eitaa logo
امام حسین ع
20.6هزار دنبال‌کننده
405 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دعایِ دوازدهم صحیفه سجادیه _ قرائتِ دعای دوازدهم صحیفه سجادیه به نفس حاج مهدی رسولی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِيلِ *سرم پایینِ .. گردنم کجِ ..* وَ سَائِلُكَ عَلَى الْحَيَاءِ مِنِّي سُؤَالَ الْبَائِسِ الْمُعيِلِ *اصل ترجمش این میشه مثل اون مرد عیال واری اومدم در خونت که به خانوادش قول روزی داده دست پر بیاد اما غروبی داره برمیگرده دستش خالیه سرش به پایینه .. اینجوری آمدم در خانه ات ..* مُقِرٌّ لَكَ بِأَنِّي لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِكَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْيَانِكَ وَ لَمْ أَخْلُ فِي الْحَالَاتِ كُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِكَ فَهَلْ يَنْفَعُنِي يَا إِلَهِي إِقْرَارِي عِنْدَكَ بِسُوءِ مَا اكْتَسَبْتُ *اگر بگم غلط کردم، اگر بگم ذلیل در خونتم، نفعی به حالم داره یا نه؟..* وَ هَلْ يُنْجِينِي مِنْكَ اعْتِرَافِي لَكَ بِقَبِيحِ مَا ارْتَكَبْتُ *منو نجاتم میده اگر اعتراف کنم به چه اعمال قبیهی مرتکب شدم .. خدایا نفع داره یا نه؟..* أَمْ أَوْجَبْتَ لِي فِي مَقَامِي هَذَا سُخْطَكَ *یا نه همینی که الان دارم باهات حرف میزنم منو بر آتشت واجب میدونی .. منو تصمیم به سوزاندنم گرفتی* أَمْ لَزِمَنِي فِي وَقْتِ دُعَايَ مَقْتُكَ *نکنه الانی که دارم باهات حرف میزنم شامل خشم و غضبت شدم* سُبْحَانَكَ لَا أَيْأَسُ مِنْكَ *ناامید نمیشم باور کن چرا خب؟* وَ قَدْ فَتَحْتَ لِي بَابَ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ *بتی داشت اسمش صنم، هی صدا میزد یا صنم صنم .. یهو زبونش نچرخید صدا زد یا صمد .. یهو دیدن ندا بلند شد ملائکۀ من ببینید با من کاری داشت منو صدا زد .. خدا این با تو نبود این میخواست بگه یا صنم زبونش نچرخید گفت یا صمد .. ندا بلند شد حالا یه بار اشتباهی مارو صدا زده ما چرا جوابشُ ندیم ..* بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِيلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ *من به خودم ظلم کردم .. ای خاک برسرم ..* الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ *من گناه کردم حرمت تو رو نگه نداشتم ..* الَّذِي عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ *کدوم بنده ت اومده؟ .. اونی که دیگه گناهاش خیلی بزرگ شده اونی که دیگه تو خطر افتاده* وَ أَدْبَرَتْ أَيَّامُهُ فَوَلَّتْ *اونی که دیگه عمرش گذشته و دیگه داره وقتش تمام میشه .. حواست هست به موهای سفید سرم..* حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ وَ أَيْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِيصَ لَهُ مِنْكَ *اگر یقین به این کردی که دیگه گریزی نیست از خدا، همه جیز درست میشه..* وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ تَلَقَّاكَ بِالْإِنَابَةِ *سفرۀ ناله مُ پهن کردم ..* وَ أَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ *اون وقته توبه ات خالص میشه، پس حالا که اینجوری شد* فَقَامَ إِلَيْكَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِيٍّ *من با قلبم قیام میکنم .. دست قلبمُ گرفتم آوردم .. امشب اومدم این بتکده رو تمیزش کنم .. به بت شکن خانۀ خدا به مرتضی به علی امیرالمومنین این بت هایِ قلب مارو پاک کن* ثُمَّ دَعَاكَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِيٍّ *از اعماق وجودت یه صدایی بلند میشه، کسی هست ما رو از ضلالت و گمراهی نفس بیرون بیاره ..* قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى *ببین چجوری کمرم خم شده* وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى *ببین سرم پایین افتاده* قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ *ببین سر زانوهام داره میلرزه* وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ *ببین اشکام رو صورتمه .. همه دستارو بیارن بالا .. انگار از ته چاه دلت داره صدا بلند میشه .. :* يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .. یه باغچه گل با ساقۀ شکسته خرابه و مخدرات خسته بعد تو ما یه روز خوش ندیدیم قسم به هر نافلۀ نشسته نیستی شدی کنج خرابه خونه م دخترا میزنن زخم زبونم بذار بگن بابا تو رو نمیخواد دوستت دارم دوستم داری میدونم چقدر صدا زدم بابا کجایی سخته تو صحرا گم شدن خدایی من که اصلاً شمرُ حلال نکردم زجرُ حلال نکن توام بابایی سیلی زدن به صورت منی که تو شهرمون بهم میگن ملیکه خیلی برا عمه جونم دعا کن تو دردِ تک تک ماها شریکه قصۀ غصه هام نداره آخر حق بده تاره چشم دائماً تر اما بابا سوی چشامو کم کرد ضربۀ بی هوای سیلی بیشتر شاعره: مرضیه نعیم امینی ــــــــــــــــــ .
