eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 ایام منتسب به ولادت حضرت رقیه (س) 👉 چهارده قرن است نامِ تو گره وا می ڪند قطره را می گیرد و واصل به دریا می ڪند گفتنِ یک یا رقیّه آن قَدَر دارد اثر.. که دلِ بیمار را هم زود احیا می ڪند ای بقربانِ تو بی بی جان که خیلی خانمی بابِ حاجاتی و چشمانِ تو غوغا می ڪند آن قَدَر داری علاقه بر محبّانِ حسین... کربلایِ عاشقان را دستت احیا می ڪند چهارده قرن است تنها با دعایِ نافذت تک به تک هر نوکری را مثلِ آقا می ڪند بینِ ما و منکرانت فاصله افتاده است مهرِ تو..حق را ز باطل هم مجزا می کند در میانِ روضه ها می گفت با گریه کسی: آی مردم !این سه ساله کارِ زهرا می ڪند 🔸شاعر: ____________________ 🔹
. در مکتب ما شاه حسین است وَ لاغیر بیراهه نـرو راه حسین است وَ لاغیر جز کرب وبلا منزل و مقصود نداریم این سِیْر الی الله حسین است ولاغیر هرکس به حرم وصل شده عرش نشین است شیرازه ی درگاه حسین است ولاغیر تو قبله نشین هستی و میعاد تو قبله دلبسته و دلخواه حسین است وَ لاغیر عرش است چنانْ فرش به زیر پَرِسلطان عالـــَم متوسّـل شده بر دخـترِ سلطان دُردانه ی ارباب کرم جلوه ی راز است طـــنّازترین ناز به درگاه نیاز است هرچند سه ساله ملکوتی و خدایی ست حالا نَه نتیجه که خدیجه به نماز است این فاطمه ساداتْ که آئینه ی زهراست مَلموس ترین کوثر دربار حجاز است در گریه ی او خطبه ی مولاست هویدا انگار علی آمده و قافیه ساز است آهی که رسید از سوی قنداق رقیه لرزانده چنان تیغ عمو پشت اُمیّه او آه کشید و بدن توطئه لرزید او آمد وعباس کمی فاطمه را دید ارباب پس از دیدن این جلوه ی محجوب یا فاطر و یافاطمه ای خوانده و بارید باران شد و بوسید گل روی رقیه این غنچه ی یاس حـرم فاطمه بوئید انگار شده قصه ای از فاطمه تصویر با دیدن او روضه تداعی شد و جوشید این کوثر دردانه ی ارباب شهید است صد شکر بَر وُ صورت این یاس سفید است یاس حرم الله کجا؟! طعنه کجا؟!وای دردانه کجا؟!نیمه شب و حادثه ها وای آغوش حسین و بغل عمه کــجا و … زنجیرکجا؟! سرزنش بی سروپا وای گلواژه ی شیرین شب و روز کجا و… این تشتْ کجا؟!روضه برای اسرا وای دق کردنِ در روضه ی ارباب چه زیباست چشم حرم الله به راه گل زهراست 🔸شاعر: ...................... خاک قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یک شب حرم رقیه باشی عشق است هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم : 🌸🍃 هنوز مستی شعبان ادامه خواهد داشت صدای پای به گوش می آید😍 صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين .
1. هر اهل دلی.mp3
زمان: حجم: 5.01M
( سلام الله علیها ) 🎤 هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هروقت نشسته س سر شانه ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه وا شد گِره از مشکل ما تا که شب قدر ده مرتبه گفتیم : الهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه تا روز ابد در دل ما کینه ی شام است وقتی که ندادند پناهی به رقیه هر جا به زمین خورده در آن شب , سر عباس انداخته از نیزه نگاهی به رقیه ... ( این شعر و سبک ، هم در میلاد کاربرد داره و هم در ایام شهادت ) .
. دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو ✍ .
