.
#نوحه #آخر_صفر
#شهادت_امام_رضا
نوحه شهادت #امام_رضا(ع)
زهر کین زد شرر، بر دل وجان او2
جگرش خون شده،جان به قربان او2
یا رضا یا رضا یا رضا یا رضا 2
_________________
گوشه ی حجره اش،می زند دست وپا2
ناله از دل زند،ای جوادم بیا2
یا رضا...
_________________
مرد بی یاور و،مرد شهر غریب2
بر لبش آمده،ذکر امن یجیب2
یا رضا...
__________________
جان او سوزد و،می خورد پیچ وتاب2
کام او خشک ودر،حسرت جرعه آب 2
یا رضا...
__________________
آمده نزد او،نورچشمش جواد2
شده آرام ودردش،برفته ز یاد2
یا رضا...
__________________
صفر وآخرش، شیعه گریان او2
سوگواری کند،در خراسان او2
یا رضا...
شعر:اسماعیل تقوایی
👇
f2f5815e-62d2-4d57-90df-09a41ce50bcb.mp3
15.39M
💚 #شهادت_امام_حسن (؏)
🔊 #روضه
🏴 حسین گفتمو شد سینه بیقرار حسن
🎙 #میثم_مطیعے
امام حسن(ع)-شهادت
محسن حنیفی
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای اینکه حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربت او
دو چشم علقمه گریان و اشکبار حسن
ضریح کرببلا نقرهداغ تربت او
زهیر و حر و حبیبند داغدار حسن
اگر چه دور و برش از حبیبها خالی است
امامها همه جمعند در کنار حسن
مزار خاکی او شد ابوترابیِ محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسار حسن
عجب نباشد اگر که به روز رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوار حسن
برای غربت او بیقرار می گریم
شبیه شمع خیالی سر مزار حسن
برای داغ دو تا ماهپارهاش یا که
برای لحظهی جانسوز احتضار حسن
برای روضهی او با کنایه میخوانم
مدینه، کوچه، فدکنامه، گوشواره، حسن
#محسن_حنیفی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مرثیه
.
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#حدادیان
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ،وَ بكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بكُمْ یَخْتِمُ اللَّهُ،السلام علیك یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ
ای بقیع ِ تو، دل ِ سوخته ی سوختگان
وی چراغ حرمت سینه ی افروختگان
دل آتش زده ی ما پر ِ پروانه ی تو
شاهد غربت تو شهر ِ تو و خانه ی تو
به امام سجاد روحی فدا عرض كردند: كجا بیشتر به شما سخت گذشت. آقا نگفت: گودال، نگفت: كربلا، نگفت:خیمه ها. فرمود: الشام،الشام،الشام. عرض كردند: چرا آقا جان؟ یكی از دلائل این بود فرمود:زخم زبان بدتر از زخم نیزه است،توی شام خیلی به ما زخم زبان زدند،ای وای،ای وای......حالا یه وقت توی شهر و دیاری كه هیچ كس تو رو نمیشناسه،بهت زخم و زبون می زنند باز خیلی بهتر، اما بمیرم امام حسن مجتبی توی شهری كه منبر مسجد ،منبر ِ جدِّش ِ،محراب، محراب جدِّش ،كوچه ها قدمگاه جدِّش ، همین جاها بود روی دوش پیغمبر بود. اگه تونستی برا امام حسن مجلس گرم كن باشی یه چیز دیگه است،خود امام حسین شب عاشورا برا امام حسن گریه كرد، بی بی زینب اومد گفت:داداش اصحابت رو امتحان كردی یا نه؟ نكنه این ها هم مثل یاران حسن تنهات بذارند،نكنه توی خیمه ات ترور بشی، نكنه بخوان دست بسته تحویلت بدن؟هم زینب گریه كرد، هم حسین. حبیب با خبر شد، همه رو جمع كرد گفت:بیایید بریم تظاهرات،بیایید بریم بگیم:لبیك یا حسین،اون هایی كه لبیك یا حسین گفتند:راست گفتند. اما اونایی كه لبیك یا حسن گفتند ترور كردن امام حسن رو.