Rasooli_Babolharam_net-3.mp3
17.51M
|⇦•قرائتِ دعایِ دوازدهم صحیفه سجادیه به نفس حاج مهدی رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5812322406374574023.mp3
22.47M
. 📃 شبا اشکای خورشیدو توی... 🎙 🗓 ۱۴۰۰ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 "ع" شبا اشکای خورشیدو توی مهتاب می‌بینم آقا از بس دلم تنگه حرم رو خواب می‌بینم توی دنیای بی‌دردا حرم درمون دردامه خالصه میشه آرامش همون‌جایی که آقامه تو میدونی من تنها با تو آرامشی دارم می‌دونم خیلی آقایی من از تو خواهشی دارم نگیری اسمتو از من حسینه رمز اکسیرم اگه یک‌روز اسمت رو نیارم زود می‌میرم تو که انقدر آقایی بیا فکری به حالم کن نبودم نوکر خوبی بیا آقا حاللم کن تموم بچگی من خالصه میشه تو روضه‌ات اگه الان کمی خوبم داره یک ریشه تو روضه‌ات توو هیئت، مادرم می‌گفت باید پشت درت باشم دعام می‌کرد با گریه همیشه نوکرت باشم توو آبدارخونه می‌رفتیم می‌دیدیم چای و قندونو کنار چایی روضه می‌دادن حاجتامونو نفهمیدم چی بود روضه ولی مادر رو میدیدم زیر چادر، سرش پنهون صدا گریه‌اش رو می‌شنیدم یه جوری روضه می‌خوندن که حال مادرم بد شد فقط انقدر فهمیدم برا اهل حرم، بد شد حسین جان؛ آه از اون ساعت که خون از ابر می‌بارید توی گودال افتادی سرت رو شمر می‌برّید .
بخش دوم - قرائت دعای کمیل.m4a
36.22M
قرائت 🎥 مراسم مناجات شب بیست‌وچهارم ماه 🗓 پنج‌شنبه ۱۶ اردیبهشت‌ ۱۴۰۰ 🎙 📍 حرم (علیه‌السّلام)
. . جلسه ی شانزدهم يا اِلهى وَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِكَ رِقّى يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى يا خَبيراً بِفَقْرى وَ فاقَتى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِكَ وَ اَسْماَّئِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى كُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً يا سَيِّدى يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلى يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى حضرت شعیب ع آن‌قدر گریه کرد تا این‌که بینایی خود را از دست داد. خدای متعال به لطف خودش بینایی او را برگرداند. سپس آن قدر گریه کرد تا این‌که دوباره نابینا شد. خدای متعال بار دیگر بینایی‌اش را به او برگرداند. تا سه مرتبه این عمل تکرار شد. وقتی که نوبت سوم خداوند چشمان حضرت شعیب ع را بهبود بخشید، به وی وحی فرستاد: «ای شعیب! چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ اگر از شوق بهشت است که آن را بر تو حلال نموده‌ام و اگر از خوف جهنم است پس آن را بر تو حرام کرده‌ام.» شعیب ع عرض کرد: خدایا! برای این‌‌ها نیست، بلکه این گریه، گریه‌ی شوق است. دل من به محبت تو بسته است و گریه‌ی دوستی و محبت به تو است. مردان خدا اینطور عبادت می کردند. اما من تا دوتا مجلس می آیم، خسته می شوم ، می گویم خدا چرا من را نگاه نمی کند؟ امشب از ته دل ناله بزن خدایا به من قدرت خدمتگزاری بده . توان اطاعت و بندگی بده ، با همه ی وجود از خدا بخواه قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى. منبع اصلی داستان ذکر شده: ارشادالقلوب دیلمی، ج 2، ص 219. ⭕️ .
