.
#شب_دوم_محرم
ورودیه
ای نیم قرن فاطمه ی خانواده ام..
خورده گره اراده ی تو بر اراده ام
تو لشکر سواره ای و من پیاده ام!
من پیش تو کنار خدا ایستاده ام
زینب خدای صبر مسیحای هر بلا!
بانو قدم بزن روی چشمان کربلا!
والا مقام! حضرت خورشید قافله!
ای انبیا گدای تو در وقت نافله
بین تو و امام شدن نیست فاصله
لرزید از وقار تو دستان حرمله
تیغ حجاب تو به سر شمر خورده است
خولی ز ترس نام تو صدبار مرده است
در کربلا امام تو..پیغمبرت منم
آن سایه ای که هست بروی سرت منم
بانوی من !محافظ دور و برت منم
امری اگر که هست بگو! نوکرت منم!
آل علی رکاب.. دراینجا نگین تویی
چون مالک حقیقی این سرزمین تویی
پایین بیا که زانوی من تکیه گاه توست
تو در پناه من دو جهان در پناه توست
راه حسین عاقبتش شاهراه توست
خواهر چرا به زیر گلویم نگاه توست؟!
یادت که هست عالم ذر ماجرای من؟!
یادت که هست قصه ی قالوا بلای من؟!
اینجا قرارگاه قیام تو و من است
این دشت خشک و داغ بهشت است گلشن است
آرام باش آخر این راه روشن است
اینجا قرار ما سوی گودال رفتن است!
شمشیر و نیزه خوردن من را نگاه کن
با گریه هات عزم شکست سپاه کن
چادر کمر ببند که این راه مشکل است
پشت سر تو زجر و سنان در مقابل است
افسار ناقه ی تو بدستان قاتل است!
جای نقاب پوشیه ات مشتی از گِل است
بی من عزیز کوچه نشینم چه میکنی؟!
پرچم به دست توست ببینم چه میکنی!
#ورودیه
#محرم_۱۴۰۳
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
.
#شب_سوم_محرم
روضه حضرت رقیه علیها سلام
عاشقان را کمال، سوختن است
روح عاشق مجرّد از بدن است
گرچه تنها سه سال سن من است..
صورت من شبیه پیرزن است
دختر نازدانه ی سابق..
شد گرفتار زجر نالایق!
مَلَک اما به شکل انسانم
چندوقت است در بیابانم
سنگ خوردم شکسته دندانم
مَرُدم شام! من مسلمانم!
چهارقل خوانده ام برابرتان
بر رُخم مانده چنگ دخترتان
خسته از زخم های تقدیرم
خوارها میکنند تحقیرم
باز اما به دل نمیگیرم
دارم از درد سینه میمیرم
مثل زهرا شدم حواسم هست
جای پا بر روی لباسم هست
بروی ناقه های لنگ و چموش..
رفتم از ترس کوچه ها از هوش..
وای از چشم مرد برده فروش
حرفهای بدی رسیده به گوش
جان سالم نبین به در بُردم!
عمه پیشم نبود میمردم!
از همه دختران گرسنه ترم
پُرِ نامحرم است دورو برم
دائما تیر میکشد کمرم
روی این صورت گل افتاده..
ردِ دست غریبه افتاده
آنهمه اضطراب را چه کنم؟!
غصه ی بی حساب را چه کنم؟!
گریه های رباب را چه کنم؟!
بزم رقص و شراب را چه کنم؟!
به دل ما چقدر غم دادند
جلوی ما به تخت لَم دادند
#حضرت_رقیه
#محرم_۱۴۰۳
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
.
|⇦•رسیده حسین به قربانگاه...
#زمینه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده #شبِ_دوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
از راه دور صدا میاد
داره صدای پا میاد
صدای پای اهل بیت خدا
اون که عزیز عالمه
با نوه های فاطمه
پا میذاره رو خاک کرب و بلا
پیچید بوی بی وفایی
انگار نسیم جدایی
داره می وزه از هر طرف
ای دل ای امون ای امون
داره میرسه بوی خون
از این خاک بی آب و علف
از این ماجرا أعوذُ بِاللّه
از این کربلا أعوذُ بِاللّه
رسیده حسین به قربانگاه
خیمه داره به پا میشه
زمین کربلا میشه
تربت خاک سِیِّدُالشهدا
غصه نشسته رو دلِ
عقیله ی این قافله
که از حسین نشه یه لحظه جدا
میگه عزیز مادرم
سایه ات بمونه رو سرم
اینجا نگو به من کربلاست
خوبه کنارمی هنوز
خواهر نبینه که یروز
اینجا سرتو رو نیزه ها
بی تو میمیرم همینو بدون
هر چی که میشه کنارم بمون
منو به مدینه برگردون
از این ماجرا أعوذُ بِاللّه
از این کربلا أعوذُ بِاللّه
رسیده حسین به قربانگاه
#شاعر: #سیدپوریاهاشمی✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#ورودیه
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•شادی برای مردم...
