.
#اربعین
اگر چه نور چشمان ترش رفت
به دریا زد یل آب آورش رفت
دلش خوش بود تا آن لحظه ای که
سوی مقتل غریب مادرش رفت
♦️♦️
بکش دستی به قلب زار زینب
مدد کن بر دل خونبار زینب
به امدادم بیا سالار قلبم
که افتاده گره در کار زینب
♦️♦️
پس از پژمردن یک باغ لاله
شده کار دل من آه و ناله
بگیر این نیمه جانم را ولیکن
نپرس از حال زهرای سه ساله
♦️♦️
ز جا برخیز ای غمخوار زینب
که رفت از دست چشم تار زینب
نمی دانی که در راه اسارت
چه آمد بر سرم سالار زینب
✅ #اصغر_چرمی✍
#مرثیه_اربعینی_حضرت_زینب_سلام_الله
#زبانحال_حضرت_زینب
.
.
#اربعین
هر کس که خاک تو نشد عزت ندارد
بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد
بیچاره آنکه حسرت تربت ندارد
عمرِ بدون نوکری برکت ندارد
نوکر پر از حرف است اشکِ روضه هایش
شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش
دین خدا دین نیست وقتی حوزه هایش
قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد
اسلام ما مدیون اسلام حسین است
مرغ دلم عمری ست در دام حسین است
ذکر شب قبرم فقط نام حسین است
نوکر میان قبر خود وحشت ندارد
جامانده های کاروان کربلاییم
دلتنگ شبهای قشنگ نینواییم
ما روز و شب دربدر این روضه هاییم
دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد
یادش بخیر این روزها مشایه بودیم
با دوستان تو رفیقِ پایه بودیم
بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم
امسال انگار این گدا قیمت ندارد
آموختیم از لشکرِ در قلت تو
باشیم با هیهات منا الذلت تو
تو رهبر ما هستی و ما ملت تو
مثل تو آقا کشوری ملت ندارد
این درد جز با گریه راه حل ندارد
غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد
پای رقیه طاقت تاول ندارد
اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد
تا کاسه ی صبر اسیران شد لبالب
دختر زبان به شکوه وا کرده مرتب
بابا تو از وقتی که رفتی عمه زینب
حالا چهل روز است همصحبت ندارد
یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند
کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند
اما خودم دیدم سرت را می بریدند
داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد
گفتم تو را دارم تو را از من گرفتند
از پیکر پاک تو پیراهن گرفتند
مرکب نگو روی تنت هاون گرفتند
بی تو حرم یک لحظه ی راحت ندارد
قرآن بخوان آیات نور و فجر با تو
باشد...تو گفتی...صبر کردم...اجر با تو
اما جواب فحش های زجر با تو
بابا رقیه بیش از این طاقت ندارد
از این جهان خواهر که دارم غم ندارم
سایه به روی سر که دارم غم ندارم
روی سرم معجر که دارم غم ندارم
وای از زمانی که حرم حرمت ندارد
دیدی گلِ سر داشتم حالا ندارم
گیسوی دلبر داشتم حالا ندارم
یک تکه معجر داشتم حالا ندارم
اما دگر این زندگی لذت ندارد
زجر و سنان انگار که لج کرده بودند
سر های روی نیزه را رج کرده بودند
سمت محارم نیزه را کج کرده بودند
...دستان سنگ اندازها دقت ندارد
تا کِی تن من جای زخم و لطمه باشد؟
تا کِی به دور ما هوار و هجمه باشد؟
بابا رقیه خواست پیش عمه باشد
میخواستم، پایم ولی قدرت ندارد
من در خرابه جانم از جسمم به در رفت
من ماندم و این کاروان سمت خطر رفت
با بد کسانی عمه ی ما به سفر رفت
وای از سنان که ذره ای غیرت ندارد
✅مظاهر کثیری نژاد ✍
#امام_حسین علیه_السلام
#مرثیه_اربعین_حضرت_زینب
#پیاده_روی_اربعین
#جاماندگان
#کربلا
.
.
