eitaa logo
امام حسین ع
27.5هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلایی مجتبی رمضانی4_5792031116852466100.mp3
زمان: حجم: 3.62M
کربلایی شب دوم محرم ۱۴۰۳ یکشنبه ۱۷ تیر  ماه 1403 ✅ سینه زن همیشه بختت بلند... ▶️ سبک 💢 🔸 سینه زن  همیشه بختت بلند عمر و جونت باشه دور از گزند اگه عاقبت بخیری میخوای زندگیت و با اباالفضل ببند کسی با عباس تنها نمیمونه تشنه که دور از دریا نمیمونه کسی با عباس نخورده به بن بست سینه زن که آخه رو پا نمیمونه سر اباالفضلیه مادر اباالفضلیه بخدا قسم خود حیدر اباالفضلیه می اباالفضلیه ساغر اباالفضلیه روز محشر می بینی محشر اباالفضلیه " یا اباالفضل "
. مرثیه برخیز جان فاطمه اینجا نمان برو بگذار روی خاک مرا نیمه جان برو هی آه می کشی و تنم لرزه می کشد قربان مهربانی ات ای مهربان برو دستم بریده و کمرت را شکسته اند برخیز ای شکسته دل قد کمان برو بیرون مکش یکی و دوتا نیست تیرها جانم فدات ناله مزن این چنان برو این هرزه چشم ها به حرم چشم بسته اند برگرد خیمه زود نمانده زمان برو خون گریه های چشم ترم نذر زینب است آقا به جان خواهر تنهایمان برو برخیز و بی کسی حرم را نظاره کن زینب کجا و صحبت نامحرمان برو از من گذشت غربت و در انتظار توست گودال خون و نیزه و سنگ و سنان برو من سر به زانوان تو دارم چه ماتم است الشمرُ جالسٌ...سر تو ناگهان...برو ✍ .
. نبند چشاتو تا چشمام باز بمونه نزار شمر برام شععععععر غارت بخونه دستاتْ روی خاک و دلم ریشه ریشه می خوام پاشم از پیییییشت اما نمیشه تکون نده به پیکرت تا نریزه بال و پرت عمود آهن سنگینه ریخته بهم فرق سرت ۲ خودم کشیدم تیر از توو چشت بیرون خشکی لبهات تر شده با موج خون شریکه توو قتلت شمشیر یک لشکر چه جوری رو نیزه میری تو با این سر میکشه زینبو غمت خبر این قد خمت می ترسم لشکر بعد من بدزدن دست قلمت ۳ اگه بری داداش رقیه پیر میشه با دست حرمله دختر اسیر میشه سکینه بعد تو خوشی نمیبینه توو داغ معجرش به سختی میشینه زینب بی تو چه کار کنه با حرمله چه کار کنه فردا تنها بچه ها رو چه جوری خوب سوار کنه مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. من وارث علی مرتضایم صاحب لوای دشت کربلایم ماه عالمینم_من عبدالحسینم من ساقی تشنه لبانم عموی صاحب الزمانم والله ان قطعتمو یمینی انی احامی ابداعن دینی ای ابوالفضائل_حیدری شمایل در عالمی نام تو رائج ادرکنی یا باب الحوائج شاهدجانبازی من علقمه آمده بالای سرم فاطمه بوسه زد به رویم_خرید آبرویم دست مرا بهر شفاعت زهرا بیاورد قیامت مادر من حضرت ام البنین ملیکه ادب به روی زمین گفته این مطلبم_کنیز زینبم توهم اگر چه نور عینی خاک کف پای حسینی .
. 💢 السلام علیک یا قمرالعشیره 💢 چشم کردند حسودان قمرم را، چه کنم؟ این بلایی که غم آورده سرم را، چه کنم؟ تا شکستی همه جایِ تن ِ من تیر کشید تو بگو پشت و پناهم کمرم را چه کنم؟ نیمه ی جانِ من از داغ پسر رفت ز دست نیمه جانیست و این مختصرم را چه کنم؟ از خدا بی خبران تیر به مشکت زده اند عطش اصغر خونین جگرم را چه کنم؟ من چگونه بدنت را ببرم تا خیمه؟ خنده و هلهله ی دور و برم را چه کنم؟ بعدِ تو فاتحه ی چادر و معجر خوانده ست همه رفتند و تو رفتی و حرم را چه کنم؟ .
