eitaa logo
امام حسین ع
22.1هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها از روضه ی بشیر تا با خبر شدم بشکسته بودم و بشکسته تر شدم دنیا به حال من خون گریه میکند هم بی حسین شدم هم بی پسر شدم جسم عزیزان مرا در خون کشیدند گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند دست علمدار مرا از تن بریدند خیلی حزینم_ام البنینم ۲ از سرشب تا صبح،گریه شده کارم این غم دل آشوب،می دهد آزارم "من امّ بی بنینم،ام البنینم" ......... خیلی دلم شکست،از دیدن رباب اشک دو دیده اش،من را کند عذاب بغض سکینه را،دیدم به چشم خود میسوزم از غم ِ، طفل نخورده آب گفتند شرمنده شده ساقی طفلان گفتند مشک آب او شد تیرُباران طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان با غم عجینم،ام البنینم ۲ داروندارم را،نذر حسین کردم روضه گرفتم با،این دل پر دردم "من امّ بی بنینم،ام البنینم" ...... باور نمیکنم این زینب من است باور نمیکنم پیشانیش شکست آتش به جان زند،قد خمیده ش بند دلم‌ ازین،درد و بلا گسست گفتند رفته زینبم راه اسارت گفتند که دارایی او رفته غارت ای وای من ای وای من از این جسارت زارو غمینم،ام البنینم ۲ وِیلی عَلی شِبلی،ناله ی جان سوزم گریه به عباسم، روضه ی هر روزم "من امّ بی بنینم،ام البنینم ✍ ۱۱جمادی الثانی ۱۴۴۵ 👇👇👇
. ایام 🌹تقدیم به مادر ادب و ایثار ام البنین(ع) در خانه ی علی، بَر عشق مبتلا ای مادر ادب، ای ریشه ی وفا دلسوز حیدر و، غمخوار فاطمه ای خالصُ اَلعمل، ای مِهر بی ریا خود را تو خوانده ای، بَر فاطمه کنیز ای اوج معرفت، ای معنی حیا بی خود نبوده که، یک عمر ماه تو ارباب و سَرورش، خوانده حسین را دستور عشق گر، از مادرش گرفت حق امام را، باید کُنَد اَدا با شَهد جان تو، عباس قد کشید از شیر پاک تو، شد شیر کربلا او پای سفره ی، حیدر بزرگ شد حق نمک چه بود؟ دست ز تن جدا شیری که داده ای، زهرا حلال کرد زخمی نبود حسین، عباس شد فدا .
. بدون ماه قدم می زنم سحرها را گرفته اند از این آسمان قمر ها را چقدر سرش ریخته است، معلوم است رسانده است به خانم کسی خبرها را نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده گرفته اند از این قد_کمان پسرها را چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش بیاورند برایش فقط سپرها را نشسته است سر راه و روضه می خواند که در بیاورد آه آه رهگذرها را ندیده است اگر چه ولی خبر دارد سر عمود عوض کرده شکل سرها را کنار آب دو تا دست بر روی یک دست رسانده است به ما خانم این خبرها را بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو ز دم زد و گفتی که از حسین بگو ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ولی الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی_کلاب شدی به جای اینکه شَوی مُدعیه همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستار انتخاب شدی چهار تا پسر آوردی برای علی که جای فاطمه ام البنین شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا می کرد تو مثل حضرت_صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربیه تو خار گیر نکرد تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن به غیر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد چه خوب شد که نبودی بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدنها را به ضرب دست لگد میزدند زن ها را .
. هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است پدرم جزءِ غلامان همین خانم بود پس از او هم پسرش رعیت اُمُّ الْقَمَر است دست خالی ز در خانه ی لطفش نروم دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است رزق سالانه ی خود را ز درش می گیرم سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است زائر ماه، به عرشِ حرم الله شدن به خدا در گِروِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است حضرت زینب کبری شده "زِیْنُ الْحِیدَر" قمر هاشمیون، زینت اُمُّ الْقَمَر است آه، که سنگ مزارش شده خاک آلوده خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است کاش یک روز ببینیم، که سقاخانه در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است هر کجایی که سخن از ادب عباس است مطمئنا پس از آن صحبت اُمُّ الْقَمَر است پسرش آخر مردانگی و غیرت بود هیبتش ارثیه ی هیبت اُمُّ الْقَمَر است یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است آن همه هیبت و رعنایی عباس ، چه شد؟ نقشی از قبر، فقط قسمت اُمُّ الْقَمَر است لطمه ها زد ز غم روضه ی شاه بی سر جای این داغ، روی صورت اُمُّ الْقَمَر است شرم، از مادر اصغر بخدا پیرش کرد مشکِ پاره سبب خجلت اُمُّ الْقَمَر است "کاش می شد که کمی آب، به اصغر برسد" این سخن، گوشه ای از حسرت اُمُّ الْقَمَر است ✍ .
. علیه السلام بند اول با وهب که تو یه حد نیستم ولی خیلی ام که بد نیستم اومدم نوکر تو باشم کاری غیر این بلد نیستم من مال روضتم حمّال روضتم روز و شبم حسین دنبال روضتم برات تب میکنم روزمو تو روضه هات شب میکنم اگه قابل باشم نوکریمو نذر زینب میکنم من اونقد روسیام حتی روم نمیشه تو هیئت بیام دم در کفشای گریه کن هاتو مرتب میکنم امیری یا حسین(دم) نوکرت مریض روضت شد تا که چایی ریز روضت شد پدر پیر عزاتون و مادرم کنیز روضت شد این خونه ی منه کاشونه ی منه محشر بیا بگو دیوونه ی منه تا گریه میکنم اشکمو به زهرا هدیه میکنم اگه قابل باشم جونمو نذر رقیه میکنم من اونقد رو سیام حتی روم نمیشه تو هیئت بیام برام بسه همین به جدار تکیه تکیه میکنم امیری یاحسین (دم) چای روضت به گدا نوشه این سماوری که میجوشه تو بخارش حکمتی داره این بخار ابر خطا پوشه آرزوی منی آبروی منی وقتی خیسه چشام رو در روی منی خود فضلی حسین سفره دار سفره ی بذلی حسین تو آقای منی ایضا آقای ابالفضلی حسین من اونقد رو سیام حتی روم نمیشه تو هیئت بیام ولی دارم امید به تو که شاه بلا عزلی حسین امیری یا حسین(دم) ✍ 👇👇👇