#شب_جمعه
#فراق_کربلا
شبِ جمعه است هوای حرم افتاده سرم
بارَمو بستم و در کوچه ی دل در به درم
عشقِ تو کرده منو بی سرو پا مستِ جنون
هر طرف گنبد و من کفترِ بی بال و پَرم
عطرِ شش گوشه ی تو برده قرار از کفِ من
چه کنم در طپشِ عشقِ تو من شعله ورم
صحن تو با دلِ بشکسته تصوّر کردم
باغِ بین الحرمین شوقِ اذونِ سحرم
عطرِ آوای خوشِ گنبد و گلدسته ی تو
با اذونِ سحری جلوه شده در نظرم
یادِ گلهای غریب و عطش و روضه و اشک
سیلِ خون ریزد از این غصه ز چشمانِ ترم
نذر کردم به علی اصغرِ شش ماهه ی تو
که شبِ جمعه بیوفته حرمِ تو گذرم
حرمِ ساقی عجب حالِ خوشی داده منو
خوش به حالِ دلِ من زائرِ قرصِ قمرم
ماه بالای سرم شاهدِ رویای من است
که به تصویرِ خیال اومده پایان سفرم
آرزوی دلِ من نوکریِ درگهِ توست
من به خاکِ قدمِ زائرِ تو مفتخرم
اربعین کاش مرا پای پیاده ببری
چه کنم باز هوای حرم افتاده سرم!
✅هستی محرابی ✍
#امام_حسین_علیه_السلام
.
.
#اربعین
اگر سوار و اگر که پیاده میآییم
بهشوق توست که جادهبهجاده میآییم
هزارشکر که در اوج این همه سختی
به دیدن حرم تو چه ساده میآییم
بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند
بدیهی است که با خانواده میآییم
اگرچه سختی و دشواری است، اما ما
به خُلق باز و به روی گشاده میآییم
"بهرغم مدعیانی که منع عشق کنند"
به حکم عشق الهی زیاده میآییم
شکوهمندترین نوع انتظار این است
همین که خسته ولی ایستاده میآییم
در این مسیر فقط در پی رضای توایم
که فکر غیر تو از سر نهاده، میآییم
بیا به دیدن ما ای امام صاحبامر
که ما به شوق تو با این اراده میآییم
#مجتبی_خرسندی✍
#امام_زمان
#زائر_کربلا
.
.
#اربعین
السلام علیک یا مولاتی یا زینب
من چهل روز به همراه سرت گردیدم
همره قافله ی همسفرت گردیدم
سر تو بر سر نی ماه شب تارم شد
چون ستاره به سر چون قمرت گردیدم
اشکت از گوشه ی چشم تو روان می شد و من
بارها زائر چشمان ترت گردیدم
چشم تو روشنی شام سیاهم بود و
همچو پروانه به شمع سحرت گردیدم
با سرت آمده ام زائر قبرت گردم
روی این خاک زمین دور و برت گردیدم
ذره ذره اثرت در همه ی دشت بلاست
با دل خسته پی بال و پرت گردیدم
آمدم تا که گزارش دهم از شرح سفر
من که دل سوخته ی پرشررت گردیدم
یک سفر بود و هزاران دل جا مانده به راه
کشته ی عشق تو پیش نظرت گردیدم
گر چه شد بر سر نیزه سر هجده یوسف
بیشتر از همه محو قمرت گردیدم
تازیانه که به سوی تن طفلان آمد
سپر دخترک خون جگرت گردیدم
کعب نی بس که به روی تن نیلی ام خورد
همچو آن مادر مظلوم ترت گردیدم
گاه بودی به سر نیزه و گه تشت طلا
زائر چوب و لب و تشت زرت گردیدم
یا حسین بی تو نمانده اثری از زینب
بس که پروانه صفت شعله ورت گردیدم
نیست جانی به تن همسفر خون جگرت
من چهل روز به همراه سرت گردیدم
#محمدعلی_شهاب ✍
.
.
