eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
زلال و ناب تر از قطره های بارانی شکفته در طپش رجعت بهارانی سلام حضرت سلطان سلام شمس شموس طلوع مشرقی آفتاب ایمانی نگاه گرم تو تفسیر سوره ی "والشمس" قسم به ساحت قرآن تمام قرآنی به نام دولت تو "سکه ی رضا" خورده است که عزت و شرف و آبروی ایرانی نشسته ایم سر سفره ی کرامت تو چه میزبان رئوفی اگرچه مهمانی !! دل رمیده ی من صید یک نگاه تو شد پناه خستگی آهوی بیابانی رواق های حرم غرفه های باغ خداست تو باغبان گل آرای این گلستانی به آب زر بنویسم "حدیث سلسله" را که شرط اصلی اسلام هر مسلمانی همیشه تا که خدا هست و عشق هست و حضور امیر کشور دل خسرو خراسانی ﮐﻤﯿﻞ کاﺷﺎﻧﯽ
بجز نگاه تو بر زخم سينه مرهم نيست اسير عشق تو را كار با دو عالم نيست ببين كه غرقه ی درياى اشك شد دل من به بيقرارى چشمم فرات و زمزم نيست تو اى مسافر صحراى ناکجا برگرد كه قرن‎ها غم و دلواپسى ما كم نيست اگر که حال من خسته را سوال کنی به غیر دوری دیدار روی تو غم نیست عنایتی که تحمل کنیم هجران را مقدمات وصالت اگر فراهم نیست براى منتظران ظهور تو مولا جگر گدازتر از روضه ی محرم نيست کمیل کاشانی
زمزمه ی عاشقانه نام حسین است مستی اهل ولا ز جام حسین است مکتب او معرفت ، شهادت و ایثار غیرت و آزادگی مرام حسین است در رگ اسلام ، خون او جریان یافت دین خدا زنده با قیام حسین است دولت توحیدی اش زوال ندارد سکه ی فضل و شرف به نام حسین است تا به قیامت در اهتزاز بماند پرچم تکبیر ، روی بام حسین است عزت دنیا و آخرت همه از اوست هر که به رسم ادب غلام حسین است شیفته ی خود کند زمین و زمان را شور و شعوری که در کلام حسین است توبه ی أدم که شد قبول خداوند از قِبَل فیض و لطف عام حسین است رحمت گسترده ی خداست و این هم گوشه ای از جلوه ی مقام حسین است ✍ کمیل کاشانی .
هر دل که شد به روز بلا آشنای صبر حق می دهد نوید بهشتش جزای صبر جز صبر چاره نیست دل داغدیده را مرهم نهد به زخم مصیبت دوای صبر خیاط دهر ، جامه بسی دوخته ولی زیبنده است قامت دل را ردای صبر تقدیر هرچه بود رضا باش تا شود یاد خدا به خانه ی دل پاگشای صبر بانوی مهر و عاطفه ، زینب صبور عشق محمل نشین رنج و اسارت ، خدای صبر هجده بهار پرپر در پیش چشم او میسوخت مثل شمع ولی با نوای صبر خورشید محملش سر فرزند فاطمه از کوفه تا به شام بلا پا به پای صبر می خورد تازیانه و میگفت یا حسین می داد کاروان عزا را صلای صبر کمیل کاشانی می‌کنم 🆔 @emame3vom
. 💠💠💠💠💠💠💠💠 دوباره غروب غم انگیز جمعه من و حسرت و اشک سرریز جمعه دوباره من و حال خسته من و خلوتی پشت درهای بسته شکسته در انبوه آهم تویی تکیه گاهم،ببین بی پناهم گواهم همین بیقراری و چشم انتظاری نگاهم به در مانده آقا کجایی ? عزیز دل و جان زهرا کجایی ? گل باغ یاسین و طاها کجایی ? کجایی قرارم ، بهارم به غیر از تو کاری و یاری ندارم و از این شب تیره راه فراری ندارم بدون تو هیچ اعتباری ندارم که تا روز موعود تو روزگاری ندارم در این شام یلدا که گم کرده ام راه خود را و از