eitaa logo
امام حسین ع
27.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
.   زبانزد همه خوبان عالمی عباس اگر غلط نکنم اسم اعظمی عباس برای شاه شهیدان تو کاشف الکربی که مانع محن و رافع غمی عباس سرت گرفته به زانو به کربلا زهرا که پیش او تو یکی بس مکرمی عباس نظر به صورت ناموس کبریا کردی قسم به عصمت زهرا که محرمی عباس به رتبه ی تو شهیدان تمام غبطه خورند چرا که تاج شهیدان عالمی عباس کسی ندید برای حسین پشت و پناه که از تو شیر خدا ساخت ضیغمی عباس اگر هلال محرم به نیمه کامل شد تو ماه کامل ماه محرمی عباس اگر که مرده بود زنده میشود بی شک نفس به صورت هر کس که میدمی عباس تمام اهل حرم چشم شان به دست تو بود که ساقی همه از نهر علقمی عباس عجیب نیست امید حرم شدی زیرا تو قرص ماه در آن روز مظلمی عباس به زیر آنهمه باری که روی دوش تو بود به ابروان تو نیاورده ای خمی عباس ایا منادی انی احامی عن دینی که در رکاب امامت مصممی عباس خدا قلم کند آن دست بی مروت را که زد به دست تو شمشیر محکمی عباس به روضه ی شهدا بعد سیدالشهدا تو در مقام مصیبت مقدمی عباس نگفته بود که پشتم شکست اما گفت حسین دید چو بی دست و پرچمی عباس همینکه رفت و حرم بی تو شاه دین برگشت نشست بر دل زینب چه ماتمی عباس از آنچه بر سرت آمد خدا خبر دارد هنوز راز مگوی محرمی عباس ز قبر کوچک تو با کسی نگفت حسین هنوز راز مگوی محرمی عباس خدا به نام تو کم عزتی نبخشیده است چه میشود که ببخشی به ما کمی عباس مسیح هر چه سرود از تو کم سروده هنوز که در تمام فضائل مسلمی عباس ازین دو چشم که دارم چه طرف بربندم که من بمردم و رویت ندیدمی عباس .
.   ای دست طلب بسته به دامان اباالفضل بسپار دل خویش به دستان اباالفضل سر می‌رود از خاطره‌ها عطر گل یاس هر جا بدمد عطر گلستان اباالفضل امواج عجیبی‌ست در این دشت عطش‌نوش گیسوی دلاویز و پریشان اباالفضل هر حلقه‌ی آن زلف پر است از دل پر خون در بند و رها گشته‌ی درمان اباالفضل دل‌داده و جان‌داده و سرداده و سرمست این است فقط حال محبان اباالفضل شب مُردم و در صبح جنون زنده شدم باز عشق است و سحرخیزی یاران اباالفضل "بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است " این رزق حلالی‌ست ز دستان اباالفضل می‌گریم و می‌میرم و سر می‌کشم از خاک هر لحظه منم گوش به فرمان اباالفضل این دل که چنان شمع پر از سوز و گداز است شرمنده شد از دیده‌ی گریان اباالفضل بسیار گدا شاه شد از دست کریمش دریای عطا سفره‌ی احسان اباالفضل یارا برسان منتقم خون خدا را یارا بگشا این گره را جان اباالفضل .