#شعر_خوانی و توسل به حضرت #امام_حسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_دوم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
شادی برای مردم و ماتم برای ما
خنده برای خلق ولی غم برای ما
خرجِ تو کرده ایم، خدا کرد خرج ما
چه خیرها که داشت دو دِرهم برای ما
زهرا همیشه زحمت ما را کشیده است
حتی خریده شال عزا هم برای ما
هر کس نفس کشید در این روضه شد مسیح
از بس مقدس است همین دم برای ما
حُسن خِتامِ سِیر الی الله این دهه ست
سفره گشوده ماه محرم برای ما
این که بدون روضه به جایی نمیرسیم
ثابت شده است قدرِ مسلَّم برای ما
هرگز به زیرِ منت مردم نمیرویم
وقتی که هست سایه ی پرچم برای ما
گریه کنِ حسین کمک کارِ فاطمه ست
کرده دعا رسولِ مُکرَّم برای او
نَفس تو سینه دم گرفته
بازم چشامو غم گرفته
بهونه ی حرم گرفته
ردم نکن که جا ندارم
کسی بجز شما ندارم
جز اسم تو نوا ندارم
#شاعر: #سیدپوریاهاشمی ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_دوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
#مناجات_با_امام_زمان
ابر چشمان من پر از نم شد
خانه ام باز، خانه ی غم شد
به خودم آمدم ولی افسوس
دهه ی سوم محرم شد
جان زینب بیا که پیر شدیم
در فراق تو عمر ما کم شد
ما گنهکارها پشیمانیم
این خجالت غمی مکرم شد
با همان یاحسینِ اول ما
آنهمه عهد سست، محکم شد
فاطمه گریه کرد و تا دم صبح
با دمش چای روضه ها دم شد
خوش بحالش که در عزای حسین
هرکه نااهل بود، آدم شد
کربلای مرا درستش کن
حال و روزم خراب و درهم شد
من فدای سری که بر روی نی
سنگ ها خورد و نامنظم شد
دست زینب به نیزه ها نرسید
گرچه خیلی به سمت سر، خم شد
گفت رفتی اذیتم کردند
معجرم چند تکه پرچم شد
من به محمل ... تو بین دیر و تنور
دیدی آخر همان که گفتم شد!
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_زمان
#کوفه
#رضا_دین_پرور ✍
..................
.
#اول_صفر
#ورود_به_شام
#وداع_با_محرم
سرم هرگز نشد پیش کسی خم
همیشه سربلندم زیر پرچم
ابالفضلی! پریشان حسینم
سلام آقا! خداحافظ محرم
گدای سفره ات پیغمبرانند
نداری دور این سفره گدا کم
شفای عاجل از تربت گرفتم
نشد بیمار تو محتاج مرهم
رفاقت با یکی آنهم تو ارباب!
در عالم تو فقط خوردی به دردم
بجز زهرا که دستم را گرفته
نمیخواهد کسی من را در عالم
جوانی میکنم با عشق اکبر
فدای اصغرت اولاد آدم
برای اشک ما زحمت کشیده
علی یک عمر، دور چاه زمزم
اهالی نجف مهمان نوازند
بساط اربعین را کن فراهم
خدا حفظت کند بر روی نیزه
ز شر سنگ تیز و نامنظم
سر ناموس خود معجر ندیدی
سرت با خون تازه شد معمم
دم دروازه ساعات، زینب
معطل بود و شد محتاج محرم
#امام_حسین
#حضرت_زینب
#رضا_دین_پرور✍
..............
.
#شام
#خطبه #مسجد_اموی
علویات گرفتار یزیدند امروز
با چه زجری دم این کاخ رسیدند امروز
صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند
ایستادند و زپا درد بریدند امروز
وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود
چوب ها بهر لبش نقشه کشیدند امروز
دخترانش همگی برلبشان مشت زدند
آه اینها مگر از دور چه دیدند امروز؟!
یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند
حرفهای بدی انگار شنیدند امروز
پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد
تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند امروز
منبری ، رفت به منبر و علی را سب کرد
نیمه جان پای همین درد شدیدند امروز
خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت
آبروی همه را خوب خریدند امروز...
#سیدپوریاهاشمی ✍
#اسارت
#کاروان_اسرا
#مجلس_یزید
........
