eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
متن نماهنگ «سلام فرمانده» (عشق جانم تکخوانی امام زمانم)4بار. جمع (دنیا بدون تو معنایی نداره عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره)2 اول تک ودفعه دوم جمع ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سلام فرمانده سید علی دهه ی،  نودی هاشو فراخوانده سلام فرمانده)جمع ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (بیا جون من بیا بیا یارت میشم هوادارت میشم گرفتارت میشم علی بن مهزیارت میشم با همین قد کوچیکم خودم سردارت میشم)2 اول جمع بعد تک ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سلام فرمانده سید علی دهه ی،  نودی هاشو فراخوانده)جمع سلام فرمانده ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (نبین قدم کوچیکه، پاش بیفته من برات قیام می کنم نبین قدم کوچیکه، مثل میرزا کوچک کار را تمام می‌کنم نبین قدم کوچیکه، از صف 313 تا بهت سلام می‌کنم)جمع (نبین کمه سنّم، تو فقط صدام بزن ببین چیکار برات می‌کنم نبین کمه سنّم، با همین دستای کوچیکم همش دعات می کنم نبین کمه سنّم، بأبی انت و أمی( همه رو فدات می‌کنم)جمع)2تک ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سلام فرمانده سید علی دهه ی،  نودی هاشو فراخوانده سلام فرمانده) ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ ✿ (عهد می‌بندم روزی لازمت بشم، عهد می‌بندم حاج قاسمت بشم عهد می‌بندم مثل بهجت و مثل سربازای گمنام، خادمت بشم عهد می‌بندم که می‌مونم پای کار این نظام کاشکی مثل حاج قاسم (من به چشم تو بیام)جمع)تک2 (هزار و صد و اندی ساله، همه عالم دنبال مهدی اند غصّه سربازو نخور آقا، سربازات هزار و چهارصدی اند)جمع ✿  ✿ ✿ ✿ ✿ (سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده سلام فرمانده سید علی دهه ی،  نودی هاشو فراخوانده ()جمع)تک2 👇
‍ . (ع) شب بی تابی زهراست بیا ناله کنیم همه جا ما‌تم و غوغاست بیا ناله کنیم --------------------------------------------- شیعیان شام عزای گل زهرا شده است باز پژمرده گل گلشن طاها شده است ششمین نخل ولاکشته ی اعدا شده است دل، غمین از غم آقاست بیا ناله کنیم --------------------------------------------- ای بقیع ای که به دل داغ مکرّر داری در برِ خویش عزیزانِ پیمبر داری لاله و یاسمن و سرو و صنوبر داری غصّه ای در تو هویداست بیا ناله کنیم -------------------------------------------- ظلمِ منصور عجب بر دلِ ما آتش زد نیمه شب خانه ی سلطان هدی آتش زد زهرِ کین ، بر دلِ شاه دوسرا آتش زد بین حجره تک و تنهاست بیا ناله کنیم ---------------------------------------------- در مدینه پسری بهر پدر می نالد حضرت موسی جعفر ز جگر می نالد عاشق غمزده با دیده ی تر می نالد داغدارِ غمِ مولاست بیا ناله کنیم شاعر:یوسف لاطف .
. یار و غمخوار رسالت تویی یا حمزه گلبن باغ ولایت تویی یا حمزه از طفولیت خود یار پیمبر بودی بهر یاری نبی شیر دلاور بودی یاور دین خدا همره حیدر بودی روح ایثار و فتوت تویی یا حمزه یار وغمخوار رسالت تویی یا حمزه بوده یاری رسالت همه تقدیر شما بوده پیروزی اسلام ز شمشیر شما خورده برقلب ستمکارهمه جاتیرشما اسوه همت و غیرت تویی یا حمزه یاروغمخوار رسالت تویی یا حمزه مصطفی شیفته خوی وخصال تو بود همه دم در همه جا محو کمال تو بود بر در خانه حق شور وصال تو بود منشأ جود و کرامت تویی یا حمزه یار وغمخوار رسالت تویی یا حمزه از قیود همه عالم تو رهایی حمزه در صف جنگ چنان شیرخدایی حمزه سید جمع شهیدان خدایی حمزه پای تا سر همه رحمت تویی یا