. پیوسته شبهای بعد از شهادت خانوم آری که بساط گریه جور است امشب دست من از آغوش تو دور است امشب هر طفل تو گوشه ای زمین گیر شده ست این خانه چقدر سوت و کور است امشب این شهر بدون فاطمه زیبا نیست امید علی بود ولی حالا نیست همسایه بخواب ، راحت و آسوده امشب که صدای گریه زهرا نیست ای جان علی ، عزیز من ، شرمندم بعد از تو فقط به تار مویی بندم خود را به دل خاک سپردم زهرا با دست خودم گور خودم را کندم ای وای چقدر مجتبایت غم خورد ای کاش علی از این مصیبت میمرد همسایه که از گریه تو شاکی بود امشب ز در خانه تو هیزم برد با خاطره نان تو غم میخوردیم از سردی دستان تو غم میخوردیم زهرا احدی غذا نیاورد ولی امشب من و طفلان تو غم میخوردیم .............. . مهدی که به دل غم فراوان دارد از غربت شیعه چشم گریان دارد امشب پسر فاطمه در کرببلا... همراه پدر شام غریبان دارد ✍ ................................... . شب بود و از خون گریه هایش ماه می سوخت عکس علی در چاه بود و  چاه می سوخت تنهاست...، دارد می‌کشد آب، آب نه اشک تا پیش زهرا آب هم در راه می‌سوخت از بس‌که آتش داشت در سینه عرق داشت می‌خواست تا آهی کشد که آه می‌سوخت تنها خیالی را میانِ خانه می‌شست طوری که پیش او رسول‌الله می‌سوخت اسما بریز آب روان باید بشوید آن خانمی را که در آن درگاه می‌سوخت عمداً فرستاده حسن را سوی سلمان از بسکه با  اُماه یا اُماه  می‌سوخت در بینِ دندان  آستین را داشت زینب خود را حسینش گاه می‌زد گاه می‌سوخت دستش به پهلو زد ،سرش را زد به دیوار از زخمهای همسری همراه می‌سوخت دستش به بازو خورد ای لعنت به قنفذ... می‌زد نفُس می‌گفت: یافتاح  می‌سوخت خون می‌چکد از سنگِ غسل، از شانه، تابوت در زیر کوهِ داغ گویا کاه می‌سوخت * * از علقمه هم آب را می‌بُرد عباس در بین گهواره لبی جانکاه می‌سوخت با مَشک، سقا در میان راه می‌ریخت بی آب سقا  در میان راه می‌سوخت با سر عمو اُفتاد زهرا بود و می‌دید در شعله  زُلفِ خیمه‌های شاه می‌سوخت آتش، حرامی، تازیانه، چنگ، سیلی گیسوی طفلی رو به قربانگاه می‌سوخت وقتی سرش را دید کج خورده به نیزه زینب تمام راه  با این ماه می‌سوخت ✅ ۱۴۰۳ سلام_الله سلام_الله سلام_الله .
. سلام الله علیها ✍ ای سفره‌دار! سفره‌ی اعیانی‌ات قبول اُمُّ‌الشهید! لشکرِ قربانی‌ات قبول ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین ای آسمان! زیارتِ بارانی‌ات قبول گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد حیران ماهِ علقمه! حیرانی‌ات قبول ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات! اُمُّ‌ البقیع! تعزیه‌گردانی‌ات قبول چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی ای کوهی از وقار! پریشانی‌ات قبول شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟ شب‎گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت: ای امتِ رسول، مسلمانی‌ات قبول! . ....... 