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله
ای آن که بوده خلقت من از برای تو
جانم فدای خاک ره کربلای تو
با هر نفس که سینه ام از عشق پر شود
پر می کشد کبوتر جان در هوای تو
آری خدای عشق و خداوند عاشقی
خلقت نموده جمله ی ما را برای تو
یعنی بدون عشق تو دل می شود تباه
باشد تمام زندگی ما ولای تو
هم مسجد الحرام و قبله و بیت المقدس اند
مُحرم به حج عشق تو و نینوای تو
با گوش جان ز کعبه شنیدم به آه گفت :
من هم فدای گنبد و صحن و سرای تو
سعی و صفا و مشعر و زمزم به زمزمه
در هروله به بارگه باصفای تو
کی روضه ی جنان ز حریم تو برتر است
باشد بهشت ، روضه و بزم عزای تو
سر زیر بار ظلم و ستم خم نکرده ای
آید همیشه تا به قیامت صدای تو
بر روی نیزه شد سر تو قبله گاه اشک
وای از سنان و رأس ز پیکر جدای تو
آن پرچمی که دست علمدار بوده است
بر دوش زینب است و رسانَد ندای تو
از کربلا به شام و به کوفه سفر نمود
برده به دوش پرچم عشق و لوای تو
داده پیام کرببلا را به نسل ها
احیا نموده دین تو را و خدای تو
همچون تمام عمرِ دو عالم ز ابتدا
یک اربعین دلم شده بس مبتلای تو
#محمدعلی_شهاب ✍
.
هدایت شده از طواف کوی عشق (عتبات)
.
#نوحه
#شور
#حیاتنا_الحسین علیه السلام
#حاج_رضا_یعقوبیان
حیاتنا حسین مماتنا حسین
زندگیم حسین دلتنگیم حسین
به سوی حق بود بندگیام حسین
گرفته ای ز لطف دست مرا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
نشانهام حسین بهانهام حسین
به گرد شمع تو پروانه ام حسین
مهر و ولات به من داده بها حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
ای مهربان حسین دارالامان حسین
مهر تو در دلم شد جاودان حسین
دستم گرفته ای از ابتدا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
ای بهترین حسین حصن حصین حسین
بر شیعیان تویی حبل المتین حسین
من ذره ام تویی شمس هدی حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
پاینده ای حسین بخشنده ای حسین
بسان آفتاب رخشنده ای حسین
نور دل منی ای باوفا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
دلدادهام حسین آمادهام حسین
به راه دین تو استادهام حسین میمیرم از غمت چون شهدا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
مفتون تو منم ممنون تو حسین
تمام عمر منم مدیون تو حسین
جان میدهم برات ای مقتدا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
روح نماز حسین محرم راز حسین
دارم تمام عمر به تو نیاز حسین
بعد از خدا تو را زنم صدا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
بر من امیر حسین خیر کثیر حسین
به حق مادرت دستم بگیر حسین
دعا نما مرا روح دعا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
عرشی مقام حسین سوم امام حسین
با گریه میکنم بر تو سلام حسین
نگه به من نما ای آشنا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
حسن کمال حسین زهرا جمال حسین
حیدر جلال حسین احمد خصال حسین
مولا در عالمی قبله نما حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
ای بی مثل حسین ای بی بدل حسین
بین همه تویی مرد عمل حسین
در بوستان دین گل ولا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
تو سروری حسین حق باوری حسین
در کرم و سخا چون حیدری حسین
چون حیدری آقا گره گشا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
ای محترم حسین صاحب کرم حسین آرزومه بیام یک شب حرم حسین
صحن و سرای تو بهشت ما حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
آمده با دل شکستهام حسین
به محفل عزات نشستهام حسین هستی صف جزا شفیع ما حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
نور امید حسین جز غم ندید حسین
به دست اشقیا شدی شهید حسین
ز داغ تو منم غم مبتلا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
ای پاره تن حسین دور از وطن حسین
ز ظلم و کین شدی عریان بدن حسین
خون گریه میکنم ای سر جدا حسین
حیاتنا حسین مماتنا حسین۲
#اربعین
https://eitaa.com/coyeshg
.👇
05.زمینه_فکرشم نمیکردم.mp3
11M
🔳 #زمینه #شب_هفتم_محرم (حضرت علی اصغر علیه السلام)
📜 فکرشم نمی کردم فکرشم نمی کردی
🖊به قلم #حاج_ابوالفضل_جدیان_شربیانی و #محسن_حسنی
🎙به نفس #کربلایی_مهدی_علی_محمدی
.
نوحهیِ #زمینه #اربعین
سبک دلم هواییِ تو شد ....
