eitaa logo
امام حسین ع
17.7هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هرکدوم از ما رو با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم‌ میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به‌‌ همه غم میده اشکِ نم نم‌ میده مزد بعضیا رو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلا هم میده به‌ تموم نوکراش وعده ی خلاصی از بین جهنم میده # بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن‌ ، مدّاحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توو خیمه حاضر میشن بعضیا حر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک‌ عزا همه شون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه چرا حیرون‌ موندیم بخدا ، در بازه خونه ی آقامون جا فراوون‌ داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و توو همین خیمه گدایی کردن دلاشون و باهم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرفِ ولی ، اصل شد و وسط گریه یه‌ حاجت خواستن توو‌ دلاشون ، یه شهادت خواستن توو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن ✍ 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAx0CUyYOlAACAR5fTf0WEkYjhg-p0wOfz3Un3yny6wAChAgAAss0cVJIVXV8ZZuT9xsE.mp3
6.7M
▪️أنا علی، ابن ذبیح کربلاء (زمزمه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه (ع)
Haftegi990928[03].mp3
4.87M
▪️تأثر شدید زین العابدین هنگام وداع با پیکر امام حسین (روضه) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 ویژه (ع)
. (اَلسَّلامُ عَلَیكَ یٰا ثارَاللّٰهِ وَابنَ ثارِه) بخوان بخوان که قلم کردہ شِکوه‌‌ها را سر "به نام نامی سر ـ باسمه تعالی سر" قلم به سینه ی کاغذ چو بید می‌لرزد که از کجا بنویسد ز دست، پا ـ یا ـ سر؟ بلی! ز سر بنویسد ولی چگونه سری؟ از آن سری که ندارد قرینه، حاشا سر سری که سَروَر سرهای نینوایی بود ز تن جدا شد و با نیزہ رفت بالا، سر به نیزہ خواند کلام خدا و بعد از آن برفت سوی خداوند حیّ ِ یکتا سر زمین چگونه نلرزد به خود چو می‌بیند : عزیز فاطمه (س) را بر فراز صحرا ، سر چه گویم از دل زینب چو دید دست جفا که کرده با دل ِ سنگ از بدن ، مجزا ، سر کشید آهی و سر ـ سوی آسمان‌ها گفت : که ؟ دیده است به عالم چنین خدایا سر رقیه کنج خرابه به خود بگفت آیا... زند دگر به من اکنون جناب بابا سر ؟ به تشت خون نظر افکند و دید رأس پدر به آه و ناله بگفتا که : دیده بگشا سر نگاه کن به من ای سَر که خفته‌ای در تشت که یک نگاهِ تو بر من ‌دهد تسلّا ـ سر اگر که وا نکنی دیده ، پس ببر با خود که نیست از تو مرا غیر ازین تقاضا سر قلم چگونه نلرزد از این ستم بر خود ؟ چنین حدیث غم افزا ، شنیدہ آیا سر ؟ به تیر و نیزہ و شمشیر، اوفتاد از اسب بدون دست ـ علمدار ، بر زمین با سر تنی که بود شبیه پیمبر خاتم (ص) به تیغِ خصم شدہ قطعه قطعه سرتاسر به روی دست پدر حنجرش هدف گردید رضیع دشت بلا ، گویم از تنش یا ـ سر ؟ ندیدہ چشم فلک این‌چنین ستم هرگز ز هیفدہ تن گلگون ، به عرش اعلا سر الا که در پی مفهوم عشق ، حیرانی! ببین که عشقِ به حق را نموده معنا سر به دشت کرببلا در میان آتش و خون قلندرانه به پا کردہ است غوغا سر چنانکه تیغ زبان تیزتر ز شمشیر است در آن میان شدہ حتی تمام اعضا سر به راہِ دین خدا در ستیز ـ با کفار نداشته ز عدو وُ ـ ز تیغ ، پروا سر به سجدہ‌ گاہ عبادت به مسجد کوفه به راہ دین خدا ، دادہ است مولا سر همین بس‌است که عبرت بگیرد این دشمن که کردہ دین خدا را همیشه احیا سر قلم شکست در اینجا و بر زمین افتاد نوشت تا که جدا شد ز روی تن‌ها سر اَلا امام مبین! منجی جهان برخیز...! شتاب کن که بگیری تقاصِ سر را سر به جمکران وصالت چه جمعه‌ها که گذشت نیامدی و نشد تا ببینمت با سر چو نیست قسمت ما پای‌بوسی ات اما به وقت موت، کرم کن بزن تو بر ما سر‌ دوبارہ دست شقاوت، به انهدام بشر از آستین زدہ بیرون و کردہ بلوا سر بیا و آتش مستکبران ـ فرو بنشان! که شعله می‌کشد از فرش تا ثریا سر به حق (ساقی) بی دست کربلا برخیز بزن به تیغ عدالت ، تمام اعدا... سر حکومت علوی را به رغم بدخواهان به پا نما و جهان را ـ بگیر سرتاسر ردیف کردم اگر سر درین قصیدہ ولی خلاف قاعدہ طی می‌کنم همین جا سر بدان امید ـ که گیری تقاص مظلومان نشسته‌ام به تماشا ز خاک ، تا محشر سید محمدرضا شمس (ساقی) .
4_5879623225347933755.mp3
2.82M
♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول حضرت زینب (س) ذکره جنونه من زینب دین و ایمونه من زینب (س) اسم تو عجینه بی بی تو رگ و خونه من زینب(س) ♻️ بسم رب الزینب(س) ذکر تو روی لب فاطمه ای نسب یاعقیله العرب زینب کبری (س) به حسن تو جانی توزهرا نشانی ت حیدر زبانی زینب کبری (س) ♻️ قسم به نام تو عشقه کلام تو حسین و زنده کرده خطبه ی شام تو ♻️ مدد یازینب مدد یا زینب (س) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بنددوم حضرت رقیه (س) رقیه مهر و مهتابه رقیه دُر نایابه عالم خاک پاشن چون که رقیه بنت الاربابه ♻️ باسم رب رقیه(س) من شدم مجنونت تا ابد مدیونت جون من قربونت رقیه خانوم (س) دارو و درمونم تا ابد میخونم تو بده سامونم رقیه خانوم (س) ای جان جانانم ای روح و ریحانم وقتی میگم رقیه عموت میگه جانم مدد رقیه مدد رقیه (س) ♻️➖➖➖➖➖♻️ ✅بندسوم حضرت رباب(س) عمریه مست اربابم عمریه درتب وتابم ارباب داده به من عزت که عبد بی بی ربابم ♻️ باسم رب الارباب مست مست مستم/سرم و شکستم من ربابی هستم تو ربِّ آبی تویی ام الاصغر مادرم ای مادر ای عروس حیدر بی بی ربابی ♻️ من نوکرت هستم خاک درت هستم من عبد و زنجیریه علی اصغرت هستم مدد یا رباب مدد یا رباب (س) ♻️➖➖➖➖➖♻️
4_5787461692556314642.mp3
4.81M
🌹🌹🌹 ✅بند اول بنگر به این حال پریشان بنگر به این چشمان گریان یاحسین یاحسین جان 💧💧 داروندارم ای برادر رفته غارت چیزی نماند از زینب تو دراسارت 💧💧 تادشمنت برنیزه ها میکرد اشاره هجده سربریده را کردم نظاره 💦💦 مظلوم حسین مظلوم حسین جان 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 ✅بنددوم جان همه در تاب و درتب که راس تو بالای نی سالار زینب 💧💧 ای بی وفا با مایی و اما چه دوری گاهی بع دیر راهبی گه درتنوری 💧💧 یک دم نظربرزینبت کن سربریده بنگر که از داغ غمت قدش خمیده 💦💦 مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 ✅بندسوم یک لحظه اسایی ندارم گوید رقیه عمه بابایی ندارم یاحسین بیقرارم 💧💧💧 بنگر برادر خسته بال و دست بستم شرمنده ام گربعدتو من زنده هستم 💧💧💧 اهی حزین در این دل زارم نشیند تاکه ربابه اصغرش برنیزه بیند 💦💦💦 مظلوم حسین مظلوم حسین جان 💠💠💠💠💢 165 🅰💠💠💠💠 ؁؁؁؁؁؁؁؁ •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈• نشرواستفاده ازکلیہ آثاراین کانال نه تنها حرام نیست بلکہ ثواب جاریہ دارد. باذڪر(صلوات)
