.
#میلاد_امام_جواد
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ
آنان که پی کاسبی رزق حلالند
تا روز قیامت دَرِ این خانه وبالند
باید که سر سجده به این خاک بمالند
- این ها- همه سرچشمه ی آن آب زلالند
ما را که سلوک علی و آل مرام است
رزقی بجز از سفره ی ارباب حرام است
ذِکرُالله ما می شد این یاد ائمّه
این مجلس و این لطف خداداد ائمّه
هستیم به یاریّ و در امداد ائمّه
در حزن و غم و شادی و میلاد ائمّه
این کف زدن و سینه زنی جوهر دین است
عَجِّل لِوَلیِّ الفَرَجِ شیعه همین است
ای منتظران مقدم موعود مبارک
در مجلستان عطر خوش عود مبارک
میلاد کرم، لطف و عطا، جود مبارک
ازبس که شد این فاطمه مولود مبارک
ازدست علی هرچه گدا تاج گرفتند
در عرش ملائک همه معراج گرفتند
عالم همه پست و پسر فاطمه بالاست
یک عمر شدم نوکرش، آنقدر که آقاست
از نسل علیّ و نوه ی حضرت موساست
مولام رضا، او علیِ اکبرِ مولاست
اسفند بپاشید سر آتش ایمان
او آمده تا کور کند چشم حسودان
رویید زِ لبهای علی اکبری اش گل
چیدند ملاک زِ رخ دلبری اش گل
از لعل مناجاتیِ پیغمبری اش گل
از سمت پدر گل، نسب مادری اش گل
به به! چه گلی آمده در خاطر این باغ
قنداقه ی گلپوش شده قبله ی عشاق
او عبد خدا بود، در این باره سخن گفت
" لاحول و لا" خواند و به گهواره سخن گفت
پر نور شد آن خانه چو مه پاره سخن گفت
با هر دل بیچاره ی آواره سخن گفت:
" تنها نه به هر مفلس در بند جوادم
حتی به امامان خداوند جوادم"
خوب است زِ قنداقه ی او توشه بگیریم
از مزرعه ی صورت او خوشه بگیریم
فیض حرم صاحب شش گوشه بگیریم
روی قدمش سر بگذاریم و بمیریم
چون مرگ به روی قدمش عین حیات است
او منبع جود است و دَلیلُ البرکات است
وَاللهِ بنی فاطمه سرمایه ی دینند
هم سایه حقّند وَ هم سایه نشینند
فردوس خدایند و بهشتند و بریند
ما رعیت واینان همه ارباب ترینند
این ها سر شاخه رطب کال ندارنند
اولاد علی، طفل و کهنسال ندارند
او کودک ارباب ولی شیخُ الائمه است
دشمن شده از جامِ میِ معرفتش مست
خوردند بزرگان همه در بحث به بن بست
پیش پسر شاه خراسان شده اند پست
در محضر او اوج نشینان همه پستند
محکوم به درماندگی و عجز و شکستند
در وادی دل وجه خدا کیست بجز او
دروازه و مفتاح دعا کیست بجز او
ابن الکرم و ابن سخا کیست بجز او
ابن علی و ابن رضا کیست بجز او
او ابن علی، ابن علی، ابن علی هاست
آری نهمین معجزه ی حضرت زهراست
او کارگشای گره روز معاد است
سرچشمه ی جود است وجواد است وجواداست
برسفره ی او رزق خداداد زیاد است
از آمدن ابن رضا، فاطمه شاد است
ما سایه نشین کرم ابن رضاییم
مشتاق طواف حرم ابن رضاییم
باید که بسازیم دوباره حرمش را
بر عرش رسانیم شکوه علمش را
چون لشگری از شمع بسوزیم غمش را
در روضه بمیرم غمِ سنّ کمش را
مدّاح فلک در غم او زمزمه دارد
او ارثیه ی عمر کم از فاطمه دارد
#امیر_عظیمی✍
#مدح_امام_جواد علیه السلام
.
