مداحی آنلاین - دعای عرفه - سماواتی.mp3
32.51M
قرائت #دعای_عرفه
🎙با نوای حاج #مهدی_سماواتی
.
#سبک_مناجات / ویژه #روز_عرفه
دل که میگیرد دو چشم تَر به دادم میرسد
در زمان فقر، این گوهر به دادم میرسد
وسع کم هرگز برای ما فقیران ننگ نیست
دست من خالی که باشد سَر به دادم میرسد
دست بردارید مَردم از سر من، چون که من
دلبری دارم که او بهتر به دادم میرسد
از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم
گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
این کریمی را که من دارم گدایی می کنم
مطمئن هستم که پشت در به دادم میرسد
حیف، آقای به این خوبی کنارم باشد و
فکر این باشم یکی دیگر به دادم میرسد
من سراغ هر کسی رفتم دلم را زد شکست
غالباً این لحظه ها مادر به دادم میرسد
فاطمه مِیلش که باشد وضع بر میگردد و
مرتضی با ظرفی از کوثر به دادم میرسد
اعتباری نیست بر تقوای من، این لطف توست
لحظهی تشخیص خیر و شر به دادم میرسد
پاکها کرب و بلا رفتند و من جا ماندهام
فطرسم امروز، بال و پر به دادم میرسد
حتم دارم قبل حتّى حضرت خيرالنِساء
دخترى دردانه در محشر به دادم میرسد
خواهری دل خسته پرسید از خودش بالای تل
این برادر زیر این خنجر به دادم میرسد؟!
میبرند این ها هر آنچه روی سر دارم ولی
میرسد عباس و با معجر به دادم میرسد
زانوی محمل بلند و دامن من هم بلند
در سفر این وقت ها اکبر به دادم میرسد
#عرفه
.👇
مداحی_آنلاین_از_شب_قدر_تو_جاماندم_که_امروز_آمدم_نریمانی.mp3
6M
🌟 #مناجات روز #عرفه
🍃از شب قدر تو جاماندم که امروز آمدم
🍃گفتهاند اینجا حسین آخر به دادم میرسد
🎤کربلایی #سید_رضا_نریمانی
#مناجات_باخدا
#عرفه
با روی سیاه، با گریه و آه
از راه اومدم، با بار گناه
من خیلی بدم، من دیر اومدم
دستم رو بگیر، من نابلدم
میترسم اگه بخشیده نشم
درد دلمو من با کی بگم؟!
کار همه راه میفته اگر
باشه میدونم، من آخر صفم
من حَقّمه که لایق نشدم
راستراستی درست عاشق نشدم
من حَقّمه که عاشق نشدم
راستراستی درست عاشق نشدم
من حَقّمه که آتیش بگیرم
یک دم تو آتیش، صد بار بمیرم
تو حَقّته که آتیش بزنی
من بنده و تو مولای منی
من حَقّمه که آبروم بره
آتیش و مذاب تو گلوم بره
تو حَقّته که تنهام بذاری
هیزم به زیر پاهام بذاری
از ترسمه این حرفا رو زدم
هر چی تو بگی، من خیلی بدم
پس دل چی میشه؟ رأفتت کجاست؟
من قرصه دلم، رحتمتت کجاست؟
پس دل چی میشه، اشکام چی میشه؟
مولاست تو دلم، مولا چی میشه؟
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
دانلود_کلیپ_صوتی_بسیار_زیبای_با.MP3
1.35M
با روی سیاه، با گریه و آه،
از راه اومدم، با بار گناه...
#حاج_محمود_کریمی
.
ای وارث ِ " غریب ِ " #غدیر !
به حقّ عرفه، رحمی به ما کن!
از غربتت اینکه چو منی شیعهی توست
رویم به خودم هست در این نکته، نخست
باید ز درون، رازِ غیابت را جُست
دریاب مرا در طلبت بودم سُست
از غربتت اینکه به تو هستم مَنسوب
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
فرموده خدا: " ...مَعَ إِمَامٍ مَنْصُور... "
یعنی به خداوند، تو هستی منظور
خاکم به سر از بس ز تو بودم من، دور...