. |⇦•سحری روشن‌وعاشق... ولادتِ حضرت رقیه سلام الله علیه اجراشده به نفس حاج احمد نیکبختیان ●━━━━━━─────── سحری روشن و عاشق سحری غرقِ شقایق سحری چاک گریبان و شبی خیره و حیران همه آفاق گل افشان و زرافشان و چراغان و غزل خوان همه لبریز زِ آوازِ هَزاران دشت ها غرقِ ترنُّم پُرِ گلهای تبسُّم زِ مِیِ نوش ترین خُم به ترانه، به تلاطم سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه، به هر راه به هر کوچه شبانگاه چه نوری است چه طوری است در این خاک،چه هنگامه‌ی شوری است. که در حلقه‌ی گیسوی ستاره زمان، لحظه‌ی احساس، زمین تکّه‌ی الماس پُر از عَطرِ گلِ یاس ترین یاس شگفتا از این بزم، از این فرش از این عرش تر از عرش اگر هوش رمیده وَ گر عقل پریده وَ گر دل برمیده زِ طربخانه‌ی سینه پِیِ دلهای دگر تا به مدینه به نگینِ شب رؤیایی هر دیده‌ی بی خواب شبِ بارشِ مهتاب، دَرِ خانه‌ی ارباب چه نوری است، چه شوری است چه طوری است، در این خانه چه هنگامه‌ی شوری است. ببین قبله نما را که گم کرده خودش را و مِنا را و صفا را وَ زِ سر تا به قدم غرقِ نیاز است و دو دستش که دراز است بدین خانه، که در هاله‌ی راز است در این بزمِ مُعطّر در این مستیِ یکسر چه بی تاب چه مجنون چه شیداشده لیلاشده اکبر چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست همین شب که شد از عشق لبالب وَ گُلِ خنده شکوفاست به رخساره‌ی زینب و خدا دانَد از آن چَشمِ تماشایی بیدار وَز آن قامت سرشار زِ دلدار وَز آن چهره‌ی یوسف کُشِ بی تاب علمدار، چه طوفان شده بر پا به دلش در دَمِ دیدار، در این شامِ بهاری نه صبری نه قراری، پُر از لحظه شماری چه مشتاق، چه بی خویش قدم میزند و منتظرِ عَطر دل انگیز و دل افروزِ گلِ نازِ حسین است چه شعری است، چه نوری است چه طوری است چه هنگامه ی شوری است. چه شد باز، که دَر باز شد و لحظه‌ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُلِّه‌ای از برگِ گل یاس وَ پیچیده به قُنداقه‌ای از شَهپرِ جبریل امین در آغوش حسین بن علی یاس ترین ناز ترین جلوه که دیده است به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش دو چشمش گُلِ دریاست چه زیبا، چه شیوا و ثریاست دل آراست، تماشایی و بابایی و تنهاست وَ ناگاه اباالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغِ ملائک، وَ ای فوجِ فرشته که دگر دور و برِ غنچه‌ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید مبادا که به بال و پرِ خود ناز کنیدش که شاید رُخَش آزرده شود از نفَسِ گرم و پَرِ نرم که این گُل بُوَد حساس‌تر از معنیِ احساس و آئینه‌تر از آینه در بوسه‌ی یک آه و ای آه، از این آینه دوری وَ مبادا که عبوری کُنی از گَرد رُخِ یاس‌تر از یاس و ای شبنمِ شیرین مَنِشین بر سرِ گلبرگی از این غنچه که ترسم، کبودش کند این بار که با توست چنین خدایا! چه گُل است این که شیرینِ دل است این در این چهره بگو کیست؟ بگو این مَثَلِ کیست؟ همه محو، همه مات همه واله و حیرانِ اباالفضل که زینب به نَمِ اشکی و با سینه‌ی پُر آه و دلی سخت غمین گفت چنین با پسرِ اُمِ بنین، ای پسر فاطمه عباس ببین دخترکِ نازِ حسین بن علی، نَه که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور که می‌بود حدیثِ فدک و غصبِ فدک زخمِ دلِ حضرت زهرا و نمک همانی که به هر صبح و به هر شام فقط صحبت او بود، همان خانه، همان شعله، همان دود، همان است که باز آمده امروز..... :حسن لطفی✍ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. سلام الله علیها احسان نرگسی✍ ➖➖➖ دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو ➖➖➖ . الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین ✍ .