دست دادم بسی فرصت خوب و دلخواه خود را به بال دعا بسته ام آه خود را مگر لطف امین شود شاملم تا تماشا کنم یک نفس ماه خود را که ماه امید است ، نور و نوید است صبح سپید است و دیدار او مژده ی روز عید است او هیچکس نیست غیر از تو مولا که قدری و نوری ، که شعر و شعوری تو ایات انجیل و تورات و قران ، زبوری که عین حضوری و من غایبم تو ظهوری چگونه تویی در کنار من و از تو دورم و از دیدن روی ماه تو کورم که مست غرورم حلالم کن آقا دلت را شکستم که راه دلم را به شیطان نبستم به هر جا - نباید - که رفتم و بر سفره های - نباید - نشستم به اندازه ای که تو خوبی خدایت گواه است پستم ولی دل به عشق تو بستم بگو کی میایی که اندوه پایان بگیرد دل خسته ام جان بگیرد کویر زمین رنگ و بوی بهاران بگیرد دوباره پس از قرنها خشکسالی و پاییز ، باران بگیرد و اسلام ما عطر ایمان بگیرد ، دعای شهیدان بگیرد بیا یابن یاسین ، بیا یابن طاها بیا یابن حیدر ، بیا یابن زهرا بیا مروه را با صفا کن و درد بشر را که جهل است و عصیان ، دوا کن نگاهی به ما کن ببین از دم سرد ما سوز تاتیر رفته خودت ای امید دل ما دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن..... @emame3vom ﮐﻤﯿﻞ کاشانی .
. 💠💠💠💠💠💠💠💠 دوباره غروب غم انگیز جمعه من و حسرت و اشک سرریز جمعه دوباره من و حال خسته من و خلوتی پشت درهای بسته شکسته در انبوه آهم تویی تکیه گاهم،ببین بی پناهم گواهم همین بیقراری و چشم انتظاری نگاهم به در مانده آقا کجایی ? عزیز دل و جان زهرا کجایی ? گل باغ یاسین و طاها کجایی ? کجایی قرارم ، بهارم به غیر از تو کاری و یاری ندارم و از این شب تیره راه فراری ندارم بدون تو هیچ اعتباری ندارم که تا روز موعود تو روزگاری ندارم در این شام یلدا که گم کرده ام راه خود را و از دست دادم بسی فرصت خوب و دلخواه خود را به بال دعا بسته ام آه خود را مگر لطف امین شود شاملم تا تماشا کنم یک نفس ماه خود را که ماه امید است ، نور و نوید است صبح سپید است و دیدار او مژده ی روز عید است او هیچکس نیست غیر از تو مولا که قدری و نوری ، که شعر و شعوری تو ایات انجیل و تورات و قران ، زبوری که عین حضوری و من غایبم تو ظهوری چگونه تویی در کنار من و از تو دورم و از دیدن روی ماه تو کورم که مست غرورم حلالم کن آقا دلت را شکستم که راه دلم را به شیطان نبستم به هر جا - نباید - که رفتم و بر سفره های - نباید - نشستم به اندازه ای که تو خوبی خدایت گواه است پستم ولی دل به عشق تو بستم بگو کی میایی که اندوه پایان بگیرد دل خسته ام جان بگیرد کویر زمین رنگ و بوی بهاران بگیرد دوباره پس از قرنها خشکسالی و پاییز ، باران بگیرد و اسلام ما عطر ایمان بگیرد ، دعای شهیدان بگیرد بیا یابن یاسین ، بیا یابن طاها بیا یابن حیدر ، بیا یابن زهرا بیا مروه را با صفا کن و درد بشر را که جهل است و عصیان ، دوا کن نگاهی به ما کن ببین از دم سرد ما سوز تاتیر رفته خودت ای امید دل ما دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن دعا کن..... @emame3vom ﮐﻤﯿﻞ کاشانی .