.
#نیمه_شعبان
ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم
جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم
ما را گدای کوی دلبر خلق کردند
ما با گدای تو شدن سرمایه داریم
تو آفتابِ ابر هایِ طول هفته
ما ابر صبح جمعه های انتظاریم
جمعه اگر چه روز تعطیل است، اما
ما بیشتر در آن پیِ انجام کاریم
جمعه همیشه روز گریه، روز ندبه
لطفاً به ما امشب بگو تا کی بباریم
امشب گدایان! نیمه ی شعبان رسیده
یوسف سر دروازه ی کنعان رسیده
امشب کنیزی رتبه می گیرد زِ ارباب
تعبیر می گردد برایش اصل آن خواب
خوابی که تعبیرش امام عصر ما بود
خوابی که شد نرگس برایش سخت بی تاب
فردا خدا از بطن نرگس بر خلایق
افشاء نماید صورت آن گنج نایاب
فردا خدا خورشید خود را می نماید
فردا مرا ای آسمان، دریاب! دریاب!
فردا شود پیشانی و لب های مهدی
از بوسه های عسکری سیراب سیراب
جاءَالحقی خوانَد به اذن و امر آقا
گوید که« انَّ الباطلَ کانَ زَهوقا»
امشب جهان پیراهنی نوتر به بر کرد
امشب حکیمه حکمت حق را نظر کرد
امشب خدا آزادی نوع بشر را
چون نغمه ای در سینه ی مرغ سحر کرد
مرغ سحر با نغمه ی میلاد موعود
گوش شیاطین را به یک آواز کر کرد
ارباب، خود بعد از ولادت با لبانش
اطرافیان را از گُل رویش خبر کرد
اربابمان در نیمه ی شعبان رسید و
دامان نرگس را پُر از شمس و قمر کرد
نرگس! شکوه عزّتت بادا مبارک
طاووس اهل جنّتت بادا مبارک
وقتی خدا بر ماه روی او بنازد
خورشید باید رنگ از صورت ببازد
او آمده تا که به امر حق تعالی
دین را به دست حیدریِّ خود بسازد
آمد که تا با ذوالفقار صبر مولا
بر دشمنان آلِ پیغمبر بتازد
با یالثارات الحسینش می رسد تا
همچون ابوفاضل علم را بر فرازد
می آید و با یک `اناالمهدی” تمامِ
گریه کنان جدّ خود را می نوازد
عشق حسین بن علی می آید از راه
ذکر لبش نِعمَ الوَکیل و حَسبُنَاالله
ما تشنه ی رویش شدیم، الحمدلله
آواره ی کویش شدیم، الحمدلله
همچون سیاهه لشگری ویلان و سیلان
در خال هندویش شدیم، الحمدلله
«اِنّا اِلیهِ راجعون» گفتیم و آخر
چون قطره ای سویش شدیم، الحمدلله
در پای محراب نماز و ذکر و قرآن
محتاج ابرویش شدیم، الحمدلله
با عطر یاس روضه های مادر او
آشفته ی بویش شدیم، الحمدلله
ما چارده سرمایه ی نایاب داریم
شکر خدا، شکر خدا ارباب داریم
فردا فرشته می گشاید دور او پر
روحُ القُدُس دور و بَرَش گردد کبوتر
او را بَرَد در آسمان هفتگانه
تا قدسیان قنداقه اش گیرند در بَر
او رفت و مادر در پی اش آشفته گردید
نرگس زِ دوریِّ شقایق گشت پرپر
فرمود بر او عسگری: آرام! آرام!