یادشبهخیر خاطرهها
یادشبهخیر کربوبلا
یادشبهخیر با رفقا
پیاده اومدیم آقا
یادشبهخیر موکبا وُ....
مزهیِ شاٰیِ عِراقی
یادشبهخیر گم میشدیم
تو اِزدحامِ زائرا
دلتنگتم یامولا یامولا یامولا
اللهمَّ ارزُقنا اربعینِ کربلا
اگه نشد حرم بیام
از راه دور میدم سلام
سلام اِی شاهِ بامرام
( اَلسّلامُ علیَ الحسین
وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین
وَ علیٰ اولادِ الحسین
وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) /۴/
به سر ُو سینه میزدم
ستون ستون میاومدم
گفتم اگه خوب یا بدم
فقط این خونهَرُو بلدم
حسرت شده برام بیام
ضریحتو بغل کنم
اِی کاش تو آغوشِ ضریح
یه کمی ناله میزدم
دلتنگتم ثاراللّه ثاراللّه ثاراللّه
بِاَبی اَنتَ وَ اُمِّی اباعبداللّه
نَسْپُر غلامتو به غیر
نظر بهم کُن چون زهیر
با تو میشم عاقبت به خیر
( اَلسّلامُ علیَ الحسین
وَ علیٰ علیِ ابنِ الحسین
وَ علیٰ اولادِ الحسین
وَ علیٰ اصحابِ الحسین ) /۴/
#زمینه #اربعین
#حسین_ایمانی
.👇
.
#نوحه
#واحد_سنگین
#اربعین
دارم دارم بر لبانم آه
آمد آمد زینبت از راه
خاک غم بر روی تو ای ماه
نهفته به خاکی برادر
بشنو بشنو ناله هایم را
بنگر بنگر دیده ام دریا
هستم هستم بی تو من تنها
بده تو جوابی به خواهر
پس از این هجران غمبار
آمدم اما نیمه جانم
چگونه باور کنم من بر مزار تو سایه بانم
ربوده تاب و توانم آمدم زیارتنامه بخوانم
بهار زردم و صیثد خزانم
یا حسین برادر ای برادر
مجتبی صمدی شهاب✍
👇
.
#نوحه
#واحد
#شد_اربعین_سید_شهیدان
#اربعین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔲بند اول
شد اربعین سید شهیدان
آمده کاروانی زار و نالان
زینب پریشان،شده دیده گریان
گوید حسین من کجایی
خفته به خاک کربلایی
▫️واویلتا آه و واویلا ▫️
▫️▪️
🔲بند دوم
دیده به چشم خود خزان گلها
سر برادرش شد از تن جدا
حمله ی اشقیا،غارت خیمه ها
با کعبه نی و تازیانه
اورا زدن چه ظالمانه
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
▫️▪️
🔲بند سوم
شنیده از مردم کوفه دشنام
تنش کبود گردیده از شهر شام
به دستش سلسله،به دورش هلهله
منزل به منزل زجر و آزار
رفته به زور مجلس اغیار
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
▫️▪️
🔲بند چهارم
دیده به چشم خود یزید نامرد
با خیزران بر لب یاره او زد
امان از این عذاب،دختره بوتراب
در بین نامردای ناپاک
کرده گریبانه خودش چاک
▫️واویلتا آه و واویلا▫️
✍:#الیاس_محمدشاهی
۱۴۰۲/۰۶/۱۴
.👇
.
#واحد
#امام_زمان
#مناجات_با_امام_زمان
#زمزمه
#یابن_الحسن_کی_میآیی
🏴🏴🏴
🚩بند اول
یابن الحسن کی میآیی
خسته ام از این جدایی
ای یوسف زهرا
کی میشه پیشت بشینم
روی ماهتو ببینم
ای منجی دنیا
امیده فردام،علت اشکام
از بچگی تا به حالا،ذکرت رو لبهام
نور عالمتاب،صاحب و ارباب
دیگه بریدم از انتظار،گدات و دریاب
▪️مهدی بیا،یابن الزهرا▪️
🔳🔳🔳
🚩بند دوم
یه نوکره روسیاهم
آلوده و پر گناهم
منو بخر آقا
بزار که من رو سفید شم
به راهت آقا شهید شم
ای مه دل را
هستم بیقرار،از هجرانت زار
برس به فریاده این، عبده خطاکار
ولی داور،حجت آخر
عجل الا ظهورک،منتقم مادر
▪️مهدی بیآ،یابن الزهرا▪️
#الیاس_محمدشاهی✍
۱۴۰۲/۰۶/۱۳
.👇
.