تو غریب ِ وطنی،اهل وطن بی دردند
یه وقت غریبه رو میآرن توی شهر می زنند،فرق داره،یه وقت توی این شهر دختر ِ پیغمبرشون ور می زنند،هیچكی هم هیچ چیز نمیگه
تو غریب ِ وطنی،اهل وطن بی دردند
همگی مرد نمایند ولی نامردند
تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد
ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود
داغ پیغمبر و تنهایی حیدر دیدی
طفل بودی كه زمین خوردن مادر دیدی
آن یكی كرد شماتت عوض تجلیلت
خواست مخفی به معاویه دهد تحویلت
دیگری زخم زد از تیغ ستم بر رانَت
لب فرو بستی اما به لب آمد جانت
چنان خنجر به رانش زدند،راوی میگه:دیدم استخوان معلوم شد، اینها هم ركاب های امام حسن بودند،اینها خواستند توی خیمه اش ترورش كنند.آخ داشت نماز می خوند سجاده از زیر پاش كشیدند با صورت زمین خورد،ریختن توی خیمه بكشنش اومد سورا مركب شد خنجر به رانش زدند، بمیرم برای غریبیت یا حسن بن علی
كی روا بود چنان راهبری آزاده
امت از زیر قدومش بكشد سجاده
چند شب برای امام حسین گریه كردی تا آماده بشی بگی: غریب حسن... آخه امام حسین یه نفر تو میدان عرض كرد آقا جان داره ظهر میشه،دلم می خواد یه نماز دیگه باهات بخونم،فرمود:خداوند تو رو از نمازگزاران قرار بده،نماز می خونیم. نماز جماعت برگزار شد حسین جلو،علی اكبر پشت سر،گویا اباالفضلم داره نماز میخونه، بنی هاشم دارن نماز میخونن اصحاب مواظبند، یه عده از هم دارن نماز میخونند، حبیب بن مظاهر و مسلم به عوسجه و دیگران ایستادند جلوی نمازگزاران، سعید نامی است از یاران امام حسین، سیزده تا تیر بهش زدند،یه تیر به گلوش خورد،امام حسین سلام نماز و داد،دید افتاده داره جون میده،صدای خِرخِر نفس می اومد،امام حسین نزدیك شد دید داره دست وپا میزنه،اما حرف نمیتونه بزنه،فقط لب هارو آروم تكون میده،صدا زد:آیا من وفادار بودم؟بخدا امام حسین فقط برای علی اكبر گیه نكرد،اینجا هم گریه اش گرفت، به سعید فرمود:من تا تو رو توی بهشت نفرستم خودم نمیآم. حسین جان یه عده تیر خوردن شما نماز بخونی اما حسن رو در حال نماز خنجر به رانش زدند،سجاده رو از زیر پاش كشیدن آقا جان،غریب حسن. خود حسین بن علی دوشنبه ها و پنج شنبه ها می خواست بره زیارت امام حسن بقیع آقا سر برهنه و پا برهنه می رفت،بازار زیارت امام حسن رو امام حسین گرم كرده،اما برید ببینید۲۸ صفر بقیع خلوت ِ،اما كربلا غول غوله است.حالا خودت بگو:جا داره داد بزنی بگی : غریب حسن...
نفست شعله ی آهی است كه در دل داری
قاتل فقط اونی نیست كه زهرش داد،قاتل اونیه كه جلو چشمش زد توی گوش مادرش
نفست شعله ی آهی است كه در دل داری
ثانی و جعده، مغیره، تو سه قاتل داری
نه فقط در غم تو زینب كبری گرید
كه به مظلومی ِ تو ماهی ِ دریا گرید
"پیغمبر فرمود:هركی برا حسنم گریه كنه،قیامت كور وارد محشر نمیشه؛ فرمود:هر كی برای حسنم گریه كنه قیامت گریان نمیشه."معلوم ِ اشك برای حسن رو به هر كسی نمیدن.
دشمنان تو چه بی عاطفه و نامردند
در حضور تو جسارت به علی می كردند
خبر آوردند به امام حسن روحی فدا، آقا جان چرا نشستی، حسین خطیبی رو از بالای منبر پایین آورده، با دو انگشت مبارك حلقومش رو گرفته، عنقریب ِ جان رو از بدن نحسش بیرون بیاره، امام حسن اومد برادر چی شده؟ دید چشم حسین سرخ ِ،عرضه داشت:داداش نبودی ببینی چیا بالای منبر می گفت، مگه كسی جرأت داره به بابای ما جسارت كنه، نبودی ببینی بالای منبر چیا میگه، امام حسن فرمود:
داداش یه روز اومدی، من هر روز دارم میشنوم و صبر میكنم،رهاش كن،ما مأمور به صبریم، اون نانجیب رو رها كرد،دو برادر با هم برگشتند،اینقدر امام حسین برا امام حسن گریه كرد،برا غریبی ِ امام حسن گریه كرد.
