.
#فاطمیه
#زبان_حال_مولا_علی با
#حضرت_زهرا(س)
زهرا ، گمان کنم که زمان سفر شده
خواب و خوراک تو چه قدر مختصر شده؟!
داری برای مرگ خودت می کنی دعا
امّا غروب عمر علی جلوه گر شده
در زیر بار غم، بدنت آب رفته است
حالت شبیه حال دل محتضر شده
در خانه هم برای علی رو گرفته ای!
این صورت کبود تو هم دردسر شده
حرفی بزن و گر نه که دق می کند حسن
حرفی بزن ببین حسنم، جان به سر شده
.......
خیلی دلت برای حسین شور می زند
«جانم حسین» های تو غرق شرر شده
.......
در پشت در چه بر سرت آمد که این دو ماه
دارو دگر به زخم تنت بی اثر شده؟!
فهمیده ام که دست به پهلو گرفته ای
هر چه که پیش آمده از «میخ در» شده
کمتر نفس بکش به خدا می کُشی مرا
خونابه های پهلوی تو بیشتر شده
شاعر : محمد فردوسی✍
.
.
#حضرت_زهرا #فاطمیه
پیشنهاد #سبک_من_مانده_ام_تنهای_تنها
یافاطمه دنیا بدون تو سراب است
خلقت بدون حضرتت نقشی بر آب است
طی زمان بی درک تو، درک عذاب است
عمری که بی تو بگذرد معنا ندارد
هستی انیسی غیر تو زهرا ندارد
از ما به تو محبوبهی داور، ارادت
ای کوثر پیغمبر و حیدر، ارادت
امالائمه حضرت مادر، اردات
تو چیستی، مقصود خلق عالیمنی
تو کیستی، امالحسن، امالحسینی
ای ردّ زهرایی تو محسوس در عرش
با نور تو بوده ملک مانوس در عرش
ذات تو با ذات خدا ممسوس در عرش
تو در حریم کبریایی آبرودار
تو حضرت خیرالنسایی، آبرودار
در خانهی تو چارده گنجینه دیدم
تصویرهایی ناب در آیینه دیدم
حوریه و دستان پر از پینه دیدم
ای حوریه بر سفرهات نانی جوین است
دستاسگردان تو جبرییل امین است
وقتی که تو کفو امیرالمومنینی
هم مرد میدانی و هم خانه نشینی
در خطبه داری ذوالفقار آتشینی
پای دو دست بستهی شیر خداوند
شد دستخالی تو شمشیر خداوند
آخر برای تو در و دیوار شر شد
آتش زبانه زد نوک مسمار شر شد
قنفذ میان کوچه ها اینبار شر شد
یک روز دور تو نبی گرم طواف است
امروز روی بازویت جای غلاف است
افسوس مشتی دیو و دد از تو گذشتند
با ضربهی مشت و لگد از تو گذشتند
ناله زدی: “بابا مدد!” از تو گذشتند
شاخ و برت بشکست، اما ریشه داری
دشمن چه میفهمد که بارشیشه داری
ششماههای در بطن مادر رفت از دست
با میخ بیرون رفته از در رفت از دست
... در کربلا شش ماهه اصغر رفت از دست
تیر سهپر باز از ابالفضل آبرو برد
«وامحسنا!» اصغر چه ارثی از عمو برد
شاعر: #امیر_عظیمی
┅──────——————─
.
.
#ترکی
#شور #فاطمیه
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
#شور_طوفانی
قورتولدون فاطمه درد و غمدن
تز کوچ ائتدون ندن سن گلشندن
ماتم کده اولوب ایندی ایویم
مرتضی دویمادی زهرا سندن
غملی گونلرده سن/یار حیدر اولدون
کمگیم یوخیدی /منه یاور اولدون
ایندی اما زهرا /تک قالیبدی حیدر
قبریوین اوستونده /آدیوی هی سسلر
یا فاطمه س
سینمده بو نفس محبوس اولدی
یاشاماقدان علی مایوس اولدی
ای کاش اجل گَله منده ئولم
حیدره ئولماقون کابوس اولدی
زندَگی مشکلدی /سنسیز ای دلداریم
یوخدی زهرا سنسیز /بیر نفر غمخواریم
دوشموشم بیر درده /یوخدی هیچ درمانی
من باخاباخا چون /دویدولر زهرانی
یافاطمه س
قوش کیمی اولموسان پر شکسته
توپراق آلتیندا سن یاتدون خسته
بالالار هی سنی ایستیر مندن
گیزلین گلور علی قبرون اوسته
دوت بالان قالیبدی /فاطمه یاور سیز
حیدری قویدون سن/( بیکَس )و یاور سیز
سندن آیریلماقا /فاطمه یوز گلمور
صبح اولور ائویمه /گیتماقا دیز گلمور
یافاطمه س
#قورتولدون_فاطمه_دردوغمدن
#زبانحال_حضرت_علی
#شور
#شاخسی
#فاطمیه
مهدی عبادی✍
.
.