گفت استاد مبر درس از یاد یاد باد آن چه مرا گفت استاد یاد باد آن که مرا یاد آموخت آدمی نان خورد از دولت یاد هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من، نادان زاد پدرم نیز چو استادم دید گشت از تربیت من آزاد پس مرا منت از استاد بود که به تعلیم من اُستاد، اِستاد هر چه می دانست، آموخت مرا غیر یک اصل که نا گفته نهاد قدر استاد نکو دانستن حیف! استاد به من یاد نداد گر بُِمردست، روانش پُر نور ور بود زنده، خدا یارش باد ایرج_میرزا 🌱روز و روز استاد به همه استادان عزیزم گرامی باد @emame3vom سلام من به تو ای جلوه ی بهار ، معلم فروغ روشن شب های سرد و تار ، معلم رواست این که به پابوسی ات به خاک بیفتم سزاست هستی خود را کنم نثار ، معلم ز سعی ناب تو ای باغبان عشق و فضیلت نشست مزرعه ی معرفت به بار ، معلم تو چشمه سار زلالی طلوع مهر و کمالی گرفته علم و یقین از تو اعتبار ، معلم هماره ساحت سبز تو در امان ز خزان باد همیشه دولت یاد تو برقرار ، معلم کمیل کاشانی .
سر تا به قدم زهرا ، یا حضرت معصومه تاج سر کرمنا ، یا حضرت معصومه ای آینه ی عصمت ، ایمان و حیا ، عفت در حسن تو شد پیدا ، یا حضرت معصومه مهر تو سرشت ما قم از تو بهشت ما از خاک تو خشت ما ، یا حضرت معصومه ای کهف امان کویت وی باغ جنان بویت ای روح تو روح افزا ، یا حضرت معصومه چون بنده ی درگاهت افتاده سر راهت صد موسی «واعدنا» ، یا حضرت معصومه هم دختر موسایی هم خواهر دریایی دریاب دل ما را ، یا حضرت معصومه صبر از تو رضا از تو ، آمین دعا از تو ماییم همه نجوا ، یا حضرت معصومه کمیل کاشانی .
. دل من کبوتر صحن و سرات امام رضا پر می گیره عاشقونه به هوات امام رضا خوش به حال کفتری که از همه زرنگ تره لونه کرده روی گنبد طلات امام رضا هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه آقا میشه هر کسی که شد گدات امام رضا خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و تو گذاشتی بارمو رو شونه هات امام رضا غریبی خودت ولی غریب نوازی کارته چه گرافتارایی رو میدی نجات امام رضا ضامن آهو شدی دست دل منم بگیر همه عالم میشه صید یه نیگات امام رضا قدمی رنجه کن آقا دم جون دادن من تا که سر بذارم اون لحظه به پات امام رضا غریبونه جون دادی گوشه ی حجره ، الهی بمیرم عزیز فاطمه برات امام رضا گوشه ی دفتر لطفت بنویس اسم ( کمیل ) پیش دعبل و بقیه شاعرات امام رضا کمیل کاشانی .
. می‌کنی 💠💠💠💠💠💠 آسمان عطر آشنا دارد شوق امشب نظر به ما دارد چشم چشم من ببار ببار اشك شادى و شور جا دارد دور كاشانه حسين امشب خلوت قدسيان صفا دارد چشم وا كرده كودكى به جهان كه جمالى خدا نما دارد امشب امشب خدا به خاطر او حاجت اهل دل روا دارد كيست اين كودك مسيحا دم از فرشته است يا بنى آدم بيت خون خداست يا طور است هر كجا را نظر كنى نور است هستى از پرتو على اكبر غرق در موج شادى و شور است چشم ليلا به روى او روشن قلب مولاى عشق مسرور است اين على‏اكبراست يا ماه است؟ اين‏كه در حسن چهره مشهوراست جبرئيل « ان يكاد » مى خواند چشم بد از جمال او دور است علی اكبر بهار زيبايى است روی ماهش عجب تماشايى است اى بلند آفتاب شيدايى وى صفاى رخت تماشايى لاله دشت آل ياسينى غنچه سبز باغ طاهايى قامت دلربا و موزونت مى نمايد قيامت آرايى آفرينش ز حسن تو مجنون اى كه دلبند و جان ليلايى پاى تا سر پیمبر و زهرا صولت حيدرى سرآپايى جلوه ای ناب و سرمدی داری رنگ و بوی محمدی داری اى تجلى گه خدا رويت شام يلدا غلام گيسويت اى تو زيباترين بنى آدم آينه محو حسن دلجويت حسن بر تو تمام شد ، آری شاهد من كمان ابرويت برد دل از حسين و از ليلا چشم جادو و خال هندويت دل صدها هزار عشق آئين بسته بر تار تار گيسويت با دل عاشقان مدارا كن جان ليلا نظر سوى ما كن دل ز بندت رها نمى خواهم غير تو آشنا نمى خواهم عاشقم عاشق چه بايد كرد از خدا جز تو را نمى خواهم درد عشق تو داروى هر درد « درد خواهم دوا نمى خواهم » همه ى عشق من ! قسم به خدا عشق را بى شما نمى خواهم شعر من را اگر پذيرفتى صله جز كربلا نمى خواهم من « كميل » توأم كمالم بخش شعر پر سوز و شور و حالم بخش کمیل کاشانی https://eitaa.com/emame3vom/40053 .