می آورد قنداقه را حق سوی مادر
شاعر شب عید خدا از سامرا تو
بردی دل ما را کنار امِّ اصغر
ارباب ما را از خجالت آب کردند
با یک سه شعبه طفل را سیراب کردند
#امیر_عظیمی ✍
#احیای_مهدوی
ای سحر خیزان دگر آوا کنید
دل دهید و در دلم مأوا کنید
آمدم من ، انتظار آمد به سر
جلوه ی نورانیم باشد سحر
نیمه شعبان در ماه خداست
چون کلید لیلة القدر شماست
قرنها بگذشته از میلاد من
کو یکی مردانه باشد یاد من
کو یکی تا دست در دستش نهم
یک دل سر تا به پا مستش دهم
وسعت قلبم ندارد انتها
چون ندارد انتها نور خدا
چهارده معصوم را یک جا منم
عترت و قرآن به یک معنا منم
مهدیم من ، مهدی آل حسین
روی لب دارم گل خال حسین
مهدیم من حق مرا خود پرورید
بوی من مستانگی را آفرید
مهدیم من آرزویِ مصطفیٰ
دست های با وضوی مصطفیٰ
مهدیم ، دست عطایِ حیدرم
سفره ی بی منتهای حیدرم
چشمهای دلربای مجتبام
خانه ی پر نعمت آل عبام
خالق خوبی و پاکی ها منم
نور تابیده به «اَوْ اَدْنیٰ» منم
مهدیم من بهر زینب مونسم
تک گل گلزار عشق نرجسم
انبیا جمعند در میلاد من
بهره گیرند از گل امداد من
انبیاء بر من توکل کرده اند
درد را با من تحمل کرده اند
من خلیل در میان آتشم
منجی آن عاشق دُردی کشم
نام من باشد سرود جبرئیل
ذکر موسیٰ تا شکافد قلب نیل
آدمم ، اما بدون اشتباه
نوحم و هود وشعیب وخضر راه
عیسیِ نرجس در این گهواره ام
عاشقم ، عاشق کشم ، آواره ام
من نماز رحمت پیغمبرم
حج اویم ، من جهاد اکبرم
در حرا من با محمّد بوده ام
قاری قرآن سرمد بوده ام
من رجز های لب شیر خدام
غیرت اللهی آل عبام
من مناجاتی نخلستانیم
کیست عاشق تا بفهمد من کیم
من همان سرخی نور مغربم
من همان خانه نشین یثربم
ذوالفقار قهرمان خیبرم
خطبه های آتشین مادرم
کو یکی تا آرزویم بشنود
خود بیاید گفتگویم بشنود
آرزوی من سلام فاطمه است
اذن حق بر انتقام فاطمه است
هیزم خصم علی در پیش ماست
انتقام من از او در ابتداست
شرح من گشته غم آواز فدک
پیش من باقی است اسناد فدک
قلب من چون آن سند شد ریز ریز
چون که با خاک آشنا شد آن عزیز
من در این عالم تقاص سیٖلیَ م
من شفای چهره های نیلیم
پاسدار عزت و پاکی منم
داغدار چادر خاکی منم
در کف من گوشواره مانده است
مادرم آنجا پسر را خوانده است
.
.
#حضرت_عباس
ام البنین دیگر پسر داری؟! ... نداری!
دور و بر خود شیر نر داری؟! ...نداری!
یک آسمان ماه و ستاره داشتی، حال
در آسمان خود قمر داری؟!.. نداری!
شبهای مهتابی که راهی بقیعی
غیر از دل خون، چشم تر داری؟! ...نداری!
مثل حسین بن علی، بال و پرت ریخت
عباس رفته؛ بال و پر داری؟! ... نداری!
بین مسیر علقمه تا کف العباس
افتاد دستانش، خبر داری؟! ... نداری!
« آیا عمود آهنین روی سرش خورد؟!»
جز این سوالی توی سر داری؟! ... نداری!
تا چشم شمر افتاد بر چشمان او گفت
ای حرمله تیر سه پر داری؟! ... نداری؟!
سر را به نیزه می زد و با خنده می گفت
زینب ببین، دیگر تو سرداری نداری!