. بنویسید رقیه چه عمویی دارد روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــ دلم رفته ز دستم بی قرارم اسیر حسن رخسار نگارم دل من با صفا شد از صفایش از او باشد همه دارو ندارم به شوقش می‌تپد قلبم به سینه به یادش سر به صحرا می‌گذارم من آن پژمرده دل خسته بودم خزانی بودم و حالا بهارم اگر عاشق نبود این قلب خسته ولی حالا ز عشقش در شرارم چنان از شوق او مدهوش هستم که می‌خواهم سرشک از دیده بارم فضای سینه‌ام از عطر او پر ز عطر دلجویش مست و خمارم چنان امشب به یادا و اسیرم که دائم گرم مداحی یارم اسیر حسن آن حیدر مرامم علی اکبر امیر و من غلامم ظهور کوثر و یاسین شد امشب و محراب دلم آذین شد امشب ثمر داده گل بستان زهرا چراغان بیت شاه دین شد امشب مدار چرخش نور پیمبر به این تازه پسر تضمین شد امشب ز حسن خلق و حسن خلق و منطق ز هر سو این پسر تحسین شد امشب جواز عاشقی دادند بر دل بساط مستی‌ام تأمین شد امشب خبر آمد که نوزادی رسیده به پشت در صف مسکین شد امشب شرابم رنگ و بوی کوثری یافت مذاق جان من شیرین شد امشب به هر لحظه بود بر او سلامم علی اکبر امیر و من غلامم سراپا شورم و پیمانه خواهم من امشب همدمی دیوانه خواهم برای مستی از صهبای کوثر رفیق و همرهی رندانه خواهم برای اینکه دل رونق بگیرد نوا و نعره‌ای مستانه خواهم به گرد شمع نورانی یارم ‌دلی مجنون چنان پروانه خواهم بگردم دور او تا مطلع‌الفجر طوافی گرد آن جانانه خواهم اگر در میزنم امشب ز ساقی کلید و رخصت میخانه خواهم فقط دلدار من عشق حقیق است دلی بی قید هر افسانه خواهم حقیقت آشکارا در کلامم علی اکبر امیر و من غلامم الا آئینه روی پیمبر الا تسبیح تو تندیس حیدر نه تنها زاده خون خدایی تو هستی مظهر الله اکبر قیام و هم قعود و هم قنوتت بود یادآور زهرای اطهر به شاگردی سلطان کرامت تویی که می‌درخشی مثل اکبر به کشتی دل شیدای زینب ز حد آدمی رفتی فراتر تو صیادی و من هم صید دامم علی اکبر امیر و من غلامم دل و جانم فدای یک نگاهت اذانت بمیرم برای یک اذانت کجا می‌رفت قلب حضرت عشق به وقت ابتلای یک اذانت خدا را می‌توان با چشم دل دید میان هر هجای یک اذانت اذانت اذن مستی با خدا بود ببر دل را به پای یک اذانت بیا و قلب من را کن حسینی به تکبیر رسای یک اذانت دل بیمار من را کن مداوا به اکسیر شفای یک اذانت اذانت می‌شود رمز قیامم علی اکبر امیر و من غلامم مرا هم اهل تسلیم و رضا کن غمی در سینه‌ام دارم دوا کن مرا از قید نفس بی حیایم به هوی حیدری خود جدا کن تو ای داوود آل‌الله آکبر مرا صاحب نفس کن بی ریا کن دمیکه بر عقاب خود نشستی مرا بر خاک نعلش مبتلا کن بزن از تیر مژگانت بر این دل مرا صید غمت ای دلربا کن الا چشمان تو تندیس عرفان دل سرگشته‌ام را با خدا کن تو که شش‌گوشه را شش گوشه کردی مرا زائر بر آن صحن و سرا کن بود یاد تو بر غم التیامم علی اکبر امیر و من غلامم اسیر تو مکان تا لامکان است به دستت داروی افسردگان است قدم‌های تو ای بنیان مرصوص سلوک و وصل هر نسل جوان است به محشر بر محبان حسینی قد سروت به از صد سایبان است عسل شرمنده از لعل لب توست هلال ابرویت مثل کمان است به شهلای نگاهت دل گرفتار دل از شوق تو چون آتشفشان است مکش شانه به زلفت چونکه دلها اسیر زلفتو تا بی‌کران است گرفتار غمت یا اشبه‌الناس لوب جمله‌ی بیچارگان است ز جان محتاج یک عرض سلامم علی اکبر امیر و من غلامم گل ارباب