. 🔸زبان حال مقدمه : اهمّیت بحث زبان حال یکی از موضوعاتی که در سرایش شعر آیینی ، بسیار مورد استفاده شاعران آیینی قرار میگیرد مساله زبان حال است. یعنی شاعر با ذوق و خیال پردازی های خودش از یک واقعه یا رفتار امام علیه السلام گفتاری را میسازد . این کار هم بسیار لازم و جذاب هست و هم اگر دچار انحراف شود بسیار مضر و خطرناک است. شاید شخصی بگوید اصلا پرداختن به این بحث چه فایده ای دارد ، ما در جواب عرض میکنیم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم افراد زیادی از جامعه شناخت و معرفتشان از دین و اولیاء دین به صورت مستقیم از مطالعه کتاب حاصل نمیشود ، بلکه اکثر اطلاعاتی که مردم متدین از اولیاء دین دارند کانالیزه است و از طریق منبرها و اشعاری که در مراثی و مدح اهل بیت علیهم السلام میشنوند حاصل میشود برایشان . خب شما فرض کنید هر مطلب سخیف و غیر عقلانی را به عنوان زبان حال در روضه ها و اشعار و مراثی آورده شود ، نتیجه اش این میشود ذهن مستمعین بر اساس این زبان حال هایی که میشنود تصوری غیر واقعی از اهل بیت علیهم السلام میسازد. خصوصا اینکه متاسفانه آنقدر زبان حال بدون ضابطه گسترش پیدا کرده است که خیلی از مردم نمیدانند این ها زبان حال است بلکه فکر میکنند واقعا چنین مطالبی را اهل بیت علیهم السلام بیان فرموده اند. ما ابتدا تعریف زبان حال و سپس چند ضابطه زبان حال که باید رعایت شود را مطرح میکنیم و در نهایت بعضی از زبان حال هایی که در بعضی از سروده ها وجود دارد و متاسفانه این ضوابط در آن ها رعایت نشده است را ذکر خواهیم کرد نکته : هدف از این نوشتار صرفا افزایش دقت در موضوع شعر آیینی ست تا انشالله بتوانیم به بهترین وجه گسترش دهنده چهره واقعی اهل بیت علیهم السلام باشیم و اینکه از شعر شاعری مثال آورده می شود به معنای تنقیص و جسارت به آن شاعر بزرگوار و ندیدن نقاط برجسته و اشعار عالی او نیست. .
