eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها بازآ و با نسیم نگاه بهاری‌ات جانی دوباره بخش به ما ناامیدها ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کرده‌ایم ای روز بازگشت تو آغاز عیدها بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش بازار پر فریب مراد و مریدها برگرد تا زمین و زمان را رها کنند چپ‌ها و راست‌ها، سیاه و سفیدها بسیار دسته‌گل که برای تو چیده‌ایم این خاک، غرقه است به خون شهیدها خون حسین می‌چکد از نیزه‌ها هنوز برگرد و انتقام بگیر از یزیدها 📝 .
. 🔹ای منتقم!🔹 آن‌قدر حاضری که کسی از تو دور نیست هرچند دیده، قابل درک حضور نیست بر پلک‌های خستۀ من پا نمی‌نهی چون پلکان خیس، مجال عبور نیست شد تکه تکه، آینۀ جانم از گناه اما کدام آینه مشتاق نور نیست؟ ای ترجمان صبر خداوند بر زمین! بازآ که جان مردم دنیا صبور نیست رو کن تو ای عزیز به ما نیز، چون ثواب، گاهی به جز زیارت اهل قبور نیست آمیخت حق به باطل و باطل به حق، بیا ای منتقم! که چاره به غیر از ظهور نیست 📝 .
. شعر تیر غیب این تیر غیب بود که بارید یا آه شیعیان یمن بود؟ یا آن‌که انتقام الهی از قتل عام کودک و زن بود؟ ای چاه‌های نفت! بسوزید چون حاصل درآمدتان شد خرج جهنمی که یمن دید خاکی که خود، بهشت عدن بود گنجینه‌ای عریض و طویلید اما به کام لشکر فیلید شادم که برگ و بار شما ریخت چون ساز و برگ زاغ و زغن بود دیدی که حوثیان تهی‌دست از راه دور با تو چه کردند؟ ای شیخ طفل‌کش! که امیدت تنها به حفره‌های عفن بود نفت سیاه اگرچه گران است از خون سرخ نیست گران‌تر دیروز در یمن مبر از یاد از فرط کشته، قحط کفن بود پهپادها به آهن و سیمان شلیک می‌کنند نه انسان! اما «تعزّ» و «صعده» و «صنعا» خونین ز تکه‌های بدن بود ای دیو قرن! عربده تا چند؟ اندازه داشت صبر خداوند دیدی یمن به خواری‌ات افکند؟ چون خطه اویس قرن بود اکنون که مثل خیل ابابیل باریده‌اید بر سپه فیل انصار قهرمان! دمتان گرم زیرا زمان ضربه زدن بود پاسخ به وهم ابرهه دادید مرهم به زخم کهنه نهادید زخمی که روی شانه وجدان زخمی که روی گُرده من بود https://eitaa.com/emame3vom/59265
. علیه‌السلام 🔹غروبی نفس‌گیر🔹 پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری قل اعوذ برب الفلق بود گفتی «آیا کسی یار من نیست؟» قفل بر دست و دندان من بود لحظه‌ای تب امانم نمی‌داد بی‌تو آن خیمه زندان من بود کاش می‌شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم کاش تقدیرم از من نمی‌خواست تا که در خیمه بیمار باشم... ماندم و تا ابد دادم از کف طاقت و تاب، بعد از اباالفضل ماندم و ماند کابوس یک عمر خوردن آب، بعد از اباالفضل ماندم و بغض سنگین زینب تا ابد حلقه زد بر گلویم ماندم و دیدم افتاد بر خاک قاسم آن یادگار عمویم گفتم ای کاش کابوس باشد گفتم این صحنه شاید خیالی‌ست یادم از طفل شش‌ماهه آمد یادم آمد که گهواره خالی‌ست پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری قل اعوذ برب الفلق بود 📝 .
