ ............... دل را اسیر لطف یاری آفریدند مشمول احسان نگاری آفریدند در جسم ما از روح ربانی دمیدند هم جسم و هم جانرا بهاری آفریدند دل‌های ما را جملگی مشتاق مشتاق مشتاق و در عین خماری آفریدند خاک گل ما را گرفتند از گل عشق ما را تماماً افتخاری آفریدند گر بنگری در خلقت افلاک تا خاک این جمع ما را ذوالفقاری آفریدند ما را اسیر ذوالفقار عشق کردند در ظل جود خاص باری آفریدند دل‌های ما را با غم دلبر سرشتند راحت بگویم با غم اکبر سرشتند نفروشم امشب حالت شیدائیم را در جمع مستان کسوت شیدائیم را گر دلبرم شاهنشه نسل جوان است نذر غمش سازم دل رسوائیم را نوکر نه، ذاکر نه، هستم خاک پایش او داده بر من منسب آقائیم را شوریدگی آوارگی دل بیقراری دارم من از او این دل هرجائیم را تصویر سیمایش که نقش سینه‌ام شد بانی شده این گردش صحرائیم را چشمان من بی اختیار از عشق او خیس می‌داند او این حالت دریائیم را امشب که مست و عاشق و بیتاب هستم پائین پای حضرت ارباب هستم دردم مداوا می‌شود با یک اشاره یک حاجت آوردم و آن‌هم یک نظاره افکنده سر باشم و با کشکول خالی حلقه بکوبم با دلی پر از شراره ای اولین تندیس عشق بیت ارباب ای خاک نعلین تو یک دنیا ستاره دریا اسیر چشم تو باشد همیشه یاقوت هم لب تشنه لعلت هماره خورشیدی و از ماه آل هاشمیون دل می‌بری هر لحظه بین گاهواره من کشتی طوفان‌زده در حال غرقم تو ساحل عشقی بده اذن کناره ای با شکوه ای با صلابت ای دلاور ای ذکر اهل آسمان شهزاده اکبر بر جلوه‌ی طاهائی‌ات الله اکبر بر شوکت مولائی‌ات الله اکبر بر عصمت و جود و عروجت بین محراب بر صولت زهرائی‌ات الله اکبر ادامه دارد... ✍ .
. از سر گلدسته ها عطر و بوی گل پاشید ای بلال اذان بگو نور پیغمبر تابید در حسن او پیداست لبخند پیغمبر خوش آمدی خوش آمدی مولا علی اکبر بر زمین گل میریزد گل لبخند حسین چشمه ی کوثر گردید لب فرزند حسین ببین که ثارالله شد ساقی کوثر خوش آمدی خوش آمدی مولا علی اکبر آینه در آینه نور حق گردد جلی هر پسر داده خدا نام او باشد علی عبادت ما شد علی علی یکسر خوش آمدی خوش آمدی مولا علی اکبر زائر کرببلاست زائر عرش داور کربلا باشد بهشت به زیر پای پدر به سوی شش گوشه زد مرغ جانم پر خوش آمدی خوش آمدی مولا علی اکبر ✍ 👇
. 502 _ ولادت امام زمان شد کوچه به کوچه پر از آهنگ سلامم عطر صلوات است که آید به مشامم در قاب فقط نام تو را دیدم و گفتم افسوس که خالی است در آن عکس امامم کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح سخت است که بی تو گذرد صبح و شب ما سخت است تماشا بشود تاب و تب ما ناگفته سخن با تو و نشنیده صدایت نادیده رخ تو برسد جان به لب ما کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح معنا ندهد شادی ما بی گل رویت رنگین نشود باغچه ها بی گل ریت ماییم و بهاری که پر از گل شده اما زیبا نبود هیچ کجا بی گل رویت کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح ✍ 👇