ای دل ِ سوخته دلها حرم خلوت ِ تو
اشك پیوسته ی ما دست گل تربت تو
امام حسین اومد كنار بستر چشمش به امام حسن افتاد،دید هی رنگ زرد میشه،سبز میشه، داره زجر میكشه، زد زیر گریه. امام حسین طاقت گریه حسن رو نداشت. میدونی امام حسین یاد ِ چی افتاد، یادش افتاد فضه می اومد،حسین جان تو لااقل آروم بگیر،من حریف حسن نمیشم،حسین میگفت:مگه داداشم حسن دوباره گریه میكنه؟آره آقا جون نمیدونم این تو كوچه چی دیده،مادرت برا منم نگفته،از اون روزی كه با هم رفتن و برگشتن من فقط میدونم چادر مادرت خاكی بود، اینقدر گریه كرد حسین برای غریبی ِ حسن،می گفت:باشه فضه من آروم می گیرم،اما برو مواظب داداشم باش،تا اینكه یه روز جلوتر از حسن وارد خونه شد، رو انداز رو كنار زد،بعد از دو سه ماه صورت مادر رو دید، یه دفعه دید گوشه ی چشم مادر كبود، یه دفعه دید جای انگشت ها هنوز رو صورت مادر ،با خودش گفت:داداشم چه صبری داشته،حالا معلوم شد چرا هیچ كی نمی تونست حسن رو آروم كنه،یه وقت دید حسن داره از در میآد،زود روی مادر رو انداخت،اومد جلوتر كه حسن نتونه طرف صورت بیاد. حالا حسین داره به حسنی كه در بستر احتضار نگاه میكنه و اشك می ریزه، خاطره ها یادش میاد،امام حسن فرمود:داداش اینجوری گریه نكن، حسن طاقت نداره گریه ات رو ببینه، عرضه داشت داداش چه طور گریه نكنم كه تو رو توی این وضع می بینم،پاشد نشست با همه ی سختی، گفت:من طوریم نیست داداش ، عرضه داشت چه طور، طوریت نیست؟ میگن:جگرت داره میسوزه، فرمود: داداش من هر طوری هستم لااقل تو سایه ات رو سرم هست،نگاه كن ببین عباس رو،نگاه كن ببین بنی هاشم رو، من یه پرستار دارم بنام زینب،لااقل موقع جون دادنم همه خودی اند دورم، اما لایوم كیومك یا اباعبدالله، سی هزار نفر دورت رو می گیرند، بین دو نهر آب با لب تشنه سر از بدنت جدا می كنند، امام حسین آروم شد، دیری نگذشت دید حالا حسن داره گریه میكنه،عرضه داشت برادر شما چرا داری گریه میكنی؟فرمود: حسین جان دارم میرم دیدن مادرم ، دارم میرم دیدن جد و پدرم،اما حسین جان با همه ی این حرف ها دوری از تو خیلی سخت ،روز عاشورا وقتی این زن ها و بچه ها برای وداع اومدن،زینب یه گوشه ای ایستاده بود، داشت دق می كرد،حسین یاد ِحسن افتاد، فرموده بود دوری از تو خیلی سخت ،یه نگاه كرد دید اگه معجزه نكنه زینب می میره،یه اشاره به قلب زینب كرد، همچین كه زینب آروم گرفت،گفت:داداش می خوای بری برو. حسین بن علی اشاره كرد به دل زینب ، زینب آروم شد، تو كوفه هم زینب خیلی منقلب بود،از رو نیزه حسین قرآن خوند زینب آروم شد، تو مجلس یزید دل ِ زینب خیلی شكسته بود،آخه تو كوفه اینها رو با تازیانه نیاوردند،اما تو این مجلس تا برسند خیلی زدن،امام سجاد می گفت:تند می رفتم بچه ها با صورت به زمین می خوردند،آی مردم عباس اگه تیر تو چشمش نبود،توی بدنش نبود، از بالای بلندی رو زمین می خورد چیزیش نمیشد اما بچه ی سه ساله وقتی دستش بسته است،دارن میكشنش بخوره زمین،اگه صورت قبلاً سیلی خورده باشه بچه بد آسیب میبینه.،ای حسین...
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
👇
#روضه جانسوز
#شهادت امام حسن مجتبی(ع)
روضه حضرت زهرا(س)
(آهسته آستین به دهن گریه میکنم) ۲
گاهی میان لطمه زدن گریه میکنم
از بین بچه های تو ای مادر غریب
امشب برای حسن گریه میکنم
حسن جان حسن جان .نام تو چیست؟گفت :به نام خدا کریم 2،«»از ابتدای واقعه تا انتها کریم
مشغول ذکر خیر توامشب شدم چه خوب
لبهای خسته جمله بسازید با کریم
یا کریم ابن الکریم ادرکنا یا مولا
عرض کردم عبدالزهرا آقا رو به خواب دید آقا فرمود:عبدالزهرا چرا روضه ی منو نمیخونی؟ عرض کردم آقاجان من کارم روضه خونیه،مکرر روضه شما رو خوندم،شما کدوم روضه منظور نظر شماست بفرمایید من همون و بخونم فرمود:
(غروب بودو یک کوچه ی تنگ و باریک
غروب بود و من بودم و مادر من ) ۲
عبدالزهرا،دستم تو دست مادرم بود، نمیدونی مادرم چه قندی تو دلش آب میکرد،میگفت حسن جان؛فدکم و گرفتم ...."
یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد،يه لندهور بی قواره از روبرو داره مياد، مادرم به سمت راست رفت،از سمت راست اومد راه مادرم و گرفت"
مادرم به سمت چپ رفت"عبدالزهرا،"
ببین کینه با دین چه کرده به مادر
ببین بغض دیرین چه کرده به مادر
باید روضه مقداد براتون بخونه بگه:
دست سنگین چه کرده به مادر .عبدالزهرا،دیدم مادرم داره با دست دنبال من میگرده ....." میگه حسن جان بیا کنار مادر این خیلی وحشيه ...." حسن جان بیا کنار مادر این حیا نداره ...." زن و مرد سرش نمیشه .یه مدتی گذشت از ماجرای شهادت،بی بی . زینب دید حسن هی میره یه گوشه کز میکنه ... تنهایی ميشينه گریه میکنه زیر لب میگه وای مادرم .....دستها رو انداخت دور گردن حسن،حسن جان داغ مادر دیدی،منم دیدم؛حسن جان سینه ی شکسته دیدی،منم دیدم،حسن جان پهلوی ......." منم دیدم" چته اينجور کز میکنی ؟!! سرش و بلند کرد گفت،اما زینب من یه چیز دیدم شما ندیدی روزی که به کوچه خصم راهم بگرفت ابر سیهی چهره ی ماه م بگرفت,دیدم مادرم داره با دست دنبالم میگرده،جیگرم آب شد"میخوام عرض کنم آقا بله درسته مقام بی بی مقامیست هیچ احدی زیر این آسمون به اون مقام نمیرسه پس به ظاهر دارم عرض میکنم،یکی بود،یه نفر بود،یه مادر بود،جلوی چشمت یه سیلی زدن،یه دونه،تا عمر داشتی اون لحظه ای که زهر پاره کرد قلب و گفتی خوب شد این زهر قلب منو پاره کرد دیگه طاقت دیدن قاتل های مادرم و نداشتم ..." آقاجان شما بگید چی گذشت به دل حسین چهل منزل از بالای نیزه نگاه کرد هشتاد و چهار زن و بچه، یکی با تازیانه میزنه، یکی با کعب نی میزنه ..از همه ی اینا جانسوز تر از بین دخترا و نوامیس حسین جانسوزتر از همه،اون خانومیه که امروز روز سومشه،سیلی خوردن زهرا رو دیدی،کجا بودی بیای ببینی زهرا کوچولوی خرابه ...(خریدارشی منم فروشنده شم تو تحویل میگیری منم میخونم چرا نخونم تا تو گریه میکنی منم هستم). گفت بابا :
ازضرب دست زجر تنم درد میکند ....
*اگراین است تاثیرشنیدن شنیدن کی بود*
از ضرب دست زجر تنم درد میکند
انقدر زد مرا،که گمان کرد مرده ام .....
اما عزیزای دلم...
بعضی غمها سنگین تر از تازیانه و شلاق و سیلی میشه،کدوم غمه هزارتا به آدم سیلی بزنن آدم و تحقیر نکنند ...." آدم و کوچیک نکنند ...." این خانم شاهزاده بوده چطور مگه گفت بابا:بابا آهسته شکوه میکنم از من به دل نگیرامروز هم گذشت و غذایی نخورده ام ...
*بابا با نون و خرما اومدن سراغ ما اما بابا لب نزدم ..امروز هم گذشت و غذایی نخوردم ....
*امام حسن،سرتو زمین گذاشتی قاسم سه ساله داشتی،اما خیالت راحت بود برادرات امام حسین،عباس، عون،جعفر اینا سایه شون بالا سر پسرت هست آقا، خواهری مثل زینب بالا سرش هست مادرش هست،کجا بودی بیای سه ساله حسین و ببینی »بس که دویدم عقب قافله ...
( مردم از این الم که نمردم برای تو ) ۲
ای خاک بر سرم که نشد خاک پای تو
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
👇
.
#سنتی #واحد_سنگین #زمزمه #شور...
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
یا صاحب الزّمان،لبریز آهی
عزادار جدّت، رسول اللهی
با درد سینه
رفتی مدینه
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
به جدّت مصطفی خیلی جفا شد
حقّ رسالتش با ظلم، ادا شد
شد اوّل معصوم
با کینه مسموم
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
از دو همسر خود جسارت ها دید
آخر با فتنه ی آن دو شد شهید
کشتند احمد را
نور سرمد را
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
وقت شهادتش ،اصحاب ملعون
خواندند با قباحت ،احمد را مجنون
بر شاه اَنام
زدند اتّهام
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
تشییع نشد چرا خورشید مکتب
غریبانه تدفین شد نیمه ی شب
تدفین شد آخر
با اشک حیدر
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
او رفت و امّتش،بین سقیفه
بودند همه فکر ِ نسب خلیفه
شد غصب،در آنجا
حقّ ِ مرتضی
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
جفا شد در حقّ ِ وصیّ ِ احمد
نشست بر منبرش،دشمن ایزد
نشست یک کافر
به جای حیدر
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
بیعت ِاجباری از حیدر، ای وای
چهل نفر زدند،بر کوثر، ای وای
بر ماه احمد
دشمن سیلی زد
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
دستان حیدر را با کینه بستند
پهلوی همسر او را شکستند
خانه ی کرّار
پر شد از اشرار
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
🌸🌸🌸🌸🌸
بین دیوار و در ،کشته شد محسن
روبه روی حیدر،کشته شد محسن
پیش مرتضی
زدند بر زهرا
یاصاحب الزّمان عجّل ظهورک....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#رسول_الله #حضرت_محمد
#رحلت_رسول_اکرم
👇
.