حمزه یار و غمخوار رسالت تویی یا حمزه ای گل سرسبد جمع شهیدان حمزه روح تقوا و ولایت گل ایمان حمزه ای صفابخش دل عترت وقرآن حمزه صاحب حشمت وعزت تویی یاحمزه یاروغمخوار رسالت تویی یا حمزه در احد دشمن دین مثله نمود پیکر تو خون شد از داغ غم تو ،دل پیغمبر تو در کنار بدنت خواهر غم پرور تو کشته کین و شقاوت تویی یا حمزه یاروغمخوار رسالت تویی یاحمزه مانده حیران زچه بشکسته عدوحرمت تو اشک ریزم همه دم یاد تو و غربت تو چه غریب است گل ختم رسل تربت تو کوه صبر و استقامت تویی یا حمزه یاروغمخوار رسالت تویی یا حمزه ای امید همه عالم شده روزم چون شب جان من از غم داغ تو شده جان بر لب این دم افتاده دلم یاد حسین و زینب چون حسین صاحب عزای تویی یا حمزه یار و غمخوار رسالت تویی یاحمزه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طرف خوشحاله که توی کشور های همسایه اجناس گرون شده، چون ما قاچاق رو متوقف کردیم. دمتونم گرم اما اون کوله بر مرز نشین هم به خاک سیاه نشسته .لطفا بیشتر بفکر اونا باشید تا مبادا از گرسنگی به دام سرویسهای خارجی و معاند نیوفتند. ان شاالله . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ١۵ شوال سالروز شهادت (ع) و رحلت (ع) ------------- دل خانه ی سَیدُالکَریم است پروانه ی سَیدُالکَریم است ری قبله ی جان ما و این دل ریحانه ی سَیدُالکَریم است سرشار ز نور علم و دانش پیمانه ی سَیدُالکَریم است ای عشق ، ببین ردای ایمان بر شانه ی سَیدُالکَریم است امروز دل شکسته ی ما غمخانه ی سَیدُالکَریم است این اشک که دُر دیده ی ماست دُردانه ی سَیدُالکَریم است دل ها شده مرغ بی پر و بال در پانزدهم ، ز ماه شوال از تربت او بهار خیزد سرسبزی بی شمار خیزد از نام گرامی اش به عالم گلواژه ی اقتدار خیزد بر خاک درش هر آن که افتاد برخیزد و ، گلعذار خیزد در رحلت او به جای ناله از سینه ی ما شرار خیزد در ماتم جانگداز او دل افتاده و بی قرار خیزد تنها نه ز حنجر شقایق آه از دل روزگار خیزد جان در شرر بلا مقیم است چون ماتم سَیدُالکَریم است دل ، آینه ی خداست اینجا از هر چه بدی جداست اینجا در هر قدمی حسین گفتم گفتند که کربلاست اینجا بوی عطش اش به جان رسیده لب تشنه ی نینواست اینجا بین دو ضریح می نشینم هم مروه و هم صفاست اینجا بال و پر رفتنم نباشد مرغ دل من رهاست اینجا عطر حسن آید از مزارش گلخانه ی مجتباست اینجا این تربت و این حرم رفیع است هم کرب و بلا و هم بقیع است دل غرق نوای حمزه باشد اندوه سرای حمزه باشد هم رحلت سَیدُالکَریم است هم روز عزای حمزه باشد ای وای که سَیدُالنَبیین در سوگ عزای حمزه باشد در راه رسول حق فدا شد این حد وفای حمزه باشد هر زائر دل شکسته اکنون در حال و هوای حمزه باشد در راه خدا ز جان گذشتن همواره ندای حمزه باشد شد خاک اُحد ز خون شفق گون جاری شده باز اشک گردون از گلش عشق لاله چیدند تصویر شقایقی کشیدند در جنگ اُحد ، دلاورانی آن روز به خون خود تپیدند خورشید و مَه و ستاره ها نیز با رنگ شفق همه دمیدند شد قلب رسول پاره پاره تا سینه ی حمزه را دریدند در خیمه ی غم نشست احمد آوای عزای او شنیدند چون عشق ، نمرده و نمیرند آنها که به راه دین شهیدند شد حمزه شهید و جان فدا کرد جان را به فدای کبریا کرد دارد غم شان به جان مدینه شد همنفس خزان مدینه از داغ دو گل به ماه شوال دارد دل خون فشان مدینه گویا شده از فراق آنها در ناله و در فغان مدینه از حمزه و سَیدُالکَریم است اشکش شده گر روان مدینه مانند شکسته نخل هایش بنگر شد قد کمان مدینه از مأذنه های غرق اندوه بازآ و بگو اذان مدینه دل بهر نماز اشک آمد هنگام نیاز اشک آمد ** «یاسر»✍ .