#امیر_عظیمی ✍
.
.
#حضرت_زهرا
#سقیفه بنی_ساعده
باز هم بوی دود میآید
فتنهها باز شعلهور شدهاند
مصطفی رفت و امتش دور
خانهی فاطمه چه شر شدهاند
باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنجتن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند
آه این خانه؛ خانهی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانهاش لگد نزنید
نالهی گل ز پشت در آمد
ایپدر، ای محوللاحوال
ساقهام را شکست امتتو
غنچهام شد به زیر پا پامال
مرتضی را کشانکشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده
ردخون دید زینب مضطر
ردخون از زنی پسرمرده
لحظهای میرسد که طفلرباب
شیر از تیر حرمله خورده
ردخونی که در هوا پخش است
ردخونی که از عبا میریخت
باورش سخت، سختتر آنکه
خون اصغر ز نیزهها میریخت
شاعر: #امیر_عظیمی ✍
_______________
#هجوم_به_بیت_وحی
.
.
#آخر_مجلس
#میلاد_امام_زمان
باز هم جز سخن شهد و شکر هیچ مگو
وقتشادی شده از خون جگر هیچ مگو
تا غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
مستعباسم و از عمقِ جگر میخوانم
من غلام قمر نیمهشب شعبانم
مست و دیوانه شدم،عقلبه من میخندد
گل نرگس به در و دشت و دمن میخندد
نرجس آورده پسر باز حسن میخندد
مطربا وقت غزلخوانی و بر دفزدن است
شیعه در شادی و شور و شعف و کفزدن است
دوش در حلقه ی ما قصهی گیسوی که بود
تا دل شب سخن از سلسلهیدموی که بود
شیعه مشتاق کمانخانهی ابروی که بود
هاتفی گفت که یار ازلی آمدهاست
چاردهبار علی پشت علی آمدهاست
آن که در جسم جهان روح شده مهدی ماست
عمر او خضرتر از نوحدشده مهدی ماست
کاهددر مکتب او کوه شده مهدی ماست
هرکه از آمدنش شاد شده کف بزند
سینهاش فاطمهآباد شده کف بزند
اولیاء شیفتگان پسر زهرایند
اصفیاء سر به روی خاک فرج میسایند
انبیاء منتظر دولت این آقایند
یکی از منتظران فرج او عیساست
ذکرش عجّل لولیالفرج مهدیماست
کاش باشیم برایش همه مرآت ظهور
روز و شب بر لبمان ذکر و مناجات ظهور
و ببینیم در آفاق علامات ظهور
آید آن روز که اخبار بگوید آمد
شیعه در کوچه و بازار بگوید آمد
در مرامش بنویسید که غارت ممنوع
کیسه ی ملت اگر هست، خسارت ممنوع
سفر خارج و ویلا و عمارت ممنوع
میرسد آن که غم او غم بیتالمال است
پسر شیر خدا محرم بیتالمال است
او نباشد، همهجا سیل بلا میآید
با ظهورش به جهان صلح و صفا میآید
عاقبت از طرف کعبه صدا میآید
هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله
هرکه دارد هوس کرببلا بسمالله
کیست او؟ منتقمدخون خداوند، حسین
آن امامی که به یحیاست همانند،حسین
و برای هدفش از همه دل کَند، حسین
پای پرچم، بدن اطهر او غارت شد
معجر محترم خواهر او غارت شد
فرق منشق شدهی اکبر او گفت: بیا
لب خشک علیِ اصغر او گفت: بیا
مشک سوراخ شد؛ آبآور او گفت: بیا
شده شرمنده علمدار، کجایی مهدی؟!
عمهات رفته به بازار، کجایی مهدی؟!
#امیر_عظیمی ✍
#ولادت_امام_زمان عج
.
.
