حاج محمود کریمی4_5913738206414652905.mp3
زمان:
حجم:
2.19M
📋 رسید کار به جایی ز عاشقی مارا
⬛️ #نغمه_سرایی | #حاج_محمود_کریمی
⬛️ #اول_صفر
⬛️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسید کار به جایی ز عاشقی مارا
که در قبیله ما هرکه بود مجنون شد
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
🏴 #زمینه یا #شور #اسارت #حضرت_زینب سلام الله علیها اول ماه صفر ورود به شام
#ایام_اسارت
#اول_صفر
#پشت_دروازه_ساعات
🏴بند اول
پشت دروازه ساعات رسیده عمه سادات
سر ارباب روی نیزه سر دیگه باب حاجات
واویلا همراهه شمرو حرمله
واویلا داره میاد یه قافله
واویلا میاد صدای هلهله
واویلا زینب و کوچه های شام
واویلا زینب و دیده ی عوام
واویلا زینب و مجلس حرام
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند دوم
شروع ماتم عظماست پریشون حضرت زهراست
واسه ی آل پیمبر اوج این مصیبت اینجاست
واویلا انگاری عید شامیاس
واویلا چراغونی محله هاس
واویلا بساط رقصشون بپاس
واویلا رقیه و یه عده پست
واویلا بگم ز سنگینیه دست
واویلا دندون شیریش و شکست
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🏴بند سوم
دختر حضرت حیدر زینت دامن مادر
وارد شام بلا شد همرهه راس برادر
واویلا ز غصه های بی امون
واویلا ز طعنه و زخم زبون
واویلا یزید و چوب خیزرون
واویلا زینب و شیون رباب
واویلا زینب و سینه ی کباب
واویلا زینب و اون بزم شراب
(واویلا رسیده کاروان به شام)
🎤با نوای زیبای کربلایی سید محسن گندمی
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
#شام
.👇
.
#مربع_ترکیب
#اول_صفر
#ورود_به_شام
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️
صدای هلهله ی مستدام می آمد
عزیز فاطمه در شهر شام می آمد
سری به نیزه درین ازدحام می آمد
چقدر سنگ بسویش ز بام می آمد
"امان ز دیده ی خونبار خواهر ارباب
خدا کند نخورد سنگ بر سر ارباب"
◾️◾️◾️
لب حسین درین شهر خیزرانی شد
فقط نه لب ، سر و رویش پر از نشانی شد
به خانواده ی خورشید ، بد زبانی شد
چقدر عمه ی سادات قد کمانی شد
"یکی به نیزه بَرَد نور هر دو عینش را
یکی گرفته به کف خاتم حسینش را"
◾️◾️◾️
به کاروان اسیران اشاره می کردند
مخدرات حرم را نظاره می کردند
نظر به دختر بی گوشواره می کردند
چه خنده ها که به حالش دوباره می کردند
"امان ز شام و ازین رسمهای دورانش
ز پایکوبی و شادیِ نیزه دارانش"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یکی به دستِ میان طناب می خندید
به رویِ سوخته در آفتاب می خندید
یکی به صورت از خون خضاب می خندید
یکی به گریه ی خونِ رباب می خندید
"رباب هست و دل خون چشم گریانش
که جان به لب شده از ماتم علی جانش"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دوباره بر سر نی گیسویی پریشان شد
دوباره دخترکی بیقرار و گریان شد
رسید زجر و گلی مثل بید لرزان شد
سه ساله ای بدنش تازیانه باران شد
"رقیه بود و کبودیِ مانده بر رویش
شبیه مادر پهلو شکسته پهلویش...
#اسارت #شام
.
.