. من به تو خیلی عادت کردم؛تو روضه ها زیارت کردم؛هر جایی رفتم از لطفِ تو برا همه حکایت کردم محبتت یه حسِ خاصه؛قیمتیه به از الماسه؛خوشا به حال اون نوکر که مرید حضرت عباسه ای جان حسین حسین؛روحِ قرآن حسین حسین؛با جون و دل میگم سنه قوربان حسین حسین ای بهترین رویا خیلی بت وابسته اَم؛به شیش گوشه ت آقا؛کی میرسه دستم سنه قوربان حسین حسین؛سنه قوربان حسین حسین؛سنه قوربان حسین حسین تو بهترین رفیقی واسم؛شما رو از قدیم میشناسم؛به مادرت ارادت دارم به خانواده تون حساسم؛زندگیمو به تو مدیونم؛پا علمت شما میمونم ؛شوری به پا کن و به دل من نگاه کن و؛آقا بیا منو زائر کربلا کنو اگه با تو باشم خوبه حال و روزم؛با دوریت می سازم با حسرت میسوزم سنه قوربان حسین حسین؛سنه قوربان حسین حسین؛سنه قوربان حسین حسین یه عالمه باهات حرف دارم؛به جز تو کی میشه دلدارم فقط تویی دوای دردم؛دوری ازت میده آزارم حرم دوای قلبِ زاره؛واسه کسی که شد آواره خواب حرم چشامو تر کرد؛دوری اَم آخر یه حدی داره ز ازل مکتبی اَم؛دیونه ی هر شبی اَم؛آره دنیا بدونه تا به ابد حیدری اَم عمه جان یا زینب،عمه جان یا زینب؛عمه جان یا زینب،عمه جان یا زینب ابریم و در هوای تو باران گرفته ایم؛نامِ حسین و آمد و ما جان گرفته ایم یا حسین غریب مادر تویی اربابِ دلِ من؛یه گوشه چشمتو بسته واسه حل مشکل من آخرش میاد یه روزی که منم نوکر تو باشم؛چشامو موقعِ مرگم زیرِ پات گذاشته باشم حسرت زیارت تو مونده تو این دلِ زارم؛کربلا رو تا نبینم آروم و قرار ندارم یل کربلا ابالفضل،قربونِ اون قد و بالات؛فدای چشای نازت،فدای خشکی لبات چشای قشنگ عباس خوابو از چشام گرفته؛بی تو گم میشم آقا تو شب و روز و ماه و هفته .👇
. |⇦•چشم وا کن احد آیینۀ عبرت .. سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حنیف طاهری ●━━━━━━─────── چشم وا کن احد آیینۀ عبرت شد و رفت دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست علی می ماند جای سالم به تنش نیست ولی می ماند مرد مولاست که تا لحظۀ آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده ٬ در مانده در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند مرد آن است که سر تا قدمش غرق به خون آن چنانی که علی از احد آمد بیرون می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است می فروشد زره ای را که رفیق جنگ است چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد وان یکاد از نفس فاطمه بر تن دارد کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام فاطمه فاطمه با رایحۀ گل آمد ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد با جهاز شتران کوه احد برپا شد و از آن آینه با آینه بالا می رفت دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت تا شهادت بدهد عشق ولی الله است پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت پیش چشم همه دست پسر بنت اسد بین دست پسر آمنه بالا می رفت گفت : اینبار به پایان سفر می گویم ” بارها گفته ام و بار دگر می گویم “ راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است کهکشان ها نخی از وصلۀ نعلین علی است واژه در واژه شنیدند صدا را اما .. گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد آن که فهمید و خودش را به نفهمیدن زد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام شهر این بار کمر بسته به انکار علی ریسمان هم گره انداخته در کار علی بگذارید نگویم که احد می لرزد در و دیوار از این قصه به خود می لرزد می رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام می نویسم که ” شب تار سحر می گردد “ یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
باب الحرم _حنیف طاهری.mp3
6.7M
|⇦•چشم وا کن احد آیینۀ عبرت .. ویژۀ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حنیف طاهری
. علیه السلام شیخ الائمه یا امام صادق حق المبین تویی کتاب ناطق عالم همه گدا و ریزه خوارت تو خیل نوکرات منم یه عاشق رییس مذهب شیعه شکوه مکتب شیعه تو آسمون تشیع تویی تو کوکب شیعه منشاء علمی حامل حلمی منبع نوری امپراطوری رحمت عامی اصل اسلامی اوج ایمانی ذات قرآنی ((یا امام صادق)) سبط پیمبری امام صادق محبوب داوری امام صادق هشتم ولیِ عالَم ولایت فرزند حیدری امام صادق زعیم کشور شیعه تویی تو سرور شیعه تو اوج غصه و غربت همیشه یاور شیعه فیض دواری معجزه داری پسر حیدر عاشق مادر عشق بی حدی لطف ممتدی اشجع الناسی عشق عباسی ((یا امام صادق)) شعروسبک: ✍ 👇
. دارد دلشان حال و هوایی ..حسنیون دارد سرشان ..شور و نوایی ..حسنیون در محضرِ کس لب به شڪایت نگشایند دارند شهِ عقده گشایی ..حسنیون از عزّتِ نفس است در این خانه دخیل اند دارند عجب میلِ گدایی..حسنیون دل را به حسن داده و سر خوش ز همین کار آقا و امیرند ..خدایی..حسنیون رخصت برسد پایِ پیاده برسانند... با گریه و با لطمه چه جایی ..حسنیون در خاکِ بقیع باز بسازند حرمِ عشق بر پای ڪنند کرببلایی ..حسنیون کی می رسد آن روز که بیتوته نمایند مابین حرم ..صحن و سرایی..حسنیون کی می رسد آن روز ڪه در صحنِ حیاطش سازند مگر آب نمایی..حسنیون یک روز رسد در کنفِ دولتِ مهدی پیوسته ڪنند نوحه سرایی ..حسنیون شاعر: ✍ .