. 🔹شهید باش🔹 یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش حتی اگر تمام جهان غرق تیرگی‌ست چون ماه در سراسر شب روسفید باش.. یک لحظه از امید دلت را تهی مکن اما ز هرچه غیر خدا ناامید باش چون سرو، سرفراز میان ستمگران در خلوت و نماز ولی مثل بید باش.. بر دست اهل صدق بزن بوسه چون نسیم بر قامت نفاق چو توفان، شدید باش.. در ماتم حسین علی گریه کن ولی در فکر محو این همه شمر و یزید باش 📝 .
. لشکر آماده هرچند دشوار است، راه ساده‌ای دارد آبادی این خاک حتماً جاده‌ای دارد هر چند دشمن روی میزش کینه می‌چیند غوغا برای هیچ و... فکر ساده‌ای دارد از گردباد حادثه هرگز نمی‌ترسیم وقتی وطن هر جای خود دلداده‌ای دارد در این زمانه، روزهای سختی و تحریم این خاک در خود مردم آزاده‌ای دارد با شور می‌خواند تمام چاوشی‌ها را هر بار پیروزی فوق‌العاده‌ای دارد ما می‌توانیم و همیشه سرفرازانیم باغ شهیدان لشکر آماده‌ای دارد ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 پیمان به رغم زخم زبان‌ها به غم، عنان ندهم ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم رفیق عهدشکن! از تو کمترم آری اگر که بر سر پیمان خویش جان ندهم اگر چه صورتم از سیلی خودی سرخ است چراغ سبز به بیگانگان نشان ندهم به خیمه‌گه چو شبیخون بی‌امان زده خصم ز تیربار کلامم به او امان ندهم به رغم این همه تحریم، پیش چشم عدو ز بیم، پرچم تسلیم را تکان ندهم سبک‌سرانه چو پیران طالب تمجید زمام عقل به تأیید هر جوان ندهم بس است خوردن نیش از شکاف‌ها یک‌بار دوباره در دهن مار، امتحان ندهم رهین باور خویشم! هرآنچه خواهی گو که دل به خشم و خوشایند این و آن ندهم به رغم تازه به دوران رسیدگان حریص مقام فقر به سرمایۀ‌ جهان ندهم زمین اگر همه دشمن شود، بگو به «امین» که دست زخمی او را به آسمان ندهم ✍🏻 ✍ 🏷 | 🇮🇷
. علیه‌السلام 🔹اشک و آب🔹 مثل باد در صحرا در شتاب بودی تو سوی نهر می‌رفتی فکر آب بودی تو خشم در نگاه تو بغض در گلویت بود غرق خاک و خون می‌شد هر که پیش رویت بود تا که پیش چشم تو رودخانه پیدا شد خنده بر لبت رویید اخم چهره‌ات وا شد تشنه بودی و لب را ذره‌ای نکردی تر از تو تشنه‌تر بودند بچه‌‌های پیغمبر ناله‌هایشان از دور می‌رسید بر گوشت سوی خیمه‌ها رفتی مشک آب بر دوشت دشمنان ولی ناگاه بر تو حمله آوردند دست‌های پر توانت را از بدن جدا کردند لحظه‌های آخر هم گرچه بی‌صدا بودی باز غصه می‌خوردی فکر بچه‌ها بودی خاک کربلا می‌سوخت از چکیدن اشکت آب بر زمین می‌ریخت چکه چکه از مشکت 📝 .