ای شهزاده اکبر رخت مهتاب ای شهزاده اکبر به حق جده‌ات یاس مدینه مرا دریاب ای شهزاده اکبر مخواه این دل بدون تو بمیرد بر آن برتاب ای شهزاده اکبر به حال این گدای بی سر و پا بیا بشتاب ای شهزاده اکبر سلامی می‌کنم برگو جوابش ولو در خواب ای شهزاده اکبر دوباره می‌کنم از دل تمنا مرا دریاب ای شهزاده اکبر بجز تو کی بود مشی و مرامم علی اکبر امیر من غلامم دلم را شرح دردت مبتلا کرد غمت قلب پدر را نینوا کرد عذاب حق بر آن که با عمودی تمام حق احمد را ادا کرد عذاب حق سنان را تا قیامت که بر پهلوی تو نیزه رها کرد میان جذر و مد تیغ و نیزه پدر می‌دید و زینب هم دعا کرد نمیدانم هجوم آنهمه تیغ به جسم نازنین تو چها کرد سه بار از پرده‌ی قلبی شکسته کنار تو پدر نامت صدا کرد حفاظت از امامت را کنارت در آنجا دخت پاک مرتضا کرد چسان بوده مگر احوال جسمت که بابایت جوانان را صدا کرد چگونه حمل جسمی ارباًاربا حسین فاطمه تا خیمه‌ها کرد تو که هر قطعه‌ات افتاده یکجا چگونه جمع بر روی عبا کرد الا ای بهترین حسن ختامم علی اکبر امیر و من غلامم ـــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ـــــــــــــــــــــــــ بهار می‌چکد از خنده‌های اربابم بنفشه شور گرفته برای اربابم هزار لاله و نسرین به دشت سینه من به رقص آمده از یک نوای اربابم شنو که هلهله اهل آسمان گم شد میان زمزمه ربنای اربابم دخیلِ بند دلم بسته شد به خانه او وَ منتظر به کمی از عطای اربابم به هوش خیل خماران که اکبر آمده است مگو علی که دوباره پیمبر آمده است ببین که خیل ملائک گدای چشمانش و بسته‌ی سر زلفش دل عمو جانش جمال او نبوی صولتش ولی‌الله وَ عمه بوسه بگیرد ز لعل و دستانش به روی چهره‌ی لیلا نشسته مروارید و طفل کوچک و نازش به روی دامانش جمال او همه نور و وجود او همه شور فدای عارض ماهش دل محبانش چه می‌شود به گدایی او رسم امشب به حاجتم برسم از عنایت زینب منم که سائل آل کریم طاهایم غلام حلقه بگوش علی و زهرایم گدای لطف حسن مستمن مهر حسین قرین جود و عنایات و عشق مولایم دلم مدینه سرم کربلا خودم اینجا گدای گوشه نگاه عزیز لیلایم به شوق روی نگارم دلم شده تسخیر اگر اجازه دهد من به نغمه می‌آیم وَ نغمه دل زارم ز عمق عمق جگر فقط همین کلمه سیدی علی اکبر ترانه لب مستم مدد علی اکبر توان و نیروی دستم مدد علی اکبر به جز محبت او با عنایت زهرا ز هر چه غیر گسستم مدد علی اکبر مدد ز دست و دمش می‌کنم طلب آری اگر چه توبه شکستم مدد علی اکبر ز کودکی که شدم خادم حریم علی به سائلی بنشستم مدد علی اکبر علی اکبر لیلا قرار قلب حسین شبیه حضرت طاها بهار قلب حسین الا که روح و روانی عزیز لیلایی امیر کشور جانی عزیز لیلایی اسیر دیدن رویت بود مه کنعان تو بهتر از همگانی عزیز لیلایی جمال و صولت تو ای علی ارشد عشق ز مصطفی است نشانی عزیز لیلایی تمام حاجت من روز محشر این باشد مرا به خویش بخوانی عزیز لیلایی برای حضرت لیلا ضیاء عینی تو پیمبر و علی و مجتبی، حسینی تو نشسته‌ام که ز دست تو حاجتم گیرم برای کرببلا برگ رخصتم گیرم نشسته‌ام به ره و همچو سائلی تنها برای روز جزا فرّ و عزتی گیرم برای بردن نام شما که چون عسل است به نام مادرتان وقت و فرصتی گیرم مرا به لقمه نانی بیا و مهمان کن گدای خود کن و بر عالمی تو سلطان کن بگو ز قصه‌کرببلا برای دلم بگو ز غربت در خیمه‌ها برای دلم بگو ز العطش و اشک مخفی عباس بگو ز