✍ در مجلس مسجد اموی، مثل همیشه خاندان بنیهاشم مورد انتقاد و دشنام قرار گرفتند؛ اما سخنرانی علی بن الحسین، همه چیز را عوض کرد؛ انگار تا به امروز مردم شام کسی را لعنت کردهاند که تمام اسلام مدیون اوست؛ ولی خلیفه در برابر سوالات ذهنی مردم شام، پاسخ مناسبی نداشت.
.
.
#وداع_با_محرم_و_صفر
#امام_زمان
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار چه باید بکنم
هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو!
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم
مثل هربار زدم زیر قرارم با تو
تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم
نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
#سیدپوریاهاشمی ✍
#وداع_با_محرم_صفر
.
.
#حضرت_زهرا
وا اماه..
در حدیث سوختن دل را بگو پر را نگو
شعله ی در را بگو احوال مادر را نگو
بی ادب ها پشت در فریاد مستی میزنند..
حرفهای تندشان در پیش کوثر را نگو
گرمی آتش اذیت میکند حوریه را
این وسط آن شعله ی خورده به معجر را نگو
پای نامحرم اگر بر چادر ناموس خورد
گریه کن بر حالش اما حال شوهر را نگو
میخ نامرد آنقدر کج رفت پهلو پاره شد
لال باش ای طبع شرح سقط گوهر را نگو
آبرو داری اگر افتاد زیر دست و پا
شرح لبخند اراذل بین معبر را نگو
راز دست بسته مولا قلاف قنفذ است
دست شوهر را بگو و دست همسر را نگو
کوچه زهرا در آخر کربلای زینب است
پیش مادر روضه ی جانسوز دختر را نگو
روضه گودال و خنجر را بگو سر را بگو
روضه اوضاع زینب بین لشگر را نگو
#فاطمیه
#سیدپوریاهاشمی ✍
................
📋 گریه نکن
#روضه_حضرت_زهرا (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه نکن
تو که گریه میکنی میمیرم
گریه نکن
غمت از دنیا کرده سیرم
نبینم دیگه غربت رو توو چشات
بیا دردات و تقسیم کن با زهرات
درد و ناله واسه من
شب و کابوس واسه تو
بیکسیت غصهی من
غم ناموس واسه تو
یه دلِ خون واسه من
خونِ دیوار واسه تو
آتیش در واسه من
داغ مسمار واسه تو
« آه! مادرم؛ آه! مادرم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صوت 👇
https://eitaa.com/emame3vom/109592
.
#مدح_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
#مدح_و_مناجات
#سیدپوریاهاشمی ✍
گندم از دسته ی دستاس تو برکت دارد
دست لطف تو به هرچیز محبت دارد
بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست
نام تو عصمت محض است قداست دارد
سائل آمد در این خانه و حاتم برگشت
در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد
تو فدک داشتی و سیر نمیخوابیدی
سفره ات غیرکمی آب به ندرت دارد
تو به نه سالگی ات ام ابیها شده ای
حرف ما نیست بگوییم،روایت دارد!
ماجرای ورم پای تو در وقت نماز.
متواتر شده از بس سندیت دارد...
روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار!
تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد!
خوش بحالش که کنیزی شمارا میکرد
واقعا فضه چه اندازه سعادت دارد!
برد باماست که مانوس به زهرا شده ایم
خاک بوسی درش حکم عبادت دارد
گریه ی روز و شبت تاب ز مردم برده
از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد
دل از غصه کباب تو مرا آتش زد
بیت الاخزان خراب تو مرا آتش زد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#فاطمیه
.................
.
#مدح_امیرالمؤمنین
#مدح_حضرت_زهرا
اشکی بوَد مرا که به دنیا نمیدهم
این است گوهری که به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصال حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بوَد که گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سَینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیکشم
دامان او ز دست تمنا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
#امام_زمان عج
شرمنده ام شرمنده از شبهای هجرانی
حق میدهم من را دگر از خود نمیدانی
فکر تو کم بودم تو خیلی فکر من بودی
خیرت رسیده به گدا پیدا و پنهانی
موی سپید نوکرانت هم نمایان شد
پس کی به پایان میرسد این راه طولانی
شهری که جای تو نباشد جای باران نیست
تو نیستی در شهر ما و نیست بارانی
امروز و فردا کردنم برد آبرویم را
دیگر نمانده وقت توبه وقت جبرانی
هرقدر میخواهی بزن حرفی ندارم من
اما فقط قولی بده رو برنگردانی
در را بروی میهمان بستیم و خندیدیم
آه ای مسلمانان چه شد رسم مسلمانی
ای کربلایی! زیر قبه یاد کن مارا
محتاج محتاجیم ماییم و پریشانی
#سیدپوریاهاشمی ✍
.