امام حسین ع
. 🔸زبان حال مقدمه : اهمّیت بحث زبان حال یکی از موضوعاتی که در سرایش شعر آیینی ، بسیار مورد استفاد
. اگر گفتی چنین گفتی 🔸زبان حال تعریف زبان حال و ضابطه های آن در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردیم و در این قسمت میخواهیم به تعریف و شاخصه های آن بپردازیم. دو تعریف از زبان حال را که تعاریف دقیقی هستند و میشود از آن ها ضابطه استخراج کرد را ذکر می کنیم : 1.دهخدا در تعریف زبان حال اینگونه میگوید :زبان حال: [ زَ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِمرکب ) ناسرایش یعنی آنچه را که بیان میکند وضع شخص و یا حالت شخص و یا شئونات شخص را. ( ناظم الاطباء ). آنچه را که منسوب الیه نگفته و شاعر و یا نویسنده از حال او چنان بیند که اگر گفتی چنین گفتی. 2.همچنین در تعریف لسان الحال به نقل از کتاب اقرب الموارد می گوید : لسان . [ ل ِ نُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) زبان حال. مادل علی حالة الشی او کیفیته من ظواهر امره فکانه قام مقام کلام یعبر به عن حاله فلم یفتقر معه الی کلام یقولون نطقت لسان الحال بکذا(اقرب الموارد) از دقت و بررسی این دو تعریف که یکی توسط لغوی فارس زبان و دیگری توسط لغوی عرب زبان ارائه شده است میتوان برای زبان حال چند معیار مشخص کرد : الف:آنچه که بیان میکند وضع شخص و حالت شخص باشد طبق این معیار اگر توصیفی را داشته باشیم که اصلا وضع شخص و حالت شخص نیست ، این زبان حال نیست بلکه کذب است. مثلا اگر در مورد شخصی که خوشحال هست ، شاعر از زبان حال او بگوید که من ناراحت هستم (یا لوازم ناراحتی) این اصلا زبان حال نیست.چون حال او شادی بود و شاعر اصلا حال او را توصیف نکرده است. مثال دیگر : مثلا در مقاتل آمده است که وجود مقدس امام حسین علیه السلام در قتلگاه در آن لحظات آخر خطاب به خداوند فرموده اند : الهی رضا برضاک و .... این جملات یعنی حال قلبی حضرت نسبت به قضای الهی حال رضایت است ، اگر شاعری بیاید از زبان حال امام حسین علیه السلام شعری بسراید که در آن اعتراض به خداوند باشد ، این قطعا زبان حال امام حسین علیه السلام را نسروده بلکه دروغ نسبت داده است به امام حسین علیه السلام ب: آنچه که بیان کند شئونات شخص را طبق این معیار اگر شاعر میخواهد زبان حال اهل بیت علیهم السلام را در شعر بیاورد باید زبان حالی را بسراید که با شئونات اهل بیت علیهم السلام سازگار باشد مثلا بداند اهل بیت علیهم السلام ، معصوم هستند و زبان حالی را نگوید که با عصمت اهل بیت علیهم السلام منافات داشته باشد ج:اگر گفتی ، چنین گفتی این خیلی معیار دقیقی ست ، در حقیقت زبان حال یعنی همین با توجه به شخصیت آن شخص فکر کنیم ببینیم اگر شخصی که ما در مورد او زبان حال میگوییم ، خودش میخواست صحبت کند چه میگفت ؟ همان میشود زبان حال آن شخص قیود تعرف اقرب الموارد هم همین سه قید تعریف اول را میگوید به بیان دیگر. مثلا این که گفته : (فکانه قائم مقام کلام یعبر به عن حاله) در حقیقت همان قید سوم است که اگر گفتی چنین گفتی با توجه به این دو تعریف پس شاخصه های زبان حال هم مشخص شد فقط به نظر میرسد علاوه بر سه شاخصه بالا باید به یک نکته دیگر هم اشاره کرد ، آن هم این است که وقتی ما زبان حالی را میگوییم اگر در آن موضوع زبان قال در تاریخ آمده ، نباید زبان حالی که ما میگوییم مناقض آن زبان قالی باشد که در تاریخ نقل شده. مثلا همان مثالی که ذکر کردیم که وقتی تاریخ جملات امام حسین علیه السلام خطاب به خداوند در قتلگاه را ذکر کرده که تماما تسلیم و رضایت در مقابل قضای الهی هست ، ما اجازه نداریم که زبان حالی بگوییم که در آن اعتراض امام حسین علیه السلام به خداوند است. .