#زمینه
#اربعین
◾️◾️◾️
چل شبِ داداش
رو نیزه ها سرت رو دیدم
خودت میدونی چی کشیدم
تو کوچه ها و ازدحاما
چل شبِ داداش
طناب به دستامون میبندن
به اشک چشمامون میخندن
همه کنیزا و غلاما
چهل شبِ خاطره ی گودالت شده
مصبیتِ خواهر قد خمیده ت حسین
نمیره یادم که به جای مادرم
بوسه زدم به حنجرِ بریده ت حسین
سرت روی نیزه ، تاج سر زینب
غریب دنیایی ، برادر زینب
زندگی زینب ، بشه فدا اسمت
انقد غریبی که ، کفن نشد جسمت
◾️◾️◾️
منو حلال کن
الهی دور تو بگردم
که رفتمو خاکت نکردم
ای همه ی دار و ندارم
منو حلال کن
شرمنده ام از تو برادر
هر کاری کردم اما آخر
نشد رقیه رو بیارم
فدای اون سه ساله ای که بال و پرش
شکسته و زخمی شد مثل مادرت
کنج خرابه های شام افتاد از نفس
همینکه دید سر بریده ت رو دخترت
رد کبودی بود ، رو صورت زیباش
تا اون شب آخر ، تموم نشد اشکاش
نمیتونست راحت ، از رو زمین پاشه
بسکه فراوون بود ، آبله های پاش
◾️◾️◾️
#امیر_قربانی_فر✍
👇
.
#زمزمه
#اربعین
◾️◾️◾️
چل روزِ دیدمت ، بالای نیزه ها
هی گریه می کنم ، من پای نیزه ها
چل روزِ بی حسین ، عمرم به سر شده
چل روزِ با غمت ، شبهام سحر شده
داداش حسین
نشد برات عزا بگیرم
برای غربتت بمیرم
عشق من حسینم
بی کفن حسینم
◾️◾️◾️
چل روزِ خونِ دل ، همراهِ خواهرِ
کابوس هر شبم ، بوسه به حنجرِ
بار مصیبتت ، بر روی دوشمه
فریاد تشنگیت ، هر تو گوشمه
داداش حسین
یه آرزو مونده تو سینم
یه بار دیگه تو رو ببینم
ای شیب الخضیبم
حسینِ غریبم
◾️◾️◾️
#امیر_قربانی_فر
.👇
.
#اربعین
گرچه تقدیرِ دل این شد به حرم تا نرود
تو حسینِ همهای هرکه رود یا نرود
تو حسینِ همهای صحبت خوب و بد نیست
آنکه رود است محال است به دریا نرود
تو حسینِ همهای بارشِ باران و نسیم
اَبر اَبر است ندیدیم به هرجا نرود
تو حسینِ همهای ، در دلِ هر دلشوره
پشتِ هر بغض که میگفت مبادا نرود
نه فقط آنِ همانی که حرم را دیده
آنِ آنکه قدمی سوی تو حتی نرود
نه محال است محال است محال است حسین
پیشِ جامانده از این جادهی زیبا نرود
پیش آن مرد که در گوشهی بیمارستان
کنج شش گوشه برایش شده رویا ، نرود
پیش آن مادرِ پیری که ندارد پایی
که قدم را بگذارد دل صحرا ، نرود
پیش سجادهی آن مادرِ نابینایی
که نشسته به دلش داغِ تماشا ، نرود
یا که در وقت گرفتاری آن مردیکه
ارمنی است ولی عاشقِ سقا ، نرود
یا به دیدارِ جوانی که گرفتار شده
هیچکس نیست به دادش برسد تا نرود
یا به دادِ دل آوارهی معتادی که
چاییِ روضه چشیده است به لبها ، نرود
پیش آن لاتِ جوانی که زمینگیرش کرد
پدری پیر و زمینگیر .... که حالا نرود
پیش آن محتضری که به نفس اُفتاده
تا حسینش نرسیده است زِ دنیا نرود
فاصله نیست میان حرمت با دلها
تو حسین همهای هر که رود یا نرود
سخت آن نیست که پا رنجِ بیابان بکشد
سخت آن است که مجنون سوی لیلا نرود
هرکه اُفتاد به این راه پس از آن حس کرد
مُردن آسانتر از آن است که آنجا نرود
گرمی روزِ نفَس سوز و تب و تاول پا
اینهمه عشق که از خاطرِ زهرا نرود
آنکه خرج سفر یک دو نفر را داده
دست خالی دمِ مرگش تک و تنها نرود
هرکه هرجاست به دنبال طبیب است طبیب
هرکه اینجاست به دنبالِ مداوا نرود
سفرم را سرِ تو با همه قسمت کردم
به خصوص آنکه به من گفت که هرجا نرود
ما نرفتیم به جایی و به مولا سوگند
که حسین است و بهشتی است که بی ما نرود....