#لطمه_زنی
#زمینه
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_واله_وسلم
....
یا مهدی شد عزای احمد
شاید هستی کنار بستر
قلب تو رو شکسته آقا
وصایای جدّت به حیدر
میگه علی جان دارم میرم
تنها میشی بین این مردم
دارم می بینم توی این شهر
میشکنه عهد غدیر خُم
امون از صبر و رضای تو
طناب ِ دور دستای تو
غریبه میشن اونایی که
یه عمر بودن آشنای تو
امون از آتیش و میخ در
میشه غُنچَت پشت در پرپر
میشه خونَت پر از نامحرم
همگی میزنند به کوثر
یکی با مشت
یکی با پا
یکی با غلاف میزنه به بازوش
توی کوچه
جلوی تو
میره زهرا زیر دست و پا از هوش
اباصالح بیا مهدی....
یا
بیا ای منتقم آقا
🌸🌸🌸🌸🌸
نیمه ی شب پیچیده آه ِ
فاتح خیبر بین افلاک
با دستای لرزونش داره
رو تن طاها می ریزه خاک
نه خونی دیده نه جراحت
اما از داغش رفته از حال
بمیرم برا دل زینب
وقتی میرسه پیش گودال
می بینه افتاده یک پیکر
شده ارباً اربا چون اکبر
چقد نامرتب بریده
سرشو از قفا یک خنجر
تنش با سنگ وتیر، آزرده
جای نیزه ها،نیزه خورده
شده غارت پیرهن کُهنَش
یکی انگشترشو برده
زیر دست و
پای مرکب
شده هر عضو پیکرش جابه جا
توی گودال
زیر آفتاب
رها شده پیکرش بین صحرا
اباصالح بیا مهدی....
یا
بیا ای منتقم آقا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#رسول_الله #حضرت_محمد
#رحلت_رسول_اکرم
.
a8dd9be8-b70c-4cc7-9c80-df5064e36c17.mp3
4.55M
💚 #شهادت_امام_حسن (؏)
🔊 #زمینه
🏴 السلام ای آفتاب عالم بالا حسن
🎙 #حسین_سیب_سرخے 🎤
.
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسن مجتبی_ع
#مجتبی_شکریان✍
السلام ای آفتاب عالم بالا حسن
السلام ای ماه بی همتای این دنیا حسن
یا صبور الصابرین یا کعبة للسائلین
یا کریم و یا رحیم و یا عطوف و یا حسن
یا جلیس الذاکرین یا رغبة للراغبین
اشتیاق بی مثال هر دل شیدا حسن
یا انیس المومنین یا شافعاً للمذنبین
ای امید شیعیان در محشر کبری حسن
یا سرور" فی القبور و یا شفاء"للصدور
ای دمت احیاگر صدها هزار عیسی حسن
ای مناجات علی باب ملاقات علی
صاحب سِرِّ علیِ عالی اعلا حسن
ای صدای فاطمه ای مجتبی فاطمه
ای شریک غصه های حضرت زهرا حسن
اسوة" للعالمین یا مقتداء" للحسین
نام تو بر پرچم خونین عاشورا حسن
در همان روز ازل در وقت تقسیم مقام
ثبت شد در لوح حق نوکر همه،آقا حسن
کار دنیا راه ما را از حریمت دور کرد
کار غفلت بود اگر هستیم کم پیدا حسن
گر چه آلوده شدیم اما شما آسوده باش
در دل ما هیچ کس جز تو ندارد جا حسن
هم میان خانه هم در خیمه ات بی یاوری
ای گرفتار بلای بی وفائی ها حسن
ای نماز با زره ،ای خورده با غربت گره
من نمیدانم چرا ماندی چنین تنها حسن
گریه کن هایت کم است و غصه های تو زیاد
ای که می سوزد برایت ماهی دریا حسن
روی مرکب بودی و پای شریفت زخم شد
با عصای جهل آن نامرد نابینا حسن
دشمنانش جای خود این دوستانش پس چرا...
...در مدینه با همه خوبند الا با حسن
#هفتم_صفر #بیست_و_هشتم_صفر
......................
https://eitaa.com/emame3vom/51337
.