. |⇦•هر چه کردم مرا دمشق نبرد... سلام الله علیها به نفسِ حاج محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── هر که از عشق رنگ و بو دارد هر چه هم باشد آبرو دارد گر چه از عشق بارها گفتند باز هم جای گفتگو دارد بردن نام عشق جایز نیست جز بر آنکه لبش وضو دارد کیست این خانم سه ساله ی عشق که پدر هم هوای او دارد هر چه کردم مرا دمشق نبرد دل من نیز آرزو دارد نه مگر می شود بغل نشود نه مگر می شود عمو دارد بال جبریل با پرش خوب است آسمان با کبوترش خوب است عاشقان مثل ابر بارانند از همه چشمها ترش خوب است به گرفتاریم نگاه مکن جاده ی عشق آخرش خوب است گر چه طفل پسر نمک دارد ولی این بار دخترش خوب است از همه دختران هر آنکس که رفته باشد به مادرش خوب است بهر بالا نشینی خانم شانه های برادرش خوب است ای مسیحای آشنای حسین خنده هایت گره گشای حسین ای که وقت نزول آیه ی عشق چادرت می شود حرای حسین من چکیده شدم به پای شما تو چکیده شدی برای حسین آفریده شدم برای شما آفریده شدی برای حسین عاقبت می شوم فدای شما عاقبت می شوی فدای حسین من خمیده شدم برای شما تو خمیده شدی برای حسین من تکیده شدم برای شما تو تکیده شدی برای حسین هر چه باشد تو عمه ی مایی زینب دوم سرای حسین یاد تو یاد مادر آورده کیست اشک تو را در آورده این همه پیش عمه گریه نکن حاجتت می شود بر آورده ای فرشته بلند شو از خواب یک نفر آمده سر آورده شوق وصل یتیم گونه ی توست که طبق را جلوتر آورده پدرت آمده چه آمدنی به گمانم که معجر آورده آنکه برده است گوشواره ی تو داد عباس را در آورده دخترم ای فرشته ام چه کسی گوشوار تو را در آورده ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. السلام علیکِ یا بنت اباعبدالله __________________________ باب ورود وادی ایمان رقیه است سامان قلب بی سر و سامان رقیه است باب‌الحوائجی که نگاه کریمه‌اش باشد دوای حال پریشان رقیه است او که گره‌گشای گره‌های کور ماست وقتی بریده‌ایم ز دوران رقیه است پیر طریق اهل سلوک و تهجد است شخص شخیص وادی عرفان رقیه است تردید اگر کسی به مسیر جنون کند ما را دلیل محکم و برهان رقیه است پرده‌نشین حلم و حیا در سه سالگی آئینه‌دار مکتب قرآن رقیه است در راه پر مخاطره و سخت نوکری آنکه مدد دهد به غلامان رقیه است اُم‌البکاء نگین درخشان شهر شام دخت شهید شاه شهیدان رقیه است "شاهان عالم از چه به خود ناز می‌کنند مسند نشین تخت سلیمان رقیه است ✍ .
امام حسین ع
. |⇦•هرکی اسممو بیاره... #زمینه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی ●━━━━
. |⇦•من آن‌ مجاهد... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟ شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم پیام آور خون شهید تا صف حشرم ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. . من آن انسیه‌ی حوریه تایم که زیبا دخترِ خون خدایم شبیهِ فاطمه در ماجرایم رقیه، قهرمان کربلایم به عصمت، سِبقت از مریم گرفتم که از اوصافِ کوثر، یَم گرفتم شعاعِ نور زهرا هست، نورم فراتر از ملَک، برتر ز حورم چو عمه زینبم، چندان صبورم که در هر داغ و رنج و غم، شکورم منم آئینه‌ی، صبراً طَویلا شُکوهِ، ما رَاَیت اِلّا جَمیلا چو ابراهیم در آتش خلیلم چو موسی شاهد نوری جلیلم چو خضرِ پیر، بر مردم دلیلم که من، طفلِ برومندِ قتیلم مُصیبَت را، طریقت می‌شمارم مَشیَّت را، حقیقت می‌شمارم نه از خیلِ مصائب، عار دارم که من، با عشقِ دلبر کار دارم به یاریِ حسین، اِصرار دارم که از عشقِ پدر، اَسرار دارم از آن‌شب که، کنارم مانده بابا مرا پیرِ طریقت خوانده بابا در آن ویرانه چون، سُکنا گزیدم حرم، در قُربِ اَواَدنی خریدم لبِ لعلی، که از بابا چشیدم همه معراج، در یک‌بوسه دیدم چو طِی کردم معارج، بعد از آن شب شدم بابُ الحوائج، بعد از آن شب ز من، اَسرارِ عالم را بپرسید ستونِ حبلِ محکم را بپرسید رسیدن تا محرم را بپرسید غمِ انگشت و خاتم را بپرسید شَهی که خاکبوسَش، جبرئیل است برای قطره‌ی اَشکی، قتیل است منم اول قتیلِ اشک بابا به زیرِ چکمه‌ای، تنهای تنها به قدری گریه کردم بینِ صحرا که آمد یاری‌اَم، مظلومه زهرا ز بس‌که از عدو، چَک خورده بودم تو گویی، زیرِ دستش مرده بودم شبیهِ مادرم زهرا، خمیده قدم‌هایم، به بابایم رسیده چه دختر، دختری گیسو کشیده کنارِ راسِ بابا، شد شهیده اگر صاحب لوای مکتبم من همه مدیونِ عمه زینبم من ✍ .