#زمزمه
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
شب قدر آمده یارب نگاهی
به درگاه تو آمد روسیاهی
الهی یا الهی یا الهی
یگانه جان پناهم ربی العفو
ببخشا اشتباهم ربی العفو
تو مقصود دعاهای مجیری
تو منظور من از جوشن کبیری
تو امشب آمدی دستم بگیری
بگو بخشیده ای این خونجگر را
گنهکار شب قرآن به سر را
خدا! عبد تو مهمان کریم است
سرش در زیر قرآن کریم است
گدای لطف و احسان کریم است
خودت بشنو فغان و ناله اش را
عطا کن روزی یکساله اش را
خدا! من امشبی بر تو گدایم
به حق فاطمه بشنو دعایم
عزادار علی شیر خدایم
الها، ربنا استغرالله
به حق مرتضی استغفرالله
#امیر_عظیمی✍
#ماه_رمضان
#دعای_مجیر
#مجیر
#جوشن_کبیر
.
امام حسین ع
. #شور_احساسی #امام_حسن علیه السلام ➖➖➖ تصویر حرم با روضه توی سرمه یه رویاست گریه واسهٔ غم تو تو
.
#امام_زمان
#تخریب_بقیع
ای آرزوی سوسن و سرو و چمن بیا
ای جلوه دارِ روی حسین و حسن بیا
سازنده ی قبور امامانِ در بقیع
مادر تو را صدا زده ای بت شکن بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#علی_ساعتچی_خورشید✍
..............................................
.
خیالش هم قشنگه👇
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#تخریب_بقیع
#علیرضا_خاکساری
تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد
کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد
تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی
و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد
نه تنها صحن زیبایی به زیبایی گوهرشاد
علاوه بر دو تا گلدسته سقاخانه هم دارد
تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود
همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد
تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست
تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد
تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه
و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد
ببین با چشم دل مهمانسرایی و تصور کن
که دیگر سفره دار فاطمه دارالنعم دارد
تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست
تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد
یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد ، حیف
غمش این آرزو را بر دل من میگذارد حیف
شب و روزم عزا شد اهل بیتم را صدا کردم
به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم
به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم
منم دارایی ام را نذر خرج روضه ها کردم
نشد که سرمه ی چشمم کنم خاک مزارش را
ولیکن دیده را با خاک پرچم آشنا کردم
رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب
نشستم روی سجاده حسن جان را صدا کردم
خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره
اگر کم از سر این سفره بردارم جفا کردم
به هر ماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیه ست
حسینی ام ولی در دل حسنیه بنا کردم
اگرچه بر سر و سینه زدم با روضه های او
ولی با خویش میگویم خطا کردم خطا کردم
نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است
از او شرمنده ام امشب اگرکه کوچه وا کردم
از انجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد...
میان روضه ها من هم به زینب اقتدا کردم
مدینه دید آن شب مویه های نجم ثاقب را
صدا زد تا صدای خسته اش ام المصایب را
همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت
به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت
پسر گاهی به سینه میزد و گاهی به سر میزد
و میبارید چشمان پر از اشک پدر در تشت
اگرچه میگرفت از صورتش خونابه را زینب
ولیکن می نشست از لخته خون ها بیشتر در تشت
کبوتر ...نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد
دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت
دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لبها
در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت
نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسین اش داشت
چه ها میدید آقای غریب مان مگر در تشت !؟
صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین ات کن
شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت
خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما
چه خواهی کرد در شام بلا با چوب تر در تشت
اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری
خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری
ایام #تخریب_بقیع
.......