4_5776112718218003977.mp3
1.93M
🔘🔘916🔘🔘 ☑️بنداول بردنم من و داداش تو بازار بردنم به ضرب و زور با ازار غیرتیه من می‌بینی جمعن دور خواهرت یک قومه اشرار ..... ازار دیدم برادر بازار دیدم برادر توپای بچه های تو خار دیدم‌ برادر ای سر روی نی می بینی زینب نداره دیگه توون داداش ای سر روی نی تو بازار می دن مارو با انگشت نشون داداش ازار دیدم برادر بازار دیدم برادر تو پای بچه های تو خار دیدم برادر ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بند دوم حال مو نفهمیدن این مردم هی به من‌ می خندیدن این مردم هلهله ها می کردن کنیزا دور من می رقصیدن این مردم دیدم من اشک اب و دیدم حاله رباب و تو رفتی و من اخر دیدم بزم شراب و ای سر روی نی می بینی زینب نداره دیگه توون داداش ای سر روی نی تو بازار می دن مارو با انگشت نشون داداش ازار دیدم برادر بازار دیدم برادر توپای بچه های تو خار دیدم‌ برادر ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بند سوم یادمه شکافه ابروت برادر نیزه ها میخورد به پهلوت برادر یادمه به زیر تیغ و نیزه ها تیکه تیکه های بازوت برادر قاتل رسید می دیدم خنجر کشید می دیدم از پشت سر برادر سرو برید می دیدم ای سر روی نی می بینی زینب نداره دیگه توون داداش ای سر روی نی تو بازار می دن مارو با انگشت نشون داداش ای حسین مظلوم برادر 💠💠💠9⃣1⃣7⃣💠💠💠 ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
4_5778364518031689722.mp3
1.44M
🔘🔘9⃣1⃣9⃣🔘🔘 ☑️بنداول حا و سینم/ نیزه نشینم ای وای من وای من نور عینم یا و نونم/ من روضه خونم ای وای من وای من یاحسینم من خمیدم /دیگه بریدم ای وای من وای من یاحسینم دیگه خستم پیر وشکستم ای وای من وای من یاحسینم .... یاحسین(ع) باقلب زار و /از نیزه دارو/مرکب سوار و هرجا اسمت رو بردیم توو ازدحام و/از روی بام و/مردای شام همگی سیلی خوردیم حسین یاحسین(ع) ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بنددوم ای قرارم/نیزه سوارم/ای وای من وای من/یاحسینم نور دیده/ای سربریده/ای وای من وای من/ای برادر میگم از دل /بین اراذل/ای وای من وای من جان خواهر ای برادر/ای پاره حنجر/ای وای من وای من/جان خواهر ....... یاحسین (ع) روزی هزار بار/باچوب اشرار/با پای پرخار رو زمینا افتادم دل غرقه در خون/باچشمِ گریون/حال پریشون/بارقیه ت جون دادم حسین یا حسین«ع» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ☑️بندسوم ای شهیدم/ای روسپیدم/ای وای من وای من واحسینم زیرخنجر/لب تشنه مضطر/ای وای من وای من واحسینم بین گودال/افتادی بی حال/ای وای من وای من واحسینا زیر دشنه/جون دادی تشنه/ای وای من وای من واحسینا یاحسین(ع) وقتی توگودال /رفتی تو از حال/تو جار و جنجال دل مو میسوزوندن این قوم سفاک/باچکمه رو خاک/جسم پر از چاک/ تو رو برگردوندن حسین یا حسین«ع» ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
