eitaa logo
امام حسین ع
17.1هزار دنبال‌کننده
386 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. از زبان علی اصغر ع هان!بگیر اینک مرا بر دست خویش تا کنم قربان به راهت، هست خویش نیستی تنها تو در این مرحله در کمین، تیر و کمان حرمله گر به قنداق است، دست و پای من بین گلوی نازک و زیبای من شیر‌خوارم لیک باشم شیرخو گر ندارم پا، ولی دارم گلو این منم مرغ بهشتی‌آشیان بر سر دستت، به طوبی پرزنان شد به میدان شاه و اصغر در برش تا کند تر، خشک‌لعل احمرش زادۀ زهرا، عزیز بوتراب خواست بهر کودک شش ماهه، آب در اِزای آب، تیر حرمله بس فکندی در ملائک، غلغله از کمانش، تیر کین تا پر گرفت جا به حلق نازک اصغر گرفت گشت آماج سه‌شعبه ‌تیر‌ کین حلق اصغر، هم ‌چو کتف شاه دین تیر چون از کتف آن شه درگذشت در جنان از قلب پیغمبر گذشت چون نبُد تاب تکلّم کردنش نکته‌ها بُد در تبسّم کردنش یعنی ای بابا! گُلت، شاداب شد وه! چه نیکو، اصغرت سیراب شد! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان خوشدل تهرانی
از سر نی بِشِنو آیۀ قرآنی را الله‌الله، بنگر آیت سبحانی را داده اندر ره اسلام سر و، باز سرش ندهد از کف تبلیغ مسلمانی را کوفیان عید گرفتند که شد کشته حسین کفر باطن نگر و معنی نادانی را گفت زینب به‌ سر شاه که ای‌جان‌عزیز! بشنو دردِ دل این زینب زندانی را ای که انگشت‌نمایِ همه خلقی چو هلال باز کن بر رخ من دیدۀ نورانی را سر پرخون تو خولی بنهاده به تنور گستراینده عجب سفرۀ مهمانی را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی .
@emame3vom خطبۀ زینب اگر در سفر شام نبود از فداکاری شاه شهدا نام نبود نه همین نام نبود از شه خونین کفنان اثر از مکتب ارزندۀ اسلام نبود ازمدینه زن و فرزند به همره بردن نکته‌ای بود که اندر خور افهام نبود ورنه تکمیل شهادت به اسارت می‌شد جای بانوی حرم در ملأ عام نبود کاش می‌بود یکی تا که بگوید به یزید زن دلسوخته را طاقت دشنام نبود چوب چون برلب و دندان شه دین می‌زد خواهر غمزده‌اش را دمی آرام نبود جَست از جا و بمانند پدر راند سخن که نظیرش به سخن درهمه ایّام نبود لرزه بر کاخ ستم از اَمِنَ‌العَدل فکند با نوایی که بجز نعرۀ ضرغام نبود خاصه یَابنَ‌الطُلَقایش که شررها افروخت که به از این ره کوبیدن و الزام نبود اثر از دختر ویرانه‌نشینی باقیست گرچه آن‌روز چو وی دختر گمنام نبود لیک نَبوَد زمعاویه و پورش اثری با وجودی که به جز در کفشان شام نبود این دلیلی‌ست که حق باقی و باطل فانی است فکر دنیاطلبان جزغلط و خام نبود «خوشدل»!آن‌کس که حسینی شده،از روزنخست هیچ‌گه فکر پرستیدن اصنام نبود «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی .
خورشید علی با مه زهرا چو مقابل این از سر نی گشتی و آن از دل محمل مه گفت به خورشید خود ای روشنی دل! ای برده دلم را تو بدان شکل و شمایل پروای کست نیّ و جهانی به تو مایل گه یاد کنم از تو، گه از قتل جوانان گه خون خورم از دیدن اطفال پریشان گه از غم بیمار، برآرم ز دل افغان گه آه کشم از دل و گه تیر تو از جان دور از تو چه گویم؟که چه‌ها می‌کشم از دل در صورت اگر صفّ تو مطلوب و نگون است لیک از ره معنی، عدویت خوار و زبون است تا خون تو جوشد، ره تو راهنمون است هر روز چو حُسنت ز دگر روز فزون است مه را نتوان کرد به روی تو مقابل با عزم من و همّت تو عالم هستی شد پاک ز بیداد و ز ناپاکی و پستی در هر قدمی، یار تو باشم به درستی دل بردی و جان می دهمت، غم چه فرستی؟ چون نیک حریفیم، چه حاجت به محصّل؟ @emame3vom «خوشدل»! تو عبث نیست اگر خوشدل و شادی چون مدح سرای مه و خورشید رشادی گر خواجه صفت این سخن از نیک نهادی حافظ! چو تو پا در حرم عشق نهادی در دامن او دست زن و از همه بگسل «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 مجموعه عاشورایی خوشدل تهرانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنداول 👇 بزرگ‌فلسفه‌ی قتل شاه دین این است که مرگ صلح به از زندگی ننگین است حسین مظهر آزادگی و آزادی است خوشا کسی که چنینش مرام و آیین است نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو كه اين مرام حسين است و منطق دين است شکر خدا شکر خدا شاه پسندید مرا (شاه پسندید مرا) بالاخره نوکر درگاه پسندید مرا (شاه پسندید مرا) در حرمش داده مرا راه، پسندید مرا (شاه پسندید مرا) ذره‌ی خورشید شدم ماه پسندید مرا (شاه پسندید مرا) السلام ای ابی عبدالله تشنه کام ای ابی عبدالله " ابی عبدالله ابی عبدالله " بنددوم 👇 همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافیست اگرچه گریه بر آلام ‌قلب تسکین است ببین که مقصد عالیّ وی چه بود ای دوست که درک‌ آن سبب عز و جاه و تسکین است ز خاک مردم آزاده بوی خون آید نشان شیعه و آثار پیروی این است مرده بُدَم زنده شدم 'وای حرم را ببین۲' گریه‌ی در خنده شدم 'وای حرم را ببین۲' بنده‌ی یابنده شدم 'وای حرم را ببین۲' من که پناهنده شدم 'وای حرم را ببین۲' عشق و حالم ابی عبدالله شور عالم ابی عبدالله رزق سالَم ابی عبدالله " ابی عبدالله ابی عبدالله " ، مرحوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇
ای برادرحسن! زینبت ز غم بمیرد که عزای تو را این چنین دگر نگیرد عزیز زهرا خسرو بطحا مسموم گشتی از زهر اسما آه و واویلا بین سه ساله گُلت، قاسمت نظاره دارد هم گریبان خود از غم تو پاره دارد مرگ تو بیند با دل دونیمی سخت است و مشکل داغ یتیمی آه و واویلا نه همین زهر کین در زمانه قوت تو شد هدف تیر کین از جفا تابوت تو شد چون شد بر استر آن خصم گستاخ تن چون کفن شد سوراخ سوراخ آه و واویلا «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom
قتل حسن دوم امام شیعه بحرالمعالی محیی الشّریعه سبط خیرالورا زادۀ مرتضی الله الله، بقیه الله صلحش به حفظ دین بهین قیام است مأمور امر و حکم حق امام است قائداً قائما شاهدِ مدّعا الله الله، بقیه الله مظلوم بودی آن امام صادق رنجش بُدی از مردم منافق چون دشمن، اصحابش دادندی عذابش الله الله، بقیه الله آسوده شد از رنج و درد دنیا با آب زهرآگین زوجش اسماء تیرباران بدن چاک چاک شد کفن الله الله، بقیه الله «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom .
داستان‌هایی که از شام خراب آورده‌ام عالمی از صبر خود، در اضطراب آورده‌ام رأس خونین تو بر نی بود با من هم‌سفر خود تو دانی زآن چه از شام خراب آورده‌ام ای کتاب الله ناطق! بین تو بر بیمار خویش آیه‌ای از سوره‌ی «اُمُّ ‌الکتاب» آورده‌ام تا ز قلب داغ‌دارت، گَرد غم شویَم ز مهر از سرشک دیدگان، بهرت گلاب آورده‌ام سر زدم بر چوب محمل تا سرت دیدم به نی وین سر بشْکسته را، از خون خضاب آورده‌ام پیش چشم من، عزیزت، در خرابه جان سپُرد سخت‌جانی بین که با این غصّه، تاب آورده‌ام کودک شش‌ماهه‌ات گر خفته روی سینه‌ات از پی دیدار او، همره رباب آورده‌ام ای شه خونین کفن! ای نور چشم بوتراب! بهرت، ای عطشان جگر! از دیده آب آورده‌ام «خوشدلا»! بر‌بند لب از ماتم سلطان دین چون براتِ رحمتِ «یومُ‌ الحساب» آورده‌ام «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان خوشدل . @emame3vom
. کان عصمت کوه همّت بحر رحمت زینب است دومین بانوی دربار ولایت زینب است در وفاداری نظیر وی نیامد در وجود در وفا و در صفا فرخنده آیت زینب است در برادر دوستی نامد عدیلش خواهری وه چه خواهر بی‌عدیل اندر محبت زینب است بحر علم و دانش و فضل و کمال و قدس و دین کان صدق و طاعت و تقوی و رحمت زینب است شیردل دخت حجاز آن قهرمان سرفراز هم‌چو باب خود علی اندر شجاعت زینب است در شجاعت نی همین تنها چو باب خویش بود چون علیّ مرتضی کان فصاحت زینب است نی فصاحت را همین تنها ز باب خویش داشت چون شه مردان در آیین بلاغت زینب است خطبه چون درکوفه‌خواندی خلق گفتندی علی‌ست چون هماهنگ علی اندر خطابت زینب است او عقیله، او علیمه، او علیّه، عالیه او ولیّه در ولایت بی‌نهایت زینب است @emame3vom خود به شأن اوست «انَّ‌اللّه یُحبّ‌الصّابرین» صابرات دهر را بخشافضیلت زینب است نی همین از جمله عالم، صبر او افزونتر است آن‌که افزونتر بود او را مصیبت زینب است او بود امّ‌المصائب، اوست امّ‌الصّابرات عظّم‌اللّه اجورک فی‌الرزیّه زینب است آن‌که داغ شش برادر دید صبحی تا به ظهر بانوی عصر و زمان خاتون عزّت زینب است اندر آن کوفه که بودی پایتخت باب او شد اسیر و آن‌که دید این‌گونه محنت زینب است وان‌که در ویرانه پنهان کرد گنج خود به خاک چون رقیّه، عمّۀ خم گشته قامت زینب است آن‌که خود امروز گیرد دست هر افتاده را وان که «خوشدل» را کند فردا شفاعت زینب است «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» 📚 بوستان سخن @emame3vom
https://eitaa.com/emame3vom/31007 شعر بالا از در توصیف جناب . 💠هشتم صفر 💠💠 نهم صفر💠 ▫️هشتم صفر: رحلت جناب سلمان فارسی (علیه‌السّلام).🥀 ▫️نهم صفر: شهادت جناب عمّار یاسر (علیه‌السّلام).🥀 (به نیابتشان برای امر فرج، صلوات)
. دو بیت از توجّهم را به خود جلب کرد: بت شکستن چنان که می‌دانی هست کار علیّ عمرانی بت شکستن ز مرتضی نیکوست از علی، میر لافتی نیکوست 🌺🌺🌺 یاد این بیت از استاد افتادم: دست‌هایی را که صدها بت شکست کس نمی‌بندد به غیر از بت‌پرست 💎💎💎 و چه خوب آورده مرحوم : بت‌پرستی به در کعبه‌ی مقصود و امید آتشی زد که برافروخته تا روز شمار (خدا آن به آن به عذاب ملعون ازل و ابد بیفزاید!) .
. . هركجا مرغ اسیرى است، ز خود شاد كنید تا نمرده است، ز كنج قفس آزاد كنید مُرد اگر كنج قفس، طایر بشكسته پرى یاد از مردن زندانى بغداد كنید چون به زندان، به ملاقاتى محبوس روید از عزیز دل زهرا و على یاد كنید كُند و زنجیر گشایید، ز پایش دم مرگ زین ستمكارى هارون، همه فریاد كنید چار حمّال، اگر نعش غریبى ببرند خاطر موسى جعفر، همه امداد كنید تا دم مرگ، مناجات و دعا كارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عبّاد كنید پسرش نیست، كه تا گریه كند بر پدرش پس شما گریه بر آن كشته ی بیداد كنید نگذارید كه معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد كنید "خوشدل" از ماتم آن باب حوائج گوید تا شما نیز پس از مرگ ز وی یاد کنید. .