غربت بقیع
پدرم آمد از سفر خاکی
جامه ژولیده ، موی سر خاکی
از مزاری خراب آمده بود
زائری از همه نظر خاکی
بو کشیدم وجود او را داشت
سینهای سوخته ، جگر خاکی
حال بابا خراب بود امّا
مادرم بود بیشتر خاکی
گفتم ای مادر از بقیع بگو
گفت ای جان من! خبر!؟ خاکی
ما کبوتر ندیدهایم الّا
بالش آشفتهبود و پر خاکی
چار قبر غریب را دیدیم
چار قبر از پدر-پسر خاکی
همه جای مدینه خاکی بود
کوچه ، دیوار ، خانه ، در خاکی
مادر من برای دختر خود
چادر آورد از سفر خاکی
#امیر_عظیمی ✍
#بقیع
.
.
#آخر_مجلس #میلاد_امام_رضا (ع)
ای مطرب مهتاب رو
حرفی بزن، چیزی بگو
زان شاه صاحب آبرو
فخر سریر ارتضا
سلطانعلیموسیالرضا
تسبیح سبحانی رسید
ارباب ربانی رسید
ماه شبستانی رسید
شمسالشموس، آقای ما
سلطانعلیموسیالرضا
ای نجمه خاتون آفرین
خورشید آوردی چنین
موسیبنجعفر را ببین
نامیده این مولود را
سلطانعلیموسیالرضا
در عرش اقبال نبیست
در فرش اجلال نبیست
او عالم آل نبیست
تمثال ختم الانبیاء
سلطانعلیموسیالرضا
شد این علیِ سومین
مثل امیرالمومنین
با مستمندان همنشین
همسفره می شد با گدا
سلطانعلیموسیالرضا
گنبد طلایش دلبری
کردهاست از انس و پری
دل میبری،دلمیبری
ای دلبر خیرالنساء
سلطانعلیموسیالرضا
ای خانهام آباد تو
ذکر خدایم یاد تو
از پنجره فولاد تو
دارم امید یک شفا
سلطانعلیموسیالرضا
دل در حرم پابست شد
در پای عشقت پست شد
نقاره خانه مست شد
از آسمان آمد صدا
سلطانعلیموسیالرضا
من آهوی سرگشته ام
بی تاب و مضطر گشته ام
سائل به این در گشته ام
یا ضامن آهو، الا
سلطانعلیموسیالرضا
ای که به دعبل از کرم
دادی عبا، صدها دِرَم
بر من که عبد این درم
از هرچه خواهی کن عطا
سلطانعلیموسیالرضا
از آب سقاخانه ات
خوردم شدم دیوانه ات
من از در میخانه ات
دارم امید کربلا
سلطانعلیموسیالرضا
در شادیام غم می رسد
آوای ماتم می رسد
کمکم محرم می رسد
ماه حسین سرجدا
سلطانعلیموسیالرضا
گودال مالامال شد
جسم حسین پامال شد
باز عمه ات بی حال شد
سر رفت روی نیزه ها
سلطانعلیموسیالرضا
#امیر_عظیمی ✍
#امام_رضا صلوات الله علیه
.
حاج سید رضا نریمانیFadaeian_Shab9-Moharram1447 (8).mp3
زمان:
حجم:
22.95M
🔊 بخش هشتم #سنگین l صاحب العصر سلام ای به دستت علم نصر سلام چشمهی نوش حیات نظری کن به عدم
📋 صاحب العصر سلام
#واحد_سنگین
صاحب العصر سلام
ای به دستت علم نصر سلام
چشمهی نوش حیات
نظری کن به عدم
به گِل مرده ما دم بده ای وارث شمشیر دودم
فاتح قلعهی دل
به همان وصله که جدّ تو به نعلینش زد
دل معیوب مرا هم به خودت وصله بزن
به کَرَمخانهی بابا و عموی تو حسن
محرم راز بیا
دورهی قحط وفاست
فطرس سوخته بالم، پر پرواز بیا
پر شال تو دواست
ای که با ذکر حسینجانِ همه سینه زنانی تو هم آواز بیا
خانهی دوست کجاست؟
تو کجایی آقا؟
صاحب اصلی هر روضه کجا خیمه زدی؟
روضهی خانگیات را تو کجا میگیری؟
روضهخوانت چه کسیست؟
چه کسی روضه مشک و علم و دست عمو جان تو را میخواند؟
سینهزنهای تو آیا دودمه میگیرند؟
دَم ای اهل حرم...
