eitaa logo
امام حسین ع
20.7هزار دنبال‌کننده
407 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. رباعیات ◾ تمام فکر و ذکرش با علی بود به پشت در صدایش یا علی بود چو پروانه پرش را زد به آتش میان شهر چون تنها علی بود ◾ ز دامان علی دستش جدا شد دوچاره آتش کین از جفا شد لگد زد تا به پهلو بین آتش تمام هستی زهرا فدا شد ◾ نشست در خون چو بانوی حزینه شکسته از جفا بازو و سینه صدا زد فضه را از بهر یاری که محسن کشته شد از راه کینه ◾ امامم را چو دیدم دست بستن میان خانه اش از کینه خستن تک و تنها به پایش ایستادم از آن بازو و پهلویم شکستن ◾ دو دست خویش تا بالا گرفتم به لب ذکر علی مولا گرفتم امامم را چو دیدم دست بسته به روی دست جانم را گرفتم .
ببین‌میتوانی‌بمانی‌بمان.mp3
6.23M
ببین میتوانی بمانی بمان♪♩♯ عزیزم تو خیلی جوانی بمان♪♩♯ تو هم مثل من نیمه جانی بمان♪♩♯ زمین گیر من آسمانی بمان♪♩♯ اگر می شود می توانی بمان♪♩♯ اگر راه دارد بمانی بمان♪♩♯ چه شد با علی همسفر ماندنت♪♩♯ چه شد ماجرای سپر ماندنت♪♩♯ چه شد پای حرف پدر ماندنت♪♩♯ پس از قصه پشت در ماندنت♪♩♯ ندارد علی هم زبانی♪♩♯ پس از تو چه آبی چه نانی♪♩♯ ━━━━━━━━》❈《 ━━━━━━━ ببین می توانی بمانی بمان♪♩♯ عزیزم تو خیلی جوانی بمان♪♩♯ آخ برای علی بی تو بد می شود♪♩♯ بدون تو غم بی عدد می شود♪♩♯ نرو که غرورت لگد می شود♪♩♯ و این سنگ، سنگ لحد می شود♪♩♯ چه کم دارد این زندگانی بمان♪♩♯ چرا اشک را آبرو میکنی♪♩♯ چرا چادرت را رفو میکنی♪♩♯ چرا استخان در گلو میکنی♪♩♯ چرا مرگ را آرزو میکنی♪♩♯ چه کم دارد این زندگانی بمان♪♩♯ اگر می شود می توانی بمان♪♩♯ .
Misaq-Haftegi970920[01].mp3
10.12M
عزیزم تو خیلی جوانی، بمان ببین می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان تو هم مثل من نیمه جانی،بمان زمین گیر من آسمانی،بمان اگر می شود می توانی،بمان چه شد با علی همسفر ماندنت چه شد پای حرف پدر ماندنت چه شد ماجرای سپر ماندنت پس از قصه ی پشت در ماندنت ندارد علی هم زبانی،بمان ممنونم اگر نروی،می میرم اگر بروی من ماندم و زینب تو،خون می چکد از لب تو بدون تو غم بی عدد می شود برای علی بی تو بد می شود نرو که غرورت لگد می شود و این سنگ،سنگ لحد می شود چه کم دارد این زندگانی،بمان چرا اشک را آبرو می کنی چرا چادرت را رفو می کنی چرا استخوان در گلو می کنی چرا مرگ را آرزو می کنی تو باید غمم را بدانی بمان ببین می توانی بمانی،بمان عزیزم تو خیلی جوانی،بمان به التماس نگاه یتیم های خودت به دست های کریمانه ی دعای خودت بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت برای پهلو و بازو و دست و پای خودت فقط برای نرفتن دعا کنی،باشد برای بی کسی من دعا کنی ،باشد همین که دیدمت از صبح،بهتری امروز به سفره،نان خودت را می آوری امروز دوباره دست به پهلو نمی بری امروز نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز که گفته پیر شدی یا جوانی ات رفته خدای من نکند مهربانی ات رفته تو بار رفتن بستی علی حلال کند تو بین بستر هستی علی حلال کند تو بین شعله نشستی علی حلال کند تو بین کوچه شکستی علی حلال کند تو را به جان حسینت نگو حلالم کن از این غریب بخر آبرو حلالم کن کمی مراقب خود باش فکر جانت باش به فکر من نه کمی به فکر کودکانت باش تو باش با تن زخم و قد کمانت بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش همان که بست در این خانه دست حیدر را مخواه باز ببیند شکست حید
. دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو جز خون جگر در دیدهء زهرا نبود دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای سیلی بر رخ نورانی ات پیدا نبود جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد از على مظلوم تر مردى در آن دنیا نبود دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند؟ شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من بوسهء گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود . دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو خون جگر در دیدة زهرا نبود دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای پنج انگشت سیلی در رخت پیدا نبود جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد هیچکس مثل من و مثل علی تنها نبود دخترم روزیکه بر ماه رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسمبگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت زمن بوسه گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه پر گردید از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود دخترم چون سینه مجروح تو آسیب دید درد آن جز در درون سینة بابا نبود جان بابا سوز آن از نظم «میثم» سر کشید ورنه تا این حد شرر از شعر او پیدا نبود .