#زمینه #شام #اسارت
#اول_صفر
#ورود_به_شام
🖊 #امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️
دستامون بین طناب
دلها غرق اضطراب
آستینای پاره مون
برامون شده حجاب
"میخندن
به لباس پاره مون میخندن
سرتو میدن نشون میخندن
شمر و زجر و ساربون میخندن"
خودت هم اینو خوب میدونی
که ما رو کشته این نگاها
الهی از رو نیزه هاشون
سرت نیفته زیر پاها
"حسین من غریب مادر"
◾️◾️◾️
بین کوچه و بازار
خنده ی تلخ اشرار
زمین میخوریم همه
جلو چشمای اغیار
"میریزن
رو سرِ ما آتیش و خاکستر
پیرهن تو ای غریبِ مادر
دست به دست میچرخه بین لشکر
اگر چه غرق تازیونه
شده تموم پیکرامون
همه مواظبیم برادر
نیفته چادر از سرامون
"حسین من غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
میریزن رو سرمون
سنگ از رو پشت باما
رقیه رو میزنن
میون ازدحاما
واویلا
غرق تاوله تموم پاهاش
چقدر کبوده پای چشماش
طفلکی شونه نمیشه موهاش
هزارتا رنج و غصه دیده
ازین کوفه و شام ظالم
برای دخترت نمونده
نه گوشواره نه گوش سالم
"حسین من غریب مادر"
.👇
.
#نوحه #شام #اسارت
#اول_صفر
#ورود_به_شام
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️
امان ازین شام بلا واویلا
سر حسین به نیزه ها واویلا
بشکسته ، بر سر نیزه سر او
گریانی ، شده چشم خواهر او
"واویلا ، یاحسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️
ز دیده ها خون جگر غلتیده
پای همه پر آبله گردیده
بازارِ شام و گریه های خواهر
جان بر لب شده از داغ برادر
"واویلا ، یاحسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کنار نیزه ی سرش می خندند
به گریه های خواهرش می خندند
می بیند با دلی شکسته خواهر
که مجروح شده ابروی برادر
"واویلا ، یاحسین غریب مادر"
👇.
.
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
بر زینب مظلومه شب تار رسیده
ناموس خدا بر سر بازار رسیده
دروازه ی ساعات پراز مردم شامی است
برگوش همه خنده ی انظار رسیده
از کرب وبلا وسفر کوفه سوی شام
یک قافله با چشم گهربار رسیده
برسوختگان در عوض تسلیت وگل
هم آتش وخاکستر وهم خار رسیده
برعترت پیغمبر اسلام دراین شام
از قوم یهودی غم وآزار رسیده
ای وای زحال دل زینب که دگربار
برنیزه سر سید ابرار رسیده
ترسم فکند از سرنیزه به زمینش
سنگی که به پیشانی سردار رسیده
دیدند که چون حجله ی خون کرده رخش را
تیری که به چشمان علمدار رسیده
با خواندن قرآن تو ای ناطق قرآن
مرهم به دل خسته وبیمار رسیده
بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر
زینب نه ، بگو حیدر کرار رسیده
#سید_هاشم_وفایی
.
.
#زمینه_اسارت
#حضرت_زینب
#ایام_اسارت_آل_الله علیهم السلام
#اول_صفر
#زمینه
بند1⃣
یا شدید القُویٰ
یا شدید المِحال
یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز
میکشه زینب و
فکر این واژه ها
خارجی و نامسلمون و کنیز
یا محسن، ما کجا و این حرفا
یا مُجمِل، ما کجا نون و خرما
یا مُنعِم، ما کجا کوچه بازار
یا مُفضِل، بین نامردا تنها
تو این شلوغیا جونم، به لب اومده
این ازدحامِ نامحرم، برا ما بده
یا لا اله الا انت، نجاتم بده
#یا_لا_اله_الا_انت_نجاتم_بده
بند2⃣
یا شدید القُویٰ
یا شدید المِحال
یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز
میکشه زینب و
فکر این واژه ها
شهر شام و روضه های بی گریز
یا محسن، ما کجا و خاکستر
یا مُجمِل، ما کجا و دردسر
یا مُنعِم، ما کجا و چشم بد
یا مُفضِل، بی نقاب و بی معجر
این شهر و خنده هاش آتیش، به قلبم زده
توی دلم از این دنیا، غم بی حده
یا لا اله الا انت، نجاتم بده
#یا_لا_اله_الا_انت_نجاتم_بده
بند3⃣
یا شدید القُویٰ
یا شدید المِحال
یا عزیز و یا عزیز و یا عزیز
میکشه زینب و
فکر این واژه ها
کوچه ها و خونه های ناله خیز
یا محسن، ما کجا و بزم می
یا مُجمِل، ما کجا و کعب نی
یا مُنعِم، ما کجا سیلی خوردن
یا مُفضِل، تازیونه پی در پی
خیلی مصیبتا دیدم، حرم شاهده
خیلی سپر شدم اما، نداشت فایِده
یا لا اله الا انت، نجاتم بده
#یا_لا_اله_الا_انت_نجاتم_بده
شعر و سبک: #امیر_آهمند✍
#اسارت #کوفه #شام
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#مناجات_با_امام_زمان
ابر چشمان من پر از نم شد
خانه ام باز، خانه ی غم شد
به خودم آمدم ولی افسوس
دهه ی سوم محرم شد
جان زینب بیا که پیر شدیم
در فراق تو عمر ما کم شد
ما گنهکارها پشیمانیم
این خجالت غمی مکرم شد
با همان یاحسینِ اول ما
آنهمه عهد سست، محکم شد
فاطمه گریه کرد و تا دم صبح
با دمش چای روضه ها دم شد
خوش بحالش که در عزای حسین
هرکه نااهل بود، آدم شد
کربلای مرا درستش کن
حال و روزم خراب و درهم شد
من فدای سری که بر روی نی
سنگ ها خورد و نامنظم شد
دست زینب به نیزه ها نرسید
گرچه خیلی به سمت سر، خم شد
گفت رفتی اذیتم کردند
معجرم چند تکه پرچم شد
من به محمل ... تو بین دیر و تنور
دیدی آخر همان که گفتم شد!