#زمزمه #واحد #زمینه #شور
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#چل_نفر_مزدور
☑️بند اول
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
چل نفر مزدور
میزدن لگد به در با تموم زور
پشت در فاطمه بود با تنی رنجور
با تنی رنجور
کنده شد از جا
بس لگد به در زدن کنده شد لولا
میخ در شد آشنا با تن زهرا (س)
خونه ی مولا
فاطمه رفت از حال،
بین درب و دیوار
میونه شعله ها
، از داغی مسمار
به تن نحیفش،
شعله ها زد شرر
کشته شد محسن و،
زهرا شد بی پسر
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
☑️بند دوم
آسمون میدید
زدنت تو کوچه و پهلوون میدید
دست بسته بودو با چشم خون میدید
آسمون میدید
هی صدا کردی
تو کوچه قیامتی تو به پا کردی
طناب و از دست من وقتی واکردی
تا دعا کردی
با دستای بسته
با چشمای دریا
میدیدم رو خاکا ا
فتادی تو زهرا(س)
قنقداز راه اومد
غلاف به بازوت زد
مغیره با خنده
خون به دلم میکرد
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
☑️بند سوم
چشم تر داری
قدم از قدم نمیتونی برداری
وقتی که راه میری دست به کمر داری
چشم تر داری
کبوده بازوت
نفست رو میگیره دردای پهلوت
چقدر ورم داره گوشه ی ابروت
کبوده بازوت
موهایی زینب رو
وقتی شونه کردی
زیر لب گلایه از
زمونه کردی
دعا کردی واسه
رفتنت عزیزم
برا بار آخر کار
خونه کردی
وای مادر مادر مادر مادر وای مادر
#شعرا:
#رضا_نصابی
#مجید_مرادزاده
👇
.
#فاطمیه
مرثیه #حضرت_زهرا سلام الله علیها
فاطمه جان:
ای گل باغ علی، یاسمنت را کشتند
عده ای رذل، عقیق یمنت را کشتند
از زمانی که به کوچه، به تو سیلی زده اند
غصه و ماتم و غمها حسنت را کشتند
بعد از آنی که تو را کُشته و حاشا کردند
مرتضی ،همسر خیبر شکنت را کشتند
اینچنین شد که پس از روز دوشنبه فرمود:
آری آن روز گل بی کفنت را کشتند..
قاتلان پسرت بغض تو را داشته اند،
با لگد چون مَه خونین دهنت را کشتند
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#شهادت_حضرت_زهرا
#زبان_حال_مولا_علی
.
.
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
به نفسِ سید رضا نریمانی
داری میری و خودتم اینو خبر داری
نگفتی این روزا چرا دست به کمر داری؟
دردِ کمر موقع راه رفتن خطر داره
هرجا میری تنها نرو که دردسر داره ..
کمتر برو بیرونِ خونه
کمتر سر تو درد بگیره
میترسم از اینکه یه روزی
راهت رو یک نامرد بگیره ...
آتیش به دربِ خونمون انداختنُ رفتن
رو در و دیوار لخته خون انداختنُ رفتن
فضه رسید وقتی که سیلِ خون به راه افتاد
به زیر نور ماه ، یه ماهِ پابه ماه افتاد
دیدم حسن از رویِ ایوون
دید آخرش مادر زمین خورد
تو بد زمین خوردی میدونم
محسن از اون بدتر زمین خورد
لعنت به اون که پشت در آتیش و روشن کرد
زینب داره میبینه هرکاری که دشمن کرد
هنوز یه هفته از تولدش نمیگذشت که
لباسِ مشکلی عزایِ مادرو تن کرد
من دل ندارم که ببینم
یکم دلش آزار ببینه
خیلی شلوغی دوست نداره
ای وای اگه بازار ببینه ...
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود بقچهای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. #بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست ...
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ...
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ...
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد ...
آی حسین ....
شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد✍
🔊 دانلود سبک 👇 #نریمانی
https://emam8.com/upload/sabks/97/11/48105_13971117102332_4058476.mp3
👇
.
#زمینه
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#مجتبی_رمضانی 🎤
قربون اشکات دیگه به دستات
موهای زینب شونه نمیشه
بی تو بدونِ لبخند و لطفت
این خونه دیگه خونه نمیشه
این خونه درش سوخت
باغ کوثرش سوخت
شعلهور شد آتیش
زینب مادرش سوخت
" واویلا واویلا واویلا واویلا "
*
دنیا خراب شه وقتی میتونه
اینجوری غم به ابروت بیاره
چی شد که آخر گفتی به حیدر
واست یه دونه تابوت بیاره
این تابوت منو کشت
زخم روت منو کشت
بازوی تو بدتر،
از پهلوت منو کشت
" واویلا واویلا واویلا واویلا "
*
شب بود و ماه و اشکای من بود
گوشوارهها توو دست حسن بود
رو دست زینب چندتا کفن بود
چندتا کفن با یک پیرهن بود
روضه توو نگاهِ
بارونیت به راهِ
با زینب قراره
بعدی قتلگاهِ
" واویلا واویلا واویلا واویلا "
شعر از : #محمد_اسدالهی✍
👇