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرکسی با سر زلف تو قراری دارد همه ایام دلش حال بهاری دارد آنکه دل کنده ز دنیا و تعلق‌هایش مثل تو دلبر و دلدار و نگاری دارد دل به دریا زده‌گانیم و همه مجنونیم چونکه این بحر جنون چون تو کناری دارد بیت بیتم همه بوی تو گرفته آقا از همین است اگر شور و شعاری دارد حاجت این است شود فیض شما شامل من وَ بگوئید که این نوکر عیاری دارد آمدم مقصدم این است که نوکر باشم نوکر دائمی آل پیمبــــر باشم +++ هفت اقلیم وجودم شده شیدایی تو آسما‌ن‌ها و زمین محو دل‌آرایی تو گرچه آن عارض یوسف کش تو پنهان است ولی این دل شده مجذوب به زیبایی تو منم آن سائل بیچاره و درمانده و پست به امید آمده‌ام بر در آقایی تو آتشی هست در این سینه که وصفش نتوان وَ دلم مشتعل از جلوه‌ی طاهایی تو ((وَاسقنا...؛ کَأس)) علی را تو بگردان آقا تا ابد مست شوم، مست ز سقایی تو بده آن جام که من نعره مستانه زنم نعره در هر گذر و کوچه و میخانه زنم +++ گره خورده است دل دلشدگان بر مویت هست محراب دل خسته دلان ابرویت سبزی هر چمن و ناز گل و عطر بهار نیست جز رایحه‌ی عطر خوش گیسویت دل ز کف داده عجب حضرت نرجس امروز به تو و نرگس چشمان پر از جادویت صورت ماه کجا و مه رخسار شما نور خوشید چو شمعی است کنار رویت عرش تا فرش همه خسته و دلگیر و خموش زنده خواهد شد اگر باز رسانی هویت زنده کن جان و دل خسته‌ی ما را مددی بنگر این کاسه‌ی بشکسته‌ی ما را مددی +++ صاحب معجزه‌ی حضرت موسا بازآ زنده کن با نفست جان مسیحا بازآ یوسف و حضرت یعقوب و تمامی رُسُل همه صف بسته به امیّد تو آقا بازآ هر طرف را می‌نگرم در قَلَیان است جهان راحت جان تویی ای یوسف زهرا بازآ سامرا، شهر مدینه، کاظمین و مشهد شده دلتنگ بیا دلبر دل‌ها بازآ کربلا، کوفه، نجف، مسجد سهله، مکه همگی منتظرت ای گل طاها بازآ جان هستی شده از هجر تو بی‌تاب بیا تشنگانیم و تویی پاک‌تر از آب بیا +++ دست خالی مرا پر کن از احسان آقا مکش از دست من خسته تو دامان آقا همه‌ی آرزویم گوشه‌ی چشمی ز شماست برمگردان تو ز من گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی چشمان آقا چشم دارم که مرا راه دهی در بر خود دوست دارم که شود هجر تو پایان آقا گوشه‌ی چشم شما داروی غم‌های دل است گوشه چشمی بنما جانب یاران آقا دل من مثل کویر است و عطشناک شده لطف کن بر دل من عشق بباران آقا پسر حضرت نرجس بده در راه خدا تو به داد دل من رس بده در را خدا +++ به کفت بیرق دین و روی لبهات سروش بس کن این هجر، بیا رخت حضورت برپوش می‌سزد جان و دل و عشق به پایت ریزیم ما همه ناز خــریدار و تویی نازفروش شعله بر جان و دل ما بزن ای معنی حُسن تا که از آتش عشق تو برآریم خروش تو سلیمانی و ما خادم دربار توایم تو امیر دلی و ما همگی حلقه بگوش به نگاهی دل ما بنواز آقا جان تا که از شعله عشق تو نباشیم خموش دلمان آب شد از بس که سرودیم تو را خسته از دوره‌ی هجریم و ندیدیم تو را ✍ .