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_زمان
#کوفه
#رضا_دین_پرور ✍
..................
.
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#وداع_با_محرم
سرم هرگز نشد پیش کسی خم
همیشه سربلندم زیر پرچم
ابالفضلی! پریشان حسینم
سلام آقا! خداحافظ محرم
گدای سفره ات پیغمبرانند
نداری دور این سفره گدا کم
شفای عاجل از تربت گرفتم
نشد بیمار تو محتاج مرهم
رفاقت با یکی آنهم تو ارباب!
در عالم تو فقط خوردی به دردم
بجز زهرا که دستم را گرفته
نمیخواهد کسی من را در عالم
جوانی میکنم با عشق اکبر
فدای اصغرت اولاد آدم
برای اشک ما زحمت کشیده
علی یک عمر، دور چاه زمزم
اهالی نجف مهمان نوازند
بساط اربعین را کن فراهم
خدا حفظت کند بر روی نیزه
ز شر سنگ تیز و نامنظم
سر ناموس خود معجر ندیدی
سرت با خون تازه شد معمم
دم دروازه ساعات، زینب
معطل بود و شد محتاج محرم
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور✍
..............
.
#شام
#خطبه #مسجد_اموی
علویات گرفتار یزیدند امروز
با چه زجری دم این کاخ رسیدند امروز
صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند
ایستادند و زپا درد بریدند امروز
وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود
چوب ها بهر لبش نقشه کشیدند امروز
دخترانش همگی برلبشان مشت زدند
آه اینها مگر از دور چه دیدند امروز؟!
یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند
حرفهای بدی انگار شنیدند امروز
پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد
تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند امروز
منبری ، رفت به منبر و علی را سب کرد
نیمه جان پای همین درد شدیدند امروز
خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت
آبروی همه را خوب خریدند امروز...
#سیدپوریاهاشمی ✍
#اسارت
#کاروان_اسرا
#مجلس_یزید
........
✍ در مجلس مسجد اموی، مثل همیشه خاندان بنیهاشم مورد انتقاد و دشنام قرار گرفتند؛ اما سخنرانی علی بن الحسین، همه چیز را عوض کرد؛ انگار تا به امروز مردم شام کسی را لعنت کردهاند که تمام اسلام مدیون اوست؛ ولی خلیفه در برابر سوالات ذهنی مردم شام، پاسخ مناسبی نداشت.
.
.
#نوحه
#اول_صفر
#دروازه_ساعات
(سبک دهه ۶۰ حاج آقا منصور ارضی)
شد اول ماه . صفر رسیده
از شام ویران . خبر رسیده
جان به لب گشته عمه سادات
تا رسیده دروازه ی ساعات
آه و واویلا . . . . . .
بی احترام و . بدون اکرام
مخدرات حسین در شام
سید سجاد دیده گریان است
دور محمل ها پر ز مردان است
آه و واویلا . . . . . .
#وحید_محمدی_فام ✍
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
👇
.