1. ماه رمضون ماه خدا.mp3
9.06M
ماه رمضون ، ماه خدا ماه علی ، ماه دعا ماه رمضون ، ماه جنون ... خداحافظ ای سفره ی سبز افطار دعای سحر با ، چشای گوهر بار خداحافظ ای گریه های شبونه برو ماه رحمت ، به امید دیدار تا حرف رفتن می زنی ته دلم می لرزه ماه رمضون یه روزتم به کل سال می ارزه ... تازه عادت کرده بودم به دعای ابوحمزه ماه رمضون یه روزتم به کل سال می ارزه ماه رمضون ، ماه خدا ماه علی ، ماه دعا ... خداحافظ ای ماه مجنون و لیلا تب و تاب قطره در آغوش دریا خداحافظ ای ماه العفو وتوبه مناجات بنده به درگاه مولا مناجات بنده به درگاه مولا مولا چیکار کنه اگه کوتاهی کرده بنده خوش به حال اون که ته این قصه سربلنده تا سال بعد ، ماه رمضون کی مرده و کی زنده ؟ ماه رمضون ، ماه خدا ماه علی ، ماه دعا خداحافظ عطرِ هوای شب قدر هوای خوشِ ربنای شب قدر خداحافظ ای مسجد و چاه کوفه غم روضه های عزای شب قدر هوای خوش ، ربنای شب قدر شبی که یک حوریه با بال و پر شکسته رسیده بود انگاری از ، پشت در شکسته با چادر خاکی می بست زخم سر شکسته ... به همت جواد افشانی
. روضه مخصوص شب 27 💧 دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی ظرف های شیر را پنهان نیاوردی علی تو رو خدا خوب گوش بده... حواست اینجا باشه... چاه می گوید که دریا می شدم هر شب اشک هایت کو چرا طوفان نیاوردی علی می رسی از راه امشب سفره ات پهن است باز مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی هر شب از راه می اومد با خودش یه فقیر یه بدبخت بیچاره می آورد خونه... نان و ظرف شیر را هرگز نمی خواهم بگو پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی وقتی نیمه های شب بچه های علی از تشییع جنازه مولا علی بر می گشتند، متوجه شدند تو یه خرابه انگار صدای یه ناله ای میاد... امام حسن جلوتر رفت وارد خرابه شد دید یه پیرمرد نابینا هی صدا می زنه... ای آقای مهربون چرا نیامدی ... چرا به فریادم نمی رسی... امام مجتبی صدا زد آی پیرمرد چی شده چرا ناله می کنی... گقت هر شب یه آقای مهربونی برای من آب و غذا می آورد... دستم و می گرفت کمکم می کرد... الان دو شبه که نمی دونم چرا نیومد... امام حسن(ع) گفت اون آقا بابای ما علیِ... ما الان داریم از تشییع جنازه همون آقا بر می گردیم... وقتی داستان ضربت خوردن و شهادت و خاکسپاری رو براش تعریف کرد، میگن اون پیرمرد نابینا آنقدر ناله زد و ضجه زد تا همون جا جان داد... گفت ای دنیا خاک بر سر تو ... که این آقای به این خوبی رو نخواستی.. به مظلومیت مولا علی ناله بزن ... .