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باد امشب بوی احساس آورد عطر و بوی نرگس و یاس آورد بید مجنون گرم رقص عاشقی از فلک تا فرش ریزد رازقی آسمان گرم ترنم بیقرار آب هم محض ادب شد آبشار رود آوای جنون سرداد باز قُله هم گرم قنوت است و نماز دیده‌ها شب زنده‌دار دلبرند سینه‌ها در انتظار دلبرند هر سرانگشتی به تسبیحی دخیل گرم ذکر یا غیاث و یا وکیل گر چه شب اما فضا نورانی است دل چراغانی این این مهمانی است یاس وسوسن سنبل و نرگس همه در دل هستی فتاده همهمه عالم امکان همه گرم نیاز پرچم مستی دل در اهتزاز جان نرگس غرق شور و اضطراب عالمی از شوق گرم التهاب فاش بنگر جلوه دلدار را غرق مستوری در و دیوار را فاش بنگر از زمین تا آسمان از همنجا تا ورای کهکشان هر چه هست و نیست با صد افتخار می زند با شوق جام انتظار انتظار مقدم موعود را مقدم آن بر ملک مسجود را انتظار صاحب تیغ دو دم انتظار حامل لوح و علم انتظار صاحب صبح قیام انتظار ذوالفقار بی نیام گوش کن آوای دلبر می‌رسد وارث انوار حیدر می‌رسد می‌رسد امشب سروش عاشقی اذن مستی و خروش عاشقی می‌رسد آن که زمین سرمست اوست نبض جاوید زمان در دست اوست طالی حد و کتاب داور است انعکاس صولت پیغمبر است امتداد نور "إقرَا" از حرا جلوه "هم راکعون" مرتضی نائب بر حق شیر خیبر است وارث تیغ دو دم از حیدر است حجت حق بر خلائق در زمین نسخه اصل امیرالمؤمنین تاجدار عصمت خیرالنساء باقی از نور همان کنرالحیاء فاطمه پندار و زهرایی جمال آفتابی بی غروب و بی زوال جلوه باد بهاران در چمن آخرین سبزینه جامه چون حسن مجتبی خصلت به بازار کرم وارث احکام و اسرار کرم آستان بوسش تمام عالمین سیرت و صورت تماماً چون حسین الغرض او منتهای دلبری‌ست جامع حسن و صفات رهبری‌ست از دل و جانم صدایش می‌کنم هر چه را دارم فدایش می‌کنم ای مرا دارو و درمان و طبیب من ز پا افتاده‌ای هستم غریب ای امیر و مقتدای اهل راز با تو گویم آرزوهای دراز کاش بازآیی ببینی حال من چاره‌ای سازی تو بر احوال من مرهمی سازی دل بی تاب را بشکنی کابوس تلخ خواب را سوختم در آروزی دیدنت دوختم دیده به سوی دیدنت یوسف زهرا به کنعان بازگرد مردم از دوری و هجران بازگرد ای وجودت مایه صبر و قرار بی قرارت هم فدک هم ذوالفقار کوچه‌ها دلتنگ اما پر امید بی قرار دیدنت یاس سپید دشت و صحرا کوه و دریا منتظر کربلا و مشک سقا منتظر با خبر از دیدهای بی کسی آشنا با غربت و دلواپسی ای انیس دردهای قافله با خبر از زخم پا و آبله .
. السلام علیک یا اباصالح یا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باز امشب بر سر شوق آمدم با نگاهی بر سر ذوق آمدم بر سر شوق آمدم مستی کنم سینه را فارغ از این هستی کنم نام دلبر بیقرارم کرده است عطر ناب او خمارم کرده است کار دل شد عاشقی با نام او مرغ دل جا کرده روی بام او من کی‌ام؟ بندی زنجیر غمش من کی‌ام محتاج عیسایی دمش من کی‌ام؟ بی دست و پایی مفلسم در حریم پاک او خار و خسم من کی‌ام؟ در بند غفلت‌ها اسیر استعینی یا حبیبی یا مجیر من کی‌ام؟ با نام دلبر سوخته در فراقش جان و دل افروخته کیستی ای رمز تطهیر دلم؟ کیستس ای بند و زنجیر دلم؟ کیستی ای آیه شمس الضحی؟ کیستی ای شرح آیات خدا؟ کیستی ای انقلاب آخرین؟ کیستی ای آخرین آقاترین؟ کیستی ای سر طوفان دلم؟ کیستی ای مهر تو آب و گلم؟ کیستی ای در غیابت آشکار؟ کیستی ای انهنای ذوالفقار؟ کیستی ای مقتدای قافله؟ عالمی با یاد تو در ولوله کیستی ای وارث درد غدیر؟ باغ دل از دوری رویت کویر کیستی امید پنهان همه؟ کیستی ای انتظار فاطمه؟ کیستی ای آرزوی کربلا؟ ناحیه خوان غروب پر بلا کیستی ای وارث ختم رسل؟ کیستی ای مصلح و منجی کل؟ جمعه‌هامان بی تو تاریکند و سرد جان زهرا جان زهرا بازگرد ای تجلای امیرالمؤمنین کیستی ای آرزوی متقین؟ کیستی ای مصحف عشق و امید مهربان، مانند آن یاس سپید ای حدیث و داستان عاشقی ای نوای بیکران عاشقی ای امیر با صفا و محترم چون امام مجتبی صاحب کرم ای قلوب عاشقان در پنجه‌ات لطف حق می‌ریزد از سرپنجه‌ات ای نوای قلب بیمارم بیا آرزویم گنج اسرارم بیا بی تو می‌سوزم ز هجران زود باش ای امیر اهل عرفان زود باش واقف از اسرار و غمهای همه آگه از غم‌نامه‌های فاطمه با خبر از غربت و دلواپسی با خبر از کوچه‌های بی کسی ای پناه بی پناهان بازگرد دلبر شب زنده‌داران بازگرد ای پناه جبهه‌ها یابن الحسن همدم رزمنده‌ها یابن الحسن کربلای پنج می‌خواند تو را غرش اروند می‌خواند تو را از شلمچه تا طلائیه همه کاظمین و کربلا و علقمه از زمین تا عرش می‌گوید بیا از فلک تا رفش می‌گوید بیا دست من دامان تو دارد نیاز ای امیر مهربان با من بساز مستمند لطف و احسان توام یابن زهرا من غزلخوان توام من صدایت می‌کنم از عمق جان جان جانان جهان، ما را بخوان محروق_الحسن ✍ .
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من کویر خشکیده در تشرف باران من شکسته بالی از حلقه گرفتاران من مریض بد حال و او طبیب بیماران دست خالی آوردم مثل دیگرِ یاران جان من به لب آمد ایهاالعزیز من روز من به شب آمد ایهالعزیز من بو کشیده‌ام امشب عطر ناب پیمانه تا رسیده‌ام اینجا پشت درب میخانه ساقیا تفضل کن بر گدای دیوانه رفته از سرم عقلم در هوای جانانه عطر میکده امشب کرده فارغ از خویشم در هراس از این دوری دائماً به تشویشم پشت درب میخانه با ادب زدم زانو مِی نمی‌زنم هستم مست ساقی مه‌رو در پی تماشای چشم و صورت و ابرو در پی تماشای حلقه حلقه گیسو در حریم او دارم میل عرض حاجاتی حاجتم نگاه او بر من خراباتی ساقیا نگاهی کن سوی ظرف دستانم لحظه‌ای تامل کن من گدای احسانم در مدیح تو ساقی تا همیشه می‌خوانم شوق تو چنین کرده من اگر که حیرانم ایهاالعزیز من! کن تصدقی آقا دفتر جنونم را کن تورقی آقا تو بهشت دلهایی ای ربیع انسان‌ها شمس پشت ابری تو ای امام دوران‌ها تو علائم دینی بر همه پریشان‌ها تو قواعد علمی در تمام دیوان‌ها صادقُ پس از صادق تو بقیه‌اللهی ما رعیتت آقا تو خلیفه‌اللهی هَل الیکَ کو راهی؟ تا جمال تو بینم کی شود میسر تا محضر تو بنشینم ای که کرده مژگان رخنه در دل و دینم آمدم که مرهم از خاک پات برچینم تو عزیز زهرایی من غلام بد حالم دست من بگیر آقا ای محول الحالم کوچه کوچه‌های ما پر شد از چراغانی بر لب محبانت پر شد از غزلخوانی در هوای تو حال ما شده چه عرفانی خسته شد ز هجرانت سینه‌های کنعانی طلعت رشید تو آرزوی ما باشد حُسن رویت آقا جان گفتگوی ما باشد تو بیا و از کار عاشقان گره وا کن درد هجر و دوری را تو بیا مداوا کن فکری ای گل زهرا بر غریبی ما کن بر نجات قدس آقا لشگری محیا کن غزه و یمن از جان می‌زند تو را فریاد قلب مردم ایران می‌زند تو را فریاد تومی‌آیی و داری یک سپاه رخشانی همت است و زین‌الدین، قاسم سلیمانی ما هم این طرف حاضر تا دهی تو فرمانی ما همه گروهان سید خراسانی انقلاب ما باشد اول قیام تو ان‌جدی‌العطشان اولین پیام تو محروق_الحسن .