همهمه بچه‌ها برای دلم بگو ز ضرب عمودی که آمد و ناگاه شکست فرق تو چون مرتضا برای دلم بگو ز حالت عمع دمیکه آمد و دید شکسته پهلویت ای دلربا برای دلم چگونه تا حرم ای نازنین تو را بردند مگو که جسم تو را قطعه قطعه می‌بردند ــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــــــ دل را اسیر لطف یاری آفریدند مشمول احسان نگاری آفریدند در جسم ما از روح ربانی دمیدند هم جسم و هم جانرا بهاری آفریدند دل‌های ما را جملگی مشتاق مشتاق مشتاق و در عین خماری آفریدند خاک گل ما را گرفتند از گل عشق ما را تماماً افتخاری آفریدند گر بنگری در خلقت افلاک تا خاک این جمع ما را ذوالفقاری آفریدند ما را اسیر ذوالفقار عشق کردند در ظل جود خاص باری آفریدند دل‌های ما را با غم دلبر سرشتند راحت بگویم با غم اکبر سرشتند نفروشم امشب حالت شیدائیم را در جمع مستان کسوت شیدائیم را گر دلبرم شاهنشه نسل جوان است نذر غمش سازم دل رسوائیم را نوکر نه، ذاکر نه، هستم خاک پایش او داده بر من منسب آقائیم را شوریدگی آوارگی دل بیقراری دارم من از او این دل هرجائیم را تصویر سیمایش که نقش سینه‌ام شد بانی شده این گردش صحرائیم را چشمان من بی اختیار از عشق او خیس می‌داند او این حالت دریائیم را امشب که مست و عاشق و بیتاب هستم پائین پای حضرت ارباب هستم دردم مداوا می‌شود با یک اشاره یک حاجت آوردم و آن‌هم یک نظاره افکنده سر باشم و با کشکول خالی حلقه بکوبم با دلی پر از شراره ای اولین تندیس عشق بیت ارباب ای خاک نعلین تو یک دنیا ستاره دریا اسیر چشم تو باشد همیشه یاقوت هم لب تشنه لعلت هماره خورشیدی و از ماه آل هاشمیون دل می‌بری هر لحظه بین گاهواره من کشتی طوفان‌زده در حال غرقم تو ساحل عشقی بده اذن کناره ای با شکوه ای با صلابت ای دلاور ای ذکر اهل آسمان شهزاده اکبر بر جلوه‌ی طاهائی‌ات الله اکبر بر شوکت مولائی‌ات الله اکبر بر عصمت و جود و عروجت بین محراب بر صولت زهرائی‌ات الله اکبر شاگرد ممتاز کریم آل طاها بر این همه آقائی‌ات الله اکبر وقتی که جنگ و معرکه باشد نفس‌گیر بر ضربه‌های غائی‌ات الله اکبر بر خط و خال و خلق و خلق و منطق تو بر آنهمه لیلائی‌ات الله اکبر لیلا رخان مجنون صفت مبهوت رویت بر حسن و دل آرائی‌ات الله اکبر ای گیسویت زنجیر دل‌های فقیران ای تحت امر تو تمامی امیران دلبرترین‌ها دل به چشمان تو دادند دل‌های ما را هم به دستان تو دادند آغاز ما را فاطمی کردند و زان پس در انتها از حسن پایان تو دادند در سفره‌هامان آب، مهر یاس حیدر آری قسم از لطف و احسان تو دادند گر نان ما از سفره ارباب آمد آن لقمه نان را هم به فرمان تو دادند ای غیرتت همدوش سقای عشیره بر ما نشان از جود دامان تو دادند ظلمت زده حیرت زده بودیم اما ما را به ماه روی تابان تو دادند پائین پایی و به روی چشم مایی ای زاده لیلا به هر دردی دوایی آئینه دار مصطفایی ای علی‌جان تو انعکاس لا فتایی ای علی جان تو بر بلدای کرامت جای داری آری ز نسل هل اتایی ای علی جان تو از رجال صادقی در ((عاهدوا الله)) بی شک تماماٌ مجتبایی ای علی جان مجنون مثال من هزارانند اما تو یک تنه دل میربایی ای علی جان آغوش تو معراج یک طفل سه‌ساله‌است می ریزد از تو با صفایی ای علی‌جان وقت کرامت کردنت ای مظهر عشق زیباترین شغلم گدایی ای علی جان ای حیدر کرببلا بر ما کرم کن در یک شب جمعه مقیم در حرم کن ـــــــــــــــــــــــــ ✍ .