. پس از شهادت علی ع بنفس حاج محمود کریمی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ *دیدن یه پیرمرد، كور، جزامی تو خرابه داره گریه میكنه، ماجرای برگشت از تشییع جنازه ی آل الله، بعضی تشییع جنازه ها ماجرایی داره،دیدن یه پیرمردی داره گریه میكنه،امام مجتبی وارد خرابه شد،پیرمرد جزامی كه همه ازش دوری می كنن، امام مجتبی در آغوشش گرفت، فرمود: چی ِ ناله میزنی؟ فرمود: حبیبم الان دو سه شب ِ به من سر نزده، برام غذا می آورد،برام لقمه می گرفت، همه از من دوری می كردن اون هوامو داشت،گفت:من كه چشم ندارم، نمی دیدمش،اما هر موقع وارد می شد این سنگ ریزه های خرابه هم بهش سلام می كردن، فرمود: دیگه منتظرش نباش،او دیگه نمیآد، ولی به من گفته مراقبت باشم، علی بود،علی بود.* "الهی:بفاطِمَةَ......... سلام الله علیها." *صبح دفن فاطمه داشت بر می گشت،هوا گرگ و میش بود، هر كی داشت به طرف خونه اش می رفت،دومی رسید به مقداد گفت:مقداد آماده باش دختر پیغمبر از دنیا رفته،می خواهیم بریم براش نماز بخونیم،دفنش كنیم، مقداد گفت: خواب بودی دیشب علی فاطمه شو دفن كرد، چنان سیلی به مقداد زد، مقداد روی زمین افتاد،وقتی بلند شد ، فقط گفت:یه سئوال دارم، به زهرا هم همین جور سیلی زدی؟دستت بشكنه.* "الهی:بالْحَسَنِ......حسن بن علی صلوات الله علیه." در ِ خانه باز شد، اینم بعد از تشییع جنازه امام مجتبی،اولین بدنی كه روز دفن شد،عباس وارد خانه شد، سر به دیوار گذاشت،شروع كرد به ناله زدن،حالا همه توی خونه اند، دیگه دست خودش نبود، زینب آمد، داداش چی شده؟ گریه ات رو تا حالا این طور ندیدم، خوب بود تشییع جنازه؟ گفت: خانم جان! غصه ام اینه كه زور و بازوی حیدری دارم،شمشیر دارم، جلو چشمم آقامو تیر بارون كردن.بریم كربلا؟ "  الهی: بالْحُسَیْنِ..... صلوات الله علیه" *یه قبیله ی بیابان نشین اومدن دیدن بدنا روی زمین ِ.یه چیزی میگم:تا آخر عمرت تو ذهنت باشه، بین این بدنها دیدن،یه بدن خورد،كوچلوی شیر خواره، بی سر زیر ِ آفتاب، بدن اونم دفن نكردن،شب ها حیوونا می اومدن كنار بدنشون،گرگ كنار آهو ناله می زد،شیر كنار غزال گریه می كرد، پرنده ها ناله می زدن،اینها بدن كیه اند؟یه وقت دیدن یكی از دور آمد،فرمود: برید كنار این بدنها رو من می شناسم، همه ی بدن ها رو دفن كرد،این زهیر ِ، این حبیب ِ ، این پسر عموم ِ، این داداشم ِ، اما فرمود: دارید یه قطعه حصیر بیارید؟ بدن رو ما بین حصیر قرار داد، بین خاك گذاشت، بدن شیر خواره رو روی سینه اش گذاشت، گفت: بابا رسم ِ، صورت میت رو روی خاك می گذارن، اما تو سر در بدن نداری، لب گذاشت به لب های بریده.تمام شد، گفت:بریم یه بدن دیگه مونده .. .
. 🎤 در میزنم، در میزنم، دوباره میخونه‌تو به روم نیار، نگو بهم، شکستی پیمونَه‌تو نگو بهم، نمی‌خرم، اون دل ویرونه‌تو من همونم، روسیاه قدیمی الهی تو همونی، مهربون و کریمی الهی عفوک عفوک یا الهی صدام زدی، دعوت شدم، باز اومدم مهمونی با اینکه تو آلودگی‌های منو میدونی خوبه که از، من پیش جمع، رو برنمی‌گردونی من همونم، بی وفای همیشه الهی تو همونی، با صفای همیشه الهی عفوک عفوک یا الهی می‌شناسمت، می‌شناسمت، از اون قدیم ندیما راضی میشی، راضی میشی، از من چه زود خدایا وقتی قسم، میدم تو رو، جون حسین زهرا من همونم، گریه‌ی زیر پرچم الهی تو همونی، روضه خون محرم الهی عفوک عفوک یا الهی نیمه شبه، یه دختری، از خواب ناز پریده با گریه و، حسرت میگه، خواب باباشو دیده خوابش چه زود، تعبیر شده، اومد سر بریده من همونم، دختر ناز شیرین زبونت تو همونی، مونده روی لبت لخته خونت تیغ دشمن نداده امونت من همونم، چهرمو که نکردی فراموش تو همونی، که منو میگرفتی تو آغوش بابایی بابایی پس تنت کوش؟ نغمه پرداز و شاعر: سید مهدی سرخان .👇
Shab25Ramazan1400[02](1).mp3
8.67M
🎙من همونم، تو همونی ( ) 🔺با نوای: حاج میثم مطیعی ۲۵_رمضان۱۴۰۰