. مهر شكست تا ابد حک شده بر جبينتان كوچ كنيد غاصبان! جانب سرزمينتان كودک غزه را اگر در دل خواب كشته‌ايد خورده ترک ز آه او ،گنبد آهنينتان كوچ كنيد صف به صف چون كه نشسته هر طرف مرگ در انتظارتان حادثه در كمينتان رو به ديار خود كنيد ای به عبث نشستگان! تا سر پاست اسبتان تا نشكسته زينتان خيره‌سری‌ست كارتان دربه‌دری‌ست بارتان حيله‌گری‌ست يارتان بدگهری‌ست دینتان.. مرد ظفر كه نيستيد اهل خطر كه نيستيد هست حريف طفل و زن، غيرت آتشينتان؟!.. دل بكنيد زين سرا ورنه به روز ماجرا نيست به خاک قدس جز فاجعه هم‌نشينتان.. يا به همين زبان خوش پس بدهيد قدس را يا كه رسد دمی دگر لحظۀ واپسينتان! 🇮🇷 ............. . ★سعدیا دیگر بنی‌‌آدم برادر نیستند ★جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند ★عضوهای بی‌‌شماری را به درد آورده چرخ ★عضوهای دیگر امّا یار و یاور نیستند ★کودک چشم‌ آبیِ غرب و سیه‌ چشمِ عرب ★در نگاه غربیان با هم برابر نیستند ★شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌‌اند ★تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند ★از نگاه غربیان انگار در مشرق‌ زمین ★مادرانِ داغِ کودک‌‌ دیده، مادر نیستند ★نزد آنانی که می‌‌گریند در سوگِ سگان ★صحنه‌‌های قتل‌ انسان، گریه‌‌آور نیستند ★کاش بی‌بی‌سی سؤال از "باربی‌‌سازان" کند؛ ★این عروسک‌‌ها که می‌ سوزند، دختر نیستند؟ ★ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ ★گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکّر نیستند ★بی‌‌مروّت! کودکند اینها، نه مردان حماس ★خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند ★کودکان هر چند بسیارند در ویرانه‌‌ها ★ساقه‌‌های تُردِ ریحان‌ند، لشکر نیستند ★خادمانِ کعبه سرگرم‌ند در کاباره‌‌ها؟ ★یا که اهل جنگ، جز با رقص‌خنجر نیستند؟ ★بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکُشی؟ ★یا که غیرت داده از کف، یا دلاور نیستند؟ ★پشته‌‌ها از کشته‌‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ ★آسمان از ناله‌ پُر شد، گوش‌‌ها کر نیستند؟ ★تا به کِی کودک‌‌کُشی در غزّه؟ آیا غربیان ★در هراس از انتقام اهل‌خاور نیستند؟! . ✍ .
امام حسین ع
📱عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، سروده‌ای را که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صا
. 📱 سروده‌ی میلاد عرفان‌پور در استقبال از غزل رهبر انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب ▪️ما را مباد، از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن اردیبهشت ۱۴۰۳ ......................... 👇 📱سروده‌ی درباره عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی با تضمین مصرعی از رهبر انقلاب 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹 رسید مژده‌ به یاران ز پیر باده‌شناس که گاه مستی و عیش است شکر و حمد و سپاس چمن به مشک بیامیز و لاله روشن کن به مژده‌ای که رسید از سلاله‌ی گل یاس که انتقام شهیدان گرفت لشکر عشق به شیوه‌ای که نمی‌یابمش مثال و قیاس که کرد رخنه ز هر سو به سقف گنبد خصم که بر فلاخن داوود ضربه زد ز اساس چنان به گرز گران زد به کاسه‌ی سر دیو که شد ز مغز تل‌آویو و غرب، هوش و حواس که سوخت خرمن اهریمنان به آتش خشم که دوخت بر تن ناپاک‌شان ز لرزه، لباس نشست مرهم از این مژده بر جراحت قدس رسید روشنی دیده بر یلان حماس حدیث دولت صهیون و ملک ایران است حکایت علف هرزه و حکایت داس دلا عنان به امین ده که قبل واقعه گفت: "توراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!" افشین علا اردیبهشت ۱۴۰۳ ................. 