السلام علی اول قتیل من سلاله الخلیل ــــــــــــــــــــــــــــــــ خبر آمد خبری که دل ما شیدا شد خبر آمد که حسین ابن علی بابا شد خبر آمد که مدینه شده لبریز سرور وَ دل اهل ولا غرق تمناها شد خبر آمد که دل عرش به شور آمده است جان عشاق گرفتار گل لیلا شد خبر آمد و گدایان همگی جمع شدند روزی این همه سائل کرم زهرا شد خبر آمد که خبر دار کنید عالم را که دوباره گل رخسار نبی پیدا شد بی خبرهای جهان غافل از عشقند بلی که رسیده است علی ابن حسین ابن علی +++ همه آینه ها مات رخ و سیمایش سرمه اهل سماوات غبار پایش به سر گیسوی او سلسله بندان دل است دل داوود بود شیفته آوایش جان عشاق سپندی است به شوق رخ او بحر عشق است دو چشمان چنان دریایش زیر شمشیر غمش رقص کنان را عشق است که ز گلخنده او خنده کند بابایش دل بی تاب بیارید که تابش بدهد وَ بود داروی هر غصه و غم آوایش اگر از جانب او فیض به سائل برسد زورق جان و دل خسته به ساحل برسد +++ باید ای دل ز علی اکبر لیلا دم زد باید از شور جنون میکده را برهم زد نور شهزاده ارباب درخشیده شد و عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد در میخانه گشوده است بیائید همه ... که نباید ز می آل پیمبر کم زد پسر حضرت ارباب کرم آمده است که به وادی کرم طعنه به هر حاتم زد مصطفی خصلت و زهرا صفت و حیدر خو طلعت نیکوی او طعنه به جام جم زد دل اگر هست بیارید و به پایش ریزید همه با شوق علی شور جنون انگیزید +++ دل و دینم به فدای تو اذان گوی حسین این منم عبد و گدای تو اذان گوی حسین دل ارباب مرا خوب به هم می ریزد نفس و بانگ صدای تو اذان گوی حسین خاطر عمه سادات به تو وابسته وَ بود غرق صفای تو اذان گوی حسین گوشه چشمی کن و بنگر که شده شیدایی دل دیوانه برای تو اذان گوی حسین دل سُکان سماوات تلاطم می کرد پیش هر اوج نوای تو اذان گوی حسین چشم بد دور از آن قامت دلجوت علی که شده عرش پر از رایحه موت علی +++ غرش تیغ به دست تو خود حیدر بود لشگر از هیمنه ات توده خاکستر بود هر که می دید رخت محو جمالت می شد که رخت آینه صورت پیغمبر بود لحن تسبیح حَسَن می چکد از تسبیحت وَجَناتت همگی چون حسنی دیگر بود گاه میدان زدنت معرکه غوغامی شد ذکر پیشانی تو فاطمه اطهر بود رجز یا علی ات خصلت طوفانی داشت با تو میدان نه که میدان که خود محشر بود هم گل عارض تو غارت دلها می کرد هم ید حیدریت محشر و غوغا می کرد +++ مددی زاده ارباب گرفتار توایم سائل روز و شب کوچه و بازار توایم یوسف حضرت ارباب تماشا داری با کلاف دل بیچاره خریدار توایم تو طبیب دل بی تابی و ما بی تابیم دیر وقتیست که ما یکسره بیمار توایم روز محشر که سر از خاک لحد برداریم بعد از ارباب همه طالب دیدار توایم پای شش گوشه بخوان، حال حرم میخواهیم ما سیاهی سپاهیم و ز انصار توایم دل ما میل حرم دارد و بی تاب شده دل ما تنگ گل حضرت ارباب شده ــــــــــــــ ✍ .