مداحی_آنلاین_با_آب_سقاخانه_ات_سرمستی.mp3
3.67M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴مهر تو ای جان جهان شد هستی من
🌴با آب سقاخانه ات سرمستی من
🎤 #میثم_مطیعی
⏯ #واحد
مهر تو ای جان جهان شد هستی من
با آب سقاخانه ات سرمستی من
تجدید بیعت می کنیم با این ضریح با صفا
با ذکر یا مولا رضا
افتاده تصویر ضریح در اشک چشمان ترم
دل می شود یک تکه ابر آیینه کاری حرم
مولا علی موسی الرضا
****
آرَد نسیمی هر سحر عطر حرم را
سوی خراسان می برد هر دم دلم را
شکر خدا که امدم دل را سپردم عاقبت
دست امانت داری ات
چون کودکی گم می شوم در این شلوغی حرم
تا بار دیگر خویش را در خلوتی پیدا کنم
مولا علی موسی الرضا
****
چشم و چراغ شهر ما مرد خدا بود
او که تمام هستی و عشقش رضا بود
ورد زبانش یا رضا ارام جانش یا رضا
ذکر نهانش یا رضا
عهد و وفایش با رضا مهر و ولایش با رضا
شادیش از او بود و هم روز عزایش با رضا
مولا علی موسی الرضا
https://eitaa.com/emame3vom/51338
مداحی آنلاین - مریز اشک غم اینچنین به بر من .mp3
974K
متن #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🌴مریز اشک غم اینچنین به بر من
🌴مرا میکشی پاره جگر من
#سبک_خداحافظ_ای_برادرزینب
⏯ #واحد
مریز اشک غم اینچنین به بر من
مرا میکشی پاره جگر من
که هستم ز. داغ تو غرق محن
پس از خود ترا بینمای گل محزون
گهی بین آتش گهی هاله خون
زنی دست و پاای همه هست من
منم فکر ضرب در و دیوار
گل و غنچه و صدمه صد خار
عزیز دلمای حاصلمای فاطمه انسیه حورا
مخور غم که تو اول کسی که میشوی ملحق به بابا
❆❆❆❆❆❆❆❆
خدایا به داد دل مرتضی رس
که گردد پس از من شکسته و بی کس
که بی اذن او پا به خانه زنند
گهی از جفا کنج خانه نشانند
گهی دست بسته به کوچه کشانند
به ناموس او تازیانه زنند
چه خوش زحمت من ادا گردد
غریبانه محسن فدا گردد
عزیز دلمای حاصلمای فاطمه انسیه حورا
مخور غم که تو اول کسی که میشوی ملحق به بابا
❆❆❆❆❆❆❆❆
خودم دیدم آن بی حیای ستمگر
چه سان زد به روی حبیبهی داور
که شد غرقه خون معجر مادرم
منم آن که گم کرده با دل خسته
در این کوچه یک گوشوار شکسته
چه خاکی شد آخر خدا بر سرم
به کوچه چنان جوجه لرزیدم
زمین خوردن مادرم دیدم
https://eitaa.com/emame3vom/51339
.
#امام_حسن_مجتبی_ع
#نذر_شهادت_کریم_اهل_بیت_ع
همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست
هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست
چون غریبی مثلِ نامِ تو کجا پیدا شود؟
هیچ کس از حق خود قدرِ شما محروم نیست
هر چه می گوییم از مظلومی ات کم گفته ایم
ذره ای از ماجرای کوهی از غم گفته ایم
روضه هایت حاکی از آزرده جانیِ شماست
از صفر غافل شدیم و از محرم گفته ایم
خاطراتِ کوچه ها و ماجرای پشتِ در
آتش کین در کشاکش پشت در شد شعله ور
جاده ها گم می شود در ازدحام فتنه ها
دستهای بسته و آهِ نفس گیرِ پدر
جاده ها بی تو کجا می برد جانانِ تو را
آیه های زخمیِ گلبرگ قرآنِ تو را
کور باشد دیده ای که روشن از خورشید نیست
لعن بادا آن که آزرده چنان جانِ تو را
می گذاری سر به روی شانه ی تنهاییت
همدمِ جانِ تو باشد خانه ی تنهاییت
سینه ات دلتنگِ مادر شد به یاد کوچه ها
پر شد از دستِ زمان پیمانه ی دلتنگیت
گر چه باشد هر دو عالم از ازل مالِ شما
لیک قبرت راویِ خوبی ست از حالِ شما
وارثِ رنجِ زمینی، شهره ی مظلومیت
هر چه طوفان بلا باشد در اقبالِ شما
ای که قلبت مخزن الااسرارِ نجوای پدر
شاهد سوز و گدازِ اشکِ غمهای پدر
شمعِ جانت ذره ذره آب شد از غربتش
کوچه ها شب تا سحر همراه و هم پای پدر
جان به قربان تو و آن قبر بی شمع و چراغ
سالها در حسرتِ آغوش جدت از فراق
کاش می شد که عیان بوده مزار مادرت
در دل تو شعله شعله آتش این درد و داغ
ناله هایت غرق ماتم می کند آفاق را
سینه ی تنگت ندارد طاقتِ این داغ را
وارثِ رنج و غم دنیای زهرا و علی(ع)
می خراشد آهِ دردت سینه ی عشاق را
همچنان که یک نشان از فاطمه(س)معلوم نیست
هیچ نامی چون حسن(ع) هم در جهان مظلوم نیست!