دودم "میر و علمدار کجاست
وسط سینه زنیها
وسط روضه عباس بگو
عمهات لطمهزنان میآید؟
مادرش امبنین گریهکنان میآید؟
چه کسی تیر به چشم پسرم، نور دو عینم زده است؟
ضرب شمشیر به دستان علمدار حسینم زده است؟
وای بر جمعیتی که قمرم را کشتند
بعد عباس، حسینم؛ پسرم را کشتند
#واحد_امام_زمان
#امیر_عظیمی✍
....
#روضه_حضرت_عباس
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدَر غصه و غم خوردم از این غم که نشد!
تیرِ نامرد اگر یاور مشکم میشد ...
میشد این آب شود چشمهی زمزم که نشد
حیف شد، چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
#داود_رحیمی
.
#شهادت_امام_سجاد
گریه و روضه به پا بود اگر می دید آب
چون دلش سوخت پس از پر زدن طفل رباب
دید بین غل و زنجیر عقب قافله اش
روی گهوارهء نی چشم علی رفته به خواب
پیش رویش گلویی بود که صد رشته شده
وقتی از حرمله آنروز کشیدند حساب
گریه می کرد به احوال تن بی کفنی
که پی اش نیزه و سنگ همه می شد پرتاب
به ترکهای لبی تشنه هجوم آوردند
نعل دَه اسب که بودند همه پابه رکاب
تب او بیشتر از شعلهء آتش می شد
از نوامیس خدا تا که ربودند نقاب
عمه اش دست به معجر به زمین می خورد و
داد می زد بگریزید ز خیمه به شتاب
چقدر کوفه به دختر بچه ها سخت گذشت
زینت گردن شان بود فقط ردّ طناب
وسط کوچه و بازار یهودی ها وای !
سنگ اندازی مردم به زنان هم شد باب
آخرش خواهر او بین کنیزان هم رفت
وسط غائلهء شام ، در آن بزم شراب
بدتر از آن غل و زنجیر ، به زنجیر کشید
روح او را غضب و طعنهء مردان خراب
مرثیه #امام_سجاد
منم که غم بی امان دیده ام
قد عمه ام را کمان دیده ام
منم آنکه از غم دلم سوخته
به بازار ، عمامه ام سوخته
منم آنکه داغ پدر دیده ام
روی نیزه هفتاد سر دیده ام
بلا را کران تا کران دیدهام
سنان دیده ام ، ساربان دیده ام
دلم را پُر از درد و غم ساختند
روی جسم او اسب ها تاختند
چهل سال قلب من آشفته است
یهودی به من ناسزا گفته است
نگو حرفی از شیرخواره به من
به من حرفی از گاهواره مزن
که دیدم رباب ، آتشین ناله بود
به او آب دادند اما چه سود
که او طاقت آب خوردن نداشت
دگر حاجتی غیر مُردن نداشت
چهل سال آهم به افلاک رفت
رقیه گرسنه زیر خاک رفت
...........
.
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند
گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند
کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند
روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند
من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند
خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند
هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند
من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند
استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند
#امام_حسین
#امام_سجاد
#رضا_دین_پرور
..........
.