از دست ِ من و مثلِ منی تو، مهجور
دریاب که جهل کرده من را مغلوب
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
انگار که روباه، ربوده است مرا
هجرانِ تو بیچاره نموده است مرا
دیگر چه بگویم که چه بوده است مرا
هر بار " دعا " راه گُشوده است مرا
دریاب مرا هست به قلبم آشوب
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
واجب بُوَد از غیبتت آواره شدن
محنتزدهی خسته، در این باره شدن
لبتشنهی خدمت به تو همواره شدن
پیر از تبِ وصلِ تو به یکباره شدن
دارد غم ِ دوری ز تو اَم حُکم وُجوب
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
من خسته ام از هر چه سراب و مُرداب
انگار که عمریست که هستم من، خواب
یابن الحسن! از لُطف، مرا هم دریاب
چون ماهی اَم آن دم که بُرون است از آب
حالم شده چون جمعه، حوالیّ ِ غروب
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
این چلّه به پایانِ خودش نزدیک است
افسوس که دل، باز بسی تاریک است
دریاب مرا، صراط ، بس باریک است
دریاب مرا، دلم پُر از تشکیک است...
این چلّه، فتاده است قبولت؟... ای خوب!
« أَسْتَغْفِرُ ٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوب... »
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#درد_دل #جمعه
#محمد_علی_نوری
یکشنبه ۲۷ تیر ماه ۱۴۰۰
.
.
عرفه آمد و دل، بارِ دگر ذاکر شد
عبدِ دلداده به معراجِ دعا طائر شد
عرفه آمد و گسترده شده سفرهی شُکر
شادیِ از تهِ دل، رزقِ دلِ شاکر شد
عرفه آمد و با اشک و نوا، آه و دعا...
عبدِ آلوده به امدادِ خدا طاهر شد
قلمِ عفو زند حضرت دادار و اِلهَ العاصین
به گناهانِ کثیری که ز ما صادر شد
عرفه آمد و نجوای لبِ تائبها
ذکرِ یا ناظر و یا ساتر و یا غافر شد
عرفه آمد و آوای دلِ نادمها
ذکرِ یا جابر و یا قاهر و یا فاطر شد
عرفه آمد و هر منتظرِ عاشق و پاک
تشنهی درکِ امام و ولیِ حاضر شد
خرّم آنکس که شود مَحرَم راز مهدی
آن که بر غیرِ امامش به همه، کافر شد
آن که اِحرام ِ دگر بست به یاریّ ولی
حجّتبنِالحسن اَش در همهجا ناصر شد
عرفه آمد و بازارِ گُنَه، گشت کساد
موقعِ بخششِ هر قاصر و هر فاجر شد
هر که از سُفرهی این روزِ خدا جا مانَد...
در قیامت به خدا رو سِیَه و خاسر شد
عرفه آمد و با آمدنش ، مرغِ دلم...
بار دیگر به هوای حرمی زائر شد
زائرِ کرب و بلا، خونِ خدا آنجا که...
هرکسی رفت به گِرد حرمش حائر شد
وای بر من که نفهمیده رثا میخوانم
خونِدل،جرعه به جرعه، نَفَسِ شاعر شد
بگذریم از تن او نقشِ زمین ، خون آلود
که دلیلی به پریشانیِ هر خاطر شد
من نفهمیدهام آخر که چهسان دشمن او
به چنین کشتنِ آن مردِ خدا قادر شد!؟
در سراشیبیِ گودال، تن و سر، سرِ نِی
عرفه آمد و دل بر غم ِ او ذاکر شد
اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عرفه
#محمد_علی_نوری
................