#هستی_محرابی✍
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
...._________________
.
.
.
#رسول_الله
#حضرت_زهرا
بانوای سیدمجید بنی فاطمه 🎤
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا
حضرت رحمن سریع الرضا
آن که مرا آفرید
آنکه به آب و گِلم
روح خودش را دمید
شکر بر این سرنوشت
شکر خدایی که مرا شیعه حیدر نوشت
بندۀ اولاد پیمبر نوشت
معتکف خانهۀ احمد شدیم
سائلِ این لطف زبانزد شدیم
شکر خدا خاک قدم های محمد شدیم
صل علی سیدنا المصطفی
خاتمۀ سلسلۀ انبیا
رحمت محضِ خدا بخشش بی انتها
آنکه خودش مایۀ آرامش جان همه ست
سایۀ لطفش به سر عالم ست
مرهم زخم دلش، یک نظر فاطمه ست
غصۀ این خانه غم مصطفی ست
خانۀ زهرا حرم مصطفی ست
او که در این راه دین
جان خودش را گذاشت
بار سفر بست و رفت
عطرت و قرآنِ خودش را گذاشت
بر دل آل عبا غصه و غم ها رسید
آه که بعد از نبی نوبت زهرا رسید
سلام و ناله بضعه المصطفی
حضرت خیرالنساء ، هم نفس مرتضی
دارُ و ندار حسن ، مادر ارباب ما ..
عالم و آدم همه بر سفرۀ احسان او
جن و ملک جمله فقیران او
عرش خدا پر شده از عِطر خوش نان او
بعد پدر صبح و مَساء گریه کرد
بر تن او رَخت عزا گریه کرد
بر غم او عرض و سما گریه کرد
ناله زد و باد صبا گریه کرد
بس که به هنگام دعا گریه کرد
خانه و مسجد همه جا گریه کرد
آه در این روضه خدا گریه کرد
گرچه توانی به تن آخر نداشت
جزغم حیدر به دلش غصۀ دیگر نداشت
تانفس آخرش دست ز یاریِ علی بر نداشت
رفتُ دلیرانه رفت؛
در دل آتش گل ریحانه رفت
جای علی عاقبت؛
مادر ما پشت در خانه رفت ..
گفت که من دختر پیغمبرم
از همه زن های دو عالم سرم
فخر جهان حیدر کرار علی همسرم
سید و سالار جوانان بهشتن دو تا دلبرم
حال که پشت درم
وای اگر لحظه ای از حق علی بگذرم
ناگهان کوچه پر از نعرهی مردم شدُ
نالۀ زهرا وسط همهمه ها گم شدُ
صحبت آوردن هیزم شدُ
منزل وحی خدا
شعله ور از آتش آن کینه شد
در شکست ..
حرمت ناموس پیمبر شکست
زیر لگد بالِ کبوتر شکست
هم سر و هم سینه و هم پهلوی مادر شکست
آه در آن گیر و دار "
آینهی کوچک حیدر شکست
باز درآن ازدحام مادر سادات علیها سلام
با دم یا حیدر کرار به پا ایستاد
تا برساند به دو عالم پیام
با نفس خسته گفت یک کلام
حیدر من را به کجا میبرید؟!
با پر خونین شده اش پر زدُ
ناله ز تنهایی حیدر زدُ
یک نفره مثل علی در دل لشگر زدُ
آه به دست کبود؛
چشمه ی نور ازلی را گرفت
رفتُ و کمربندِ علی را گرفت ..
بانگ زد ای قوم منم فاطمه
گفته پیمبر که عزیز دوسرا فاطمه ست
هم قدم شیر خدا فاطمه ست
هان؛ که چهل تن نه،
چهل شهر هم جمع شود
فاتح این معرکه ها فاطمه است ..
سخت شد این واقعه بر پست ها
رفت هوا عربدهی مست ها
رفت به سمتِ قلاف آخر سر دست ها
دور علی فاطمه گرمِ طواف
وای که در آن مصاف
گشت جدا دست کبود از کمر مرتضی ..
آه به ضرب غلاف
فاطمه آهی کشید
رو به مزار پدرش کرد و گفت:
آه کجایی پدر ..
آه کجایی که جسارت شده
کشتن من مزد رسالت شده ..
رفتی و با دختر تو بد شدن
پشت نگاه علی از چادر من رد شدن
دخترکی دید به چشم ترش
مادرِ در معرکه و خون رویِ معجرش
زخم علی دوستی افتاده به روی پرش
دخترک آن روزگار
رسم دفاع از حرم آموخته از مادرش
دفتر تاریخ ورق خورد و بعد
قصه به گودال رسید آخرش ..