. 💢 آمدی تا گره از کار همه باز کنی... 💢 مژده مژده که زمین باز مصفا شده است غرق در رائحه جنت الاعلی شده است موسم شادی ذریه زهرا شده است که دوباره پسر فاطمه بابا شده است باز هم فاطمه در خانه ارباب آمد گل بریزید که ریحانه ارباب آمد گل بریزید محبان اباعبدالله آمده روح و دل و جان اباعبدالله سوره کوثر قرآن اباعبدالله "عیدی ماست به دستان اباعبدالله" جشن میلاد رقیه ست بگیرید برات بفرستید به زهرای سه ساله صلوات خانه وحی شد آباد مبارک باشد به حسین این شب میلاد مبارک باشد به علی اکبر و سجاد مبارک باشد که خدا خواهرشان داد مبارک باشد عمه بر گردن او چار قل انداخته است رویش از بوسه عباس گل انداخته است این جگرگوشه طاهاست خدا می داند ناز پرورده باباست خدا می داند مظهر ام ابیهاست خدا می داند اشبه الناس به زهراست خدا می داند پسر فاطمه رویش که تماشا می کرد یاد از مادر خود حضرت زهرا می کرد ای رخت ماه دل آرام و دل آرای حسین باعث دل خوشی و خنده لبهای حسین ذکر خوابت همه شب نغمه لالای حسین جای خوابت همه جا سینه سینای حسین وه چه زیباست در آغوش پدر خفتن تو پدرت گفت به قربان پدر گفتن تو "ای شکوفایی هر گل زشکوفایی تو" قمر هاشمیون مات دل آرایی تو دختر فاطمه محو رخ زهرایی تو جان عالم به فدای دل بابایی تو پدر از دیدن تو سیر نگردد هرگز عمر صد نوح کند پیر نگردد هرگز گر خداوند دو عالم به پیمبر نازد مصطفی نیز به زهرا و به حیدر نازد به حسین و حسنش ساقی کوثر نازد پسر ساقی کوثر به تو دختر نازد چقدر انس ، سکینه به تو خواهر دارد نتواند که نگاه از رخ تو بر دارد در تو شد فاطمه تکرار رقیه خاتون دختر سیدالاحرار رقیه خاتون زینت دوش علمدار رقیه خاتون ملجا خلق گرفتار رقیه خاتون آمدی تا گره از کار همه باز کنی پدرت هی بخرد ناز و تو هم ناز کنی حیف و صد حیف که عمر تو به دنیا کم بود روز میلاد تو با گریه و غم توام بود مادرت رفت زدنیا و نصیبت غم بود بعد مادر پدرت بهر تو مادر هم بود مثل امشب تو در آغوش پدر جا داری یک شبی هم تو به دامن سر بابا داری ای پدر دست نداری بکشی بر سر من با سرت آمده ای نیمه شب در بر من پُرِ زخم است شبیه سر تو پیکر من شده یک دفعه بگو باز به من دختر من خوب شرح سفرت از سر و رویت پیداست جای سرنیزه هنوزم به گلویت پیداست سلام_الله سلام_الله .
. هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه‌ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید. ▪️ امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم. ▪️ در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یك صلواتی بفرست تا نام رقیه رابه لب آوردم. ✍ ........... . ای شیعه اگر طالب فیضی و برات مصباح هدی حسین بود راه نجات اولاد حسین مروّج اسلامند بر روح رقیه تا قیامت (س) ................ تقدیم به حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ************************ من کیستم ؟ بِنتُ الحسینم فاطمی خویم ریحانه ام ریحانه ام زهراست الگویم حوریّه ای با جلوه ی انسیه الحوراء انسیه ای از نسلِ انسانی خدا جویم گهواره ام آغوشِ " مصباحُ الهدی" باشد آری هدایت می شود هر بنده در کویم نورُ علی نورِ حسینم گرچه مستورم یک دخترِ کوچک ولی یک شاه بانویم چون دُر درونِ یک صدف پاک و درخشانم چادر اگر باشد صدف، من " دُرِّ " دَر اویم در آرزوی دیدنِ موی سرم باد است حتّی زِ چشمِ باد مخفی مانده گیسویم حُجب و حیا را عمه ام زینب به من آموخت چون زد به جای مادرم او شانه بر مویم هرگز اسیرِ چشم های بد نمی گردم آزادی ام را در حجابِ خویش می جویم رفتم اسارت ، رنج دیدم ، بسته شد دستم قدّم خمید امّا نیامد خم به ابرویم با گریه هایم پس گرفتم راسِ بابا را حقِّ یتیمان را گرفتم با هیاهویم الگوی من زهراست از این رو به ویرانه حرفی نگفتم با پدر از دردِ پهلویم تنها سه سال از این جهان شد سهمِ من امّا باقیست در آن تا قیامت نامِ نیکویم ********************** سلام_الله_علیها ........ . از داغ هجران تو ای مولای عالم در سینه ی غمدیده ی من سوز مانده.... حالا نگاهم کن تو را جان رقیه شاید که از عمرم فقط یک روز مانده ✍ .