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای عشق بی امان آقا بیا بیا مولای عاشقان آقا بیابیا یا صاحب الزمان آقا بیابیا یاصاحب الزمان یا صاحب الزمان (2) آقای منی تو همیشه ذکر لب‌های منی توئی که عزت دنیای منی آقاجون توئی که مولای منی بیا ای مولا، ستاره بی همتا، امید اهل دنیا بیای ای خورشید پشت ابر غیبت عزیز آل زهرا بیا که داری به دستت آقای من تو ذوالفقار مولا بیا ای مولا، ستاره بی همتا، امید اهل دنیا بیای ای خورشید پشت ابر غیبت عزیز آل زهرا بیا که داری به دستت آقای من تو ذوالفقار مولا پسرنرجسی و نور دو عین ـ مولا مولا مولا مولابیا وارث فاطمه و شیر حنین ـ مولا مولا مولا مولابیا هم زنسل حسنی و هم حسین ـ مولا مولا مولا مولابیا ای پسر فاطمه ـ نور دل ما همه ذکر تو دارم به لب ـ همیشه در زمزمه دلم خوشه پرچمت ـ آق روی دوشمه بیا ای مولا، ستاره بی همتا، امید اهل دنیا بیای ای خورشید پشت ابر غیبت عزیز آل زهرا بیا که داری به دستت آقای من تو ذوالفقار مولا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ذکر لبامه یاصاحب الزمان حرزی که بامه یا صاحب الزمان خونِ رگامه یا صاحب الزمان یاصاحب الزمان ـ یاصاحب الزمان (2) آقای منه صاحب این دل شیدای منه نوکریش لذت دنیای منه دلبر هر شب و روزای منه دل دیوانه، شده براش پروانه، به عشق او مستانه میزنه تو سینه، نبض دل هر کی که، منتظر جانانه تا نیایی آقا، تمامی این دنیا، برای ما زندانه دل دیوانه، شده براش پروانه، به عشق او مستانه میزنه تو سینه، نبض دل هر کی که، منتظر جانانه تا نیایی آقا، تمامی این دنیا، برای ما زندانه ای که تویی منتقم خون خدا ـ مولا مولا مولا مولابیا کاش نشم یه لحظه از شما جدا ـ مولا مولا مولا مولابیا تو میای و تو سپاهت شهدا ـ مولا مولا مولا مولابیا خاک رهت کهکشانن ـ حضرت صاحب الزمان یوسف خیرالنساء ـ دلبر افلاکیان می‌رسه بر گوش دل ـ هلهله از آسمان دل دیوانه، شده براش پروانه، به عشق او مستانه میزنه تو سینه، نبض دل هر کی که، منتظر جانانه تا نیایی آقا، تمامی این دنیا، برای ما زندانه محروق_الحسن مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. السلام علیکِ یا بنت اباعبدالله __________________________ باب ورود وادی ایمان رقیه است سامان قلب بی سر و سامان رقیه است باب‌الحوائجی که نگاه کریمه‌اش باشد دوای حال پریشان رقیه است او که گره‌گشای گره‌های کور ماست وقتی بریده‌ایم ز دوران رقیه است پیر طریق اهل سلوک و تهجد است شخص شخیص وادی عرفان رقیه است تردید اگر کسی به مسیر جنون کند ما را دلیل محکم و برهان رقیه است پرده‌نشین حلم و حیا در سه سالگی آئینه‌دار مکتب قرآن رقیه است در راه پر مخاطره و سخت نوکری آنکه مدد دهد به غلامان رقیه است اُم‌البکاء نگین درخشان شهر شام دخت شهید شاه شهیدان رقیه است "شاهان عالم از چه به خود ناز می‌کنند مسند نشین تخت سلیمان رقیه است ✍ .