. اگر تو آه کِشی خشک و تَر نمی‌ماند اگر تو گریه کُنی که جگر نمی‌ماند بیا و آه مَکش با حرارتِ جگرت که از مجالسِ روضه اثر نمی‌ماند نفَس بزن که نفسهای آخرم برسد که بی تو این نَفَس مختصر نمی‌ماند چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی که چون تو دست کسی بر کمر نمی‌ماند لباسِ مشکیِ مان را فقط کفن بکنید برای ما که از این بیشتر نمی‌ماند مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند برایِ حامیِ زینب که سر نمی‌ماند به دردِ آخرتِ ما نخورد جز گریه... که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی‌ماند غنیمت است نشستن میانِ این روضه که عمر میرود و اینقدر نمی‌ماند هرآنچه خرج کنی صد برابرش بِبَری در این معامله حرف ضرر نمی‌ماند تمامِ حاجت ما را نگفته زهرا داد که مادر از دلِ ما بی خبر نمی‌ماند رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی‌ماند  نگاه کرد به اکبر : حسین  جانِ علی به جانِ تو که زِ باغَت ثمر نمی‌ماند اگر پدر برود می‌شود پسر باشد اگر پسر برود نه  پدر نمی ماند (حسن لطفی)✍ ................ مداحی اول جلسه‌ای من آمدم که گریه کنم دست من بگیر ترسم زمان رد شود این عرصه زود ، دیر قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر باشد مرا به نوکری خود مکن قبول من داد میزنم که شمائی به من امیر ماه محرّم است خودم که نیامدم ! زهرا مرا کشانده دوباره به این مسیر چونکه شفای تو اشک است ، فاطمه بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر آخر شنیده‌ام به غمت خنده کرده‌اند بر خشکی لبان تو در خشکی کویر مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز من زار میزنم به تن رفته در حصیر مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸ از آن‌زمان که خیمه را برپا نمودی در بِین این صحرای غم مأوا نمودی دوش مرا تکیه گَه غمها نمودی خونِ دوباره بر دلِ زهرا نمودی غم ذرّه ذرّه قلب من را آب کرده این سرزمین روح مرا بی تاب کرده تو گفته بودی میهمان کوفیانیم تو گفته بودی در امانِ کوفیانیم آرام از دست و زبانِ کوفیانیم محبوبِ هر پیرو جوان کوفیانیم از چه به استقبالمان لشکر رسیده؟ سدّ ره ما نیزه با خنجر رسیده دلشوره اُفتاده به جانم جانِ خواهر کج کن مسیر رفتنت را سوی دیگر برخیز برگردیم تا شهرِ پیمبر بازی نکن با قلب زینب ای برادر یک دل فقط دارم که آن بر تو سپُردم اصلا نزن حرف از جدائی تا نمُردم عبّاس را فرمان بده جولان نماید با غُرّشی این قوم را حیران نماید شاید که دشمن خویش را پنهان نماید سوی مدینه رجعتم آسان نماید عباسِ من قرص قمر تو آفتابی می‌ترسد این لشکر زِ عباسم حسابی اُطراق کردی بین این صحرا چه سازی گر سَد شود بر روی ما دریا چه سازی با آفتاب و خشکی لبها چه سازی خواهی که با اهل حرم آقا چه سازی با من نگو با چشم خود حرف از جدائی با من نگو زینب میان کربلایی در ذهن من زیباترین تمثال هستی از چه پریشان خاطر و احوال هستی تو محو معبودی کمی خوشحال هستی آخر چرا خیره به آن گودال هستی ای‌کاش راهت لحظه‌ای آنجا نیفتد کارت به عصر روز عاشورا نیفتد از این سراشیبی به دیدارت می‌آیم دنبال چشم خسته و تارت می‌آیم شاید که خوردم یار به کارَت می‌آیم وقتی دهد سر نیزه آزارت می‌آیم امّا دعا کن تا نباشم من به پیشت وقتی که پنجه میزند قاتل به ریشت مجتبی صمدی شهاب .
