eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ . ‍ بعد چهل منزل جدایی امشب جان رقیه از سفر می آید امشب شب آخر عمر منه امشب یقین دارم پدر می آید بهش نگیم رنج سفر بردم دلش میسوزه بابام بهش نگیم چقد کتک خوردم دلش میسوزه بابام وقتی رسید بابای محبوب رقیه هرچی که گفت فقط بگین خوبه رقیه ◼️ بابا حسین ◼️ امشب سر بریده سر میزند به دختران خسته و حزینت معجرمو یجور برام ببندید بابام سر و صورتمو نبینه بهش نگیم چادر من پارس دلش میسوزه بابام بهش نگین گوشام بی گوشوارس دلش میسوزه بابام پوشیه میزنم روی زرد رو نبینه که جای دست زجر نامردو نبینه ◼️ بابا حسین جان ◼️ یجور باهاش صحبت کنید که بابام حس نکنه خسته ز رنج و دردیم اشکاتونو پاک کنید بچه ها دوست ندارم بفهمه گریه کردیم بهش نگین از ناقه افتادم دلش میسوزه بابام نگین که گفتن خارجی زادس دلش میسوزه بابام دل نگرانی رقیه فقط اینه چیکار کنم قد خمیده رو نبینه ◼️ بابا حسین جان ◼️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇
2. حاج اسدالله عرب سرخی.mp3
4.39M
(سلام الله علیها ) شامیان ! خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید ... سرِ مردان خدا را به سرِ نیزه زدید ؟ مرد باشید ، دگر سنگ به زن ها نزنید ... : به زنان بر سرِ بازار اگر سنگ زنید ( دختران را به کنار سرِ بابا نزنید ... ) 2 : علی و فاطمه در بینِ شما اِستادند پیشِ چشم علی و فاطمه ما را نزنید ! ای حسین ، حسین ، حسین ... به اسیری که بوَد در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا ، نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دلِ سوخته ی ما ، نزنید کُشتن فاطمه بین در و دیوار بس است ! ( یازهرا ، یازهرا ... اگر بین در و دیوار ، فاطمه رو نمیزدند ، کجا جرات داشتند کربلا و کوفه و شام ، بچه هاشو تازیانه بزنند ... ؟ کُشتن فاطمه بین در و دیوار بس است ! تازیانه به تنِ زینب کبری نزنید ... به تماشای سرِ پاک حسین ، آمده اید اینقدر دست به هنگامِ تماشا نزنید ...
2. شامیان.mp3
5.6M
( سلام الله علیها ) حجه الاسلام والمسلمین شامیان ! خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید ؟ مرد باشید ، دگر سنگ به زن ها نزنید ... به زنان سنگ اگر بر سر بازار زنید دختران را به کنار سر بابا نزنید ... علی و فاطمه در بین شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید ... کُشتن فاطمه بین در و دیوار بس است ! تازیانه به تن زینب کبری نزنید رقص شادی ! جلوی محمل زینب نکنید پای سرهای بریده به زمین پا نزنید ... گر به دیدار سرِ پاک حسین آمده اید این قَدَر دست به هنگام تماشا نزنید ... بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دلِ سوخته ی ما نزنید ...