4_5807877647799158729.mp3
797.9K
🔘🔘9⃣2⃣4⃣🔘🔘 ☑️بنداول چشمت روشن حسین دادن به من حسین«ع» اینجا دشنام چشمت روشن حسین من و بردن حسین «ع» تو اون ازدحام به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم نبودی تو شام به هم ریختم به هم ریختم به هم ریختم سنگ از روی بام سرم ریختن سرم ریختن سرم ریختن غریب مادر عزیزخواهر •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈• ☑️بنددوم شد حال من خراب مثل حاله رباب با قلبی خون قران خوندی و داد با خیزرون جواب پست ملعون حال دلم رو نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن به اشک چشمام می خندیدن می خندین می خندیدن کنار رأست می رقصیدن می رقصیدن می رقصیدن غریب مادر عزیزخواهر •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈• ☑️بندسوم سخت تر از کربلا بودش شام بلا ای وای ای وای دادن مارو عذاب دور از چشمت بابا ای وای ای وای قومه بی فرجام مارو بردن مارو بردن مارو بردن تو ملا عام مارو بردن مارو بردن مارو بردن تو بازار شام مارو بردن ماروبردن مارو بردن غریب مادر عزیزخواهر •┈┈┈┈••✦•••✿•••✦••┈┈┈┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه‌السلام دید از دور مسیحا نفسی می‌آید دید با قافله فریادرسی می‌آید صحنه‌ای دید در آن قافله اما جانکاه بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟ صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟ از سر هر مژه‌اش معجزه بر می‌خیزد با طنینش همه آفاق به هم می‌ریزد با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه به ادب نافه‌گشایی کن از آن زلف سیاه گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش ماه را همره خود با دلِ بی‌تاب آورد نذر لب‌های ترک خورده کمی آب آورد خون از آن چهره که می‌شُست، دلش خون می‌شد حال او منقلب و دیده دگرگون می‌شد اشک در چشم پر از شیون راهب می‌خواند روضه می‌خواند از آن اوج مصائب می‌خواند روضه می‌خواند: همه عمر در این چرخ کبود بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود عشق می‌گفت به شرح، آن‌چه بر او مشکل بود گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو! کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو! ناگهان ماه،‌ چه جانکاه دمی لب وا کرد محشری در دل آن سوخته‌دل، برپا کرد گفت: من کشتۀ لب‌تشنۀ عاشورایم زینت دوش محمد، پسر زهرایم دید راهب به دلش شعله و شور افتاده‌ست شعلۀ‌ آتشی از نخلۀ طور افتاده‌ست تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند صورتش را به روی صورت خونین حسین... و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیین حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * در این شعر بعضی از ابیات به شیوه‌های مختلفی تضمین شده است. ** این ماجرا، با تفاوت‌هایی در منابع زیر نقل شده است: - بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۸۴ - لهوف، ص۱۳۶ - عبرات المصطفین فی مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ج۲، ص۲۵۸ - مقتل الحسین(علیه‌السلام) مقرم، ص۴۴۶ - تذکرة الخواص، ص۱۵۰ (به نقل از کتاب «خورشید بر فراز نیزه‌ها» نوشته آقای سیدمحی‌الدین موسوی، ص۸۸ تا ۹۵) .