👇 می‌نویسم به یاریِ طاها در مقامِ عزیزه‌ی زهرا اُمِ عباس و زوجه‌ی مولا اوست ممدوحِ زینب کبرا او که از عمقِ جان، به صوت جلی خوانده خود را کنیز بیت علی بانویی که به یاریِ داور بود مجذوبِ دینِ پیغمبر سرفراز از کنیزیِ حیدر محرمِ سِرّ خانه‌ی کوثر ای عجب مادری مؤدب بود کز تواضع کنیز زینب بود تا قدم زد میانِ خانه‌ی وحی با خبر شد ز آشیانه‌ی وحی سوخت از داغِ آستانه‌ی وحی گُر گرفت از غمِ نشانه‌ی وحی ناله زد از هجومِ نامردان که نبودم شوم بلاگردان کرد نیت، همه پسرهایش همه‌ی پاره‌ی جگرهایش هرچه باشد ز نسل مولایش همه گردند، ذِبحِ زهرایش آنچنان ناله زد، از این درخواست که تو گویی مدینه کرب و بلاست روز و شب در عزای زهرا سوخت همه عمرش ز داغِ او افروخت در دلش عشق را چنان اندوخت کز همین‌جا پسر ادب آموخت نازم آن زاده‌ی رشیدش را چار آزاده شهیدش را نور چشمانِ او، همه دیندار بر حسین و حسن، همه غمخوار بچه شیرانِ حیدر کرار در رهِ فاطمه پیِ ایثار چون جگرگوشه ها، رشید شدند همه در کربلا، شهید شدند □  □  □ خبر آمد مدینه را یک‌روز هاتفی داشت ناله‌ای جانسوز این بشیر است و آهِ جان اَفروز که شده روزِ اشک و ناله و سوز اُم لیلا نشست و اُم بنین ناله کردند، با نوای حزین از جوانانِ خود، گذر کردند از شهیدانِ خود، حذر کردند بر حسین و غمش، نظر کردند دیده بر زینبین، تر کردند از عزیزانِ خود، نپرسیدند از شهیدانِ خود، نپرسیدند حلقه کردند با همه زنها دور تا دورِ زینب کبرا جای جایِ مدینه شد غوغا از غم و دردِ عترتِ زهرا گفت اُم البنین، حسینم کو بهجتِ قلب و نور عینم کو هر چه گفتند کشته شد عباس گفت پس کو حسین، زاده یاس آن حبیبِ خدا و خَیرُالناس آنکه بر انبیا همه آقاس دختری گفت: تشنه شد کشته زیرِ شمشیر و دشنه شد کشته سرِ او را به نیزه‌ها زده‌اند حنجرش، زیر دست و پا زده‌اند گردنش را، بد از قفا زده‌اند پیرمردان به او عصا زده‌اند خیمه‌هایش تمام، غارت شد سرنوشتِ حرم، اسارت شد این یتیمانِ پیرهن پاره همه خوردند ضربه صدباره در چهل منزلند آواره آل زهرا شدند بی‌چاره کوفه و شام، غرقِ هیزی بود داغِ ما، تهمت کنیزی بود ✅محمود ژولیده آذر ماه۱۴۰۳ سلام_الله_علیها ........... . اگر از دست غم‌ها دلغمینم اگر صد مشکل است اندر کمینم ندارم در دلم یک ذره غم، چون کنار سفره‌ی ام البنینم ... نظر رو سوی باغ یاس داریم ز بس‌که بهر گل احساس داریم همه دست توسل بهر حاجت به سوی مادر عباس داریم. ✍ ..
. بنویسید رقیه چه عمویی دارد روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ✍ .
. 🔸مژده ای حزب خدا یار حسین آمد 🔸سید و سالار انصار حسین آمد 🔸عید میلاد علمدار حسین آمد 🔸صدق و صفا آمد، عشق و وفا آمد 🔹ای ماه خیرالناس خوش آمدی عباس 🔸نور باران خانه حیدر شده امشب 🔸فاطمه ام البنین مادر شده امشب 🔸غرق شادی ساقی کوثر شده امشب 🔸فخر عرب آمد، روح ادب آمد 🔹ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس 🔸درد بی درمان عالم را دوا آمد 🔸قهرمان سقای دشت نی نوا آمد 🔸بر حسین فرمانده کل قوا آمد 🔸آرام جان آمد جان، جهان آمد 🔹ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس 🔸آمد آن ماهی که دارد چشم دریایی 🔸باشدش از کودکی بر عالم آقایی 🔸می کند فردا علمداری و سقایی 🔸ماه حرم آمد، بحر کرم آمد 🔹ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس 🔸یا امیرالمؤمنین نازم به احساست 🔸گشته عالم زنده از بوی گل یاست 🔸بوسه زن بر دست و بر بازوی عباست 🔸باب المراد آمد، روح جهاد آمد 🔹ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس 🔸ای گل ام البنین دستم به دامانت 🔸جان من جان همه عالم به قربانت 🔸تو کریمی و منم محتاج احسانت 🔸دل منجلی آمد، نجل علی آمد 🔹فرزند خیرالناس، خوش آمدی عباس 🔸ای تمام انبیا زوّار قبر تو 🔸باغ قرآن تشنه باران ابر تو 🔸جان فدای مکتب ایثار و صبر تو 🔸حق جلوه گر آمد نوری دگر آمد 🔹ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس . 🔹 🔹 🔹 🔹 ✍ 📚 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــ • بند ۱: نوه‌ی حیدر کراره رقیه همه‌ی عشق علمداره رقیه فتح خیبر اگه که کار علی بود فتح شام و کوفه هم کار رقیه رقیه سادات دنیا داره اصن میگرده روی دستات رقیه سادات خدا به چادر تو می کنه مباهات رقیه سادات.. نوکرت رو بی بی، غرق عزت کردی سینه زن های باباتو تو دعوت کردی گریه هاتم مثل، ذوالفقار برّنده‌ست ای بنازم که خرابه رو قیامت کردی [یا رقیه سلام الله علیها...] • بند ۲: خورشید هم محو تماشاته اباالفضل کعبه مات قد و بالاته اباالفضل کی میگه تو کربلا تشنه‌ی آبی علقمه تشنه‌ی دستاته اباالفضل ماه عشیره دست بریده‌ات دستای ما رو میگیره ماه عشیره بین قبیله ادبت چه بی نظیره ماه عشیره.. ای امید قلب، نا امیدها عباس درِ خونت بازه روی ارمنیا عباس هر کی جنگیدنِ، تو رو دیده میگه خَلقاً و خُلقاً و کُلّاً حسنی یا عباس [یا اباالفضل یا سیدی...] ــــــــــــــــــــــــــــــــ شاعر: .👇
. علیه_السلام با صورت آمدم به زمین، تا وفا کنم حقِ ترا، به پیکرِ بی جان اَدا کنم این مردم احترام ترا، ترک گفته اند من با ادب بپای تو، جان را فدا کنم ای خاکِ پای تو شده، سُرمه به چشمِ من پا بر سرم گذار، که خود را فنا کنم جانی نمانده در بدنم، نیمه جانِ خویش اهدا به خیرِ مقدمت، ای مقتدا کنم گر بازوی بریده‌ی خود را تکان دهم خواهم سلامِ آخرِ خود را اَدا کنم از جا اگر نخیرم و بر پا نمی‌شوم اما ادب، ز پیکرِ بی دست و پا کنم حالا تویی که، بر سرِ بالینم آمدی خاکم بسر، اگر تو بیافتی چه‌ها کنم آب از سرم گذشت، که رفت آبروی من با مشکِ پاره، حاجتِ طفلان روا کنم؟ لب تشنگانِ خیمه، ز من آب خواستند شرم از صدای العطشِ بچه‌ها کنم جانِ حسین، پیکرِ من‌را حرم مبر بگذار پیشِ علقمه، یک گوشه جا کنم رویی نمانده، تا به حرم رو کنم اَخا آخر ز روی اهلِ خیامت حیا کنم چشمِ سکینه، قلبِ رقیه، دلِ رباب شد آب و از خجالتشان، گریه‌ها کنم دریای اشک و جاریِ خونم گواهِ من زهرا مگر، بیاید و گوید عطا کنم آری بجای مادرِ من، مادرت رسید فرمود: بی تو اهلِ حرم را دعا کنم ✍ .
. ایکه بابُ الحوائجی، عباس فتحِ سوریه را، تو امضا کن خود، به‌روی تمامِ مشتاقان حرمِ زینبیه را، وا کن از تو درخواست می‌کنیم، امشب نظرِ لطف و مرحمت بکنی حرمِ عمّه‌جان، محاصره است از رقیه، محافظت بکنی یا اباالفضل، حاجتی دارم دستِ امّید، می‌برم بالا بی‌پناهانِ غزّه را، دریاب وقتِ نصرت شده، همین حالا ای علمدار، کن علمداری به علمدارِ ما، مدد برسان به شهیدان دهم ترا سوگند تو به او، فتحِ بی‌عدد برسان به نَواخوانیِ اَنالمهدی چشمِ ما، سوی یوسف زهراست به لِثاراتِ او قسم، عباس که نگاهِ همه، بدستِ شماست مرداد۱۴۰۴/صفر۱۴۴۷ ✍ .