🌷 در غزلی به استقبال غزلی که تازگی از منتشر شده، رفته است. مباد لحظه‌ای از محنت و بلا بگریزیم خوشیم با تو به هر ابتلا، چرا بگریزیم؟! در این مبارزه وقتی عصای معجزه با ماست مباد لحظه‌ای از بیم اژدها بگریزیم به رغم غرش طوفان چو صخره‌ایم به دریا نه مثل موج که با هر نفس ز جا بگریزیم یقین به وسعت تاریخ، بیکرانه بمانیم اگر به دامن دریا چو رودها بگریزیم به تنگنای حوادث همیشه یاد گرفتیم که از خدا نگریزیم و تا خدا بگریزیم* همیشه وعده‌ی ما صادق است در دل میدان به پیش دشمن خود کی به انزوا بگریزیم؟! خوشا به نام و مقام زمانه دل نسپاریم خوشا که مثل شهیدان از ادعا بگریزیم به تیغ عشق سرِ ما بلند می‌شود آخر اگر به دامن خونین کربلا بگریزیم ✍ *فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ...(ذاریات/۵۰) ‌........... . 📱سروده‌ی احمد ایرانی نسب در استقبال از غزل رهبر انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 🔹دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب گمان مبر که ز تیغ بلا گریزم!! نه به گردباد بگو چون صبا گریزم!؟ نه عصا وُ دست یداللهی‌ات امید من است به روز واقعه از اژدها گریزم!؟ نه همینکه پای نهادم درون کشتی نوح میان غرش طوفان ز جا گریزم!؟ نه سرم شکسته ولی سرشکسته ام؟ هرگز به روی دار هم از بادها گریزم!؟ نه قسم به "اشهد ان لااله الا الله" مباد اینکه شبی از دعا گریزم!! نه منی که معنی"إِنَّـا إِلَـیْـهِ..." را بلدم نمی‌شود که دمی از خدا گریزم!! نه اگر تمام جهان هم مقابلم باشند به کنج غربتی از انزوا گریزم!؟ نه بگو به حرمت "فَرّوا إلی الحُسین" قسم ز کوی دوست، سوی ناکجا گریزم!؟ نه من از زیارت کرببلا به قدس روم بگو به قدس من از کربلا گریزم؟ نه ▪️ اردیبهشت ۱۴۰۳ ........... 🌷 غزل به استقبال غزلی که تازگی از منتشر شده، رفته است. از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟ کجا سپاهِ بلی‌گفته از بلا بگریزند؟ به حرف بی‌خردان کی رها کنند هدف را؟ به اخم بی‌شرفان کی به انزوا بگریزند؟ عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند قسم به جاه سلیمانی‌ات که لشکر موران به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند اگرچه قوم ستمگر به کوه‌ها بگریزند بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر زمان نمی‌دهد آهنگ جنگ تا بگریزند می‌آید از همه‌سو بانگ سرخ «أین تفرّون؟» چطور می‌شود از انتقام ما بگریزند؟
. سعدیا دیگر بنی‌آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر امّا، یار و یاور نیستند کودک چشم‌آبی غرب و سیه‌چشم عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌زمین مادران داغِ کودک‌دیده، مادر نیستند نزد آنانی که می‌گریند در سوگ سگان صحنه‌های قتل‌ انسان گریه‌آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سوال از باربی‌سازان کند: این عروسک‌ها که می‌سوزند دختر نیستند؟ ای نتانیاهو اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دم مذکر نیستند بی‌مروّت! کودک‌اند اینها ،نه مردان حماس خانه‌‌اند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند کودکان هرچند بسیارند در ویرانه‌ها ساقه‌های ترد ریحان‌اند لشکر نیستند خادمان کعبه سرگرم‌اند در کاباره‌‌ها؟ یا که اهل جنگ جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکُشی؟ یا که غیرت داده از کف یا دلاور نیستند؟ پشته‌ها از کُشته‌ها پیداست، دنیا کُور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ها کر نیستند؟ تا به کی کودک‌کُشی در غزه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟! .
. ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها بازآ و با نسیم نگاه بهاری‌ات جانی دوباره بخش به ما ناامیدها ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کرده‌ایم ای روز بازگشت تو آغاز عیدها بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش بازار پر فریب مراد و مریدها برگرد تا زمین و زمان را رها کنند چپ‌ها و راست‌ها، سیاه و سفیدها بسیار دسته‌گل که برای تو چیده‌ایم این خاک، غرقه است به خون شهیدها خون حسین می‌چکد از نیزه‌ها هنوز برگرد و انتقام بگیر از یزیدها 📝 .