. . هفتمین روز شهادت امام حسین دیدگانم گریه کرده هفت روز داغ تو با من چه کرده هفت روز ! هفت روزِ آه تاثیریّ من ترجمانی گشته از پیریّ من از تبسم غنچه ی لب بسته شد تا تو رفتی دست زینب بسته شد بوده ایم دلبند هم دو سینه سوز من جدا از تو ، تو از من ، هفت روز ! نه ، جدایی کی روا باشد چنین ؟ تو به نیزه خواهرت محمل نشین هفت روزِ هر چه آمد بر سرم ای فدای تو عزیزم ، دلبرم هفت روزِ بی تو پرپر میزنم گاهی از محمل به تو سر میزنم نیست آیا مِهر دیرین با مَنت هفت روزِ پیش چشمم کُشتنت !! هفت روزِ در کجایی ذات نور ؟  روی نیزه !  بر طبق یا در تنور ؟ هفت روزی شد به گردون پر زدی با سرت بر عرش داور سر زدی هفت روزِ بوریا بر پیکری بی عبا عمامه ، بی انگشتری آسمان با ابر خونین هفت روز کربلا را کرده آذین هفت روز هفت روزِ خاک را دادی بها کربلا با تو شده کرب و بلا محسن غلامحسینی ..✍ .
4_6023665871426162858.mp3
18.49M
📌شب (ع) ۱۴۴۴ 🎙 بامدّاحی: 🕌 مسجد سلمان فارسی
4_6023665871426162860.mp3
5.94M
📌شب شهادت امام سجّاد (ع) ۱۴۴۴ 🎙 بامدّاحی: 🕌 مسجد سلمان فارسی
. ✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعدتوگرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم‌نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرُهَنِ کهنه ی تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله بر پا کردند خواهرت را چقدر زود کمانی کردند از سر بام.به ما سنگ پرانی کردند وای از کوفه و از دست یهودی ها که به تو و خواهر تو تند زبانی کردند گوشواره که کشیدند لگد هم زده اند این چنین از پدرت کینه ستانی کردند کاش میمردم و آنروز نمیدیدم که بروی پیکر تو اسب دوانی کردند چقدر از سرنیزه به زمین افتادی بسکه در کوچه همه نیزه تکانی کردند... ..___________________________ .
. هزار مرتبه شکرِخدا که پرچم هست بساطِ روضه‌یِ این مادر وُ محرّم هست هزار مرتبه شکرِخدا دلم که گرفت برای وا شدنِ بغضم اشکِ نَمْ‌نَمْ هست هزار مرتبه شکرِ خدا که حیدری‌ام به نامِ مادرِسادات جان و قلبم هست هزار مرتبه شکرِخدا که سینه‌زنم دعای فاطمه پشتِ سرم مُسلّم هست هزار مرتبه شکرِخدا کم است اگر... برای خواندن از این خانواده یک‌دَم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانم غمِ علی غمِ زهرا هنوز یادم هست هزار مرتبه شکرِخدا که در کوچه برای یاریِ شاهِ غریب یاسَم هست هزار مرتبه شکرِخدا گِره وا شد گِره که وا نَشود ضربه‌هایِ محکم هست هزار مرتبه شکرِخدا جوان جان داد ندید گوشه‌یِ گودال جسمِ دَرهم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانیم برای ندبه غمِ مادر وُ محرّم هست سلام_الله_علیها .
. برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیه السلام) کیست او کیست؟ دختر حسن است یک کریمه که ارث او محن است نام او فاطمه ست این یعنی کوچه در کوچه گرم سوختن است آه تابوت مجتبی ست مگر؟! غصه ی چادرش کمرشکن است عمه را کشت در تمام مسیر زخم هایی که روی آن بدن است شک ندارم سه ساله ای میگفت حال بی بی شریفه مثل من است دفن کردند بین راه او را من بمیرم که دور از وطن است تن او را به خاک تا که سپرد ای غریب مدینه! زینب مرد شاعر: .
. ■ روایت | مثل حیدر □ محمدعلی بقایی✍ بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر عباس تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است حسین معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است عفت و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم .
. ماجرا هر چه بود پایان یافت هر کسی بود عازم کویش زنی انگار چشم در راه است از سفر، چه می‌آورد شویش* لحظه‌ها بی‌قرار و دلواپس غصه‌هایش بدون حد می‌شد مرد او از سفر نیامده بود شب هم از نیمه داشت رد می‌شد آسمان تار و تیره و خونبار آه آن شب نبود معمولی نیمهٔ شب پرید زن از خواب آمده بود از سفر خولی گفت خولی بگو چه آوردی که چنین غرق تاب و تب شده‌ام چیست سوغات تو که این‌گونه دل‌پریشان و جان‌به‌لب شده‌ام گفت هر چند تحفهٔ خولی زر و سیم و طلا و درهم نیست ولی این بار گنجی آوردم که نظیرش به هر دو عالم نیست چیزی از ماجرا نمی‌دانست چشمش اما اسیر شیون بود متحیر شد و سراسیمه دید آخر تنور روشن بود رفت با واهمه به سمت تنور به سر و سینه زد نشست و گریست ناگهان دید صحنه‌ای خونبار آه این سر، سر بریدهٔ کیست؟ به سر او مگر چه آمده است شده این گونه غرق خون، پرپر بر لبش آیه‌های قرآن است می‌دهد عطر زمزم و کوثر سر او را گرفت بر دامن خاک و خون پاک کرد از رویش گفت بیچاره مادرت، اما ناگهان حس نمود پهلویش ـ ـ بانویی قد خمیده، آشفته که گرفته‌ست دست بر پهلو ضجه که می‌زند همه عالم روضه‌خوان می‌شود ز شیون او * گفت بانو تو کیستی که غمت قاتل این دلِ پر از محن است گفت من دختر پیمبرم و این سر غرق خون، حسین من است با دو چشم ترش روایت کرد یک جهان درد و داغ و ماتم را گفت از نیزه‌ها که بوسیدند بوسه‌گاه نبی اکرم را گفت از خیمه‌های آل الله گفت از ماجرای غارت‌ها گفت با چشم‌های خونبارش از شروع همه مصیبت‌ها: آتشی که گرفت راه حرم پیش از این در مدینه برپا شد پشت در که شکست بازویم پای دشمن به خیمه‌ها وا شد گفت غصه اگر چه بی‌پایان ولی این قصه انتها دارد می رسد وارثی به خون‌خواهی خونِ مظلوم خونبها دارد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * همسر خولی، از محبین اهل بیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله بود و گویا در اینجا چشم بصیرت او بینا می‌شود و این حقایق را مشاهده می‌کند. این ماجرا با اختلاف روایت‌هایی، در منابع و مقاتل مختلفی از جمله: مقتل ابی مخنف، ص168؛ مقتل الحسین علیه‌السلام، ص392، بحارالانوار، ج45، ص125 و 177؛ الدمعة‌الساکبة، ج5، ص52 و 384؛ تاریخ طبری، ج5، ص445؛ و روضة الشهدا، ص361، آمده است. (به نقل از: خورشید بر فراز نیزه‌ها، نوشته سید محی الدین موسوی). البته بعضی از گفت‌وگوهایی که در این شعر آمده است از باب زبانحال است. * شویش = شوهرش .