4_5947460103484476350.mp3
10.36M
قطعه‌ (ساکن کربلا) با نوای ایّام اربعین حسینی ١٤٠٠-١٤٤٣
. دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ............................. . کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. بند اول دور و بَرِ آل علی ، چه ازدحام می‌کنند مخدرات حرم و ، وارد شام می‌کنند اونایی‌ که سایه شونو ، ندیده بود چشم ماه چقدر زجر می‌کِشن ، میون این‌ همه نگاه وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبید یاحسین / واغربتا ۲ کار حرم به کوچه‌ها کشید یاحسین / واغربتا ۲ در میان کوچه ها _ حال زینب را ببین ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین «ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین» ۲ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند دوم پیش زنان داغدار ، رقاصه‌ها دف میزنن فاطمه گریه میکنه ، زنای شام کف میزنن کجاست صاحب حرم ، کار حرم زار شده أینَ حامِیَ الخُدُور ، عمه گرفتار شده محاسن عباس روی‌ِ نیزه شد سفید / واغربتا ۲ نامحرم چادر دختر علی رو دید / واغربتا۲ کودکان از رو ناقه _ با نیزه خوردن زمین ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین «ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین» ۲ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند سوم دختر زهرا چقَدَر ، بی کس و بی یار شده شمر برا اهل حرم ، قافله سالار شده کبوترای فاطمه ، شکسته بال و پرشون خیلی اذیت شدن از ، حفاظتِ معجرشون داره می‌لرزه بدن یتیمه‌ی حسین / واغربتا ۲ صحبته از خریدنِ یتیمه‌ی حسین / واغربتا ۲ اشک چشم دختـرِ _ مضطربت را ببین ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین «ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین» ۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بند چهارم خاک بر دهان من ، دست عقیله و طناب؟! خاک بر دهان من ، آیه‌ی تطهیر و شراب؟! ای وای از طشت طلا ، ای وای از دست پلید شکست دندان حسین ، رها نمی‌کنه یزید مقابل چشم یتیمان حسین من / واغربتا ۲ چوب نزن بر لب و دندان حسین من / واغربتا ۲ خون چکیده بین طشت _ از لبان نازنین ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین «ساعَدَاللّهُ قَلبَکْ _ یا امیرالمؤمنین» ۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖋️حاج محمد علی قاسمی 🖋️محمد علی انصاری .👇
03- Zamine.mp3
20.26M
( دور و بر آل علی چه ازدحام می‌کنند ) مجلس عزاداری ظهر روز اول صفر با مداحی
ماه عزا آمد از راه از راه (2) با پرچشم سرخ یا ثارالله (2) ما با همین پرچم روز محشر(2) دور تو میگردیم ان شاالله (2) ( ای سالار همه شهیدان 2 روحی لک الفدا حسین جان 2 ) 2 (ای سر مستور ... نور علی نور ... شش گوشه ات را ... میبوسم از دور ...)2 مولا حسین جان ... عشق و جنون گشته سرمست تو از ما وفا داری ، پابست تو ( پیغام عاشورا شد عالم گیر وقتی علم باشد در دست تو ... ) 2 ( سقای بزم لاله پوشان مارا قدری عطش بنوشان ) 2 (سقا ابالفضل ... دریا ابالفضل ... مولا ابالفضل ... آقا ابالفضل ... ) 2 (ماه عزا آمد ، از راه ، از راه 2 با پرچشم سرخ یا ثارالله )2 ( ما با همین پرچم روز محشر دور تو میگردیم ان شاالله ) 2 ( ای سالار همه شهیدان روحی لک الفدا حسین جان ) 2 (ای سر مستور ... نور علی نور ... شش گوشه ات را ... میبوسم از دور ...)2 مولا حسین جان ... جانی که از دستت می میگیرد *قربون دستات برم ، آقا جانم ...* جانی که از دستت می میگیرد راه شکوهت را پی میگیرد ( قلبی که گردیده مست عباس از شمر امان نامه کی میگیرد )2 ( هستی تو مقتدای این ره سردار نافذالبصیر ) 2 ( شد تا ابد ای ، ماه شریعه روشن ز نورت ، فرجام شیعه ) 2 مولا حسین جان ... ماه عزا آمد ، از راه ، از راه با پرچشم سرخ یا ثارالله ما با همین پرچم روز محشر دور تو میگردیم ان شاالله ای سالار همه شهیدان روحی لک الفدا حسین جان ای سر مستور ... نور علی نور ... شش گوشه ات را ... میبوسم از دور ... مولا حسین جان ... ( هر جان عاشق ، با شور و احساس بر حرمت زینب ، باشد حساس ) 2 (وقت دفاع از آن مرقد باشد رمز نبرد ما نام عباس ...) 2 ( شمر و خولی اگر زیاد است جان ما تشنه ی جهاد است ) 2 (ما کشتگانه ... بانوی عشقیم ... ما حافظانه ... شهر دمشقیم ... ) 2 مولا حسین جان ... 🎤 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. (سلام الله علیها) با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت ✍مهدی علی قاسمی✍ .