#زمزمه یا #واحد_سنگین
شب #اول_صفر . ورود به #شام
#سبک_حالموببین_کبودی_های_بالموببین
حرف غیرته، دیگه اینجا اوج مصیبته
میگن که اسمش باب ساعته، وای وای وای
بین سلسله، رسیده زینب با یه قافله
سه روزه پشت در معطله، وای وای وای
چقد رجاله آوردن
چقد رقاصه آوردن
به عمد اون نیزه که بالاش
سر عباسه آوردن
آه از شام، که روضههاش کابوسه
آخه غم ناموسه، ای وای از این غم
آه از شام، که بدتر از گوداله
میزنه زهرا ناله، ای وای از این غم
———————
لال شو روضه خون، که روضه خونه صاحب الزمون
چی آوردن به روز عمه تون، وای وای وای
رقص و هلهله، چقد نامحرم دور محمله
جلودارن خولی و حرمله، وای وای وای
جلو خواهر از رو نیزه
میفته سر از رو نیزه
رباب جون داد وقتی افتاد
سر اصغر از رو نیزه
این تازه، روضه های بازاره
بزم شرابم داره، ای وای از این غم
این تازه، اول اشک و آهه
خیزرونم تو راهه، ای وای از این غم
شعر و سبک از:
محمد بیابانی✍
#دروازه_ساعات
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#حضرت_زینب
#اسارت #شام
السلام علیک یا جبلالصبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من بودم و هجوم نظرها حسین من
تنها در ازدحام خطرها حسین من
باران سنگ از سر هر بام میرسید
بد بود حال من به گذرها حسین من
دروازه باز شد جگرم سوخت ناگهان
شد بر دلم چه خون جگرها حسین من
من در میان محمل عریان و دور من
سر نیزه بود حامل سرها حسین من
یک عده گرم دفزدن و رقص و هلهله
زد هلهله به سینه شررها حسین من
از سنگهایشان به سر و روی ما همه
ماند عاقبت چه ردّ و اثرها حسین من
میریخت شعله بر سر ما بین کوچهها
میسوخت گیسو و رخ پرها حسین من
کوچه به کوچه تا سر بازار رفتم و
دیدم به هر قدم غم و شرها حسین من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ورود الالله به شام
#نصیر_حسنی خوشبخت✍
#غزل
#اول_صفر
#دروازه_ساعات
.
.
#واحد
#زمینه
#اسارت
بند ثابت امام زمانی:
سرت سلامت ای غریب / یا سیدی یا حجت الله
ای وارث شیب الخضیب / ماجور یا بقیت الله
گریه کنی صبح و مسا / چشم تو اشک خون میباره
کی میرسی بر انتقام/ زینب برات چشم انتظاره
تو بی کسی
به داد ما میرسی
بیا که فریادرسی/ یابن زهرا
جان جهان
مهدی صاحب زمان
ذکر همه الامان / یابن زهرا
ای صاحب روز قیام
به زخم جدت التیام
ناموس تو رفته اسیری
راس حسین بر نیزه هاس
زینب اسیر شامیاس
کی انتقامش رو میگیری
یابن الحسن یابن الحسن ۲
یابن الحسن آجرک الله
#مرتضی_کربلایی
.........
#واحد
#زمینه
#اسارت
#ورود_به_شام
#دروازه_ساعات
#اول_صفر (ورود کاروان به #شام )
اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟
واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه
برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن
هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن
با سنگ زدن
تو کوچه ی تنگ زدن
خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم
سر ها شکست
بال و پره ما شکست
سر تو چندجا شکست / من بمیرم
من که شدم صاحب عزا
خیلی شنیدم ناسزا
رو نیزه اشک خون میریزی
اما تو مجلس یزید
اشکای سقا می چکید
وقتی که شد حرف کنیزی
حسین من حسین من ۲
حسین من برات بمیرم
بند دوم:
توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده
حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده
ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار
تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار
از بام زدن
در ملا عام زدن
بر سر ایتام زدن / من بمیرم
با مشت زدن
به نیت کشت زدن
کعب نی از پشت زدن / من بمیرم
خیلی منو دادن عذاب
با دست بسته با طناب
مارو شبیه برده بردن
نامحرما کف میزدن
رقاصه ها دف میزدن
تو کوچه ها شراب میخوردن
حسین من حسین من ۲
حسین من برات بمیرم
#مرتضی_کربلایی✍
👇