YEKNET.IR - shor - shabe 7 muharram 1401 -mehdi-rasuli.mp3
5.88M
🔳 🌴چه غزل چه چارپاره 🌴چه دو بیتی چه رباعی 🎤 چه غزل چه چهارپاره چه دوبیتی چه رباعی چه کمیت و زید و حاجب یا که دعبل خزائی مهم اینه از تو باید دم زد سینه پای این علم باید زد شب جمعه پا برهنه توی حرم شما قدم باید زد قدم می زنم قدم می زنم زندگی مو با غمت رقم می زنم قدم می زنم قدم می زنم بوسه به ورودی حرم می زنم قدم می زنم قدم میزنم پیش چشم عالم از تو دم می زنم حسین اربابم منو دریابم چه حرم چه هیئت آقا اینجا یا صحن علمدار گریه کن باشم یا مداح روضه خون یا که میون دار مهم اینه نوکری باید کرد نفس ها رو حیدری باید کرد نوکری قشنگ تره اینجوری اینجا از تو دلبری باید کرد صدات می زنم صدات می زنم خودمو برای روضه هات می زنم صدات می زنم صدات می زنم بوسه بر ضریح کربلات می زنم صدات می زنم صدات می زنم بوسه به دستای نوکرات می زنم شاعر: محمدصادق باقی زاده 📢حــاج مـــهدی رســولی 🔶چه غزل چه چهارپاره... ✅پست ویژه به مناسبت محرم الحرام
امام حسین ع
‍ . ---------- حضرت سجاد با قلب سوزان آمد برای دفن شهیدان آمده اما - با چشم چون دریا بر خاک بسپارد - گلهای زهرا را ای حسین جانم حسین حسین جانم جسم شهیدان بر خاک صحراست بر خاک صحرا دستان سقاست علقمه در خون - با پیکری گلگون دارد در آغوشش - زیباترین مضمون ای حسین جانم حسین حسین جانم کرب و بلا چون صبح سپید است لبریز عطر خون شهید است هر طرف یاران - گردیده گلباران افتاده در میدان - گلهای گلزاران ای حسین جانم حسین حسین جانم فرزند زهرا از لاله ها گفت با قلب خسته از بوریا گفت شد کفن آنجا - جسم گل زهرا شد اشک او جاری - بر پیکر بابا ای حسین جانم حسین حسین جانم نقش لب گل روحی فداک است رگ های گلگون بر روی خاک است شد ز نجوایش - گلبانگ آوایش زد بوسه با محنت - بر روی رگ هایش ای حسین جانم حسین حسین جانم محمود تاری «یاسر» ............ . -------------- در خون رها شد چشمان صحرا سر ها بریدند از آل طاها خون جگر طفلان - خیل زنان گریان زینب ازین ماتم - شد بی سر و سامان ای حسین جانم حسین حسین جانم سالار زینب ما بی قراریم جز سایه ی تو بر سر نداریم رفته ای بر نی - ما خون جگر از پی شد روزگار ما - با اشک و ماتم طی ای حسین جانم حسین حسین جانم جان اخا شد وقت اسیری برخیز و بنما ما را امیری خیمه غارت شد - وقت اسارت شد بر روی نی جانا - رأس ات زیارت شد ای حسین جانم حسین حسین شد سمت اسارت ما را کشاندند بر ناقه های عریان نشاندند کودکان خسته - با داغ پیوسته دارند ازین ماتم - دلهای بشکسته ای حسین جانم حسین حسین جانم آخر چه گویم از جور اعدا زد تازیانه بر پیکر ما گاهی از سیلی - شد چهره ها نیلی جز اشک و ماتم نیست - تفسیر و تحلیلی ای حسین جانم حسین حسین جانم محمود تاری «یاسر» ٠١ / ۵ / ١٨ ........................................ این زینب و این نور دو عین اش بر نیزه رفته رأس حسین اش پیکری بی سر - همچون گل پرپر افتاده در گودال - پیش رخ خواهر ای حسین جانم حسین حسین جانم قاتل به مقتل آذر کشیده بر حنجر او خنجر کشیده حنجری در خون - با جلوه ای گلگون گوید سخن یارب - با خواهری محزون ای حسین جانم حسین حسین جانم افتاده هستی در تاب و در تب آید صدای زهرا و زینب مادری خسته - با اشک پیوسته بنشسته در گودال - با قلب بشکسته یا حسین جانم حسین حسین جانم در خون فتاده تا دین بماند اسلام و قرآن آئین بماند مردی آزاده - جان بهر حق داده مانده از او بر جا - شمشیر و سجاده ای حسین جانم حسین حسین جانم فرزند زهرا خورشید دین است مانند حیدر حبل المتین است نهضت‌ش یاران - از بهر حق جویان گردیده در هستی - احیاگر قرآن ای حسین جانم حسین حسین جانم در مقتل اکنون خون است و تقدیر تنهای صدای تیغ است و شمشیر گشته در میدان - دل بی سر و سامان قاتل به مقتل شد - با خنجری بُران ای حسین جانم حسین حسین جانم ** محمود تاری «یاسر»✍🏿 ٠١ / ۵ / ١٧ .👇