کربلا سخت شلوغ است بیا شام رویم
تا عقیله به سوی علقمه تنها نرود
بارِ خود بسته و محمل به زمین است ولی
بی سهساله چه کند آه روَد یا نرود
به لبش بود دعا کاش پس از این با سر
بغل دخترکی ، سر زده بابا نرود
میرسد کرببلا قافلهای پاشیده
که بجز آه زِ لبها به ثریا نرود
زینب از ناقه زمین خورد همه اُفتادند
آنکه بالا به جز از زانوی سقا نرود
زینب است و روی زانو بدنش را میبُرد
نذر کرده است به گودال که با پا نرود
نوزده طفل از این قافله جامانده چرا...
گفت از شام ، کسی کاش به آنجا نرود
دید با مشک سکینه است دعایش این شد
برود هر طرف و علقمه اما نرود
همهاش فکر رُباب است حواسش جمع است
به سرِ تربت خالیِ علی تا نرود
بستری نرمتر از سینهی بابایش نیست
هیچ جای دگر این کودکِ زیبا نرود
یادش اُفتاد از این خیمه به آن خیمه دوید
که حرامی به سوی دختر نوپا نرود
پیکری دید ولی مزرعهی نیزه شده
حق بده اینهمه سرنیزه به یکجا نرود
عاقبت پیش حسین آمد و عریانش دید...
دست خالی کسی از غارتِ آقا نرود
میزدندش برود شام ولی فهمیدند
تا که بوسه نزند بر روی رگها نرود...
✅حسن لطفی ۱۴۰۲/۰۶/۱۴✍
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#پیاده_روی_اربعین
#حیاتنا_الحسین
.
#متن #روضه_اربعین حسینی
🔸صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا مَظلوم یا اَباعَبْدِاللَّهِ ،وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ما هیچ نبودیم ولی قسمت ما کرد
با پای پیاده سفر کرببلا را
”حسین جان…..”
🔸میدونی ان شاءالله نتیجه ی این حسین گفتن ها رو کی می بینی؟
درروایت میگه:مادر سادات وقتی میخوان وارد بهشت بشن،توقف می کنند،پشت سرشون رو نگاه می کنند، هر چی میگن:خانم وارد بهشت بشین، بهشت رو برای شما آماده کردن، همه منتظر قدوم شما هستن، بی بی پشت سرش رو نگاه میکنه، میگه: تا بچه هام وارد نشن من وارد نمیشم، تا محبینم وارد نشن من وارد نمیشم، تا گریه کن های حسین وارد نشن من وارد نمیشم. تصور کن این منظره روهمه تون دور فاطمه ی زهرا حلقه می زنید ان شاءالله.
🔸کامل الزیارات مینویسه:
وقتی دور فاطمه حلقه زدی، فاطمه ی زهرا شروع میکنه روضه ی حسین رو خواندن. تصور کن توی صحرای محشر شما بشید گریه کن، فاطمه ی زهرا بشه روضه خوان، میدونی روضه خواندن مادرت فاطمه چه طوره؟
یه وقت نگاه میکنی می بینی پیراهن خونی حسین رو روی دست بلند کرده. حسین جان…….