. و علیهم‌السلام عباشو پهن کرده واسه بردنِ پیکر می‌گیره زیرِ بازویِ نبی رو حیدر داغِ عمو می‌مونه رو سینه‌َش همیشه یه دردایی با هیچ دَوایی خوب نمی‌شه واویلتا واویلتا وای از غریبی/۴/ اگرچه نیزه سینه‌یِ شیر ُو دَریده خنجرِشو ظالم پسِ سر نَکِشیده اگرچه خواهر بدنِ صدپاره دیده رگایِ پاره‌یِ گلوشو نبوسیده واویلتا.... حضرت سیدالکریم علیه السلام رویِ سرم سایه‌یِ پرچمِ کریمه افتخارم خادمیِ عبدالعظیمه تو این حرم کربلایی شدم خدایا رو به ضریح حسن حسن نوایِ زهرا واویلتا..... غریبونه جون دادی و آخرِ روضه سرِ بریده‌َت نمی‌ره به رویِ نیزه پیراهنت نَیفتاده به چنگِ دشمن اَسبا رویِ بدنِ بی‌سر نمی‌تازن واویلتا...... علیه_السلام علیه_السلام .👇
4_5769354677372062399.m4a
921.1K
عباشو پهن کرده
. علیه_السلام ✍ سَیّدالکریم شاه‌عبدالعظیم تو مولایی و ما همه نوکریم لباسِ خادمیِ شما رو جبرائیل می‌پوشه صورت به‌رویِ ضریح می‌ذاره به‌ یادِ شیش‌گوشه کربلائیه حرمت مجتبائیه کرمت سایه‌یِ خدا بر سرم شده سایه‌یِ پرچمت یا سیّدالکریم مولا عبدالعظیم‌/۴/ از نسلِ حسن در خطِّ حسین حس می‌شه تو صحنت بویِ بین‌الحرمین نفس نفس زدنِ سینه‌زن ذکر یاحسنه زائرِ تو زائرِ صحنِ شاهِ بی‌کفنه تو حرم پا که می‌ذارم از غم تو می‌بارم انگاری تو کربلامو زائرِ علمدارم یا سیّدالکریم... 👇.
4_5769354677372062423.m4a
1.21M
سیّدالکریم
. علیه السلام و علیهم السلام تویی بشیرِ پیغمبر شرزه‌شیرِ پیغمبر تو سختیا مثلِ حیدر علم‌گیرِ پیغمبر می‌لرزه میدون زیرِ پات نوایِ یارب بر لبهات چه بی‌نظیره سردار و چه بی‌نظیره پیغمبر اللّهُ‌اکبر به همّتِت اللّهُ‌اکبر به غیرتِت اللّهُ‌اکبر به عزّت و شجاعتِت یا حمزه سَیّدالشهدا/۴/ اگه شکسته آئینه نبوده چکمه بر سینه یه روزی ظالم با خنجر به روی پیکر می‌شینه عبایِ پیغمبر اینجا یه بدنو جمع کرد امّا یه‌روزی ارباب با دقّت یه‌چیزایی روش می‌چینه اللّه‌ُاکبر پاشو بابا اللّهُ‌اکبر که دشمنا اللّهُ‌اکبر می‌خندن آه به اشکِ ما ولدی یاعلی یاعلی/۴/ حضرت سیّدالکریم علیه السلام هوایِ صحنت خدایی کرمِ تو مجتبایی من اوّلین بار آقا‌جون اینجا شدم کربلایی به پرچمِ تو می‌دوزم چشامو آقا می‌سوزم حال و هوایِ من مثلِ اربعینه تماشایی اللّهُ‌اکبر به این حرم اللّهُ‌اکبر به این عَلم اللّه‌ُاکبر می‌خوام بیام قدم قدم ثاراللّه سیّدالشّهدا/۴/ علیه_السلام علیه_السلام .👇