مناجات عرفه
به سبک ای صفای قلب زارم
ای صفای قلب زارم،مهربان پروردگارم۲
عرفه آمد ،نگاهی کن خدا بر حال زارم
منم عبد گدا
نظر کن ای خدا۲
هرچه خوبیست میرسد از جانب تو مهربانم۲
بدم اما ای خدا جون از در خانه ات نرانم
منم عبد گدا
نظر کن ای خدا۲
من اگر رویم سیاهه کوله بارم پر گناهه۲
غیر درگاهت خدایا من ندارم راه چاره
منم عبد گدا
نظر کن ای خدا۲
مالک یوم قیامت مظهر لطف وکرامت۲
روز محشر بی پناهم دارم امید به پناهت
منم عبد گدا
نظر کن ای خدا ۲
حج من امشب خدایا گشتن دورحسین است۲
چونکه میدانم حسینت تکیه گاه عالمین است
بحق اوخدا
نظر کن برگدا۲
خسته از جور زمانه ،زخمی ام بی آشیانه
هرچه هستم روی قلبم دارم اما یک نشانه
کنیز حیدرم
مرانی از درم۲
اللهم عجل لولیک الفرج
#شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
#سبک_ای_صفای_قلب_زارم
.
#عرفه
#میرداماد
ظهر زیبای وقوفه یه وقوف آفتابی
یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی
عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه
تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه
ظهر زیبای وقوفه کاش منم وقف شما شم
تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم
من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی
بین این همه سفید پوش با لباس روسیاهی
میگن امروز عرفاته گدایی فعل حرومه
آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه
بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره
بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره
گناهام بسکه زیاده کی میتونه بشماره؟
چاره ای برام بساز تا هی بهم نگن بیچاره!
خاک عالم تو سر من که بیچاره ی گناهم
جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجاره ی گناهم
کمک کن که دوباره سر سجاده بشینم
تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم
دست بکش به روی چشمام هوس نگاتو کردم
یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم
دستمو بگیر بلند شم قصد کربلاتو کردم
هوس بارون گریه توی روضه هاتو کردم
اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم
یک کمی از عرفات کربلایی ها بخونیم
عرفاتی که غریبه عرفاتی که شهیده
عرفاتی که رو نیزه است شکل یک سر بریده
عرفاتی که یه مادر هی می گفت آبش ندادن
ای خدا گهواره ی شیرخوارشو تابش ندادن
عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مرد
خدا می دونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد
عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد
هی می گفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد
عرفاتی که یه سقا توی علقمه فداش شد
یه جوری عمود زدن سجده کرببلاش شد
یه جوری عمود زدن که هیچ جوری بلند نمی شد
یه جوری عمود زدن که سر رو نیزه بند نمی شد
شاعر : رحمان نوازنی
https://eitaa.com/emame3vom/46615
👇
.
یا مهدی!
#عرفه
بر روی ما برای مُحرّم حساب کُن
ما را در این بساط ِ مُعَظَّم حساب کُن
چیزی نمانده است به آن ظهرِ ناگزیر
ما را شریکِ خویش در این غم حساب کُن
چشمانِ توست روضهی مکشوفِ قتلگاه
ما را به قدرِ ذرّه، تو مَرهم حساب کُن
اَحقادِ بدر، تیغ و اُحُد، سنگ و نیزه شد
یک لشکر و حسین... بمیرم؛ حساب کُن!
ما را برای روضه، میانداز از قلم
ما را در این اِقامهی ماتم حساب کُن
امسال هم به دعوتِ تو زیرِ بیرقیم
ما را در این حضور، مُصمّم حساب کُن
ما با همیم؛ خوب و گدا را جدا مکن
صاحبعزا! بیا و تو دَرهَم حساب کن
تا صبح چلّه، همره ِ سجّاد و زینبیم
بر روی این عریضه، تو مُحکم حساب کُن
این آفتابِ داغ، گواهِ قرارِ ماست
بر روی ما برای مُحرّم حساب کُن
#روز_عرفه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#پیشواز_محرم
#محمد_علی_نوری
۲۹ تیر ۱۴۰۰
بعد از ظهر عرفه ۱۴۴۲
.
.