#امام_حسین
یا حسین (ع)
ای که یک عمر بر تو گریانیم
از پریشانیت پریشانیم
با غمت همنشین درد شدیم
در عزایت بهفکر درمانیم
ما و اجدادمان که چندینقرن
به سر سفرهی تو مهمانیم
همه آزادهایم از وقتی
در حصارت "حسین"زندانیم
آنچه از عمر صرف روضه شود
گذر عمرخود نمیدانیم
ما که جز مهر تو نمیطلبیم
ما که جز اسم تو نمیدانیم
هرچه گفتیم جز حسینحسین
در همهعمر از آن پشیمانیم
□
روز محشر که مادرت زهرا
میکند خود قیامتی بر پا
بر ترازوی عدل مینگرد
نالهای میکند در آن غوغا
در کنار علی و پیغمبر
روبروی پیمبران خدا
مینماید تو را طلب از حق
یاحسین، ای مقطعالاعضاء
□
پسر بیسرم، سرت چه شده
بر سر نیزه حنجرت چه شده
زیر شمشیر و نیزه و سم اسب
جسم عریان اطهرت چه شده
اربا اربای کیست در صحرا
قد و بالای اکبرت چه شده
حرمله با دل رباب چه کرد
گلوی خشک اصغرت چه شده
سر پیراهنت چه آمده است
زیور گوش دخترت چه شده
دخترانم چرا اسیر شدند
غیرتالله خواهرت چه شده
با لبتشنه شمر ذبحت کرد
ساقیآبآورت چه شده
#امیر_عظیمی ✍
.........
یا حسین (ع)
دستِ نَحس از روی دستت اصغرت را پرت کرد
قبل از آن از روی بُغضی ، اکبرت را پرت کرد
بِشکند دستی که خنجر روی آن حنجر کشید
تا بُرید از تو سرت را ، پیکرت را پرت کرد
نَعلِ بی خِیر ، از تنت در کربلا خیرات کرد
تا چِهل فَرسخ همه بال و پرت را پرت کرد
آبله وقتی امانم را بُرید ، از خستگی...
...زَجرِ بی انصاف بابا! دخترت را پرت کرد
من فقط دامان گرمت را طلب کردم ولی
بی حیایی سمت من تشت و سرت را پرت کرد
#میثم_خنکدار ✍
.
.
#شام
#اسارت
سلام ای سر خونین! سر برادر من!
سرت چه ها که نیامد ، عزیز مادر من!
لبی که بوسه بر آن میزدهست پیغمبر
یزید میزندش چوب ، خاک بر سر من
صدای شیون و افغان به گوش میآید
صدای «وا ابتا» نالهی برادر من
چه خوب شد سر عباس من نبود اینجا
ندید وضع سر تو ، لباس و معجر من
یزید مست شد الباقیِ شرابش را
نریخت بر سر تو بلکه ریخت بر سر من
همین که حرف کنیزی ما وسط آمد
نشست دختر تو رو گرفت خواهر من
زنی به طفل خودش شیر میدهد ای وای
رباب زمزمه دارد بخواب اصغر من
#امیر_عظیمی ✍
.
.
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه (س)
این روزا غصههامو به کی بگم
تو خرابه با کی درد دل کنم
مگه میشه بیخیال شم، مثلا
مسخره کردن شمرو ول کنم
دخترشامی به من طعنه نزن
لباسام از اولش پاره نبود
عمههام بدون خلخال نبودن
گوشمن بدون گوشواره نبود
دخترشامی، شده اسیر بشی
به روی ناقهی عریان بشینی
شده صورتت رو سیلی بزنن
عموتو بالای نیزه ببینی
هیچ شده تو مجلس شراب بری
خارجی خنده به موهات بزنه
ی نفر مست کنه، کفر بگه
خیزران رو لب بابات بزنه
شده تو خیابونا راه بری
پر شه از ارازلا دور و برت
دختر شاه دو عالم باشی و
خسوخاشاک بریزن روی سرت
آخه من وقت عروسک بازیمه
واسه من سر بریده میارن
بابای خوشگلمو گرفتن و
بابای رنگپریده میارن
بابایی..این آدمای بیحیا
سرتو بگو چهجوری بریدن
وقتی خواستن ببرن گردنتو
چشمای مهربونت رو ندیدن
#امیر_عظیمی ✍
#محاوره_ای#فولکلور
.