🔰پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری، به پاهات فشار میاد، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند، پذیرایی کنند، مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، حالا تصور کن آدم بزرگ، جوان،نیرومند، این طور تحلیل میره، اما دلا بسوزه برا بچه های حسین، حسین….
نمیگذاشتن پا به پای بزرگترها راه برن، زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن، این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم براتون، کسی نبود این بچه هارو تحویل بگیره، کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره، آی حسین….
🔰وقتی جابر رسید کنار قبر مطهر ابی عبدالله، دست رو قبر گذاشت، خودش رو روی قبر انداخت، شروع کرد اشک ریختن و ناله زدن، شروع کرد با حسین در و دل کردن، اینقدر ناله زد بی هوش شد، کنار قبر روی زمین افتاد، آب به صورتش پاشیدن، جابر رو بلند کردن، اما بگم جابر کجا بودی وقتی زینب اومد وارد گودال قتلگاه شد؟ عجب زیارتی کرد از بدن حسین، جابر آب رو صورتت ریختن بلندت کردن،اما کجا بودی بچه های حسین رو با چه وضعیتی از بدن مطهر جدا کردن؟
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَاب
سکینه رو چه طور از بدن حسین جدا کردن، با تازیانه و کعب نی ،حسین…. گفت: داداش!
گودال پر از خون شد و ما سوی مدینه
رو کرده و گفتیم رسول ِ دو سرا را
یَا جَدّا، صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ بِالْعَرَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا
داداش این منو داره میکشه
افسوس کمی رحم نکردند و ربودند
پیراهن و عمامه و نعلین و عبا را
جان از تن ما رفت در آن لحظه که دیدیم
چوب و لب و دندان ِ تو و تشت طلا را
🔰این بچه ها همه نشسته بودن یه گوشه ای از مجلس، بچه هایی که رنگ رخسارشون رو آفتاب هم ندیده، این بچه ها پشت مخدّرات، خودشون رو پنهان کرده بودن با این معجر پاره ها سرها رو پوشونده بودن، اما یه وقت دیدن ده ساله ی حسین رو پنجه ی پا بلند شده، یه جا رو داره نشان میده، هی میگه: عمه جان زینب! عمه جان نگاه کن سر بابام حسین ِ، دارن با چوب خیزران به لب و دندان بابام حسین،
حسین....
.
.
#اربعین
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم
با چشم تر مرثیه ای جانکاه خواندم
اذن دخول خویش را در راه خواندم
"أأدخل یابن رسول الله ؟"خواندم
خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم !
هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم !
از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب
دور سرت هرشب مکرر گشته زینب
رویش شبیه روی مادر گشته زینب
باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب
ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز
یک قافله مهمان گریان داری امروز
برگشته ام تا جزء زوار تو باشم
من هرکجا باشم هوادار تو باشم
در عمر خود تنها گرفتار تو باشم
ای یوسف زهرا خریدار تو باشم
از زینب خود مشتری بهتر نداری
خواهر بمیرد ای برادر سر نداری
باید برایت گفتنی ها را بگویم
از اقتدار دختر زهرا بگویم
از خطبه ی کوبنده و غرا بگویم
ازانچه کردم با حرامی ها بگویم
با " اسکتوا" یم شهر کوفه زیر و رو شد
ابن زیاد از خطبه ام بی آبرو شد
دل را که با یاد خدا آرام کردم
من چادرم را پرچم اسلام کردم
با تیغ نطق آتشین اقدام کردم
جای تو خالی بود فتح شام کردم
جز ذکر حق ازخواهرت آیا شنیدی ؟
آن مارایت الا جمیلا را شنیدی ؟
در هر لباسی بنده ی شیطان غلط کرد
هرکس که زد بر نیزه ها قران غلط کرد
هرکس که شد همبازی حیوان غلط کرد
از ابتدا نسل ابوسفیان غلط کرد
اُف بر یزید و سفره ی نحس قمارش
شخصا در آوردم دمار از روزگارش
من پای اهداف تو از آغاز بودم
جان بر کف دین عاشقی جانباز بودم
با دست بسته صاحب اعجاز بودم
در بند شمر اما حماسه ساز بودم
هر منزلی محشر به پا کردم حسینم
من کربلا را کربلا کردم حسینم
جان داده ام تا روح مکتب جان بگیرد
تا کار و بار صاحب قران بگیرد
از بچه هایت دشمنت تاوان بگیرد
ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد
لبخندهای شمر جانی خسته ام کرد
زخم زبان و بددهانی خسته ام کرد
بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد
هر خواهشی از حرمله کردیم رد کرد
راه مرا خولی بی انصاف سد کرد
دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد ؟
رفتی و درد و غصه ام کامل شد ای وای
نامحرمی در خیمه ام داخل شد ای وای
هم شعله ی غم می کشید از دل زبانه
هم میرسید آب دهان از بام خانه
خورد و خوراکم سنگ بود و تازیانه
دارم نشانی از کبودی روی شانه
چشمی به سوی دخترت چشمی به من داشت
بیش از بقیه حرمله دست بزن داشت
ناموس حق آواره و بی خانمان بود
هر ناقه ای لنگ و بدون سایه بان بود
خلخال دخترها به دست این و آن بود
اطراف ناموست پر از نامحرمان بود
" اصلا خبر داری مرا بازار بردند ؟
نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟"
با رفتنت من ماندم و حال خرابم
بی سرپناهی میدهد هرشب عذابم
شد آستین پاره ام تنها حجابم
باغیرت من ! زخمی بزم شرابم
از برکت لطف خدا من دق نکردم
حتما خودت کردی دعا من دق نکردم
وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست
طاعت که منهای ولایت بندگی نیست
نانی به ما دادند اگر ؛ بخشندگی نیست
سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست
ماییم و تصویر خیالی رقیه
می سوختیم از جای خالی رقیه
از پا در اورده مرا مرثیه هایت
دیگر به گوش من نمی اید صدایت
مشغول ذکر فاتحه هستم برایت
ای کاش میشد جان دهم پایین پایت
ای کاش قربان تنی صدچاک گردم
بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم
✅علیرضا خاکساری شهریورماه ۱۴۰۲
#زبانحال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
...............
ای کربلا سلام
پرچم به شانه ام
من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام
خسته نمی شوم
این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام
در پای هر عمود
رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام
ای کربلا سلام
نزدیکِ اربعین
غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه
لطف امام رضا
شد شاملم که آرزوی من محققه
زائر روایته
که با فرشته های خدا می شه بدرقه
ای کربلا سلام
در سینه ام حسین
صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم
در طولِ این مسیر
با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم
در پای هر عمود
اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم
ای کربلا سلام
می گن تو این مسیر
بر پای زائرای شما بوسه می زنن
می گن به التماس
زوارتو برای پذیرایی می برن
جون می کنن فدا
در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن
ای کربلا سلام
هر کس پیاده رفت
یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه
دیدم جوونی رو
کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه
تا می گی یا حسین
بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه
ای کربلا سلام
*
.
#امام_زمان
#اربعین
یابن الحسن دوباره تو غرق عزا شدی
شد اربعین و راهی کربوبلا شدی
گویا شبیه قافله ی دل شکسته ها
با حال خسته زائر خون خدا شدی
چل روز می شود که تو خون گریه می کنی
چل روز محتضر؛ وسط روضه ها شدی
حالا که زائرین، همه در زیر قبّه اند
آقا بگو برای ظهورت دعا شدی؟؟
ای کاش بشنوند تمامی زائران
دیگر برای آمدن خود رضا شدی
شد اربعین و پیش مزار شه غریب
زینب رسیده بر غم او مبتلا شدی
گفت ای حسین،آمده مهمان برای تو
از چه اسیر خاک زمین بلا شدی
چل روز پیش روبه روی چشم خیس من
با کینه های زجر و سنان آشنا شدی
دور تو را گرفت سپاه حرامیان
تنها نشان نیزه و سنگ جفا شدی
دشمن مقابلم سر تو از قفا برید
با خون سرخ حنجر پاکت حنا شدی
رحمی نشد به پیکر زخمی و بی سرت
با نعل تازه روی زمین جابجا شدی
هر قاتلی به کربوبلا دفن شد ولی
در بین خون و خاک بیابان رها شدی
حتی نماند پیروهن کهنه بر تنت
آخر تو دفن در وسط بوریا شدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.