. ‍ . 💢سبک: حضرت فاطمه(س) 🎤 📝 متن: منظومه کرم... 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 منظومه کرم بی بیه بی حرم کاش سید بودمو بودی تو مادرم ولی شنیدم هر کی که دوست داره میتونه بهت بگه مادر مادر نوکرت محشر اگه گرفتاره میتونه بهت بگه مادر مادر یا ام الشهدا(۴) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ای درد و غم چشات بانوی بی نشاط در یاری علی رفتی کشان کشان حیف که دیدنت بی یار زدنت سیلی توی کوچه های نامردی صدبار مردی و زنده شدی تا وقتیبا حسن به خونه بر گردی مادر در بین کوچه ها مادر خوردی زمین چرا مادر یا ام الشهدا(۴) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 دردم تو در طبیب زار و جون به لبی بیشتر از همه کس در فکر زینبی فکر سفرش هستی سفری که با سالارش میره کربلا یاد عطش حسین توی گودالی لحظه غروب عاشورا مادر گریان کربلا مادر یا ام الشهدا مادر یا ام الشهدا(۴) https://eitaa.com/emame3vom/54093 👇۰
1400.09..22.04.vahed.mp3
5.21M
واحد منظومه کرم بانوی بی حرم
. بند اول: چند روز که خواب از چشات افتاده وای مادر تو خونه گرمای صدات افتاده وای مادر چند روزه لقمه از گلومون پائین نمیره دستاس تو کنج حیاط افتاده وای مادر خاک غم سرم شده/چشمات پر ورم شده ای پهلو شکسته ی علی خونی شد لباس تو/ اما بود حواس تو به دستای بسته ی علی (وای مادر ای وای مادر) بند دوم: خورده سرت محکم به در محکم تر به دیوار بدجوری هل دادن تو رو یک لشکر به دیوار من از کبودی چشات فهمیدم که نامرد وقتی لگد زد چند برابر شد ضرب دیوار رفت به آسمون صدات/ کاش زینب میمرد برات اینجور ناله تو نمی شنید دیدم که دم دری/ فکر شاه خیبری رد خون تو کوچه ها کشید (وای مادر ای وای مادر) بند سوم: داری می ریزی از چشات اشکای پنهونی بهم بگو بیشتر کنار زینب میمونی تو که میگفت داره حالت خوب خوب میشه چرا نمازاتو نشسته داری می خونی داری میری بی صدا/ داری بانگ الوداع وعده ی من و تو قتلگاه یا توی شام بلا/ راسش روی نیزه ها میکنه به محملم نگاه (وای مادر ای وای مادر) مظاهر کثیری نژاد✍ 👇
AUD-20211213-WA0012.opus
431.8K
زمینه فاطمیه- چند روزه که خواب از چشات افتاده
. دیده شد دریای اشک و عقده از دل وا نشد ماه گم گردید و امشب هم اجل پیدا نشد آنچنان کاندر جوانی قامت من گشت خم روز پیری هیچکس اینگونه قدش تا نشد تا سحر شب را بسر بردم بحال احتضار هیچکس حتی اجل حال مرا جویا نشد روز روشن خانه‌ام را از جفا آتش زدند این چنین بی حرمتی با خانۀ اعدا نشد بهر ذی القربی موّدت خواست قرآنت ولی جز به قلب من ادا حق ذوی القربی نشد کشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولی شادمانم که سرموئی کم از مولا نشد همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد بر فراز منبرت گردید حقّم پایمال هرچه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد بر رخ پوشیده‌ام آثار سیلی نقش بست منکه رویم باز پیش چشم نابینا نشد ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد همچو «میثم» دوستان در اشک حسرت گم شدند قبر ناپیدای زهرا عاقبت پیدا نشد (سازگار، ۱۳۷۶، ۱۲۸) ✍️ ۱۴۰۰ سلام_الله_علیها 🎤 👇
. بنگر ای بابا که پرپرلاله و ریحانه شد قتلگاهم بین دیوار و درِ این خانه شد اناالزّهرا4 بنگر ای بابا چه خوش حق رسالت شد ادا بر زمین افتاده ام در پیش چشم بچه ها اناالزّهرا4 بنگر ای بابا که اهل بیت تو غمدیده اند آتش افروزان به اشک دخترت خندیده اند اناالزّهرا4 ✍️ ۱۴۰۰ سلام_الله_علیها 👇
1.MP3
1.53M
بنگر ای بابا