متن #روضه و توسل جانسوز _شب هفتم محرم
┄┅═══••↭••═══┅┄
از غمت ذره ذره آب شدم
گل نبودم ولی گلاب شدم
هر زمانی که آب نوشیدم
یادت افتادم و کباب شدم
آقا از غمت سال ها گریستم
و در غم عشق تو شراب شدم
پشت پایی زدم به هرچه که هست
تا که از عشق تو خراب شدم
تا که احرام اشک را بستم
جزو زوار تو حساب شدم
پادشاهِ زمینی شدم
وقتی به غلامیت انتخاب شدم
من دعای قنوت زهرایم
آن دعایی که مستجاب شدم
هر کجا شیرخواره ای دیدم
بی قرارِ غم رباب شدم
*خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله حق شناس می فرمود: هر وقت گره به کارِتون خورد زود برید در خانه ی شیرخواره ی اباعبدالله،یه اربعین نشست روز آخر حضرت رو ملاقات کرد،عرض کرد: آقا مَردم گرفتارن...میگه: ابی عبدالله خطاب کرد: مگه این مردم علی اصغر منو ندارن اینقدر گرفتارن؟...
امشب ما اومدیم همه غم هامون رو کنار گذاشتیم،حاجت داشتیم، گفتیم: حاجت نمیخوایم،امشب اومدیم برا اون بچه ای گریه کنیم،که همه بی تابش بودن،اگه بچه گریه کنه یا باید شیرش بدن بخوابه یا باید آب بهش بدن آروم بگیره،دیدی با بچه بازی میکنی با پنجه هاش انگشتتو میگیره،اینقد دیگه این بچه ضعیف شده بود این انگشتای دستش دیگه حرکت نمیکرد...
میخوام برات نقاشی بکشم،میخوام برات نشون بدم،چندتا خیمه است،این خیمه خیمه ی زینبه،این خیمه خیمه ی حسینِ،یه خیمه، خیمه ی علی اکبرِ،یه خیمه خیمه ی نجمه و قاسم،چندتا خیمه خیمه ی اصحابن،اما جلوتر از همه خیمه ها خیمه عباس،معناش و میدونی یعنی چی،یعنی هرکی میخواد سمت حسین بره باید از عباس گذر کنه،یه خیمه خیمه ی رباب،اما خودمونی بگم،هیچ کدوم زنا تو خیمه خودشون نیستن،همه جمعشون جمع تو خیمه رباب،همه اومدن علی رو آروم کنن......*
تو خیمه ها غوغاییه، همه به فکر آبن
تموم زن ها اومدن، تو خیمه ی ربابن
رقیه نازش میکنه، بخواب گل بهارم
داداش کوچولو آب میخای؟ از چشام آب میارم
*چقد باباهاتون رو دوست دارید؟ جوونا! اگه یه وقت بشنوی یکی حرف باباتون رو زمین انداخته چیکار میکنی؟اگه بفهمی یکی به حرف بابات خندیده چیکار میکنی،اگه ببینی بابات از یکی خواهش کرده روشو زمین انداخته چیکار میکنی؟...
بچه شیرخواره نمیتونه گردن بگیره،آی جوونا! ارباب فرمود:اگه میشه این بچه رو خودتون ببرید سیرابش کنید بیاریدش....میدونی چیکار کردن؟شروع کردن هلهله کردن،بچه ای که توان نداشته باشه، دیگه سر آویزان،همچین که سر آویزان شد،بچه رو بالا گرفت،یه وقت دیدن نانجیب صدا زد: حرمله!چه کنم امیر؟پدر رو بزنم یا پسر رو؟ گفت: اگه پسر رو بزنی پدر خودش میمیره...حسین یه لحظه دید بچه رو دستش داره بال بال میزنه...الهی برات بمیرم حسین...،همچین که حرمله تیر به این بچه زد،میخوام بهت بگم چرا حسین میرفت سمت خیمه برمیگشت،یه وقت دیدن حسین عبا رو سر کشید،هی میومد سمت خیمه ،میدید بچه داره دست و ما میزنه باز بر می گشت....*
.