امام حسین ع
. اگر گفتی چنین گفتی 🔸زبان حال تعریف زبان حال و ضابطه های آن در مطلب قبل به ضرورت بحث اشاره کردی
. 🔸زبان حال بررسی چند نمونه در قسمت های قبلی به تعریف زبان حال پرداختیم و چند شاخصه برای زبان حال به دست آوردیم : ۱.آنچه که بیان کننده وضع و حالت شخص باشد ۲.مناسب با شئونات شخصی باشد که زبان حالش را میگوییم ۳.زبان حال به گونه ای باشد که اگر خود آن شخص میخواست صحبت کند همین زبان حال را میگفت ۴.زبان‌حال نباید مناقض زبان قالی باشد که از شخص صادر شده است حالا به بررسی چند نمونه از اشعار آیینی که زبان حال اهل بیت علیهم السلام را سروده اند و به این ضوابط دقت نشده میپردازیم (ذکر این اشعار اصلا به معنای جسارت به شاعرش و ندیدن اشعار خوب و موفقی دیگری که دارد نیست بلکه فقط جنبه آموزش و حساسیت نسبت به این موضوع را دارد) ۱. مرحوم وصال شیرازی در شعری که به استقبال از محشتم کاشانی سروده است که بند یازدهم آن در این مورد است که وقتی یزید ملعون قصد کشتن امام سجاد علیه السلام را کرد حضرت زینب مانع شدند و وصال شیرازی در این ده بیت زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید سروده است : این غم رسیده را به من مبتلا ببخش  بر ما نگه مکن به رسول خدا ببخش بر ما ستمکشان به جز این محرمی نماند  محرومیش ببین و به حرمان ما ببخش خونی در او نمانده که ریزی به تیغ کین  ما را بریز خون و به این مبتلا ببخش بسیار خون ناحق ازین قوم ریختی  او را به خون ناحق ما خونبها ببخش ما را کشتیّ و دعوی اسلام می‌کنی؟  یکتن به صدق خویش بر این مدعا ببخش بیمار و نوجوان و پدر کشته و اسیر  بر حرف او نظر مکن و ماجرا ببخش خُرد است اگر درشتی ازو رفت در پذیر  زار است، بر ستیزه این بینوا ببخش هر چند دل ز سنگ بود سخت‌تر، تو را  ای سنگدل! به این دل مجروح ما ببخش دانی که ما نبیره سالار محشریم  ما را، زبیم پرسش روز جزا ببخش چندان نیاز کرد که که بگذشت از انتقام  اذن مدینه داد به آن بیکسان ز شام این شعر متاسفانه هیچکدام از ضابطه های یک زبان حال صحیح را ندارد ، هم کاملا مخالف وضع و حالت حضرت زینب و امام سجاد است ، هم مخالف شان حضرات و هم کاملا مناقض با گفتاری هست که از حضرت زینب نقل شده و هم اصل داستان کلا اشتباه نقل شده ۱.یکی از بدترین مشکلات این بند ، انتخاب ردیف "ببخش" هست آن هم از زبان حضرت زینب سلام الله علیها ، یعنی ۹ بار التماس بخشش (نعوذ بالله) از یزید که حتی یک بار آن هم در تاریخ نقل نشده است (این نشان‌میدهد مساله انتخاب ردیف برای شعری که قرار است زبان حال حضرات معصومین باشد چقدر خطیر و دقیق است) ۲.تعابیر ذلیلانه ای که برای اهل حرم استفاده شده است (ستم کش ، مبتلایان ، محرومان ، دل مجروح ، بی کس) ۳. تعابیر بسیار زشتی که برای امام سجاد علیه السلام ذکر شده (محروم ، خونی در او نمانده ، بیمار و پدر کشته و اسیر ، بینوا ) ۴.از ذکر مصراع اول بیت هفتم به محضر امام زمان عجل الله عذرخواهی میکنیم ۵.چندان نیاز کرد که بگذشت ز انتقام.... فقط میشود سکوت کرد و رد شد آنقدر این مصراع خلاف شان حضرت زینب سلام الله علیهاست. جالب این است که اصلا جریان‌مربوط به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون در کوفه بوده نه مجلس یزید ، وقتی امام سجاد با شجاعت جواب عبیدالله را داد او دستور داد امام سجاد را بکشتند که حضرت زینب امام سجاد علیه السلام را در آغوش گرفت و به ابن زیاد فرمود: "ای ابن زیاد هر چه خوب از ما ریختی بس است والله از او جدا نمیشوم مگر اینکه اگر او را بکشی مرا نیز با او بکشی" . ابن زیاد گفت :عجبا للرحم (خویشاوندی عجیب کارها که نمیکند . این حرکت حماسی و جمله باعزت حضرت زینب سلام الله علیها کجا و این زبان حال ذلیلانه کجا؟! حضرت زینب در مجلس یزید ملعون هم اینگونه با حماسه صحبت فرموده اند "انّی لاستصغر قدرک و استعظم تقریعک : من ارزش و قدر تو را بسیار پست میدانم و سرزنش های بزرگی به تو دارم . ان شالله در قسمت های آینده به نمونه های از اشعار شاعران معاصر اشاره خواهیم کرد. .