از دل خیمه سوی میدان دوید
تا به برادر رسید
دید که آن قاتل پرکینه اش
وای نشسته به روی سینه اش ..
ناله زد از عمق جان آه کجایی پدر؟..
من جگرم سوخته
چشم ترم سوخته
اشک روان از نظرم سوخته
آخ بال و پرم سوخته
این نفس مختصرم سوخته
موی سرم سوخته
در دل گودال امیدُ ثمرم سوخته
روسریِ اهل حرم سوخته
بر سر نیزه قمرم را ببین
دور و برم را ببین
این جگر شعله ورم را ببین
بی کسیِ اهل حرم را ببین
آه که با شمر شدم همسفر
همسفرم را ببین ، آه کجایی پدر ..
👇
مداحی_آنلاین_خاتمه_ی_سلسله_ی_انبیا_بنی_فاطمه.mp3
6.35M
🔳 #شهادت_حضرت_پیامبر(ص)
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
🌴خاتمه ی سلسله ی انبیاء
🌴رحمت محض خدا بخشش بی انتها
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
⏯ #زمینه #شهادت_امام_حسن
.
◾#نوحه سینه زنی
◾#شهادت_امام_حسن مجتبی(ع)
◾بنداول
زهر کین زد شراره بر همه جسم و جانم
من به زهرای اطهر در جنان میهمانم
زینب ای خواهر من
طشتی آور بر من(۲)
من غریبم غریبم(۳)
◾بنددوم
گو حسینم بیاید در کنارم نشیند
لحظه آخرم شد حال زارم ببینم
تا که در شور و شینم
محو روی حسینم(۲)
من غریبم غریبم(۳)
◾بندسوم
من غریب مدینه یار و یاور ندارم
از غریبی سرم را روی زانو گذارم
شاهد غربت من
باشد این تربت من(۲)
من غریبم غریبم(۳)
#مرتضی_محمودپور
.👇
◾نوحه ی سینه زنی #رسول_الله
◾وفات پیغمبراکرم(ص)
◾بنداول
در دو عالم عزای خاتم المرسلین است
از فراق پیمبر فاطمه دلغمین است
شور ماتم به پا شد
خون جگر مرتضی شد(۲)
وامصیبت از این غم(۳)
◾بنددوم
فاطمه صاحب این ماتم و بزم غم شد
غصههای دو عالم زین عزا دم به دم شد
شدمدینه سیه پوش
میرسد ناله بر گوش(۲)
وامصیبت از این غم(۳)
◾بندسوم
بعدماه محرم سینهام گشته سوزان
هم برای پیمبر هم غریب خراسان
هم غریب مدینه
هم برای سکینه(۲)
وامصیبت از این غم(۳)
#مرتضی_محمودپور
.
4_5888733125860656718.mp3
6.13M
#زمینه #شور
#شهادت_امام_حسن
#حاج_حسن_جمالی🎤
کاش بودی کرببلا کنار حرمم حرم داشتی حسن
کاش بودی کرببلا یه ایوون طلا تو هم داشتی حسن
دور ضریحت پُر سینه زن بود ، مادرمون فاطمه بی محن بود
یک شب جمعه حرم حسین و یک شب جمعه حرم حسن بود
من گنبدی دارم وگنبد بقیع گرد و غباره
من یک ضریح دارم و تو سایه بونم قبرت نداره
... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ...
کاش بودی کرب و بلا تو بین الحرمین حرم داشتی حسن
کاش یه گنبدی شبیه به گنبد حسین تو هم داشتی حسن
گنبدامون شبیه کاظمین بود ، قشنگترین بهشت عالمین بود
پرچم سبز یا حسن کنار پرچم سرخ ذکر یا حسین بود
صحن و سرای من شلوغه و بقیع زائر نداره
صحنت تو دلم و چشام آسمونش پُر از ستاره
... برادر بی حرمم ، حسن حسن حسن ...
کاش بودی کرب و بلا کنار خیمه گاه حرم داشتی حسن
پیش قبر من تو هم یه دونه بارگاه تو هم داشتی حسن
هیچکسی غربت حسن نداره ، این همه داغ دل شکن نداره
درسته که بی حرمی حسن جان ولی حسینت هم کفن نداره
لا یوم کَیومکَ حسین به کربلا عطشان حسین جان
ذکر شب و روز امام مجتبی عریان حسین جان
... برادر بی کفنم ، حسین حسین حسین ...
#حاج_حسن_جمالی
شهادت پیامبر1.pdf
287.5K
📩pdf
#رحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
⚫️شهادت #پیامبراکرم ص(1)
✅ #فیش_روضه
⚫️ 28صفر ⚫️
#مَتْنِ_رُوضِـہ_روشمندومستند