Shab4Fatemieh2-1403[07].mp3
13.19M
▪️غسل تن حوریهی زخمی چه سخت است
(#روضه_غسل_شبانه)
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
دیدی غمش آخر علی را خون جگر کرد
قرآن بخوان اسما که قرآنم سفر کرد
هرچند ساکت بود دلگرمی من بود
با رفتنش دیگر مرا بی بال و پر کرد
یادم نرفته بین محراب عبادت..
با آرزوی مرگ شبها را سحر کرد
خونمردگی چشمهایش را ندیدم
از بس که پیش محرمش چادر به سر کرد
بیدار بود از درد اما دم نمیزد
با دردهای پیکرش مردانه سر کرد
غسل تن حوریهی زخمی چه سخت است
از شرم آبم کرد، من را محتضر کرد
دلشوره و دلواپسی آمد سراغش
هروقت که به معجر زینب نظر کرد
شاعر: #سیدپوریاهاشمی ✍
#روضه_حضرت_زهرا
.
.
یا جواد الائمه
یا علی اصغر
یا به این کوچه معروف گدا را نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطا را نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
منت از ماست که بر دیدنمان آمده اید!
به گدایان گرفتار،بفرما زده اید
قصه ی لطف شما قصه ی اقیانوس است
حکم ما شب زده ی دربدر فانوس است
برسانید به هرکس ز خودش مایوس است
غصه ای هست اگر!چاره ی آن در طوس است
عاقبت کلبه ی احزان رضا گلشن شد
با جواد ابن رضا چشم همه روشن شد.
آسمان خنده به لب میل به باران دارد
ماه از شوق به کف آینه قرآن دارد
شاه ما گرچه حسودان فراوان دارد..
چشمشان کور که خورشید به دامان دارد!
عجب است این پسر امروز پیمبر نشده
هیچ مولودی از او با برکت تر نشده!
وجناتش سکناتش شرف مصطفوی
ریخته در نظرش معجزه های نبوی
خنده اش فاطمی و جذبه چشمش علوی
چه بگوییم به او؟؟قندو نبات رضوی!
قل هو الله احد ریخته بر لبهایش
ای به قربان صدای خودش و بابایش
سیر کردیم به قرآن خدا خط به خطش
خیره ماندیم به تفسیر و کلام و لغتش
با خداوند یکی بوده دقیقا صفتش
جان به این خالق و این دیکته بی غلطش!
"چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی"
سجده کردیم بر آن خال سیاه عربی!
ای دل از سنگشدن دل بکن و گوهر باش
آب هر چشمه نشو قطره ای از کوثر باش
سلطنت خواهی اگر در دوجهان نوکر باش
کاظمینی شده دست علی اصغر باش
که خدا عیدی مارا دو برابر داده
رزق ما میرسد امشب ز دو آقا زاده
این پسر کیست که منظومه ی عرفان شده است
شیرخواره ست ولی پیر بزرگان شده است
ششمین جلوه ی سی جزء ز قرآن شده است
علی دیگری از عرش نمایان شده است
شیر شیر است دلیر است چه کوچک چه بزرگ
برمیاید ز علی ابن حسین کار سترگ
نخل اگر نخل رباب است ثمردار تر است
دست اگر دست حسین است گهردار تر است
این پسر از همه در معرکه سردار تر است
از دوصد مرد به پیکار جگردار تر است
تیغ شمشیر خود از پیچش مو ساخته است
جوشن جنگی خود را ز گلو ساخته است
حیفِ این گل..قدم آخر این راه شد و
چشم برهم زدنی امد و شش ماه شد و
نفسش تنگ شد و بسته و کوتاه شد و..
دیر از آمدن حرمله آگاه شد و..
همه گفتند که این بار نباید بزند
هیچکس فکر نمیکرد چنین چنین بد بزند!
حنجر سرخ و سفیدش که به یک سو خم شد
بین خون آینه ی صورت او مبهم شد
گلوی نازک و آن تیرِ سه لب توام شد
بدن و صورت و حنجر همگی درهم شد..
سری اصلا به تنش نیست ولی جان دارد
لطف تیر است که این طفل سه دندان دارد
#میلاد_امام_جواد
#سیدپوریاهاشمی ✍
#یادواره_میلاد_حضرت_علی_اصغر
.
.
#شب_یازدهم_محرم
نبریدم!پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده
هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان رو صحرا مانده
بین یک گونی کهنه سر اورا بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده
ساربان داد مزن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده
چند باری شده گم کرده ام اورا اصلا
بس که از دور تنش مثل معما مانده
باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟
بازهم آمده این حرمله وا مانده
برسانید خبررا به علمدار حرم
چادر زینب تو زیر لگدها مانده
ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم
چشم من سمت علی اکبرم اما مانده..
#امام_حسین
#روز_یازدهم_محرم
#سیدپوریاهاشمی ✍