. (علیه السلام) ✍ سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم آرزویم به جهان دیدن روی پسر است سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟ کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا تیره روز من از شام  غریبان چه کنم نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم به خدا دوری معصومه و هجران رضا می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم از وطن کرده مرا دور،جفای هارون من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم گلی از خار ندید،این همه آزار که من دیدم از  طعنه این مردم نادان چه کنم سرنگو کاش شود خانه هارون پلید که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟ ‌
سر شب تا به سحر گوشه ی زندان چه کنم دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا گاه چون شمع مرا سینه ی سوزان چه کنم آرزویم به جهان دیدن روی پسر است سوختم، سوختم از آتش هجران چه کنم؟ کنج زندان بلا گشته ز هجران رضا تیره شد روز من از شام غریبان چه کنم نه رفیقی به جز از دانه ی زنجیر مرا نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم به خدا دوری معصومه و هجران رضا می کشد عاقبتم گوشه ی زندان چه کنم از وطن کرده مرا دور، جفای هارون من دل خسته ی سرگشته و حیران چه کنم گلی از خار ندید این همه آزار که من دیدم از  طعنه ی این مردم نادان چه کنم سر نگو کاش شود خانه ی هارون پلید که چنین کرد مرا بی سر و سامان چه کنم؟
هر کجا مرغ اسیری است، ز خود شاد کنید تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید مُرد اگر کنج قفس، طایر بشکسته پری یاد از مردن زندانی بغداد کنید چون به زندان به ملاقات محبوس روید از عزیز دل زهرا و علی یاد کنید کُند و زنجیر گشائید، ز پایش دم مرگ زین ستمکاری هارون،همه فریاد کنید چار حمال، اگر نعش غریبی ببرند خاطر موسی جعفر، همه امداد کنید تا دم مرگ، مناجات و دعا کارش بود گوش بر زمزمه ی آن شه عباد کنید پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش پس شما گریه بر آن کشته ی بیداد کنید نگذارید که معصومه خبردار شود رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید.
. سلام ما به باد و شیر مادر او! که داد درس شهامت به او و همسر او نخست بود مسیحىّ و فیض اسلامش شد آبروى وى و مکتب پیمبر او   ▪️ یا واهب العطایا! آمد به سویت تا آبرو بگیرم از فیض آبرویت یا دافع البلایا! افتاده در بلایم یا مُطلق الاُساری! گشتم اسیر مویت ▪️ شد به میدان فداکاری، «وهب» آن مسلمان‌خوی نصرانی‌نصب کاو به عکس اهل ظاهر از درون داشت ره با آن خدایی‌رهنمون. ▪️ گر تو مشتاق حقی، بگْذر ز غیر که خداجویی چه در کعبه، چه دیر آن شنیدم کز نصارا بُد «وهب» وز صلیب و دیر نامد محتجب ▪️ هان! سعادت بنْگر و توفیق رب ای شگفت! از قصّه‌ی «امّ‌الوهب» بودی اندر جیش و لشکرگاه شاه نوجوانی، مظهر لطف اله.   ▪️ چون شد غمگسار رهبر آزادگان امر مادر را شنید و رفت و کرد ایثار جان همسرش آمد به بالینش که دیداری کند هر دو گردیدند شهید راه داور همزمان. ▪️ وهب ای یار وفادار حسین که شدی یاور و غمخوار حسین همسرت همره تو گشت شهید دهدت اجر تو دادار حسین ✍ ................. . وقتــی(زُهیر) ساختن است عادتِ حسین هست عاقبت به خیری ما حاجتِ حسین رویش سپید باد چونان گیـسوی(حبیـب) هرکس گذاشت عُـمْر ، پی خدمتِ حسین با(مُسلم بن عوسجه) محشــور می شود هرکس که بـود دغدغه اش غُربتِ حسین حتماً شبیـه (حـُر)ادبش جلوه کرده است هرکس که راه یـافـته در ســاحتِ حسین حُبُّ الحُسَین أجَنّنی اش مثل(عابس)است هرکـس دریده پیرُهـن از محنـتِ حسین ماننـد (جـُوْن)عطرِ لبـش مستی آور است هرکـس گرفته بوسه ای از صورتِ حسین دین داشتن که بسته به صوم و صلات نیست وقـتی (وهب)وهب شده از برکتِ حسین مـثلِ (سعـید) باش كه وقت نمـاز داشت دلشوره ی مُـحافظت از حُرمتِ حسین باید (بُریــر) بود و به میدان دفاع کرد با هرچه هست و نیست زِ حیثیّتِ حسین یا أیّها الرّسـول چه کردند در جواب!!! اصــلاحِ اُمّــت تو که شـد نیّـتِ حسین یا أیّها الرّسـول تو دیدی دمِ غُـروب لشگر چه کرد با جگــرِ عترتِ حسین وقـتي که آب روی حـرم باز گشته بود تازه رُباب ، روضه اش آغاز گشته بود