. عج مژده ای یاران عطر گل به گلستان آمد عطر پیراهن آن یوسف کنعان آمد نور خدا گردید به ملک دل فاتح خوش آمدی خوش آمدی مولا اباصالح 🌸 یاریم کن تا شوم در سپاهت یار تو روشنی در چشم ماست دیدن رخسار تو ای روی تو پیدا ای نور تو واضح خوش آمدی خوش آمدی مولا اباصالح 🌸 روز ظهورت آقا نور حق گردد جلی میشود زنده یاد لا فتی الا علی ملائکه گشتند به فضل تو مادح خوش آمدی خوش آمدی مولا ابا صالح 🌸 شب قدر است و باشد قدر من گیسوی تو در قنوتم می آید یادم از ابروی تو ای جان مناقب ای روح مدایح خوش آمدی خوش آمدی مولا ابا صالح .👇
عجل الله تعالی فرجه یا الهی صل و سلم علی محمد و آل احمد العجل العجل بقیه الله اباصالح یا ابا صالح.... گل بریزید گل بریزید گل نرجس وا شد امشب آسمانها غرق نور از خنده ی زهرا شد امشب العجل..... اباصالح....... مژده یاران بوی یوسف میرسد در شهر کنعان گلی آمد که جهان از مقدمش گردد گلستان العجل..... اباصالح یا..... بین به خال لبت ای دوست شد گرفتار عالمینی تو ز یوسف دلربایی تو به یعقوب نور عینی العجل.... اباصالح..... شاعر : میثم مومنی نژاد ✍ .👇
. ولادت امام زمان شد کوچه به کوچه پر از آهنگ سلامم عطر صلوات است که آید به مشامم در قاب فقط نام تو را دیدم و گفتم افسوس که خالی است در آن عکس امامم کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح سخت است که بی تو گذرد صبح و شب ما سخت است تماشا بشود تاب و تب ما ناگفته سخن با تو و نشنیده صدایت نادیده رخ تو برسد جان به لب ما کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح معنا ندهد شادی ما بی گل رویت رنگین نشود باغچه ها بی گل ریت ماییم و بهاری که پر از گل شده اما زیبا نبود هیچ کجا بی گل رویت کی گردد که یک نیمه ی شعبان یک دنیا شود با تو گلستان صبحی نو شود با رخت آغاز شام غم رسد با تو به پایان مولانا بیا یا اباصالح .👇
Mohjat.NetMilad Emam Sajjad 1403 Hadadian [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان: حجم: 1.08M
باز سر قرار اومدم شاید که به کار اومدم دنبال تو میره دلم من اینجوری بار اومدم هرجا بجز روضه عمرمو حیف کردم به قد شاهای جهان تو روضه کِیف کردم حسین حسین میگم خُب مگه سیر میشم دارم تو دستگاه تو آقا پیر میشم از تو دست بکشم ابدا ابدا عاشق تو میشن عشق و عاشقی بلدا ای الهه ی ناز ذکر بعد نماز السلام علیک یا سیدالشهدا سیدالشهدا سیدالشهدا **** کی جز تو هواخواهمه اینه فرق تو با همه دنیا اگه جنگم بشه کربلات پناهگاهمه ما که میریم اما روضه ها میمونه کُن فَیَکون بشه زمین کربلا میمونه اونکه دلش مسته مستِ ابالفضله امنیت دو تا جهان دست ابالفضله قبلمه حرمت به خدا به خدا بعد مردنمم من نمیشم از تو جدا خاکم از گِل تو برمیگرده به تو زندگیِ پس از زندگیمه کرب و بلا 1403 .
. السلام علیک یا اباصالح ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مث رویا می‌مونه این که شما رو ببینم چه قشنگه اگه من توی مسیرت بشینم هَل الیک یابن احمد بده یه راهی نشونم آرزوم اینه همیشه نوکر شما بمونم رؤیامی همه‌ی دنیامی آقامی به خدا آقامی گاهی وقتا به یادت نیستم اما تو همه جا باهامی مولانا یا بقیة الله ______________________ یکی یک دونه نرجس خاتون و امام حسن از توی خیمه سبزت یه نگاهی کن به من آقا جون بنفسی انتَ سر من خاک قدم‌هات همه زندگیمه آقا می‌ریزم به زیر پاهات ایمانم تویی جانانم جانانم تویی ایمانم هستم من مبتلای عشقت تا ابد میتلا می‌مانم مولانا یا بقیه الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه پا بده یه نیمه شب نجف یا کربلا یا پیش امام رضا یا کاظمین یا سامرا دست می‌ذارم روی سینم با تموم شور و احساس می‌خونم ای گل نرگس برات از حضرت عباس بارونه تو چشام بارونه بارونه غم این هجرونه بی تو آقا تموم دنیا زندونه به خدا زندونه مولانا یا بقیة الله ______________________ ✍ 👇